سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات پژمان بازغی از سریال ماندگار روی آنتن آی فیلم
که آن ترس از بین رفت و جایش را محبت و احترام گرفت. به مرور در کنار این بزرگان آموختم و آموخته های آنان برای ادامه مسیر بازیگری تا همین روزها همراه من هست و خواهد بود. بازغی در باره روند تولید آژانس دوستی ، نخستین اثر تلویزیونی که او در آن به نقش آفرینی پرداخته است، نیز اظهار کرد: نزدیک دو سال و نیم درگیر این کار بودم. آن زمان وضعیت تولید با حالا بسیار متفاوت بود. ساعت های کاری و تصویربرداری ...
اظهار نظر سالک؛ عضو کمیسیون فرهنگی مجلس درباره پرس تی وی/ پژمان بازغی و خاطرات سریال آژانس دوستی/ به نام ...
روند تولید آژانس دوستی ، نخستین اثر تلویزیونی که او در آن به نقش آفرینی پرداخته است، نیز اظهار کرد: نزدیک دو سال و نیم درگیر این کار بودم. آن زمان وضعیت تولید با حالا بسیار متفاوت بود. ساعت های کاری و تصویربرداری کمتر بود و تولید روند طولانی تری داشت. از ابتدا قرار بود این مجموعه در چند قسمت محدود ساخته شود، اما استقبال مردم به حدی بود که 65 قسمت جدید به کار اضافه شد و طبیعتا با این شرایط روند ...
جنجالی ترین جدایی های زوج های هالیوودی (1)
...> لیندا و هالک لوگان لیندا و هالک لوگان در سال 2007 و بعد از این که ادعا شد وی با کریستین پلانته، دوست نزدیک دخترشان، رابطه داشته است از هم جدا شدند. هر چند پلانته داشتن این چنین رابطه ای را رد کرد و گفت که رابطه ی او با هوگان تنها بعد از جدایی او و لیندا آغاز شده است. با این وجود لیندا همچنان اصرار داشت که هالک هوگان به او خیانت کرده است. بر اساس گزارش رسانه ها، در طول جدایی لیندا بیش از ...
وضعیت بازسازی مناطق زلزله زده تبریز پس از 5 سال
سلامت نیوز :هنوز زلزله های وقت و بی وقت، ورزقان و روستاهای اطرافش را رها نمی کند؛ یا خودش می آید یا کابوسش. شب باشد یا روز، وقت باشد یا بی وقت. چراغ روشن یا خاموش، روی سقف تکان می خورد و ناگهان دیوارها و زمین و زمان جابه جا می شوند. به گزارش سلامت نیوز، قانون نوشت: اهالی شهر و روستا از خانه بیرون می آیند و تا چند ساعت در خیابان می مانند. می ترسند دوباره همه چیز زیر و رو شود. مثل سال 91 ...
مهراوه شریفی نیا از مصائب دهه شصتی ها می گوید
، 60 درصد دوست داشتند، 20 درصد دوست نداشتند و 20 درصد هم هر کاری بکنی ایراد می گیرند. من خودم دوست داشتم من و گلناز گلشن استایلیستم که از طراحان لباس درجه یک است، طراح لباس کنسرت سی، کارهای آقای سامان مقدم و لانتوری و ... بوده و من سر تئاتر ترن با او آشنا شدم، خیلی دختر خلاق و باشعور و ساده پسندی است، از همین تهران تصمیم گرفته بودیم که مشکی کار کنیم چون مجلسی تر و پوشیده تر است. از آن طرف می ...
کسی که بعد از جانبازی رزمنده شد
. خب بعد از مدتی انگار معجزه شده باشد؛ خدا را شکر حس به دست ها و انگشتانم آمد و می توانستم روی ویلچر بشینم. دوباره به شادگان برگشتیم و سعی کردم خودم را با شرایط جدید وفق بدهم. برای همه ی شرایط من گنگ بود. کم کم با زندگی جدید خو گرفتم. فاش نیوز: از کی به مدرسه رفتید؟ - من بخاطر عوارض مجروحیت و شرایطی که داشتم از سن ده سالگی به مدرسه رفتم. سال اول و دوم را غیر حضوری گذراندم ...
فشار یقه سفیدها/ درباره یک فساد اقتصادی افشاگری خواهم کرد/ بازخواست وزیر به علت قرار با نماینده/ ماجرای ...
...؛ یعنی جز اولین گروهی بودیم که با یک مینی بوس عازم گیلانغرب شدیم و شب به آن منطقه رسیدیم که این موضوع به 10 الی 15 روز بعد از جنگ بر می گردد لذا پس از رسیدن به گیلانغرب در سپاه این منطقه مستقر شدیم. صبح همان روز و در همان اول کار سه نفر از دوستان، برای شناسایی اعزام شدند و متاسفانه یکی از این سه نفر اسیر شد و دو نفر از آن ها هم شهید شدند که این مسئله در اول کار یک ضربه روحی هم به ما بود ...
هنگامه قاضیانی؛ زنِ خلوت های زنانه ی سینما
اجرا می کنید. کدام یک برایتان اولویت بیشتری دارد؟ ترجمه جزو اصول و اهداف زندگی من نبود. سالی که از امریکا برگشتم به فکر نوشتن یک سفرنامه بودم ولی وقتی کتاب سرزمین مرد سرخپوست، قانون مرد سفیدپوست نوشته ویلکومب واشبرن را مطالعه کردم تمام آنچه که دوست داشتم راجع به ایالت متحده امریکا صریح بیان کنم در آن کتاب دیدم و بهتر دیدم این کتاب را ترجمه کنم. اگر نه علاقه ای به ترجمه ندارم اما ادبیات و ...
پس لرزه های بحران!
دست پری ندارد. وقتی در جست وجوی این موضوع در سینمای جهان بودم جز فیلم زلزله به کارگردانی مارک رابسون؛ زمین می لرزد ده ونیم ریشتر به کارگردانی جان لافیا و البته یک فیلم چینی به نام بعد از زلزله به نمونه ای برنخوردم. در این میان زلزله یا زمین لرزه مارک رابسون چندان هم درباره نامش نیست و می شود گفت که در اصل به این می پردازد که آیا یک زلزله شناس در جریان یک زلزله زنش را نجات خواهد داد یا معشوقش را؛ اما ...
اهدای امید
در آنان موج می زند. از شهرستان های مختلف عبور می کردیم و از پنجره خودرو به بیرون چشم دوخته بودم، از هر شهرستان که رد می شدیم، انگار آن جا کرمانشاه بود و حس وحال غرب کشور نمایان بود. به سیریک رسیدیم. وقت نماز مغرب بود و در بازارچه آن جا چادری برپا بود و جوانان هلال احمر درحال جمع آوری کمک ها بودند و عضوی برگه ای در دست، درحال جمع بندی آمار برای اعلام به شعبه بود. پای صحبت با او نشستم. این چند ...
رنج های یک زن در خانه شوهر
کرده ب خونه منم اینجا هیشکی رو ندارم. 5 ساله من و آورده شهر غریب دارم با تنهایی محض زندگی می کنم. هزار بار خواستم ازش طلاق بگیرم ولی خانواده ام حمایتم نکردن طوری ک انگار اصلا من دخترشون نیستم. دو بار خودکشی کردم ولی بازم کمکم نکردن. هر وقت می رفتم خونه بابام، مادرم بدتر از قبل باهام رفتار می کرد بطوری ک نمی تونستم تحملش کنم. در حالی ک کلن دختر مظلومی بودم توی خونه و هرگز اهل حاضر جوابی و زبون ...
معصومی: 15 یا 16 سالم بود که عاشق شدم!
...> در آن دوران اسباب بازی های خود را به بچه های دیگر می دادی؟ - خیلی دوست داشتم اسباب بازی هایم را با همبازی هایم تقسیم کنم ولی بچه ای دور و برم نبود که بخواهم اسباب بازی ام را به او بدهم. این به این معنی نیست که اصلا تو خانواده ما بچه نبوده، اتفاقا بوده ولی چون رابطه مان کم بود مثلا سالی یک بار رفت و آمد می کردیم این اتفاق پیش نمی آمد. از طرفی هم نزدیکانم مثل دخترخاله و پسرخاله هایم نیز سن ...
وقتی شنیدم محافظ امام است احساس افتخار کردم
تحمل کردند و زندگی بسیار دشواری داشتند. بزرگ ترین رنج ایشان رها کردن بچه ها و مهاجرت به خارج بود. این کار از دست هر کسی برنمی آید. برای هیچ مادری دوری از فرزندانش کار ساده ای نیست. بعد از انقلاب که برگشتند، حضورشان به خانه امنیت بخشید و رنج های گذشته به تدریج التیام پیدا کرد. برجسته ترین خاطره ای که در زندگی با همسرتان در ذهن شما مانده کدام است؟ انتخاب ایشان به عنوان زن مسلمان ...
من خجالتی ام
. بعد ازمن خواست روپوش مدرسه ام را در بیاورم و کمی به درس و مشق هایم برسم و تا وقتی که مهمانمان نرفته است داخل اتاق نشده و مزاحم کارشان نشوم. لباس هایم را عوض کردم . چند دقیقه ای گذشت.مادرم از اتاق بیرون آمد و فوراً در را بست. کنارم نشست و گفت: خب دختر گلم بگو ببینم امروز چی داشتین؟ با تعجب گفتم: مامان مهمون رو تنها میذارین؟ مادرم گفت: اشکالی نداره. حرفامون تموم شده داره آماده میشه که بره. خب حالا بگو ...
اعتراف تلخ بعد از رهایی از قصاص - از پدرم پول خواستم نداد؛او را با کلنگ کشتم
من فقط شاهد قتل بودم. بعد از جنایت هم فقط چک را سرقت کردم. اعترافاتم در پلیس آگاهی را قبول ندارم. تحت فشار اعتراف کردم و در این جنایت نقشی نداشتم. پس از دفاعیات متهمان، قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند و متهمان را به حبس محکوم کردند. این در حالی بود که هر دو متهم قتل را انکار کردند. آنها به رأی صادره اعتراض کردند و پرونده دوباره به دیوان عالی کشور رفت. روز گذشته با توجه به نقصی که دیوان عالی ...
زندگی و شعر استاد اسداله امیرپور به روایت کریم امرایی
که چگونه به او و اشعارش علاقه مند هستم و سال هاست که دنبال راهی می گشتم تا به خدمتش برسم، او هم با گرمی استقبال کرد و گفت در خانه من به روی شما باز است و هر وقت که دوست داشتید می توانید به اینجا بیاید. هنگامی که خدمتش بودم چیزهای که اطرافش بود توجهم را به خود جلب کرد، من منتظر بودم اطراف مرحوم امیرپور کتابخانه ای باشد، جای مجللی داشته باشد، اما جز یک زیر سیگاری، چند تا سال نامه کهنه؛ بسته ای ...
هر ایرادی هم از خاتمی گرفتند، نتوانستند یک مورد مالی پیدا کنند
کدام جوان به این ها می رسد؟ سال 1358 در خیابان جلفا خانه ای به متراژ 190 متر را 900 هزارتومان خریدم. رو به روی خانه من 100 متر خانه را 400 هزار تومان می دادند. آن زمان در همان تیمی بودم که حضرت امام (ره) گفتند من ورزشکار نیستم ولی ورزشکاران را دوست دارم. در آن مسابقات قهرمان هم شدیم و نفری پنج هزار تومان دادند. من ترکش این حرف ها را می خورم ولی دروغ نمی گویم الان یک جوان می ...
روایت خواندنی اسیر یزدی آزاد شده از دست داعش
و بسیج مردمی را آنجا راه اندازی کرده بود. ما به نیت اینکه این ها بسیجی های سوریه هستند، تنها کاری که راننده انجام داد نزدیک این ها یعنی 10، 15 متری اینها که رسید ترمز ماشین را کشید ماشین را خاموش کرد این ها وارد ماشین ما شدند، وقتی وارد ماشین شدند یک رعب و وحشتی ایجاد کردند بعد همزمان هم راننده را عوض کردند. شاید چند ثانیه نشد که راننده عوض شد و یک راننده دیگر نشست. همان جا ماشین دور ...
بازیگر زن مشهور ایرانی که هرگز ازدواج نکرد | نمی خواهم مادر شوم
آیا دلش نخواسته مادر باشد، گفت: هیچوقت دلم نخواسته مادر شوم، این را از صمیم قلب می گویم چون با تفکراتی بزرگ شده ام که فکر می کنم اگر فرزند داشتم مادر سختگیری می شدم. خودم هم مادر سختگیری داشتم، مثلا می گفت فلان ساعت باید خانه باشی، با فلانی نباید دوست شوی و ... البته ما که اصلا بیرون نمی رفتیم که بخواهیم ساعت خاصی خانه باشیم. مادرم را بعد از خدا می پرستم این هنرمند افزود: مادر من یکی از ...
ماجرای قتل مرد بنز سوار توسط دو مرد زن نما/ بعد از رابطه غیر اخلاقی زیر قولش زد!
خون جاری شد. چند سال داری؟ حدود 25سال. من متولد سال 71 هستم. از کی متوجه گرایش متفاوتت شدی؟ تقریبا از وقتی خودم را شناختم، احساس تفاوت داشتم. اسم من مهدی بود ولی هیچ وقت این اسم را برای خودم قبول نداشتم. دوست های دوران کودکی من همه پسر بودند، اما من با آنها تفاوت داشتم. وقتی به سن بلوغ رسیدم دیگر نمی توانستم این شرایط را تحمل کنم. همیشه دنبال یک همزبان ...
لاریجانی - جهانگیری؛ دوقطبی مطلوب روحانی برای 1400/ اگر رییسی رییس جمهور می شد همه احمدی نژادی ها دوباره ...
آقای روحانی یکسری گمانه زنی کردند و بعد یک پیشگویی انجام دادند. الان هم آنچه بیان کردند، دوست داشتم ادله اش را بشنوم اما دلیلی ندیدم. یعنی آن چیزی که شنیدم، یکسری نشانه هایی است که می شود تک تک مورد ارزیابی قرار داد و دید اینها چقدر درست است، بعد در کنار هم بگذاریم، به یک تحلیل در جامعه تبدیلش می کنیم. الان آن قدر دیکتاتوری شبکه های اجتماعی قوی شده که وقتی یک موضوعی را 10 جا نقل می کنند، انگار درست ...
امیداورم رشنونژاد احساسی تصمیم نگیرد/ با مصدومیت حریفان را ضربه فنی کرده ام
دور اول با قرعه استراحت روبه رو شده بودم اما در دور دوم حریفی از پرتغال را با ضربه فنی شکست دادم. اما همانطور که گفتم مقابل حریف بلژیکی نتیجه را واگذار کردم او کسی بود که 10 روز قبل قهرمان جوانان جهان شده بود. در کل در وزن من همه حریفان خوب بودند. می خواهم نفر اول جودوی ایران باشم ملایی که باید چند روز دیگر به دعوت فدراسیون جهانی به مسابقات گرنداسلم ژاپن اعزام شود ؛ در مورد ...
از حضور در اغتشاشات سال 88 تا کمک به زنان تواب داعشی
را به شکل شهودی و عینی تجربه کرده بودم تلاقی این دو موضوع شخصیت قلمی و ادبی من را شکل داد. البته من نوشتن را بعد از جنگ شروع نکردم، از همان سال ها به یاد دارم در کربلای 5 که همه در تکاپوی رزم و تک و پاتک بودند، من از فرصت ها استفاده می کردم و در همان شرایط هم می نوشتم. شهید همدانی بود که من را به این کار تشویق کرد؛ من یک آشنایی قدیمی از دوره جنگ با حاج حسین همدانی داشتم، ایشان مراد من ...
امیر عابدزاده: از عابدزاده تسلیم نشدن را یاد گرفتم / پدرم می گفت باید درون دروازه مثل گربه باشی
پدرش در تمرینات تیم پرسپولیس حضور داشت و خیلی زود بعد از بازنشستگی پدرش درون دروازه ایستاد. او فوتبال را از پرسپولیس و از رده نونهالان این باشگاه آغاز کرد و در رده های نوجوانان، جوانان و امیدهای این باشگاه بازی کرد. او در 18 سالگی از ایران به امریکا رفت و به عضویت تیم لس آنجلس بلوز درآمد و بعد از دو سال حضور در این باشگاه بار دیگر به ایران بازگشت. او باردیگر لباس پرسپولیس را این بار به عنوان یکی ...
گفتگو با 2 فرد دوجنسیتی که مرد پولداری را کشتند
مقتول درگیر شده بود تو چه می کردی؟ من فقط با مشت چند ضربه به پاهای شهروز زدم، زمانی که مرجان دست او را رها کرد، عقب عقب رفت و سرش به زمین خورد به نحوی که خون خیابان را پر کرد، چون آن خیابان شیب داشت. کار خاصی هم داری؟ من درس خواندم و دیپلم گرفتم اما به خاطر وضعیتی که داشتم هرگز نتوانستم کار خوبی پیدا کنم و مجبور شدم دست به این کار بزنم. خانواده ات چطور؟ من از شوهر دوم مادرم هستم. خواهر و برادرهای ناتنی ام هیچ مشکلی ندارند. ایران ...
موسیقی های خاطره انگیز دهه 60 تلویزیون
منتظم صدیقی) از من خواست ترانه ای را که برای برنامه ای کودکانه تنظیم کرده بود، بخوانم. بعد از بارها مرور و تمرین، انگار که رضایت دایی جلب شده بود و ظهر یک روز پاییزی همراه دایی و پدرم وارد استودیوی ساختمان شیشه ای محل قدیمی ضبط برنامه های رادیو شدم. بعد از دوبار تمرین کردن در حالی که استرس فراوانی داشتم و کاملاً با محیط غریبه بودم، دلم را به دریا زدم و شعر را خواندم. هرچند که در حین خواندن چند بار ...
تحلیل عبدالعلی دستغیب بر دختر شیرازی مجید رزمجوئی
شود و سرانجام با سقوط خود چند خانواده را از هستی ساقط می کند. این معتاد شوربخت که اعتیاد و سقوط خود را معلول بخت و اقبال نامساعد میداند، در زندان در زمستانی سخت ماجراهای زندگانی خود را از ده سالگی - روزی برفی - به یاد میآورد: فریاد میزدم و گلوله ی برف را پرت میکردم و میدویدم و هلهله می زدم. ده ساله بودم، مادرم جلو بقالی ایستاده بود، انگار که باور نداشت سالم برمی گردم. تمام لباسهایم، شال و کلاهم ...
داستان پهلوان دلاور ایران بهرام فرزند گودرز و برادر گیو در شاهنامه فردوسی
توران بگذرد . پیران از ابتدای ورود سیاوش به توران به وی علاقه نشان داد سیاوش هم در وی حسن نیت می دید و او را مانند پدری پذیرفت . پیران بعد از چندی دختر بزرگ خود بنام جریره را به عقد سیاوش درآورد . بعد از مدتی که سیاوش در توران گذراند ، خود پیران به سیاوش پیشنهاد کرد که بهتر است برای اینکه محبت بین تو افراسیاب بیشتر شود فرنگیس دختر وی را نیز خواستگاری کنی . سیاوش هم پیشنهاد پیران را ...
خانم بازیگر؛ از عشق به رانندگی تا طراحی لباس
سینما و تلویزیون رایج است، نیست. این بازیگر جوان سرش به کارش و دغدغه هایش گرم است و شاید به همین دلیل باشد که در نزدیک به یک دهه فعالیت در حوزه بازیگری تعداد کارهای بازیگری اش به زحمت به 15 کار می رسد. بعد از موفقیت فیلم قاعده تصادف که گرامی در نقش یک دختر صاف و ساده که عشق یک طرفه ای به همکلاسیش داشت ظاهر شد، این انتظار به وجود آمد که او در بازیگری سینما فعال تر باشد اما همچنان سالی یک ...
از خبر بزرگ در سرپل ذهاب تا گرفتن چفیه از حضرت آقا
خبرگزاری حوزه/ صدای زنگ موبایل به گوش رسید؛ گوشی را برداشتم؛ دبیر محترم سرویس حوزه علمیه قم بود؛ پیشنهاد سفر به کرمانشاه و مناطق زلزله زده غرب کشور را داد؛ مردّد بودم که بروم یا نروم؛ اما ناخودآگاه پاسخ مثبت خودم را اعلام کردم. صبح روز بعد برنامه کنسل شد؛ اما انگار خواست خدا بر رفتن ما بود و مجدد به ما اطلاع دادند که باید برویم. * به مهاجران خوش آمدید همراه با تصویربردار و ...