سایر خبرها
هاشمی و ناطق چه به جلسات بیایند چه نیایند، از بنیانگذاران جامعه روحانیت هستند / مبداء دلخوری ناطق سال 88 ...
بر ضمه. شرط خاصی نبود؟ پدر خانم من شرط کردند که در صورتی که راه باز شود سفر کربلا هم باشد. انجام دادید؟ به حمدالله تا کنون بیش از 15-10 سفر رفتیم. حاج خانم اهل فعالیت اجتماعی هم هستند؟ خیر.خانه دار هستند و بسیار هم موفق هستند. مدتی آموزش احکام در محله در مسجد در ماه رمضان سال هاداشتند. ایشان هم مشهدی هستند؟ ...
بقا درگذشت
مشهد متولد شد و پس از فوت پدر با وجود علاقه زیاد به تحصیل مجبور شد برای اداره خانواده ترک تحصیل کند و در همان حجره پدر به کار تجارت چای بپردازد. او در مواقع تعطیلی تجارتخانه یا شب ها مدتی را صرف تعلیم زبان انگلیسی در کلاس های ایران و انگلیس و مدتی نیز برای آموختن زبان عربی به مهدیه حاجی عابدزاده می رفت. باقرزاده در سال 1330 ازدواج کرد که حاصل آن دو دختر و سه پسر هستند که همگی دارای ...
توجه احسان را به خودم جلب کردم - شوهرم از پنهان کاری های من آگاه شد و مرا بلاتکلیف رها کرد
و معتبر برق شادی و سرور را در چشمان پدر و مادرم دیدم. اما با ورودم به دانشگاه و اشتباهی که مرتکب شدم، موجب سرشکستگی و خجالت پدر و مادرم گشتم.دوستی و ارتباط نزدیکم با حلیمه از من یک دختر سرکش و دروغگو ساخت. راه را به بیراهه رفتم و با تغییر پوشش و رفتارم، خودم را در منجلاب گناه و دورویی غرق کردم. تا جایی که به همراه دوستانم به جشن تولد حلیمه دعوت شدیم. با هزار دوز و کلک لباس های گران ...
او با دختر خواهر مطلقه من ارتباط برقرار کرد / مجبورم کرد خودم را در اختیار پسران غریبه قرار بدهم!
...> مادرم همچون اسپند روی آتیش، گفت: " طلاقم بده و برو با گلی ازدواج کن! می دونی آرش، من یه دختر بچّه دبیرستانی بودم که تو سرراهم قرار گرفتی و آن قدرچونان عاشقان سینه چاک، از عشق و عاشقی گفتی که خام شده و تحت تاثیر قرار گرفته و حرفات رو باور کردم، من به خاطر رسیدن به تو بر خلاف میل باطنی، به خانواده ام پشت کرده و متاسفانه همون یکی، دوسال بعد از ازدواج، به حرف پدرهمیشه خیر خواه و مهربانم رسیدم که دلسوزانه ...
مصاحبه به میشل توبور؛ نویسنده ای که دو هزار کتاب نوشت!
(Lille) در شمال است. جایی به نام مونس آن بارول (Mons-en-Baroeul) در منطقه شهری لیل. وقتی سه سالم بود به پاریس نقل مکان کردیم و بنابراین من هیچ خاطره ای از آنجا ندارم. روزی خانه ای که سه سال نخست زندگی ام را در آن به سر برده بودم دیدم، اما هیچ خاطره ای از آن به ذهنم خطور نکرد. بعد به پاریس رفتم، شدم یک پاریسی کوچک. می دانید، بسیاری از پاریسی ها در پاریس به دنیا نیامده اند. تمام دوره تحصیلم ...
مهمانداری که در سانحه قطار سمنان مفقود شد
نفتی آتش گرفته بود. خوشبختانه پدر و مادرم در خانه نبودند اما همه چیزمان در آن خانه سوخت. صدای قاسم هم پر از اضطراب است. تند تند حرف می زند و گاهی میان حرف هایش مکث های نسبتا طولانی می کند تا نفسش جا بیاید. می گوید: برادرم محمد تازه رفته بود مراغه و آنجا خانه ای برای زن و بچه اش اجاره کرده بود. چند ساعت بعد از این اتفاق یکی از دوستانم به من زنگ زد و گفت: قطاری که برادرت در آن ...
از کلاس اول ابتدایی کار کردم +عکس
خرید و راننده تاکسی شد. پدرم بیسواد بود اما بشدت به شعر علاقه داشت. ما خانواده ای عرب زبان بودیم اما پدرم تعلق خاطرش به اشعار فارسی و بختیاری بود. مادرم خانه دار بود و همه عشقش 9 بچه ای بود که داشت؛ شش دختر و سه پسر که من از همه آنها بزرگ تر بودم. زندگی در خانواده ای که پدر کارگر بوده، باید سختی ها و شیرینی های خود را داشته باشد؟ بزرگ می شدیم بدون این که سخت بگیریم یا شرایط ...
گفت وگو با دختری که خواستگارش او را سر کلاس دانشکده با چاقو مجروح کرد
ملاقاتم آمدند به من گفتند که وقتی روی زمین افتادم، پسرچاقوکش دو ضربه دیگر به کتفم و آخرین ضربه را به سرم زد که چاقو داخل سرم گیر کرد. شانس آوردم که بچه های دانشگاه مانع شدند و اجازه ندادند که او دوباره چاقو را بردارد. او می خواست جانم را بگیرد. حتی در بازجویی ها هم اعتراف کرده که قصد کشتن مرا داشته است. بعد از حادثه چه شد؟ پسرهای کلاس او را گرفتند و تحویل حراست دادند. من هم با ...
پسر 10 ساله در روستای محروم سیستان بلوچستان طمعه تمساح شد + عکس
می شمارند تا موعد دریافت یارانه برسد. از هر کدام از مردهای این روستا که می پرسی، دلیل فرزندآوری خود را گرفتن یارانه بیشتر عنوان می کنند. این تصویر تلخی است که می توان در روستاهای شهرستان سرباز و در نزدیکی مرز آن با همه وجود لمس کرد. تالابی به قیمت جان اهالی روستای آزاتی هنوز هم دهم تیرماه را به خاطر دارند. صدای ضجه های مادر علیرضا همه را از خانه ها بیرون کشید و دور او جمع کرد ...
پیام همسر شهید مدافع حرم برای داعش +عکس
اربعین پیر و جوان در دل دشمن راه می روند پدر بزرگ های ما می گفتند: آرزوی حتی دیدن گلدسته های امام حسین(ع) را داریم. و حالا یکسری انسانهایی خود را فدا کردند تا این معبر باز شد و سه چهار سال است که رفتن به کربلا بسیار راحت شده. پیاده روی اربعین را نگاه کنید و مقایسه کنید با یک پیاده روی در تهران که پیر و جوان در دل دشمن پیاده روی می کنند در حالی که یک خون از دماغ کسی نمی آید و اعتقاد من است که ...
قتل مادر به دلیل مصرف شیشه/ مرگ مشکوک دو دختر در استخر خصوصی/ خورده شدن جسد توسط موش در بیمارستان رشت
به گزارش تیتر شهر: دربسته حوادث امروز تیتر شهراخباری درباره مرگ دو دختر دریک استخر خصوصی،متهمی که به دلیل استفاده از شیشه مادر خود را به قتل رساند،مردی که برای 200میلیون تومان قتل را به عهده گرفت و .... متهم مادرکُشی: تحت تأثیر توهم ناشی از شیشه بودم برای نخستین بار از یکی از دوستانم در پارک محلمان 5 هزار تومان شیشه خریدم و مصرف کردم، بعد به خانه رفتم و متوجه هیچ چیزی نبودم، در ...
برخورد با تخلف آقازاده ها را از شاهرخ یاد بگیریم!
پنجه های بزرگی داشت را دیدم. دیگران او را شاهرخ صدا می زدند و خودم بعدها با شاهرخ و اعضای گروهش همکار شدم. وقتی در نخلستان های ذوالفقاریه آبادان شاهرخ و گروهش اسیرهایی که از کشورهای عراق، سودان، اردن، مصر و عربستان بودند را می گرفتند شاهرخ می گفت که این اسیران را نکشید. گوششان را می برید، کف دستشان می گذاشت و اجازه رفتن می داد. هنگامی که بچه ها می گفتند ما این همه تلاش کردیم تا اینها را بگیریم بعد ...
چرا متقاضیان فروش کلیه سر از بازار سیاه در می آورند؟
شرمنده زن و بچه اش نکند. صدای ممتد بوق ادامه دارد. شخصیت پنجم: همه نوع کلیه بعد از 6 بار زنگ زدن منشی تلفنی یک متن ضبط شده را می گوید: از 18 تا 30 سال و تمام گروههای خونی را داریم. قیمت توافقی است. برای اطلاعات بیشتر گروه خونی و شرایط خود را به این شماره ... اس ام اس بدهید. صدای بوق شنیده می شود. شخصیت ششم: مشکلات تاهل تازه ازدواج کرده است و مشکلات مالی فراوانی دارد. پژمان ...
دام گستری دلالان برای زوج های نابارور
شفا آنلاین سلامت شماری از زوج های نابارور با بهره جویی از روش های تازه فرزندآوری و در فرایندی از جنس صبر و انتظار شاهد شکوفایی نهال امید خود بوده اند و برخی نیز دست به دامان سوداگران، این نهال را با ناآگاهی می پژمرند. در این میان گروهی هم هستند که به دلیل نیاز مالی، سلامت خود را برای گرمتر کردن تنور سوداگران به خطر می اندازند. به گزارش شفا آنلاین ،افزایش سن ازدواج، آب و هوای آلوده ...
مردی که در توالت عمومی می خوابید و میلیونر شد
آن کار شرکت کند اما با همان چیزهایی که روز بازداشت تنش بود: لباس و کفش ورزشی. با وجود سر و وضع ژولیده٬ اشتیاق و انگیزه او باعث شد که کار را بگیرد. ارزیابی دوباره زندگی شش سال بعد از نمایش فیلم زندگی او٬ زندگی آقای گاردنر در سال 2012 دوباره از این رو به آن رو می شود. وقتی همسرش در سن 55 سالگی از سرطان می میرد. آن اتفاق باعث شد دوباره از نو ارزیابی کند که ...
افسردگی کودک به دلیل تنبیه
که در کودکی شکسته و بخوبی جوش نمی خورد و تا بزرگسالی ادامه خواهد داشت. این آسیب ها به خودی خود و بدون کمک یک روان شناس حاذق کودک خوب نمی شود. روان شناس کودک و نوجوان درباره تاثیر تنبیه بر شخصیت کودک در بزرگسالی می گوید: در بزرگسالی با افرادی مواجه هستیم که با میزان زیادی از اختلالات روانی مواجه هستند. اینها خودشان پدر و مادر نسل آینده می شوند و همین باعث می شود چرخه ای از تداوم آسیب ها ...
این آسیب اجتماعی جدید چه خاکی به سر جامعه خواهد کرد؟!
...! البته این حرف ها مقصود ما نیست و نگارنده بیشتر در خیال خروج از این وهم کشنده است که چگونه کودکی که به نظر نمی رسد شاخص های یک کودک کار- فقر و فلاکت - را داشته باشد، ساعت ها روی سنگ های یخ زده، دم به دم به رهگذران التماس می کند که فال یا آدامس بخرید؟! سرنوشت این کودکان در ساعت های پایانی شب چه می شود؟ چه ساعتی می خوابند و چه ساعتی بیدار می شوند؟ آیا به مدرسه می روند؟ آیا پدر یا مادر دارند یا این ...
تاثیر مخرب فیلم های نامناسب روی کودکان
به گزارش شفا آنلاین ،کودکی سرنوشت سازترین مرحله زندگی و دوران معصومیت، شادمانی، آرامش و خلاقیت است. این وظیفه هر پدر و مادری است که برای حفظ این ویژگی ها در کودکش تلاش کند و او را با سلامت روانی به مراحل بعدی زندگی تحویل دهد. متاسفانه برخی والدین به این امر توجه نمی کنند. فیلم های نامناسب چه تأثیری روی فرزندان ما دارند؟ شما چند تا فرزند دارید؟ یکی؟ دو تا؟ سه تا؟ آیا اگر صد تا بچه ...
ثروتمندترین بچه های دنیا را بشناسید+عکس
بیش از 1.2 میلیارد بیننده داشته، و توانسته یک میلیون دلار در سال برای او درآمد داشته باشد؛ همه اینها با صحبت کردن در مورد اسباب بازی ها! جیلن بلدزو سن: 17 ثروت خالص: نامشخص - مدیر عامل یک شرکت 3.5 میلیون دلاری روشی که با آن پول خود را به دست آورده است: کارآفرینی دوران دبیرستان را به یاد می آورید؟ چه تعداد بچه میلیونر، نابغه، و کارآفرین را می ...
آرزویش بی نشانی بود و پیکرش در سوریه جاماند/ دستمال اشک آلود حاجی را برایمان سوغات آوردند
خانم جان. دلنوشته ها را خواند و زار زار گریه کرد از همسرم که عزیز می خواندمش خواستم تا دلنوشته هایم را پاسخ دهد و به من قول داد حتما پاسخ دلنوشته های من را بدهد ولی فرصت نوشتن نداشت، یا در اردوی جهادی بود یا سرکار و همین عاملی شد تا دو سال از دادن پاسخ به دلنوشته های من بگذرد. در سفر آخرش به مشهد سه دلنوشته در قالب نامه برای من و دو دخترش نوشت و از من قول گرفت تا شب اول بعد از ...
یک عصر پاییزی با محمود دولت آبادی
نوعی بی پدر شده اند. دیگر لازم نیست آن بچه پدرش را سر کوچه بگذارد تا بمیرد. کافی است سری به کهریزک بزنید و ببینید چه کسانی، در حالی که سرپا هستند آنجا سپرده شده اند. بچه های شان آنها را سپرده و رفته اند. کدام پدر و مادر را در طبقه متوسط می بینید که چند تا از بچه های شان مهاجرت نکرده باشند. آنها حتی اگر با خانواده شان هم رفته باشند، باز بی پدر شده اند. در این چندساله تراژدی هایی در مقوله فقدان پدر ...
با نام جهادی سید ابراهیم داوطلبانه به سوریه عزیمت کرد/فرمانده گردان عمار لشکر فاطمیون که در عملیات محرم ...
. مصطفی به دنبال این بود که با فعالیت هایش خود را خالص کند و این اتفاق به قدری که خداوند شهادت را نصیبش کند، افتاد. امیدوارم خدا درک شهادت را به ما بدهد تا بتوانیم جای خالی مصطفی را تحمل کنیم و راهش را ادامه دهیم. مصطفی عاشق حضرت ابوالفضل(ع) بود و با مشقت بسیار هیئتی با همین نام تأسیس کرد که چند سال برقرار مانده است. مادرش نذر کرده بود مصطفی سالم بماند تا در راه حضرت ابوالفضل العباس(ع ...
بنیاد در آینه مطبوعات
خانواده شهدا حتی گوشه ای از ویژگیهای مثبت فرزند شهیدشان را هم بازگو نکرده اند. پدر شهید مدافع حرم با بیان اینکه این روزها تمام خاطرات حسین از کودکی تا جوانی اش در ذهنم مرور میشود، بیان کرد: مدرسه که میرفت، یک روز معلمش در کلاس درس گفته بود هر کس تا به حال از پدرش، حتی پسگردنی نخورده، دستش را بالا ببرد. وقتی از مدرسه به خانه برگشت، گفت: من تنها ِ کسی بودم که دستم را بالا بردم. من هم به او گفتم چون ...
نفس این روزهای سینمای ایران فقط شش سال دارد
دوره فیلمبرداری مدرسه هم می رفتی؟ چند ماه مرخصی گرفتم. بعدش معلم کلاس دومم خانم حسنی اومدم معلم خصوصیم شد، البته موقع تست گرفتن، مدرسه می رفتم. فقط بعضی وقت ها وسط های درس ها من باید می رفتم تست. پس بچه های مدرسه فهمیده بودن بازی می کنی. بله. فهمیده بودن اما هیچی نمی گفتن. حالا الان که مشهور شدم، پوستمو می کنن. همش می گن تو بازیگری. تو بازیگری. ولم نمی کنن. می خواستم ...
تربیت کودک، پسرتان را مرد بار بیاورید
.... اگر پسر شما گریه می کند و شما با عصبانیت به او می گویید تو مرد هستی گریه نکن، نه تنها به او کمکی نکرده اید، بلکه احساسات او را سرکوب کرده اید و به او یاد می دهید که احساساتش را مخفی نگه دارد. پژوهش ها نشان می دهند که مادران از دخترهای شان بیشتر در مورد احساس شان سوال می کنند و اگر هم زمانی دختر و پسر آنها دچار آسیب شود، بیشتر به دختر خود رسیدگی می کنند و همین امر موجب می شود که ...
از کلاس اول ابتدایی کار کردم
او یکی از نویسندگان مجموعه عروسکی هادی و هدا بود که یکی از کارهای نوستالژیک و خاطره انگیز برای دهه پنجاهی ها و شصتی هاست. فیاضی علاقه خاصی به بچه ها دارد و در داستان نویسی هم به این گروه سنی توجه ویژه ای دارد. خودش می گوید: برنامه سازی برای کودکان باید خیلی هوشمندانه باشد تا آنها را پای تلویزیون نگه داشته و بر آگاهی آنها بیفزاید . فیاضی که بازی مقابل دوربین را با حضور در فیلم چریکه تارا شروع کرده است، در سریال معمای شاه دو نقش بازی می کند؛ چرچیل و میانسالی فردوست! این بازیگر به نویسندگی نیز علاقه مند است و زندگینامه خود را در قالب کتابی به نام قصه های آسیه آباد منتشر کرده که مناسب کودکان است. با این بازیگر و نویسنده درباره زندگی اش هم صحبت شدیم. متولد آسیه آباد اهواز هستید، برایمان از کودکی و خانواده پدری بگویید؟ در کتاب قصه های آسیه آباد درباره بچگی هایم نوشته ام. تعلق خاطر عجیبی به این محله دارم و در تمام قصه هایم نشانه های این محله دیده می شود. پدرم کارگر شرکت نفت بود اما زمانی که به سالی دو ماه شهرت دارد، او را بازخرید کردند. سالی دو ماه یعنی به ازای هر سال سابقه کاری که پدرم داشت، دو ماه به او حقوق دادند و بازخریدش کردند. در آن سال تعداد زیادی از کارگران شرکت نفت را به این طریق اخراج کردند. بعد از آن پدرم تاکسی خرید و راننده تاکسی شد. پدرم بیسواد بود اما بشدت به شعر علاقه داشت. ما خانواده ای عرب زبان بودیم اما پدرم تعلق خاطرش به اشعار فارسی و بختیاری بود. مادرم خانه دار بود و همه عشقش 9 بچه ای بود که داشت؛ شش دختر و سه پسر که من از همه آنها بزرگ تر بودم. زندگی در خانواده ای که پدر کارگر بوده، باید سختی ها و شیرینی های خود را داشته باشد؟ بزرگ می شدیم بدون این که سخت بگیریم یا شرایط برایمان دشوار باشد. خانواده فقیری نبودیم و من کودکستان رفته ام، آن زمان به مهدکودک های امروزی، کودکستان می گفتند. هنوز اشعاری را که در کودکستان به ما یاد می دادند به یاد دارم. تولد من همزمان بود با ملی شدن صنعت نفت به همین دلیل مرا سال ها و تا زمانی که برایم شناسنامه گرفتند، ملی صدا می زدند. شما در خانواده ای پرجمعیت بزرگ شدید این موضوع چه تاثیری در روحیه شما و موفقیت شما در اجتماع و کار داشت؟ من به دلیل علاقه ای که به کارهای هنری داشتم، خیلی زود از محله آسیه آباد جدا شدم؛ محله مان عجیب و غریب بود و بچه های به اصطلاح شری داشت اما من به کتاب و هنر علاقه مند بودم و فازم اصلا با دیگر بچه ها جور نبود. پدر و مادرم هم مانع کارم نشدند.آن زمان وضعیت اقتصادی مردم خوب نبود اما به اندازه امروز شرایط را سخت نمی گرفتند. ما با قناعت بزرگ شدیم و خودمان را با شرایط سازگار کردیم برای همین هرچند تعدادمان زیاد بود اما سختی ها را احساس نمی کردیم و بیشتر به دنبال علایقمان بودیم. 9 تا بچه بودیم اما همیشه به حق خودمان راضی بودیم و با هم نمی جنگیدیم. بچه های آن دوره برادر بزرگ تر را به عنوان جانشین پدر می پذیرفتند و حرف او را قبول می کردند اما الان در خانواده ای فقط دو تا بچه هست اما هیچ کدام چشم دیدن دیگری را ندارد چون توقعات زیاد شده و هرکدام از بچه ها تلاش می کند امکانات بیشتری داشته باشد. از چه زمانی کار کردید و طعم استقلال را چشیدید؟ من از کلاس اول ابتدایی کار می کردم. مدرسه که تعطیل می شد به مغازه پدرم می رفتم که در آن روغن ماشین می فروخت. کلی خاطره از همین مغازه دارم، همه را نوشته ام که یکی از آنها مربوط به زمانی است که دزد به دَخلم زد. اما پدر و مادرهای امروزی خیلی از فرزندانشان مراقبت می کنند و حتی فرزند دانشجوی خود را هم نمی گذارند مثلا تنها بیرون برود یا کار کند؟ الان شرایط تغییر کرده و والدین باید بیشتر مراقب بچه ها باشند اما این مواظبت نباید مانع استقلال آنها شود. باید جوری بچه ها را آموزش بدهیم که بتوانند در جامعه از حق خودشان دفاع کرده و مراقب خودشان باشند و این فقط از طریق آگاهی دادن به آنها میسر است. باید از همان کودکی در خانواده، مهدکودک، مدرسه و از طریق رسانه های مختلف به آنها آموزش داده شود که چه چیزهایی برایشان خوب است و چه چیزهایی به آنها آسیب می زند. هرچه دانش آنها درباره توانمندی شان و تهدیدهای پیرامون بیشتر شود، راحت تر می توانند پله های استقلال را طی کنند و سالم به مقصد برسند. البته خانواده باید همواره حامی بچه ها باشند اما مانع رشد و استقلال آنها نشوند. طاهره آشیانی - جام جم ...
گفت وگوی فرصت امروز با ناهید رحمان پور، طراح مبلمان و دکوراسیون ایرانی / می خواستم آتش نشان شوم ولی طراح ...
، انتخاب کردم و سال 79 در رشته صنایع دستی گرایش چوب فارغ التحصیل شدم. ناگفته نماند که در دوران دانشجویی هم معماری داخلی کار می کردم. ولی هدفم این بود که برای خودم کارگاهی راه اندازی کنم در زمینه مبلمان اما آن زمان این مهارت ها را به خانم ها آموزش نمی دادند و در دانشگاه هم درودگری و نجاری نبود. همچنین سازمان فنی وحرفه ای هم به خانم ها نجاری آموزش نمی داد. به همین دلیل مجبور شدم در ...
اثبات بی گناهی پسر دانشجو در سرنوشت شوم یک دختر - آزمایش ژنتیکی رازگشا شد
درست کرد. میثم که توسط پلیس مشهد دستگیر شده است گفت:در یکی ازمناطق حاشیه شهر زندگی می کنیم. پدرم کارگری ساده و زحمتکش است و دو خواهر و یک برادر دارم.روزی که به دانشگاه رفتم مادر و پدرم از خوشحالی در پوست خودشان نمی گنجیدند.محیط دانشگاه برایم کمی غریب بود و احساس دلتنگی می کردم.یک هفته ای نگذشته بود که با یکی از همکلاسی هایم دوست شدم. حمید از شهرستان برای تحصیل به مشهد آمده و ...
آقازاده ها لانتوری را ببینند!
آینده چه کاره شوم، همیشه بازیگر شدن را بیان می کردم. هنوز هم فکر می کنم به آرزوی بزرگم نرسیده ام، اما به آن نزدیک شده ام. تا بازیگر شدن راه زیاد مانده است اما از یک جایی به بعد قله آمال و آرزو در راستای دیدت قرار می گیرد. در روزگار کودکی آدم ها به دنبال الگو و قهرمان هستند، برای من یافتن این قهرمان در فیلم ها اتفاق افتاد و با دیدن فیلم های استاد بهروز وثوقی جرقه اصلی عشق به بازیگری در من زده شد. با ...
اهمیت نقش پدران در فرزند پروری
فرض کنید دختر شما در مدرسه دچار مشکل شده، راه حل درست این است که بگویید: موضوع چیه؟ چی کار کردی که بچه ها با تو دوست نمی شن؟ تو دلت می خواد چه اتفاقی بیفته؟ به نظرت کارت درست بود؟ قبلا که یک دوست خوب داشتی چی کار می کردی؟ به نظرت چی کار می شه کرد؟ اگر راه حلی نداشت می توانید به او بگویید: می توانی این راه را انتخاب کنی. 6. شاید بگویید با شرایط سخت کاری و مشکلات اقتصادی چطور می توان روابط ...