سایر خبرها
نمایش مکالمه فوردکاپولا در تلویزیون/ جایی برای پیرمردها نیست
شود که به یکی از شهرستان های استان کرمانشاه برود... در این فیلم تلویزیونی حمیدرضا پگاه و مهدی صباحی هنرنمایی کرده اند. مثل باران فیلم تلویزیونی مثل باران به کارگردانی وحیدرضا حدیدی، جمعه 21 مهرماه ساعت 13:30 از شبکه شما پخش خواهد شد. در خلاصه داستان آمده است: سوگند پرستار بخش اطفال بیمارستان که فرزند خود را از دست داده به دلیل وابستگی شدید به کودکان بخش ...
پیوند عمیق شعر آئینی بااشعار استاد سازگار
التَّریبِ جسم، جسمُ السَّلیبِ، فی اَرضِ الکربلاء خون گلو پیرهن، غبار صحرا کفن مَهموم، حتّی مَضی؛ عطشان حتّی قَضی مُصحف و سُمّ ستور، نیزه و آیات نور جدّی واَ وَیلَتا؛ امّی وا غُربَتا ای همه جا یاورم، هم سفر بی سرم نور دو چشم ترم یابن الاُمّ، یا اخا دوش به سوز و گداز، وقت قنوت نماز من به تو گفتم دعا، تو هم دعا کن مرا کاش سنان با سنان قلب مرا می ...
اخلاق نیکویش او را به شهادت نزدیک کرده بود
تهران می روم و 45 روزه برمی گردم. گفت ممکن است د راین مدت نتوانیم با هم صحبت کنیم و نتوانم خانه بیایم که من آن زمان خیلی به دلم بد افتاد. قرار بود با شهید کافی زاده به تهران برود. وقتی قسمت نشد که برود، 23 روز بعد از آن روز، روح الله کافی زاده شهید شد. وقتی خبر شهادت آقای کافی زاده را شنیدم، تعجب کردم و گفتم مگر قرار نبود به تهران بروید پس چرا آقای کافی زاده در سوریه شهید شده است؟ در جواب گفت که از ...
ماجرای مرگ عروس در شب چهاردهم
مظلوم بود. یک شب ساعت 3 زنگ زد و گفت با بابک دعوا کرده اند. قرار بود برای جشن نامزدی دخترخاله بابک بروند، اما مادر شوهرش گفته بود بابک باید تنها بیاید. داماد من هم قبول کرده بود تنها به میهمانی برود. چون از مادرش حساب می برد. کاش محبوبه هم از من حرف شنوی داشت. همان جا از پشت تلفن به دخترم گفتم: شما وصله تن هم نیستید. بلند شو بیا خانه خودمان. بعد هم برو طلاق بگیر. آدمی که زنش را تنها بگذارد ...
تجاوز به نوجوان معلول در خیابان
...، به سرعت به او نزدیک می شد. در نهایت پویا به او رسید و با تهدید چاقو او را با خودش به مکان خلوتی برد و نقشه شومش را عملی کرد و او را در همان حال رها کرد. شهروز قربانی آزار جنسی این جوان قداره کش شد که بعد از این حادثه هولناک به خانه رفت و ماجرا را برای خانواده اش بازگو کرد. دو روز بعد از این حادثه، خانواده شهروز با مراجعه به دادسرای جنایی تهران، اعلام شکایت کردند. رسیدگی به پرونده ...
ناگفته ها از زندگی قاتل ملیکا
به کوچه رفتیم. پلیس هم آمده بود. بعد از چند ساعت، پدر ملیکا دمپایی دخترش را پیدا کرد. بعد همراه ماموران وارد انباری خانه ای متروکه شدند و پس از دقایقی، جسد ملیکا را بیرون آوردند. آن موقع رضا هیچ واکنشی نداشت. ساعت 12 شب هم خوابید و صبح مسیر 20 دقیقه ای تا مدرسه را پیاده رفت. معلمش هم گفته رفتارش عادی بود. بعد برگشت و درس هایش را خواند. ماموران یک روز پس از حادثه به رضا مشکوک شدند و او ...
چگونه انسان به درجه ای بالاتر از جبرئیل(ع) می رسد
...؛ اما وقتی به بُعد معنوی انسان، معتقدات، اخلاق و اعمال می رسیم، اینها ترازوی سنجش دارد یا ندارد؟ اگر بگوییم ترازوی سنجش ندارد، یعنی خدا بسیار خدای ظالمی است؛ چون برای یک کیلو نخود و لوبیا ترازو قرار داده اند، برای راست رفتن دیوار سه متری شاقول قرار داده اند، اما برای تشخیص معتقدات صحیح از باطل، اخلاق درست از باطل، عمل درست از باطل، خود بشر که ترازو نیست و اگر بود که یک معتقد، یک اخلاق و یک عمل ...
گفت و گو با محسن شاه محمدی ، کارگردان باسابقه سریال های پلیسی
که سریال هایی مثل مجموعه چندفصلی کلانتر را می ساختید، ناجا حمایتتان می کرد؟ از شما خواسته نمی شد برای معرفی امکانات و توانایی های آن ها بزرگنمایی کنید؟ زیاد به خاطر نمی آورم چنین درخواستی از من شده باشد. همان طور که پیش تر هم گفتم، آن سال ها دغدغه مدیران سازمان و مسئولان ناجا در درجه اول رضایت مخاطب بود و کاهش جرم و جنایت. از طرفی هیچ کس به تبلیغات سازمان خودش فکر نمی کرد و اگر هم گاهی ...
از آثار قدیمی حاتمی کیا و صدرعاملی تا فیلمی از کاپولا
پگاه و مهدی صباحی ساعت یک نیمه شب درباره حمید وزنه بردار جوان تهرانی است که به تازگی چندین قهرمانی به دست آورده و ناگهان با پیشنهادهای عجیب و غریبی مواجه می شود. این پیشنهادات او را با مشکلاتی روبرو می کند و حمید ناچار می شود که به یکی از شهرستان های استان کرمانشاه برود.... مثل باران کارگردان: وحیدرضا حدیدی شما جمعه 21 مهرماه ساعت 13 ...
چرا سینمای تهمینه میلانی ارتجاعی و سادیستی است؟
با بابک، به رغم علاقه پنهانش به بابک، استعفا می دهد. روز بعد وقتی سارا برای تسویه حساب به شرکت می رود، بابک نمی گذارد او از شرکت خارج شود و سارا خود را از ایوان شرکت به پایین پرت می کند و به شدت زخمی می شود. چهار پنج سال بعد، بار دیگر بابک و سارا تصادفی یکدیگر را در بنایی باستانی در کویر ملاقات می کنند. بابک اعتراف می کند عاشق سارا بوده، اما سارا چیزی از عشقش نمی گوید. هنگام ترک محل، بابک اتومبیل ...
گفت و گوی صمیمانه با هوشنگ مرادی کرمانی
روز با پسرم در بهشت زهرا راه می رفتیم و خانمم نیز بر سر مزار پدرش بود؛ به پسرم هومن گفتم این آدم هایی که اینجا خوابیده اند همه می توانستند بدون استثنا نویسنده خوبی شوند برای اینکه اگرچه زندگی آن ها با هم متفاوت اما رنج های آن ها کلی است. حسادت ها، خواسته ها، کینه ها، آرزو ها و... اینها همه قابل نوشتن است هرچند شکل های آن برای این آدم ها متفاوت است، بنابراین اگر سواد، امکانات یا تخیل داشتند آن ها هم ...
قاتل تبهکاری که به خاطر ترس از زنش دروغ ناموسی گفت
روز نو : ... من یک روز همسرم را به خانه پدرش فرستادم و بعد از آن به سراغ یک زن خیابانی رفتم و او را به منزلم آوردم. می خواستم جلوی او قیافه بگیرم و با چاقو کارهای آکروباتیک انجام دهم که چاقو دستم را پاره کرد... نیمه های تابستان سال 65 بود که تلفن محل کارم دراداره آگاهی به صدا درآمد. یکی ازهمکارانم بود که خبر از قتلی در پارک جنگلی جهان کودک داد. با دریافت این خبر بسرعت آماده شدم و ...
حکایت شهیدی که می دانست به شهادت می رسد
. چون علاقه زیادی نسبت به کار و ماموریت داشت در پذیرش ماموریت های حساس درنگی نداشت تا بلاخره در ششم خرداد 1383 و پس از 3 سال خدمت صادقانه در جریان درگیری با اشرار مسلح و گروهک ضد انقلاب فرقان در منقطه عمومی سراوان ارتفاعات کوه سفید به آرزو دیرینه اش رسید و شهید شد. آری شهید ترابی عاشق کشور و مردمش بود او از شهادتش خبر داشت چون همسرش نقل می کرد در آخرین باری که آمده بود از همه ...
کسب و کار متفاوت با لاک های رنگی؛ با لاک ناخن نقش مذهبی می کشم!
تولید می کند و حالا بعد از چندسال، از هنر دستانش درآمد دارد. با این هنرمند جوان همراه شدیم تا از حال و هوای آرام اما رنگی رنگی ذهنش سر دربیاوریم. در دانشگاه سرکلاس مدام نقاشی می کشیدم زهرا ناصرخاکی متولد 16 فروردین 1372 در کرج است. دختر آرام و هنرمند کرجی از بچگی عاشق نقاشی بود اما به دانشگاه که رسید زبان انگلیسی خواند. با این حال سر تمام کلاس هایش نقاشی می کشید! بعد از آن رفت ...
داستان این روزهای خانه یک شهید مدافع حرم + عکس
مورد علاقه آقا مسلم بوده و حتی در زمان زنده بودنش نیز در میان وسایلش جای داشته است. همسر شهید خیزاب از ماجرای شنیدنی این عروسک اینطور می گوید: سال های اول ازدواج مان بود که من و آقا مسلم راهی سوریه شدیم. آن زمان خبری از جنگ نبود. یک روز در حرم حضرت رقیه سلام الله علیها، از فرط خستگی چند لحظه ای چشمانم روی هم آمد و در عالم خواب دیدم سید بزرگواری بچه ای هفت، هشت ماهه را به من دادند و گفتند این بچه ...
پدیده های ماورای طبیعی فقط در این شهرها اتفاق می افتند!
سیگار کشیدن است! یکی دیگر از ارواح مشهور این هتل روح پسر کوچکی به اسم بیلی است که مادرش در همین هتل کار می کرده و سال ها قبل در رودخانه ای در نزدیکی هتل غرق شده است. روزی خانواده ای همراه پسر کوچکشان در رستوران هتل در حال غذا خوردن بودند که پسر به زیر میز می رود. بعد از چند دقیقه به مادرش می گوید که در حال بازی کردن با بیلی است! اما نکته عجیب ماجرا این است که این خانواده تا به حال هیچ چیز در مورد بیلی ...
بایدها و نبایدهای برکتِ کسب و کار/چانه زنی مستحب است و بر سر مال زدن مکروه!
که در روایات داریم فرد تاجر حتما در زمان نماز، باید تجارت را ترک کند و نماز اول وقت را به تاخیر نیندازد. سحرخیزی برای تجارت، انسان را عزتمند می کند!! وی سومین ویژگی و خصوصیت یک تاجر را سحرخیزی برشمرد و گفت: سحرخیزی و بازار رفتن بسیار مورد توجه و تاکید در روایات دینی قرار گرفته است، چنان که امام موسی کاظم (ع) شخصی را دیدند که دیرهنگام به بازار می رفت و از ایشان سوال کردند چرا ...
هویت و فرهنگمان در معرض نابودی است/جوان های امروز حوصله کار کردن ندارند
روستای حسن رباط است و ظاهرش به گونه ای است که کسی فکر نمی کند که او استاد است، کچل هم هست، من به او گفتم ذوالفقار کلاهتو بردار و برو پیش اوس علی. من به تو پول بیشتری می دم اما باید هرکاری که اوس علی انجام داد همون روز بیای به من بگی ، استاد ذوالفقار حدود 2 ماه و نیم پیش اوس علی رفت و هر کاری اوس علی انجام می داد به من می گفت. 12 روز از آمدن اوس علی گذشته بود که یک روز آمد و گفت باید به نهاوند بروم، من ...
ایفای نقش امام حسین(ع) در اولین تئاتر مذهبی بعد از انقلاب
محمدرضا شریفی نیا ؛ بازیگر مطرح آثار سینمایی و تلویزیونی در گفت و گو با محمدرضا شهیدی فرد درباره جایگاه بازی در نقش های منفی گفت: من همیشه گفته ام کسانی که نقش منفی بازی می کنند به نسبت افرادی که نقش مثبت بازی می کنند، 2 اجر می گیرند. چون بازی در نقش شخصیت های مثبت به دلیل این که بازیگر علاقمند به ائمه و شخصیت های مثبت تاریخی می باشد، راحت است. اما بازیگر نقش منفی با وجود علاقه به شخصیت های دینی ...
با خودش می گوید می روم و الهه را می برم پیش سردار و ازش می خواهم خانمش چند کلمه با او حرف بزند. می گویم ...
. پرچم های سه رنگ با نسیمی به حرکت درمی آیند. صدای نوحه همه جا را پر کرده است. انگار کسی در میان خانه نمانده. خیلی ها هم از کوچک و بزرگ لباس نظامی بر تن کرده اند و پیشانی بندی بر پیشانی: یاحسین..مدافعان حرم .. یاوران مهدی کناری می ایستد. کسی گوشه آستینش را می کشد. برمی گردد و نگاه می کند. الهه است با چشمای خیس. دلش می خواهد اشک های او را پاک کند. - من راضیم! ببین سردار چه با عزت رفته.. دستش را می گیرد. سری تکان می دهد. اشک های او هم سر ریز می شود. بریده بریده می گوید: سردار.. حبیب..حرم..حضرت زینب شد. نویسنده: مونا اسکندری/ ویژه نامه حبیب حرم ...
می خواست چیزی از پیکرش بازنگردد
گفته بود: مجتبی، کجایی؟ ، گفته بود: من خیلی وقته آمده ام . یک بار دیگر هم خواب او را دیدم که کنار پدرش کار می کند به او گفتم: مجتبی، کجایی؟ کی آمدی؟ و او را بوسیدم. مجتبی گفت که به بابام کمک می کنم و دیگر خوابی از او ندیدیم. برادر و خواهرهای شهید هم خوشحال هستند. خواهر شهید ویژگی های برادرش را چنین توصیف می کند: مجتبی همیشه با اتوبوس این طرف و آن طرف می رفت و من آن موقع کلاس قرآن می رفتم و ...
عراقی ها حاجتشان را از مزار یک شهید ایرانی می گیرند
کربلای پنج افتادیم که قرار بود رمز عملیات لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم باشد؛ اما شهید حاج حسین خرازی گفت: ما درد کربلای چهار را چشیدیم. پس بیایید رمز عملیات را یا زهرا بگذاریم. نام بی بی کلید قفل های بسته است. به مجید گفتم: بیا به حضرت زهرا (س) متوسل شویم تا شر این فاسد از سرمان کم شود، یا یک بلایی سرش بیاید ... فردای آن روز، مثل همیشه، ساعت هفت، به خاک عراق وارد شدیم ...
اعلام پایان پهلوی ها
گیری انقلاب اسلامی در سال 1357، از پیش معلوم بود که در روزهای مقدس تاسوعا و عاشورای حسینی، تهران شاهد همایشی بزرگ از سوی مردمی خواهد بود که بقای سلطنت پهلوی را نمی خواهند. سرانجام این دو روز مهم و سرنوشت ساز انقلاب فرارسید، روزهایی که هم رژیم می دانست در آن سرنوشتش به احتمال قوی مشخص خواهد شد و هم مبارزان و انقلابیون باور داشتند تظاهرات این دو روز زحمت سال های طولانی آنها را به ثمر خواهد رساند ...
تفسیر آیات 183 تا 185 سوره بقره
صورتی قضیه شبیه مثل معروف می شود که می گویند وصله از خود جامة بیشتر است . زیرا اولا این افسانه که وی از پیش خود درباره بعثت درست کرده و یا اینکه گفته اولین بخش نازل شده چیست (اقرء باسم ربک ) وقتی نازل شد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) در راه بود، و بعد از آن سوره حمد نازل شد، و آنگاه نماز را به آن جناب تعلیم داده و آن حضرت داخل خانه شد و از خستگی به خواب رفت ، و صبح آن شب سوره ...
بچه های جنگ در گیر و دار بازی های سیاسی گم شدند
پسرها را می داد و بعد از آن (ششم ابتدایی) می گفت بروید روی پای خودتان بایستید. به تهران که آمدم، مغازه ای که در آن مشغول به کار شدم، در کنار یک مسجد قرار داشت و من بعضی روزها برای نماز به آنجا می رفتم. یک روز آقای معتمدی از من پرسید، پسرجان تو که در مسجد نماز می خوانی، از چه کسی تقلید می کنی؟ گفتم تقلید چیست؟ گفت تو باید یک رساله بگیری و مقلد شوی. پرسیدم حالا چه رساله ای بگیرم و از چه کسی ...
ماجرای تیراندازی اشتباهی به سمت نماینده مجلس + عکس
به جبهه برگشت. هرچه گفتم نرو گوش نکرد گفت بچه ها منتظرم هستند. قرار شد دو روز در تهران بماند و چند روزی هم به دیدن مادربزرگش در شمال برود. یک روز که گذشت پشیمان شد، گفت شمال نمی روم شاید مادربزرگ فکر کند که از او پول می خواهم. مادر درباره آخرین وداعش با مهرداد می گوید: آخرین باری که قرار بود به جبهه برود می گفت نمی دانم چرا پاهایم توان رفتن ندارد. رفت و دیگر برنگشت. بعد از شهادتش علی ...
امید حجت: نگاه من جهانی است؛ مثل اصغر فرهادی
صحنه می رفتم. از آن به بعد تصمیم گرفتم فعلاً به کارهای خودم بپردازم. برای همین تصمیم گرفتم دیگر سراغ تولید آلبوم شخصی خودم بروم که سال ها است در فکر آن هستم. دو کنسرت هم در سِمَت خواننده برگزار کردم ولی ادامه دار نبود. * بعد از آن هم تصمیم گرفتید یک آلبوم انگلیسی زبان منتشر کنید. حالا چرا با کلام غیر ایرانی؟ کم کم به ذات خودم برگشتم؛ گفتم که در کودکی انگلیسی می خواندم و به من می گفتند آنها ...
زندگی نامه شهید آهندوست
گرفت و برد گفتم پسرم ماشین هست چرا بدوش گفت: مادر افسوس می خورم مادر شهید هستی نباید انتظار داشته باشی با ماشین سپاه بروم. فرازی بر وصیتنامه سردار برادر جواد آهندوست بسم ا... الرحمن الرحیم وصیتنامه بنده گنه کار خدا (جواد) خدایا احتمالاً سومین باری است که وصیتنامه می نویسم( چون شاید بعد فرصتی نکنم سریع باید بنویسم تو خود میدانی که چند سال است شهادت در راه تو جزو دعاهایم بوده ...
مسی در بهترین زمان آرژانتین را نجات داد
وقتی آرژانتین یک بر صفر عقب افتاد و این طور به نظر می رسید که جام جهانی در حال از دست رفتن است، آن هم برای اولین بار بعد از سال 1970، مسی هت تریک کرد. برونکا کلمه مورد علاقه مارادونا بود. یک تیم از لونفاردو، لغت عامیانه از خیابان های بوینس آیرس که جا به جا شده یک کلمه دیگر است. کابرون ، به معنی حرامزاده تبدیل به کلمه ای شده که انگیزه می دهد. اگر از مارادونا بشنوید، هر کاری که در زمین ...
3 سال دیگر در فینال لیگ برتر بسکتبال خواهیم بود/ برای دربی گرگان با یک سورپرایز مواجه خواهیم شد
.... هاشمی تاکید کرد: جدای از عشق و علاقه ای که به بسکتبال دارم باید به این نکته نیز توجه کنید که من یک فرد اقتصادی هستم و بدون هیچ حمایتی وارد عرصه تیم داری در بسکتبال شدم. وی اضافه کرد: با توجه به اقلیم استان گلستان و ارجع بودن کشاورزی نسبت به صنایع دیگر، کار اقتصادی برای ما بسیار سخت است اما یاد گرفتم که با برنامه ریزی پیش بروم اما به طور قطع نیاز به حمایت هم داریم و این ...