سایر منابع:
سایر خبرها
سرگذشت ایثار خاندان سید فاطمی با اهدای 4 شهید به انقلاب اسلامی
، مهدی از بقیه فرزندان پسر زیباتر و خوش لباس تر بود، شب شهادتش پدر بعد از خواندن نماز شب به مادرم گفت که من مارش عزا شنیدم اجازه نده بچه ها از خانه بیرون بروند ولی 2 بعدازظهر بود که مهدی کاپشن قرمزش را پوشید و به سمت دانشگاه رفت و دیگر بازنگشت، پدر و مادرم به همه زندان ها و بیمارستان سر زدند تا این که روز چهارم گم شدنش صدای گریه مادرم را شنیدم و گوشی تلفنی که در دستان پدرم خشک شده بود. ...
می خواستم بچه ننه نباشم، معتاد شدم!
استرس دارد و بعد از هر توضیحی که می دهد، منتظر می ماند دوباره از او سوال کنیم. گفتی بعد از جدایی پدر و مادرت برای تامین هزینه های زندگی مشغول به کار شدی. پس آنجا برای اولین بار با مواد مخدر آشنا شدی؟ امین پایش را روی پای دیگرش می اندازد و می گوید: بله؛ زمانی رفتم سراغ مواد که حتی لب به سیگار هم نمی زدم. آنجا چند دوست همسن و سال خودم داشتم که سیگار می کشیدند اما من نه. نمی دانم چرا اما ...
تقاضای قصاص برای زنی که قاتل همسرش است
اینکه با همسرم ازدواج کردم. اوایل زندگی مشترک با یکدیگر مشکلی نداشتیم اما پس از گذشت چند ماه درگیری و اختلافات ما زیاد شد. او از من درخواستهای غیرمنطقی داشت و من قادر به برآورده کردن آنها نبودم. در این مدت صاحب دو فرزند که یکی پسر و دیگری دختر است، شدم. در حال حاضر دخترم چهار ساله و پسرم 10 ساله است. چندین سال در شیراز زندگی می کردیم و به خاطر رفتارهای همسرم حتی چندین بار درخواست طلاق ...
با صبا از خانه فرار کردیم و باید خرجیمان را در می آوردیم / شبها به خانه دوست پسرش می رفتیم
...> از دختر که تا این لحظه ساکت بود پرسیدم چرا فرار کردی؟ گفت : مدتها بود که داشتم به این موضوع فکر می کردم از محیط خانه بیزار بودم ، از سخت گیری های پدرم ، از بحث و جدلی که بین خانواده ام هر روز تکرار می شد ، خسته شده بودم. در خانواده ، پدر و مادرم همیشه به برادر هایم توجه و علاقه نشان می دادند و دو برادرم نیز بیشتر باهم سرگرم بودند. پدرم معتاد است و سر این موضوع والدینم همیشه با هم ...
ضیاء: دوست دارم اسکار یا کن را اجرا کنم
به گزارش جام جم آنلاین ، سیدعلی ضیاء، که مهران مدیری او را یک مجری جوان، خوش اخلاق، پر حرف و پرخبر معرفی کرد، با حضور در برنامه دورهمی در سخنانی گفت: پس از اینکه چند سالی مدام روی آنتن بودم، تلاش کردم قدری استراحت کنم و صرفا برنامه های شاخصی را اجرا کنم. بعد از این مدت که برای من مثل نوعی تزکیه بود و شرایط روحی ام به شرایط قبلی ام برگشت، حالا امیدوارم خدا کمکم کند برنامه فرمول یک را در شبکه یک، درجه یک اجرا کنم. میخواهم بچه مردم باشم وی در پاسخ به این سوال مدیری که آیا قبول دارد خیلی ها، خیلی دوستش دارند و خیلی ها هم نه، افزود: تلاشم این است که بچه مردم باشم. به خودم می گویم چطور است که آقای تختی را همه مردم ایران دوست دارند؟ هدف من این است و تلاش می کنم لحظه به لحظه خودم را به این هدف نزدیک کنم. برای همین می کوشم حتی اگر کسی نسبت به من بی تفاوت هم باشد، لااقل از من بدش نیاید. ضیاء تصریح کرد: البته من هرچقدر هم تلخ باشم یا شیرین، ممکن است عده ای دوستم داشته باشند و عده ای بگویند؛ چقدر لوس است! خیلی طبیعی و اجتناب ناپذیر است. مثل همین که ما برخی از افراد را به عنوان دوست انتخاب می کنیم و برخی دیگر حتی اگر بخواهند با ما معاشرت داشته باشند هم انتخاب ما نیستند. محبوبیت را بیشتر از شهرت دوست دارم این مجری در پاسخ به اینکه چرا فرزند مردم بودن از مجری فوق العاده بودن برایت مهم تر است؟، یادآور شد: این دو مثل شهرت و محبوبیت می ماند. شما می توانید مشهور باشید اما محبوبیت چیز دیگری است. آقای مدیری شما اگر سالها هم کار نکنید همچنان محبوبید و شاید در زندگی روزمره و خرید و... هم دچار مشکل باشید. شما دوزی از محبوبیت را تجربه می کنید که با شهرت متفاوت است. در حالی که با شهرت ممکن است جایی آدم را بشناسند و احترام بگذارند اما اینکه برایت بمیرند و تو هم برایشان بمیری، اتفاق عجیب و غریبی است، ان شاءالله بتوانم کاری کنم برای مردم بمیرم و این حس هم منتقل شود. وی در پاسخ به سوال مدیری درباره عاشق شدن، گفت: به نظرم عشق چیزی نیست که یک بار اتفاق بیفتد، انسان رشد می کند و بزرگ می شود و عشقی که در سالهای متفاوت تجربه می کند، یک شکل نیست. برای مادرم می میرم ضیاء رابطه با مادرش را استثنایی توصیف کرد و گفت: برای مادرم می میرم. قبل از همه برنامه ها باید او از زیر قرآن ردم کند. در ادامه صدای شعرخوانی شهره احدیت مادر ضیاء در استودیو دورهمی پخش شد. اگر شما دورهمی را اجرا نمی کردید برنامه نمی گرفت مجری فرمول یک درباره تمرین برای اجرا توضیح داد: من هنوز که هنوز است تمرین های ابتدایی ام را انجام می دهم. از قبلا پلاتوهایم را ضبط می کنم و نظرات دوستانم درباره بیان و میمیک و... می شنوم و در اجرای اصلی خودم را اصلاح می کنم. بعد از هر اجرا فیلم برنامه را با همکارانم می بینم و تخصصی درباره اجرایم حرف می زنیم. مثلا درباره دورهمی با همه امکاناتی که دارد، شما اگر اجرایش نمی کردید ممکن نبود بگیرد، مجری رکن اساسی گرفتن یک برنامه است. عمدتا برنامه هایی که ما دوستشان داریم و می بینمشان به خاطر مجری است. در نتیجه اگر من روز خوبم باشد و خوب اجرا کنم می توانیم امیدوار باشیم برنامه بگیرد. وی افزود: قبل از تلویزیون هم که در رادیو بودم در کلاس های متفاوتی چون حافظ خوانی و سعدی خوانی و فن بیان تا شناخت دستگاه و ریتم موسیقی، بدن و... شرکت کردم. ضیاء در پاسخ به این سوال مدیری که آیا اجرای خودش را دوست دارد یا خیر، گفت: یک روزهایی خیلی دوست دارم و یک روزهایی نه. البته تلاشم بر این است که اگر حالم بد است، روی آنتن حالم بد نباشد. این را یاد گرفته ام. مثلا خواندن یک کتاب یا تماشای فیلم و تئاتر، باعث می شود آنقدر تاثیرگذار باشد که ایده های زیادی به ذهن آدم برسد تا در اجرایش لحاظ کند. در ادامه مدیری از او پرسید: احسان علیخانی را دوست داری؟ ضیاء هم پاسخ داد: بله، خیلی، دوست صمیمی ام هست. نظر علی ضیاء درباره مقایسه شدن با احسان علیخانی وی درباره رقابت با او گفت: اگر بخواهیم واقعی نگاه کنیم، فضای اجرا ما خیلی متفاوت است و از هر جهت شباهت هایمان بسیار کمتر از تفاوتهایمان است. از طرفی من و احسان اختلاف 10 ساله ای در اجرا داریم. مثلا احسان 14 سال است اجرا می کند و من 4 سال. بنابراین وقتی این مقایسه صورت میگیرد من کیف می کنم و با خودم می گویم در یک شیبی رفته ام که حالا با احسان علیخانی سپر به سپر شده ام. دوست دارم اسکار یا کن را اجرا کنم ضیاء درباره آینده مسیر زندگی اش اظهار کرد: من به اجرای بین المللی فکر می کنم. ما در موسیقی و فیلم حضور بین المللی را تجربه کرده ایم اما اجرای بین المللی نداشته ایم. من برای این موضوع تلاش می کنم. چه اشکالی دارد یک روز یک مجری ایرانی مراسم اسکار یا کن را اجرا کند؟ خودم هم این جنس اجراهای بین المللی را دنبال می کنم. وی در پاسخ به آخرین سوال مدیری مبنی بر اینکه آیا عمیقا احساس خوشبختی می کند، گفت: بله. با چیزهای خیلی کوچک احساس خوشبختی بزرگی می کنم. من یک ماشینی دارم که اولین ماشینی است که با پول خودم خریدم و هنوز پولم نرسیده عوضش کنم. ضبط این ماشین را عوض کرده ام و همه می دانند، واقعا خوشبختم! اهدای رمان زمان زوال به موزه دورهمی ضیاء همچنین اعلام کرد به موزه دورهمی رمان دوم مادر خود شهره احدیت با نام زمان زوال را که از دید منتقدان بهترین کتاب سال شده، اهدا می کند. مدیری در پایان ضیاء را فوق العاده مهربان و مجری درجه یکی توصیف کرد که انرژی خوب و دوست داشتنی از او می گیرد و برایش آرزوی درخشش و اتفاقات بهتر از این را دارد. ضیاء این روزها فرمول یک را شنبه تا چهارشنبه ها ساعت 6:30 تا 8:10 در شبک ...
منصور پورحیدری درگذشت
استقلال+فیلم با منصور پورحیدری یک روز پیش از فینال جام حذفی + فیلم آخرین وداع با پدر آبی ها / انتقال پیکر مرحوم پورحیدری به سرد خانه انتقال پیکر منصور پورحیدری به بهشت زهرا در میان شعارهای هواداران فوتبال+فیلم خانواده پورحیدری با اشک و آه بیمارستان را ترک کردند /انتقال پورحیدری به بهشت زهرا پیام های تسلیت اهالی فوتبال برای پدر استقلال+تصاویر ...
وقتی گفتند همسرت تیر خورده، گویی تیری به قلب من خورد
از پسر خاله ات که سید هم هستند بهتر نیست دوم دبیرستان را تازه تموم کرده بودم که ازدواج کردیم. آقای موسوی چند ساله بودند که به خواستگاری شما آمدند ؟ 25 سال شغل ایشان چه بود؟ زمان ازدواج زرگری می کردند بعد از چند سال به تشویق برادرشان که آزاده هم هستند وارد نیروی انتظامی شدند. اوایل زندگی مشترک چطور بود؟ ما چون فامیل بودیم، خواستگاری ...
اشعارشهادت حضرت رقیه(س) ویژه ماه صفر
لطیفیان یک نیمه شب بهانهٔ دلبر گرفت و بعد قلبش به شوق روی پدر پر گرفت و بعد اما نیامده ز سفر مهربان او یعنی دوباره هم دل دختر گرفت و بعد آنقدر لاله ریخت به راه مسافرش تا خواب او تجلی باور گرفت و بعد آخر رسید از سفر، اما سر پدر سر را چقدر غمزده در بر گرفت و بعد گرد و غبار از رخ مه مان مهربان با ...
مذاکره با دیو خون آشام زیان بار است
بهتر است، ما می خواهیم چه بکنیم به این تمدن برسیم. این دروازه تمدنی که شاه مخلوع می خواست به روی ما باز بکند، یعنی قدرتها را بر ما مسلط کند، و همه دارایی ما را ببرد و چند تا عروسک برای ما بفرستد، نفت ما را ببرند و برای ما پایگاه برای خودشان درست بکنند، ما این تمدن بزرگ را می خواهیم چه بکنیم؟ این تمدن است؟ این پدر و پسر و خصوصاً این پسر کشور ما را به عقب راند و همه چیز ما را به باد داد، به طوری که ...
زنانِ بزن بهادر، مردانِ کتک خور!
، باید گفت این مسئله نمی تواند بر داده مشخصی دلالت کند. به عبارتی این مسئله هم تعیین کننده هست و هم نیست، زیرابروز خشونت یک پدیده صرفاً مشخص در چارچوب های معین نیست. البته مهم است که نقش زن و مرد در سیکل خشونت نسبت به یکدیگر مشخص شود. این که اینها زن و شوهرند یا مثلاً خواهر و برادر وحتی مادر و پسر یا پدر و دختر. ولی در عادی ترین حالت آنان را زن وشوهر در نظر می گیریم. گاهی یک ...
یک شب شوهرم با دوستانش به خانه آمد/ اوکاری از من خواست که بسیارشوکه شدم
.... از سرنوشت سیاهش گله کرد و آه سردی کشید. پس از جدایی والدینم مادر سرپرستی ما را به عهده گرفت. در چنین شرایطی زندگی بسیار سختی داشتیم. چند سال بعد یک روز که برای سرزدن به مادربزرگ بیمارم به تهران می آمدیم در حالی که من و مادرم سوار بر خودروی کرایه بودیم بین راه ماشین ما تصادف کرد. تصادف وحشتناکی بود خدا خواست و زنده ماندیم، اما به علت ضربه ای که به سرم وارد شده بود چند ماه در ...
لطفا اگر 18 سالتان نشده وارد نشوید!
صاحبخانه اش ازدواج کرد. او را خیلی دوست داشت ولی زن نوجوانش توجهی نداشت و مدام سرش در گوشی و فکرش پی چت در تلگرام بود. آن شب از چت کردن های او عاصی شده بود و از عصبانیت تصمیم گرفت همسرش را تنبیه کند؛ تنبیه با آجر که مرگ را مهمان زندگی شان کرد. چند ضربه به سر زن نوجوان زده و از خانه بیرون رفته بود. * درخواست قتل در فیسبوک وقتی شنید کار تمام شده، باورش نشد که قرار است با جسد پدرش ...
منصور پورحیدری پدر معنوی تیم استقلال در گذشت
باشگاه فوتبال دارایی بازی می کرد اما سپس به باشگاه تاج (استقلال) رفت و به مدت 9 سال در تیم تاج به عنوان دفاع راست بازی کرد و در سال 1349 عنوان قهرمانی جام باشگاه های آسیا را به همراه تیم تاج بدست آورد. آغاز مربیگری منصور پورحیدری: بعد از اتمام دوره بازیگری، رایکوف مربی وقت تاج که تیم جوانان تاج را هم در دست داشت، بدلیل پشتکار و پیگیری های فراوان منصور، او را به جوانان برد. رایکوف ...
گوسفندچرانی در خط مقدم داعش!/ ببینید
کند که 13 و 11 ساله هستند: تابستان دو سال پیش، وقتی غریبه ها به روستا آمدند، ما دام ها را برای چرا به فاصله ای دورتر بردیم. حتی نمی دانستیم که چه اتفاقی افتاده؛ پدر و مادرم و دیگران فرار کرده بودند. وقتی به روستا رسیدم، دیگر کار از کار گذشته بود. ما نمی توانستم فرار کنیم. تصویر عمر – او به همراه دو برادرش و گله گوسفند بین خط مقدم طرفین درگیر حرکت می کردند قوانین سفت و سخت ...
نگاهی به شهادت حضرت رقیه (س) در مقاتل
به گزارش نافع ، در کتاب عوالم العلوم و بعضی کتب دیگر روایت شده است که در میان اسیران دختر کوچکی از امام حسین علیه السلام باقی مانده بود، و اسم او بنا بر قولی رقیّه، و از عمر شریفش سه سال گذشته بود، و آن حضرت او را بسیار دوست می داشت، و آن دخترک بعد از شهادت پدر شب و روز گریه می کرد، که از گریه ی او دل اهل بیت مجروح می شد و دائماً از اهل بیت سؤال می کرد که پدر من کجا رفت؟ و چرا از من دوری نمود ...
همراه با فیلم های آخر هفته
تلویزیونی “گردنه” به کارگردانی سعید پورشعبانی، جمعه 14 آبان ماه ساعت 8:00 از شبکه دو سیما پخش خواهد شد. در خلاصه داستان فیلم آمده است: علی، دانش آموزی است که چند وقتی است هول و هراس دارد، درسش افت کرده و با همکلاسی هایش هم بازی نمی شود، در خانه اشتهایش کم شده است. پدر علی راننده ماشین سنگین است و برادرش هم به دلیل اینکه درس نخوانده است در کارواش کار می کند. پدر و مادر علی نمی خواهند پسر ...
همسرم را در آغوش مرد غریبه دیدم - در بوستان جنگلی چیتگر خونم به جوش آمد
...، بنابر این از آنجا فرار کرده ولی چند ساعت بعد خودم را به پلیس معرفی کردم. همین موقع قاضی اصغرزاده پرسید: آیا تو چاقو را از خانه برده بودی و می دانستی آنها کجا می روند که متهم پاسخ داد: نه هرگز، من به طور اتفاقی آنها را دیدم و چاقو متعلق به مقتول بود. حالا هم اتهام قتل را قبول دارم اما عمدی بودن آن را نمی پذیرم. در ادامه جلسه همسر حمید که به اتهام رابطه نامشروع محاکمه می ...
روایت زنان سعودی از زندگی غم انگیز خود
و تماس آنها شده است. پاسخ زنان سعودی به این پیام، ارائه شرح مختصری از مصائب و مشکلات خود برای این روزنامه بوده است. رولا 19 ساله نوشت: "من مسافر یک تاکسی بودم که تصادف کردم، با اینکه خونریزی شدیدی داشتم، آمبولانس حاضر نبود در غیاب سرپرستم، من را به بیمارستان برساند." زن دیگری به نام ساره که یک پزشک 42 ساله در ریاض است نوشت: "هر بار که قصد مسافرت داشته باشم باید از پسر نوجوانم اجازه ...
همسرم را در آغوش مرد غریبه دیدم / در بوستان جنگلی چیتگر خونم به جوش آمد
...> آزار و اذیت گروهی چند مرد به زن جوان بعد از کتک های شوهر صیغه ای پسر 9 ساله مشهدی قربانی تجاوز/ او با نا پدریش در خانه تنها بود کار زشت خسرو با زن صیغه ای در اتاق خواب / زمان صیغه نامه تمام شده بود همسرم را در آغوش مرد غریبه دیدم / در بوستان جنگلی چیتگر خونم به جوش آمد اذیت و آزار مکرر دختر نوجوان توسط پدر شیطان صفت / اودخترش را در اختیار دوستانش قرار می داد دخترم را روی کاناپه خواباندم / زمانی که به اتاق برگشتم با واقعیت تلخی رو به رو شدم عکس ...
در تلگرام با دختر جوانی آشنا شدم / زمانی که بر سر قرار رفتم از دیدنش خشکم زد
... پسر 9 ساله مشهدی قربانی تجاوز/ او با نا پدریش در خانه تنها بود کار زشت خسرو با زن صیغه ای در اتاق خواب / زمان صیغه نامه تمام شده بود همسرم را در آغوش مرد غریبه دیدم / در بوستان جنگلی چیتگر خونم به جوش آمد اذیت و آزار مکرر دختر نوجوان توسط پدر شیطان صفت / اودخترش را در اختیار دوستانش قرار می داد دخترم را روی کاناپه خواباندم / زمانی که به اتاق برگشتم با واقعیت تلخی رو به رو شدم عکس ...
کار زشت خسرو با زن صیغه ای در اتاق خواب / زمان صیغه نامه تمام شده بود
درادامه دریافتند شیوا چند سال قبل به عقد موقت همسرش خسرو درآمده و ثمره ازدواج شان هم یک پسر بود. تلاش بیهوده برای اثبات بیگناهی خسرو در حالی که به عنوان مظنون اصلی پرونده تحت بازجویی قرار داشت با انکار قتل همسرش گفت: عصر روز حادثه پسرم را به خانه یکی از دوستانم برده و ساعت دو نیمه شب به خانه بازگشتم وفکر کردم همسرم خواب است.به همین خاطربیدارش نکردم.اما صبح روزبعد متوجه مرگش شدم ...
با موتور زنم را که داخل خودرو با مرد غریبه بود تا پارک چیتگر تعقیب کردم و ... + عکس
ایستاد گفت: من و همسرم با هم اختلاف داشتیم و وقتی پسر دوساله مان به خاطر بیماری فوت شد اختلاف های ما بیشتر شد. مدتی بعد مادرم هم فوت کرد و پدرم بیمار بود. به همین خاطر بیشتر وقتها به خانه پدرم می رفتم و فقط شبها به خانه بر می گشتم. در دوسال آخر من مدام درگیر کار و تهیه پول و وام برای هزینه های درمانی فرزندم و پدرم بودم و به همسرم توجهی نمی کردم. آخرین بار ظهر به خانه آمدم و بعد از خوردن نهار بیرون ...
ازدواج زودهنگام عامل موفقیتم درفوتبال بود
از یک سال هم پدر شدم. * درباره ماجرای ازدواجت بگو؟ - ازدواج من داستان جالبی دارد. مادرم همیشه می گفت که برای تو از خارج از شیراز دختر نمی گیرم. او بعد از یکی دو سال که بین دخترهای شیرازی برای من دنبال همسر می گشت به خانه خیلی از دخترهای دور وبری مان رفت اما سرانجام خاله ام که در اهواز زندگی می کرد روزی با مادرم تماس گرفت و گفت به اهواز بیایید تا دختری که برای مهدی پسند کرده ...
پسر کو ندارد نشان از پدر!/ فارغ التحصیل مدرسه عشق دیپلم افتخاری گرفت
همرزمانش که متوجه وضعیت حسین شد بر روی صورتش چفیه ای انداخت و بعد از آن خبر شهادتش را به مسئولان داد. پیکر حسین و تنی چند از همرزمانش برای مدت های طولانی در آن منطقه ماند و در نهایت پس از گذشت 10 سال پلاک او و استخوان های بدنش در بهشت زهرای تهران آرام گرفت. خواهر شهید در توصیف دوران چشم انتظارشان، می گوید: مرحوم مادرم در طول مفقودالاثری حسین چندین بار نزد همرزمانش رفت تا از حسین برایش بگویند ...
ماجرای احترام نظامی فرزند شهید مدافع به آقا
از دیدار با امام خامنه ای سخن گفته اند: * روایتی از احترام نظامی فرزند شهید مدافع حرم شهید حسین بواس متولد 29 دی ماه سال 60 دارای دو فرزند به نام های محمد جواد 7 ساله و محمد حسین دو ماهه و از شهدای لشکر 25 کربلا مازندران بود که بیست و یکم فرودین امسال در خان طومان به شهادت رسید. همسر شهید بواس، همراه با پدر خود , فرزندان, پدر و مادر و خواهر شهید در این دیدار حضور ...
صحبت های خواندنی دنیا فنی زاده عروسک گردان کلاه قرمزی
نمایش را در زندگی کوتاه پدر من اثبات می کند. دنیا به سرطان عضله دست راست مبتلا شده و برای انجام مراحل پرتودرمانی و تا زمان آغاز مراحل بعدی درمان، از بیمارستان مرخص شده. سرطان علاوه بر عضله دست راست، پشت گردنش را هم درگیر کرده و حالا پرتودرمانی اش تمام شده و چند روز است که در خانه است و استراحت می کند تا دور دوم درمانش شروع شود... این خبر را مادر دنیا فنی زاده می دهد؛ هایده ...
پایان تلخ خیانت یک زن به همسرش
برداشته بود، به طرفم حمله کرد. در فرصتی مناسب چاقو را گرفتم و زمانی که پشت سرم به او بود و به همسرم پرخاش کردم، نمی دانم چه شد که چاقو به گردنش خورد و او غرق در خون روی زمین افتاد. خیلی ترسیده بودم و نمی دانستم چه کار کنم، بنابر این از آنجا فرار کرده ولی چند ساعت بعد خودم را به پلیس معرفی کردم. همین موقع قاضی اصغرزاده پرسید: آیا تو چاقو را از خانه برده بودی و می دانستی آنها کجا می روند ...
جنایت چیتگر به خاطر ارتباط پنهانی +عکس
کارآگاهان متوجه شدند سعید 32 ساله بعد از حادثه متواری شده است. در حالی که تحقیقات برای بازداشت او ادامه داشت، سعید چند روز بعد به اداره پلیس مراجعه و خودش را تسلیم کرد. او گفت: روز حادثه در محل کارم بودم که همسرم تماس گرفت و خواست به خانه بروم. وقتی به خانه رسیدم از همسرم خبری نبود. دوباره تماس گرفت و خواست به پارک چیتگر بروم. با موتور راهی پارک شدم و آنجا پراید آرش را دیدم. همسرم کنار او ...
آزار و اذیت وحشیانه دختر بچه بی گناه در برابر دیدگان کثیف مادرش
.../ او با نا پدریش در خانه تنها بود کار زشت خسرو با زن صیغه ای در اتاق خواب / زمان صیغه نامه تمام شده بود همسرم را در آغوش مرد غریبه دیدم / در بوستان جنگلی چیتگر خونم به جوش آمد اذیت و آزار مکرر دختر نوجوان توسط پدر شیطان صفت / اودخترش را در اختیار دوستانش قرار می داد دخترم را روی کاناپه خواباندم / زمانی که به اتاق برگشتم با واقعیت تلخی رو به رو شدم عکس ...
به رفتارهای همسرم با مرد غریبه ای مشکوک بودم / نیمه شب به اتاق خوابش رفتم
تیم تحقیق پلیس آگاهی، آنها راهی خانه مورد نظرشدند. پدر خانواده -عامل 48 ساله جنایت -که درخانه بود بلافاصله تحت بازجویی قرارگرفت. شب سیاه هنوز از قتل دو دخترش شوکه بود. چهره دخترانش لحظه ای از مقابل چشمانش دور نمی شد. مدام همه وقایع را مرور می کرد تا شاید بفهمد کجای کار اشتباه کرده است.آشنایان این مرد مدعی بودند او ازمدت ها قبل به رفتارهای همسرش با مرد غریبه ای ظنین شده بود و ...