سایر منابع:
سایر خبرها
نمی توانستم با نظر احترام به او ننگرم!
نزدیک نشناختم و با اختلاف سن، مقام و سلیقه ای که در بین بود، آمیزش و آشنایی کامل امکان نداشت، مع هذا در تمام دوره چهارم تقنینیه ناظر اعمالش بودم، چون شخصیت برجسته او هر پیر و جوانی را که به سیاست و زندگی سیاستمداران مختصر علاقه ای داشته باشد، جذب می کند. اعم از اینکه کسی با سیاست او موافق یا مخالف باشد، باز نمی توانست با بی اعتنایی به او بنگرد. از همان زمان با سیاست مدرس مخالف بودم و چون به ...
صاحب میز شهید رجایی شدم/ بسیاری از جملاتم به نام بزرگان ثبت می شد/ قیصر با منکرین ادبیات انقلاب مواجه ...
کمی احتیاط می کردم. شاعران بزرگی مانند مهرداد اوستا ، مشفق کاشانی و محمدعلی مردانی نتوانستند زبان انقلاب را پیدا کنند. زبانشان چالاک نشد. این زبان چالاکی و صیقل خوردگی که متناسب با مخاطب های امروز باشد پیدا نکرد. به همین خاطر این شاعران تا حد زیادی در حاشیه ماندند. حتی شاعر بزرگی مانند موسوی گرمارودی با همه چالاکی زبان که حتی شعر سپید انقلاب را رشد داد و در مرتبه فراتری از شاملو ایستاد، که من نسبت ...
شبح رضاشاه بر سر خاندان سلطنت
یکی از نزدیکان خاندان پهلوی برای ازدواج به محمدرضا معرفی شد. به عبارتی بهتر با واسطه ای با شمس خواهر شاه آشنا شد و همین امر زمینه وصلت او با خاندان پهلوی را فراهم کرد. انتخاب وی توسط شمس به زعم ثریا پیشینه ای سیاسی داشت. در حقیقت شمس نقش خود را در دربار در مقایسه با اشرف کمرنگ می دید. شمس می خواست با صورت دادن این وصلت به محمدرضا نزدیکتر شود و موازنه قوا را در دربار به سود خود رقم زند. این موضوع حتی ...
با تلویزیون محبوب شدم
سحرخیز در طول این سال ها در فیلم و سریال هایی همچون عید امسال، نون و ریحون، گام های معلق، مهمانان ویژه، بهار قبل و بعد، همخانه نسکافه داغ داغ، انعکاس، خبر خاصی نیست و... بازی کرده است. این روزها سریال ماه و پلنگ به کارگردانی احمد امینی و بازی بیتا سحرخیز از شبکه سه پخش می شود. سحرخیز یکی از سه جوان نقش اصلی قصه است که نقش ملکا را ایفا می کند؛ ملکا وکیل است و یک دختر امروزی. همین بهانه ای شد تا با او به گفت وگو بنشینیم. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که سحرخیز جزو کسانی است که سخت تن به مصاحبه می دهد و مصاحبه با او به سماجت و پیگیری زیادی نیاز دارد. شما چهار سال بود در تلویزیون بازی نکرده بودید، چطور شد بعد از این سال ها تصمیم گرفتید با سریال ماه و پلنگ به کارگردانی احمد امینی مهمان خانه های مردم شوید؟ بله، من حدود چهار سال در هیچ سریالی بازی نکرده بودم. راستش سعی کردم تامل کنم و با یک نقش خوب به تلویزیون برگردم که خوشبختانه این اتفاق افتاد و بعد از بازی در فیلم سینمایی خبر خاصی نیست ، تنها فیلمنامه ای که می توانست من را برای بازی ترغیب و حالم را خوب کند، سریال تلویزیونی ماه و پلنگ بود. دلیل این که من بازی در این اثر را پذیرفتم، در ابتدا وجود آقای امینی در کسوت کارگردان بود. فیلمنامه هم نوشته سعید مطلبی است که بسیار گیرا بود. علاوه بر آن در دفتر آقای زرین کوب همیشه کارهای خوب ساخته می شود، به همین دلیل خیلی دوست داشتم بعد از مدت ها یک نقش خوب بازی کنم که ملکا چنین ویژگی هایی را داشت. ملکا دختری است که استقلال دارد و امروزی است. از سوی دیگر او وکیل است و بعد از آن که پرونده ای را قبول می کند، وارد یک بازی می شود که خودش هم نمی خواهد و در این باره بی تقصیر است. البته باید تاکید کنم مخاطب به مرور و با پیشرفت قصه خواهد دید ملکا درگیر چه داستان هایی می شود. یعنی پیشنهاد دندان گیری در این چهار سال نداشتید؟ من سال 93 در فیلم سینمایی خبر خاصی نیست بازی کردم، اما حدود چهار سال بود که در تلویزیون کار نکرده بودم. راستش پیشنهاد خوبی نداشتم که در طول این چهار سال به آن فکر کنم. به همین دلیل ترجیح دادم با یک کار خوب بیایم. در طول 11 سالی که از فعالیت شما در عرصه هنر می گذرد، بازی هایتان محدود اما متفاوت است. به نظر می رسد در انتخاب نقش ها وسواس دارید؟ به هر حال هر بازیگری دوست دارد نقش های متفاوتی را تجربه کند؛ کارهای دیگری هم به من پیشنهاد شده بود که خودم از بین آنها نقش هایی را انتخاب کردم که واقعا دوست شان داشتم. پس برایتان فرقی نمی کند در تلویزیون بازی کنید یا سینما؟ راستش من مرزی بین سینما و تلویزیون قائل نیستم. اتفاقا تلویزیون من را بین مردم محبوب کرده تا سینما! سینما را خیلی دوست دارم و همه بازیگران عشق به سینما و تئاتر دارند، اما گارد ندارم. ولی در مجموع باید تاکید کنم پیشنهادهای کاری کم شده و این اتفاق فقط برای من نیفتاده و برای خیلی از بازیگران پیش آمده است. امیدوارم این موضوع حل شود. هر حرفه و شغل ویژگی ها و خصوصیات خودش را دارد. قبل از ایفای نقش ملکا که وکیل است، آیا درخصوص این شغل تحقیق کرده بودید؟ نه، تحقیق نکردم، ولی صحبت هایی که با آقای امینی داشتم، خیلی به من کمک کرد. راهنمایی او بی نظیر است و با کمک هم نقش ملکا را پرورش دادیم. شخصیت ملکا را دوست دارم، او بلد است چه کاری را کجا انجام بدهد. خودم هم در زندگی شخصی ام این طوری هستم و تا حدودی شخصیت ملکا به خودم شبیه است و سعی کردم با ویژگی های خودم و گفته های خوب آقای امینی نقش را دربیاورم. امیدوارم نقش را خوب درآورده باشم و مردم راضی باشند. مسلما تا به امروز آثار خارجی و ایرانی با موضوع وکلا دیده اید. از این آثار الهام نگرفتید؟ راستش را بخواهید، نه. البته آثار زیادی درباره وکلا و پرونده هایی را که با آن درگیر بوده اند دیده ام، ولی چیزی مد نظرم نبود که برای نقش ملکا از آن بهره مند شوم. کار با احمد امینی کارگردان چه تجربه ای برایتان به همراه داشت؟ برای پاسخ به این پرسش حرف های زیادی دارم، اما بناچار خلاصه پاسخ می دهم. من 11 سال است که کار می کنم، ولی کارگردانانی که از کار کردن با آنها لذت بردم، شاید به اندازه انگشتان یک دست باشد و آقای امینی جزو این کارگردان هاست. او در صحنه قدرت دارد و اعتماد به نفسی به شما می دهد تا برای انجام یک کار بسیار عالی، تلاش بیشتری کنید. راستش رفتار او باعث می شود که برای بهبود نقش خیلی سعی کنید. امیدوارم این سریال، بهانه ای شود برای همکاری های بعدی. ملکا بعد از گرفتن پرونده با داستان های زیادی در قصه روبه رو می شود. آیا صحنه حسی در طول کار داشتید که برای ایفای آن خیلی با خود کلنجار رفته باشید؟ من چند صحنه حسی دارم که برای خودم هم چالش برانگیز بود و خیلی دوست شان داشتم. آقای امینی هم از این سکانس ها خیلی راضی بودند و تاکید داشتند این صحنه ها خیلی خوب در آمده است، اما یک سکانس بسیار سخت در قصه داشتم. این صحنه در دادگاه واقعی ضبط شد و من باید از یک قاتل دفاع می کردم. واقعا صحنه سختی بود. وقتی فیلمنامه را خواندم، خودم این سکانس را تیک زدم که سخت ترین سکانس ملکاست. ضمن این که دیالوگ های زیادی در این صحنه داشتم. همان طور که تاکید کردم این صحنه را در دادگاه واقعی ضبط کردیم و اتفاقا وقتی این صحنه را تصویربرداری می کردیم، از آن مجتمع هم افرادی نشسته بودند و این صحنه را می دیدند و بعد از تمام شدن سکانس به من گفتند خانم سحرخیز شما وکیل هستید؟ گفتم نه. آنها گفتند به حدی خوب دفاع کردم که مطمئن هستند با چنین دفاعی متهم تبرئه می شد. واقعا سکانس سختی بود و خدا را شکر می کنم از پس این صحنه خوب بر آمدم. البته این صحنه حسی نبود، فقط سخت بود و در طول قصه مخاطبان با تماشای این صحنه حرفم را تائید خواهند کرد. شما جزو بازیگرانی هستید که با نقش خیلی درگیر می شوید؟ بله، در طول کار خیلی درگیر می شوم، چون به نقش خیلی فکر می کنم. به عنوان مثال وقتی در سریال تلویزیونی ماه و پلنگ بازی می کردم، نوع صحبت کردنم مثل ملکا شده و این شخصیت روی من تاثیر گذاشته بود، حتی در خانه به من می گفتند چرا اینقدر با کلاس حرف می زنی! فاطمه عودباشی رادیو و تلویزیون ...
رهنما: در همسایه ها بی خیال ازدواج، فقط پول
مرا جذب کرد و آنرا دوست دارم. با اینکه در چند ماه گذشته مشغله های بسیاری داشتم و حتی یک عمل جراحی در میانه کار برای من پیش آمد اما سه روز بعد از عمل با شوق و انرژی سر ضبط برنامه رفتم. مهمترین عامل خوشآیند شما از همسایه ها چه بود؟ دو عامل مهم باعث جذب من به حضور با انرژی در سریال همسایه ها شد. یکی متن بسیار خوب که باعث اطمینان من به قصه شد و مرا سرحال می آورد. دوم، عوامل و ...
نظر هنرمندان در مورد سریال معمای شاه
جوان با تاریخ معاصر کشور است. متاسفانه چندان که باید نسبت به وقایع و اتفاقات تاریخی و حتی اجتماعی خودمان به مخاطبان نسل جوان آگاهی و اطلاعات نداده ایم و البته مطالعات خود این افراد هم عموما بسیار پایین آمده است. بنابراین ساخت سریال هایی چون معمای شاه بدون شک می تواند بخشی از خلأهای موجود را پر کند. البته در این بین نقش ساختار هم بسیار مهم است. استفاده از بازیگران خوب و چهره های شناخته شده یکی از ...
زبان ملّی و برنامۀ آموزش زبان های محلی
فرهنگ امروز/ سیدجواد طباطبایی: سرانجام، در پی رایزنی هایی که دربارۀ آن چیز چندانی نمی دانیم، در هفته های اخیر، وزارت علوم و فناوری برنامۀ آموزش زبان ترکی آذری را به دانشگاه های سه استانی که ساکنان آن ها به این زبان تکم می کنند، اعلام کرد. این برنامه، تا جایی که من می توانم بفهمم، از دیدگاه زبان ملّی و فرهنگ ایرانی، به شرحی که خواهم گفت، کمابیش با فاجعه پهلو می زند. به لحاظ نظری، وزارت علوم باید متولی حفظ و ترویج زبان و فرهنگ کشوری باشد که آن وزارت خانه بخشی از حکومت آن است. در این دهۀ اخیر که شعار بومی سازی علم در این سرزمین خواب از چشم دانشمندانی که بسیاری از آنان ...
گفت و گو با نویسنده برگزیده جایزه جلال آل احمد / بومی نویسی بدون مرز
های 40، 50 و 60 درگیر این چرایی بودند و این چراها موجب شد تا رمان شاه بی شین را بنویسم، ضمن این که مطالعاتم در این زمینه و حتی دوران قاجار فراوان بود، فیلم ها، خاطرات و فضاهایی را که شاه در آن زندگی می کرد به دلیل علاقه شخصی ام دیده و مطالعه کرده بودم. همان طور که گفتم فکر می کردم این سوال، سوال نسل من است بنابراین به نوشتن این رمان اقدام کردم هر چند رمان به دنبال جواب دادن نیست بلکه به دنبال ...
گریم های معمای شاه فراتر از استانداردهای ایران
به کار گریم او کمک کرده است، می گوید: بخش عمده ی مطالعه ی ما برای گریم، عکس ها و فیلم ها هستند. ما نمی توانیم با کتاب خواندن متوجه شویم که چهره ی افراد در آن زمان به چه شکل بوده است. به همین دلیل من بیش تر با مراجعه به اینترنت و عکس های موجود در کتاب ها می توانستم شخصیت ها را گریم کنم. وی ادامه می دهد: اوایل کار کمی نگران بودم، اما بعد با کمک ورزی و نظرهای ایشان و گروه مجریان گریم ...
زندگی عجیب آقای جامعه شناس
شعار سال: روزنامه شرق در ادامه می نویسد: نخستین مدیر و رئیس مؤسسه تحقیقات اجتماعی، جامعه شناس و صاحب چندین کتاب، خودش را فردی میانه رو توصیف می کند: تقریبا می شود گفت هیچگاه راه افراط را در پیش نگرفتم، نه شرق گرای افراطی شدم، نه غرب گرای افراطی؛ مثل آقای شایگان که زیگزاگ هایی در این زمینه داشت و از شرق گرایی آسیا در برابر غرب ناگهان پس از خروج از ایران به یک نوع غرب گرایی افراطی رسید و در کتاب هایی چون انقلاب مذهبی چیست و نگاه شکسته این دیدگاه را ترویج کرد. هر چند امروزه در کتابی مانند روشنایی از غرب می آید افسون زدگی جدید کم و بیش به نوعی تعادل رسیده است. سه سال قبل و کمی ب ...
دکتر ژان باپتیست فوریه
.... حالا اول فضولیهای حکیم الممالک است که در ایران مترجم این حکیم بشود و کارها بکند . دکتر فوریه در همان آغاز راه به ساختار سیاسی ایران و رقابت های تنگاتنگ برای تسلط بر شخص شاه آشنا و متوجه شد که تنها نقشی که دارد نقش پزشک نیست بلکه می تواند نقش یک سیاستمدار را هم باز ی کند . پزشک سیاست مدار توجه شاه به این پزشک جوان در راه بازگشت از سفر اروپا موجب شد تا امین ...
مرکز محوری موجب شده هنرمندان به پایتخت نشینی تمایل داشته باشند
نمایشگاه های گروهی زیادی شرکت داشته ام تعداد آنها بیش از 20 مورد است و یک نمایشگاه انفرادی در شیراز در کل کار گروهی را ترجیح می دهم. فارس: از تشکیل گروه ساعت هفت بگویید. محمودی: گروه ساعت هفت در آبان ماه سال 88 برای نخستین بار شکل گرفت. یک جمع خودمانی هنری در موزه هنرهای معاصر اهواز. چند سالی بود فارغ تحصیل شده بودم و خلا اینچنین فضایی را بسیار حس می کردم با دوستانم صحبت کردم و جمع ...
به دلقک بازی و لودگی علاقه ای ندارم
؟ بسته به زمان این برخورد دارد. زمانی آینه عبرت را بازی می کردم و مردم مدام مرا با شخصیت آقای اسماعیلی که در این سریال بازی کردم، می شناختند. وقتی که نقش شاه را در سریالی بازی کردم تا وارد مکان عمومی می شدم می گفتند شاه آمد. در خندوانه هم حضور موثری داشتید؟ با رامبد جوان دوستی دارم. او اولین تجربه بازیگری اش را در کنار من در فیلم مجسمه انجام داده بود و همیشه به من لطف دارد. یک روز به من زنگ زد و برای استند آپ کمدی از من دعوت کرد من هم به اتفاق دو پسرم در چند بخش از جمله سفرهای ایرانگردی با خندوانه همکاری کردم. هونام حقانی ضمیمه قاب کوچک ...
آشپزی را از پدرم یاد گرفتم / فرصت آشپزی در خانه را نداریم!
حمیدرضا رنجبر ، همان آشپز پرانرژی است که فعلا در شبکه نسیم انواع و اقسام غذاها را به مخاطبان آموزش می دهد. با این سرآشپز درباره علاقه اش به آشپزی و کمی درباره خانواده اش هم صحبت شدیم. به گذشته برگردیم و این که شما چگونه به آشپزی علاقه مند شدید؟ مرحوم پدرم؛ قهرمان رنجبر در هتل دربند کار می کرد تا زمانی که هتل هما ساخته شد و پدرم به این هتل رفت و درجه سرآشپزی را از این هتل ...
نیم قرن خاطره بازی با جعفر والی
کنسرسیوم و کودتای 28 مرداد نوشتند، دکتر سیاسی با شاه سر آمدن سربازان به دانشگاه مخالفت کرد. به همین خاطر از ریاست دانشگاه برداشته شد و فقط رئیس دانشکده ادبیات ماند. خیلی محبوب بود، اولین نفری که در دانشگاهها اجازه داد ما تئاتر داشته باشیم دکتر سیاسی بود، تئاتر در دانشگاه را توسعه داد و برایمان سالن ساخت. همان ایام وقتی به او گفتیم که در همه جای دنیا تئاتر جزو رشتههای درام دانشکده ادبیات ...
معلولیت، متاثر از نگاه مخاطب
در تعداد زیادی از فیلم فارسی های قبل از انقلاب، روند داستان به ترتیبی پیش می رفت که در پایان ضدقهرمان ها بر اثر تصادف، ناتوان و خانه نشین شوند. در این دسته از فیلم ها معلولیت، بوضوح مجازات و تاوان خطا، اشتباه و حتی گناه تلقی می شد و نکته اینجاست که مخاطب نه تنها اعتراضی نداشت؛ بلکه در مواردی از عقوبت ضدقهرمان ها و تقدیر الهی که گریبانشان را گرفته دلشاد هم می شد! در فیلم ها و سریال های تلویزیونی بعد از انقلاب دیگر معلولیت تاوان خطا و گناه نبوده، است، مگر در مواردی که طراحان و نویسندگان جزو کارکشته ها و مجرب ها نبوده اند و بوضوح ناشی گری کرده اند؛ وگرنه چه کسی می تواند نگاه دقیق کیانوش عیاری را در سریال هزاران چشم محصول سال 1382 از یاد ببرد یا تصویری که در سریال مشق عشق از معلولیت به نمایش درآمد یا حتی حضور یک معلول در کنار سایر شخصیت های سریال وضعیت سفید را. سیر تحولی سریال هایی که به معلولیت توجه داشته اند، طی چند دهه اخیر از ایجاد ترحم در مخاطبان به سمت ترسیم دشواری ها و مشکلات زندگی این افراد رفته و با توجه به تغییر رویکرد جامعه و مخاطبان به معلولیت، این امید وجود دارد که آرام آرام این تصویر واقعی تر شود. اگرچه تا امروز معدودی از فیلمسازان، جلوتر از جامعه حرکت کرده و توانسته اند بخصوص در رسانه ملی، در تغییر نگاه مخاطبان به معلولیت نقش جدی ایفا کنند، اما به هر حال این روند دست کم گام به گام با مخاطبان و به موازات دیدگاه مردم پیش می رود. شاید وقت آن رسیده باشد که در یک سریال تلویزیونی یا در برنامه های ترکیبی و عمومی، مقوله ای مانند معلولیت بازتعریف شود و معلولیت نه به عنوان کمبود، ضعف، مساله یا دشواری بلکه بخشی از هویت افراد معلول مورد توجه قرار بگیرد. هویت هر انسانی در جهان امروز متاثر از مولفه هایی مانند رنگ پوست، نژاد، ملیت، جنسیت و مواردی از این دست است که بیشتر آنها معلول عوامل مکانی و ژنتیکی هستند. در مورد برخی افراد که تعدادشان هم کم نیست، به این مولفه ها چند مورد دیگر نیز اضافه می شود و هویت دومی را برایشان شکل می دهد که در نتیجه، آنها به یکی از گروه های ناشنوا، نابینا، اوتیست، سندرم داون یا... تعلق پیدا می کنند. چنین نگاهی به معلولیت، به این معناست که افراد معلول با همه ناتوانایی ها و توانمندی هایشان بخشی از جامعه هستند؛ نیازها و خواسته هایی دارند و همین طور تفاوت ها و شباهت هایی با ما. آنها بدون تردید بخشی از جامعه انسانی هستند و بپذیریم که هر تلاشی برای کیفیت ارتقای زندگی آنها همانند تلاش دیگر افراد جامعه طبیعی و منطقی است. سازندگان سریال های تلویزیونی با توجه به میزان جذابیت و تاثیرگذاری این آثار می توانند نقش قابل توجهی در هدایت افکار عمومی و تغییر نگاه افراد جامعه و حتی خود معلولان به معلولیت داشته باشند. آذر مهاجر رادیو و تلویزیون ...