سایر منابع:
سایر خبرها
قصاص، عاقبت مرد همسرکش
روزنامه شرق: مردی که با همدستی برادرش همسر سابق خود را به قتل رسانده بود، به قصاص محکوم شد و در صورتی که نتواند رضایت اولیای دم را جلب کند پای چوبه دار می رود. دی ماه سه سال قبل ساکنان یک مجتمع مسکونی در مشهد به مأموران پلیس خبر دادند زن جوانی که همسایه شان بوده به طرز مشکوکی ناپدید شده است. آنها به پلیس گفتند نیمه شب گذشته سروصدای عجیبی از خانه این زن آمد و بعد دیگر خبری از او نشد ما ...
ماجرای قتل بعد از طلاق!
پنهانی به او رجوع کرده بودم. شب حادثه به همراه برادرم و با خودروی پراید از چناران به مشهد آمدیم و من به داخل ساختمان محل سکونت همسر سابقم رفتم. در این لحظه فردی با همسرم تماس گرفت که او تماس را رد کرد. من که دیگر سوءظن پیدا کرده بودم با او درگیر شدم و گلویش را فشردم. در این هنگام بود که برادرم با سوئیچ پراید در واحد آپارتمانی را باز کرد و با ورود به منزل، جلوی دهان همسرم را گرفت تا سر و صدا نکند. ...
رکبی که پسر جوان از تازه عروس بعد از ازوداج خورد! / با دیدن این رفتار شقایق خجالت زده شدم!
شرایط سنگین پدر شقایق بود از دختران خوب و محجبه شهرستان مان سخن گفت تا مرا راضی به بازگشت کند اما من که مصمم به ازدواج با شقایق بودم، با قهر و لجبازی های بچه گانه، پدرم را مجبور به فروش بخشی از باغ هایش کردم تا بتوانم مقدمات خرید منزلی را در مشهد فراهم کنم. این گونه بود که بار دیگر به منزل پدر شقایق رفتیم و با پذیرفتن مهریه و شرایط سنگین آن ها مراسم بله برون برگزار شد. این در حالی بود که در جشن بله ...
مسئولان به جای موضع گرفتن ...
منزلمان داشتند و من کل ورزشکاران را دعوت کرده بودم آنجا ، انتخابات دوره قبل، به من و برادر خدا بیامرزم قول داد که به ما یک واحد آپارتمان یا حداقل یک زمین بدهد تازه هر کداممان جدا. برادرم که به رحمت خدا رفت و یک متر زمین بیشتر نگرفت . من هم که اینجا زمین و آپارتمان که هیچ در سخت ترین شرایط هم هیچ کمکی به من نشد. فرماندارها که چند بار عوض شدند و هرکدام فقط قول دادند و رفتند. چه انتظاری ...
ناگفته های ابوالقاسم طالبی از انقلاب و جوانی در اصفهان طرح آزاد شدن ویدئو را من دادم/ به مخملباف گفتم ...
که تا پایان جنگ در جبهه بودند، یکی از آن ها با نام آقای کیوان داریان پانزده ساله بود که شهید شد. یک موتور داشتم که با آن به این طرف و آن طرف می رفتم. منطقه برفی بود و جاده لغزنده. یک بار که خواستم بپیچم زمین خوردم. یکی آمد موتورم را بلند کرد و کلاجش را که شکسته بود با سکه باز کرد و درست کرد. دو سه نوبت دیگر هم او را دیده بودم، اما اسمش را نمی دانستم. چند سال قبل خود آقای رادان [جانشین ...
سیر حاتم طائی
که خودشان را به شکل پرنده درآورده بودند. دخترها را تو این قصر زندانی کرده بود. حالا من شوهر سی و نه تا دختر بودم و سال بعد می شدم پدر سی و نه پسر. اما شیطان وسوسه ام کرد که چرا آن دختر آخری را هم نگیرم. رفتم و تا خواستم به آخری دست بزنم، بالش را تکان داد و من یکهو دیدم نشسته ام همین جا کنار دیوار، از آن روز، ساعت به ساعت منتظر آمدن همان پرنده ام. شب و روز حسرت آن مدت کوتاهی را می خورم که تو قصر ...
با من تمرین کردند چطور افغانستانی حرف بزنم/بچه داری ام بیست بود
خانواده صلاح دانستند و من با مهریه 35 تومان و یک سفر حج بله را گفتم. تا یک سال و نیم بعد از ازدواج که مصطفی هم به دنیا آمده بود در منطقه گلشهر مشهد ساکن شدیم . حاصل ازدواجمان سه پسر و یک دختر بود که اولین و آخرین فرزندم سال گذشته در سوریه هم زمان به شهادت رسیدند . * قدم خیر برای انتخاب نام بچه ها معمولا اسمی که مطرح می شد همه موافقت می کردند. قبل از به دنیا آمدن فرزند ...
دل کندن از ریحانه برای دفاع از حرم رقیه(س)/خون بهایی در کار نیست
هستند و نحوه ی آشنایی ما اینگونه بود که بعد ازدواج برادرم مادر پویا من را به پویا معرفی کرد وبه خواستگاری من آمدند. قبل از ازدواج به اینکه همسر آینده تان چه خصوصیاتی داشته باشد فکر کرده بودید؟ ویژگی های خاصی برای شما مهم بود؟ بله موردهایی که به خواستگاری من می آمدند به هیچ وجه مورد پسند من نبودند. همچنین ایمان همسر آینده ام برای من بسیار مهم بود زمانی که پویا به خواستگاری من آمد از ...
آن روز خان طومان، کربلا شد
محمد مجروح شد، من می روم. وقتی من این حرف را می زدم همه می خندیدند. اما بعدا این اتفاق واقعاً افتاد. وقتی محمد مجروح شد و من دویدم و بالای سر او رفتم، خیلی ها به من خرده گرفتند و اعتراض کردند و گفتند بنشین و نرو. من رسیدم بالای سرش و بعد او را از جیب خشابش گرفتم و کشیدمش به عقب و کنار تخته سنگی گذاشتم. حدود نیم ساعت یا 40 دقیقه معطل شدیم تا ماشین بیاید و بتوانیم به عقب برویم. در این مدت هم تک ...
10 الی 12 هزار دانشجو در آمریکا داریم/قبل از سال 96 یک یا دو پرتاب فضایی داریم/ سقف حقوق اعضای دولت 10 ...
که اصلا کشور در این فضاها نبود و ساختند. مجری: عجیب است اصراری هم داشتند به ساخت خودرو! بله یک جایی این قضیه را شروع کردند، اصلا پدرم نمی توانست یک جایی آرام بنشیند، مدام می رفت. مجری: حتی آن سفری هم که می روند شهید می شوند طوری برنامه ریزی کردند که ساعت 11 شب برگردند بچه هایی که دارند کار می کنند برای خودرو بالای سر آنها برسند. بله. هر شب می رفت به ...
مروری بر تم های زنانه در جشنواره های تئاتر فجر
در جشنواره تئاتر فجر، زنان تا دهمین دوره نتوانستند جایزه ای در عرصه کارگردانی به دست بیاورند. در دهمین دوره جشنواره گلاب آدینه پدیده جشنواره شد و توانست با کارگردانی نمایش مرگ یزدگرد به عنوان کارگردان برگزیده انتخاب شود. چهاردهمین سال جشنواره تئاتر فجر مجال دیگری بود تا یکی دیگر از زنان بتواند جایزه کارگردانی را از آن خود کند. در این دوره، چیستا یثربی برای کارگردانی نمایش سرخ سوزان دومین جایزه را برای زنان کارگردان تئاتر به دست آورد. ...
غلامعلی رجایی: هاشمی(ره) گفت، تخریب کنندگان می ترسند مطالبی را که دارم، بیان کنم
ایشان در دیدار با اساتید تاریخ دانشگاه های تهران که از او درباره علت حجم گسترده تخریب و تهاجم به شخصیت ومواضع شان سؤال کردند، گفت: اینها از این می ترسند که من مطالبی را که دارم، بیان کنم. ولی روزی بیان خواهم کرد که متاسفانه آن روز نرسید ولی ان شالله این مطالب در دهه های بعد منتشر خواهند شد. یک بار به من در باره مطالب مربوط به دو دوره انتخابات قبل از سال 92 که به تنهایی در خدمتشان بودم گفتند مطالبی دارم که اگر یک ورق از آنها منتشر شود پدر همه اینها- مخالفان و ...- درخواهد آمد. ...
دختر شیر افکن
.... مادره هم که منتظر چنین روزی بود، زود رفت و پادشاه را خبر کرد. پادشاه معطل نکرد و رفت خواستگاری دختر برادرش و بله را که شنید، دستور داد شهر را آذین بستند و هفت شب و هفت روز بزن و بکوب راه انداختند و شب هفتم دختره را برای شاه زاده عقد کردند. دختره را با چه بند و بساطی آوردند به قصر، شاه زاده که خودش را بالای ابرها می دید، یک هفته از قصر پا نگذاشت بیرون. تمام اهل قصر هم خوشحال بودند که شاه ...
زیارتی بلیغ از امام هادی(ع)/ شرح زیارت جامعه کبیره
حدود زبانی جز زبان ترکی و مذهبی جز مذهب عیسوی نبود - و چگونه با این سرعت مرا به رفقای خود رساند ؟ پس ، پشت سر خود نظر کردم، کسی را ندیدم و از او آثاری پیدا نکردم، پس به رفقای خود ملحق شدم. { نقل از مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی } (وَ مَوْضِعَ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ)؛ در شب ولادت حضرت رحمهْْ للعالمین ، رسول اکرم (ص)و ولادت حضرت امام صادق(ع ...