سایر منابع:
سایر خبرها
آیا پیامبر(ص) جز قرآن معجزه دیگری داشت؟
...> اشنایی ما از امامان خیلی سطحی است و بیشتر ما درباره ی معجزات ان ها اطلاع نداریم و انها در عبادات می شناسیم اما همه ی انان دارای قدرت های خدادادی هستند در ادامه به چندی از معجزات امام صادق(ع) موئسس مذهب حق می پردازیم: 1 ابی بصیر که نابینا بود روایت شده که امام صادق(ع) به او فرمود:یا ابا محمد دوست داری مرا ببینی؟ گفتم بلی فدایت شوم .بر چشم من دست کشید چشمم روشن شد و به روی ان حضرت نظر ...
عشوه گری های دختر تهرانی شاگرد رانند اتوبوس را به دردسر انداخت
روز نو : مرد جوان حسابی دستپاچه بود. با کلی این پا و آن پا کردن روی صندلی نشست و گفت: سه سال قبل برای کمک به خروج دختر جوانی از کشور به خواسته اش تن دادم اما حالا برگشته و بیچاره ام کرده است. من، زن و زندگی ام را دوست دارم و نمی خواهم او از گذشته ام باخبر شود.... سه سال قبل در خط اتوبوس اصفهان- تهران شاگرد راننده بودم. ما سرویس زیادی در این خط داشتیم به همین خاطر چهره های مسافران ...
ذهن مردم در رابطه با حقوق ها و املاک نجومی اقناع نشد
64 فرماندهی سپاه خوانسار شدم. بعد از عملیات کربلای 4 و 5. که 25 نفر از بچه های پاسدار سپاه خوانسار یک جا شهید شدند. بنده خودم در عملیات کربلای 4 و 5 بودم و بعد از عملیات که رفتم فرمانده سپاه خوانسار شدم. بعد فرمانده سپاه منطقه برخوار و میمه اصفهان شدم. بعد فرمانده سپاه کاشان شدم. تا سال 70. یعنی فاصله 60 تا 70را در این شهرها خدمت کردم. سال 70 با ادغام نیروی انتظامی به واسطه همان تجربه ای ...
آنها به زور مرا داخل خودرو انداختند و در اطارف شهر لباس هایم را درآوردند
به گزارش "جام نیوز" ، کمی او را آرام کردم و بعد خواستم آنچه برایش رخ داده است را بازگو کند. پسرنوجوان گفت: چند روز پیش قرار ملاقاتی با دوستم داشتم و برای دیدن او مقابل یکی از باشگاه های ورزشی رفته بودم. هر چه منتظر شدم خبری از او نشد. همین که خواستم آنجا را ترک کرده و به خانه مان بازگردم، یک دستگاه خودروی تیبا مقابلم توقف کرد و سه مرد که سرنشینان آن بودند، نام مرا صدا زدند. آنها مرا کتک زده و به ...
مدیر شرکت مرا باردار کرد/ او می گفت با من ازدواج می کند ولی ...
واقعیت خواهد پیوست به خواسته کثیف او تن دادم و... از آن روز به بعد اصرارهایم بیشتر شد تا آرمین که 10 سال نیز از من بزرگ تر بود مرا از خانواده ام خواستگاری کند ولی انگار ورق برگشته بود و او تنها مرا مورد سوءاستفاده قرار می داد. او وقتی با اصرارهای زیاد من مواجه شد تهدیدم کرد که موضوع روابط مرا به خانواده ام اطلاع می دهد و تصاویرم را نیز برایشان ارسال می کند. به همین خاطر مجبور به سکوت بودم و از ترس ...
ارتباط زشت زن شوهردار با دوست پسرش / پارسا به من آرامش می داد و سروش به زندگی راحت و بدون دغدغه!
زن جوان حلقه دستبندهای فولادین قانون را بر دستانش جابه جا کرد و به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: کلاس دوم دبیرستان بودم که سروش مرا از خانواده ام خواستگاری کرد اما من هیچ علاقه ای به او نداشتم در واقع موضوع ازدواج را جدی نگرفته بودم. با خودم فکر می کردم اگر با سروش ازدواج کردم مدتی بعد وقتی خودم مستقل شدم از او جدا می شوم و با همسر دلخواهم ازدواج می کنم. سروش 13 سال از من بزرگ تر بود و ...
من به حرف شوهرم گوش ندادم و باز با پسر عمویش ارتباط برقرار کردم!
به گزارش سرویس حوادث"جام نیوز" ، از بیکاری در خانه و تنهایی می نالیدم که همسرم خیلی سریع به خواسته من در خصوص تهیه گوشی اندرویدی تلفن همراه پاسخ داده و با دستان خود نحوه استفاده از آن و عضویت در تلگرام را به من آموزش داد. در حالی که همسرم بی نهایت به من اعتماد داشت، خیلی سریع جذب تلگرام شدم، از طریق این شبکه مجازی با خیلی ها ارتباط داشتم، چه کسانی که می توانستم به صورت عادی و راحت با ...
27 آذر والدین هلیکوپتری
.... از سوی دیگر، این مساله نباید باعث شود در رفع نیازها و رشد و نمو کودکان بزرگ تر خللی به وجود بیاید. اینجا است که والدین باید با مشارکت یکدیگر اجازه ندهند خلائی در رشد شخصیتی بچه ها بوجود بیاید و در کلیه امور با برنامه ریزی های مدبرانه، مشارکت لازم را با یکدیگر داشته باشند. اگر شما و فرزندتان زمان زیادی را با یکدیگر می گذرانید، کودک شما ایجاد ارتباط با دیگران از ...
جدال 16 ساله دختر جوان دلفانی با بیماری/"ای که دستت می رسد کاری بکن"
... وی سپس یاد تشخیص پزشک دیگری می افتد و می افزاید: یک پزشک به طور قاطع گفت که من بیماری وگنر دارم که با این وجود باید گفت من مبتلابه چند بیماری خاص هستم. گرفتگی نفس و لیزر درمانی مکرر زهرا عنوان می کند: از پیاده روی نفسم بند می آید و دیگر اسپری پاسخ گو نیست و باید لیزر انجام دهم که دیگر بدنم توان انجام لیزر ندارد. عمل جراحی می تواند مرا از این وضعیت نجات دهد، درمان ...
امیر مرا بیرون شهر برد و ... / از او باردار شدم و از وقتی فهیمد ناپدید شده است!
...> تنها سرمایه من خانه پدری ام بود که فروختند و به حساب بلندمدت سپردند، حالا پس از گذشت 16 سال یک دختر میلیونر شده بودم، اما نمی توانستم تا 18 سالگی از آن پول استفاده کنم چون پدربزرگم قیم من بود. از طریق شبکه های اجتماعی با امیر آشنا شدم دو سالی از من بزرگتر بود وضع مالی خوبی نداشت، ولی دوستت دارم هایش آنچنان روحم را قبضه کرده بود، که به وضع مالی و تیپ و قیافه اش توجهی نمی کردم. یک سال ...
شوهرم دوست صمیمی مرا باردار کرد / تازه داماد خیلی زود از عروس جوان دل کنده بود!
اذیت های نامادری ام خسته شده بودم که پدرم مرا نزد مادرم بازگرداند با جدیت به تحصیل ادامه دادم و شاگرد ممتاز شدم ولی این روزهای خوش طولی نکشید و تلخ کامی ها به زندگی ام بازگشت. سال دوم راهنمایی را می گذراندم که پسر جوانی جلوی مدرسه آمد. آن روز ورزش داشتیم که من از محوطه مدرسه نزد آن جوان رفتم تا سوال کنم با چه کسی کار دارد؟ اما مدیر مدرسه که فکر کرده بود من با آن جوان قرار ملاقات دارم موضوع را ...
مستندی با هدف ترویج گفتمان دشمن شناسی و استکبارستیزی تولید می کنم + تصاویر
هنرمندانی همچون "سید جواد هاشمی"، "رضا ایران منش" به پشت صحنه چند فیلم سینمایی رفتم و همین حضور، سبب شد تا به کار ساخت فیلم علاقه مند شوم. پدر شهیدم مرا به کار ساخت مستند تشویق کرد گودرزی گفت: از آنجایی که شیفته ساخت فیلم و کارهای فاخر و خوبی تأثیرگذار بودم مرحوم پدرم که از جانبازان شیمیایی و مدرسان دانشگاه امام حسین(ع) بود مرا تشویق به ساخت مستند کرد که بعد از آن، با پیگیری کلاس ...
بلایی که دختر بدکاره بر سر پسرهای تهرانی آورد!
... 14-15 سالم که شد با بر و بچه هایی که 5 تاشون خواهرای خودم بودن دستفروشی می کردیم. وضعمون ای... بدک نبود. لااقل از گرسنگی کشیدن بهتر بود. تا این که یه روز یکی از بچه ها پیشنهاد کرد به جای دستفروشی و دله دزدیهای جزیی، یه دزدی حسابی کنیم. یه چیزی که بشه لااقل یه چند ماهی روش حساب کرد. خیلی مشورت کردیم و آخرش به این نتیجه رسیدیم که بهترین راه دزدی و نون حسابی درآوردن، خالی کردن یه ...
اقدام زشت مردی در حرم امام رضا علیه السلام
چند بار این کار را انجام می دادم باز هم پول زیادی به دست نمی آوردم و برای تأمین هزینه های سنگین اعتیادم دچار مشکل می شدم. با وجود آن که سعی می کردم در ایستگاه های مختلف اتوبوس های شهری جیب بری کنم اما باز هم یکی از مسافران که قبلاً جیب او را زده بودم مرا شناسایی کرد و برای اولین بار روانه زندان شدم. یک سال بعد وقتی دوباره به جامعه بازگشتم باز هم به سراغ دوستان خلافکارم رفتم و مصرف مواد مخدر را ...
گفتگو با جعفر مدرس صادقی، مرد درجه یک ادبیات ایران (1)
ایشان یک زمانی والی فارس و والی آذربایجان بوده است ووزیر دارایی و وزیر امور خارجه بوده است و ده سال بعد هم نخست وزیر می شود کاری ندارم. من دارم قصه مردی را تعریف می کنم که بعد از سالها که توی کوران ماجرا بوده، از زندگی سیاسی خسته و دلزده شده و تصمیم گرفته است که بنشیند یک گوشه ای و روزگار خودش را با آسایش خیال و با فراغ بال سپری کند، اما دست روزگار امانش نمی دهد و هُلش می دهد توی ماشینی که او را ...
تجمع بامزه ها در ساختمان یاس
منتظر هستند که ضبط را شروع کنند. آب بازی پشت دروبین در این صحنه، محمدرضا شیرخانلو، بازیگر نوجوان کار هم به بازیگران اضافه می شود. او که با این سن و سال، نامش قدرت است، با پدر و مادرش (رضویان و نظام دوست) تمرین می کند تا سر ضبط، سوتی ندهد. میثم بیدقی که از دستیاران غفوریان است و البته خودش هم جزو مجریان تلویزیون بوده (در سری آخر برنامه صبح بخیر ایران) هم جزء کسانی است که با ...
مهدی اخوان ثالث؛ توانمند اما پرحاشیه
زمان را تا مصر بلا چون روی ای یوسف تنها همراه مبر، هیچ یک از این اخوان را... هر دو شعر، هم در کتاب تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم نوشته اخوان و هم د رکتاب سفر به فطرتِ گلسنگ من آمده است. درباره روزی که برای خواندن قطعه جوابیه خود به خانه اخوان رفتید، بیشتر بگویید! من آن زمان سه، چهار تا مرغ عشق در خانه پرورش می دادم که دو قطعه از بچه های همان مرغ عشق ...
گروه پالت : ما نماینده قشر خاصی نیستیم
را داشته باش! کاوه: همیشه نمره قبولی برایم مهم بوده و نمره قبولی خوشحالم می کرد. توی این سال ها که با هم هستیم، بچه ها عین خانواده دومم هستند. خیلی چیزها یاد گرفتم و اتفاق هایی برای تک تکمان افتاد. یاد گرفتم جایی باید غرورت را بشکنی یا جایی باید ببخشی... این تجربه ها جدای از موسیقی خیلی ارزشمند است و شاید زمانی به خودم نمره 20 دادم و غرورم را شکستم که باید این کار را می کردم. ...
منصوریان: نیم فصل به فضای ناهنجار هیأت مدیره رسیدگی می کنیم/ اسامی کسانی که لطمه می زنند را می گویم
رد شویم. همانطور که سال گذشته از این شرایط عبور کردم. البته چلانده شده و عبور کردم. قطعا این تپه های بزرگ و کوچک را پشت سر می گذاریم. اما یک متر از ایده ها و عقایدمان عقب نشینی نمی کنیم. وی در مورد مخالفتش با مربی خارجی گفت: به کادر فنی ما کسی اضافه نمی شود. از رسانه ها می خواهم به مربی ایرانی توهین نکنند. از فضای مربی ایرانی دفاع کنیم. سال 73 و 74 سرمربی من بهتاش فریبا و نصرالله ...
جلوه هایی از ارادت غزالی به ائمه اطهار(ع) با استناد به کیمیای سعادت
. کلیدواژگان اهل سنت؛ ائمه معصوم(ع)؛ غزالی؛ کیمیای سعادت زندگی غزالی ابوحامد محمد بن محمد غزالی توسی ملقب به حجه الاسلام در سال 450 ق 1058 م در یکی از روستاهای خراسان به نام طابران چشم به جهان گشود. پدرش به شغل ریسندگی مشغول بود و درآمد خانواده را از این شغل، تأمین می کرد. اگرچه او سواد نداشت اما اهل علم را دوست داشت و به خانه آن ها رفت وآمد می کرد و آرزو ...
دوستم او را باردار کرده بود ولی گناهش گردن من افتاد!
زحمتکش است و دو خواهر و یک برادر دارم. روزی که به دانشگاه رفتم مادر و پدرم از خوشحالی در پوست خودشان نمی گنجیدند. محیط دانشگاه برایم کمی غریب بود و احساس دلتنگی می کردم. یک هفته ای نگذشته بود که با یکی از همکلاسی هایم دوست شدم. حمید از شهرستان برای تحصیل به مشهد آمده و پسربا کلاسی بود. او در اولین تعطیلی مرا همراه خود به خانه شان در شهر محل زندگی ...
زمانی که از ارتباط پنهانی همسرم با خبر شدم یک تصمیم احمقانه گرفتم!
ازدواج کرد. هنوز مدت کوتاهی از ازدواج آن ها نگذشته بود که احساس می کردم نامادری ام مرا دوست ندارد. کمی که بزرگ تر شدم کمبود محبت را با گوشت و پوستم لمس می کردم. مشکلات و درگیری های پدرم و همسرش به جایی رسید که مرا برای نگهداری به بستگانم سپردند و من در منازل عمه، عمو و خاله سرگردان شده بودم تا این که در 14 سالگی با پسر عمه ام رابطه پنهانی برقرار کردم. حدود 2 سال بعد وقتی عمه ام در جریان ...
رفتم ماهواره اش را تنظیم کنم سحر از من خواست به اتاقش بروم و ...
: از 10 سالگی با نصب و تنظیم ماهواره برای همسایه ها زندگی می گذراندیم، پولی نبود؛ یعنی فقط از امروز تا فردا. یکی از همسایه ها مدتی بود از شوهرش جدا شده بود حدود 25 سالی داشت، یک روز خواست ماهواره برایش نصب کنم وقتی کارم تمام شد هنوز آنجا را ترک نکرده بودم که دیدم سحر پای برنامه مستهجن نشسته است، پیشنهاد رابطه داد؛ من هم که همیشه این گونه صحنه ها را می دیدم پیشنهاد شیطانی اش را پذیرفتم ...
زن جوان باورش نمی شد که با زنی غریبه در خانه اش رو به رو شود
گمان می کرد من هوویش هستم، به همین دلیل چهار نفری مرا کتک زده و بیهوشم کردند. از آنها شکایت دارم. متهم زن که بشدت از کار خود پشیمان شده بود، به قاضی پرونده گفت: من و شوهرم 10 سال پیش با هم ازدواج کردیم. ثمره زندگی مان یک فرزند است. در این اواخر با هم درگیری هایی پیدا کردیم و چند هفته ای بود قهر کرده و به خانه پدرم رفته بودم تا اوضاع کمی آرام تر شود و بعد به خانه بازگردم. روز حادثه برای ...
خواننده پاپ راز زندگی اش را در دورهمی برملا کرد! +عکس
کرد و از روزهای آشفته موسیقی و دلایل کم کاری خود در سال های اخیر جویا شد. مسیحا در ابتدای برنامه با اجرای قطعه بارون دلتنگی در خصوص کم رنگ بودن حضورش در عرصه موسیقی گفت: من جزو اولین افرادی بودم که از سال 78 کار موسیقی پاپ را در کشور رواج دادیم، اما در طی سالیان سال موسیقی ما دستخوش تغییرات شده است که به سلیقه و ذائقه مخاطب مرتبط می شود. من به عنوان خواننده هیچ وقت دوست ندارم، سبک و ...
پانادیچ: نمی توانم بگویم رادو مقصر بود / باید فیلم بازی را ببینم و بعد اظهارنظر کنم
بعدده سال یه دروازه بان گیرشون اومده قدرشو نمیدونن اینشالا نیم فصل بره تا بفهمن کیوازدست دادن البته کیسه کشا واسه خراب کردن بیرانوند میان منفی میدن نقل قول -12 #24 قرمزته 2016-12-17 11:47 نقل کردن mr A: شاید کمی مقصر بود ولی دروازبانه خوبیه ماکه خوبی ازش ندیدیم حتی جانشین خوبی هم نیست دروازه بان دوم بایددرویش وندبشه سوم بوژیدار نقل قول +5 ...
سانتون: آینده ام را در اینتر می بینم
اوضاع کلی تیم اینگونه گفته است: آینده ام را در اینتر می بینم. همیشه به دنبال این بوده ام که در این تیم بمانم. در زمان دی بوئر راضی و خوشحال بودم چرا که او همیشه به من بازی می داد. البته پیولی هم مربی ای است که او را دوست دارم. از طرف خودم می توانم بگویم که فقط به دنبال بازگشت از مصدومیت هستم تا بتوانم دوباره به تیم کمک کنم. بعد از آن خواهیم که در ژانویه چه خواهد شد. فکر می کنم ...
با موش ها اخت شده بودم
گرفتم و کشیدم. نفس عمیق می کشد و می گوید. یک مدت دنبال شیشه گشتم و پیدا نکردم. رفتم سراغ هروئین و بدجور به آن وابسته شدم. هروئین خیلی زود مرا از پا درآورد. قیافه ام تابلو شده بود و هر کسی مرا می دید، می فهمید چکاره هستم. لاغر و سیاه شده بودم و حتی توان کار کردن نداشتم. روزی هزار تومان پول سیگار می دادم و پنج هزار تومان مواد می خریدم. غذا هم که اصلا نمی خوردم. سه روز یکبار یک ...
جلال مقامی؛ چهره و صدای نوستالژیک دهه 60
تلویزیونی اش می توان به مجموعه هفت پیکر اشاره کرد. البته این اثر از سریال هایی بود که ساخت آن از اواخر دهه 50 شروع شد و به رغم ضبط 7 قسمت، دیگر ادامه پیدا نکرد. هر قسمت از این سریال که در شهر کاشان جلوی دوربین می رفت یک عنوان داشت و در قسمتی با نام خیر و شر مرحوم مرتضی احمدی نقش شر و جلال مقامی ایفاگر نقش خیر بود. حضور در تلویزیون و بازی زنده در سریال شب های اندلس سال 1347 حضور در یک برنامه ادبی و ...
کشمش دم دارد! | عباس عبدی
... به خاطر دارم که پیش از آن یک بار به جهاد سازندگی استان فارس رفته بودم، دیدم همه را با نام مهندس صدا می کنند، بعد متوجه شدم قصد دست انداختن یا حداقل تخفیف این عنوان را دارند، به همین لحاظ به آبدارچی و سرایدار هم آقای مهندس می گفتند. احتمالاً دکتر هم می گفتند ولی بیشتر مهندس رسم بود. موقعیت های مضحک هم در این رفتار پیش می آید. یک بار یکی از استادان بازنشسته مردم شناسی دانشگاه تهران که بسیار ...