سایر منابع:
سایر خبرها
آیا خال کوبی کاری ناپسند است؟
احتمالاً غیراخلاقی است. پرسیدم چرا و کاوشگرانه به جغدی خیره شدم که روی ساق پایم خال کوبی شده بود. او همان کسی بود که سریال علمی تخیلی بابلیون 5 1 را هم دوست داشت. پس احساسات زیبایی شناختیِ نامتعارفمان نباید چندان فرق می داشت. اما داشت. من بدنم را ابزاری برای هدف نمایش تصویر جغد کرده بودم که تخطی از امر مطلق اخلاقی بود. آن کانتی بالاخره پذیرفت که شاید فقط خال کوبی زبان (کلمات و ...
مهدی هاشمی در زندان دو دکترا می خواند یکی در تهران یکی در آکسفورد!
من این گونه بود و حل مشکلات کشور آن هم پس از جنگ آسان نبود. من شب و روز با اینها تماس داشتم و نمی خواستم که فقط ملاقات باشد که حرف بزنیم. در هر جا اشکالی می دیدم، تلفنی می گفتم. هر وزیر، مدیر و یا استاندار،اگر کاری داشت، می توانست تلفنی با من تماس بگیرد. من دایما با مدیران بالایی خودم در تماس بودم. رئیس جمهور باید بتواند خوب امور را اداره کند و چرخ کشور را بچرخاند. اگر راه و برنامه مشخص باشد، عملی ...
آنچه در برنامه نود (24 آبان) گذشت
بودم تصمیم هیأت مدیره است و اگر بگویند اسپانسر فصل بعد را می توانم امسال بگیرم می توانم این کار را انجام دهم و غیر قانونی نخواهد بود. فتح الله زاده اضافه کرد: کارهای غیر اخلاقه ای را دوستان انجام دادند و گفتند چرا پول ها را به حساب خزانه نریختیم که بنده به دادگاه رفتم و تبرئه شدم؛ آقایان از هول حلیم در دیگ افتادند و اشتباه کردند؛ یکی دیگر را پیدا کنند. او اظهار کرد: یک نفر اگر ...
تیزبینی خانم دادیار راز قتل جوان را فاش کرد
داد و از آنجا که مرگ وی مرموز بود، مسئولان بیمارستان با پلیس تماس گرفتند. با شروع تحقیقات پلیسی، همسر این مرد به مأموران گفت: به همراه دختر سه ساله ام برای خرید از خانه بیرون رفتم اما وقتی برگشتم دیدم حال همسرم بد است. کنار او لیوان آبمیوه و چند بسته خالی قرص بود که همان لحظه با دیدن آنها متوجه شدم شوهرم دست به خودکشی زده است، چراکه او مدتی بود دچار افسردگی شده و مدام از مرگ و خودکشی ...
فتح الله زاده، انصاری فرد، رویانیان متهم بدهی سرخابی / نمایش سیر صعودی جهانبخش از نگاه هلندی ها
... مدیرعامل سابق باشگاه استقلال تهران تصریح کرد: قانون برای بنده که مدیرعامل بودم تصمیم هیأت مدیره است و اگر بگویند اسپانسر فصل بعد را می توانم امسال بگیرم می توانم این کار را انجام دهم و غیر قانونی نخواهد بود. فتح الله زاده اضافه کرد: کارهای غیر اخلاقه ای را دوستان انجام دادند و گفتند چرا پول ها را به حساب خزانه نریختیم که بنده به دادگاه رفتم و تبرئه شدم؛ آقایان از هول حلیم در دیگ ...
من از صحبت با بنی صدر ابا داشتم/چمران موذی گری های بنی صدر را نمی دانست
... البته آن روز جمعه بود و چون معمول این بود که من روز جمعه می آمدم برای نماز و بعد از نماز، عصر جمعه یا صبح شنبه برمی گشتم، اما آن شنبه را کار داشتم و نمی دانم چطور بود که من ماندم اینجا، صبح یکشنبه رفتم اهواز، به مجرد این که وارد اهواز شدم رفتم داخل ستاد خودمان آنجا از آشفتگی و کلافه بودن سرهنگ سلیمی و این بچه ها، فهمیدم هیچ کاری نشده است، پرسیدم گفتند بله، هیچ کار نشده. خیلی اوقاتم ...
گره تازه در پرونده قتل زن تنها
جوان است. بررسی ها نشان داد این زن با یک شماره تلفن بیش از صدبار در چند ساعت تماس داشته است. ردیابی های شماره تماس، مأموران را به مردی افغان رساند که در نزدیکی محل کشف جسد زندگی می کرد. همچنین مأموران چند مرد دیگر را نیز شناسایی و بازداشت کردند. یکی از آنها که کریم نام دارد، ادعا کرد عامل قتل همان مردی است که شب قبل از قتل با زن جوان بیش از 30بار تماس داشته. او گفت: ما این زن را می شناختیم، او ...
کویته تا کهریزک ، یک میلیون و 500
سه شیفت کار یعنی حقوق هر شیفت 400 هزار تومان. 24 ساعته در آن چهاردیواری که نامش مغازه است، می ماند و خور و خواب و باقی ماجرا را همانجا ادا می کند. صاحب کارش می داند او غیر قانونی به ایران آمده و مجوزی برای کار ندارد. بااین حال، به او کار داده اما حال و روز کارکردنش، خستگی را برایش به ارمغان آورده است. همین چند روز پیش بود که می گفت: آقای مهندس! یک کار برای من پیدا کن! خسته شدم. از صبح تا شب، از شب ...
در جلسه محاکمه افسر آگاهی چه گذشت
.... پس از چند ساعت وقتی به خانه برگشتم دیدم در منزل قفل شده و فکر کردم جوان افغان به هوش آمده و از آنجا رفته است.اما 4 روز بعد یکی از همسایه ها به من زنگ زد و گفت که از داخل آپارتمان ما بوی تعفن می آید من هم به او گفتم به احتمال زیاد بوی لاشه یک حیوان مرده است. درحالی که خیلی ترسیده بودم به دیدن دوستم مرتضی رفتم و گفتم می خواهم مقداری اثاث جابه جا کنم. بعد هم به خانه ام رفتیم. مرتضی از این موضوع ...
مرگ پسر جوان در سقوط از بالکن
در شهرستان زندگی می کرد و کسی در خانه مان میهمان نبود و با سرعت به طبقه دوم رفتم که وقتی پسر جوان را دیدم متوجه شدم وی همان کسی است که با همسرم به صورت پنهانی در ارتباط است. منصور در ادامه گفت: از چندی پیش متوجه رابطه همسرم با پسر جوانی شدم و چند بار متوجه رفت و آمدهای او به خانه ام شده بودم و حتی چند شب قبل نیز همسایه پسر جوان را در پشت بام خانه مشاهده کرده بودند که وقتی به خانه آمدم ...
پادشاه تایلند، اخموی دوست داشتنی - تای - ها
.... البته این آقای فیلسوف، هنرمند قابلی هم بود و تا زمان مرگ هم دوربین عکاسی اش را کنار نگذاشت. پادشاه تایلند در بازدید از جاهایی که دوست داشت، خودش عکاسی می کرد و کاری به دیگران نداشت. پادشاه هم پیانیست ماهری بود و هم کلی نفس برای ساکسیفون زدن داشت. او در دهه 60 زندگی اش، یک جور خاصی شده بود؛ شب تا صبح بیدار بود و بعد صبح ها می خوابید تا عصر. از آن زمان هم کتاب دستش می گرفت و تا صبح ...
زیبایی، کیلویی چند؟
. یکی از پزشکان برای این که بتواند کار طبیعی انجام دهد، به منشی هایش سپرده بود که هنگام وقت دادن و حتی یک روز قبل از نوبت ویزیت با بیمار تماس بگیرند و یادآوری کنند عکسی متعلق به ده سال پیش شان همراه شان باشد. او می گفت: نکته زیبایی این است که ما باید روال پیری را کند کنیم و طبیعی ترین ترکیب همان چیزی است که افراد در جوانی شان دارند. او در گفت وگو به یک نکته دیگر نیز ...
پنج خصلتی که اگر نبود، همه انسان ها از صالحان بودند
) لِخَوْف ، یا معاویه ابن وهب! به خاطر ترس، زیارت امام حسین را ترک نکنی. ٍفَإِنَّ مَنْ تَرَکَهُ رَأَی مِنَ الْحَسْرَةِ مَا یَتَمَنَّی أَنَّ قَبْرَهُ کَانَ عِنْدَهُ ، چون هر کسی زیارت آن حضرت را به خاطر همین خوف و ترس ترک کند، چنان حسرتی می بیند که آرزو تمنّا می کند که ای کاش قبرم کنار حضرت بود. منظور این است که ای کاش نمی ترسیدم، می رفتم و در راه کشته می شدم و آن جا کنار حضرت بودم. ...
زن مشکل دار به شوهر بینوا قرص برنج خوراند/مهناز به اتریش گریخت
پیشنهاد دادم قرص ترامادول به سروش بدهد اما پس از چند روز مهناز می گفت که موفق به تهیه قرص ترامادول نشده است. سارا ادامه داد: من نمی دانستم که مهناز به شوهرش قرص برنج داده است و شب حادثه خاله ام با من تماس گرفت و از حال بد سروش خبر داد که به خانه شان رفتم و پس از آمدن امدادگران اورژانس شوهرخاله ام را به بیمارستانی که در آن کار می کردم انتقال دادیم که فردای آن روز فوت کرد. ...
مهر، کتاب، تسبیح؛ تمام دلبستگی اش از دارِ دنیا
اداری روزنامه خراسان مشغول به کار شد. وی تصریح کرد: سید جواد با همه فرق می کرد با اینکه یک برادر دیگر هم دارم اما همیشه روی جواد تعصب خاصی داشتم؛ جواد دوستان منبری و خوبی داشت و بیشتر اوقات با دوستانش بود. جواد هر روز باید دست پدر و مادرم را می بوسید بعد فعالیت های زندگی اش را از سر می گرفت و نماز شب را هیچ وقت ترک نکرد. وی خاطرنشان کرد: جواد سه بار دیگر به سوریه رفته بود ...
حکایت اخطار پدر موشکی ایران به همسر شهید نواب
آقای نواب است. شهادت مزد زحمات مهدی بود چند ماه قبل از شهادت مهدی بخاطر استرس، به بیماری دیابت مبتلا شدم. روزهایی که می دانستم تست موشک دارند، خواب و خوراک نداشتم. او هم زانوهایش آب آورده بود. از او خواستم که استعفا بدهد. برای آرام کردنم، می گفت: کار من بهمن ماه تمام می شود. مهر ماه بود که با دست خط خودم استعفایش را نوشتم. شهید طهرانی مقدم وقتی نامه استعفا را خوانده ...
مرگ مرموز مرد جوان هنگام فرار، پس از افشای رابطه اش با یک زن شوهردار
بوده است. صبح دیروز، بهرام برای تحقیقات فنی به شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و زمانی که در مقابل بازپرس محسن مدیر روستا ایستاد، مدعی شد که رضا را شب حادثه ندیده است. اوگفت: ازحدود یک سال قبل به همسرم شک کرده بودم. تصور می کردم او با رضا رابطه پنهانی دارد. دو هفته قبل هم متوجه سر و صدایی از پشت بام شدم و وقتی برای پی بردن به علت سر و صدا از خانه خارج شدم همسایه ها را دیدم ...
قیمت پراید از تهران تا بغداد
.... یعنی واقعا می شود با 270 هزار تومان در بغداد یک پراید صفر گرفت؟ رفتم سراغ مدل پایین تر قیمت پراید 2015 (78 IQD) بود این از مورد قبل هم تعجب برانگیزتر بود؛ چراکه قیمت دینار عراقی در بازار تهران حدود 285 هزار تومان است و با این احتساب قیمت پراید 2015 می شد چیزی حدود 23 هزار تومان! این اعداد به نظرم اصلا قابل اعتنا نبودند به همین دلیل با دوست عراقی ام تماس گرفتم و موضوع را با ...
آنچه در برنامه نود (24 آبان) گذشت
بودم تصمیم هیأت مدیره است و اگر بگویند اسپانسر فصل بعد را می توانم امسال بگیرم می توانم این کار را انجام دهم و غیر قانونی نخواهد بود. فتح الله زاده اضافه کرد: کارهای غیر اخلاقه ای را دوستان انجام دادند و گفتند چرا پول ها را به حساب خزانه نریختیم که بنده به دادگاه رفتم و تبرئه شدم؛ آقایان از هول حلیم در دیگ افتادند و اشتباه کردند؛ یکی دیگر را پیدا کنند. او اظهار کرد: یک نفر اگر ...
نقشه سیاه دزدان مسلح در خودروی وحشت
با کشف تعداد زیادی گوشی تلفن همراه در مخفیگاه متهمان، تحقیقات پلیس برای شناسایی دیگر قربانیان این باند دونفره آغاز شده است.شامگاه 27مهرماه امسال پسر جوانی سراسیمه نزد مأموران کلانتری171 تهران رفت و مدعی شد که در دام 2سارق مسلح گرفتار شده است. او گفت: ساعاتی قبل به ترمینال جنوب رفتم تا چند تخته فرش را به شهرستان بفرستم. پس از انجام کارم، از آنجا خارج شدم و قصد رفتن به خانه را داشتم که ...
فرار به اتریش پس از قتل شوهر
فوت شده از مدتی قبل با همسرش اختلاف داشته است. همچنین دادیار پرونده پس از بررسی اظهارات مهناز و سارا دختر خواهرش به تناقض گویی هایی دست پیدا کرد که پس از بررسی تماس های آنها در روز حادثه مشخص شد آنها از قبل نقشه قتل سروش را به وسیله مسمومیت دارویی طراحی و اجرا کرده اند. پس از این دستور بازداشت دو زن جوان به عنوان مظنونان حادثه از سوی قاضی دادسرای امور جنایی صادر شد. سپس مأموران سارا را بازداشت ...
فریب ظاهر نجیب سپیده را خوردم او خیلی زود رنگ عوض کرد
مدتی بود که پدر و مادرم می خواستند برایم دختری انتخاب کنند اما من زیربار نمی رفتم و هربار می گفتم آمادگی ندارم تا اینکه در یکی از سایت های همسریابی با دختری محجبه آشنا شدم ... من تک پسر خانواده هستم ، از بچگی هر چه می خواستم دراختیارم بود و به نوعی خود مختار بزرگ شده بودم و به گونه ای درخانه حرف اول را می زدم و حتی در کار خواهر هایم هم دخالت می کردم. در نوجوانی دخترهای زیادی دلشان می ...
دزد ارتباط گناه آلود شامگاهی دختر و پسر را لو داد
حدود چهارماه قبل در فضای مجازی با دانیال آشنا شدم. ما در شبکه های اجتماعی عضو یک گروه بودیم و برای همدیگر پیام می فرستادیم. مادرم هر روز تذکر می داد: دست از این مسخره بازی ها بردار و این قدر خودت را درگیر گوشی وامانده ات نکن؛ اما من معتاد Addicted شده بودم و فکر می کردم بدون گوشی تلفن همراه دیگر نمی توانم نفس بکشم. بارها با دانیال قرار گذاشتم و میهمان خانه او هم بودم اما کسی ...
سقط غیر قانونی؛ 3میلیون تومان!
برداشتم و آمدم تهران. با یکی از دستفروش ها همان روز اول در مترو دوست شدم. او گفت که رئیسش دنبال بافنده هم می گردد. بافنده شدم. در روز 5ساعت بیشتر نمی خوابیدم و کار می کردم. الان هم همینطور است. رئیسم روزی 40 هزار تومان حقوق می دهد و قبل از به دنیا آمدن بچه ام در همان جوراب بافی می خوابیدم. دیگر از خدا چه می خواستم؟ شروع کردم به کار و از این 40تومن 20 تومن را پس انداز کردم. رفتم بیمارستان دولتی و بچه ...
دعوای عروس و خواهر شوهر اسیدی شد
خبرگزاری فارس: قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران در گفت و گویی با اعلام این مطلب افزود، ساعت 9 صبح امروز ماموران مرکز فوریت های پلیسی 110 از وقوع یک فقره اسید پاشی باخبر شدند. ماموران با حضور در محل حادثه واقع در منطقه افسریه دریافتند یک زن جوان به نام فاطمه مورد اسیدپاشی واقع شده است. زن جوان در توصیف نحوه وقوع حادثه عنوان کرد: شب گذشته به خانه برادرم آمدم و آنجا ...
هنگام بدرقه گریه نکردم تا دلش نلرزد
به شهادت در عملش پیدا بود. می گفت: ما گر ز سر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم . بعد از اینکه رفتند و خبر شهادتشان را شنیدید بر شما چه گذشت؟ من حدود چهار روز قبل از شهادت ایمان خوابی دیدم که انگار خدا می خواست به من آمادگی بدهد. خواب دیدم روی گوشی ای که ایمان همیشه با آن تماس می گرفت پیامی آمد که داخلش نوشته بود شهادت مبارک . بعد از اینکه این خواب را دیدم ناراحت بودم و گریه ...
زندگانی عالم فرزانه، علامه طباطبایی
کم شیفتگی و علاقه طلاب به او، به حدی رسید که بعضی از آن ها حجره های مدرسه را ترک و در اطراف خانه اش اتاقی اجاره می کردند تا به او نزدیک تر باشند. هر روز یکی دو ساعت به غروب مانده به سراغش می رفتند و تا پاسی از شب حرف هایش را می شنیدند. کم کم آوازه سیدمحمدحسین قاضی بیشتر شد و همه قاضی معروف را شناختند. اما خود علامه برای آنکه لقب استادش، مرحوم آیت الله سیدمیرزاعلی قاضی فقط به استاد منحصر باشد و ...
من رضا، یک پایان نامه فروشم!
دوست نداشتن هم قید مدرسه تیزهوشان را زده است. اگر اشتباه نکنم دوره راهنمایی بود که برای آزمون تیزهوشان سر وقتمان آمدند و از ما امتحان گرفتند. در آزمون اول قبول شدم. اولش خیلی خوشحال بودم ولی بعد که رفتم و پرسیدم گفتند بچه های پذیرفته شده به مدرسه های خاصی فرستاده می شوند که در آنجا هم فقط باید ریاضی بخوانند. ولی من هیچ وقت از ریاضی خوشم نمی آمد حتی توی بچگی هم وقتی به معلم شدن فکر می کردم هیچ وقت ...
روایت عاشقانه ای از عملیات کربلای1
جبهه منتقل کردند. سه روز در بیمارستان بستری بودم اما آرام و قرار نداشتم. پس از ترخیص از بیمارستان، شوق دیدار همسنگران ، سبب شد با پای لنگان و عصا به دست به منطقه عملیات برگردم، برگشتم در کنار یاران آرام شدم. به گمانم هیچ غم و اندوهی در عالم امکان به سنگینی لحظات و روزهای پس از عملیات برای یک رزمنده نیست. شوق و شور و هیجان قبل از نبرد به پایان رسید و اینک بار غم و اندوه و ماتم بر دلها نشست ...
قاتل پدرم را طوری بکشید که بدجوری بمیرد
بیمارستان منتقل کردیم که چند روز بعد هم فوت شد.سپس متهم دیگر به نام محمدرضا پای میز محاکمه ایستاد و در دفاع از خود گفت: شب حادثه حدود ساعت 11 شب من از قهوه خانه می آمدم که جمشید (مقتول) را دیدم. با هم در حال صحبت بودیم که مهدی سر رسید و با هم درگیر شدیم. عامل قتل و دعوا هم مهدی بود.سپس کمال پدر مهدی نیز که پس از مرگ جمشید پیراهن خونین پسرش را پنهان کرده بود، به عنوان متهم به دفاع از خود ...