سایر منابع:
سایر خبرها
راز شوم پسر زن نما و دختر جوان در مسافرخانه لو رفت
خودت آورده ای.وقتی با رفتار محبت آمیز مادرم روبه رو شد نظرش تغییر کرد. از آن روز به بعد در حضور مادرم همدیگر را می دیدیم.حتی یک بار هم وقتی پدرم سر کار بود مادرم غذا درست کرد و او به خانه ما آمد. نادر درباره خانواده اش دروغ های جور واجور تحویل مان داده بود.ولی هرموقع صحبت از خواستگاری وسط می آمد طفره می رفت و بهانه ای جور می کرد . بالاخره یک روز نادر و خواهرش برای خواستگاری به ...
جنایت هولناک پسر سلاخ
کانال آب انداختم و به خانه برگشتم. به خانواده ات حرفی نزدی؟ نه خیلی ترسیده بودم. شب را تا صبح نخوابیدم. مدام تصویر مصطفی از مقابل چشمانم رد می شد. چرا هرگز فیلم سیاهی که مدعی هستی مصطفی از تو تهیه کرده پیدا نشد؟ من آن شب برای پس گرفتن فیلم با مصطفی قرار داشتم. به همین دلیل ماشین را گشتم، اما فیلم را به دست نیاوردم. نمی دانم مصطفی فیلم را کجا ...
فکر داعش را کرده بودم اما زلزله را نه
زد و سکوت عجیبی شده بود، من تنها صدای خودم را می شنیدم و با خودم می گفتم الان باید چه کنم، نکند آن طرف اتفاقی افتاده و چرا هیچ صدایی نمی آید، به همین دلیل مانده بودم که باید ادامه دهم یانه؟ به نظرم همه داشتند سقف را نگاه می کردند! با اجرایم باید به مادرم آرامش می دادم او با اشاره به جای استودیو و افکاری که در آن لحظه از ذهنش گذشت اضافه کرد: استودیو ما هم در طبقه چهارم همان ...
دل نوشته ای درباره سفر به کربلا
آذر 96 برای اولین بار بود که پس از سال ها اشتیاق مثل هرایرانی دیگری با کاروانی مجاز راهی عتبات شدم، من که به عنوان مهندس کشاورزی و منابع طبیعی ازآغاز دانشجویی تا دوره دکتری و کار، تقریبا به همه جای میهن عزیزمان سفر کرده و در سفرهای بسیاری در چند جهت جهان بسیاری از جاها رادیده ام، این سفر نوع دیگری بود. سفری پر از دیدنی های بسیار؛ به سخن دیگر آن چیزهایی را که از کودکی تاکنون درباره ...
دختر خاله ام من را لو داد و تا شوهرم از خارج آمد و مرا در حال .. . دید به عنوان زن بدکاره ازم شکایت کرد
از کشور درس می خواند. خیلی زود به شهرستان رفتم و بلافاصله مراسم خواستگاری و عقدکنان برگزار شد. همه چیز در یک چشم به هم زدن رخ داد. من در حالی که عینک دودی به چشم داشتم راهی خارج از کشورشدم. همه دخترهای فامیل و به ویژه دختر خاله ام که یک ازدواج ناموفق داشت به من حسادت می کردند، به طوری که این موضوع کاملا در رفتارهایشان مشخص بود اما من روزهای خوشی را در خارج از کشور سپری می کردم. ...
رفتم صیغه اش شدم تا بیاد بگیرتم ولی ...
نوآوران آنلاین - آن ها با وعده های آن چنانی خانواده ام را خام کردند. از روزی که جلسه خواستگاری برگزار شد تا وقتی سر سفره عقد نشستم حدود یک هفته طول کشید. با هزار امید و آرزو ازدواج کردم. ولی خیلی زود فهمیدم اشتباه کرده ام. شوهرم به مواد مخدر اعتیاد داشت و ما تازه متوجه شدیم که چرا خانواده اش در جلسه خواستگاری آن قدر وعده و وعید داده بودند. پدرم دست به کار شد تا بلکه او را ترک بدهد. ...
جایزه نوبل ایرانی به نام پرفسور یلدا
دلیل همان معدل خوب من را سریع پذیرفتند. باوجود اینکه من از یک مدرسه معمولی به آنجا رفته بودم ولی زمانی که معلم های دبیرستان البرز علاقه و تسلط مرا دیدند، از من خواستند، صبح ها زودتر به مدرسه بروم و با بقیه بچه ها تمرین کنم و من باکمال میل قبول کردم. به یاد می آورم صبح های خیلی زود بیدارمی شدم، برای سماور، آتش روشن می کردم و چای را برای مادرم دم می کردم و بعد به مدرسه می رفتم و ...
غذا خوردن کودک، اصرار محبت را کم میکند؟
کرده است. وی ادامه داد: فرزندم از دست پدرش عاصی شده و می خواهد با من زندگی کند و از شوهرم دور باشد و با آرامش و بدون محبت بیجا زندگی کند. دختر 9 ساله در دادگاه حضور داشت و گفت: پدرم همیشه با زور به من غذا می دهد و می گوید این به معنی رسیدگی بیشتر و دوست داشتن است ولی من از این موضوع خسته شدم. وی ادامه داد: می خواهم در کنار مادرم زندگی کنم و از دست اصرار به غذا خوردن ...
برای رسیدن به آرامش درونی به اسلام روی آوردم
به واقعیت زندگی نزدیک تر شده ام. وی افزود: معلم هستم و شاگردان بسیاری از مذاهب مختلف در مدرسه تحصیل می کنند و همین اتفاق زمینه آشنایی با اسلام را برایم فراهم کرد. رضا اصلی ترین عامل این انتخاب را حس درونی توصیف کرد و ادامه داد: احساس خاصی نسبت به این دین در ابتدا نداشتم، اما وقتی از نزدیک با احکام و دستورات آن آشنا شدم حس کنجکاوی و پرسشگری من تحریک شد و ترغیب شدم تا برای یافتن پاسخ ...
جدایی به خاطر عشق قدیمی
لعیا شدم و به خواستگاری اش رفتم، از آنجایی که خانواده های هردویمان سنتی بودند، من و لعیا خیلی نتوانستیم پیش از ازدواج با هم صحبت کنیم و با هم آشنا شویم. فقط می دانم از همان روز اول که او را دیدم، عاشقش شدم و دلم می خواست همسرم شود. مراسم عقد و ازدواج هم خیلی زود برگزار شد. وی ادامه داد: در آن دوران لعیا خیلی کم حرف و سرد بود. تصور می کردم که به خاطر خجالت و سنت های خانواده اش چنین رفتاری ...
گفت وگو با تنها نجات یافته از گرداب مرگ
تا این که به واسطه زادگاهم، بارها و بارها از دره ارواح و تور پر هیجان این منطقه شنیدم. همیشه دلم می خواست تجربه شرکت در این تور پر هیجان را داشته باشم تا این که به واسطه کانال طبیعت گردی که عضو آن بودم متوجه برگزاری تور دره ارواح در دو روز پنجشنبه و جمعه - بیست ونه و سی ام تیر ماه - شدم. بی برو برگرد تصمیم به شرکت در آن تور گرفتم و بدون این که به مخالفت های خانواده ام توجه کنم ثبت نام کردم. ...
تاثیر طلاق بر کودکان، شیوه های آمادگی
محدود کودک و عدم رشد کافی و وابستگی روحی و عاطفی به پدر و مادر است. احساس فرزندان پس از جدایی پدر و مادر : روز جدایی از تلخ ترین خاطره های زن و مرد به شمار می رود , پس از ماهها کشمکش و گفتگو بالاخره این واقعیت ملموس که این پیوند به پایان رسیده خود را نشان می دهد و بدون شک بازتاب های احساسی والدین آنقدر شدید است که درک وضعیت فرزندان در آن شرایط برایشان دشوار است. همه ...
بانویی که دو ماهه حافظ کل قرآن شد/ روزانه 14 ساعت حفظ و مرور می کردم
شریف را پیدا کردم خانم کرباسی فعالیت های قرآنی را از چه زمانی شروع کردید؟ من در خانواده ای مذهبی در شیراز متولد شدم، امور قرآنی در خانواده ما از مسائل مهم و باارزش بود به طوری که خانواده همواره ما را تشویق به فعالیت در عرصه های قرآنی می کردند. مادرم با خواهرم و من سوره های کوچک را کار می کردند و پدرم هم علاقه مند بودند که بتوانیم از روی قرآن آیات الهی را بخوانیم؛ بر همین اساس به ...
همه دارایی های یک مادر شهید + عکس
در آغوش می کشد و گریه می کند : مادرم خبر نداشت سجاد رفته سوریه، دفعه آخری که می خواست برود ، به همه گفت که می رود اصفهان ماموریت، اما به من راستش را گفت. گفت تو حواست باشد که من سوریه هستم. گفت اگر من را دوست داری به کسی چیزی نگو بگذار بی سروصدا بروم. من هم به حرفش گوش کردم. حتی یادم است که روزی که می رفت من خانه نبودم، سجاد را مادرم راه انداخته بود، همسایه هایمان می گویند که سجاد تا به سر کوچه ...
پرواز، زنانه مردانه ندارد
شوید؟ خیر، یادم می آید اولین بار کلاس چهارم دبستان بودم که با این موضوع انشا روبه رو شدم. بعد از خواندن انشایم با چهره خندان و تشویق و تایید معلمم مواجه شدم و نمره بیست گرفتم. بعد از آن تایید و تشویق در همه انشاهایم نوشتم که می خواهم در آینده معلم شوم؛ در صورتی که اولین بار انشایم را این گونه نوشتم: من می خواهم در آینده آدم معروف و مشهوری شوم و پدر و مادرم را خوشحال کنم. چی شد ...
نقش پدر در تربیت فرزندان، فقط برای بازی؟
شاید بسیاری از افراد حتی در دنیای مدرن امروزی تصور کنند که تربیت فرزندان فقط برعهده ی مادران است و پدران تنها مسئول تأمین مخارج خانواده هستند. اما تحقیقات نشان می دهد که نقش پدر در تربیت فرزند چیزی نیست که بتوان به راحتی نادیده گرفت. در این مطلب بیشتر به این موضوع مهم می پردازیم. لطفا با ما همراه باشید. براساس تحقیقات روانشناسی، 3 روش تربیتی متفاوت در بین والدین وجود دارد: ...
90 دقیقه بی پرده با "سعید علی حسینی مردی که می ماند"
لندن مصادف با شبهای قدر بود، اصلا وزنه برداری را نگاه نمی کردم و مسجد بودم. زمانی که به اردو آمدم، طوری رفتار نکردم که فکر کند دارم با او رقابت می کنم و خود بهداد هم می دانست بعد از هشت سال برگشته ام تا شرایط و موقعیت زندگی ام را عوض کنم. اوایل و اواخر اردو که آسیب دیده بودم بنابراین رقابتی نداشتم. در رکوردگیری بابلسر هم انتخاب وزنه هایم طوری نبود که نشان دهد دارم با بهداد رقابت می کنم، داشتم کار ...
دختر ایرانی رها شده در مشهد و سپرده شده به خانواده هلندی: عاشق ایران شده ام
اجتماعی هستم و به عنوان یک سوپروایزر بر زندگی 17 نفر که متاسفانه عقب مانده ذهنی اند و در یک مزرعه ساکن هستند و کار می کنند، نظارت دارم. فریده در مورد اینکه از چه زمانی تصمیم گرفت که به ایران بیاید گفت: من همیشه در مورد ایران کنجکاو بودم و بویژه در ده سال اخیر عمرم دلم می خواست که به اینجا بیایم اما اطرافیانم مدام به من می گفتند که ممکن است خطرناک باشد و منصرفم می کردند اما در سی و هشت سالگی ...
وقتی نامه زن باردار داماد به دست نوعروس رسید
اما وقتی جلال در جریان بارداری ام قرار گرفت مرا رها کرد و به مکان نامعلومی رفت. من هم برای حفظ آبروی خودم به قانون پناه بردم و اومحکوم به ثبت واقعه ازدواج شد. آن زمان بود که فهمیدم جلال با تو ازدواج کرده و ... بعد از آن نیز متوجه شدم او نه تنها همسر و فرزند دارد بلکه به مواد مخدر نیز آلوده است. اما کاش .. ...
هفت آزار جنسی که من تجربه کردم
روز عروسی خبر بودیم. من هنوز کودک بودم. لباس سرخ زیبایی پوشیده بودم و همرای دیگر هم سن و سالانم بازی می کردم. درحین بازی، پسر نوجوان همسایه باسن ام را لمس کرد. آن قدر برایم احساس بد دست داد که آن روز اصلآ از محفل لذت برده نتوانستم و از کنار مادرم دور نشدم. 3- یازده ساله بودم که یک روز همراه مادرم رفتم به بازار. یک مرد جوان که دم دروازه ملی بس ایستاده بود، به طرفم چشمک زد. چون کسی به من ...
مرحوم " دکتر علیرضا یلدا " استاد بی بدیل اخلاق
...، عصاره وجودی دکتر یلدا گزیده ای از سخنان دکتر یلدا: من اگر بخواهم تجربه 85 سال زندگی ام را خلاصه کنم یک جمله است، و آن اینکه باید شاد بود و لازمه شاد بودن محبت کردن است. محبت کردن هزینه ای ندارد، ولی تأثیر عمیقی دارد. معنویت، انسان ها را به هم نزدیک می کند و مادیات بین آن ها فاصله ایجاد می کند. با پول نمی توان محبت و شادی را خرید، خیلی چیزها را نمی توان با پول و مادیات ...
محیط خانواده و نقش آن در بزهکاری افراد
به عنوان حاملین و عاملین نقشها باید به گونه ای ایفای نقش نمایند که کارکرد اساسی حفظ وحدت و انسجام خانواده را به دنبال داشته باشد. خانه ای که از سخن محبت آمیز خالی است آفت رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی نوجوان است، عدم عشق و محبت و نبود ثبات و هماهنگی در خانواده زمینه ساز رفتار بزهکارانه است. هر گاه بنیان عاطفی و اخلاقی خانواده سست گردد روی نظم خانواده تأثیر گذاشته، بزهکاری نیز رخ ...
توصیه ها و هشدارها درباره مشکلات فرزندان طلاق
اتفاق طلاق برای خانواده های با بیش از یک فرزند تبعات متفاوتی دارد. گاهی فرزندان علاوه بر تجربه جدایی از یکی از والدین خود، تجربه جدایی از خواهر یا برادر خود را هم احساس می کنند که سبب می شود دچار مشکلات بیشتری در این راستا شوند. س: استرس تا چه حد روان بچه ها را به هم می ریزد؟ تنش هایی که فرزندان بعد از طلاق والدین تجربه می کنند، با توجه به سنی که دارند بر رشد روانی و اجتماعی آنها ...
هندوانه شب یلدا
بدی فضا را پر کرد. مادر همانطور که هندوانه را از اتاق بیرون می برد،گفت: محمود صبح نگفتم زود برو میوه فروشی؟گذاشتی هرچه هندونه خوب بوده مشتریا بردن گندیده هاش نصیب ما شد. پدربزرگ که دید من از خجالت سرم را پایین انداخته ام برای دلداری ام گفت: عیبی نداره پسرم پیش میاد دیگه. تجربه میشه. از قدیم گفتن از هندونه در بسته انتظاری نیست. آن شب یلدای ما، بی هندوانه سپری شد اما از ته قلب خوشحال بودم که باعث شیرینی کام خانواده ای فقیر شدم. ...
هاجر تکتاز؛ ترشی فروش المپیکی
روایتی است از یک روز زندگی هاجر تکتاز بانوی شاغل در که از خانه آغاز می شود و در محل تمرین به پایان می رسد. متولد 1355 هستم، بعد از تولد کم بینا بودم و بعد از 18 سالگی نابینا شدم. وارد دانشگاه شدم و سال 76 به اصرار یکی از معلم های ورزش مان وارد محیط های ورزشی شدم. من دختر بازیگوشی بودم اما بعد از نابینایی کمتر هیجان داشتم، بنابراین معلم مان یک روز ساعت 11شب با خانه تماس گرفتند و با مادرم ...
یلدا، تکرار خاطره های شیرین از سنت های قدیمی
گرم باشد و به هزاران بهانه از جمله داشتن درس، کنکور و آزمون از رفتن به مهمانی امتناع کنند. خلاصه ما هم مثل خیلی از مردم بدون هماهنگی قبلی به خانه یکی از اقوام می رفتیم و میزبان و بچه ها هم از دیدن ما ذوق زده می شدند و تا پاسی از شب به بازی و تفریح و گفت و شنود می گذشت و درازی شب های پاییز و زمستان این گونه سپری می شد. اما در میانتمام این شب ها، 'یلدا' تنها شبی بود که همه اعضای فامیل و ...
روش های رضایت گرفتن شهید دهه هفتادی برای رفتن به سوریه
به شما خبر شهادت دادند؟ من اصلا توقع نداشتم کسی شهادت علی اصغر را بدهد و منتظر بازگشتش بودم. تا زمانی که افغانستان بودم، به من حرفی نزدند و پیکر را در سردخانه نگه داشته بودند. پدرش گفته بود اگر مادرش بفهمد سکته می کند. ایران بیاید بعد آرام آرام بگوییم. پنجم ربیع الاول زندگی ام را رها کردم و ایران آمدم. درواقع برای استقبال از پسرم آمدم و کلی برنامه داشتم. فامیل هم خبر نداشتند، وقتی مشهد ...
تاثیر طلاق بر کودک، نکاتی که باید دانست
را تحت تاثیر قرار می دهد. طلاق مانند زمین لرزه ای است که بنیان خانواده را درهم می کوبد و شیرازه آن را از هم می گسلد و افزون بر انفجار ناگهانی اولیه، پس لرزه هایی نیز خواهد داشت که از سر گذراندن آنها گاه بسیار دشوارتر است. طلاق برای والدین پایان آمال و آرزوهاست و برای کودکان شاید پایان دنیا و رویا های شیرین آنان باشد. طلاق همه اعضای خانواده را دچار اضطراب می کند، ولی برای فرزندان ناگوارتر ...
اعتراف اقای بازیگر به اشتباهش
در دانشگاه ادامه داد و هم اکنون در شبکه خبر کار تدوین انجام می دهد. در ادامه ظلی پور از اشتباهات صالحی در عرصه بازیگری پرسید. صالحی نیز گفت: من دو سه سالی کم کار شدم؛ چون همه خانواده درگیر بیماری مادر بودیم و من در آن مقطع چون تمرکز نداشتم، انتخاب های اشتباه می کردم. البته که من هنوز هم انتخاب های اشتباه دارم و شاید در آینده هم داشته باشم. من در آن زمان سر سریال موج و صخره و فیلم همه چی ...
حفظ قرآن سبب تقویت حافظه می شود
را مهیا کند و من موفقیتم را مدیون مادرم هستم و در راس آن پدرم که تمام زحماتم من به دوش آن ها بود. وی ادامه می دهد: هر چند که حفظ قرآن را در خانه و با کمک مادرم انجام دادم اما همزمان از محضر استاد غفران نیا نیز استفاده کردم و هفته ای دو بار به جامعة القرآن تبریز می رفتم تا محفوظات خود را برای استادم ارائه کنم و از راهنمایی های وی استفاده کنم. این حافظ نوجوان که همزمان با ورود ...