سایر منابع:
سایر خبرها
بازاری که ثبات به اقتصاد هدیه داد
.... این تاثیر به خصوص در نوسان نرخ ارز، سبب شد تا بازار نامتعادل و سرگردان بخش های تولیدی کشور را هم دچار رکود کند، رکودی که آثار آن با گذشت 4 سال، هنوز هم باقیست . تقصیر که بود؟ می گفتند، تقصیر جمشید بسم الله است که قیمت ارز بالا رفته. می گفتند گروهی می خواهند به اصطلاح عامیانه ای که خودشان به کار می بردند، تو کار دولت بگذارند و با خرید ارز از بازار باعث افزایش قیمت ها می ...
فرزندان شهید پس از 35 سال دوری به هم رسیدند
همسر شهید در گفت وگو با خبرنگار “سیرجان خبر “ اظهار داشت:جریان پیدا شدن فرزندم که الان بعد از 35 سال پیدا شده است از آن جایی شروع می شود که شهید داخل سپاه خدمت می کردند و خانمی که هیچ کسی را نداشت و بی سرپرست بوده است و اول انقلاب هم به اینجور موضوعات خیلی اهمیت می دادند،یک روز پیش نماز جمعه شخصی به نام شیخ عباس گفته بوده هرکس این خانم را عقد ببنده ثواب دارد و شهید پس از مراجعه به منزل جریان را ...
همه پرسی ترکیه؛ نتایج داخلی و تاثیرات بین المللی
گیری ها بر شخصیتهای مخالف را زنگ های خطر میدانند. سال 2017 نیز برای ترکیه با همین آهنگ آغاز شد، روزنامه فایننشال تایمز در این رابطه نوشت که ترکیه در حال حاضر بیش از هر زمانی دیگر – از سال 2002 که حزب عدالت و توسعه قدرت را در ترکیه در دست گرفت – به بحران ارزی تمام عیار نزدیک است. در سه ماه اخیر، لیر حدود یک پنجم از ارزش خود را در مقابل دلار آمریکا از دست داده است. این کاهش ارزش لیر ...
بسته خبر شنبه 26 فروردین ماه 1396
... سرپرست سازمان حج و زیارت: ثبت نام اولیه از واجدین شرایط تشرف به حج تمتع از 23 فروردین ماه آغاز شده و به مدت 10 روز ادامه دارد. کسانی که تا تاریخ 31 تیرماه 1385 ثبت نام کرده اند می توانند با مراجعه به شعب بانک ملی در سراسر کشور نسبت به انجام مراحل ثبت نام اولیه اعزام به حج اقدام کنند. اولین گروه حجاج ایرانی اول مرداد به حج تمتع اعزام می شوند. yon.ir/xDygi ...
پدری که هر سه پسرش را در جنگ از دست داد...!
شنیدن خبر شهادت است و اینکه شاید دیدار دیگری میسر نشود. حاجی او را می بوسد و پسر لبخندزنان نگاه هایش را از پدر می گیرد و می رود! می رود و زمان زیادی نمی گذرد که پدر خواب شهادت سعید را می بیند. چند روزی بود که منتظرش بودیم بیاید اصفهان. تا اینکه یک شب خواب شهادتش را دیدم. فردای آن شب، روز چهلم مادرم بود و قرار بود برای مراسم به تخت فولاد برویم. آن روز هم من هم مادرش حال عجیبی داشتیم و به ...
از اعتکاف دانشجویی تا عتبات دانشجویی
بگوئید سال 92 در عمره دانشجویی ثبت نام کردم و زائر ذخیره انتخاب شدم، چون اصلی نبودم خیلی ناامید بودم تا یک روز بمن زنگ زدند و گفتند انصرافی داشته اند و من می توانم اعزام شوم. آن زمان هم مثل حالا، همین حس و حال را داشتم. اسفند 91 به من خبر دادند و اردیبهشت 92مشرف شدم. خیلی حس خوبی بود اینکه با کاروان های عمره دانشجویی به سرزمین وحی مشرف شدم.در آن سفر آرزو کردم که باز عمره قسمتم شود. ...
در آخرین روز ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری چه گذشت؟چه کسانی نامزد شدند؟/داوطلبی جهانگیری و قالیباف در ...
...> عوض حیدرپور عوض حیدرپور نماینده پیشین مجلس در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد. عوض حیدرپور نماینده سه دوره مجلس شورای اسلامی که صبح امروز با حضور در ستاد انتخابات کشور، در انتخابات ریاست جمهوری 96 ثبت نام کرد. محمد هاشمی محمد هاشمی رفسنجانی برای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نام نویسی کرد. ابتدا فردی به نمایندگی از محمد هاشمی رفسنجانی با ...
رفاقت دیرینه با ممیز، کیارستمی و کاوه گلستان/انحصارطلبی و فروتنی ازسوی بزرگان خیانت است
داشتند که من "کامران شیردل" را معرفی کردم و او یکسال و نیم آنجا بود و فیلمهای خوبی از فولاد مبارکه ساخت. در آن زمان من چندین جا کار می کردم و لابراتوار ما تقریباً شبانه روز کار می کرد، روزها عکاسی می کردیم و شبها ظاهر و چاپ می شد. البته من یکسری هم برای خودم کار کردم و اصفهان را از بالا عکاسی کردم. کار خطرناکی هم بود ولی عشق به اینکار داشتم و به این ترتیب اولین کتابم به نام "اصفهان موزه همیشه زنده ...
استخاره ای که آیت الله امامی کاشانی را از پیام دادن به حاج قاسم منع کرد
ماه بعد محسن به شهادت رسید... *کانال مدافعین حرم برادرم در تاب و تب اعزام به سوریه بود که با مخالفت های مادرم روبه رو شد. خیلی تلاش کرد برای رفتن. آقا محسن هم با مادرم صحبت می کرد که او را آرام کند اما خودش هیچ حرفی از رفتن نمی زد. اوایل محرم 94 بود. من عضو کانال های تلگرامی مدافعین حرم بودم و اخبار آنها را دائماً مرور می کردم. وقتی باهم می نشستیم خبرهای مدافعین حرم را می ...
آوینی، بزرگترین ضربات را به جریان روشنفکری وارد کرد/ حزب اللهی ها هیچ بخش او را سانسور نکردند
...، به خاطر اینکه آخرین نوشته هایی که از شهید آوینی موجود است دفاع ایشان از خنجر و شقایق است که یکی دو ماه قبل از شهادتش است که در روزنامه کیهان منتشر شد و همدلی و هماهنگی ای که بین آقای آوینی و مهدی نصیری در شاید چند هفته و یکی دو ماه آخر عمر مبارک شهید آوینی وجود داشت اینها همه مستند است و مشخص است، مهدی نصیری را بعد از شهادت آوینی به خاطر انتشار مقاله تند آن شهید در کیهان محاکمه کردند! و ...
ایستاده با ویلچر تا اوج موفقیت
دیگر مورد عمل جراحی قرار بگیرم چراکه در غیر این صورت برای همیشه از راه رفتن باز خواهم ماند. نگرانی خانواده ام روز به روز بیشتر می شد تا اینکه به توصیه چند نفر قرار شد عمل جراحی دومم به دست جراح اسم و رسم داری در مشهد صورت گیرد. به این ترتیب در چهاردهم اسفندماه سال 1367 دومین جراحی صورت گرفت و در آستانه نوروز همان سال با وجود اینکه با پای خودم به بیمارستان رفته بودم، با برانکارد به خانه بازگشتم ...
دغدغه آقا مهدی رفتن نبود، چگونه رفتن بود
معلوم کرد. آقا مهدی شرط کرد: اگر یک زمانی آقا دستور بدهند و جایی نیاز به جهاد باشد من خواهم رفت. شما با این شرط من موافقت می کنید یا خیر؟! شاید باورتان نشود، یکی از معیار های ازدواج من هم این بود؛ وقتی این موضوع از طرف مهدی مطرح شد، با جان و دل پذیرفتم و گفتم باید اینطور باشد اگر غیر از این بود من درانتخاب شما شک می کردم. آقا مهدی از همان زمان به من می گفت من بیش از 40 سال عمر نمی کنم و مطمئن ...
آخرین درخواست خوشمزه یک شهید از مادرش
هایی بود که فرامرز پاشنه کفش بالا کشیده و ساک به دوش، آماده خداحافظی از خانواده بود و آن ها آماده بدرقه بودند. بار دیگر فرامرز آماده خداحافظی شد، اما این بار به مقصد کرکوک. پری خانم کاسه آب را پشت سر فرامرز ریخت و از خودش پرسید، یعنی برمی گردد؟ پایداری در اصفهان پری خانم مثل همیشه داخل مغازه خرازی ایستاده و مشغول فروختن روسری به یکی از خانم های محله بود. از پشت شیشه مغازه یک ...
آن روز زیباترین جشنی بود که هدیه گرفتم/ همه تلاش او خوشحال کردن خانواده بود
بده آدم بشیم؟ بعد گفت: فردا خانه ات باش، کار واجبی باهات دارم. صبح روز بعد، محمد خانه ام آمد. قضیه ی سوریه رفتنش را بهم گفت و از من خواست که شام درست کنم و همه ی اعضای خانواده را دعوت کنم. خودش هم در شام درست کردن، کمکم کرد. بعد به پارک رفتیم و همه ی خانواده، دور هم جمع شدیم. محمد بعد از شام، گفت: می خواهم چیزی به شما بگویم که باید اول قول بدهید که مخالفت نکنید و صبورانه گوش دهید. بعد ...