سایر خبرها
حکم قطع دست برای سارق شرق تهران؟
عصر بانک ؛ همشهری نوشت، چندی قبل مردی با پلیس تماس گرفت و از دستبرد سارقان به خانه اش خبر داد. دقایقی بعد وقتی مأموران به خانه مالباخته در شرق تهران رفتند، معلوم شد که سارقان وقتی صاحبخانه به مسافرت رفته بود با تخریب در ورودی وارد آنجا شده اند و وسایل با ارزش خانه را سرقت کرده اند. صحنه جرم نشان می داد سارقان از خالی بودن خانه اطلاع داشتند و با خیال راحت نقشه شان را اجرا کرده اند. چند ...
ماجدی:می بریم اما زیبا نمی بریم چالش فوتبالی بر سر کی روش و تیم ملی بین دو استقلالی قدیمی
دانستم اخلاقم نمی گذارد نفر دوم باشد. با کم قانع بودم و کار خودم را انجام دادم. *فکر می کنید این اتفاق می افتد؟ پاشازاده: باید اتفاق بیفتد. اگر این نفراتی که گفتید را سرمربی لیگ برتر بگذاریم که باید هم بشوند. من چند جا هم گفتم عمر مفید یک مربی ده تا پانزده سال است. به غیر از استثنائاتی مثل آنجلوتی. یک سری مربی هم داریم که تاثیرگذار است. در هر تیمی که می رود ساختار باشگاه را از ...
شهاب حسینی در قیصرِ 1395
ماجرا را جلو ببرد ولی همسرش او را در معذوریتی می گذارد که بی خیال قانون شود اما عماد از این لحظه به بعد و با دیدن برخی از عناصر باقیمانده از فرد متعرض تصمیمش را می گیرد تا خودش پی او بیفتد. شخصیت شناسی قیصر: پیشینه چندان خوبی نداشته؛ آدم پرشر و شوری بوده که برای مدتی به جنوب رفته و حالا در بازگشت به تهران، تصمیم گرفته به فکر زندگی و آینده خود باشد.با این حال اولین مواجهه مخاطب ...
بازخوانی گفت وگو با هیچکاک سینمای ایران
تبریز متولد شدم. *می دانی الان لیل آباد در تبریز به چه محله ای تبدیل شده است؟ چهار سال قبل که برای فیلمبرداری فیلم یوزپلنگ به تبریز رفتم هر چه دنبال محله کودکی ام گشتم آن را نیافتم. در آنجا همه چیز عوض شده است.در خانه ما به یک کوچه باریک باز می شد و بعد از آن یک کوچه پهن تر بود که اسم نداشت. قبل از اینکه به خیابان اصلی برسیم یک پاساژ بزرگ سنگی وجود داشت که به آن داش مغازه می ...
از وضعیت دوست پسرم در خانه ترسیده بودم و دایی ام را خبر کردم
...: هنوز دقایقی از ورود شهرام به خانه مان نگذشته بود که حالش بد شد و روی زمین افتاد. ترسیده بودم و خیلی زود در تماس تلفنی از دایی ام کمک خواستم که وی به سرعت به خانه ام آمد و شهرام را که بیهوش روی زمین افتاده بود سوار بر خودرویش کرد تا به بیمارستان برسانیم. سمیرا ادامه داد: در مسیر بیمارستان بودیم که متوجه شدم شهرام دیگر نفس نمی کشد به همین خاطر از ترس او را به بیابان های اطراف تهران ...
تبرئه از اتهام قتل جوان ماساژور
. تنها دلیلی که برای متهم کردن من وجود داشت، موقعیت یاب تلفنم بود که گفته شده است زمان قتل در آنجا بودم و دلیل دیگری وجود ندارد. من اگر واقعا مرتکب قتل شده بودم، دلیلی نداشت از عراق به ایران برگردم و خودم را به تهران برسانم و به اداره آگاهی بروم. در عراق می ماندم و هیچ وقت برنمی گشتم. چون بی گناه بودم، برگشتم، ضمن اینکه از قتل مرد ماساژور هم در اداره آگاهی مطلع شدم. من یک بار به قصاص محکوم ...
اشتباه مخابرات، یک جوان را تا پای چوبه دار برد!
برگزاری جلسه ای با اولیای دم رأی خود را صادر و متهم را تبرئه کردند. گفت وگو با متهم چند ساله ای؟ 32 ساله و دارای همسر و دو فرزند هستم. شغل ات چیست؟ کفاشی. اهل کجایی؟ شهرستان سلماس. آن روز در تهران چه می کردی؟ برای فروش کفش آمده بودم که با مرد عکاس در مترو آشنا شدم و بعد هم تا یک قدمی مرگ رفتم و برگشتم ...
سرقت های شبانه هم پاتوقی ها
را نکردم؛ یکی از همدستانم موقع فرار با صاحب خانه مواجه شد و او را با چاقو زد. سابقه داری؟ یک سابقه درگیری داشتم و به خاطرش حبسم را هم کشیدم. درگیری برای چی بود؟ به گزارش جام جم آنلاین، برای فامیل یکی از دوستانم مزاحمت ایجاد کرده بودند. برای من پیغام فرستاد که می خواهد برود دعوا و رو کم کنی. من هم با او همراه شدم و نتیجه اش هم حبس شد. در این دعوا من هیچ کاره بودم، اما به خاطر این که اسمی در کنم و به بچه محل ها بگویم که من گود را خالی نمی کنم در درگیری شرکت کردم و نتیجه اش هم حبس شد. ...
روزمرگی های خواندنی زنی با شغل خاص
خواهران در کلانتری شاپور که دادسرای جنایی هم آنجا بود، بردند. دو سال آنجا بودم و بعد این دادسرا را افتتاح کردند. الان هشت سال است که اینجا هستم. کم کم درسم را خواندم و دیپلمم را گرفتم و دانشگاه قبول شدم. خانم صائبی بچه ها و نوه هایش را هر چندوقت یک بار به دادسرا می آورد تا آنها را با حقیقت های جامعه آشنا کند. این را خودش می گوید و با تاکید ادامه می دهد: هر وقت که اینجا اتفاقی می افتد توی خانه برای ...
یک شبه پولدار شوید!
هیجان برای آن ها صحبت می کرد وهر از چند گاهی آن ها را مجبور می کرد تا جملاتی را هماهنگ با هم فریاد بزنند. این صحنه را قبلا در کلاس های ترک اعتیاد دیده بودم. ساعت 5 بعد از ظهر است.آفتاب همچنان گرم و سوزنده می تابد.گروه های دو یا سه نفره و بعضا افرادی تنها در حیاط هم دیده می شوند.گویی آفتاب برای آن ها سرد و دلپذیر است.گروه ها بی وقفه در حال صحبت کردن با یکدیگر هستند.ولی آن هایی که تنها گوشه ...
آرزوی ستاره ای
ریختمون یه کاری کنیم. هر چند اون طوری که فکر می کردیم به آرزومون نرسیدیم، ولی تونستیم دل بچه ها رو شاد کنیم و یه بچه رو در روز تولدش به آرزوش برسونیم. تک شاخ بی یال دستی به شاخش کشید و با خوشحالی گفت: من که حالا دیگه از خودم حسابی خوشم اومده. سیمرغ بی بال گفت: زود باشید تا بچه ها بیش تر از این نگرانمون نشدن برگردیم که فردا کلی سفارش داریم. پلنگ بی خال با تعجب پرسید: سفارش؟ سفارش چی؟ اژدهای بی حال خیلی باحال گفت: خب معلومه، پیتزا. ...
آخر هفته با فیلم های سیما همراه باشید
روبرت دنیرو و کیت بکینسال خواهیم دید: فرانک مرد میانسالی است که بعد از مرگ همسرش که مربوط به سال ها پیش است با چهار فرزندش که هر کدام در شهر دیگری هستند، تنها از طریق تلفن یا نامه در ارتباط است. او تصمیم می گیرد تا یک مهمانی ترتیب داده و آنها را دور هم جمع کند ولی هر کدام به بهانه ای از آمدن سر باز می زنند. فرانک ناامید و دلشکسته آماده سفر می شود تا آنها را دیده و هر کدام را برای شب عید دعوت کند ...
باهنر: حاج قاسم گفت تو اهل حساب و کتاب شده ای؛ جبهه نرو
های من یا دانشگاه تهران، یا علم و صنعت و یا امیرکبیر بودند. آقای جاسبی ناراحت نشوند، در مجلس ختم همسرم هادی کنار من به عنوان صاحب عزا ایستاده بود و اقای جاسبی تشریف آوردند و گفتند ان شاالله سال اینده پسرتان را در دانشگاه من می بینم. گفتم اگر دانشگاه آزاد بیاید دستش را می شکنم. بچه های من هیچ کدام حق ندارند وارد دانشگاه آزاد شوند. برخی گمان می کردند ما سهمیه داریم در حالی که چنین نبود. ...
شوهرم میخواست من رابطه نامشروع داشته باشم!
داشتم و می رفتم و در دستشویی یا پشت بام می زدم و برمی گشتم. آن موقع بچه مدرسه ای بودم و وقتی درگیر مواد شدم، صبح قبل از مدرسه رفتن موادم را می کشیدم. یک ماه از مصرفم می گذشت که یک روز طبق معمول رفتم سرجاسازشان تا مواد بردارم. اما نبود. از مادرم پرسیدم مواد را کجا گذاشته ای تو را به خدا به من هم بدهید چند تا دود بگیرم، درد دارم. پدرم که فهمیده بود مواد می کشم سیلی محکمی به گوشم زد و گفت مگر ...
حاج قاسم گفت تو اهل حساب و کتاب شده ای؛ جبهه نرو
آمده بود ما را نماینده دیده بود. علاقه داشتند تحولی ایجاد شود. کار دیگری انجام شود. من چند روزی به انتخابات مانده بود و نگران شدم این دختر به خواهران خود بگوید و به همین ترتیب پخش شود. خبر را سوزاندم. به خانه رفتم و به دخترم گفتم قولی که به شما دادم را نمی توانم انجام دهم. فشارها سنگین است و شاید من مجبور شوم ثبت نام کنم. مصلحتی این را گفتم که خبر را کور کنم. روز آخر ثبت نام هم آقای ...
لیلا برزگر: بازی در نقش همسر شهید دوران سعادتی بود که نصیب من شد
اولین تجربه شما در صحنه تئاتر و نمایش است؟ ج: نه من در دی ماه سال 91 در شهرستان بوانات یک تئاتر به نام مهمان تنور با موضوع امام حسین(ع) و واقعه بعد از عاشورا بود بازی کردم که اولین تجربه من بود و در مهنا به عنوان دومین کار صحنه ای بازی کردم. -در چند فیلم هم بازی کردید؟ ج: در فیلم عشق اس ام اسی به کارگردانی هادی رمضان پور بازی کردم و در فیلم های شهد تلخ و هوای پدر به ...
جمشید گرگین:پیشنهاد 90 سینمایی را من دادم
هنر بپرسیم. مطابق میل خودم و مخاطب عمل می کنم من جزو آدم هایی هستم که همیشه کاری را انجام داده ام که دوست دارم و مطابق میلم است. تلاش می کنم کارهایم حرفی برای گفتن داشته باشد و از این طریق بتوانم توقع مخاطب (بیننده یا شنونده) را برآورده کنم. هر کاری را به خاطر مسائل مالی انجام نمی دهم و این مبحث در درجه آخر اهمیت برایم بوده است. همه این موارد باعث شده در طول سال های فعالیتم در ...
قربانی اسیدپاشی: قرار بود ازدواج کنیم!
کردم داخل ظرف چای ریخته و با این کار می خواهد آن را خنک کند. یعنی معلوم نبود که داخلش اسید است؟ اصلا، رنگش هم مثل چای بود. برای همین اصلاً نفهمیدم اسید است. شک نکردی؟ ما وسایل زیادی در خانه نداشتیم. با خودم گفتم شاید استکان های چای خوری کثیف است وآنها را داخل ظرف ریخته است. بعد چه اتفاقی افتاد؟ بالای سر من مدام ظرف را تکان داد و گفت ...
مرد شیشه ای جان همسرش را گرفت
به گزارش ایران ، صبح روز شنبه 17 مهر ساکنان یکی ازمحله های قائمشهر با شنیدن فریادهای پسر بچه همسایه شان به خیابان دویدند. آنها وقتی خود را به خانه همسایه رساندند با اشاره دست پسرک که زبانش بند آمده بود وارد خانه محقرشان شدند.همسایه ها که نمی دانستند چه اتفاقی افتاده است، به محض ورود به آشپزخانه با پیکر خون آلود زن جوان روبه رو شده و پلیس را در جریان قرار دادند. دقایقی بعد پیکر نیمه جان ...
خوابی برای بخشش قاتل پسر
حرف زدند. با آنها حرف زدم و گفتم که هر چه خدا بخواهد همان می شود. تا به حال خواب پسرت را دیدی؟ چند بار. یادم می آید چند ماه پیش در خواب دیدم در مجلس روضه ای حضور داشتم که افراد حاضر در آنجا زمانی که من وارد آن خانه شدم، یکصدا گفتند مادر امیر است و برای او صلوات بفرستید. بعد امیر وارد اتاق شد. قرآنی به دست داشت. آمد آرام کنارم نشست و شروع به خواندن قر آن کرد. زمانی که از خواب ...
پزشکان؛ قربانیان جنایت +عکس
ارتباط با جنایت از جمله انتقامگیری شخصی را عنوان کرد. مدتی بعد او در شعبه یک دادگاه کیفری استان اردبیل محاکمه و با توجه به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد و این حکم به تائید قضات دیوان عالی کشور رسید. با گذشت بیش از یک سال از وقوع این جنایت، جوان اعدامی در زندان مرکزی شهر اردبیل به دار مجازات آویخته شد. جنایت خانوادگی گاهی پزشکان قربانی جنایت های ...
شایعه حضور گلشیفته فراهانی کار خود عطشانی است
...؛ تهیه کننده آن پروژه دست من است که براساس شکایت محمدرضا گلزار، رضا رشیدپور و من از مجید کریمی و بنا به حکم خانه سینما تا زمانی که کریمی با ما تسویه حساب نکند دیگر به عنوان تهیه کننده نمی تواند ظاهر شود، هرچند که در دیگر حیطه های سینمایی هیچ مشکلی برای فعالیت وی وجود ندارد. وی در ارتباط با فیلم سینمایی نقش و نگار گفت: در این اثر من قراردادی را به امضا رساندم که بعد از آن متوجه شدم ...
روایت باهنر از یک توطئه علیه سردار سلیمانی/ ناطق حوصله کار میدانی سیاسی ندارد/شجاعت مطهری زیاد است
.... دوست داشت همانند فرد عادی زندگی کند. از زمانی که به دنیا آمده بود ما را نماینده دیده بود. علاقه داشتند تحولی ایجاد شود. کار دیگری انجام شود. من چند روزی به انتخابات مانده بود و نگران شدم این دختر به خواهران خود بگوید و به همین ترتیب پخش شود. خبر را سوزاندم. به خانه رفتم و به دخترم گفتم قولی که به شما دادم را نمی توانم انجام دهم. فشارها سنگین است و شاید من مجبور شوم ثبت نام کنم. مصلحتی این را ...
زن و مرد بازیگر ایرانی که 40 سال است زیر یک سقف زندگی می کنند
.... مثلا خودم در دوران بچگی و نوجوانی خیلی زود عصبانی می شدم و واکنش نشان می دادم، اما به مرور تلاش کردم رفتار و احساسم را مهار کنم و نگذارم به هر سمتی که دوست دارد مرا ببرد. ما باید انتخاب های درستی داشته باشیم تا بتوانیم در مسیر درست هم حرکت کنیم. حرفی دارید که دوست داشته باشید در اینجا به همسرتان بگویید؟ در همه این سال ها هر حرف عاشقانه ای را که بلد بودم و می دانستم خوشایند همسرم ...
درخواست مجازات سنگین برای دزد خانه های شمال تهران
اما آخرین عضو باند به نام غلام فرار کرد. پرونده امیر با توجه به درخواست دادسرا برای مجازات حد قطع ید به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران ارسال و دیروز متهم به ریاست قاضی حسین اصغرزاده محاکمه شد. در ابتدای این جلسه شاکیان به طرح شکایت پرداختند. یکی از آنها گفت: من استاد دانشگاه هستم و سارقان لپ تاپ مرا از خانه دزدیدند. سرقت آنها باعث شوک به همسرم شد؛ به طوری که فرزندمان زودتر ...
اقدام زشت یک زن در برابر دوربین مداربسته یک فروشگاه در مشهد
عروسی ساده زندگی زیر یک سقف را با پرویز شروع کردم چند ماه از شروع زندگی مشترکمان نگذشته بود که پرویز بیکار شد ولی باز هم امید داشتم که به یک کار دیگر مشغول می شود اما غافل از این که همسرم مرد کار نبود و به دنبال خوش گذرانی با دوستانش می رفت. با کمک همسایه ها و با هزار مشقت و بدبختی در یک کارگاه کاری پیدا کردم و پرویز مشغول کار شد تا این که مدتی بعد به دلیل اعتیاد شدید به مواد مخدر نتوانست کار کند و ...
پناهیان: چرا دین باید دستوری باشد؛ نه یک برنامۀ پیشنهادی؟
...: همان آزاد است که هرچه می خواهد می کند. حضرت رفت و کنیز وارد خانه شد. بشر از او پرسید: دم در با کسی صحبت می کردی؟ گفت: بله، یک آقایی سؤال عجیبی کرد، پرسید که صاحب این خانه برده است یا آزاد؟! و من گفتم: خب معلوم است که آزاد است. و او گفت: همان آزاد است که هرکاری دلش می خواهد می کند! یک دفعه ای قلب بُشر از جایش کنده شد! دلش تنگ شد برای آزاد نبودن و عبد شدن! پا پرهنه دنبال آقا دوید؛ آمد سر کوچه ...
باهنر: وزرای روحانی معنی حکومت کردن را می فهمند و تدابیر خوبی دارند/اگر برجام را امضا نکرده بودیم به ضرر ...
. الحمدالله درس خود را خوب خواندند. برخی از دوستان می گفتند شما سهمیه در دانشگاه دارید چون بچه های من یا دانشگاه تهران، یا علم و صنعت و یا امیرکبیر بودند. آقای جاسبی ناراحت نشوند، در مجلس ختم همسرم هادی کنار من به عنوان صاحب عزا ایستاده بود و اقای جاسبی تشریف آوردند و گفتند ان شاالله سال اینده پسرتان را در دانشگاه من می بینم. گفتم اگر دانشگاه آزاد بیاید دستش را می شکنم. بچه های من هیچ ...
مادرم مشوق حفظ قرآنم بود/توصیه دختر نوجوان حافظ قرآن به همسن و سالانش
. مادر آتنا علی نقی، زهرا صالحی، در تکمیل صحبت های دخترش گفت: حفظ را با صوت استاد منشاوی آغاز کردم، کمی بعد در کلاس های خانم اعلایی هم شرکت کردیم اما چون آتنا فقط 5 سال داشت و بی سواد بود، حفظ به روش ایشان برای ما سخت بود به این خاطر تصمیم گرفتم خودم مربی اش باشم. صالحی در خصوص انگیزه آموزش حفظ قرآن به دخترش نیز گفت: زمانی که خدا آتنا را به ما داد، من دانشجو بودم بنابراین دخترم ...
دختردانشجو بی هوش در توالت باغ آزارو اذیت شد
...> مراد که موبایل شکوفه از خانه اش به دست آمده بود در بازجویی ها گفت:پسر عمویم جزور نیروهای خدماتی بود من از تهران به دیدن او رفته بودم که خواست من هم آن شب کمکشان کنم در میهمانی متوجه دختری شدم که ساکت و تنها بود او را زیر نظر گرفتم و در پایان مراسم با یک لیوان آب پرتقال او را با قرص خواب آور که برای خوابیدن در اتوبوس مسافرتی خریده بودم بی هوش کرده و به توالت بردم سپس جلوی در آنجا ایستادم و هرکسی می ...