سایر منابع:
سایر خبرها
زندگی مرموز و مجردی استاد دانشگاه در خانه باغ اجاره ای او را به دادگاه کشاند!
را جواب نمی داد. من از این کار او بشدت عصبانی شدم و یک بار به مقابل خانه باغ که صاحبش خودم بودم رفتم که آن فیلم را از من گرفتند. یک بار هم زمانی که زنگ زدم و تلفن را پاسخ نداد، وقتی تلفن روی پیامگیر رفت از روی ناراحتی شروع به فحاشی و توهین کردم. آن زمان فقط می خواستم که ناراحتی ام را به روشی خالی کنم و واقعا منظور بدی نداشتم و از او معذرت خواهی می کنم. یکی از شکایت هایی که شاکی مطرح کرده است این ...
ندا را که هنوز عروسم نشده با زنان دیگر مقایسه می کنم و می خواهم جشن عروسی را بهم بزنم / او هیچ حس زنانه ...
می گفتند مگر قدیمی ها چطور ازدواج می کردند؟ دختر و پسر تا روز عروسی همدیگر را نمی دیدند و بعد از ازدواج هم یک عمر خوشبخت با هم زندگی می کردند. می گفتند مگر ما چطور ازدواج می کردیم؟ یک شب پدرش با پدرم صحبت کرد و قال قضیه را کند. از آن موقع هم 28 سال می گذرد و خیلی هم خوشبختیم. آن قدر گفتند تا بالاخره علیرضا کوتاه آمد و قرار شد با دختری که یکی از اقوام نزدیک شان به او معرفی کرده بود، ازدواج کند ...
ارتباط پنهانی با شهرام را خوشبختی می دانستم / امین هم مرا با پارتی های شبانه اش بیچاره کرد!
...، در تشریح ماجرای زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم که عاشق شهرام شدم. هیچ شناختی از او نداشتم و تنها یک لبخند خیابانی موجب شد به او عشق بورزم، البته هوا و هوس های دوران جوانی را عشق پاک می نامیدم و این گونه خودم را فریب می دادم. چندماه بعد از این ارتباط های پنهانی، شهرام به خواستگاری ام آمد و با یکدیگر ازدواج کردیم. از این که به آرزویم رسیده ...
شایان شبانه به من زنگ زد و گفت کار شوهرم تمام شد و ...
دعوایمان را نداشتند. درگیری هایمان هر روز بیشتر می شد. حتی میانجیگری های خانواده هایمان، دوستان و آشنایان هم نتوانستند به این دعوا و مشاجره میان من و شوهرم پایان دهند. هر روز که می گذشت شعله این درگیری بیشتر می شد. می ترسیدم این درگیری واختلاف ها ضربه های روحی بیشتری به فرزندانم که یکی نوجوان و دیگری خردسال بود، وارد کند. آخر یک روز طاقت نیاوردم و درخواست طلاق دادم. بعد از جدایی بچه ها ...
دختر بازیگر به خلوتگاه کارگردان معروف در شمال تهران رفت و ... / بیهوشم کرد و ...
. زمانی که وارد خانه شدم بجز کارگردان و دستیارش کسی را آنجا ندیدم. صبر کردم همه چیز برای فیلمبرداری آماده شود. در این مدت او به من یک نوشیدنی تعارف کرد و گفت دلستر است. کمی از آن را خوردم و حس کردم تلخ است. او گفت به خاطر این است که فقط دلستر خارجی می خورد و دلسترهای خارجی کمی تلخ است و باید آن را یک نفس سر بکشم. همین کار را کردم اما بعد از مدتی سرگیجه پیدا کردم و کم کم هوشیاری ام را از دست دادم. زمانی ...
شب بیدار شدم در اتاق دیگر سرو صدایی می آمد و نادر.../راز شوم این زن و دو مرد چه بود؟+عکس
مان داخل اتاق خودمان خوابیدیم ؛ حدودا ساعت 2 صبح بود که پسرم مرا از خواب بیدار و از من خواست تا او را به سرویس بهداشتی ببرم ؛ از اتاق خواب بیرون آمده بودم که ناگهان متوجه ی سر و صدای داخل دیگر اتاق خانه شدم . ابتدا تصور کردم که سارق آمده ؛ به آهستگی خودم را به داخل اتاق رساندم اما در کمال تعجب با نادر روبرو شدم که در حال طلاجات همسرم است . شنیده بودم که نادر درگیر مواد [ مخدر ] است اما باور نمی ...
بلایی که دختر جوان بر سر پسران پولدار شمال تهران می آورد
در اختیار وی قرار دهم تا هم به سود حاصل از این سرمایه گذاری برسم و هم خودم را به پدرش اثبات کنم. من که تصور می کردم پیشنهاد خوبی است حدود 100میلیون تومان به حسابش واریز کردم و از آن روز به بعد بهاره به طرز عجیبی ناپدید شد. خط موبایلش را واگذار کرده بود و وقتی به خانه او رفتم متوجه شدم که آنجا متعلق به شخص دیگری است و تمام مدت بهاره مرا فریب داده بود. دستگیری دختر فریبکار با ...
اتفاقی رسوا کننده / دختر شانزده ساله ای که با ارتباط تلگرامی حامله شد و ..
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، آن قدر عاشق صمد بودم که حرف هایش را چشم و گوش بسته قبول می کردم. هر کاری از من می خواست بدون چون و چرا انجام می دادم چرا که او جوان مغروری بود و من می ترسیدم مرا رها کند و با دختران دیگر دوست شود. با آن که به یقین رسیده بودم که پس از اتفاقات تلخ و رسوایی که در پی دوستی با او به بار آمد، دیگر قصد ازدواج با مرا ندارد و تنها از من سوءاستفاده می کند ولی چاره ...
اگر همسرم لباس بهرام را می دید د بی شک همه چیز لو می رفت / لباس ها را در زیرزمین مخفی کردم و ...
. در خانه درحال استراحت بودم که صدای فریادی را شنیدم. ابتدا تصور کردم خیال می کنم، اما صدا هنوزم به گوش می رسید، مردی ناله می کرد و کمک می خواست. سریع از خانه بیرون آمدم، منشا صدا، خانه متروکه نزدیک خانه مادرم بود. خودم را به آنجا رساندم و با جسد مرد جوانی مواجه شدم. او ادامه داد: جسد هنوز گرم بود، اما از متهم و عامل قتل خبری نبود. به نظرم چهره مقتول آشنا نمی آمد و از اهالی محل نبود. ...
مریم برای من بود و نمی توانستم او را در کنار شوهرش ببینم / آن روز در خانه من خوشگذروندیم و بعد ...
اش دادم. چند ساعت بعد باز هم زنگ زد و گفت شوهرش آمده وقتی موضوع را فهمیده آن قدر داد و هوار کرده تا از هوش رفته است. باز هم فقط دلداری اش دادم. دیگر از او خبری نداشتم تا زمانی که در خیابان داد زد و از مردم کمک خواست. بعدها فهمیدم شوهرش از حال نرفته بوده بلکه سکته کرده بود. فرزندش هم در بیمارستان از دنیا رفت و اگر زودتر به بیمارستان می رسید شاید زنده می ماند. من مریم را فدای دوستیمان کردم. نیمی از خودم را خشکاندم. اخبار زیر را از دست ندهید: اخبار زیر را از دست ندهید: ...
اقدام کثیف خواستگار و دوستانش با دختر جوان!/ او حتی فکرش را هم نمی کرد با چنین رفتاری روبرو شود!
: حمید پسر خوبی است. مدتی پیش در محله خودمان با او آشنا شدم. چند باری به خواستگاری ام آمد اما پدرم یک بار به بهانه بیکاری، دفعه بعد به خاطر بی اهمیت بودن شغلش و... با ازدواجمان مخالفت کرد. با حرف هایی که شنیدم اسم حمید را در بالای فهرست مظنونان آوردم. به هر حال او انگیزه کافی برای این کار را داشت. آدرس و شماره تماسش را گرفتم و خودم به او زنگ زدم و احضارش کردم.البته پیش از اینکه پسر جوان ...
نادر را در اتاق خواب زنم دیدم! / صحنه ای که باورکردنی نبود + عکس
که دزد آمده؛ به آهستگی خودم را به داخل اتاق رساندم اما در کمال تعجب با نادر روبرو شدم که در حال سرقت طلاجات همسرم بود. شنیده بودم که نادر درگیر مواد است اما باور نمی کردم. آن شب زمانی که همسرم طلاهای خود را داخل کمد دیواری می گذاشت، نادر از محل دقیق آنها اطلاع پیدا کرده بود. با دیدن صحنه سرقت بسیار عصبانی شده؛ با نادر درگیر شدم و در یک لحظه با طنابی که داخل اتاق بود او را خفه کردم. بعد ...
خواننده معروف: افسرده و بی انگیزه شده بودم
موسیقی پاپ بهره برده بود. همین ماجرا باعث شد تا طیف مخاطبان او در مقایسه با دیگر هم نسلانش گسترده تر باشد. او که در رشته پزشکی تحصیل کرده بود، از همان ابتدا با آهنگ سازان بنامی همچون کامبیز روشن روان، همایون خرم، فریدون شهبازیان و... همکاری کرد اما بعد از سال ها فعالیت، انتشار آلبوم، برگزاری کنسرت، اجرای ترانه های تیتراژ ناگهان غیب شد... افسرده و بی انگیزه شده بودم ...
خوش اخلاقی؛ زینت اسلام در بین مردم
...، بهمن ماه در ایران بود، راجع به پدرش، نکته ای بیان کرد، گفت: پدرم طی سه سال و نیم، قریب نوزده میلیون را شیعه کرد و همه هم ایشان را ملاقات کردند! می گفت: همه ی این ها مقرّ به این بودند که آنچه اوّل ما را جذب شیخ می کرد، اخلاق او بود؛ بعد کلام او بود. مردی، مانند هزار مرد! لذا انسان از طریق تزکیه، به علم و حکمت می رسد و اوّل مطلبی که برای او پیش می آید، این است که خود را ...
آرزوی همزاد ایرانی مسی +عکس
به این موضوع واکنش نداشت و کار خودش را می کرد. تا اینکه چندماه پیش به پیشنهاد خانواده خواست وارد این بازی شود و عکسش را برای رسانه ها فرستاد و با واکنش های عجیب و غریب آنها مواجه شد. طوری که به ما می گوید حالا چند وقتی است که خودم هم قبول کرده ام که واقعا شبیه مسی هستم. به بهانه بازی ال کلاسیکو و گلزنی اسطوره تمام نشدنی بارسلونا درست یک روز بعد از بازی با این مسی ایرانی قرار گذاشتیم تا او را بیشتر ...
دختر پدرکش جنون ندارد
با اعتراف به قتل پدرش گفت: مدت ها بود با هم اختلاف داشتیم. حتی دخالت های پدرم باعث جدایی من از شوهرم و دور شدن از بچه هایم شد. او حتی مادرم را کتک زده و از خانه بیرون انداخته بود. روز جنایت از من می خواست به او پول بدهم. حاضر نبودم دیگر به او کمک مالی کنم، از سوی دیگر بیرون انداختن مادرم باعث شده بود از پدرم متنفر شوم. با هم دعوا کردیم و از شدت عصبانیت او را با ضربه های چاقو کشتم و بعد پشیمان شدم ...
نسبت فامیلی شهید مطهری با دکتر شریعتی/ وقتی خدا در کار باشد هوی و هوس کنار می رود
به گزارش مرور نیوز ، هادیه روحانی (لواسانی) استاد و مؤسس حوزه علمیه حضرت زینب کبری(س) در تاریخ 27 اسفندماه سال 95 پس از تحمل دوره ای رنج و بیماری در سن 75 سالگی به دیدار حق شتافت و اکنون در آستانه چهلمین روز رحلت این استاد فرزانه قرار داریم. مرحوم هادیه روحانی (لواسانی) با استاد شهید مطهری مدتی در فعالیت های قرآنی مسجد الجواد(ع) واقع در میدان هفت تیر کار کرده و از نزدیک با خانواده ...
داستان از صفر شروع کردن 6 کارآفرین موفق
و وارد کانال فاضلاب شد. هیچ راهی وجود نداشت که بتوانم سکه ام را خارج کنم و حسابی عصبانی شده بودم. پدرم به من گفت باید از این بعد بهتر از پول هایم مراقبت کنم. اما پدربزرگم به من گفت: اینکه سکه ات را از دست داده ای مسئله ی بزرگی نیست، مهم این است که تو تنها سکه ای که داشتی، گم کرده ای. امروزه این اصل در مورد بسیاری از مردم صادق است. داستان جالب زندگی من این است که زمانی که 12 ساله بودم نسبت به 25 ...
راز جنایت خیابان مولوی فاش شد
نداشتیم تا اینکه از طریق خانواده اش در جریان مرگش قرار گرفتیم. در شرایطی که بنا بر تحقیقات پلیسی به عمل آمده هیچ گونه دلیل یا انگیزه ای برای قتل نادر به دست نیامده بود، بررسی اظهارات اعضای خانواده مقتول و به ویژه بابک و خانواده اش به عنوان آخرین نفراتی که با مقتول در ارتباط بودند ، آغاز شد و سلسله تحقیقات پلیسی در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت.در شرایطی که بابک و همسرش در طول تحقیقات دو ...
جنایت مسلحانه در پی ارتباط پیامکی دختر و پسر
مسلح همچنین صبح روز گذشته در شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد توسط قاضی میرزایی مورد بازجویی دقیق قضایی قرار گرفت. او در اعترافاتش ادعا کرد: من در محل خدمتم بودم که برادر زاده ام با من تماس گرفت و از درگیری خانواده ام با خانواده پسری خبر داد که مدعی بود با دخترم ارتباط دارد.وقتی این موضوع ناموسی پیش آمد من هم موتورسیکلتی را از کنار خیابان گرفتم و به سمت روستایمان که در اطراف مشهد قرا ردارد حرکت ...
افشای راز جسد سوخته در خیابان ری/اعتراف زن و شوهر به قتل
انگیزه ای برای قتل نادر به دست نیامده بود، بررسی اظهارات اعضای خانواده مقتول و به ویژه بابک و خانواده اش به عنوان آخرین نفراتی که با مقتول بودند، آغاز شد و سلسله تحقیقات پلیسی از آنها در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت. در شرایطی که نادر و همسرش در طول تحقیقات دو سال گذشته تأکید بر آن داشتند که به گفته آنها فردی ناشناس با مقتول تماس داشته، اما کارآگاهان در بررسی دقیق اظهارات آنها اطمینان ...
به رئیسی رأی می دهم
مراسم مسجد حظیره یزد هیچ ارتباطی با حجت الاسلام رئیسی نداشته و نام برده بدون هماهنگی و در میان حضار مانند یک شهروند عادی در مراسم شرکت کرده است .مرتضوی در توضیح ارسالی خود خطاب به خبرگزاری ایلنا که یک نسخه آن را هم در اختیار شرق گذاشت، نوشته: از یک هفته قبل برای انجام امور شخصی به شهر تفت آمده بوده بودم که متوجه شدم آقای رئیسی در مسجد حظیره یزد سخنرانی دارد. مرتضوی می نویسد: همراه مردم شهر تفت که عازم ...
حقیقت، از دریچه واقعیت
؟ این توضیح را بدهم که در این سال ها البته فیلم می ساختم، کار من که متوقف نشده بود. بعد از زینت که فیلم سینمایی داستانی بود، سه فیلم مستند ساختم که بعضی از آنها به اندازه فیلم سینمایی وقت گرفت و کار برد. قبل از زینت هم که مستند می ساختم. از سال 51؟ تقریبا بله. خودِ فیلم سینمایی زینت هم باز ریشه در مستندسازی من داشت. من بندرعباس بودم و با زینت دریایی آشنا شدم و یک فیلم سینمایی و به ...
اقدام وقیحانه با آرزو در حمام / این مرد اعدام می شود+عکس
به نام هومن هر سه در یک شرکت خصوصی کار می کردیم. تا اینکه من به آرزو علاقمند شدم و به خواستگاری اش رفتم. اما بعد از ازدواج فهمیدم هومن هم به او علاقمند بوده است .من گمان می کردم بعد از ازدواج ارزو و و هومن با هم در ارتباط هستند به همین خاطر مدام با ارزو درگیر بودم. آخرین بار به خاطر علاقه زیاد به آرزو دچار جنون شده بودم که سیم کامپیوتر را دور گردنش پیچیدم که که بیهوش شد. سپس او را به ...
به کدام خیریه ها کمک کنیم؟
ماه مبلغی به مامور جمع آوری خیریه ای که از آن بازدید کرده و مطمئن بودم پرداخت می کردم و در ازای آن رسید دریافت می کردم. یک بار از او درباره خیریه سوالی پرسیدم. از جوابی که داد قانع نشدم. با خیریه تماس گرفتم اما کسی جواب نداد. بعد از پیگیری شماره ثبت متوجه شدم مدت هاست خیریه عدم فعالیت خود را اعلام کرده اما مامور همچنان به جمع آوری پول برای شخص خود پرداخته است! خیریه دلخواه خودتان را ...
عمو پورنگ: دلم بشکند، قهر می کنم
سال نو به عهده دارد، برنامه سازی در حوزه کودک، علاقه اش به بچه ها، نوستالژی اجراهایش، حضور در کنار عروسک ها و ... را مرور کردیم. ** تا چه زمانی عمو پورنگ می تواند با همان انرژی و پتانسیل سابق به کار خود ادامه دهد؟ - تا زمانی که چشم های بد ما را از پا درنیاورد (خنده). تا زمانی که فکر کنم تکراری نشدیم می توانیم به کار خود ادامه دهیم و زمانی که به تکرار بیفتیم دیگر لزومی ندارد که ...
پول هدایتی برای من هیچ برکتی نداشت - به من گفتن علی دایی نزدیک به چهل تا مغازه داره، گفتم من 41 مغ
؟ - توی نسل ما که فورواردها همه خودشون بزن بودن، نمونه اش هم احمد مومن زاده! من خودم عمدی هیچ وقت نمی زدم ولی حالا جالبه زمانیکه من استیل آذین بودم و کریم انصاری فرد سایپا بود توی بازی های رو در رومون یه بازی من سه کارته شدم و یه بازی اون سه کارته شد و روبروی هم قرار نگرفتیم موند سال بعد؛ سال دوم وضعیت تیم ما خراب بود و ما به هیچ تیمی نه نمی گفتیم، همه رو می باختیم بعد اومدیم خوردیم به ...
پاسخ مهران غفوریان به شایعه خودکشی اش در برنامه دورهمی
شامگاه سه شنبه پنجم اردیبهشت، مهران غفوریان، مهمان برنامه دورهمی با اجرای مهران مدیری شد. مهران غفوریان در شروع برنامه در جواب سوال مدیری که پرسید چرا این قدر شیرین به نظر می آید، گفت: وقتی به دنیا آمدم شش کیلو بودم. خود این بانمک نیست؟! مادرم مرا که به دنیا آورد انگار یک پیانو را زمین گذاشت. غفوریان که در سال 82 پدرش را از دست داده است، در مورد او گفت: پدرم ناخدای نیروی ...
رئیسی، جهانگیری و هاشمی طبا امروز در رسانه ملی چه گفتند؟
کاشته شد. وی ادامه داد: بعد به کرمان آمدم و عضو شورای جهاد استان کرمان شدم و همزمان مسئول پشتیبانی جنگ جهاد بودم. با انتخابات مجلس دوم به عنوان کاندیدای شهر جیرفت انتخاب شدم و پس از اینکه موفق به حضور در مجلس دوم شدم، عضو کمیسیون برنامه و بودجه شدم. کاندیدای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری افزود: همزمان با نمایندگی مجلس و با حکم آیت الله هاشمی که علاوه بر ریاست مجلس دوم ...
آنچه در خندوانه دیشب گذشت/ خواننده ای که دیگر نباید می خواند
حسی که در تمام ایران وجود دارد در جنوبی ها بیشتر نمایان است؛ مهمان نوازی و خونگرمی که از دریا گرفتند. این خواننده در خصوص دورترین خاطره دوران کودکی خود اظهار کرد: زمانی که ابتدایی بودم، در عکاسی پدرم کار می کردم. پنج تومان روزی بهم می داد. ابتدا نسبت به علاقه من به موسیقی اعتراض داشت، اما بعد ها مشوق من بود. کاش حضور داشت و احوال من را می دید. وی در خصوص آرزوهای خود گفت ...