سایر منابع:
سایر خبرها
کار و کارخانه درست مثل فرزندم بودند
میدان اعدام، خانواده ام همه اصالتا بازاری هستند ولی پدرم وکیل بود و به درس و مدرسه اهمیت زیادی می داد. حتی آن زمان خواهرم مدرسه می رفت اما من از درس خواندن اصلا خوشم نمی آمد و همیشه از مدرسه یک ثلث یک ثلث فرار می کردم و می رفتم سر کار؛ یک بار مادرم به دایی ام گفت که این مدرسه نمی رود، آن بنده خدا هم من را کشید کنار و گفت اصغر چرا مدرسه نمی روی؟ من هم هیچی نداشتم به ش بگویم؛ این جوری شد که خودش با من ...
سهیلی: حسن روحانی را نمی شناسم/ هر کلاش و کلاهبردار مالی دمش به یک جایی وصل است
ساله مثل خشایار بدهی باید یک جوان بیست و پنج سی ساله پیدا کنی که این نقش را بازی کند. این مسئله برای من درد است. که کلاش ها و کلاهبردارهای ما زیر سی سال اند و همانطور که گفتم دمشان به یک جایی و مسئولی وصل است. مسئولان ما تمام فامیلشان را غربالی بکنند و توی یک غربال بگذارند و هم بزنند ببیند از توی این غربال چی در می آید. چون همه بزرگانی که در این نظام لطمه خوردند همیشه از اطرافیان درجه اول خود ...
ناراحتی روحانی از نامزدی مرحوم هاشمی در انتخابات 92
و حتی توانست با تائید آقای روحانی، او را به پاستور برساند و سکان امور اجرایی را به دستش دهد؟ مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی یک عمر سیاسی 60، 70 ساله اثرگذار در همه عرصه ها داشت. یعنی بین شخصیت های عالم و سیاسی کسی را نداریم که به شکل طولانی حضور اثرگذارانه در معادلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و انقلابی داشته باشد. یعنی آقای هاشمی قبل از کاپیتولاسیون به جهت اینکه در سن 14 سالگی این ...
ما خودمان جزو حاکمیت هستیم
از یک سو و اشراف ویژه شان بر مسائل و موضوعات روز کشور و دنیا از سوی دیگر سبب می شد که وقتی درباره موضوعی با ایشان مشورت می کردم و ایشان معمولا نکات ظریف و کلیدی ای را مورد توجه قرار می دادند، از نظرات ایشان استفاده کنم. بهترین تجربه ام از مشورت ها که با آیت الله هاشمی، آن سه سالی بود که ریاست دانشگاه تهران را برعهده داشتم. در آن زمان دیدگاه و جایگاه مشورتی ایشان برای من کمک کننده و مددرسان بود ...
ماجرای شوم دختر ایرانی که با هزار امید به ترکیه رفته بود!
.... نخستین جایی که برای رفتن به نظرم رسید، خانه "ژاله" بود. دوست شهرستانی ام که برای تحصیل به تهران آمده بود. پول هایم آن قدر نبود که کفاف هزینه زندگی کردن در خانه دیگری را بدهد. ژاله راحت قبول کرد که هم خانه اش شوم. روز و شب کار می کردم تا چیزی دستم را بگیرد. یک سالی گذشت، وضعم روبه راه شد، زندگی خوشی داشتم. مادر انگار دلش برایم تنگ شده بود. به قول خودش یک سال گذشته بود تا خانه ی ...
لوییس همیلتون، قهرمان سریع ترین این نسل از مسابقات اتومبیلرانی
دیگر وقت مبارزه کردن رسیده بود. یادم است که در صندلی عقب ماشین پدرم نشسته بودم و کمربند ایمنی را باز کردم و گفتم می توانم کاراته بازی کنم؟ شش سالم بود. به من زور می گفتند و من از قضیه نفرت داشتم. رفتم و کاراته انجام دادم و یادگرفتم که چطور از خودم دفاع کنم . در مسابقه اتومبیلرانی در سال 1995، همیلتون ده ساله با ران دنیس دیدار کرد، رییس تیم مسابقه ای مک لارن، و به او گفت که ...
عید تهران هیجان دیگری دارد
روی کارم داشت. من که از سن کم شروع کردم، علاقه ام آن قدر زیاد شد که روزی شش هفت ساعت تمرین می کردم، بدون این که خسته شوم. با این میزان تمرین، چطور به درس هایت می رسیدی؟ من قبل از دوره دبیرستان، همیشه شاگرد اول بودم اما در دوره دبیرستان که ریاضی فیزیک می خواندم، دیگر به مدرسه نمی رفتم و تنها برای امتحانات سر جلسه می نشستم. همین باعث شد لطمه بخورم و کمی نمره هایم پایین بیاید ...
ناگفته های زندگی ایرج شمسی زاده از زبان همسرش + تصاویر
چرخیدیم و حرف می زدیم. 4 روز قبل از مرگش به من گفت: عزت تا به حال به من دروغ گفته ای؟ و من هم با خنده گفتم: اوووو... تا دلت بخواهد... ؛ گفت: چه نوع دروغ هایی؟ ؛ گفتم: یادته 20 سال پیش رفتم بازار برات جوراب خریدم، گفتی چند؟ گفتم سه هزار تومان و فرداش رفتی بازار و اتفاقی جوراب فروش را دیدی و فهمیدی جوراب 2500 بوده و 500 تومان را از من پس گرفتی؟!؛ از همان دروغ ها . از لحظات آخر ایشان بگویید. شما ...
بزرگ ترین سوپراستار قبل از انقلاب چطور رفت؟
تصمیم گرفتم با فردین مصاحبه کنم. از سال 61 بعد از پایین کشیدن فیلم برزخی ها از اکران، فردین ممنوع الچهره و ممنوع المصاحبه بود. مسلم منصوری با فردین تماس گرفت و او فردای آن روز قرار گذاشت در شرکتی در خیابان ونک. از وسط سال 57 دیگر فردین را ندیده بودم. آن زمان 48 ساله بود و حالا 66 ساله بود. برای من خیلی پیرتر از سنش به نظر رسید. شادابی سال 57 را نداشت. غمگین بود اما سعی می کرد بروز ندهد. نخستین ...
شهید مدافع حرمی که سنگ مزار ندارد
...؛ اما بعد از آن، همین حقوق هم قطع شد. خانم فروغی می گوید پیگیری هایش هم هنوز به نتیجه نرسیده است: بالاخره بچه ها بزرگ می شوند و بیشترین نگرانی ام، آینده آنهاست. یک بار زنگ زدم به مسوولی، گفتم لااقل کاری برای من جور کنید که بروم سر کار و درآمدی داشته باشم که بتوانم زندگی را بگذرانم و برای بچه ها پس انداز کنم. بعد از گزارشی که در خبرگزاری ایکنا هم از وضعیت شهید منتشر شد، چند نفری آمدند ...
رمز عجیب برای شناسایی نیروهای خودی از دشمن
، اطلاعات و عملیات و فرماندهان تخریب در جریان رفت و آمدها و آغاز عملیات بودند. تنها کسانی که مسئولیت داشتند متوجه آغاز عملیات و جزئیات آن می شدند. دو ماه قبل از آغاز عملیات نیروها در جریان آغاز عملیات قرار گرفتند اما همچنان نمی دانستند که عملیات در کدام منطقه بوده و کدام گردان عمل خواهد کرد. هر قدر به تاریخ آغاز عملیات نزدیک تر می شدیم، متوجه شدیم که عملیات ایذایی است. این عملیات ...
به جرم انتشار کتاب محاکمه شدم
رفتم خانه، چند تا کتاب را زیر بغلم زدم، رفتم چهارراه مخبرالدوله. دوستی داشتم به اسم آقای رمضانی، انتشارات ابن سینا. درباره کتاب ها توضیح دادم و ازش پرسیدم راجع به این کتاب ها عقیده ات چیست؟ اگر ترجمه بشود، چاپ می کنی؟ گفت بله. گفتم حق التالیف می دهی؟ گفت بله. خواستم ببینم چقدر جدی می گوید. گفتم چکش را می نویسی؟ او هم برداشت پانصد تومان چک نوشت، داد دست من. خیلی پول بود. صبح نامه نوشتم که چهارتا ...
روایتی دردناک از جان باختن در ایستگاه هفت خوان/ قطاری که هرگز به تبریز نرسید
جسد برادر 25 ساله دانشجویش که در مشهد درس می خوانده، آمده. یک چشمش اشک است و یک چشمش خون است . سردرگمی و اضطراب در کنار سرمای هوا تاب و توانش را گرفته و صورتش مثل گچ سفید شده. می گوید: مادر و پدرم در تبریز هنوز از سرنوشت محمد خبر ندارند. به مادرم گفته ام او را زنده به خانه می برم. حالا چه طور بروم و بگویم که برای شناسایی جسدش باید برود پزشکی قانونی و برای تست دی ان ای خون بدهد؟ زن جوان ...
7 راه برای افزایش برکت عید
نجات داد. الآن او فلان شهر آلمان است. من با تو می آیم تو برو سخنرانی کن و من هم بروم فامیلم را ببینم. چون او را می شناختم گفتم: خوب با پول خودت می آیی، بیا. همین آقایی که غرق شده و نجات پیدا کرده الآن از اساتید مهم دانشگاه است. اما می گفت: بچه بودم این مرا نجات داد. این مهم است. چند شب پیش یک خلبانی گفت: من با شما کار دارم. منزل ما آمد و گفت: من بچه فلان شهر هستم. تو در فلان شهر زمان شاه ...
فیلم | حرف های پیمان معادی در خندوانه
رامبد جوان پنجشنبه شب گذشته در خندوانه در شبکه ی نسیم، میزبان پیمان معادی بازیگر سینمای ایران بود. به گزارش باشگاه خبرنگارانصداوسیما، معادی ابتدا ضمن سلام و تبریک عید نوروز، از همخوانی تماشاگران غافلگیر شد و از فعالیت اخیر خود برای تولید فیلم سینمایی اش برای جشنواره فیلم فجر 36 و از روزهای پرکار در سال جدید گفت. جوان در ادامه با پرسش و پاسخ از معادی، بخش گزارش ویدئویی از ...
آخرین خداحافظی مسلم
ها طلبه بود و مسلم هم علاقه خیلی زیادی به ادامه تحصیل در حوزه علمیه داشت، ولی به خاطر یک سری مسائل از تحصیل در حوزه منصرف شدند . با وجود مسائل و مشکلات گاهی اوقات با برادرم که در حوزه علمیه مشهد مشغول تحصیل بود، به مشهد سفر میکرد و در حرم امام رضا (علیه السلام) با همدیگر درس های حوزوی را میخواندند و به مباحثه میپرداختند . اولین مرتبه در حرم امام رضا (علیه السلام) من را از برادرم ...
حکایت شهادت مجتبی ؛ پرواز با رمز یا علی +تصاویر
داشتم و با خواهر مجتبی همکلاسی و دوست صمیمی بودم، پارچه را از مغازه پارچه فروشی که مجتبی بود تهیه میکردیم. و آنجا پیش خودم نجابت شهید را تحسین میکردم. مجتبی آن زمان درس هم میخواند. تا دیپلمش را گرفت. قرار بود کنکور بدهد. ولی عاشق شغل نظامی و خلبانی بود. مجتبی یکی از دوستانش را که وارد سپاه شده بود می بیند و شرایط ورود به سپاه را می پرسید و تصمیم می گیرد پاسدار شود. سال 84 در پادگان همدان ...
عشق و محبت را به یکدیگر عیدی بدهیم
داشتند عیدی می دادند. آموزش اخلاق از خانه باید رفتار و اخلاق درست را از خانه به بچه ها یاد داد وقتی پدر و مادر با هم راجع به مسائلی مختلف صحبت می کنند و بچه ها گوش می دهند، باید بدانند که همین صحبتها می تواند روند رفتاری بچه را تغییر دهد. والدین بالید این را بدانند که تک تک رفتارهایشان و تک تم صحبت هایشان روی بچه ها تاثیر دارد. اخلاق خوب و بد اول از خانه شروع می شود، بعد به ...
پیمان معادی یک ماه دیگر بمب را می سازد
به گزارش خبرگزاری برنا،پیمان معادی بازیگر سینما پنجشنبه سوم فروردین به خندوانه رفت و رامبد جوان در ابتدا اعلام کرد این اولین بار است که معادی در یک برنامه تلویزیونی حضور یافته است. وی در ابتدا از فیلم خود با نام بمب سخن گفت و بیان کرد: آماده می شویم که تا یک ماه دیگر تولید بمب را شروع کنیم. البته عوامل و همه مسایل فیلم آماده است و فقط بخشی برای تامین بودجه فیلم به روش مورد نظر من باقی ...
تو آن همه سگ داشتی اما خودت پارس میکردی...
.... حالا می ترسم اما. زیاد. از باد حتی. از باران حتی. از رادیو حتی. از کفش هام. از پیچ و مهره های ماشین ام. از دندان هام. و از همه بیش تر از بچه هام. مثل مرگ از این چیزها می ترسم. زیاد می خندیدم آن روزها. از ته دل. حالا نمی خندم. خوب می شنیدم صدای دیگران را آن روزها. خوب می دیدم دیگران را. حالا نمی شنوم. نمی بینم. بعد همه چیز سرعت گرفت. انگار با شلیک گلوله ای شروع مسابقه ای ...
داماد راز دله بازی عروس را می دانست! / حمید شب عروسی بهم گفت که همه چیز را می داند
سر بقیه بچه ها می ذاشتیم، هیچ کس جرأت نمی کرد اعتراض کنه، سر کلاس هی به هم پیغوم و پسغوم می دادیم و روی کاغذ حرفامونو می نوشتیم. اما الان هیچ خبری از این شادی ها نبود جز کوهی از تاثر و تالم، باید چاره ای می کردم خیلی فکر کردم تا روشی پیدا بکنم با بچه ها رفاقت کنم اما چیکار، نمی دونستم. یه روز عصر بود که توی اتاقم نشسته بودم و مثلاً درس می خوندم، مامانم از دست داداش اکبر، غرغر می کرد و ...
بمبِ بازیگرِ جدایی نادر از سیمین ماه آینده کلید می خورد
به گزارش خبرآنلاین، شامگاه پنجشنبه سوم فروردین پیمان معادی بازیگر سینما مهمان برنامه خندوانه با اجرای رامبد جوان بود. پیمان معادی در ابتدای حضور در این برنامه در پاسخ به سوال رامبد جوان که از او پرسید مشغول چه کاری است گفت: یک سال که برای تولید فیلم بمب آماده می شوم و احتمالا از یک ماه دیگر کلید می خورد. بازیگر جدایی نادر از سیمین در مورد دلیل طولانی شدن روند شروع بمب توضیح ...
در بیرون از خانه سالار صدایم می زنند/ در ایران بازیگر را به چشم دلقک می بینند/ بعضی وقت ها کودک می شوم
تبریز است. رامبد جوان خودش ریشه تبریزی دارد. اگر در تبریز 4 بازیگر قدر در تئاتر وجود داشته باشد یکی حامد منافی است. آناج: استقبال مردم تبریز از تئاتر چگونه است؟ تهران که آن قدر مخاطب دارد در تبریز هم هست؟ نه وجود ندارد. آناج: چرا؟ آیا مسئولین ریشه یابی کرده اند که علتش را پیدا کنند؟ مسئولین؟!!!(با پوزخند) به طرف می گوییم بیا مجانی تئاتر ببین اما ...
20 هزار فریم عکس از دفاع مقدس گرفتم/ جانباز خیبری را دریابید
بعد از 33 سال این عکاس دفاع مقدس گفت: عکاسی تا دوران انقلاب ادامه داشت و در دوران انقلاب هم ارزش عکاسی آن قدر برای من محرز نشده بود و به همین دلیل عکاسی از تظاهرات و برنامه های انقلاب را از دست دادم و بیشتر وقتم صرف گرفتن عکس یادگاری شد. وی خاطرنشان کرد: در اسفند سال 60، هجده ساله بودم که نیروی رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدم؛ آن موقع در مسجد انقلاب فعالیت می کردم که می ...
هیچ وقت به تن عقیده یک هنرمند زره پوشانده نشده
اجتماعی یک هنرمند زره پوشانده نشده. همین قدر حساس است که یک شاعر حساس.یک شاعری که راجع به ابر و باران حرف می زند حساس است. چرا فکر می کنی که این زره تنش است و این فرزند یک آدم توی جنگه! خب فکر کنید من باید برای فیلم بعدی ام آماده شان کنم من که نگاهم تغییر نمی کند من باز هم فیلم می سازم،مثل قبل نگاهم اجتماعی است.من نگران نانم،من نگران تفریح مردمم،من نگران بیکاری مردمم، ...
بیوگرافی پیمان معادی و همسرش و دخترش +عکسها
انجام هر کاری باید بهترینش را انجام بدهی چون برای تمرین و تحقیق وقت زیاد است. خود من هم دیر شروع کردم ولی حس می کنم اگر در پروژه ای هستم، باید آن را دوست داشته باشم و چیزی به آن اضافه کنم. دلم می خواهد باران هم این گونه باشد. پیمان معادی در نمایی از فیلم ابد و یک روز پیمان معادی و رامبد جوان در برنامه خندوانه جوایز و افتخارات برنده خرس نقره بهترین بازیگر ...
پربازدیدترین خبرهای روز گذشته فرادید
هزار تومان نمی توانم هزینه بچه هایم را تامین کنم. تا قبل از این هم چون همسرم با من در این شهرک بود مشکلی وجود نداشت ولی الان من به عنوان یک زن تنها این محیط را مناسب برای فرزندانم نمی دانم. البته خداراشکر به کمک خانم مولاوردی در ایران خودرو کاری پیدا کردم و قرار شد سال 96 به آنجا بروم و شروع به کار کنم. او به همراه فرزندانش و قاسم در خانه ای در اسلام شهر زندگی می کردند ولی بعد از مرگ ...
زندگی روزانه و خصوصی آیت الله به روایت دخترش
پاسدارها هم فرستاده ام. چند سال قبل هم مادرم عمل قلب کرد و من شش ماه منزل پدرم مراقب او بودم. یک شب به بابا و مامان گفتم بهتر است شب ها غذای حاضری بخورید. بابا بر خلاف مادرم استقبال کرد و معمولا نان، ماست، پنیر و شیره انگور می خورد. برنامه شخصی ایشان بعد از شام چه بود؟ فاصله شام تا خوابیدن به مطالعه و نوشتن اختصاص داشت. بابا بیکار نمی نشست؛ یا کتاب و بولتن ها و گزارش ها را می خواند ...