سایر منابع:
سایر خبرها
رفتارها و کارهای کثیف مادر زنم را نمی توانم تحمل کنم / پدر زنم از این ماجرا بی خبر است
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، این مرد که از همسرش دخترک شیرین زبانی دارد گفت: نمی خواهم خودم و دخترم در فضایی که مادرزنم به شوهرش خیانت کرده و دوست پسر دارد زندگی کنیم از آینده دخترم نگرانم و همسرم نیز که می داند مادرش رابطه نامشروع دارد از او حمایت می کند و همیشه با مادرش خارج از خانه بسرمی برد. پدر زنم از این ماجرا خبر ندارد و من حتی جرات ندارم که موضوع را با او در میان بگذارم ...
دزدان موتور سوار باعث شدند به نامردی سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم
فرصتی دوباره به وی بدهد؛ اما زن حاضر به گذشت خطای شوهرش نبود و طلاق می خواست. صدای مجادله میان آنها سالن دادگاه را پر کرده بود. منشی شعبه 244 دادگاه خانواده مجتمع قضایی صدر نام آنها را صدا زد و زوج جوان برای رسیدگی به دادخواست شان وارد شعبه شدند. دادرس شعبه 244 دادگاه خانواده پس از بررسی پرونده آنها ابتدا از زن جوان خواست تا درباره دادخواست جدایی اش بگوید. شهین بسختی می توانست ...
رابطه نامشروع با وعده ازدواج بعد از مرگ شوهر!
آرامش دادند. ولی الان بعد از گذشت این مدت خانواده نامزدم رفتارشان تغییر کرده و از من دوری می کنند. فکر می کنم به خاطر حرف مردم است که کم کم روی آنها هم تاثیر گذاشته است. قتل شوهر با همدستی پسرخاله روی میز بازپرسان و کارآگاهان جنایی کم نیست پرونده هایی که در آن خیانت ها به جنایت هایی تلخ تبدیل می شود. زنانی که با همدستی معشوق خود نقشه یک قتل هولناک را اجرا می کنند و شوهران خود را مستحق ...
اقدام زشت پسر جوان با زن همسایه
هرچه می گفت گوش می کردم تا اینکه دیدم زندگی ام را ویران کرده و شوهرم پی به رفتارهای مرموزم برده است هرچه التماس کردم فایده ای نداشت و تصمیم گرفتم شکایت کنم و چاره ای جز طلاق از یعقوب هم ندارم. با این ادعا ها با دستور بازپرس پرونده مسعود بازداشت شد و در بازجویی ها گفت: نازنین دوست مادرم بود البته تفاوت سنی زیادی داشتند هروقت به خانه ما می آمد و اورا می دیدم وسوسه می شدم تا اینکه شنیدم شوهرش ...
روایت همسرانه از بادیگاردی که شب تاسوعا شهید مدافع حرم شد
...، شما بروی ، گفت: این شکلی خداحافظی کردن، برایم سخت است گفتم: من می آیم. زینب خواب بود، او را بوسید و رفت پایین، تا وقتی که از کوچه روبرویی که الان به اسم همسرم است، به خیابان اصلی برود، ایستادم و نگاه کردم. پیش خودم می گفتم که شاید برگردد و تا آخرین لحظه خداحافظی کرد. * زمانی که سوریه بود، با شما تماس می گرفت؟ بعد از رفتن، دو یا سه مرتبه تماس گرفت، البته تقریبا چهار روز ...
بخشش 3 قاتل به احترام عاشورا
نشدم و حادثه اتفاق افتاد. هیئت قضایی بعد از شور رأی به آزادی متهم داد. قتل بر سر 300 میلیون بدهی سومین مردی که موفق به جلب رضایت اولیای دم شد، نقاش ساختمانی است که به خاطر بدهی300 میلیون تومانی، مرد طلبکار را در خیابان ابوذر به قتل رسانده بود. داریوش 16 آذرماه سال 88 وقتی دستگیر شد به جرمش اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل از حادثه 300 میلیون تومان از داوود قرض گرفتم، اما به خاطر کسادی ...
صیغه کردن یک دختر توسط رییس شرکت
: فهمیدم ابراز علاقه او بی دلیل نبود و بدون اینکه جوابی بدهم تصمیم به شکایت گرفتم مونا مثل بقیه همکارانم نمی دانست که من و همسرم یکسال پیش از هم جدا شده ایم و اگر من به او علاقه مند شدم بخاطر تنهایی ام بود و اگر او را صیغه کردم بخاطر وجود دختر خردسالم بود. جمشید ادامه داد:نمی خواستم کسی در محل کارم از طلاق باخبر شود چون باعث می شد تمرکزم به هم بریزد و مونا را انتخاب کردم چون تصورم این ...
خرسندی اهل بیت(ع) بهای سترگی برای یتیمی فرزندانمان است
حسین می خواست عقد کند که حاج حسین به من زنگ زد و گفت من در این عملیات شهید می شوم و شما چیزی به خواهرم نگویید. بگذارید کار خیر سر بگیرد و روز یک شنبه خبر دهید. فردایش هم تماس گرفت و پرسید چه خبر؟ من گفتم عقد انجام شده است و ایشان تبریک گفت و بعد به من گفت عملیات عقب افتاده و قرار است فردا دوشنبه انجام شود. قرار نبود حسین در این عملیات حضور داشته باشد، ولی در عملیات روز دوشنبه 15 شهریور شرکت کرد و ...
بخشش مرد همسرکُش به خاطر فرزندانش
مرد پشیمان که همسرش را به خاطر پیدا شدن بسته های مواد مخدر در چمدانش به قتل رسانده بود، با گذشت اولیای دم بزودی آزاد می شود. به گزارش ، صبح اول اسفند سال 90 مرد 44 ساله ای به نام احسان در تماس با پلیس از ماجرای کشته شدن همسرش خبر داد. در پی این تماس، تیمی از ماموران به قتلگاه زن جوان در خیابان گلستان دوم منطقه صادقیه اعزام و با جسد زن 36 ساله ای که در اتاق خواب خفه شده بود، روبه رو ...
زن جوان با یک جواز مرگ دو شوهرش را دفن کرد
محکوم شده بود. وقتی در زندان بود از این مرد ظالم طلاق گرفتم و برای گذران زندگی در خانه این و آن به کار نظافت منزل مشغول شدم تا اینکه میرزا محمود (بنکدار) از من خواستگاری کرد. هرچند مرد 60 ساله ای بود ولی حاضر شدم به عقدش دربیایم. بازپرس: باز شوهر سابقت را هم می دیدی؟ - زن: بله از زندان برایم پیغام می فرستاد و تهدید می کرد اگر پولی برایش نفرستم، همه گذشته ام را برای شوهرم فاش ...
به همسرم بدگمان بودم
.... از طرفی دوری از خانواده ام سبب شد تا دوباره بدگمانی به سراغم بیاید. سرانجام به خاطر مشکلات زیادی که داشتم، سال 89 همسرم را طلاق دادم. سرپرستی بچه ها را به سعیده واگذار کردم و برای کار و بهتر شدن شرایط زندگی ام راهی مالزی شدم. بعد از اینکه مقداری پس انداز کردم به ایران برگشتم و به خاطر دلتنگی ام برای بچه ها گاهی به خانه سعیده می رفتم. در جریان این رفت و آمد بود که سعیده را صیغه کردم. مدتی که ...
ابتکار معلم سبزواری در آموزش پایه اول ابتدایی
آموزش دهم، در کلاس فضایی شبیه مزرعه گندم طراحی می کنم و مراحل تولید گندم و پخت نان را نشان می دهم. وی اظهار می کند: بچه ها این گندم ها را جمع می کنند، بعد آسیاب و سپس خمیر می شود و داخل تنور قرار می گیرد که همه این مراحل توسط بچه ها انجام و باعث می شود هدفی که در ذهن داریم زودتر و بهتر حاصل شود، گاه بچه ها سوالاتی برایشان مطرح می شود که خود به آن جواب می دهند. به گفته وی، در این روش ...
آزار و اذیت وقیحانه زن جوان
سفیر افلاک: این تجاوز توسط دو مرد در حالی صورت گرفت که شوهر این زن پس از استعمال مواد در اتاق کناری محل تجاوز خمار افتاده بود و توجهی به فریادهای همسرش نکرده بود . زن جوان که به حکم دادگاه در انتظار اجرای حکم قصاص است در گفتگو با مددکار اجتماعی پلیس استان مرکزی سرنوشت شوم خود را تعریف کرد. وی گفت: چه بگویم، از کجا آغاز کنم، از کدام غصّه برای تان بنویسم! از نامرادی ها و تاریکی ها ...
- پرواز همای - ؛ از - فقر تا ستاره شدن -
در زندگی ات سختی نکشی نمی توانی به جایی برسی. صحبت های مهریار فرزند دیگر همای من اول ویولن می زدم ولی زیاد بهش علاقه نداشتم و هر شب به بابام می گفتم با سه تارش برایم آهنگ بزند. من گوش می دادم و هر شب با صدای سه تار پدرم می خوابیدم. بابام هر شب دیر می آمد خانه و زیاد کار می کرد و سختی می کشید. از اول دوست داشتم خواننده بشوم. بعد چند تا کتاب گرفتم و دوست داشتم ...
20 سال پا به پایش سوختم و ایستادم
فاو (والفجر8) شیمیایی شد و در عملیات های مختلفی هم حضور داشت. آن وقت ها هر 45 روز باید مرخصی می آمد. اما به خاطر احساس مسئولیتی که داشت، هر سه ماه به خانه برمی گشت. همسرتان جانباز شیمیایی بودند؛ بعد از اتمام جنگ چه فعالیت هایی داشتند؟ آن موقع چند سالی می شد که در تهران زندگی می کردیم. از سال 70 به همسرم می گفتند به دلیل جانبازی نباید سرکار بیاید اما عباس می گفت جسمم توانایی دارد و کار ...
پیری و تنهایی ضرب در بی نهایت
، برای نخستین بار سرای سالمندانی را به صورت شبانه روزی در یکی از خوش منظره ترین مناطق شهر ساری تأسیس کرده، در این خصوص گفت: مادرم زحمات زیادی را متحمل شده بود تا من به موفقیت هایی که امروز از آنها به نیکی یاد می کنم، دست پیدا کنم، برای همین به هیچ عنوان نمی توانستم شاهد زیر سؤال رفتن تکریم سالمندان باشم. می خواستم کاری اثرگذار انجام دهم تا سال ها بعد که از من چیزی جز یاد و خاطره باقی نمی ...
تصاویری از تشیع جنازه فوزیه ی مصری اولین ملکه محمد رضا پهلوی
که حق هر دوی ماست، به ارمغان نیاورد و بعد از تفکر زیاد به این نتیجه رسیدم که تنها طلاق است که می تواند سعادت ما را به صورت جداگانه تامین کند. از شما درخواست می کنم موافقت کنید نقطه پایانی را به این وضع که ادامه بیشتر آن امکان ندارد، بگذاریم. من می دانم که طلاق برای هر دوی ما دردآور است ولی ما باید در راه کشورهای خود فداکاری کنیم. اعلی حضرت می توانند همیشه در انتظار دوستی صادقانه اینجانب باشند. از ...
برادرانم آزار و اذیتم می کردند / با دوست پسرم فرار کردم
سامان به دادسرای امور جنایی تهران، وی منکر آدم ربایی عاطفه شد و به بازپرس پرونده گفت: حدود سه سال قبل از طریق خواهرم با عاطفه آشنا شدم و آدرس و شماره تلفن او را از خواهرم گرفتم، بعد از مدتی ارتباط بین من و عاطفه شکل گرفت و رابطه تلفنی بین ما بیشتر شد، پس از کسب اطلاعات از خانواده عاطفه متوجه شدم او شرایط و زندگی سختی دارد، به همین خاطر از او خواستم که با من ازدواج کند، من از همسرم طلاق گرفته بودم و ...
برخوردهای مدیر کارخانه با من تغییر کرده بود / روزی او به من حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد
کردم که با اسب سفید به دنبال من آمده. بعد از رضایت خانواده ام دوران عقد خوبی داشتم تا اینکه عروسی کردیم و شاهد دخالت خانواده همسرم درامور زندگیمان شدم، همسرم برخلاف قولی که داده بود سرکار نمی رفت و شغل منظم و با ثباتی نداشت و روز به روز درگیری بین ما بیشتر می شد، کار به جایی کشید که درخواست طلاق دادم و بعد از دردسرهای طولانی و بخشیدن مهریه ام از او جدا شدم. روحیه ام بهم ...
همسرم با مردان غریبه در ارتباط بود - روزی رفتاری از او دیدم که نتوانستم تحمل کنم
قتل همسرش به محسن مدیر روستا؛ بازپرس امور جنایی تهران گفت: چند ماه قبل از قتل نازنین به دلیل روابط مشکوکی که با مردان غریبه داشت با او دچار اختلاف شدم، به همین خاطر تصمیم گرفتم از وی جدا شوم و حتی برای جدا شدن از او به دادگاه رفتم، روز وقوع قتل مجدداً او را با مرد غریبه ای در داخل ماشینش دیدم، پس از رفتن مرد غریبه داخل ماشینش رفتم و به او گفتم از این کارهایت خجالت نمی کشی؟ داخل ماشین نشسته بودم که ...
مرد نقاش ارتباط زن شوهردار با یک مرد غریبه را فهیمد و ندانسته سناریو یک جنایت را نوشت
سوخته بود به همین خاطر با گوشی تلفن مرد نقاشی که در حال نقاشی ساختمان منزلمان بود با آن مرد تماس گرفتم و گفتم دست از سر من بردارد ولی من پولی از او دریافت نکرده ام. وی در پاسخ به سوال قاضی که پرسید چرا با مرد 51 ساله رابطه داشتی؟ گفت: همسرم به من محبت نمی کرد و گاهی نیز مرا کتک می زد! گزارش خراسان حاکی است: این گونه بود که قاضی حسینی دستور دستگیری نقاش ساختمان را نیز صادر کرد و کارآگاهان با هدایت ...
ماجرای پیرمردی که با دختر جوان آشنا شده بود - یک روز سحر به خانه ام آمد
...، پنج میلیون تومان پولی را که داخلش بود، سرقت کردیم. چند روزی در آن ویلا بودیم و سپس به کرمانشاه رفته و خودرو را آنجا رها کردیم. وی ادامه داد: بعد از این سرقت تصمیم به ترک موادمخدر گرفتم و در یک کمپ بستری شدم. حالا هم به خاطر عذاب وجدان، پلیس را در جریان قرار دادم. پس از این اعترافات دو همدست او هم شناسایی و دستگیر شدند. دیروز جلسه محاکمه متهمان در شعبه هشتم دادگاه ...
پسر افغان در پارک مزاحمم شد / بعد ازآن روز من هم پیام های عاشقانه برایش می فرستادم
گوشی موبایل سرقتی هستم جواب پیام هایم راداد. پسر جوان ادامه داد: در مدت چند روز با مرد افغان دوست شدم و پس از چرب زبانی هایم خواستم تا برای دیدن هم به پارک نزدیک خانه مان بیاید. وی ادامه داد: این ماجرا را به 2 تن از دوستانم اطلاع دادم تا آنها برای کمک با من به پارک بیایند و از قبل صدای بیسیم را روی گوشی موبایلم ضبط کردم و در محل قرار منتظر ماندم. شهاب گفت: وقتی پسر ...
داستان گراهام سونس؛ "من اشتباه کردم" (بخش آخر)
روبرو شدم. می خواستم عادات غذایی را تغییر دهم. مقاومت بزرگی در این زمینه هم وجود داشت . همه این کار ها را در گلاسکو رنجرز انجام داده بودم و به خاطر 9 سال بدون جام ماندن، راحت تر با این قضیه کنار آمدند. به باشگاهی رفتم که موفقیت در آن پی در پی و در چند دهه جریان داشت؛ در آن باشگاه پذیراندن این که بلافاصله بعد از بازی حق خوردن چیپس و ماهی را ندارید؛ هرگز کار ساده ای نبود. دوره گذار ...
پزشک عباس کیارستمی :قصوری مرتکب نشده ام
دیدنشان رفتم و از هفته دوم هر 3-2 روز یک بار، از هفته سوم و چهارم به بعد هفته ای یکی- دو بار رفتم. در تمام طول مدتی که در منزل بودند روزی 1 یا 2 بار با پرستاران ایشان تماس می گرفتم و جویای حالشان می شدم و دستورات را می دادیم و با همکارانمان به دیدنشان می رفتیم از جمله با پزشک عفونی و همکار جراح به دیدنشان رفتیم و آزمایش ها را پیگیری می کردیم و خوشبختانه روند بسیار خوبی را در منزل طی کردند. در بدو کار ...
مردان خشن به زور مرا سوار خودروکردند / آنها مرا به محل خلوتی بردند
چندی قبل مرد میانسالی به دادسرای مشهد رفت و درحالی که مدعی بود شب گذشته ازسوی چند مرد ربوده شده است به بازپرس احمدی نژاد گفت: من پزشک و صاحب یک کلینیک هستم. همسرم نیز دندانپزشک است. با آنکه چند سال قبل با عشق و علاقه ازدواج کردیم اما خیلی زود متوجه شدیم که باهم هیچ نقطه مشترکی نداریم. روز به روزنیز اختلاف هایمان بیشتر می شد تا اینکه همسرم درخواست طلاق داد و به جای مهریه اش نیز کلینیک را تصاحب ...