سایر منابع:
سایر خبرها
چوبه دار در انتظار قاتل مادر زن
نقشه کشیده و با کمین کردن منتظر فرصتی بودند تا طعمه خود را تنها مشاهده کنند. همسایگان ثریا در بازجویی های پلیسی گفتند تا آنجا که خبر دارند این زن با کسی اختلاف و درگیری نداشت اما تحقیقات تکمیلی خلاف این موضوع را به اثبات رساند و مشخص شد زن میان سال از مدتی قبل با داماد خود دچار اختلاف شده بود و آنها چند بار نیز با هم مشاجره کرده بودند. مأموران بعد از پی بردن به این نکته به خانه داماد مقتول ...
راز شلیک مرگبار به تاجر ثروتمند
دلار به خانه مردی به نام محمد 65 ساله آورده بودم که ناگهان با جسد غرق درخونش روبه رو شدم.همان موقع هم مرد جوانی با تهدید اسلحه و شلیک تیرغافلگیرم کرد و به زور دلارها را از من گرفت. بعد هم دست و پایم را بست و پا به فرار گذاشت من نیز با تلاش زیاد خود را نجات داده و به کلانتری آمدم. به دنبال اظهارات پیک موتوری، مأموران بلافاصله خود را به محل جنایت رساندند وبا جسد پیرمرد در اتاق خواب روبه رو ...
قتل همسر یک سال پس از جدایی
به این ترتیب وی به بیمارستان منتقل شد و از مرگ نجات یافت اما همسرش جان خود را از دست داده بود. چند روز بعد وقتی این مرد بهبود پیدا کرد برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد و در همان اعترافات اولیه به قتل همسر سابقش اعتراف کرد. او گفت: من و همسرم چند سال بود با یکدیگر زندگی می کردیم و صاحب یک پسر شده بودیم اما یک سال قبل از حادثه از یکدیگر جدا شدیم. در این مدت به خاطر فرزندمان یکدی ...
پایان محاکمه پسری که پدر،مادر و پدربزرگش را کشت
با گوشی ام در حال ارسال پیامک بودم که با صدای جیغ مادرم از اتاق بیرون رفتم و دیدم پدرم با چاقو بالای سر مادرم ایستاده و با هم در حال مشاجره هستند. با دیدن این صحنه عصبانی شدم و چاقو را گرفتم و به طرفش حمله کردم ولی او از من فاصله گرفت.ناگهان متوجه شدم که پدربزرگ و مادرم کشته شده اند. بنابراین با چاقویی که در دست داشتم پدرم را کشتم! وکیل متهم نیز در دفاع از موکلش گفت: مصرف ماده مخدر شیشه ...
جزییاتی از پسری در تهران که دوستش را در وضعیت نامناسبی با خواهرش دید و او را کشت
. فرهاد را پیدا نکردم. موبایلم هم شارژ نداشت تا با او تماس بگیرم. در میان راه پسرعمویش را دیدم، گفت فرهاد را دیده که به سمت خانه ما می رفته است. باسرعت خودم را به خانه رساندم. خواهرم در را باز کرد، ناگهان چشمم به کفش های فرهاد افتاد. داخل خانه رفتم و تمام اتاق ها را گشتم، اما او را پیدا نکردم. تنها جایی که باقی مانده بود، انباری داخل حیاط بود. آنجا رفتم و فرهاد را در شرایط ...
عشق مجازی زوج جوان را به دادگاه کشاند
مشغول مشاجره بودند که کم کم از مجتمع قضایی خارج شدند. شکایت از شوهر به خاطر فضای مجازی چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و درخصوص علت آن به قاضی توضیح داد: شوهرم خودش مرتب در گروه های مختلف شبکه های مجازی است و مدام در وایبر و واتس آپ و لاین در حال چت کردن است. ولی اجازه نمی دهد من این برنامه ها را در گوشی ام داشته باشم. زن جوان ادامه داد ...
کوتی: موقع فوتبال نگاه کردن صدای تلویزیون را می بندم
.... من دوست دارم به اینها کمک کنم، آموزش بدهم همین. چه ایرادی دارد ما قدیمی ترها کمک حال باشیم؟ * فکر کنم شما از یاد دادن لذت ببرید. فکر کنم وقتی مربی بودید هم برایتان از نتیجه مهمتر، آموزش بود.این همان چیزی نیست که الان در فوتبال نداریم؟ اینکه دیگر معلم نداریم و فقط مربی داریم. مربی از نظر من یعنی معلم. حتی وقتی جوان تر بودم و در محلات مربیگری می کردم برایم از برد شیرین تر ...
دلنوشته ایی از یک فارغ التحصیل حقوق/مسئولان به داد ما برسند
پدر و مادرم و پدر و مادر زنم زندگی کرد ...گشتم دنبال کار .. همه جا بهم میگفتند کو سابقه ... تازه فارغ التحصیلی فایده نداره ... خلاصه هر جارفتم پشت درب بسته موندم ... تصمیم گرفتم در آزمون وکالت شرکت چون شغلی آزاد و نیازی به بودجه بیت المال نداشت و من هم علاقه مند به حرفه آزاد. وای خدای من اینهمه متقاضی .. اینهمه فارغ التحصیل وای بر من ... 60 هزار نفر . 70 هزار نفر .80 هزار نفر ووو من ...
قتل همسر سابق، پایان یک رابطه عاشقانه
دست دادم و او را به قتل رساندم. با توجه به اعترافات متهم و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. این مرد روز گذشته پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه رسیدگی، بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند، پدر و مادر مقتول درخواست قصاص خود را مطرح کردند و گفتند که سهم نوه کوچکشان را هم می پردازند. وقتی نوبت به متهم رسید، او یک بار دیگر اتهام را قبول ...
سعیده را به خانه ام دعوت کردم ولی در آشپزخانه کنترلش را از دست داد و ...+عکس
تصمیم بگیرد. وقتی سعیده را در دادگاه دیدم به او گفتم هنوز او را دوست دارم و می خواهم با او زندگی کند. از آن روز به بعد ارتباط ما بار دیگر با هم اغاز شد. وی در تشریح جزییات درگیری مرگبار گفت: آن روز سعیده را به خانه ام دعوت کردم تا با او صحبت کنم. مشروب خورده و مست بودم که به او گفتم بهتر است بار دیگر با هم ازدواج کنیم اما قبول نکرد. او گفت بار دیگر حضانت پسرمان را به عهده می گیرد و دیگر ...
قتل شوهر با همدستی فرزندان
شدم اما ضربات چاقو را محسن زد و باعث قتل شد. من به خاطر دفاع از او خودم را قاتل معرفی کردم. در ادامه محسن نیز در کمال تعجب حرف های مادرش را تایید کرد و گفت: از بدرفتاری های پدرم خسته شده بودم. او با زن های زیادی ارتباط داشت و همین موضوع آزارم می داد. روز حادثه اول پارچه ای دور گردنش پیچیدم و بعد با چاقو ضرباتی به بدنش وارد کردم که باعث مرگش شد. مادر و خواهرم هیچ نقشی در این قتل نداشتند ...
کشف نوزاد در سطل زباله/حمله مسوول ورزشی باشگاه معروف با چاقو به مامور پلیس/محاکمه پسر مادرکش/ مرگ تلخ ...
از اینکه خواب هستند با چاقویی به سراغشان رفتم و آنها را یکی پس از دیگری کشتم. میلاد صبح دیروز درحالی برای محاکمه از زندان به دادگاه منتقل شده بود که خواهر، خاله و دایی اش برای او تقاضای قصاص کرده بودند. میلاد وقتی پای میز محاکمه ایستاد این بار ضمن شرح ماجرای جنایت منکر اعترافات قبلی اش شد و گفت: زمانی که به خانه رسیدم و به اتاقم رفتم مدتی با گوشی ام در حال ارسال پیامک بودم که با صدای ...
به بهانه سالگرد شهید مجتبی نواب صفوی،رهبر تشکیلات تروریستی فدائیان اسلام/ در پای جوخه اعدام تقاضای آب ...
ارتداد رد کرده و از او می خواهد که تنها به درسش برسد. دوستان نواب و طلاب او را عازم ایران کردند تا کسروی را از انتقادات مذهبی بازدارد. وی پس از چند جلسه بحث و گفتگو با کسروی، وی را عنصری بی دین یافت. در نتیجه به کمک سراج انصاری، قاسم اسلامی، مهدی شریعتمداری و برخی دیگر از نویسندگان تهران جمعیت مبارزه با بی دینی را تشکیل داد. اما این جمعیت علی رغم تماس ها و مذاکرات متعدد نتوانست کسروی را از فعالیت ...
یا من را ببخشید یا قصاصم کنید
روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی عبداللهی قرار گرفت. بعد از درخواست قصاص از سوی اولیای دم متهم در جایگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: من و همسرم 15 سال اختلاف سنی داشتیم با این حال به همسرم علاقه مند بودم و با هم زندگی خوبی داشتیم. چند سال بعد از ازدواج بود که پدر و مادرش به شیراز رفتند و مینا اصرار داشت ما هم به آنجا برویم. به خاطر این موضوع با هم درگیری و اختلاف داشتیم تا اینکه متوجه ...
اظهارات پدر ستایش و پدر قاتل ستایش
.... دوست دارم از قصاص پسرم گذشت کند اما او هم پدر است، داغدار است. گاهی اوقات خودم شرم دارم از اینکه با او رو در رو شوم. امیدم به خداست. هر چه او بخواهد. رضایت؛ امید آخر امیرحسین حکم قصاص امیرحسین از سوی دیوان عالی تأیید شد. شرایط ماده 91 هم برای او احراز نشد. در حال حاضر تنها راه برای تغییر حکم، گذشت خانواده مقتول از قصاص است. اینها را مجتبی فرح بخش وکیل امیرحسین می گوید ...
مرا به خاطر پسرم ببخشید
شرایط کارو زندگی ام در تهران مخالف این رفتن بودم. این اختلاف ها آن قدر دامنه دار شد که سرانجام همسرم از من طلاق گرفت. او ادامه داد: چند سالی پسرم نزد او بود تا این که دادگاه حضانت او را به من سپرد. از آن موقع همسرم می گفت نمی تواند بدون پسرمان زندگی کند و همه تلاش خود را می کند تا او را نزد خودش بازگرداند. مدتی بعد از جدایی مان بود که با همسرم حرف زدم و خواستم به خاطر فرزندمان از نو زندگی ...
آخرین دفاع پسری که 3 عضو خانواده اش را به قتل رساند
بیهوشی ریختم. آبمیوه را در دسترس آنها گذاشته بودم تا بنوشند. بعد از خانه بیرون رفتم و ساعتی بعد وقتی برگشتم پدر و مادر و پدربزرگم بیهوش شده بودند. به این ترتیب اول مادرم بعد پدربزرگم و در نهایت پدرم را به قتل رساندم. برای انتقال اجساد آنها از دوستم کمک خواستم اما او گفت بهتر است به کلانتری برویم. متهم در ادامه صحنه جنایت را بازسازی کرد و در نهایت پرونده اش با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری فرستاده شد ...
انتقام خونین از پدربزرگ/جزییاتی از پرونده مادر شور ساطور کش/داماد مادر زن کش/اعتراف تکان دهنده مادر از ...
چند ماه هم زیر یک سقف زندگی نکرده بودند. اوایل امسال بود که ساره به امریکا رفت تا شاید چند ماه دوری، شوهرش را به آرامش برساند و درباره زندگی مشترکش فکر کند. اما دو ماه بعد از طریق وکیل همسرش خبردار شد که دکتر محمود دادخواست طلاق داده و مصمم به طلاق است. حالا قاضی دادگاه دادخواست طلاق را پیش روی خود داشت. با آنکه زن جوان مهریه اش را قبلاً بخشیده بود و مطالبه دیگری نداشت، اما از وکیل مرد پرسید ...
دوست صمیمی ام را که در انباری پنهان شده بود، پیدا کردم و کشتم+عکس
شعبه 74 دادگاه کیفری سابق استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستاد که اولیای دم برای او حکم قصاص خواستند. این متهم گفت که دوست 10 ساله اش را قربانی غیرت خود کرده است. در آن جلسه یگانه نیز گفت : آن روز مادرم مریض بود و به خانه مادربزرگم رفته بود و من تنها بودم که سعید در زد.من هم که خیال می کردم خواستگارم به همراه برادرم است در را باز کردم. سعید اما رفتار غیرعادی داشت و می گفت می خواهد در خانه بماند ...