سایر منابع:
سایر خبرها
واکنش کاربران به عکس العمل عجیب هانیه توسلی به مرگ گربه اش +عکس
واسه خودشو نغمه جانش مهیا باشه. - خانم توسلی غم بزرگیه. امیدوارم زودتر این لحظه ها و روزها واستون بگذره. - گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است. - گربه های محل ما از وقتی شنیدن قضیرو دارن خودکشی دست جمعی میکنن! - خاک تو سر من که هنر مند مملکتم تویی... - قبول دارم مرگ حیوون خونگی غم انگیزه ولی دیگه نه انقدر. - خانوم توسلی هرچقدم گربتون عزیز باشه براتون درست نیس ک بگید ...
داستان جنگجویان خیابانی
همراهت نیست تا قسر در بروی، از محاصره ات دست برنمی دارند. با عصبیت گفتم داداش، داداش به خدا زاپاس ندارم، همینه فقط. به سوییچ موتورم چشم دوختم و با حسرت دیدم که در دست سرباز صدا می داد و دیدم که سرباز تحویلش داد به افسر کادری که به موتورسیکلت پلیس تکیه داده بود و چنان اعتماد به نفسی داشت که انگار قرن هاست هیچ آبی در دلش تکان نخورده. درست قبل از من موتور یک مرد حدودا شصت ساله را گرفته بودند. پیرمرد که ...
روایت کودکان کار از تعقیب و گریز با مأموران
ازم پرسید مریضی داری؟ سرفه می کنی؟ شب ها کجا می خوابی؟ غذا چی می خوری ؟ مکثی می کند و ادامه می دهد: زرنگی کردم، شماره تلفن آقا شاپور را دادم گفتم بابامه، آقا شاپور هم به بابام گفت و بابام اومد من و برد خونه. توی راه کتکم هم زد. می پرسم شاپور چه نسبتی با تو دارد؟ می گوید: شاپور توی واوان همه بچه ها را اجاره می کند برای من که بزرگم(13ساله) روزی 25هزار تومان به بابام می ده، برای داداش کوچیکم که 9ساله ...
نوجوانان این چند کتاب را بخوانند
.... داخل حیاط که شد، سوز سرما را حس کرد. دانه های برف کمی درشت تر شده بود. رفت و زیر درخت نارنج نشست. بعد از مدت ها سیگاری آتش زد. دود کرد و به پنجره هال خیره شد. هنوز چند کودک صورت خود را به شیشه چسبانده بودند. سرفه لحظه ای رهایش نمی کرد. سیگار را که زیر پا له کرد، صدا شنید: آقای قنبری، بدجوری سرفه می کنی. شیمیایی لعنتی! ناراحتی؟ زنت نگرانه! مرد مردد کاغذ آزمایشی از جیب بیرون آورد. طرف رفیقش دراز کرد. بچه سرطان خون داره! عارضه شیمیایی شدنم تو جنگه! انتهای پیام/ 930610 ...
رؤیاهایم را می فروشم
به وجد آورده بود، توی گوش من با قاطعیت زمزمه کرد: فقط اومدم به ت بگم که دیشب خواب تو دیدم. باید فوری از این جا بری و تا پنج سال این طرف ها پیدات نشه. و جای درنگ باقی نگذاشت. گفته اش با چنان قاطعیتی همراه بود که من همان شب سوار آخرین قطار رم شدم. گفته اش آ ن قدر بر من تأثیر گذاشت که از آن وقت به بعد خود را آدمی دانسته ام که از فاجعه ای که قرار بوده دامن گیرش شود جان به در برده و هنوز که ...
متاگپ | محمد محمدی: با احترام به پرسپولیس با افتخار استقلالی ام/ تعریف آقای پروین از 100 تا مدال المپیک ...
تو پرسپولیس بودم ولی به خاطر علاقه خانواده ام و پسر و همسرم به استقلال، من دو سال رفتم تیم استقلال. مهران خیلی علاقمند بود من و با لباس استقلال ببینه اما انقدر دو سال خوب و شیرینی بود جام باشگاه های آسیا و دو سالی که در خدمت بچه ها بودیم، با احترام به تیم قرمز با افتخار آبی ام. شما خیلی زود شروع کردید و با همه نسل ها بودید. این خیلی عجیبه. من سال 1369 پدرم دیپلمات بود از کشور ...
توییت ورزشی
بازیکن بارسلونا میشد! حالا شما اگه ستاره فوتبال دنیا بودید با دیدن کسی که ریشاشو رنگ می کنه تا شبیه شما به نظر برسه خیلی هیجان زده می شدید؟ آرسنال منو یاد علی تو بچه های آسمان می ندازه که دوست داشت سوم بشه. من جای جلال حسینی کاپیتان بودم فردا سر تمرین یکی می خوابوندم زیر گوش شایان مصلح. من از کل فوتبال فقط به دنبال یار در موقعیت مناسب ش رو دوست دارم. ...
شهیدی که دست در شناسنامه اش برد + عکس
جواب دادم چون از خانه شان بود. وقتی گفتم الو دیدم دختر حسین بدون هیچ مقدمه ای گفت: برای بابای من چه اتفاقی افتاده؟ گفتم: هیچی. الان بیرون است ... گریه افتاد و گفت: نه! راستش را بگویید، بابای من چی شده؟ من بابام رو میخوام. گفتم: چیزی نشده عزیزم، بابا اومد میگم بهت زنگ بزنه. به چند دقیقه نکشید که دومرتبه باز زنگ زد. وقتی حسین آمد، گفتم مهندس چرا آنقدر این بچه ها را به خودت وابسته کردی؟ دخترت زنگ زده و ...
سفرنامه برزک کاشان یا وقتی که سنگ ها عاشق می شوند (قسمت اول)
...> - مسافرت فقط شمال، جنگله و سرسبزی. واقعا اینجا رو دوست دارین یا خورد تو ذوقتون وقتی رسیدین؟؟ و از تعجب ساکت ماند، وقتی که جواب دادم، دیده بودم اینجا رو و از رو اطمینان انتخاب کردم و از قبل می دونستم که چه شکلیه و مسافر دیگری که کنار راننده نشسته بود و تنها تایید می کرد. حرف های چه کسی را، دقیقا مشخص نبود. گویی تایید کردن را دوست داشت یا با آن کنار آمده بود. میزبانمان را همه در برزک ...
زمانی که همسایه میکل آنژ بودم کتاب شد
به گزارش خبرنگار کتاب شبستان، کتاب " زمانی که همسایه میکل آنژ بودم " جلد دوم از مجموعه بچه محل نقاش ها نوشته محمدرضا مرزوقی مشتمل بر 148 صفحه با تصویرگری مجتبی حیدرپناه به تازگی از سوی انتشارات هوپا برای نوجوانان چاپ و روانه بازار کتاب شده است. در قسمتی از کتاب " زمانی که همسایه میکل آنژ بودم "، می خوانیم: مینا برای توجیه خودش ادامه داد: یه جوری حرف می زنه که فکر می کنی تو کلاس تاریخ ...
به کنجکاوی کودک تان در مورد اعضای بدن چه بگوییم؟
نشده می شوند. کافی است به او بگویید زمان عروسی ما تو هنوز به دنیا نیامده بودی! یادتان نرود که بچه ها معمولا سوال های پیچیده نمی پرسند و اگر جواب مناسب را بشنوند، بیش ازاندازه در مورد آن موضوع کندوکاو نمی کنند. البته انکار نمی کنیم کودکی که این جواب را می شنود، سه ماه بعد دوباره سراغ شما می آید و می گوید پس من کجا بودم و چطور درست شدم؟ در چنین شرایطی، دلیلی برای نگران شدن وجود ...
یک تن سالم یک کیسه پول
...> توی خونه کارها رو تقسیم می کنین؟ آره، ما که صبح تا شب اینجا با هم زندگی می کنیم. تو خونه بچه رو اون نگه می داره غذا رو من درست می کنم. همون بچه رو نگه داره کلی من به کارام می رسم. چقدر درآمد دارین؟ اجاره که بالاست. جنس بلور رو هم نمی شه زیاد روش بکشی چون مردم نیازشون نیست. فروش نمی ره. الان حراج زدیم. ببین از صبح تا حالا چند نفر اومده ن. لباس بیاریم تا حداقل اجاره ...
کلاف سردرگم
کارگاه و یک دسته عکس دیگر آورد پخش کرد روی میز. همان طور که وارسی می کرد زیرلب می گفت: - اینها که نیست. عکس دختری بود. - این هم نیست. مال زنی بود. -این هم نه. مال بچه ای بود. - این؟ به عکس و به او نگاه کرد: - این خیلی شبیه شماست. کلاه هم نداره؛ اما باز سبیل داره. او سرش را جلو آورد: - ببینم کلاه که نداره و ادامه داد: - آخر ...
مواظب باشین تو چاله هر چالشی نیفتید!
؛ شومایی که با نهنگ وارد چالش میشی رو چه بهت بگم آخه؟. مگه تو زبون نهنگا رو میفهمی؟. تا جایی یادمه آخرین جونوری که آدما رو گول میزد گربه نره و روباه مکار بود که اونم تو کارتن بودن نه واقعی. ولی خداییش خیلی ضایعه که نهنگ آدمو گول بزنه!. یعنی شما تا صدسال به یه نهنگ بگی برو بالای یه ساختمون یا پل خودتو بنداز پایین هیچی نمیگه فقط نگات می کنه. آخه بنده خدا اولا زبون نداره ثانیا اگه داشته باشه زبون ما رو ...
طنز؛ حرکت زشت فوتبالیستِ معروف + فیلم
های هشت ماهه که مامان بابا با ذوق موقع رفتن مهمونا بهش میگن بای بای کن واسه عمو ، واسه لیونل مسی که پشت ماشین شاسی بلند مشکی داره رانندگی میکنه، دست تکون میده! با توجه به عنوانی که از کلیپ خونده بودم (حرکت زشت مسی)، انتظار داشتم که مثلا مسی با سرعت رفته باشه توی گودال آب و رضا پرستش رو خیس کرده باشه، یا اینکه مثلا به سبک فیلمای ایرج ملکی جلوی رضا پرستش پیچیده باشه و بهش گفته باشه بفرما ...
صبحت بخیر و رنگی/ به جای تقلید از بقیه هدف زندگیت رو پیدا کن
ماه خش خش برگا و خنکای هوا و آرامش شروع شده. این ماه میخواهیم تلاش کنیم قدم های کوچیکی برداریم برای رسیدن به خواسته هامون. یادتون باشه یک موفقیت بزرگ نتیجه یک عالمه اتفاق و کار کوچیکه. یه صبح دل انگیز پاییزی بهت سلام میکنه. پس چشمهات رو باز کن، به خورشید پاییزی سلام کن و برای یه روز مفید و پر انرژی تلاش کن. از طرف همه ی بچه های بولتن نیوز، صبحت بخیر آدم رنگی، این هدیه امروز ماست تا تو ...
بررسی وضعیت حاشیه نشینی در جنوب شرقی ترین استان ایران/ فاجعه انسانی در کمین مردم سیستان
... صداها درهم می شود: اعصاب شوهرم خرابه، پول ندارم ببرم دکتر. کار نمی کنه. گوشه خونه اس. یک بچه دارم، یکی هم تو راهه ، دخترم تشنجی است. کم خونی هم دارد . 9 ساله بچه ام نمیشه. شوهرم چندبار خواست زن بگیره. روزی نیست که بستری نشم از مشکل اعصاب. کمک می کنید بچه دار شم؟. بچه دار بشی خوب می شی؟ تنهام. بچه باشه خوب می شم. راهنما می گوید یکی از این خانم ها که چهار ...
توصیه شهید درباره رسالت یک زن
مردم نیوز : تازه توی دبیرستان اسم نوشته بودم. وقتی می رفتم کلاس، زینب رو می سپردم دست مادرم و می رفتم. یه روز که از کلاس برگشتم دیدم علی داره لباس کثیف زینب رو عوض می کنه و رفتارش مثل همیشه نیست. شستم خبردار شد که علی بخاطر اینکه زینب رو گذاشتم و رفتم مدرسه ناراحته. گفت:دلت میاد زینبو تنهابذاری؟ گفتم:توقع داری دست از کار و زندگی بکشم و این بچه رو حلواحلوا کنم؟ تا دید به هم ریختم و حال خوبی ندارم ...
تجربه ای دیوانه وار برای کیت وینسلت
در آن بودیم که تمامش را در یک وقت ناهار گرفتیم و او همه اش را نصف کرد. یک دفعه قاطی کردم و تبدیل شدم به یک آدم دیوانه. گفتم: باشه. صبر کنین هیچ کس با من حرف نزند. همه ی هفت صفحه دیالوگ را روی میز گریم گذاشتم. مثل اوریگامی بریدمشان و مثل نوار به هم وصلشون کردم و همینطوری اینور و آنور می بردمشان. جاستین هم فقط می گفت: درست می شه. شنیدم که آنقدر روی نقش تمرکز کرده بودی که حتی نمی توانستی ...
سینمای ایران از حاشیه تا متن؛ هفته اول آبان
قیمت پالتو چرم تمساح!/ روش تنبیه فرزندان هندی ها/ هزینه های شفر برای باشگاه استقلال
...> ------------------------------------------------------------------------------- من بچه بودم هربار از بابام میخواستم یچی برام بخره، از طریق برهان خلف بهم ثابت میکرد تو به اون چیز احتیاج نداری ------------------------------------------------------------------------------- اون لبخندی که رضا پرستش آخرش زد قشنگ معلوم بود میخواست که مسی به بردش شک کنه ...
سوالات کنجکاوانه کودکان، چگونه پاسخ دهیم؟
با کودکتان صحبت کنید، بگویید: این جابه جایی می تونه خوشحال کننده باشه، چون بابا می خواد شغل بهتری رو امتحان کنه و ما می تونیم پول بیش تری داشته باشیم. اگر می خواهید جواب حسی به کودکتان بدهید، بگویید: ما می ریم جایی که مثلا به خونه خاله یا عمو نزدیک تر باشیم. یا می توانید بگویید: من می دونم برای بچه ای به سن تو، این اسباب کشی خیلی جذاب نیست، اما از اون جایی که ما یه خانواده ...
واکنش بهارک صالح نیا به برداشت مطبوعات ایرانی از پست اینستاگرامی اش!+ عکس
کی میخواد، باشه تابناک با تو جان در هر صورت در یک اقدام عجیب دیگر توصیه میکنم حجاب خوب است در مصرف آن صرفه جویی کنید ...چون دیگه نه لازمه زحمت ورزش کردن و خود آرایی بیش از گردی صورت را بکشید نه نگران بد هیکلی یا خوش هیکلی باشید ( چون در تلویزیون ملی خوش هیکلی هم واسه خودش دردسرهااا داره ) پنهون کردن بهترین راهه اینستاگرام بهارک صالح نیا گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ seemorgh.com/culture اختصاصی سیمرغ ...