سایر منابع:
سایر خبرها
الهام امین زاده: در دولت احمدی نژاد فرمان داده بودند تا می توانید از دیگران شکایت کنید
دیدیم که برای خود من خیلی زیبا بود. در حوزه معاونت حقوقی هم همین رویکرد دنبال شد، تمام ظرفیت های کشور در حوزه حقوق را مستهلک می کردیم. وقتی روز حقوقی یک استان را تعریف می کردم، از صبح تا شب در آن استان بودم. بخش های حقوقی استان، کانون وکلا، دستگاه قضا، دیوان محاسبات، دیوان عدالت اداری، دادگستری و اعضای دانشکده حقوق می آمدند. نیاز بود از مرکز کسی به استان ها برود تا اینها بنشینند و حرف های شان را با ...
روایت دیده بانی که خبر آغاز عملیات را از شاگرد حمامی شنید/ درخواست گلوله از زیر پتو تا روده هایی که داخل ...
گروه بعدی می آمد و ما به استراحت می رفتیم، پس از خواندن نماز صبح بود که دیدم آقا به تنهایی به طرف آسایشگاه ما می آیند، سریع جلو رفتم و سلام کردم و گفتم: من را ببخشید ایشان پاسخ سلام را دادند و فقط تبسمی کردند و بعد، از کنارم رد شدند و گفتند: همه بچه ها جمع شوند تا برای شان صحبت کنم، نیم ساعت درباره مسائل انضباطی و نگهبانی صحبت کردند، ولی چون من در آن جمع حضور داشتم، به اتفاقی که افتاده بود اشاره ای ...
رمزگشایی از معمای قتل بنیتا +عکس
مشیریه ببرم. ساعت 4 صبح به مشیریه رسیدیم اما مهدی گفت دوستش نیامده و فعلا باید منتظر بمانیم. ساعت 9 صبح، مهدی را پیاده کردم و خودم به آرایشگاه رفتم. حدود یک ساعت بعد، مهدی زنگ زد و گفت دنبالش بروم. با یک پیک موتوری به چند خیابان آن طرف تر مشیریه آمد و سوار ماشینم شد. همانجا گفت در مشیریه یک ماشین روشن دیده اند و محمد پشت فرمان آن نشسته و رفته است. بعد تلفنش را برداشت و به محمد زنگ زد. به او گفت هنگام ...
امسال در حج 96 چه گذشت؟
اتاق خبر 24 : عزیمت به حج روز جمعه بیستم مرداد ماه روز جمعه بیستم مرداد ماه 1396 از فرودگاه امام خمینی عازم حج تمتع شدم. سفر قبلی تمتع بنده، سال 1391 بود، و آن زمان معین روحانی کاروان بعثه، جناب آقای معراجی بودم. این بار در بعثه آیت الله سیستانی هستم. سال گذشته، حج ایرانی ها تعطیل بود و این بخاطر ماجرای منا در سال 1394 بود که طی آن بیش از چهارصد و پنجاه ایرانی و شمار فراوانی غیر ایرانی در آن درگذشتند. به همین دلیل، در سال 95،بعثه آیت الله سیستانی ...
ناگفته های بهاره رهنما درباره طلاق ازقاسم خانی وازدواج مجدد!
به گزارش جام نیوز ، این روزها همه جا حرف یک عروسی است. یک عروسی پر سر و صدا. بهاره رهنما که نیاز به معرفی ندارد، بعد از جدایی از پیمان قاسم خانی برای دومین بار با امیر خسرو عباسی، کارآفرین شناخته شده ازدواج کرده است. ازدواجی که انتشار عکس های مراسم عروسی آن با بازتاب گسترده ای در شبکه های مجازی، سایت ها و خبرگزاری ها روبرو شده است. هر آنچه که می خواهید درباره زندگی جدید بهاره رهنما و همسرش بدانید ...
دغدغه سینماگران ما دغدغه های مردم نیست
به محیط زندگیم باز شود. چطور وارد دنیای فیلم سازی شدید؟ برای یک پایان نامه دانشجویی باید فیلم می ساختم، دوربین را گرفتم و ده دقیقه فیلم داستانی ساختم. فیلمم پایان نامه برتر شد و به من انگیزه داد، بعد از آن هم در دوران سربازی یک بار برای ساخت فیلمی 17 روز غیبت کردم و روایت نحل را ساختم. کار دوم خیلی برایم برکت داشت، من را متوجه یک سری استعدادهای درونی تازه تر کرد. بعد از روایت نحل ...
میشه دور نریخت!
به گزارش آی سبک ، با آرتوانی ها دو سال پیش آشنا شدم؛ گروهی جوان و باانگیزه که یک گوشه پارک، چندتا استوانه پلاستیکی پر از در بطری گذاشته بودند و با شور و حرارت از مردم می خواستند چند دقیقه ای به حرف هایشان گوش کنند. راستش حرف هایشان دقیق یادم نمانده است اما فکر می کنم چیزهایی می گفتند درباره این که زمین دارد زیر انبوهی از پلاستیک خفه می شود، دفن می شود؛ این که وظیفه ماست تا از نابودی خانه و آینده ...
به عزرائیل سلام برسان دخترم
پایگاه خبری گُلوَنی ، رضا احسان پور : نانوایی، صف دارد. مردم توی صف نانوایی می ایستند. خیلی ها وقتی توی صف نانوایی ایستاده اند با یکدیگر صحبت می کنند. همین! پسر جوان: آقا نفر آخر شمایید؟ مرد میانسال: بله! من همیشه آخر بوده ام. هیچ وقت شانس نداشته ام توی زندگی. همیشه دیر می رسیدم. حسرت به دلم ماند یک بار هم که شده اوّل باشم. پسر جوان: ولی الان که نفر آخر من هستم ...
زندگینامه شهید ابراهیم هادی + تصاویر
عملیات تفحص شهدا، محمود وند از بچه های تفحص که خود نیز به درجه رفیع شهادت رسید نقل می کند: یک روز در حین جستجو، در کانال کمیل شهیدی پیدا شد که دروسایل همراه او دفترچه یادداشتی قرار داشت که بعد از گذشت سالها هنوز قابل خواندن بود، درآخرین صفحه این دفترچه نوشته شده بود: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم، آب و غذا را جیره بندی کردیم، شهدا انتهای کانال کنارهم قرار دارند، دیگر شهدا تشنه ...
مصاحبه با فریدون صدیقی درباره موفقیت های هفته نامه حوادث در دهه 70
افتاد آن بود که شاید دامن زد به این پدیده و پاسخ داد به آن انتظار و توقعی که نهان بود و مخاطب نمی دانست چیست؛ این اتفاق هیجان بود، سرگرمی، کشمکش. در این طرف این طور نشان داده می شد که همه چیز سر جایش است و همه چیز درست و امن است و همه اخلاق مدارند و کسی دست از پا خطا نمی کند. درصورتی که این طور نبود. در شروع کار، دو رویداد پیش از انقلاب بود که به ذهن من رسید که می توان با آنها نشریه را ...
زندگی مصیبت بار چهار خانواده در یک مدرسه
هیچ وقت فکر نمی کردم یک روز در همان مدرسه ای که درس خوانده ام، زندگی کنم، آن هم با شوهر و بچه هام. زن در آشپزخانه کوچکی که خودشان در گوشه ای از اتاق یا بهتر بگویم کلاس درس سابق ساخته اند، ایستاده و توی استکان های کمر باریک چای می ریزد. چند سالی است در این مدرسه متروکه زندگی می کنند،در روستای آراد حسن آباد قم. به گزارش اعتدال، روزنامه ایران در ادامه نوشت: چند کیلومتری جاده خاکی را رد می ...
حضور در فوتبال پوششی برای مفسدان اقتصادی
مطرح شده اما هیچ اراده محکمی برای برخورد با این مساله وجود نداشته است. در سال های اخیر کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی به تحقیق و تفحص در مورد موضوع فساد در فوتبال پرداخت و حتی به نتایجی هم دست یافت اما به رغم اینکه بیش از یکسال از ارائه این گزارش گذشته است اما هنوز هیچ برخورد جدی با متخلفین و مفسدین در فوتبال صورت نگرفته است. در این گیر و دار وزیر ورزش چند روز پیش به صراحت گفت: سیاست ...
آتش سوزی سینما رکس آبادان یا کار طرفداران شاه بود یا رژیم های منطقه
ابزار از آن بهره بگیرند. در این جور کشور ها، اختلاف و آشفتگی، فضا به دست دشمنان می دهد و آنها می آیند کارهایی می کنند که این دو گروه هم خبر نداشته باشند و به گردن همدیگر بیندازند. در نتیجه یک احتمال من هم این است که در همان شرایط از طرف بعضی رژیم های آن روز منطقه مثل صدام و عوامل آنها، دست به چنین کاری بزنند و آن دشمنان بگویند که حالا یا اینها به گردن آن گروه می اندازند یا آنها به گردن اینها می ...
خوشحالم که به راه درست رفت
.... کمی صبور باش. بعد از آن قول داد که هر روز چند مرتبه با خانه در تماس باشد. به قولش هم عمل کرد. هر روز تماس می گرفت و از بچه ها می پرسید و از حال من خبر می گرفت. آن زمان که حسین رفت، آرزو دخترمان شش ماه داشت. حسین می پرسید: آرزو راه می رود یا نه؟ حرف می زند؟ من هم می گفتم: تازه چهار دست و پا می رود و بابا مامان می گوید. تو را صدا می کند. کاش بودی و بابا گفتن هایش را می شنیدی؟ این اولین باری بود ...
خلق مسلمانی ها حیاط خانه آقا را سنگباران کردند
دیدن ایشان برویم. دو روز مانده بود که ایشان تلفن زدند و گفتند که من به آذرشهر آمده ام و شما به اینجا بیایید. ما هم چند نفر بودیم و همراه پدرم به آذرشهر رفتیم. اولین دیدار خود با ایشان را چگونه توصیف می کنید؟ ایشان داشت در مسجد بزرگی سخنرانی می کرد. ما هم رفتیم پای منبر نشستیم تا حرف ایشان تمام شد. بعد همراه ایشان به منزلشان رفتیم و دیدیم چند تن دیگر از بزرگان هم در آنجا هستند ...
مشتری گل؛ از ورزشکار معروف تا هنرمند خفن
. گاهی پول مغازه دارهای راسته رو جمع می کردم و براشون گل می خریدم و خودم از بغلش می زدم و یه آب باریکه ای بود. تا سال 91 که یکی از بچه ها اومد گفت عطا یک کیلو گل خریدیم 3 میلیون، نمی دونم چه غلطی باهاش بکنم؟ گفتم داداش نگران نباش. جاش امنه؟ گفت آره. گفتم هر روز علف رو پک کن بیار واسه من. نگران فروشش نباش. گفتم پک می زنیم 30 تومن ،15 من، 15 تو. بعد از فروش کار روی غلتک می افتد. شریک پایه و ...
بازیگر نوجوان: اگر قرار باشد کتک بخورد بازی نمی کنم! /عکس
تست گرفته بود تا این که دستیار آقای خرمندان با آموزشگاه تماس گرفت، آن روزها من سر تمرین کار کرنومتر بودم. زنگ زدند و گفتند به دنبال یک پسر با موهای فر و قیافه جنوب شهری می گردند. فردای آن روز به همراه برادرم به دفتر آقای خردمندان رفتم. جریان انتخاب من برای کاراکتر داستان بیست و یک روز بعد خیلی پیچیده بود چون چند تا کاراکتر نوجوان بود و من برای همه آن ها تست دادم تا این که پس از مدتی آقای خردمندان ...
نگاهی به کارنامه هنری بیتا بادران بازیگر اراکی به بهانه کسب جایزه اول بازیگری از جشنواره سالنتو ایتالیا ...
، نگار جواهریان ، مریلا زارعی ، گلاب آدینه و... اغلب این ها بازیگران با تجربه و شناخته شده هستند؛ ولی آخرین جایزه بین المللی بازیگری برای زنان سینمای ایران را بیتا بادران به دست آورد که خیلی در سینما پر کار نبوده؛ ولی همیشه نقش هایش تاثیرگذار و به یاد ماندنی بوده است. اولین بار بازی کوتاه او در آژانس شیشه ای او را به سینمای ایران معرفی کرد. هنرمند جوان اراکی که در شهر خود دوره های متعدد بازیگری تئاتر ...
وظیفه هنرمند هشدار و اعتراض است
هوفگن این نمایش، بیش از آنکه پیوستن او به نازی ها تاسف بار باشد رفتار ریاکارانه او تماشاگر را اذیت می کند و مهم ترین مساله نمایش، سستی اعتقاد اوست که با هر بادی می لرزد. او تا جایی هوادار کونیست ها باقی می ماند که منافعش به خطر نیافتاده و به محض احساس خطر تغییر رویه می دهد. این را از آن جهت گفتم که در هفته های اخیر شاهد رفتاری بودیم از طرف یکی از مجریان سیما که با رفتار دوگانه ای که داشت ما را به یاد ...
روایت تکان دهنده فرار دو کودک کار و خیابان از مرکز شبانه روزی بهزیستی
جمع آوری بچه ها بود، اومدن تو پارک بردنم. فقط پنج روز دووم آوردم و بعدشم زدم به چاک. از لحظه های فرار، تنها تپش های قلب خودش و تنها رفیق افغانش یادش مانده و بعد حس سرخوشی و رهایی... دیوارهاش زیاد بلند نبود، راحت فرار کردیم. خیلی ها فرار کردن... اسم مرکزش یاسر بود... نمیدونی که چه جهنمیه... . با هر ضربه ای که به توپ پینگ پنگ می زند انگار خشمگین تر از همیشه زندگی را نشانه می گیرد. از ...
اظهارات متهم ردیف چهارم پرونده قتل بنیتا
مسیر بهانه آورد که ماشینش خراب است. همه می دانند کسی حرف سرقت در ماشین من بزند با او برخورد می کنم. در محلی آنها را پیاده کردم، ساعت 8:30 الی 9 به آرایشگاه رفتم و موهایم را کوتاه کردم. احمد ادامه داد: بعد از آن، با مهدی برای خرید مواد رفتیم. مهدی در راه به محمد زنگ زد و شنیدم که تلفنی به محمد درباره بچه و ماشین چیزی گفت. از مهدی پرسیدم، مهدی چه شده است؟ که مهدی به من گفت، محمد یک ماشین ...
از عشق تا نفرت به موتور
تمام خوابیدم. چه خوابی؛ جایتان خالی. وقتی بعد از دو روز بیدار شدم، انگار جان دوباره ای گرفته بودم. بیش تر بچه ها از ماجرا با خبر شده و برایم دست گرفته بودند و به ریشم می خندیدند. من هم چیزی نمی گفتم تا گذشت زمان باعث شود که فراموش کنند . آقارسول گفت: خبر خوشی برایت دارم . با خوش حالی پرسیدم: چه خبری؟ گفت: قرار شده پیک مخصوص فرمانده لشکر شوی. فرمانده فهمیده آن روز چه قدر ...
بسیجی نام آشنای کمپلو و مسجد زین العابدین اهواز
فاش نیوز - الان که سی و اندی سال از روزهای دفاع مقدس می گذرد، هنوز صدای رزمندگان بسیجی مسجد امام زین العابدین (ع) را در گوشم حس می کنم. آنها چند نفری به خانه ما می آمدند. گاهی بعد از عملیات بود و گاهی چند روز قبل از اعزام به جبهه؛ بچه های با حالی بودند و صفای درونی خاصی داشتند. یک معنویت خاصی در تُن صدایشان بود که دوست داشتنی شان می کرد و خیلی هم با مرام بودند. وقت خداحافظی ...
بدل معروف مهراب قاسمخانی + عکس/ خانه رویایی مهراب قاسم خانی و شقایق دهقان + تصاویر
هم این بود که پیمانکارها تا مرا می دیدند خیال می کردند خیلی پولدارم و قیمت های عجیب می دادند؛ مثلا کسی که قرار بود کف را سرامیک کند، روز اول به یکی از دوستانم که او را آورده بود 400 هزار تومان قیمت داده بود اما بعد که فهمید اینجا خانه ماست گفت چهار میلیون تومان! من از قیمت اولیه ای که داده بود خبر نداشتم و با هزار چک و چانه دو میلیون و هفتصد هزار تومان دادم. بعدا فهمیدم که نرخش 400هزار ...
تاکید اولیای دم بنیتا بر قصاص متهمان/گلایه از عمکرد پلیس
...> وی گفت: دو روز بعد به کمپ رفتم، مدرک هم دارم که در کمپ بوده ام. قاضی محمدی کشکولی در این هنگام پرسید: شما بعد از اینکه گفت وگوی تلفنی مهدی با محمد را شنیدی، چه گفتی؟ احمد پاسخ داد: به مهدی گفتم چه شده است که مهدی گفت با کاری که محمد کرده، صاحب ماشین فریاد می زده که بچه ام ... قاضی گفت: به اتفاق هم کجا رفتید؟ که احمد گفت: تا قیامدشت رفتیم. قاضی از احمد ...
از خواب ابدی شیوا تا کابوس های نازنین
رفتیم و برنامه هایی سنتی همراه با تحویل مواد غذایی موردنیاز بچه ها برگزار شد؛ بعد هم به حوزه ای که مشخص کرده بودند رفتیم و با امضای سرانگشت رضایت خود را از رفتن دخترمان به اردو اعلام کردیم؛ دخترم از کلاس دوم دبستان عضو گروه فرزانگان بود و سال گذشته هم به اردوی سه روز کوه گنو رفت اما برای اولین بار بود که به اردوی خارج از استان می رفت. آخرین تماسم با نازنین 12:30 شب بود که گفت حرکت کردیم و چون ...
از تبلیغ در میان عقرب ها تا چادری شدن دختران دبیرستانی که مقنعه از سر برداشته بودند
دقیقه کلاس دچار تشویش عجیبی شد. همه انگشت اتهام و نوک پیکان حرف و حدیث هایشان را به سمت دین و اسلام و روحانیت گرفته بودند. شرایط برای من خیلی حساس شده بود. یک لحظه توسل به امام زمان(عج) کردم. نشان به آن نشان که بعد از گذشت 45 دقیقه کل آیه را روی تخته نوشتم و گفتم: کدام یک از شما با این آیه مخالف هستید؟ یک نفر هم دست بلند نکرد. گفتم: هرکس با این آیه موافق است و می داند که این آیه به نفع خانم هاست ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (441)
تلگرامشو تغییر داده گذاشته: (LOR) پرسیدم ینی چی؟ گفت: لایت آو رِلیجن!! چند روز دیگه سلفی های پاییز 33. یه دختره مسیج میداد گفت مدرکت چیه؟ گفتم دانشجوی چشات فارغ التحصیل صدات، با بلاکش مشروطم کرد. 34. 31 شهریور 96 چه روزیه؟! هم غروب جمعست هم اخرین روز تابستونه هم اول محرمه هم فرداش اوله مهرِ هم فرداش شنبس من دیگه حرفی ندارم -_- ...
مدیر نشر فرهنگ معاصر در نشست تاریخ شفاهی کتاب موسایی از فراز و فرود چاپ فرهنگنامه در ایران سخن گفت
به گزارش الف کتاب به نقل از ایبنا، جلسه دوم گفت وگو با داود موسایی، مدیر نشر فرهنگ معاصر در ادامه سلسله نشست های تاریخ شفاهی کتاب سه شنبه 21 شهریورماه در سرای اهل قلم برگزار شد. موسایی درباره تاثیر انقلاب اسلامی بر انتشار فرهنگ حییم گفت: یکروز که به انتشارات بروخیم رفته بودم، متوجه بحث میان فردی با بروخیم شدم که بعد از چند دقیقه فهمیدم بحث بر سر حق تالیف فرهنگ حییم است و فردی که با ...
متهم ردیف چهارم پرونده قتل بنیتا بعنوان مطلع در دادگاه حضور یافت
و من وی را تا خانه رساندم. متهم ردیف چهارم ادامه داد: وی در خودور من تلفنی به دوستش زنگ زد و از وی پرسید کجایی؟ و وی گفت: در جاده خاوران است من به (م.ش) گفتم چه شده است: که او پاسخ داد یک ماشین روشن دیدند و دوسش پریده پشت ماشین و رفته است. وی با بیان این که 40 روز در کمپ کهریزک هستم اضافه کرد دیگر آن دو را ندیدم فقط آن روز (م.ش) تلفنی به دوستش می گفت: صاحب خودرو داد می زد بچه داخل ...