سایر منابع:
سایر خبرها
رازهای عجیب و شگفت انگیز درباره مردان
این دلیل که زنان در واقع رنگ های بیشتری نسبت به مردان می بینند. یادتان باشد دفعه بعدی که درباره یک رنگ باهم اختلاف نظر پیدا کردید احتمالا شما اشتباه می کنید و شاید نیاز باشد عذرخواهی کنید. طبق تحقیقات، مرد ها نسبت به زن ها در تشخیص رنگ ضعیف تر عمل می کنند. تحقیقی که توسط دانشگاه مریلند انجام شد، نشان داد که توانایی دیدن رنگ قرمز فقط در کروموزوم ایکس یافت می شود. این یعنی زنان در شناسایی رنگ ها بهتر ...
مارادونا، شهرت، مواد مخدر و سقوط
نیستم او با یک پرتغال به راحتی انجام می دهد. لبخند دیگو آرماندو مارادونا وقتی در قاب فوتبال پوسید که ابعاد تازه زندگی او، دنیا را تکان داد. در سال 2000 اسطوره به بیمارستانی در اروگوئه منتقل شد. مارادونا به دلیل مشکل اضافه وزن، اعتیاد به کوکائین و ناراحتی قلبی تا حد مرگ رفت. مارادونا یک بار گفت من در زندگی به هیچ کس جز خودم بدی نکرده ام. او مارادونای دوست داشتنی بود چون انسان ...
و اگر مرگ نبود...
جنگ جهانی اول و جست و جوی معنی پس از ویرانی های جنگ جهانی دوم بود. انسان، قادر به خشونت و بی رحمی ای استثنایی شده بود، حدود 61 میلیون نفر فقط طی جنگ جهانی دوم کشته شدند. مردم به طور طبیعی هر روز به فکر مرگ، وحشت و ناامیدی بودند. چشم انداز مرگ و نابودی میلیون ها نفر نزدیک بود. همه این ها چه معنایی داشت؟ آیا زندگی بی معنی بود؟ انسان ها، با اضطراب مرگ چگونه دست و پنجه نرم می کنند؟ چگونه می توانند از ...
عابدزاده: همیشه به خاطر پدرم می خواستم دروازه بان شوم
به گزارش دولت بهار، امیر عابدزاده که به تیم ملی فوتبال کشورمان دعوت شده است درباره حضورش در اردوی تیم ملی و شرایطش صحبت کرده است. * با آگاهی از تاریخ حضور پدر شما در تیم ملی، از احساست در خصوص دعوت به تیم ملی بگو؟ این امتیاز بزرگی است که من اینجا هستم. یکی از آرزوهایم این بود. بنابراین احساس بسیار خوبی دارم که با تیم ملی هستم. این یکی از اهداف دیگر من است که بدان دست پیدا ...
سرداری که با همسرش خاتم کاری می کرد + عکس
نون مون را هم با سختی به دست می آوردیم. من بافتنی می بافتم. ایشون در ساعت های بیکاری خاتم کاری می کردن تا ما بتونیم زندگیمون رو بگردونیم. بچه داری هم بالاخره مشکلات خودش رو داشت. اون موقع گاز نبود، کپسول استفاده می کردیم. واقعا سخت بود، ولی زمان های نبودن ایشون خیلی سخت تر می گذشت. آخه من تازه ازدواج کرده بودم، زود بچه دار شده بودم، سنی نداشتم. یه وقتایی پشت گوشی که تلفن میزدن و حال من رو می ...
بسته شعری ویژه اربعین حسینی
آن شمایم بسته است خودش را به شما نامه سیاهی ******** شعر غامرضا سازگار ویژه اربعین حسینی بی تو دلم، بسمل بی بال بود داغ چهل روزه، چهل سال بود طایر جان، دور سرت می پرید مرغ دلم، گوشه ی گودال بود سلسله، گردیده النگوی دست خار، به پای همه خلخال بود سینه ی ما، داغ روی داغ داشت خال لب ما، همه تبخال بود همره ما، تار و نی و چنگ ...
نگاهی به کتاب جامعه شناسی سیاسی قدرت در عربستان
سالار عربستان از همه برجسته تر هستند. این خانواده چندین دهه است که در دربار سلطنتی حضور دارد. آن ها از ملازمان نزدیک به ملک عبدالله هستند. مهم ترین شخص تویجری ها عبدالعزیز بن عبدالحسین می باشد. زمانی که هنوز 21سالش نشده بود منصب خزانه داری بخش سدیر را در سال 1938 از پدر خود به ارث برد. * شورای وزیران و شورای مشورتی: این دو شورا بیشتر در اختیار دیوان سالاران و فن سالاران با سابقه است. ابن ...
آداب و اعمال و مستحبات مخصوص روز اربعین
مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ ] وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ. خدای من تو را شاهد می گیرم که من دوستم با آنان که او را دوست دارند،و دشمن با آنان که با او دشمنند،پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول خدا،گواهی می دهم که تو در صلب های بلندمرتبه و رحم های پاک ...
این قدر زوج ها را “کِش” می داد تا منصرف طلاق شوند/می گفت در قیامت درباره تبعیت از آیت الله خامنه ای ...
گذاشته است." شیخ جعفر شجونی را همه با خاطرات مبارزه با پهلوی، صراحت کلام در مواجه با مسائل سیاسی و البته شوخ طبعی هایش می شناسند. روحانی مبارز و مجاهدی که تا آخرین لحظه عمر خویش دست از مبارزه و روشنگری برنداشت و حتی در آخرین مصاحبه خبری خود که چند روز قبل از رحلت بود، گفت که همواره با مبارزات دوران پهلوی و البته حمایت های صریح از انقلاب اسلامی، امام و رهبر معظم انقلاب افتخار و برای قیامت ...
حسین(ع) فاتح ملک عشق و دل
عنوان یک استراتژی مطرح می شود: آن امام عاشقان، پور بتول سرو آزادی ز بستان رسول تا قیامت، قطع استبداد کرد موج خون او چمن ایجاد کرد بهر حق در خاک و خون غلطیده است پس بنای لا اله گردیده است تیغ بهر عزت دین است و بس مقصد او حفظ آیین است و بس به هر حال، این دو شعار، هیهات منا الذله و مرگ به عزت بهتر ز ذلت ، دست مایه شعارهای دوران انقلاب و حتی دوران جنگ ...
حاضر نیستم شغلم را با طلافروشی عوض کنم
تماس گرفتند و گله داشتند که چرا بازار را خراب می کنی. من هم مجبورم همرنگ جماعت باشم. مردم هم برای اینکه همرنگ جماعت شوند بدلیجات می خرند. چطور؟ مشتری های خانم من معمولا وقتی خرید می کنند به این فکر هستند که مثلا در جشن ها دست و گردن آنها خالی نباشد. این افراد معمولا پول خرید طلا را ندارند، وگرنه هرگز به مغازه امثال من مراجعه نمی کردند. البته افراد زیادی هم تنوع طلب هستند. ...
دفاع از اسلام محدودیت مرزی ندارد
همزمان با فرارسیدن ایام سالگرد شهادت مدافع حرم حجت اصغری شربیانی ، خبرنگار ما گفت وگویی را با خواهر این شهید والامقام انجام داده است که ماحصل این گفت وگو را در ادامه می خوانید: ** از دوران کودکی و نوجوانی برادر شهیدتان بگویید. شهید حجت اصغری شربیانی سال 1367 در شهر ری متولد شد. وی در دوران کودکی شیطنت هایی داشت، ولی بسیار مهربان بود، اما بعد از رسیدن به سن تکلیف خیلی آرام شد ...
گفت و گو با جواد علیزاده درباره زندگی و نوستالژی هایش
خانواده هستم و مشغول استراحت! به هرحال سنی گذشته و انرژی گذشته را ندارم! چرا دفتر شما همیشه شلوغ است! پر از مجله و اقلام ریز ودرشت! بعضی لیبل های روی کتابخانه فکر کنم مال 20 سال پیش است که من توی مجله شما کار می کردم! بله خب! واقعیت این است که دفترم کوچک است و دل کندن از یک سری چیزها سخت! در هر بی نظمی هم یک نظمی هست که در نتیجه آن خودم خیلی راحت همه چیز را پیدا می کنم! اینطوری اگر دزدی هم ...
پسر خسرو شکیبایی چطور بازیگر شد؟
می توانستید وقتی در ایران بودید کار بازیگری را آغاز کنید، اما رفتید تا خودتان را در رشته ای و شغلی محک بزنید که در آن حامی نداشته باشید. بله. همین طور است. اگر قرار بود کار بازیگری را در آن دوران شروع کنم بهترین زمان همان دوران قبل و پس از فوت پدرم بود. درست زمانی که همه به یاد پدر بودند و به قول معروف می شد تا تنور داغ است چسباند. اما من نمی خواستم این کار را بکنم و در حال حاضر هم نمی ...
بیرانوند برای حضور در تراکتورسازی با چه کسی مشورت کرد؟
می کرد. وقتی بابا وسایل ورزشی مرا پاره می کرد حس می کرد مرا یک دل سیر زده! چون می دانست وسایلم را خیلی دوست دارم و حاضرم هر کاری برای فوتبال بکنم. چه سالی وارد تهران شدی؟ – من سال 86 به تهران آمدم؛ یعنی وقتی که 15 سالم بود. من هست و نیست های فوتبال در تهران را نمی دانستم. نمی دانستم زیرگروه هایی هست، آسیاویژنی وجود دارد، من فقط سوار اتوبوس شدم تا برای فوتبال از خرم آباد به ...
طعمی تلخ مثل جنگ
. مادر طلاهایش را فروخت تا توانستیم در کرمان شاه یک خانه بخریم. مدرسه ام عوض شده بود، ما جنگ زده بودیم و بچه های کلاس طوری به من نگاه می کردند که انگار بیماری خاصی دارم. طولی نکشید تا آن جا را هم بمباران کردند. باز هم مجبور شدیم به خانه مادربزرگ برویم. روزی پدر آمد، اما دیگر لبخندی نمی زند حالش خیلی بد شد. عمه و مادرم او را به تهران بردند چند روز بعد ما هم رفتیم. به پدر گفتم: چرا موهایت ریخته است، گفت ...
هتلی ها وامدار شرایط جنگ است
...، عاشقانه، قاتلانه که مستند است و چه هتلی ها که نمایشی اجتماعی است، قرار نیست حمایتی صورت گیرد و من اصلا نمی خواهم حمایتی داشته باشم چون استقلال مرا از بین و نفس کار مرا زیر سوال می برد. اواخر سال گذشته که نمایشنامه شلتر را نوشتم و با کارگردانی امین میری روی صحنه رفت، از من می پرسیدند آیا از ما حمایت شده است که من پاسخ می دادم اصلا قرار نیست از ما حمایت شود! چون تئاتر من، تئاتر فریاد و اعتراض ...
قاتل پدر از طناب دار رهایی یافت
اعترافات تکان دهنده اش به کارآگاهان گفت: زمانی که پدرم درحال استراحت بود او را با ضربات متعدد چوب و چاقو به قتل رساندم. سپس از خانه نیمه ساز همسایه مصالح ساختمانی آوردم، جسد را داخل کمد دیواری دفن کردم و رویش سیمان ریختم. پدرم مرد بداخلاقی بود و بداخلاقی هایش باعث شد مادرم مریض شود و حدود 4 ماه قبل بمیرد. بعد از مرگ مادرم متوجه شدم که پدرم قصد دارد دوباره ازدواج کند و همین مسأله خشم من ...
- ویل دورانت - ایرانیان را چگونه می دید؟
.... زنان طبقات بالای اجتماع جرات آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان رفت و آمد کنند و زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را - ولو پدر یا برادرشان باشد - ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده است، هیچ صورت زنی دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد. پادشاهان ایرانی به روایت ویل دورانت ...
دستگیری 373 تبهکار در عملیات رعد 4
مشغول به کار شدم و بعد از چند روز صاحب آنجا به من اعتماد کرد. حدود 10روز از شروع به کارم در آنجا می گذشت که نقشه سرقت را اجرا کردیم. چند رأس گوسفند سرقت کردید؟ یک شب که به جز من هیچ کس در دامداری نبود با دوستم تماس گرفتم و او با یک کامیون خاور آمد. حدود 170گوسفند را داخل خاور ریختیم و آنها را شبانه به همدان بردیم. ما حتی 2سگ گله را هم با خودمان بردیم تا آنها را هم بفروشیم. در ...
زندگی و زمانه نجم السلطنه ، مادر نخست وزیر در تبعید
محاسبه و وساطت خانواده طرفین انجام شد. خانواده های فیروزمیرزا و میرزا هدایت آشتیانی وزیر دفتر از قبل با هم آشنایی داشتند و ترتیب این ازدواج دشوار نبود. وزیر دفتر هم جوان نبود و پیش از آن، همسر و چندین فرزند داشت؛ اما او ثروتمند بود و در نظر نجم السلطنه با همه مصائب، وصلتی مناسب می آمد. ازدواج با وزیر دفتر دو سال پس از فوت مرتضی قلی خان برپا شد. یک سال بعد نجم السلطنه پسری به دنیا آورد ...
بهترین نصیحت ها از چهره های موفق
برادرم بپرسد که این هفته چه شکست هایی خورده ایم. وی ادامه داد: به خاطر می آورم که از مدرسه به خانه برمی گشتم و به او می گفتم که "پدر، من می خواستم فلان کار را انجام بدهم ولی اصلا از پسش بر نیامدم.” پدرم با خوش حالی می گفت: "بزن قدش!” در واقع اگر آن هفته چیزی برای تعریف کردن نمی داشتم و در کاری شکست نخورده بودم، ناراحت می شد. همین طرز رفتار بود که به سارا بلیکلی جرات پذیرفتن ریسک های بزرگ تر ...
پدران و پسران ملی پوش
یکی از فوتبالیست های مطرح ایران در اواخر دهه سی و دهه چهل بود. او بازیکن دارایی بود و برای تیم ملی هم بازی می کرد. از آنجا که در آن زمان تیم ملی دیدارهای رسمی زیادی انجام نمی شد تنها هفت بازی رسمی در کارنامه تیمسار نو آموز ثبت شده است. نو آموز سالها رئیس فدراسیون فوتبال ایران بود و در دوران ریاستش، پسرش آرش هم ملی پوش شد. آرش پس از چهره شدن در پاس از سوی علی پروین به تیم ملی دعوت شد. او 8 مهر 1371 ...
بخشش قاتل پدر از سوی خواهر
مادرم بر اثر سرطان فوت کرد و پدرم را در مرگ او مقصر می دانستم. بعد هم اختلاف و درگیری مان بیشتر شد. آن شب از شدت کینه ای که داشتم، پدرم را کشتم، اما اکنون پشیمانم. دیروز تنها دختر مقتول به اداره دهم پلیس آگاهی تهران رفت و برادرش را بخشید. او به افسر تحقیق گفت: پدرم کمی تندخو و خسیس بود، هزینه دانشگاه برادرم را نیز بدرستی نمی پرداخت، بعد از بازنشستگی و فوت مادرمان اخلاق و رفتارش بدتر شده بود ...
شخصیت شناسی شمربن ذی الجوشن
...، در این خطبه، شماری از خوارج را نام برده و شمر را نیز در ردیف آنان آورده است. شاید مقصود ایشان این بوده است که بگوید شما خوارج که ادعای دینداری دارید، کسانی هستید که فرزند دختر رسول خدا (ص) را خواهید کشت. بعد از آن شمر در شمار اطرافیان معاویه شد. شیخ مفید در کتاب شریف الاختصاص آورده است: معاویه، نامه ای برای امیرالمؤمنین، علی (ع) فرستاد. حضرت نیز پاسخ آن نامه را نوشت و به دست طرماح ...
گفتگوی خواندنی با مادر شهید مدافع حرم دهه هفتادی ماجرای نذر آب برای رفتن به سوریه
رزمی هاپکیدو بود. پدر عباس آقا پاسدار هستند؟ بله ولی الان بازنشسته شده و جانباز دوران جنگ هم است. از 13 سالگی و ابتدای جنگ در منطقه بود. بعد که ازدواج کردیم تا سال 73 در منطقه بودیم. بعد از جنگ برای پاکسازی مناطق مین گذاری شده و تفحص شهدا می رفت. ما دزفول بودیم که مدتی برگشتیم و عباس در تهران دنیا آمد و دوباره رفتیم و تا سه سالگی عباس، در دزفول بودیم. پس پسرتان از همان ...
برای "آبانی "های سینمای ایران
در هند فیلمبرداری شد را بر عهده داشت . او در کنار حرفه اصلی خودش در فیلم های سینمایی چون ترمینال غرب (1395)، این سیب هم برای تو (1393)، قلاده های طلا، قصه عشق پدرم (1391)، فیتیله و ماه پیشونی (1390)، بندرگاه عشق (1346)، دختر همسایه (1340) هم بازی کرده است. این هنرمند که امسال 77 ساله می شود در گفتگویی درباره علت روی آوردنش به هنر گفته بود که از کودکی به صحبت کردن در جمع علاقه مند بوده و ...
آنچه در برنامه نود دیشب گذشت
دیگری از این برنامه بود که مشروح گزارش این اتفاقات را در زیر می خوانید: در ابتدای برنامه سوال مسابقه نظرسنجی درباره انتخاب گل برتر ماه گذشته پخش شد: ( فیلم ) کلیپ خلاصه ای از آنچه در برنامه امشب خواهیم دید پخش شد که شامل بخش های زیر بود: خاطره انگیزترین پیروزی های منصور پورحیدری یک سال بعد از درگذشت پدر استقلال ( فیلم ) گفت و گو با مصطفی دنیزلی سرمربی سابق ...
نسخه مرگ در گردنه گدوک
اتوبوس در شیب گردنه شتاب و سرعت بیشتری پیدا کند. بعد از چند لحظه کنترل اتوبوس از دست راننده خارج شد، مثل این که به چیزی برخورد کرده بودیم، چند تکان شدید و یکدفعه همه جا تاریک شد. اینها را رضا یکی از سرنشینان این اتوبوس می گوید. پسرجوانی که برای انجام کاری عازم گنبد بود. به گفته او، بعد از واژگونی اتوبوس چند نفر از نیروهای هلال احمر او را از بین چند چمدان ها و ساک های مسافرتی بیرون ...
روایت فرزندانی که بدون نوازش پدرانه بزرگ شدند
را چگونه شنیدید؟ ما در خانه خودمان بودیم که عمویم آمد گفت: برویم خانه ما ما وقتی به خانه شان رفتیم، دیدیم که اوضاع یک طور دیگری است. همه ناراحت هستند. گفتیم چی شده و چه خبر است. اول گفتند پدرت مجروح شده؛ اما بعدا گفتند که شهید شده است. چه خاطره ای از پدرتان به یاد دارید؟ پدرم جبهه زیاد می رفت و گاهی اوقات به مرخصی می آمد و به ما سرکشی می کرد. تمام آن دوران برای ما ...