سایر منابع:
سایر خبرها
با پدر شوهرم بیرون رفته بودم / او بلایی سرم آورد که آن صحنه شوم هیچ وقت فراموشم نمی شود + عکس
تصمیم به قصاص داشتم. زمانی این حکم به دستم رسید که پسرم هشت ساله شده بود. تمام تلاش من برای گرفتن حضانت او بود. طبق قانون زمان آن رسیده بود که پسرم را تحویل پدرش بدهم. آیا قانون نمی گفت که این پدر صلاحیت نگهداری از این کودک را ندارد؟ به این دلیل که این عمل را پدرشوهر من انجام داده بود و همسر سابق من کاملا اظهار بی اطلاعی می کرد از عملی که پدرش قصد انجام آن را داشته، این دو ...
بلای وحشتناکی که شوهر سابقم حسام بر سر خواهرم که در خانه تنها بود، آورد
حدود 25 ساله مواجه شدند که با شلیک گلوله به قتل Murder رسیده بود. به دستور بازپرس جنایی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و کارآگاهان به تحقیق از اهالی خانه پرداختند. یکی از اهالی خانه در تحقیقات به افسر پرونده گفت: حسام عامل این جنایت Crime است، او مردی عصبانی و شرور است و همیشه همسرش را اذیت می کرد. اشرف همسر حسام که از دست کارهای او خسته شده بود، سال گذشته با هزار بدبختی و مصیبت موفق شد از ...
در 19 سالگی سرکرده باند زورگیری شدم
مادرم هردو با افراد دیگری ازدواج کردندو پی زندگی خود رفتند. من با پدرخوانده ام اختلافی نداشتم. چون خودش بچه داشت و مادرم با آنها رابطه خوبی داشت. با پدرم و نامادری ام ارتباط خوبی نداشتم. مدتی با آنها و مدتی با مادرم زندگی کردم. هزینه زندگی ات را چطور تامین می کردی ؟ اوایل خانواده ام هزینه هایم را می دادند، اما زمانی که 13 ساله شدم به خاطر مشکلاتی که با پدر و مادرم داشتم، مجبور ...
زندگی آیت الله سید جواد خامنه ای پدر رهبر انقلاب / حاج آقا سیدجواد تبریزی را بیشتر بشناسید
، سری به ایشان زدم. آقا در 40 سال پیش همان جای نشسته بود که الان نشسته و من همان جایی نشستم که پدرم نشسته بود و این اتاق و این خانه کمترین تغییری نکرده است. آیت الله سید جواد خامنه ای از بانو خدیجه میر دامادی دارای چهار پسر و یک دختر شد. سید محمد، سید علی، بدر السادات، سید هادی و سید محمد حسن. او پس از 93 سال زندگی در 14 تیر 1365 درگذشت و در توحید خانه ” رواق پشت سر مرقد امام رضا “ع” رخ در نقاب خاک کشید. انتهای پیام/س سیده نرگس سجادی نیا ...
قتل پدرزن در روز تعیین تاریخ عروسی
دست داشت فرار کرد. با کسب این سرنخ، داماد 25 ساله خانواده به نام رحیم در کمتر از چند ساعت دستگیر شد و در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد. او گفت: دو سال پیش با دختر مقتول نامزد کردم. پدرش از همان ابتدا مخالف ازدواج ما بود اما به مرور راضی شد. امروز برای تعیین تاریخ عروسی به خانه اش رفتم اما ناگهان گفت به هیچ وجه راضی به این وصلت نیست. مرا به کوچه برد. آنجا با هم بحثمان شد و چاقویی ...
می خواستم داماد شوم، ناخواسته قاتل شدم
.... پسر مقتول به مأموران گفت: ساعتی پیش نامزد خواهرم برای حرف زدن درباره مراسم عروسی به خانه مان آمد. او داشت با پدرم حرف می زد که مشاجره شان شد. به درخواست پدرم آنها برای حرف زدن از خانه بیرون رفتند که حادثه خارج از خانه اتفاق افتاد. با توضیحات پسر مقتول، داماد خانواده که مردی 25 ساله به نام خالد بود، بازداشت شد. او گفت: دو سال از عقد من وکریمه می گذشت اما به خاطر مشکلات ...
بسته خبری چهارشنبه 14 تیرماه 1396
فهرست دولت های حامی تروریسم حذف نکرد وزارت خارجه کانادا اعلام کرد که بعد از بازبینی فهرست دولت های حامی تروریسم تصمیم گرفته است که نام ایران را در این فهرست حفظ کند. این فهرست که در سال 2012 ایجاد شد، هر دو سال یک بار مورد بازبینی قرار می گیرد. ایران و سوریه تنها کشورهایی هستند که نامشان در این فهرست وجود دارد. این تصمیم ماه گذشته میلادی اتخاذ و روز جمعه رسما از سوی وزارت ...
می پرسند: سوخته ای؟ می گویم: نه، جوشیده ام !
بگذارد و بگرداند. این را وقتی فهمیدم که با لبخندی بر لب گفت: از همان لحظه به دنیا آمدنم، [بیماری نادر و ژنتیکی] ایکتیوز را با خودم داشتم. با لهجه غلیظ کردی، طوری راحت از بیماری زجرآورش صحبت می کند، انگار نه انگار که اتفاقی به این بزرگی برایش افتاده است. در حالی که خیلی ها، خیلی بزرگ تر و پر سن و سال تر از او در برابر این بیماری که پوست را خشک، زبر و فلس مانند می کند، به زانو درآمده اند. در مهمانسرای ...
کارکردن برای مصرف و مصرف کردن برای کار، تمام چرخه زندگی یک معتاد
...، 11 شب، 100 هزار ریال کرایه می دادم تا 250 هزار ریال مواد را بتوانم بخرم و هر روز کارم همین بود. او افزود: مصرفم به جایی رسید که منزوی شدم و 4 سال خانواده ام را ندیدم به طوری که برای پیدا کردنم عکسم را به روزنامه ها دادند. حسین. ف. گفت: بعد از 4 سال، یک لحظه از خودم پرسیدم کجای زندگی ایستاده ام، به خانه که برگشتم مادرم مرا نشناخت، در مدت 4 سالی که مصرف کننده بودم، طعم خماری را نچشیده ...
روایتی از یک محرومیت در یک قدمی پایتخت
...، اعتیاد و ... در امان نمانده است. این دانشجوی پزشکی برایم می گوید: در یکی از اردوهایشان با دختربچه ای مواجه شده که چشمانش پر از غم بوده. انگار رنج زندگی بزرگسالان، در چهره این دختر نقش بسته بود. از مادرش دلیل این غم را پرسیدم که مادر گفت بچه ام شب ها از خواب بیدار می شود و جیغ می کشد و گریه می کند. بعد از صحبت کردن با دخترک متوجه شدیم که پدرش اعتیاد داشته و زندگی شان با مواد مخدر، به جهنمی بدل ...
قتل مردی که از عروس کردن دخترش پشیمان شد
با اطلاع از این خبر به سرعت در محل حادثه حاضر شدند و پس از تحقیقات اولیه متوجه شدند مقتول مرد 55ساله ای به نام یوسف است که با فرورفتن چاقو درون سینه اش جان خود را از دست داده است. پسر مقتول به مأموران گفت: ساعاتی پیش سجاد، نامزد خواهرم سمیه به خانه ما آمده بود تا برای مراسم عروسی با هم صحبت کنیم، اما با پدرم مشاجره کرد. پدرم از او خواست بیرون از خانه با هم صحبت کنند. چند دقیقه بعد با صدای ...
قصاص فرجام قتل پدر با همدستی نامادری
.... در نخستین جلسه دادگاه، سعید درباره جزئیات قتل گفت: دو سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. وقتی هشت ساله بودم، پدرم با راحله ازدواج کرد و چند سال بعد خواهر و برادرم به دنیا آمدند. ارتباط من و راحله خوب بود، اما او با پدرم مشکل داشت و چندباری به خانه مادرش قهر کرده بود. او پشنهاد قتل پدرم را داد و گفت در این صورت تمام مال و اموال پدرم مثل ماشین و خانه اش به من می رسد. روز ...
روستایی زاده ای که جراح چشم شد
روی پای خودشان بایستند. پسر کوچکم یک بار 50 تومان از من گرفت تا در کلاس فیزیک شرکت کند. کلاس حوالی پل سیدخندان بود؛ اما بعد از یک یا دو جلسه پولش را گرفت و برگشت. عقیده اش این بود زمانی را که در مسیر رفت وبرگشت از دست می دهد، خودش می تواند بنشیند توی خانه و فیزیک بخواند. این شیوه تفکر از شیوه زندگی ما می آید. بازنشستگی از فارابی درباره درمان بیماران هم از ابتدا این طور بوده که تا ...
راز قتل خانوادگی لو رفت !
ریاست قاضی عبداللهی وبا حضور قاضی کیخوا - مستشار دادگاه پای میزمحاکمه ایستادند. اما محسن در این جلسه اعترافات قبلی خود را پس گرفت و گفت: در زمان ارتکاب جنایت ضربات چاقو را خودم به تنهایی به پدرم زدم. آن زمان برای اینکه به قصاص محکوم نشوم از مادرم خواستم که او هم قتل را به گردن بگیرد تا جرم من سبک تر شود. عصمت نیز در آخرین دفاعیاتش گفت: من خواب بودم که با صدای فریاد شوهرم بیدار شدم. ...
نوجوان17ساله:نامادری ام مرا شیشه ای کرد - با وعده او برای رابطه جنسی، به کشتن پدرم تحریک شدم
قتل را اجرا کنم نامادری ام یک خودرو از آژانس گرفت و با خواهر و برادر کوچکترم از خانه بیرون رفتند. بعد از کشتن پدرت چه کار کردی؟یک دفتر سررسید را که نامادری ام از من خواسته بود برداشتم و چند بار اثرانگشت پدرم را در آن زدم. بعد از آن دفتر را در پیشخوان آشپزخانه گذاشتم. به نظرم نامادری ام تصمیم داشت با استفاده از این اثر انگشت ثروت پدرم را به نام خودش منتقل کند. جسد را چگونه از ...
بررسی اتهامات قاضی کهریزک
خواهر محمد کامرانی از جان باختگان در کهریزک خطاب به سعید مرتضوی نوشت این داغی نیست که با عذرخواهی فراموش شود و عذرخواهی شما درمان ناله های جان سوز مادرم و بغض های پدرم نیست. آنها برای فرزند عزیزشان آرزوهای بزرگی داشتند؛ اما شما با حکم خود همه آن آرزوها را نابود کردید . هشت سال می شود که محمد کامرانی، امیر جوادی فر و محسن روح الامینی، در بازداشتگاهی که نامش کهریزک بود، جان باختند و سعید مرتضوی همان ...
فیلم های جشنواره شهر با چه موضوعاتی به نمایش در می آیند؟
داستان دختر جوانی به نام ستاره است که با همه وجود تلاش می کند تغییری در زندگی خود و دیگران ایجاد کند. بیست و یک روز بعد به کارگردانی محمدرضا خردمندان، ملودرامی اجتماعی است که قصه زندگی نوجوانی به نام مرتضی را روایت می کند که در راه تحقق آرزوی ناکام پدرش، با چالش بسیاری روبه رواست. فیلم مادری به کارگردانی رقیه توکلی، که قصه این فیلم، روایتگر زندگی دو خواهر است که یکی عشق خود را از دست ...
فرزاد و دلشاد و یک بیماری نادر +تصاویر
افکارش را پریشان کرده بود، ادامه داد: آنقدر بی پول بودیم که همسایه ها و مردم خیرخواه محل برای همسرم مراسم ختم برگزار کردند و تا مدتی بعد از خاکسپاری اش، از باقیمانده مواد غذایی شکم بچه ها را سیر می کردم، اما مدتی بعد که خوراکی ها تمام شد دوباره همان آش و همان کاسه. چاره ای نبود جز اینکه در خانه این و آن کار کنم و با کمک هایی که از کمیته امداد می گرفتم زندگی بخور و نمیرمان را پیش ببرم. ...
گزارشی از سومین جشن عکاسان سینما
دهکری و مسعود اشتری تقدیر شد وسروش صحت و آرزو اتحاد نیز از دیگر عکاس پیشکسوت اردشیر شلیله تقدیر کردند. سروش صحت در سخنان کوتاهی گفت: بسیاری ازفیلم ها را با دیدن عکس هایشان به خاطر می اورم واین یکی از دلایلی است که همیشه عکاسی فیلم برایم ارزشمند است. اردشیر شلیلیه نیز گفت: چقدر خوشحالم کنارهم جمع شدیم و چهره های سینمایی را می بینم.خوشحالم بعد از 25 سال از تاسیس انجمن، هنوز سرپا ...
از دستگیری باند توزیع سلاح تا نجات ماهیگیر قشمی در آبهای خلیج فارس
. این مقام ارشد انتظامی بیان کرد : همسر این زن 29 ساله کارگر و مدتی است منزل را ترک کرده است. عکس یک دختر مشهدی جنجالی راه انداخت که پدرش دست به قتل زد مردی که در پی ارتباط پیامکی بین دختر و پسری جوان، دست به سلاح برده و پدر پسر مذکور را با شلیک گلوله به قتل رسانده بود، هنگام بازسازی صحنه جرم در حضور قاضی ویژه قتل عمد، مدعی شد که در کش و قوس درگیری، متوجه شلیک گلوله ...
لقمه ای که شهادت را رقم زد
ایشان چه خصوصیات داشت برای ما بگویید. سیدمهدی فرزند اولم بود. من سه پسر و دو دختر داشتم. سیدمهدی در مزرعه به دنیا آمد. کسانی که در هنگام تولد اطراف من بودند، گفتند این چه فرزندی است که در مزرعه به دنیا آمده است. با آن که در آن زمان شرم و حیا جایگاه خاصی داشت و من نیز از این موضوع مبرا نبودم، رو به اطرافیان گفتم، این فرزند از همه بهتر می شود و والاتر خواهد بود. آن زمان مانند حال نبود که ...
قصاص برای پسر به جرم قتل پدر
خواهر نانتی ام بیهوش شدند. پس از آن با ضربات میله آهنی پدرم را به قتل رساندم و دفترچه ای برداشتم و در 7صفحه اثر انگشت پدرم را گرفتم. پس از گفته های این پسر، نوبت به دفاع زن جوان رسید. او اما منکر اتهام معاونت در قتل شد و گفت: پسرخوانده ام دروغ می گوید. من هرگز از او نخواستم شوهرم را بکشد و از او اثر انگشت بگیرد. درست است که با شوهرم اختلاف داشتم اما هرگز دلم نمی خواست که بمیرد. او تحت تأثیر مواد مخدری که مصرف می کند، پدرش را به قتل رسانده است. در پایان جلسه، قضات دادگاه به شور نشستند و پسر را به قصاص و نامادری را به جرم معاونت در قتل به 15سال زندان محکوم کردند. ...
قصاص مجازات قتل پدر
نشان داد، این پسر نوجوان، پسر مقتول است و با جسد پدرش در خیابان ها بوده است. بنابراین بلافاصله پسر 17ساله بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. وی با اعتراف به قتل پدرش ماموران گفت: به دلیل اختلافات خانوادگی، پدرم را در خانه مان کشتم و جسدش را داخل خودروی خودش گذاشتم. می خواستم جسد را در خیابانی خلوت رها کنم، اما تا صبح در خیابان ها سرگردان بودم که درنهایت خودرو خراب شد و برای تعمیر به نمایندگی ...
نویسندگان بزرگ چطور با مرگ زندگی کردند؟
درست کرده است. دوست صمیمی ام برای ملاقات به بیمارستان نمی آید. تصمیم گرفته است که دیگر با من دوست نباشد. وقتی به خانه برمی گردم، بیست وهفت کیلو وزن دارم. آنقدر ضعیفم که یک در را نمی توانم باز کنم. موهای جلوی سرم ریخته است، بنابراین مجبورم همۀ موهام را بزنم. پدرم مرا به پیاده روی های آهسته در خیابان مان می برد، ولی هنوز نمی توانم یک بلوک را دور بزنم. حتماً دربارۀ سربازانی که با ...