سایر منابع:
سایر خبرها
جهانبخش: دلم برای فوتبال تنگ شده بود
خوشحال بودند. ما شایسته این جایگاه بودیم. ما بعد از برزیل دومین تیمی بودیم که به جام جهانی صعود کردیم. تیم بسیار جوانی داشتیم و این مساله مردم را خوشحال تر کرده بود. آخرین باری که به جام جهانی رفتیم مقدماتی بیسار سختی را پشت سر گذاشتیم اما این بار ماجرا فرق داشت. مردم خوشحال هستند اما کمتر از 4 سال قبل. شاید کار امسال ما راحت به نظر برسد اما اصلا ساده نبود. وی درباره علت پیشرفت فوتبال ...
قلیان کشیدن، بد! اما جوانان چه کنند و کجا بروند؟
...> باشگاه ها در سال های پیش و پس از شهریور هر جمعه بعد از ظهر در اسپریس (ورزشگاه بزرگ) جلالیه مسابقه اسب دوانی بود. بلیت های صدهزار نسخه ای حتی میلیونی منتشر می شد که شرط بندی روی اسب ها بود. تمام جوان ها عاشق تماشای این مسابقه بودند که تیراندازی با تیر و کمان و اسب دوانی در دین مبین اسلام مورد قبول و حمایت است و منع شرعی ندارد. سرجوانان به گونه ای گرم می شد. همین طور به تقلید از ...
یوسف گمشده چگونه به خانه برگشت؟
... چه ساعتی زنگ زدی؟ حدود 7 عصر بود و یک ساعت بعد در محل قرارمان که نزدیکی های محل پیدا شدن بچه بود آنها را دیدم. ازدواج کرده ای؟ بله اما 15 سال قبل به خاطر اختلاف از همسرم جدا شدم. یک وقت فکر نکنید چون دلم بچه می خواست او را برده ام. اگر ازدواج کنم می توانم بچه دار بشوم. فقط دلم برای بچه سوخت. گفتم من یوسف رو با خودم نبرم، ممکن است دیگران او را با خود ببرند و هزار بلا سرش بیاورند ...
کارآفرینی با گیاه کدو شکل
وارد گود باغ و باغچه شد تا چندسال بعد چند شغل مختلف و متفاوت تنها از راه کشاورزی داشته باشد و محصولاتی را تولید کند که ذهنیت بسیاری را از کشاورزی حسابی تغییر دهد. به همین بهانه سراغ محمدرضا صابری اهل تفرش رفتیم تا از کار و محصولاتش بیشتر سردربیاوریم. می خواستم در کارم خاص باشم محمدرضا صابری متولد 1352 است. در سال 78 در رشته مهندسی کشاورزی زراعت و اصلاح نباتات فارغ التحصیل می ...
زنان بی شناسنامه!
. نهایتا 45-50 ساله است، با این وجود فک پایینش تو رفته و صورتش جمع شده است. وقتی حرف می زند چند دندان کوتاه و زرد نمایان می شود. کلمه ها از بین همین چند دندان باقی مانده بیرون می آید. چشمان خمار و درشتش را به دستم می دوزد و گاهی می نویسم. می خندد و می گوید: مدتی بود که دوست داشتم نویسنده بشوم. بعدش گفتم دوست دارم معلم بشوم. رفتم دکتر گفتم باید دکتر بشوم اما بعد شدم آرایشگر. آنجا هم دوام نیاوردم. یعنی ...
توضیحات رامین رضاییان به دنبال حواشی اخیر
...، در حال عذاب بودم، اما هیچ وقت از یاد شما غافل نبودم. هیچ منتی هم نیست و الانم اینا رو نگفتم تا منت بزارم و شما بزرگترین منت رو سرم گذاشتید که دوستم دارید و برای موفقیت نمایندتون دعا می کنید. اما همه این درد دل ها رو گفتم تا شرح حال الانم رو بگم؛ فصل گذشته اتفاقاتی افتاد که از جمع پرسپولیس کنار رفتم و ضمن اینکه پولی نگرفتم قرار شد مبلغی هم به عنوان پول رضایتنامه پرداخت کنم. بگذریم از اینکه ...
شهید در زندگی روزمره خانواده اش حضور دارد
توانست در مدت هفت ترم و با رتبه اول و به عنوان دانشجوی برتر دانشگاه، فارغ التحصیل شود . وی به محض فارغ التحصیلی به عنوان پژوهشگر در مراکز مهم تحقیقاتی و علمی کشورمشغول به کار شد و در عرصه ای که فعالیت داشت، توانایی فراوانی داشته و نبوغ و تلاش خود را در مسیر خدمت به وطن خویش قرار داد . شهید رضایی نژاد در همان سال اول شروع به کار، در آزمون کارشناسی ارشد سال 1378 در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت، در ...
داستان عجیب یک همیشه زندانی + عکس
علمیه نجف فعال شده بود همیشه همراه با چند تن از طلبه ها به نجف می رفتیم؛ آخرین باری که به نجف رفتیم بعد از بازگشت به آبادان دستگیر شدم. آن زمان خیلی سن کمی داشتم؛ 13 ساله بودم؛ اما کار انقلابی ام را از اتفاقات کشورهای عربی مثل زمان سقوط پادشاهان عراق و انقلاب عبدالکریم و شروع جمال عبدالناصر شروع کردم که فکر می کنم سال 38 بود. سال 49 دستگیر شدم؛ زمانی که در آبادان بودم نویسنده آبادانی نسیم ...
داستان شهری در ایلام که یک سوم از مردگانش خودکشی کرده اند!
.... آدم جرأت نمی کند بچه نوجوانش را در خانه تنها بگذارد. پسر خودم دوم راهنمایی بود که می خواست خودش را بکشد، 15 سال پیش. دیر رسیده بودیم کار خودش را تمام کرده بود. بعد از آن خیلی مراقبش بودیم. اینجا جوان ها زیاد خودکشی می کنند. همه اش مال بیکاری است. هیچ تفریحی ندارند. در کل استان یک سینما پیدا نمی شود. بچه های ما در عمرشان سینما نرفته اند. تفریح نداشتن، یعنی اینکه جوان ها عصر که می شود ...
پدرخواندگی عربستان برای قطر/ دعوا سر پول است
علیه پدرش کودتا کرد و خودش قدرت را در دست گرفت، برنامه ریزی مفصلی برای نقش منطقه ای کرد. اولا مساله امنیت برای قطر و برای تمام کشورهای حاشیه خلیج فارس مطرح است. چون گنجینه ای است، ثروت بسیار هنگفتی است، چطور می شود امنیت این گنجینه و این آقایانی که سر این گنج نشستند را تضمین کرد؟ معمولا همه این ها سراغ قدرت نظامی آمریکا می رفتند و فرانسه و انگلستان. به خصوص بعد از خروج بریتانیای کبیر از شرق سوئز ...
جهانبخش: سردار بازیکن افتضاحی است!
یاد بدی؟ -امیدوارم همیشه ببینم که می خندی. *از فرهنگ اونا چه چیزهای جالبی تونستی یاد بگیری. -من از قدیم بدقول بودم و در هلند نظم برای آنها بسیار مهم است.مثلا وقتی که در ایران بودم،یک ربع یا 20 دقیقه قبل از تمرین در باشگاه حاضر می شدم و بعد از عوض کردن لباس پنج دقیقه قبل از تمرین در زمین حاضر می شدم و کلا این مهم بود که اگر ساعت 5 عصر تمرین شروع می شد،باید 5دقیقه قبل در زمین حاضر ...
ماجرای اطلاعاتی شدن حجاریان از زبان خودش
...> بله درست است. الان بیکاری خیلی جوان ها را اذیت می کند. اعتماد به جوان ها کم است. سال های ابتدایی انقلاب تقریبا همه پست ها به جوان ها رسید که شما هم از جمله آنها بودید. نخستین فعالیتتان بعد از انقلاب چه بود؟ وارد کمیته ها شدم. اصلا بعد از انقلاب چیزی به جز کمیته ها وجود نداشت. انقلاب که شد برگشتم سر سربازی ام! دیدم همه در رفته اند به من گفتند بشو رییس مهندسی ژاندارمری، قبول ...
قتل شبانه در تولیدی پوشاک زنانه
خانه ام برگشتم اما صبح روز بعد فهمیدم کارگاه آتش گرفته و شهرام سوخته است .. به دنبال اعتراف های پسر جوان وی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای این جلسه پدر و مادر قربانی برای جواد حکم قصاص خواستند. سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و منکر اتهامش شد. جواد گفت: قبول دارم بخاطر مموری حاوی فیلم های غیراخلاقی با شهرام اختلاف داشتم اما من او را نکشتم. من نمی دانم چه کسی او را کشته است. قبلاً تحت فشارهای روانی گفته بودم دوغ مسموم را به او خوراندم. اما حالا می گویم بی گناهم. ...
از آخرین وضعیت مجید انتظامی تا بزرگداشت یاد شهدا و جانبازان در کنسرت تابستانی رضا صادقی
قبول کرد. شاید بعد از خواندن فیلمنامه آن را دوست نداشتم و یا اصلاً به درد آن نقش نخورم پس چه طور باید در همان لحظه اول قیمت بدهم؟ این ها انگار به سوپرمارکت رفته و بازیگر را مثل شیر و پنیر می خرند. بازیگر سریال “روزگار جوانی” وضعیت حال حاضر سینما را فاجعه خواند و افزود: خب شاید من قبول نکنم با این روش به اثری اضافه شوم، اما برخی دیگر هستند که این گونه سر کار می روند و به همین خاطر ما با ...
فکر می کردم روزنامه نگارها آدم های خاصی هستند!
وقتی در کنکور رشته روزنامه نگاری دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی شرکت کردم و قبول شدم، سر از پا نمی شناختم و با آن که همزمان در امتحانات بورسیه پزشکی ارتش هم پذیرفته شده بودم، در انتخاب رشته روزنامه نگاری تردید نکردم. دکتر مصطفی مصباح زاده حدود دهه 20، روزنامه ای به نام کیهان را راه اندازی کرد و بعد از گذشت چند سال به این نتیجه رسید که روزنامه، روزنامه نگاران درس خوانده می خواهد و به همین ...
روی خط آفتاب
خنده دار است یک عده رجال همه جا می چرخند هر کاری و تخصصی در توانشان است چون رجال هستند. برید غیر رجال پیدا کنید که همه مشکلات ما از آچار فرانسه ها ست. ما پروفسور برای شهرداری می خواهیم اما پروفسور عمران. نه دکترای آمار نه ریاضی نه مدیریت نه کشاورزی نه خلبان - شهردار باید هم مدیر و شرط اولش رشته عمران و دیگر آنکه رجال به اندازه کافی کارهای ناتمام دارند و شغل دارند. سلام. تعجب می کنم از بعضی ...
کتاب "در کمین گل سرخ" به چاپ بیست و دوم رسید
بعد از جنگ (در حوزه هنری در بعضی مناسبت ها). وقتی که او شهید شد، من نیز مانند همه مردم ایران غمگین و متأثر شدم. آن روزها من بیش از هر چیز تحت تأثیر منش خاضعانه و رفتار بی پیرایه او بودم، اما با خواندن این خاطرات دریافتم بزرگی او بیشتر از آن است که ما می دانیم و حق او برگردن استقلال امروز ایران و در سرنوشت جنگ فراتر از آن است که به تعارف در مجامع و محافل گفته می شود. او به راستی قهرمانی است ملی و ...
بانوی موفق مازندرانی که دختر بودن را پلی به سمت پیشرفت می داند
ورزش آن را رها کنم. جوان موفق آملی از فعالیت این روزهایش گفت و تصریح کرد: بعد از دو سال دوری از ورزش حدود یک ماه است به سمت کاراته رفتم و توانستم بخاطر زمینه ای که داشتم در این مدت کم مقام دوم مسابقات استانی را کسب کنم. پوشش مانع پیشرفت دختران نیست وی پوشش را نه تنها مانع پیشرفتش ندانست بلکه عنوان کرد: پوشش نه تنها جلو دار پیشرفتم نبود بلکه همیشه باعث ایجاد پیشرفت من ...
قتل اشتباهی کارمند شهرداری
.... ما به سه گروه تقسیم شدیم تا اینکه با تماس تلفنی دوستانم متوجه شدم آنها خودروی ضاربان را در حوالی پل کریم خان دیده اند. به سرعت به آدرس داده شده رفتیم. وقتی به محل حادثه رسیدیم چند نفر از دوستانم که زودتر از ما رسیده بودند در حال درگیری بودند. من ابتدا راننده را کتک زدم و بعد به سراغ شاگرد رفتم و با چاقو سه ضربه به پهلو و پای مقتول زدم. وی ادامه داد: وقتی به سراغ شاگرد رفتم لباس های او خونی ...
دختران امروزی و دغدغه های پیش رو
دهند خانم ها باید به اهدافی که تعیین می کنند برسند. رحمانی- به عنوان کسی که تحصیل کردم برای چیزی که دوست داشتم خیلی وقت گذاشتم برای مثال جهت قبولی در کارشناسی ارشد روزانه نزدیک به 12 ساعت درس می خواندم و واقعا برای من هنر مهم بود و جدای از این بعد تحصیل برایم اشتغال مهمترین دغدغه بود و در حال حاضر آینده شغلی مهمترین دغدغه بنده است. فرمند- امنیت شغلی دغدغه بسیار مهمی است چراکه ...
استعفای من سیاسی نیست/ خود را مدیون مردم می دانم/ سبک آیت الله جوادی آ ملی را ادامه می دهم
. وی یادآور شد: کسی بودم که در سال سه بار به حج می رفتم اما در طول مدتی که در بیرجند بودم به هیچ سفری با خانواده نرفته ام تنها یک سفر مأموریتی به اروپا برای ارزیابی مراکز فرهنگی زیر نظر دفتر مقام معظم رهبری رفته ام. بروز نبودن حوزه های علمیه از خلاء های فرهنگی است امام جمعه بیرجند با بیان اینکه تمام کارهای علمی خود را از ساعت 5 تا 8 صبح انجام داده ام و بعد از آن ...
دستفروشی، ناشی از فقر نیست
میزها به زیرگذر چهار راه ولیعصر رفتم. این رقم های نجومی واقعیت داشتند و جالب ترین قسمت ماجرا اینجا بود که همه هزینه هم باید همان ابتدای کار یک جا پرداخت می شد. برای 10 روز دستفروشی، در پارک ولایت باید 2 میلیون و 700 هزار تومان پرداخت کرد و هزینه اجاره یک میز در پارک ارم برای 10 روز 6 میلیون تومان بود! باید پرسید که آیا شهرداری با ارایه این طرح واقعا به دنبال ساماندهی دستفروشان بوده است ...
داستان عشقی که از المپیک پا گرفت
کردها به میان می آید، غیرت و تعصب پیش از همه چیز به ذهن می رسد. من با چشم بسته و بدون کنکاش وارد خانواده نور شدم و الان هم از تصمیمم بسیار راضی هستم. رسومات ازدواج خانواده نور شبیه ایرانی ها بود و خانواده او به اندازه ای انسان های وارسته ای هستند که هیچ سنگی جلوی پای من نینداختند. حتی پدر همسرم درباره دارایی های مالی من چیزی نپرسید و گفت، اگر واقعا دخترم را دوست داری، می توانی با او ازدواج ...
دام 2 سارق برای زن ساده لوح در فضای مجازی
خانواده اش بازگردد که قبول نکرد. حتی مواد غذایی به او دادم که برای چند روزی داشته باشد. او فقط گردنبند طلایش را به من فروخت و بابت آن 700 هزارتومان پرداخت کردم. سرقتی در کار نبود. نمی دانم بقیه طلاهایش را به چه کسی داده است. مرد جوان با دستور قضایی بازداشت و برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد. جست وجوی پلیس برای یافتن همدست وی ادامه دارد. جام جم 110 ...
سال ها چوب لای چرخ ما گذاشتند
شد پروانه نشر حاضر است. اما من دیگر دل و دماغ کار نداشتم. همین پروانه هم یکساله بود و هرسال باید تمدید می کردیم. به این ترتیب ادامه دادیم. تا اینکه سال 1390گفتند دیگر تمدید نمی کنیم چون شما پرونده دارید. گفتند یک نفر دیگر را معرفی کن تا پروانه به نام او صادر شود و به نام خودت پروانه نمی دهیم. من هم نام همسرم را دادم و پروانه جدید به نام وی صادر شد. با این همه دردسر واقعا می ارزید که ...
برای استقلال و منصوریان جانم را می دهم
بستند تا قائدی به امید اصلی آبی های پایتخت برای درخشش در سال های آتی تبدیل شود. بعد از گذشت نزدیک به دوماه از حضور در اردوی استقلال با قائدی گفتگوی مفصلی انجام دادیم که خواندن آن خالی از لطف نیست. روز اول کمی ترس داشتم اما الان نه شکر خدا همه چیز برای من در این یکی دو ماه خوب پیش رفته است. روز اول که می خواستم به تمرین استقلال بروم از رویارویی با بازیکنان بزرگ و جو حاکم بر این تیم ...
متهم :من دوستم را نکشتم؛او در لیوان دوغ من ماده ای ریخت که مرا بکشد،من لیوانم را با لیوانش عوض کردم
که شب قتل با او شام خورده بود. سرانجام مرد جوان چهار ماه پس از کشف جسد سوخته دستگیرشد و به قتل اعتراف کرد. کریم در بازجویی به بازپرس پرونده گفت: من با حسن اختلافی داشتم، شب حادثه به مغازه اش رفتم تا با هم شام بخوریم اما زمانی که مشغول خوردن غذا بودیم، متوجه شدم حسن داخل دوغ ها ماده ای ریخته است. به همین خاطر زمانی که حسن متوجه نبود، بطری دوغ ها را جابه جا کردم، بعد هم به خارج ...
خاطرات حجاریان از ورودش به ضداطلاعات ارتش و وزارت اطلاعات/ اگراحمدی نژاد کاندیدا می شد حتما می باخت
روزنامه اعتماد با سعید حجاریان مصاحبه ای انجام داده که وی در آن به سوابق خود اشاره کرده است. بخشی از این مصاحبه را می خوانید: نخستین فعالیت تان بعد از انقلاب چه بود؟ وارد کمیته ها شدم. اصلا بعد از انقلاب چیزی به جز کمیته ها وجود نداشت. انقلاب که شد برگشتم سر سربازی ام! دیدم همه در رفته اند به من گفتند بشو رییس مهندسی ژاندارمری، قبول نکردم و رفتم کمیته نازی آباد ...
قفل هایی که موزه لوور را گشود
ابتدای کار به این حرفه علاقه ای نداشتم و از کار امتناع می کردم، می گوید: بعد از مدت ها فعالیت در این حرفه، مغازه ای را در بازار اجاره کرده و کار را با علاقه بیشتر دنبال کردم. این هنرمند در مورد حرفه قلمکاری و چگونگی کار در این زمینه می گوید: ابتدا نوع پارچه ای که انتخاب می کنیم بسیار مهم است، پارچه باید پنبه ای باشد که امروزه به آنها کتان می گویند، سپس پارچه را به اندازه مشخص بریده و ...
زن رحیم 500 هزار تومان داد تا شوهرش را بکشم / 100 میلیون تومان دادیم تا قصاص نشوم !
سومین پرونده نیز مربوط به قتلی خانوادگی در 22 شهریور 91 است. در این تاریخ، مردی با ضربه های چاقو، خواهرزن خود را کشت و همسر و مادرزنش را نیز مجروح کرد. او که در دادگاه با درخواست قصاص اولیای دم روبه رو شده بود، درباره جنایت گفت: همسرم را دوست داشتم اما به حرف هایم گوش نمی کرد و مدام به خانه مادرش می رفت. مدتی برای تامین هزینه های زندگی به عراق رفتم و کاشیکاری کردم، اما آنجا به شیشه شدم ...