سایر منابع:
سایر خبرها
اتوبوس های شهر در چه وضعیتی هستند؟!
را با تیغ می برد . موارد سرقت داخل اتوبوسی زیاد است و این خود به یک مشکل در اتوبوسها تبدیل شده است. راننده دیگری با نقل یک خاطره می گوید: بعد از یکی از سرقتها که در قسمت مردانه صورت گرفت مسافری گفت من دیدم که سارق کیف فرد را دزدید ولی از اینکه چیزی بگویم و از طرف سارق مورد حمله قرار بگیرم ترسیدم ؛ به گفته این راننده در قسمت مردانه بیشتر سرقتها متوجه پیرمردها و افراد مسن است که هم کمتر ...
دومین جنایت؛ 6 ماه پس از بخشش در قتل اول
روز حادثه دست خودش بود و او بود که چند گلوله به سمت مقتول و 3نفر دیگر شلیک کرد.در همین حال سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران نیزگفت: در تحقیقات بیشتر مشخص شد که سعید به اتهام سرقت مسلحانه طلافروشی در شهرستان لاهیجان نیز تحت تعقیب پلیس بوده است. بررسی ها نشان داده که در پرونده سرقت از طلافروشی، تمامی اعضای باند به جز سعید دستگیر شده بودند. به گفته وی، در حالی که سعید منکر جنایت است، هر دو متهم با قرار بازداشت موقت در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند و تحقیقات از آنها ادامه دارد. ...
شلیک پلیس به زورگیر مسلح؛تیر به پای او خورد/ عکس متهم
از من خواست تا او را به صورت دربستی به منطقه الهیه برسانم. وقتی به محل مذکور رسیدیم، او گفت کمی بالاتر پیاده می شود. این گونه بود که مرا در تاریکی شب به مکان خلوتی کشاند و ناگهان سلاح کلت را روی سرم گذاشت و خواست تا در صندوق عقب خودرو را هم باز کنم، ولی من در یک لحظه با رها کردن خودرو از چنگ او گریختم و با مشاهده نیروهای انتظامی، به سمت آن ها فرار کردم. بنا به گفته سرهنگ بوستانی، از سارق مذکور، یک قبضه سلاح کلت با چهار فشنگ جنگی و یک قبضه کارد کشف شده است و تحقیقات درباره سرقت های احتمالی دیگر وی، ادامه دارد./ 24آنلاین ...
استقرار گشت های محسوس و نامحسوس پلیس در سطح شهر و مراکز خرید
چهارشنبه آخر سال بازداشت و تا 15 فروردین میهمان پلیس خواهند بود. وی خاطرنشان کرد: افرادی که در چهارشنبه آخرسال از داخل خودرو اقدام به پرتاب مواد محترقه کنند، علاوه بر دستگیری، خودروی آنها توقیف و به پارکینگ منتقل می شود. حمل اثاثیه و لوازم منزل در ایام نوروز تنها با مجوز پلیس رئیس پلیس تهران بزرگ با بیان اینکه شهروندان حتی الامکان حمل لوازم و اثاثیه منزل خود را تا پیش از ...
حوادث کوتاه از کشور
: در این حادثه که در محور کمربندی امام علی(ع) مقابل بوستان جوان رخ داد، یک مرد 28 ساله نیز جان خود را از دست داد. وی تصریح کرد: ابعاد این حادثه بسیار وسیع بود و زمانی که 2 دستگاه تریلر با خودروهای سواری تصادف کردند، مأموران اورژانس نیز در محل حادثه حضور داشتند و خوشبختانه به افراد حاضر در محل آسیبی نرسید. حسنی گفت: در حادثه بعدی که در کیلومتر 45 آزاد راه قم- تهران رخ داد، 2 دستگاه ...
دام شیطانی 3 مرد برای جوان دانشجو +عکس
این را هم قبول کردم. وی گفت: روز حادثه بی خبر از همه جا همراه سهیل به جنگل های سرخه حصار رفتیم. در آنجا به جای کارگردان 2جوان که سوار بر یک پراید بودند سراغمان آمدند. آنها از دوستان سهیل بودند و وقتی نزدیک شدند مرا هل دادند و شروع به کتک زدنم کردند. بعد هم به همراه سهیل با زور مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند و تمام پول ها و اموالم را سرقت کردند و پا به فرار گذاشتند. با این شکایت، تیمی از ...
نزاع مرگبار در پی قدرت نمایی اراذل در بی سیم + عکس
جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : تحقیقات از متهمان در مراحل اولیه قرار داشته و هر دو متهم با قرار بازداشت موقت در اختیار اداره دهم قرار دارند. سرهنگ حمید مکرم در خصوص انگیزه درگیری منجر به جنایت نیز اظهار داشت : برابر تحقیقات صورت گرفته درگیری مابین دو گروه و به قصد قدرت نمایی برای یکدیگر آغاز شده که در ادامه متهم اصلی پرونده با شلیک چندین گلوله مرتکب جنایت ...
آموزش هنر در ایران به بازنگری اساسی نیازمند است/ هیچ میانبری در هنر وجود ندارد
انقلاب مصادف شد. سال 57 دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران قبول شدم و شانس آشنایی با اساتید خوبی را داشتیم. آموزش سالها ادامه داشت و تا امروز ادامه دارد و هر جا که امکان داشته باشد آموزش ببینم مشتاقانه به سراغش می روم و فکر می کنم حتی می توان از شاگردان هم درس آموخت. این هنرمند نقاش ادامه داد: من 20 سال در دانشگاه درس دادم و محصول این سالها دوستانی هستند که در گذشته شاگردان من بودند و اکنون ...
دستگیری سارقان خودروهای روشن در گیلان
رئیس پلیس آگاهی استان گیلان از دستگیری سه سارق سابقه دار که از غفلت شهروندان و خودروهای روشن رها شده سواستفاده می کردند، خبر داد. به گزارش پامچال نیوز به نقل از ایسنا، سرهنگ فرهاد فلاح کریمی ، رئیس پلیس آگاهی استان گیلان اظهار کرد: در پی دریافت گزارش سرقت خودرو در شهر رشت ، بررسی موضوع در دستور کار کارآگاهان آگاهی قرار گرفت. وی با بیان این که طبق بررسی ها مشخص شد که سارقان ...
پی دی جیمز؛ ملکه جنایت!
...، از این که برای چاپ مورد قبول قرار گرفته شگفت زده نشدی؟ نه؛ اما خوشحال شدم. همیشه فکر می کردم اگر کتابی بنویسم، قطعا چاپ خواهد شد. این اتفاق هم افتاد و نخستین ناشری که کتاب را خواند، آن را برای چاپ پذیرفت. شاید بشود ماجرا را این جور هم دید که من آدم خوش شانسی بودم. نویسندگان بسیار خوبی را می شناسم که کشوهای میز کارشان پر از نامه های عودت کار است. بعد از موفقیت نخستین ...
از گوشه و کنار
باند پیش از این نیز در شهرهای دیگر ازجمله شمال کشور دست به سرقت های مشابه زده و شبانه با سوراخ کردن دیوار وارد بانک شده و اقدام به سرقت پول ها کرده بودند. در ادامه هویت یکی از دزدان شناسایی شد و کارآگاهان با زیرنظر گرفتن وی موفق به شناسایی همدستان او شدند. به گفته فرمانده انتظامی اسلام آبادغرب، سارقان برای اینکه کسی متوجه آنها نشود، سرقت را در روز جمعه و با استفاده از تعطیلی بانک انجام داده ...
از دوستی در تلگرام تا سرقت مسلحانه
دوستی تلگرامی پسر 20 ساله با دختری جوان پایان خوشی برایش نداشت و او را وارد دنیای مجرمان کرد. چند روز پیش مردی نزد ماموران پلیس پایتخت رفت و از سرقت خودروی ال نودش خبر داد. او گفت: سوار بر خودروام، کنار خیابانی در غرب تهران توقف کرده و منتظر یکی از دوستانم بودم که ناگهان 2جوان به سمتم هجوم آوردند. یکی از آنها لوله اسلحه اش را روی سرم گذاشت و با تهدید مرا پیاده و ماشینم را سرقت کرد. با ...
روایت شبانه یک دزدی در 6 پرده/ زورگیری ادامه دارد
و کلی فحش دادند و رفتند. به پلیس زنگ زدم و وقتی آمدند ماجرا را توضیح دادم. آنها گفتند: این سومین گزارش زورگیری آنها طی امروز است اما پس از آن شکایتم به جایی نرسید. تنها چیزی که نمی توانم هضمش کنم رفتار مرد بقال بود که کمکم نکرد. یکی دیگر از کسانی که مورد زورگیری قرارگرفته عنوان می کند: اردیبهشت امسال سوار یک تاکسی گذری شدم که بعد از طی مسافتی دیدم در ماشین نه قفل دارد، نه دستگیره. برای باز ...
انهدام باند سارقان داخل خودرو در کرمانشاه
به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمانشاه ؛ سرهنگ "محمدرضا امیری گفت: به دنبال افزایش سرقت داخل خودرو در سطح شهر کرمانشاه طی ماه های گذشته، پرونده ها جهت ادامه تحقیقات به اداره مبارزه با سرقت این پلیس ارجاع که مراتب شناسایی و دستگیری سارق یا سارقان در دستور کار کارآگاهان این اداره قرار گرفت. وی افزود: با تحقیقات همه جانبه و تکمیلی یکی از سارقان سابقه دار که در انجام سرقت های ...
مصدق از زبان مردم دیروز و امروز
مصدق همان که نفت را ملی کرد؟ ما که خیلی یادمان نیست. آن وقت ها من در تهران نبودم. از آن روزها فقط همین را به خاطر دارم که می گفتند دکتر مصدق در مجلس بست نشست و نفت را ملی کرد. بعد هم که شاه و اشرف با آمریکایی ها دست به یکی کردند برش داشتند. یک خیابان کوچک هم به نام مصدق نیست ! دانشجو، 22 ساله : دکتر مصدق مرد وطن پرست ایران که تا امروز هیچ کس قدرش را ندانسته است. اینکه سوال کردن ...
ایرج افشار، مرد استثنائی فرهنگ ایران
کتاب و اخبار روز ناآشنا نبودیم و به همین دلیل خیلی دوست داشتم در کتابخانه کار کنم. من به کتابخانه مرکزی معرفی شدم. البته ابتدا مرا به بخش فهرست نویسی کتاب های خارجی بردند و از آنجا خوشم نیامد. شما قبلاً آموزش دیده بودید؟ هارطونیان: خیر، من بعد از دیپلم جای دیگری کار می کردم. به هر روی استاد افشار گفت که من این بار تو را به جایی می برم که امکان ندارد خوشت نیاید؛ این بار، مرا ...
دزدی طلا به بهانه کار خیر!
دو جوان در پوشش کار خیریه به طعمه هایشان نزدیک می شدند و در اقدامی غافلگیرانه سناریوی سرقت طلاهای زنان را به اجرا می رساندند. روز 12 آبانماه سال جاری زنی 69 ساله با مراجعه به کلانتری 159 بی سیم به مأمورین اعلام داشت که طلا و جواهراتش از سوی دو جوان پراید سوار که فکر می کردم در کار خیریه فعالیت می کنند به سرقت رفته است. طعمه دزدان در گام نخست هدف تحقیق کارآگاهان قرار گرفت و گفت: داخل ...
مردم گله مندند
عباس شمسعلی اشاره:تبعیض و استفاده برخی افراد از موقعیت های ویژه که دیگران از آن محروم هستند یکی از معضلاتی است که قطعاً در تمام جوامع مورد نکوهش می باشد. این یک حس طبیعی است که هیچ کس دوست ندارد فرد دیگری با زیر پا گذاشتن حق او بدون صلاحیت و شرایط لازم به امتیازی ... عباس شمسعلی اشاره: تبعیض و استفاده برخی افراد از موقعیت های ویژه که دیگران از آن محروم هستند یکی از معضلاتی است که قطعاً در تمام جوامع مورد نکوهش می باشد. این یک حس طبیعی است که هیچ کس دوست ندارد فرد دیگری با زیر پا گذاشتن حق او بدون صلاحیت و شرایط لازم به امتیازی برسد که استحقاق آن را نداشته است. این امر ناپسند گاه در زندگی روزمره و شخصی ما اتفاق می افتد و گاه در ابعاد بزرگ تر و در زندگی اجتماعی. در این نوشتار با نگاهی به انواع تبعیض های اجتماعی نگاهی خاص به سیر رشد روزافزون این پدیده در بدنه اجرایی کشورمان طی سال های اخیر خواهیم داشت. اولین تجربه های شخصی از تبعیض از نوجوانی و شاید اندکی بعد و قبل از آن یکی از چیزهایی که مرا آزار می داد این بود که عده ای بدون تحمل سختی با پا گذاشتن بر روی حق و بدون رعایت عدالت به چیزی برسند که استحقاق آن را نداشتند. اگر بخواهم برجسته ترین مصداق های شخصی این موضوع را بیان کنم ضمن اینکه یادآوری آنها نیز هنوز تلخ و آزاردهنده است، باید به چند مثال اشاره کنم، شاید دیگران هم با این درد سال های نه چندان دور که شاید در برخی موارد هنوز هم وجود داشته باشد با من مشترک باشند. یکی از این موارد صف های خاطره انگیز دوران کودکی و نوجوانی ما در سال های دهه 60 و 70 است. صف هایی که خیلی ها با آن خاطره دارند و جالب اینکه فقیر و غنی در کنار هم در این صف ها حضور داشتند. هنوز نمی توانم ایستادگی مثال زدنی در صف های ترسناک نانوایی، اقلام متعدد کوپنی، پرداخت قبوض بانکی، صف شیر دولتی و... را از خاطر ببرم. صف هایی که شاید به اندازه یک خدمت سربازی از من و همدوره های من مرد ساخت و انصافاً امروز بخشی از ایستادگی و پایداری خود و هم نسلان خود را مدیون آن صفوف به هم پیوسته می دانم! هر چند آن زمان تحمل صف هایی که گاه تا چند ساعت از بهترین و شیرین ترین لحظات و روزهای عمر ما را می گرفت سخت بود اما در پایان هنگامی که پیروزمندانه با در دست داشتن فلان جنس کوپنی یا نان تازه، صفوف مردم همچنان منتظر را می شکافتیم و به سمت خانه می رفتیم گویی احساس دریافت مدال طلا در فینال کشتی المپیک آن هم پس از شکست دادن الکساندر مدوید قهرمان افسانه ای روس ها را داشتیم. اما سختی ایستادن در صف به جای خود، آنچه بیش از این سختی من و امثال من را اذیت می کرد تبعیض های وحشتناکی بود که در این صفوف بارها به چشم خود دیدیم و بغض در گلو فرو بردیم به امید آنکه یک روز هر چه فریاد داریم بر سر نانوا و بقال محل و یا آن کارمند بانک بکشیم. بله هنگامی که بعد از مدت مدید که در صف نانوایی بودیم، فلان آقای آشنا با نانوا با یک اشاره و در حالی که یک لبخند خیلی زشت بر لبش بود پیروزمندانه بدون ایستادن در صف به مقصود خود می رسید و یا هنگامی که قبض آب و برق در دست پشت باجه بانک از روی بیکاری همزمان با کارمند بانک پول های دریافتی و پرداختی وی را می شمردیم تا زمان زودتر بگذرد و نوبت ما شود، در یک لحظه در بانک باز می شد و فلان آقا گاه حتی بدون آمدن به سمت صف از پشت باجه به طور ویژه کار بانکی خود را ضمن احوالپرسی گرم با کارمندان و رئیس بانک انجام می داد، حس غریبی وجود ما را فرا می گرفت. یا زمانی که در صف شیر بیان ناامید کننده بقال محل، گوش ما را می نواخت که شیر دولتی تمام شده اما ساعتی بعد در حالی که شاهد رد و بدل شدن همان شیر مثلا تمام شده بین بقال و فلان مشتری بودیم دلمان به حال آن گاو بیچاره که خود نیز راضی نبود با شیرش این چنین بازی شود می سوخت. فلسفه تبعیض و پارتی بازی قصه پرغصه صف ها و تبعیض هایی که در ذهن کودکی و نوجوانی من و امثال من حک شده نمونه های دیگری هم دارد که بگذریم. اما من خیلی وقت ها اصل ماجرا را نمی دانستم. آن زمان نمی دانستم اسم این کارها دقیقاً چیست. شاید کم کم می فهمیدم به این کار پارتی بازی می گویند البته به گمانم آن موقع هنوز کلمه های ویژه خواری و رانت خواری اختراع نشده بود وگرنه اسم خوبی بودند برای آن کارها. اما بعد ها در صف های دیگر به برخی رابطه های فلسفی عمیق در پشت این کارها پی بردم. بعدها فهمیدم بسیاری از این به قول آن موقع پارتی بازی و به قول امروزی ها ویژه خواری ها خیلی هم بی حکمت و فلسفه نبوده است. چراکه وقتی بقال محل به صف نانوایی می آمد و بدون نوبت نان می گرفت فردا روزی نانوا هم به بقالی می رفت و شیر پنهان شده در اعماق یخچال مغازه را تحویل می گرفت. یا موقعی که کارمند بانک به نانوایی یا بقالی می رفت سریع کارش راه می افتاد پس آن بقال و نانوا هم در مراجعه به بانک نباید معطل می شدند و.... کم کم بود که فهمیدم در ویژه خواری هم باید رعایت یک سری اصول را کرد! به هرحال هرچه بود با گذشت زمان بسیاری از آن صف ها دیگر یا از بین رفت یا خلوت شد. دیگر مردم بیشتر برنج خور شدند یا نان صنعتی مصرف کردند تا نانوایی خلوت شود. خیلی از کارهای بانکی غیرحضوری شد تا من و امثال من وقت شریف بانک را نگیریم و جا برای مشتریان اصلی بانک باز شود. خدا را شکر جنس کوپنی هم از چرخه اقتصاد کشور محو شد تا نوجوانان امروز این مرز و بوم وقت عزیزی که باید صرف کلش آو کلنز بازی شود را بیهوده در صف از دست ندهند.(راستی ایستادن نوجوانان موبایل به دست و هدفون در گوش در صف جنس کوپنی عجب دیدنی می شد!) آپدیت ویژه خواری اما عجیب آنکه توقع و تصور ما از اینکه با از بین رفتن اقتصاد صف محور ریشه ویژه خواری و پارتی بازی کنده می شود اشتباه بود. برعکس هرچه که با گذشت زمان از صف خارج شده و وارد جامعه شدیم با ابعاد جدیدی از این پدیده آشنا شدیم. گویی ویژه خواری که روزی کابوس صف های افسانه ای ما بود داشت پا به پای ما بزرگ می شد. اگر یک روز دادن شیر دولتی به یک عده و محروم کردن دیگران از آن ویژه خواری بود کم کم می دیدیم که استخدام در فلان اداره و شرکت هم تکرار همان داستان بقال و نانوا است. یا روز دیگر دیدیم که پرداخت وام ازدواج همان حکایت شیر دولتی را داشت یعنی در حالی که برای خیلی ها منابع وجود نداشت برای دیگرانی با یک تلفن منابع سرازیر می شد. راستی اگر اشتباه نکنم این رئیس بانک پسر همان بقال محل است که شیر دولتی مردم به دست او بود و اگر درست ببینم آنکه بدون نوبت وام ازدواجش آماده می شود پسر همان نانوای محل است که روزی پدرش به پدر رئیس بانک نان رانتی می داد. بزرگتر که شدیم ویژه خواری هم که دیگر برای خودش مردی شده بود از سطح محلات و ادارات به سطح بالای اقتصاد و سیاست راه پیدا کرده بود. دیگر پیدا کردن رابطه رانت خوار و رانت دهنده کار راحتی نبود. دیگر بحث بانکی و نانوا نبود البته بانک بود نان هم بود، البته شیر تو شیر بود. با گذشت زمان دیگر با رانت خواری در پرداخت وام ازدواج خیلی احساساتی نمی شدیم بلکه پرداخت وام های نجومی آزارمان می داد. دیگر به جای شگفت زده شدن از رابطه رئیس بانک محل با نانوای محل، از اختلاس 123 میلیارد تومانی دهه هفتاد در بانک صادرات شگفت زده می شدیم. دیگر زد و بند عده ای با شهرام جزایری آن هم تا بدنه بالای مسئولان کشور مشمئزکننده بود نه پنهان کردن شیر دولتی. دیگر زد و بند های منجر به فساد اقتصادی سه هزار میلیاردی و دارودسته امیرمنصورخان، ضد حالمان بود. یا زمانی که امانت دار بزرگ ترین بانک دولتی کشور با غفلت مسئولان با انبوه رشوه دریافتی سر از کشوری دوردست درآورد دلمان می خواست از بقال محل حلالیت بطلبیم چرا که او شیر دولتی را پنهان می کرد اما بیژن خان تابعیت کانادایی اش را مخفی نگه داشته بود. زمانی که صرف نظر از اینکه بابک زنجانی در کدام دولت پدید آمد و در کدام دولت بدهکار کلان شد، در حال مشاهده عجز دستگاه های دولتی و قضایی برای وصول بدهکاری او انگشت به دهان ماندیم فهمیدم، بدهکارتر از همسایه ای که از قصاب محل مقدار کمی گوشت نسیه برده بود و توان پرداخت بدهی خود را نداشت نیز وجود دارد. زمانی که طی ماه های گذشته فهمیدم فساد در صندوقی که امانتدار پول معلمان بود و هزاران میلیارد تومان در بانک منسوب به این صندوق وام رانتی و بدون رعایت شرایط به نور چشمی ها پرداخت شده، ناخودآگاه یاد یکی از معلمانم افتادم که بعد از زمان مدرسه با پیکان سوپرخسته اش مسافرکشی می کرد. آنگاه که ماجرای فیش های نجومی مطرح شد یاد پدر خسته ای افتادم که دیگر کوپنی هم ندارد تا برای فرزندان ضعیف خود کمی گوشت یخ زده تهیه کند و بدتر از آن پدری که نه تنها در فیش حقوقی خود حق اوقات فراغت فرزندان ندارد بلکه چند وقت است دیگر فیش حقوقی هم ندارد آخر به دستفروشان در کنار خیابان و مترو که فیش نمی دهند. وقتی شنیدم که رئیس جمهور محترم از اشتغال زایی سخن می گوید یاد مدیرانی افتادم که یک روز در این کشور بیکار نمی مانند، مثلاً روزی نماینده مجلس هستند و آنگاه که با عملکرد درخشان خود دیگر فرصت انتخاب شدن را پیدا نمی کنند مدیر عامل فلان شرکت یا مشاور فلان وزیر و یا معاون فلان دستگاه می شوند در این حال است که یاد پدران و جوانانی می افتم که هر روز به امید کسب روزی از خانه بیرون می روند تا در سر گذرها، چهارراه ها و میادین کسی آنها را برای کارگری روزمزد ببرد. وای خدای من اگر این مرد امروز سر کار نرود شب کودکانش چه خواهند خورد؟ اگر این مرد کار مناسبی پیدا نکند تکلیف جهیزیه دخترش چه می شود؟ کدام اولویت؟ وقتی دیدم نمایندگان مردم به جای تلاش در جهت حل مشکلات کارگران و طبقات محروم جامعه وقت شریف خود را برای تعیین حقوق مدیران آن هم با یک عالمه صفر صرف می کنند یاد جوان روستایی نابینایی افتادم که با من در دفتر روزنامه تماس گرفته بود و می گفت تنها درآمدش یارانه است و حتی به دلیل از بین رفتن سرمایه خودکفایی که بهزیستی به او داده از حمایت این سازمان هم خارج شده است. یاد پیرمردی که از خمین با ما تماس گرفت و کل در آمدش را 45 هزار تومان اعلام می کرد. بله دیگر خیلی وقت است رانت خواری در صف شیر و نان از ذهنم خارج شده و اگر هم یادم بیاید دیگر یک خاطره دور است. به کجا چنین شتابان؟ وقتی که عده ای از مدیران با مصوبه قانونی برای خود حقوق های آنچنانی تعیین می کنند این سوال در ذهن من ایجاد می شود که چرا خیلی وقت ها برای یک کمک 100 هزار تومانی به یک فرد نیازمند در ادارات و سازمان های ما دستور العمل لازم صادر نشده است و مصوبه ای نیست؟ وقتی می شنوم و می خوانم که یک آقازاده در زمان دانشجویی پس از سفارش پدر مرحومش برای داشتن یک کار سرگرم کننده دانشجویی به عضویت هیئت مدیره یک شرکت مهم نفتی منصوب می شود، یاد جوانان تحصیل کرده اما بیکار می افتم که عرصه بر آنها تنگ شده و بعضاً مشغول کارهای خدماتی شده اند. ضمن اینکه بماند همین آقازاده بعدها چه کرد و چه شد. وقتی فرزندان برخی مسئولان برای تحصیل عازم کشورهایی چون انگلیس خبیث، روباه پیر و مهد استعمار! می شوند، یاد کودکان و نوجوانانی می افتم که در سن مدرسه هستند اما هر روز در زمانی که دیگران در حال تحصیل هستند مشغول دستفروشی در مترو می باشند تا کمک خرج خانواده خود باشند. وقتی خانه های اعیانی برخی مسئولان را می بینم که تصور به دست آوردن پول این خانه از حقوق بخور و نمیر! مدیریت دور از ذهن می باشد، یاد آن جانباز قزوینی می افتم که به علت ناتوانی در کار کردن و عقب افتادن قسط های مسکن مهر، خانه اش در حال مصادره توسط بانک بود و دردمندانه با ما تماس گرفت و اگر کمک افراد خیر نبود الان معلوم نبود در کجا باید زندگی می کرد؟ وقتی بختک برخی مسئولان بر سفره غنایم انقلاب را می بینم یاد آن رزمنده ارتشی می افتم که برای من نامه فرستاد تا بگوید چرا بعد از اینکه تمام دوران دفاع مقدس را در جبهه ها بوده امروز با اندک حقوق بازنشستگی سهم و امتیازی در این انقلاب ندارد. یاد آن جانبازی که نامه او به رئیس جمهور یازدهم بهمن امسال در کیهان چاپ شد که چرا علی رغم ادعا برای رونمایی از حقوق شهروندی خدمت به جانبازان حال خوشی ندارد و آیا خدمت به جانبازان جزو حقوق شهروندی نیست. یکی از اعتراض های این جانباز نحوه رفت و آمد جانبازان برای مداوا و هزینه حمل و نقل آنها بود، اما عجیب اینکه چند روز پیش فرزند این جانباز با من تماس گرفت و از جان باختن پدر جانبازش طی سانحه رانندگی خبر داد. این حادثه زمانی رخ داده بود که این جانباز با خودروی شخصی برای گرفتن یک ام.آر.آی از سمنان به تهران آمده بود و در راه بازگشت دچار تصادف شده و جان باخته بود. وقتی زندگی سراسر با بهترین زیستن برخی مسئولان را می بینم یاد مادر عباس، جوان معلول و عقب افتاده ذهنی می افتم که زیر بار نگهداری از فرزند خود عاشقانه و مادرانه پیر شده بود و حتی حس مادریش اجازه نمی داد با وجود مشکل مالی فرزندش را از خود دور کند و به مراکز نگهداری بسپارد. یاد گله های او از مسئولان بهزیستی می افتم که می گفت: چرا مکان تفریحی ویژه ای برای افراد کم توان ذهنی وجود ندارد . البته شاید مسئولانی که خیلی امکان رفاهی دارند بیش از اندازه جلوافتاده ذهنی هستند؟! وقتی رگ های بیرون زده فلان آقا را می بینم که در پاسخ به اعتراض مردم و برخی دلسوزان پس از تصویب سقف حقوق مدیران در مجلس بر افروخته شده بود، یاد مادر و دختر کوچکش می افتم که صبح تا شب در ورودی مترو فال می فروشند. چرا با دیدن این مادر و دختر و هزاران نفر مثل او رگی بیرون زده نمی شود. بالا رفتن حقوق با درجه کولر گازی! چرا اعتراض به مصوبه مجلس در تعیین حقوق مدیران به بهانه آنکه بخشی از این افزایش ویژه مخصوص مدیران در مناطق دورافتاده و بد آب و هوا است محکم پاسخ داده می شود اما کسی نمی گوید حال که افزایش درجه کولرگازی مدیر در مناطق بد آب و هوا باعث بالا رفتن حقوق او می شود چرا از این پول ها صرف رفع محرومیت مردم این مناطق مثل بهداشت و درمان، آب سالم، بیکاری و... نمی شود (ضمن احترام به مدیران لایق و کارگران زحمتکش مناطق محروم و بد آب و هوا). چرا آن مامور که در نقطه صفر مرزی حافظ امنیت و آسایش کشور و مردم است و گاه جان خود را نیز در این راه از دست می دهد از این بذل و بخشش های ویژه بی نصیب است؟ چرا این پول ها صرف رفع مشکل ریزگردها در خوزستان و سیستان نمی شود. حتما مدیری که در فضای غبار آلود خوزستان مدیریت کند حقوق بیشتری می گیرد؟ ویژه خواری با ارزش های انقلاب ما بیگانه است آری دیگر به طور کامل معنی ویژه خواری برای من تغییر پیدا کرده است. راستی چقدر ویژه خواری زود چهره عوض کرد و چه زود رشد کرد. شاید عده ای بگویند ویژه خواری همیشه بوده و مختص دیروز و امروز نیست، اما برای ما که صاحب یک انقلاب ارزش مدار هستیم زیبنده نیست که امروز شاهد ویژه خواری و رانت خواری و تولد طبقه ای اشرافی از مدیران باشیم. هرچند انصافاً در کشور ما همچنان مدیران انقلابی و دلسوز که در پی خدمت و انجام وظیفه هستند وجود دارند و تعداد آنها نیز کم نیست، اما فراموش نکنیم یکی از محوری ترین مطالبات مردم ما که منجر به انقلاب اسلامی شد مبارزه با اشرافی گری و رانت خواری اصحاب قدرت بود. اگر ریخت و پاش و ثروت اندوزی از مسئولان و درباریان در زمان طاغوت منکر و غیر قابل تحمل بود، امروز و در بستر یک نظام اسلامی به مراتب این امور ناپسندتر و زشت تر است. البته اشکال کار در اهداف و تئوری انقلاب ما نیست بلکه به همان اندازه که مسئولان ما از ریل و مسیر انقلاب فاصله گرفتند دچار لغزش و ضربه زدن به انقلاب شدند و دقیقاً چون مردم ما عملکرد این افراد را با خط مشی انقلاب می سنجند از آنان دلخور هستند. امروزه متاسفانه برخی از مسئولان و نه همه آنها از انقلابی گری تنها لابی گری را خوب اجرا می کنند و این باعث خدشه به چهره نورانی انقلاب اسلامی شده است. در طول عمر با برکت انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) و خلف صالح ایشان چه با عملکرد خود و چه با گفتار و تذکر دلسوزانه خط مشی اصلی انقلاب و انقلابی گری را ترسیم کرده اند، اما گویی برای برخی تنها پست و مسئولیت در این نظام فرصتی برای زراندوزی شده است، امر مذمومی که بارها در بیانات امام راحل و رهبر انقلاب نسبت به عواقب هولناک آن هشدار داده شده است. چرا چنین شد؟ به راستی چه شده است و کجای راه را اشتباه آمده ایم که امروز زراندوزان متصل به قدرت ذخیره نظام خوانده می شوند و فرزندان رشد یافته با حق اوقات فراغت نجومی، این زراندوزی را حق می دانند. نکته مهم این است که با وجود صدور فرمان 8 ماده ای رهبر انقلاب در مبارزه با فساد در سیستم اداری و اقتصادی کشور هیچگاه شاهد اجرایی شدن درست این فرمان مهم نبوده ایم. در اینجا علاقه ندارم به این موضوع بپردازم که این خوی اشرافی گری در بین برخی مدیران و ویژه خواری افراد متصل به قدرت از کجا و چه زمانی و در کدام دولت شروع شد چرا که با این تفکر دوباره محدود به بازی های سیاسی شده و از اصل ماجرا دور می شویم هر چند در این مورد شواهد و مسائلی هست که در جای خود باید به آنها پرداخته شود، اما واقعیت این است که مردم ما امروز خسته از عملکرد برخی مسئولان فارغ از جناح بندی ها و دولت های مختلف این انحرافات را پای نظام می نویسند. پدر و مادری که چند فرزند تحصیل کرده بیکار دارد که سن ازدواج آنها در حال گذشتن است، پدری که در تهیه جهیزیه دخترش درمانده شده، مردی که کار مناسبی ندارد و عملاً بیکار است، کارگری که از عهده اجاره خانه خود برنمی آید، پیرمردی که حقوق بازنشستگی کفاف خرج و مخارج زندگی اش را نمی دهد و مجبور است دستفروشی کند، خانواده ای که در تامین مخارج عضو بیمار خود مانده است، جوانی که نمی تواند سرپناهی برای تشکیل خانواده مهیا کند و بسیاری دیگر از مردم طبقه محروم جامعه کاری به عملکرد این دولت و آن دولت ندارند، بلکه عملکرد بد برخی مسئولان را داخل نظام و انقلاب می دانند. صد افسوس که این اقشار که صاحبان اصلی این انقلاب هستند هنگامی که برخی ویژه خواری ها، حقوق های نجومی و ثروت اندوزی وزیران هزاران میلیاردی که فقط از قبل زیست طولانی آنها در فضای مدیریتی کشور به وجود آمده را می بینند، دیگر تحمل این سختی ها برایشان صدچندان سخت می شود. چه باید کرد؟ اکنون که هنوز این معضلات در بدنه اجرایی کشور علی رغم تعدد مصداق های عینی همه گیر نشده است، بر مسئولان دلسوز و انقلابی، قوه قضائیه، قوه مجریه و نمایندگان آزاده و مردمی واجب است که با بهترین راهکار یا وضع قوانین سختگیرانه و البته به دور از حزب بازی و قبیله گرایی این آفت خطرناک که به جان درخت تنومند انقلاب افتاده است را مهار کنند تا مردم و آیندگان از میوه شیرین این درخت تا همیشه بهره مند شوند. یادی از شهدا چند روز پیش که تعدادی از خانواده های معظم شهدای مدافع حرم مهمان موسسه کیهان بودند، با نگاه به چهره معصوم کودکان و فرزندان این شهدا دردی جانکاه در قلبم رسوخ کرد و با خود پرسیدم مسئولان غفلت زده ای که اسیر چرب و شیرین دنیا شده اند چه پاسخی به این فرزندان شهید و البته خود شهیدان مدافع حرم و شهدای دفاع مقدس دارند که نه تنها اسیر این ظواهر متعفن نشدند، بلکه جان خود را برای حفظ امنیت و آسایش این مرز و بوم و دفاع از انقلاب اسلامی فدا کردند. مردم گله مندند چرا باید کار به جایی برسد که رهبر انقلاب پس از دفعات زیاد که مسئولان را به رعایت حال مردم و انجام درست وظایف دعوت کردند نهیب برآورند که مسئولان بدانند مردم از عملکرد آنها گله مندند. البته مردم همواره در هر زمان پای کار انقلاب بوده اند و در دفاع از ارزش ها و اصل انقلاب کم نگذاشته اند اما حق دارند از سوء مدیریت ها و زراندوزی های برخی مسئولان رنجیده باشند. نکته پایانی مدیران و مسئولان بدانند عملکرد امروز آنها دیر یا زود در ترازوی عدل الهی مورد بازخواست قرار می گیرد. در کتاب وسایل الشیعه آمده است: امام صادق(ع) به نقل از پدران خود روایت کرده که رسول خدا(ص) فرمود: با خبر باشید هر کس ریاست جمعی را به دوش گیرد، روز قیامت با دستان به گردن زنجیر شده می آید، پس اگر در بین آن مردم بر اساس فرمان خداوند عمل کرده باشد، خداوند آزادش سازد، ولی اگر به ظلم و ستم رفتار کرده باشد، به جهنم روانه کرده و جهنم بد بازگشت گاهی است. ...
دانشجوی بازیگری، قربانی جنایت سیاه در جنگل
تلویزیون معرفی کند و به سادگی می توانی به شهرتی که می خواهی دست پیدا کنی. بدین ترتیب صبح روز حادثه میلاد طبق قرار قبلی به دیدن سهیل و دوستانش در محل فیلمبرداری رفت. بعد هم همگی سوار بر خودروی پراید مشکی راهی شرق تهران شدند. اما پس از ورود به جنگل، سه پسر شرور با تهدید و ارعاب، میلاد را مورد آزار و اذیت قرار داده و گوشی تلفن و 200 هزار تومان پولی را که به همراه داشت به سرقت بردند. پسران خشن ...
دانشجوی بازیگری، قربانی جنایت سیاه
.... بدین ترتیب صبح روز حادثه میلاد طبق قرار قبلی به دیدن سهیل و دوستانش در محل فیلمبرداری رفت. بعد هم همگی سوار بر خودروی پراید مشکی راهی شرق تهران شدند. اما پس از ورود به جنگل، سه پسر شرور با تهدید و ارعاب، میلاد را مورد آزار و اذیت قرار داده و گوشی تلفن و 200 هزار تومان پولی را که به همراه داشت به سرقت بردند. پسران خشن، لحظاتی بعد سوار بر خودروی پراید شده و پس از رها کردن قربانی ...
محموله بزرگ سیگار قاچاق در کنگاور توقیف شد
به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمانشاه ؛ فرمانده انتظامی شهرستان کنگاور از کشف یک محموله بزرگ سیگار قاچاق در این شهرستان خبر داد و گفت: مقصد این محموله استان تهران بوده است. سرهنگ "حسین براری" عنوان کرد: مأموران ایستگاه ایست و بازرسی شهید زنگنه و اکیپی از پلیس آگاهی با انجام کار اطلاعلاتی و حین کنترل محورهای مواصلاتی یک دستگاه خودروی سمند حامل کالای قاچاق را شناسایی و ...
اقدام شیطانی با یک دختر و پنج پسر در خرابه های خاک سفید تهران
مرد جوانی به پلیس آگاهی رفت و نشانی های مرد جوانی را داد که با مرد شیطان صفت مطابقت داشت. این مرد گفت: در فضای سبز فرهنگسرای اشراق قدم می زدم که یک پسر جوان به من نزدیک شد و با کاتر مرا تهدید کرد تا گوشی موبایلم را به او بدهم. چون مقاومت کردم با کاتر ضربه ای به کتفم زد و گریخت. با شکایت این مرد تصاویر دوربین مداربسته فرهنگسرا مورد بازبینی قرار گرفت و تصویر متهم جوان به دست آمد ...
رهایی از قصاص مرد جنایتکار که دوستش را با شوک برقی کشت
مدت ها قبل مقتول را می شناخته و آنها در یک کمپ ترک اعتیاد مدتی بستری بودند و بعد از آن هم مراوداتی داشته اند. به این ترتیب مأموران فرهاد را بازداشت کردند و برای بازجویی های بیشتر به کارآگاهان جنایی تحویل دادند. فرهاد در بازجویی ها به مأموران گفت: در کمپ ترک اعتیاد با رضا آشنا شدم، با هم دوست شده بودیم و چندباری با یکدیگر درددل کرده بودیم. بعد از آزادی از کمپ برخی از اموال من به سرقت رفت و ...
درآمدم کفاف خرج زندگی را نمی داد/ فشار قسط وام، مرا وادار به دزدی کرد
ممکن است؛ یکی از خریداران مامور باشد و در حالی که جنس را می گیرد به دستت دسبند می زند. شاید شما نتوانی مرا درک کنی، ولی مجبور بودم که دست به سرقت بزنم وگرنه من سارق نیستم. بعد از اینکه از فروش مواد مخدر منصرف شدم، تصمیم گرفتم مغازه یا خانه ای را بزنم. چند هفته پیش مسیرم به میدان سپاه خورد. در حال قدم زدن بودم که یک خانه لوکس که چراغش خاموش بود در میان سایر واحدها نظرم را جلب کرد. زنگ ...
قاتل گوش بر به 3 بار اعدام محکوم شد
برای پایان دادن به این موضوع سوار خودرویش شدم. آنجا با هم درگیر شدیم و من با چاقو او را کشتم و جسدش را در محلی خلوت رها کردم. با اعتراف متهم به هر سه قتل، کیفرخواست پرونده صادر شد و برای رسیدگی در اختیار شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده قرار گرفت. در جلسه دادگاه که 23 بهمن امسال برگزار شد، اولیای دم هر سه مقتول خواستار قصاص شدند. سپس متهم باردیگر به ارتکاب قتل ها اعتراف کرد. در پایان دادگاه نیز قضات وارد شور شده و متهم را به سه بار قصاص نفس و پرداخت دیه صدمات غیر منتهی به فوت محکوم کردند. ...
روایتی درباره دخترهای فراری در ترمینال غرب
جنوب تهران زندگی می کند. دختر هر روز از برادر بزرگترش کتک می خورد. بازویش را نشانم می دهد؛ کبود کبود است. با صدایی پر از بغض می گوید: خسته شدم از این زندگی، می خوام برم یه جای دور زندگی کنم. برای خودم کاری دست و پا کنم.هر روز کتک، هرروز دعوا. دیگه تحمل ندارم. خواهر 30 ساله، اما تنهایش نگذاشته و با دمپایی تا ترمینال دنبالش دویده. می داند اگر برود، سرنوشت نامعلومی دارد: حرف توی گوشش نمی ره، برادرم ...
زندگینامه و مبارزات محمدتقی بهار +دانلود کتاب گزیده دیوان اشعار
اوایل که من چهار یا پنج ساله بودم، مرا به دوش نهاده، می بردند، و از سن شش و هفت به بعد، با آنها پیاده راه می پیمودم. از دیدن گلهایی که در دامنه کوه و خود کوه روئیده بود، از قبیل لاله های پاکوتاه پررنگ و شقایق که ما آن را لاله دخترو می گفتیم و نوعی گل قرمز ریز که بر بوته های کوتاه خار می شکفت، بغایت شکفته خاطر و شاد می شدم. از گنجشک آمخته و کبوتر خوشم می آمد... از سن چهار سالگی مرا ...
اعدام 2 قاتل در زندان آمل/عده ای خواستار بخشش بودند+فیلم و عکس
تماس های موبایلش نیز پاسخی نمی دهد. وقتی مشخصات تاجر لوازم یدکی در اختیار کارآگاهان قرار گرفت شکی نماند که وی همان قربانی جنایت است. بدین ترتیب، تجسس برای پیدا کردن انگیزه جنایت و عاملان قتل Murder آغاز شد و در نخستین فرضیه مأموران با احتمال این که بتوانند سرنخی از راز جنایت در محل کار مرد فروشنده به دست آورند به آنجا رفته و تحقیق در این باره را شروع کردند. آنان با مشاهده بهم ریختگی وسایل ...
محاکمه قاتلان قمه کش/ آدم کُشی با تفنگ ساچمه ای در تهران/قصاص نامادری جنایتکار و برادرش/پاین غم انگیز ...
مرد ناشناس پرداختند تا اینکه سرانجام با تلاش مأموران انتظامی استان اراک مرد ناشناس شامگاه شنبه شناسایی و در عملیات ضربتی پلیس دستگیر شد. متهم ابتدا منکر هرگونه ارتباط و آشنایی با زن جوان بود اما درادامه وقتی دید راهی برای فرار ندارد لب به بیان حقیقت گشود و به قتل زن جوان اعتراف کرد. فرزانه را از سال ها قبل می شناختم. وقتی وارد خانه اش شدم به دلیل اختلاف های قبلی با هم درگیر شدیم. در یک لحظه ...
شوالیه های مرگ
شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50 ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از ...