سایر منابع:
سایر خبرها
علی دایی: فقط از مادر عزیزم عیدی می گیریم
خوب شود. متاسفانه در چند سال اخیر وضع اقتصادی کمی خراب شده و خیلی از خانواده ها شرمنده زن و بچه شان شدند. بزرگترین آرزیم این است که هیچ پدر یا مردی شرمنده زن و بچه اش نشود. بیشتر عیدی می دهید یا می گیرید؟ من الان دیگر فقط از مادر عزیزم عیدی می گیریم و به بقیه باید عیدی بدهم. عید امسال هم احتمال درگیر فوتبال خواهیدبود؟ هنوز برنامه ریزی نکرده ام ولی شاید یک ...
معضلات دید و بازدیدهای نوروز!
آجیل آن قدر مهجور مانده اند که باید کمپین درست کنند که به خدا ما هم آجیلیم، ما رو بخورید . البته نخود از این قضیه مستثناست و بی خود می کند کمپین راه بیندازد. نمی دانم نخستین بار کی توی ظرف آجیل نخود گذاشت. واقعاً قابل درک نیست. همیشه باید همراهت یک شیشه روغن کرچک داشته باشی که بعد از هر میهمانی توطئه نخود را خنثی کند. معضل بعدی بحث هایی است که انجام می شود. احتمالاً موضوعاتی همچون ...
آجیل عید را دوست دارم
... در باور مردم باید سفره ای پهن شود از انواع خوراکی ها و نمادهایی با حرف سین البته گل و آینه و ماهی هم هست البته جای انار شب یلدا خالی است. به نظر من انار را سر سفره هفت سین هم باید گذاشت. س: شما تا به حال در ایران سفره هفت سین پهن کرده اید؟ خودم نه حتی درخت کریسمس هم تزیین نکردم . این مدل کارها را معمولا همسرم انجام می دهد ولی تا به حال 3 تا 4 بار پای سفره هفت سین بوده ام ...
چه عیدها که در کنار مزارتان تحویل می شود
تاریکی شب کنار جاده یک ماشین را دیدیم که مردی کنار ماشین ایستاده بود. همه ماشین ها با سرعت از کنارش می گذشتند و هیچ کس حاضر نبود در آن شب به کسی کمک کند. حاج حمید گفت بهتر است برای این بنده خدا نگه داریم ببینیم مشکلش چیست؟ بچه ها گفتند بابا شب خطرناک است اعتمادی نیست. حاج حمید گفت ولی نمی شود به این دلیل بی خیال مشکلات و گرفتاری مردم باشیم. بعد نگه داشت و به طرف آن بنده خدا رفت. من هم به دنبال ...
به هاشمی گفتم احمدی نژاد انتقام خدا از شماست img
طینت بود اما انسان خطا می کند. من هم خطا می کنم. اصلا شاید همین حرف هایی که الان می زنم گناه باشد. خدا از من بگذرد. به هر حال قضاوتم این بود که خدا خواست آقای احمدی نژاد را بر آقای هاشمی مسلط کند تا او پاک از دنیا برود. چون خیلی به آقای هاشمی ظلم شد. امثال منصور ارضی و آقای احمدی نژاد چه جسارت هایی به آقای هاشمی کردند و این آدم چه صبر و استقامت و حوصله ای داشت. البته ممکن است برخی تفسیر کنند که این ...
سروش رفیعی استقلالی است و به تراکتور برمی گردد!
...> کامیابی نیا: لاک قرمز. انصاری: بادیگارد و خوب، بد، جلف. * اولین تبریک عید رو به کی میگی؟ ماهینی: پیش خانواده هستیم. به همسر، دختر، پدر و مادرم. رفیعی: مادر و پدر. کامیابی نیا: قطعا به پدر و مادرم. انصاری: همسرم. * با خروس جمله بساز؟ ماهینی: خروس شوهر مرغ است. رفیعی: خروس صبح بیدار شد، آواز خواند. کامیابی نیا: صدای خروس! انصاری: خروس صبح ها از خواب بیدارمان می کند. ...
شهید مدافع حرمی که سنگ مزار ندارد
و از آسمان پیش خدا دارد نگاهمان می کند و نباید ناراحت باشیم. خانم فروغی البته آن قدر که نگران بچه ها و آینده شان است، نگران پیگیری شهادت همسرش توسط نهادهای مسوول و بنیاد شهید نیست: پیگیر که هستم؛ اماخانواده ام برایم مهم تر از پیگیری های اداری است. اتفاقاً همین امروز با مسوولان برای بار چندم تماس گرفتم. خدا خیرشان بدهد. آن ها هم دلشان می سوزد؛ اما این که چرا هنوز پرونده همسرم، دست بنیاد شهید نرسیده ...
سپیده خداوردی: محبوب هستم ولی مشهور نه!
چرا سازم شکسته است ولی خدا را شکر مشکل حل شد و من توانستم به گروه بپیوندم. خاطره ای که گفتم به نظرم سال 2011 یا 2012 بود. خبری از استاد دارید؟ راستش همان خبری که شما دارید که خدا را شکر حال شان بهتر است. اگر قرار باشد جایی بروید و لذت ببرید کجا می روید؟ یک کافه برای خوردن یک قهوه تلخ البته نه زیاد تلخ با موزیک خیلی خوب و بعدش هم بروم فضای سبز ببینم. ...
گفت و گو با عفت مرعشی؛ نیمه آیت الله
مطالب و نظرات شان به ایشان بودند و همچنین در بحث هایی که می کردیم، تاثیراتی داشتم. آیت اله هاشمی چقدر مسائل کشوری را با شما در میان می گذاشتند؟ هر شب بعد از کار روزانه که ایشان به منزل می آمدند، جریانات، ملاقات ها و دیدارها، صحبت ها و برنامه های در طول روز را تعریف می کرد، گاهی صحبت های او به دنبال سوالات من بود و گاهی نیز خودش صحبت می کرد، بنابراین تقریبا در جریان مسائل ...
برنامه های تلویزیون در روز شنبه
خشایار الوند، مشاور فیلمنامه حسن وارسته، مشاور کارگردان و بازیگردان محسن تنابنده، مدیرتولید محمود اتحادی، مدیرتصویربرداری فرشاد گل سفیدی، تصویربردار مجید گل سفیدی، طراح صحنه و لباس اصغر نژادایمانی، طراح گریم مجید اسکندری، مدیرصدابرداری امیر پرتوزاده، عکاس محمد فوقانی، مشاور رسانه ایی: مجتبی احمدی، مدیر تدارکات آرش صالحی، مدیربرنامه ریزی فهیمه کمالی، دستیار یک کارگردان مصطفی تنابنده، منشی صحنه آسیه ...
90 درصد گالری دار ها با هنر آشنایی ندارند! / آدم هایی که در هنر سر کار هستند، تخصص ندارند / به کنسرتی که ...
لیلی گلستان، مدیر گالری گلستان و یکی از اصلی ترین چهره های فعال در عرصه هنرهای تجسمی و گالری داری، به آسیب شناسی اوضاع هنر ایران و به بحرانی پرداخته که سراسر فرهنگ این مملکت را در بر گرفته است؛ بحران آموزش بدون پایه، رسانه های بی مخاطب، نقاشان شیاد و کپی کار و مسئولان فاقد تخصص که تصمیماتشان هنرمندان جدی را از صحنه خارج می کند. به گزارش تابناک ؛ با توجه به اینکه در خانواده هنری ...
گفت وگو با گلوریا هاردی؛ ماجرای دوستی بابانوئل و حاجی فیروز
...> بله، اما بچه های الان دیگر به همین راحتی ها به یک عیدی مختصر راضی نمی شوند. آن موقع ما با یک 200 تومانی ناقابل کلی حال می کردیم. ولی الان اگر به بچه ها تراول هم بدهی، می گویند برو بابا این چیه! در روزهای خوش عید، میانه ات با ضدحالی به نام پیک نوروزی چطور بود؟! خیلی وحشتناک. پیک نوروزی کابوس شب های عید من بود. تو هم از آن دانش آموزانی بودی که تازه یازدهم یا دوازدهم ...
گرفتن عکس شهادت در آتلیه برادر
محمود را تقریبا تا زمان خواستگاری ندیدم. یک مرتبه ما به شمال برای دیدار به منزل پدر سید محمود رفتیم که اتفاقا سید محمود منزل نبود و به ماموریت رفته بود. توضیحاتی که پدر و مادرشان در مورد کار سید محمود گفتند ، من از آنجا با سختی شغل سید محمود آشنایی پیدا کردم. ولی آن زمان ما هیچ نسبت فامیلی با یکدیگر نداشتیم. وقتی سید محمود از ماموریت برگشت، با خانواده اش خانه ما به تهران آمدند. پدرشان برای ...
ما خوبیم!
نان و ماستشان را می خورند و وظیفه شان را انجام می دهند. سربازانی که در طول تاری خ همواره متهم شده اند از فرط بچه ننگی طاقت اردوهای طولانی مدت و دوری از مادر و زن و بچه ندارند، اما با کی روش و تن دادن به نظام حرفه ای نشان داده اند جز فوتبال به چیز دیگری فکر نمی کنند. اغلبشان آنقدر بزرگ شده اند که در تیمهای دور از وطن و خانه شان بازی کنند و پوست بیاندازند و تن به سرما و گرمای غریبی بدهند و از آن ...
با بکام و رونالدو عکس سلفی می گیرم!/ جانم را می دهم تا پرسپولیس قهرمان شود
برای من خوب نبود و رفته رفته بهتر شد. امیدوارم همه چیز با قهرمانی پرسپولیس تمام شود. * اگر فقط خودت باشی 15 روز عید را چه می کنی؟ باز هم تمرین می کنم، تمرین و تمرین. من عاشق تمرین کردن هستم. اگر 15 روز هم تنها باشم یا بازی نداشته باشیم باز به صورت اختصاصی تمرین می کنم. * بهترین لحظه سال 95 برای تو چه بود؟ دو تا خاطره خوب در سال 95 دارم که در ذهنم مانده است ...
به یاد محمد دوست داشتنی
برهنگی او حین کشتی است و او دوست ندارد محمد را در سالن به آن هیبت ببیند. دقت و توجه محمد خیلی جاها به درد مسئولین هم می خورد. روستای ما در مرکز و مسیر راهی بود که بسیجیان به جبهه اعزام می شدند. آن ها حین عبور از کنار روستا حتماً به خانه ما هم می آمدند. در یکی از همین اعزام ها پسری به اسم غلامرضا با بچه بیسجی ها پا به خانه ما گذاشتند. او می گفت: فرزند شهید است و پدر و مادرش در اثر بمباران ...
در ایران بدون گواهینامه رانندگی کردم/ سوپ صدف زنده خوردم ولی میگو ببینم فرار می کنم
شدت با میگو مشکل دارم. *اگر بخواهی از یک نفر یک سوال بپرسی آن یک نفر کیست و چه می پرسی؟ همیشه از پدر و مادرم می پرسم که از من راضی هستند یا نه و این مساله خیلی برایم مهم است اما اگر بخواهم به سوال شما جواب بدهم مثلا به کریستیانو رونالدو می گویم لامصب تو چرا انقدر خوبی؟(خنده) *با کی روش هم شوخی داری یا او با شما شوخی می کند؟ کی روش در هتل و در میتینگ ها خیلی با بچه ها شوخی می کند اما در تمرین خیلی جدی و سختگیر است. بیشتر اوقات وقتی آقای کفاشیان بودند و می آمدند ما خیلی می خندیدیم. ...
اسماعیل پور: تا حالا از دایی ام عیدی نگرفتم/ چهارچشمی مراقب توپ برنز جهانی ام هستم/ترامپ آدم مزخرفی است
...> بیشتر عیدی می گیرم. *بهترین عیدی که گرفتی؟ اسکناس های نویی که از پدر و مادرم عیدی می گرفتم همیشه برایم جذاب بود و منتظر بودم تا ببینم چند تومانی عیدی می دهند. *عید امسال کجایی؟ اگر خدا بخواهد دهم فروردین عروسی می کنیم و تا قبل از آن در پی مقدمات آن هستیم تا زندگی خودمان را شروع کنیم. *خانه و زندگی کجاست؟ قرار است در رشت زندگی کنیم. ...
علی دایی : به توصیه پدرم حرف سیاسی نمی زنم/دخترم را به یک انسان شریف می دهم
نظرم خدا می خواست یک تلنگر به من بزند و به حال و هوای خودم برگرداند. * علی دایی معمولاً در لحظه سال تحویل چه آرزویی می کند؟ - همیشه آرزو می کنم وضعیت اقتصادی مملکت خوب شود. متأسفانه در چند سال اخیر وضع اقتصادی کمی خراب شده و خیلی از خانواده ها شرمنده زن و بچه شان شدند. بزرگترین آرزویم این است که هیچ پدر یا مردی شرمنده زن و بچه اش نشود. * بیشتر عیدی می دهید یا می ...
پوتین های بدون گل!
راوی : جمشید طالبی جانباز همدانی - شب عید سال1365در پادگان شهید مدنی دزفول بودم. ساعت تحویل سال نیمه شب بود. من به اتفاق دوستان و پدر دو شهید تو چادر بودیم. آن پدر شهیدان خیلی مهربان بود. یک ماه از شهادت یکی از پسرانش می گذشت و دومین شهیدش بود. آقای عنایتی محاسن سفیدی داشت و فرماندهان به خیال خودشان او را در عقبه نگه داشته بودند که سرگرم شود و جلو نرود. حاج آقا عنایتی شب تحویل سال سعی ...
7 راه برای افزایش برکت عید
؟ گفت: زیر این دیوار گنج است، برای بچه های یتیم است. پدرشان آدم خوبی بوده است. خدا بخاطر خوبی پدرش می خواهد این پول به بچه هایش برسد، ما مأمور هستیم این دیوار را درست کنیم که بچه ها بزرگ شدند، وگرنه اگر دیوار را نسازیم این پول و گنج پیدا می شود و دیگران گنج را می برند. پول به بچه ها نمی رسد. وَ کانَ أَبُوهُما صالِحا (کهف/82) یعنی چه؟ یعنی خدا بخاطر اینکه بابا خوب است، دو پیغمبر را به کارگری می گیرد ...
در انتخابات شورای شهر ثبت نام نمی کنم/ ذاتا کار نظارتی برای من لذت بخش نیست / مردم انتظار بیشتری از ...
کمرنگ تر به آن پرداختیم و احساس می کنم این هم کار من را سخت تر کرد. من به همه روسای قبل از خودم احترام می گذارم، چون می دانم کار آسانی در پیش نداشتند، رئیس شورا فرقی با دیگر اعضاء ندارد و به نوعی هماهنگ کننده است و این که بتواند شورا و مجموعه شهرداری را برای نتیجه گیری بهتر ارنج کند. شما نکته ظریفی گفتید. کاراکتر من کاراکتر اقتداری بود و همیشه سعی کردم از دریچه قدرت باشم، شاید به خاطر این که آدم ...
تازه داماد پرکشیده از ارتفاعات جاسوسان
شنبه چطور؟ گفتن: معلوم نیست. گفتم: پنجشنبه چطور؟ گفتن : پنجشنبه به احتمال خیلی زیاد میام ! کمیل راست گفت ! یکشنبه شهید شد سه شنبه خبر شهادت ایشون رو آوردن و پنجشنبه به بابل برگشت و پیکرشان را تشییع کردیم ...! روز قبل از شهادتش من دلشوره عجیبی داشتم. فکر می کردم می خواهد اتفاق بدی بیفتد، حال عجیبی داشتم ... از خانه پدر همسرم با من تماس گرفتند و گفتند: مریم میایی ...
معمای دیکتاتور؛ لعنتی ها من هنوز زنده ام!
که ورزش وسیله ای شد که نابی وجودشون نمایان بشه. یک سری هم مثل شما دارن تو نفرت وجودشون فرو میرن و کلاهی میسازن برای خودشون که شاید یه روز نمدی بشه. سوختن مد نبود وقتی ایمان رضا تو خونه سوختن و حذف شدن شکست قطر بدجوری بهتون تسلیت میگم سخته یه نفر هم واقعیات رو بنویسه هم غرورت رو بهت برگردونه و هم اشک ریزت بکنه، شاید یه گل همیشه عاشق بتونه که تونست بسیار درست و صحیح ...
آخرین خداحافظی مسلم
کار و میان دوستان، بلکه در خانه هم اصلا از مسائل کاریش حرفی نمی زد. پدر شهید هم می گفتند : خیلی وقت ها هم ما خودمان سوال می پرسیدیم ایشان چیزی نمی گفت و فقط تنها چیزی که من از او یادم می آید اینکه : مسلم چون خانه تا محل کارش در تهران خیلی دور بود، می خواست انتقالی بگیرد و برگردد شهر خودمان ولی وقتی که موضوع را به شهید پرورش می گوید، آقای پرورش گفته بود : نه، تو حیفی! باید همین جا بمانی و شهید شوی ...
فروغ شاعری را از گلستان نیاموخت
؟ خانم صابری، درباره محفل آقای گلستان در خانه اش در دروس، روایت های زیادی مطرح شده. شما این مهمانی ها را چطور می دیدید؟ فروغ و گلستان در این میان چطور بودند؟ ابراهیم گلستان یکی از کسانی بود که با پدر و مادر و فامیل من آشنایی دیرینه داشت. قبل از این که من به فرانسه بروم، آنها با هم رفت و آمد داشتند. وقتی هم که برگشتم مستقیم رفتم سراغ آقای گلستان چون کسی را این جا نمی شناختم ...
دختر بیست ساله ام شب ها زودتر از ساعت دوازده به خانه نمیاد و ...
دوازده سال است دخترم به خانه من نیامده است.دلم برای شنیدن صدایش خیلی تنگ شده است. 2- مامان وبابا هر روزوهر شب دعوا میکنن، منم تو اتاق خودم همش گریه می کنم. 3-دختر بیست ساله ام شب ها زودتر از ساعت دوازده به خانه نمیاد. میگه من دیگه بزرگ شدم. 4-بابا می خواد مامانو طلاق بده، هرچی من ومامان التماس می کنیم قبول نمی کنه، حتی مامان میگه باشه اجازه ازدواج هم بهت می دم ولی بابا راضی نمیشه. 5-هشت ساله با ...
یارانه ها 100 هزار تومان می شود
دنیا آوردن دو پسر خوب و گل به من داد. * به کدام سین از هفت سین بیشتر علاقه دارید؟ - سیب. از همه خوشمزه تر و پر خاصیت تر است. (با خنده می گوید) البته حیف که موز جزو سین های هفت سین نیست. چون من موز را از سیب هم بیشتر دوست دارم. * دوست داشتی از چه کسی عیدی بگیرید که مقدور نیست؟ - دوست داشتم از مرحوم پدرم عیدی بگیرم که متاسفانه در بین ما نیست. پدرم را خیلی زود از دست ...
حکایت شهادت مجتبی ؛ پرواز با رمز یا علی +تصاویر
شهادت می رسد و مجتبی در تبریز برای تشییع پیکرش شرکت کرد و همانجا یک سخنرانی حماسی ایراد کرد، همین باعث شد که دوستانش به او گفتند: مجتبی ما هم شهید شدیم باید بیایی و همچنین سخنرانی ای برای ما هم انجام بدهی، که مجتبی در پاسخ به آن ها گفته بود که من به شما ثابت می کنم که قبل از همه شما شهید می شوم . و قبل از شهادتش به امام جمعه شهرشان می گوید من مطمئنم که همسرم من را عاقبت به خیر می کند. همسر ...