سایر منابع:
سایر خبرها
روایت نعیمی پور از سوء استفاده سیاسیون از اسناد سفارت
.... از آن برنامه ریزی ها بگویید که چطور مطلع شدید و پذیرفتید که در اجرای این برنامه مشارکت داشته باشید؟ چه کسی شما را از این برنامه مطلع کرد و به شما پیشنهاد مشارکت داد؟ من از موضع خودم ماجرا را روایت می کنم و هر آنچه دیدم را می گویم. من به خاطر فشارهای زیادی که در نیمه اول سال 58 تحمل کرده بودم، تصمیم داشتم مدتی به تحصیل بپردازم تا کمی فضایم تغییر کند چون دوره خیلی پرتنشی را گذرانده ...
چهار اپیزود از زندگی زنان سرپرست خانوار
...: دیگه فکرهام رو کردم گفتم این همه خانم دستفروشی میکنن، پیش خودم می گفتم من هم میرم دستفروشی. چند روز می رفتم مترو دیدم نه کار من نیست. چاره ای نداشتم که لیف هام رو بیارم اینجا بفروشم. کنار لیف، گاهی عروسک بافتنی هم می فروشم. از شانس امروز نیاوردم. حالا یک هفته کار برام 30 هزار تومن بیشتر نداشته . محدثه یکی از زنان سرپرست خانوار است که همه بار زندگی خانواده اش را به دوش می کشد. کرایه ...
سالم می آییم مریض برمی گردیم
وقتی به او گفتم بیمار خودم هستم تعجب کرد و گفت، اگر نمی دیدمت فکر می کردم پیرتر باشی، ریه ات 20 سال از خودت پیرتر است، این درحالی است که من حتی سیگار هم نمی کشم. بعد از این که به پزشک گفتم سیگاری نیستم از من شغلم را پرسید و به او گفتم مغازه دار هستم. همان لحظه از من آدرس مغازه ام را پرسید، از سؤالش تعجب کردم، اما وقتی به او گفتم بر یکی از خیابان های شلوغ تهران، گفت علت بیماری ات هم ...
هیتلر پیش از نابودی اروپا، آلمانی ها را از بین برد
زندگینامه به تنهایی؛ بلکه اتوبیوگرافی هایی را دوست دارم که در قالب اثر هنری بیایند که کار بسیار پیچیده ای است. اینکه اتوبیوگرافی تجربه خودت در کتاب بیاید، سخت است. به طور مثال در کتاب های شما. حالا سوالی در خصوص یکی از تجربه های زندگی شما دارم. شما از چه زمانی شروع به نوشتن کردید؟ وقتی که بچه خیلی کوچکی بودم، یعنی قبل از اینکه به مدرسه بروم و همچنین در اولین سالی که به مدرسه رفتم، همیشه مریض ...
بفرمایید آدرنالین
که این شغل را انتخاب نکردند. به همین خاطر آنها از لحاظ روحی با این مساله درگیرترند. این که چقدر یک بدلکار می تواند به خانواده اش اطمینان خاطر دهد، از آن سوالات سخت است. همین چند وقت پیش در آمریکا در فیلم دِدپول2 یک بدلکار موتورسوار خانم، در یک صحنه جانش را از دست می دهد. در خیلی جاهای دنیا بدلکاران جان و سلامت خود را از دست می دهند. خطر، قانون طبیعی این کار است. از تام کروز تا جکی چان ...
عجیب ترین معلولیت دنیا / پر پرواز شاهین دنا نیازمند کمک خیرین+تصاویر
شهر تا به آن شهر از این مسئول تا آن مسئول،همگی قول مساعدت دادند اما بعد از چند روزی ما را فراموش کردند. پدر شاهین گفت: روزی نیست که برای درمان شاهین به کسی رو نزنیم. مشکل اصلی ما پول و مایحتاج درمان و عمل جراحی پاهای شاهین است و به هر کسی از مسئولان که فکر می کردیم می تواند برای درمان شاهین به ما کمک التماس کردیم و کسی به ما کمک نکرد. کارگر فصلی ام و روزی نیست که سر گرسنه بر ...
- برسد به دست خانم ف - در بازار کتاب - روایتی از دلدادگی در دوران جنگ
مساله ای که اینجا را برایم بدون تو مشکل نمی کند این است که خداوند قبول کند در راه اوست تا در آن دنیا خجالت زده نباشم که شما در بهشت و من در انتظار صف عذاب شوندگان. چون اگر اینطوری شود شما هم پیش خداوند از این شوهر خجالت نمی کشید... این حرف ها را در اولین روز ورودم به دو کوهه برای فتانه نوشتم. بعد از یک روز جدایی چنان دلتنگی بر من غالب شد که انگار به آخر دنیا رسیده بودم و هیچ راه برگشتی ...
تولد نوزاد بی دست، قصور پزشکی یا محرومیت؟
در بیمارستان ابن سینای دلفان متولد می شود، اما با تولد این نوزاد همه شگفت زده می شوند و پدر و مادر در کمال ناباوری می بینند که فرزندشان هردو دست را ندارد. بعد از عمل سزارین وقتی پرستار نوزاد را برای خوردن شیر در آغوش مادر می گذارد، بی هوش می شود چراکه مادر طاقت دیدن نوزاد بی دستش را ندارد. تولد نوزاد بی دست در دلفان به دنبال این ماجرا و به جای ماندن یک سؤال بزرگ که ...
این بازیگران هالیوود، از فیلم های خود متنفرند!
و خودش با نامزد دیگری وارد رابطه می شود. شاید مردم نقش من را دوست داشتند اما من خودم از آن متنفر بودم. من دوست دارم که پیغام های خوبی را به مردم منتقل کنم نه مانند آنچه در فیلم بوده ام. شر - 'BURLESQUE' به گفته شر: این فیلم می توانست فیلم بهتری باشد و من همیشه از این بابت غصه می خورم. علاوه بر آن کارگردان آن هم واقعا وحشتناک بود. یادم می آید که او به من گفت: نظر تو هیچ ...
چرا برخی سربازها خودکشی می کنند؟
من مقصر نبودم و همچنان ضربه اش را می خورم تا لحظه ای که تمام کنم این زندگی را، کاری که بالاخره یک روز می کنم. زندان رفتم و سابقه دار شدم، هیچ اعتباری نه پیش خودم و نه خانواده و فامیل ندارم. هیچ راهی برای ادامه زندگی من نیست. اگر این سال ها اسلحه دست من بود خیلی پیش مرده بودم. خدمت من را دوایی کرد و خانواده ام را هم ازم گرفت. دیگری چیزی برای من نمانده است. از همه بدتر این که دیگر وجود و اعتباری ...
تفتیان: استعداد بولت را هم داشته باشم، بدون امکانات موفق نمی شوم
همین امروز شروع کنیم. این روزهایی که داریم از دست می دهیم افسوسش را بعد از مسابقه می خوری. حتی الان هم کمی دیر شده. من هر سال این موقع در فصل آماده سازی عمومی ام بودم اما متاسفانه امسال هنوز شرایط اردویی و مربی ام فراهم نشده و نتوانستم تمریناتم را بدون دغدغه انجام دهم. البته وقتی وزیر از شما مدال المپیک خواسته، دیگر باید از الان روی مدال جاکارتا حساب کنیم. اگر توافقات مطابق نظرتان نباشد ...
من مرگ را در مقابل زندگی کردن خفت بار با ستمگران جز میعادت نمی بینم
گفته بودی 100 تومان جلو به من رسید که در حال آموزش بودم و 100 تومان دیگر بعد که در یگان دریایی کنار رود کارون بودم به من رسید و پولی از بچه های دوستم گرفته بودم و چند قطعه عکس گرفتم و 12 تا است و این یک عکس از همان آنها است و در مورد مدرسه که نامه از طرف مدرسه به من رسیده بود به فرمانده مان گفتم چون می خواهی بروی به جزیره حالا نمی توانی بعد هر وقت که به جبهه رفتی می توانی امتحان بدهی و بعد می آیم به ...
فخیم زاده: مخالف نشان دادن چهره معصومین هستم
سفارشی خواهد شد. ببینید من یک فیلم پلیسی به نام خواب و بیدار را انجام دادم. آقای قالیباف من را صدا کرد و گفت که آیا می شود فیلمی پلیسی برایم بسازی. در جواب گفتم که من نمی توانم این کار را انجام دهم. ایشان فرمود که مردم خیال می کنند که هم ما همان پلیسهای قدیمی هستیم و هم مجرمین همان مجرمین سابق هستند حال آنکه هم ما تغییر کرده ایم و هم مجرمین بسیار پیچیده تر شده اند. من رفتم و خودم را درگیر قضیه کردم تا ...
روزی که رهبر و حاج قاسم به دیدار ام البنین کرمان رفتند + تصویر
خانم و امثال ایشان و شما که خانواده شهید هستید.آقا ادامه می دهند: واقعا این شهادت ها به زبان آسان می آید، این تحمل های بزرگ به زبان ساده است، اما کارهای بسیار بزرگی است. دیدار با شماها که خانواده شهید هستید برای ما یک افتخار است. ...بعد از این دیدار به خانه آبجی بتول می رویم. مادر محسن (آبجی بتول) هم شروع به بیان خاطراتش از پسر شهیدش می کند: وقتی محسن را باردار بودم چند باری خواب ...
نادر مشایخی: در غربت عاشق فروغ شدم
نداشت و می گفت: این ایرانی ای که موسیقی مدرن کار می کند کی هست؟! به هر حال تماس گرفتم و به ایشان گفتم که ما می خواهیم یک شب با ترجمه های آلمانی اشعار فروغ را اجرا کنیم. هانا گفت حاضر است بیایدو خیلی زود هم قبول کرد. گفتم: چه زود گفتید، من فکر می کردم حالا باید کلی برای تان توضیح بدهم و خودم را آماده کرده بودم که این چیزها را بگویم. اوگفت: نه، لازم نیست. من عاشق فروغم و دوستش دارم. گفتم ...
دانشگاه هنر ، از درختان کنده شده تا کارشناس رانده شده
به گزارش خبرنگار ایمنا ، نخستین خبرها از سال گذشته و به دنبال قطع بیش از 9 سرو نقره ای در خانه تاریخی مارتا پیترز رسانه ای شد اما این اقدام تا جاییادامه پیدا کرد که تاکنون چندین اصله سرو نقره ای، حدود 10 اصله سرو شیراز، چندین اصله پالم و یک اصله میخک هندی که گفته می شود حدود 20 سال گذشته کاشته شده بود، همه در عرض یک سال، در گوشه ای از شهر اصفهان در یک مکان علمی، آموزشی فرهنگی توسط تعدادی از ...
گفت و گو با فریدون جیرانی، درباره داستان های جنایی و خفگی
...> یعنی این نوع روایت پردازی و فضای استیلیزه شده را برایت یک ایراد می دانستند؟ بله، حتی رفیق صمیمی ام. عده ای هم گفتند که تو هم روشنفکر شدی! من هم گفتم معنی روشنفکری را از این چیزهایی که شما می گویید نمی فهمم ولی هر کاری که روال مرسوم را به هم بزند شکل دیگری پیدا می کند و می شود دل بستگی شخصی. معمولا بعد از چنین تجربه هایی، سینمای بدنه طوری برخورد می کند که یعنی تو دیگر کارگردان آن سینما ...
حکایت حال جامانده ای از سفر عشق!
مانده ام را ندارم؛ اما اتفاقی سر راهشان قرار گرفتم. جامانده از سفر! همه رفتند و من ماندم و نگاهی آواره به دنبال پرچم سرخی که خودم برای نشانه کاروان دوخته بودم! در لابه لای اشک هایم به یاد شش سال پیش افتادم؛ زمانی که شنیدیم در شلمچه برای پیاده روی اربعین اسم نویسی می کنند و ظرفیت پر شده و جایی برای من نیست. بالاخره طی یک قرعه کشی قرار شد دو نفر از طلبه های ...
"حمید گنجایش" دقیقا کجایی؟
"خبر نورآباد" – سرویس یادداشت: احسان احسانی خطاب به حمید گنجایش در خصوص چند مطلب منتش شده از سوی وی واکنش نشان داده و یادداشتس را برای وی ارسال کرده است. دوست من سلام ، شنیده ام که دست به قلم برده ای و بابت جاده هنوز احداث نشده تشکر کرده ای ! حتما از سر ادب و نزاکت بوده اما بگذار چند کلامی را اینجا در محضر مردم خطاب به شما عرض کنم : دوست من شاید این جاده بعد از دو سه سال ...
نامه ای از فدریکو گارسیا لورکا به پدرش
نظرتان منطقی بودند؟ اگر مخالفت شما به خاطر این است که فکر می کنید پول زیادی خرج می کنم، بگویید. مثل مرد جواب خواهم داد. وقتی کله کسی خوب کار می کند، پول در آوردن هم راحت است. نظرتان را بگویید. پدر! خواهش می کنم نامه ام را خوب بخوانید و درباره اش فکر کنید. باید بدانید که من یکی از اشیاء دوست داشتنی شما نیستم. من زندگی و تصمیم های خودم را دارم. آدم باید شجاع و جسور باشد. خواهش می کنم دراین مورد با وکیل، پزشک و دوستانتان حرفی نزنید. با مادر و بچه ها مشورت کنید. فکر می کنم حق با من است. می دانید که با همه وجود دوستتان دارم فدریکو مادرید- 10 آوریل 1920 ...
هزار داستان شنیدنی در شبکه نسیم
در جریان است. ممکن است زمین بخوریم اما بعد بلند می شویم. فلسفه زندگی همین است. چطور وقتی بچه زمین می خورد، بعد از او می خواهیم که بایستد. بنابراین زندگی هم فراز و نشیب دارد. سعی کرده ایم هر شب فقط یک مهمان نداشته باشیم تا برنامه برای مردم هم تنوع داشته باشد. همه عوامل زحمت می کشند تا مردم بیننده یک برنامه خوب باشند. وی در پاسخ به این که برخی هنرمندان هنگام اجرا استرس دارند و حتی سوالاتی ...
نگذارید شهدای مدافع حرم فراموش شوند
. اصلاً باورمان نمی شد، اما گویی همه می دانستند غیر از ما. من از سر کار آمدم. با لباس کار بودم، یک شب بچه های سپاه آمده بودند برای دیدنم. آنجا دیگر متوجه شدم که مصطفای من به شهادت رسیده است. تنها از خدا خواستم که به من صبر بدهد و بعد هم خدا را شکر کردم. گفتم خدا را شکر که این اولاد صالح را به من دادی و تو را شکر که در این راه رفتی. حالا فقط افتخار می کنیم. افتخارمان این است که پسرمان از حرم حضرت ...
تک فرزند ها داستان غم انگیزی دارند
.... عروسی دخترخاله ام بود، دو تا برادر داشت که یکی خارج از کشور بود، در واقع این آدم شب عروسی اش هیچ کس را نداشت. شاید الان خنده دار به نظر بیاید. از طرفی در یک سنی پدر و مادر دوست دارند بچه هایشان دور و برشان باشند، اما وقتی کم باشند این اتفاق نمی افتد یا چون همه تمرکز روی همین بچه است، اگر اتفاقی بیفتد خانواده کل سرمایه اش را از دست می دهد. به لحاظ روانی هم به نظرم بچه های تک فرزند ...
روایتی از دلدادگی زائران اربعین به سیدالشهدا(ع)/زائرانی که از حرم تا حرم رکاب می زنند
است و مدت ده روز است در مسیر هستیم و هر لحظه که به کربلا و کنار ضریح فکر می کنیم احساس شور و شعف وصف ناشدنی در ما به وجود می آید و خستگی راه از تن ما فراموش می شود. از او پرسیدم: چرا این همه راه را اینگونه می روید، شما می توانستید با خودرو بروید کنار مرز و راحت از آنجا پیاده می رفتید، این همه مسافت و خستگی هم نبود؟ جواب داد: اولا این عشق ارباب است که ما را از شهرمان تا کربلا می ...
خاطرات مترجم اسناد لانه جاسوسی از روز تسخیر
.... همه ما می فهمیدیم برادرانی که باید تصمیم بگیرند، برادرانی هستند که از ما دعوت کرده اند به آنجا بیاییم و ما تابع آنها بودیم. تجربه خیلی خیلی زیبا و عمیق و معنوی ای برای من در لانه بود. من با دانشجویان داخل کشور قبلا کار نکرده بودم. از اینجا چند تا رفیق خوب پیدا کردم که اسم چند تا از آنها محمد است. من واقعا شب زنده داری شان را دیدم چون همه با هم در همان ساختمان زندگی می کردیم. حفاظت اسناد بعد ...
پایم را برای فروش گذاشته ام
کردم تا یک فرصت به من بدهند و بالاخره این فرصت را دادند و توانستم یک دوره با بچه ها تمرین کنم. هیچ چیزی از اسکی نمی دانستم و با دو عصای معمولی رفته بودم. تازه آن جا بود که متوجه شدم داستان فرق می کند. بعد از 6-5جلسه توانستم روی اسکی بایستم و کمی سر بخورم. آن اردو که به پایان رسید، به کمک دوستانم یک سری عصای اسکی معلولان ساختیم و دوباره با آن عصاها رفتم. از سماجتم خوش شان آمد و قبول کردند. در این ...
قرآن ظاهر و باطن انسان را تا کمال به حرکت وا می دارد
می خواهد، برای چه پوشش دومیلیون تومانی؟ من یک خوراک می خواهم، لقمهٔ نان و پنیر یا نان و خرما که از گلوی من پایین رفت، من که دیگر مزه اش را حس نمی کنم، حالا بهترین چلوکباب یا نان و پنیر باشد؛ یک محلی هم می خواهم که به داد مردم برسم! من نمی خواهم در جایی با صدتا دربان و صدتا تفنگ و صدتا پارابلُم و صدتا خنجر و صدتا نیزه بنشینم، بلکه من حاکم هستم یعنی بین مردم داوری کنم و دردشان را برسم؛ بعد هم این ...
ماجرای مرگ تلخ دختر فداکارترین راننده تاکسی تهران
هایی حواسشان نیست به مقصد رسیده اند. از این 41 سالگی که در خیابان های تهران گذرانده اید، حتما خاطره زیاد دارید. بله همین طور است... اما بعضی ها را هیچوقت فراموش نمی کنم مثلا یک بار وقتی در خط میدان راه آهن بودم، چند مسافر سوار کردم که عجله داشتند به قطار تبریز برسند، بعد از پیاده کردن مسافرها به خانه برگشتم چون شب شده بود. اما زیر صندلی ماشین یک کیف زنانه پیدا کردم که حدود نیم ...
مخاطبان از فیلمسازان باسوادترند
را بیشتر نکن چون به شعار نزدیک می شود؛ مخاطب عام را پس می زند. مخاطب عامی که هیچ چیزی در مورد اتفاقات درون حرفه سینما را نمی داند شاید برایش اصلا جذاب نباشد که چه اتفاقی برای فیلم اولی ها می افتد؛ پس اطلاعات را در حدی ارائه کن که فقط به شخصیت پردازی کمک کند و حال و هوایی از حرفه یکی از کاراکترهایت را نشان بدهد. البته خودم هم نگران بودم که مردم ارتباط برقرار نکنند. در واقع چون به گونه ای درد دل خودم ...
بیرانوند بداند حرف هایش برای او تبعات دارد
عوض می کنند. قلیچ خاطرنشان کرد: بازیکنان الان بی ظرفیت شده اند، منظورم به همه آنها نیست بلکه منظورم کسانی است که خودشان می دانند، خود شما خبرنگاران و مردم همه چیز را بهتر می دانید. من دشمنی با کسی ندارم اما بازیکنان باید مواظب حرف ها و حرکاتشان باشند. بازیکنان این روزها نه برای مردم احترام قائل هستند و نه پیشکسوتان. آنها با اکراه و به زحمت با مردم یک عکس یادگاری می گیرند و پیشکسوتانشان را هم نمی شناسند. من 12 سال به عنوان بازیکن در پرسپولیس بودم و چند سال هم در این تیم مربیگری کردم اما ادعایی ندارم. بازیکنان این دوره فقط به فکر منافعشان هستند و به چیزی جز پول و منافع فکر نمی کنند. ...