گفت وگو با شرور آتش افروز : برای خنده و تفریح ، آدمها را آتش می زدم
سایر منابع:
سایر خبرها
برانکو: خودم به کی روش گفتم معطل نکن، برو ایران!
.... اولویت من بشار رسن بود. ضمن آن که نمی توان بازیکن 29 ساله را مدام روی نیمکت نشاند. البته زمزمه هایی هم شنیده می شد مبنی بر اینکه محسن مسلمان بازیکنان جوان تر را دست می اندازد و خیلی شوخی می کند. این حرف را تأیید می کنید؟ من حرفم را زدم. بازیکنان من باید تغییر کنند. همین امروز هم به شاگردانم گفتم بازیکنی که در پرسپولیس توپ می زند باید فقط و فقط به برد فکر کند و حتی به مساوی ...
آذری: گل اولم برای استقلال حسابی چسبید
روشن شده تو هم گلزنی کردی. آقا فرشید (باقری) شرایط خوب خودش را ادامه می دهد و قطعا با همین فرمان هم ادامه خواهد داد. در این بازی آقا فرشید زد من هم تقلید کردم و زدم (خنده). در استقلال اما این حرف ها نیست و همه تیم در تلاش هستند تا بتوانند به تیم کمک کنند و تیم نتیجه بگیرد. به همین خاطر اینکه چه کسی و در چه پستی گلزنی کند اصلا مهم نیست و خوشحالم که نتیجه زحمات دیگر بازیکنان را می توانیم ...
تا زنده ام علیه فساد در فوتبال افشاگری می کنم
هزار دلار پول دادند در حالی که سه میلیون فرانک سوئیس پول گرفته بودند. ما در جلسه ای که با آقای صفایی فراهانی داشتیم گفتم که از این پول 50 درصدش حق بچه های تیم ملی است. من همان جا مثال زدم که علی لطیفی با تیم ملی آمده جام جهانی فرانسه در خزانه اجاره نشین است. بازیکن تیم ملی باید اجاره نشین باشد؟ گفتم این پول رو بدید به بازیکنان تا خانه بخرند . همان زمان من را از تیم ملی کنار گداشتند اما ...
آشنایی با بیماری روانی شروری که مردم را برای تفریح و خنداندن دیگران آتش می زد
کمی بنزین می ریختم و آتش می زدم فرار می کردند و دونفر دیگر هم آن ها را خاموش می کردند... برای تفریح و خنداندن مردمی که در پارک بودند، این کار را می کردم... بیشتر اهل دعوا و زورگیری هستم. البته کبوتر دزدیده ام. 24 ساله بودم که یک کیسه میوه از دست فروشی سرقت کردم... پول که نداشتم تا با آن فخر فروشی کنم. دلم می خواست کاری کنم که مورد توجه دیگران قرار بگیرم و از من حساب ببرند. مثلاً برای قدرت نمایی روی ...
خلعتبری: آقای کنعانی زادگان! تو کجای فوتبال بودی که این کارها را می کنی؟!
سپاهان با پرسپولیس چندچند شود؟ به خاطر خودمان دوست دارم پرسپولیس ببرد چون این اتفاق رخ دهد ما صدرنشین باقی می مانیم. البته سپاهان هم تیم خوبی شده و به راحتی امتیاز نمی دهد. تو به استقلال چند تا گل زدی؟ یادم نیست ولی می دانم که بالای سه ، چهار تا زدم. به سیدحسین حسینی چطور؟ به همه دروازه بانان استقلال گل زدم ولی به حسینی نزدم. البته هنوز جلو او بازی نکردم که ببینم چه اتفاقی رخ می دهد. امیدوارم در این بازی روز خوبم باشد و اگر حسینی بازی کرد به او هم گل بزنم. ...
ناگفته های حماسه القصیر از زبان فرمانده میدانی حزب الله
های روستای القصیر بودیم و فجر همچنان با نور اندکش وجود داشت. از این نور استفاده کرده و برای خواندن کلمات تجدید عهد کمک گرفتم: مرا از قبرم خارج کن، کفن پوش و با شمشیر کشیده شده تا دعوت تو را اجابت کنم . همزمان صدا می زدم: آن طلعت رشیده را به من نشان بده ای خدا . با عزم و اراده به راه افتادیم و حرکت می کردیم. ورود کننده به سوی معشوق و خروج کننده به سوی موعود ساعت 9 صبح صفیر جنگ ...
جغد برفی روی شانه کتابفروشی ها نشست
بودم سر تکان بدهد. گفت: حالا چرا قایقرونی ناغافل؟ شانه بالا انداختم: باحاله. اگر می تونستم من هم یاد می گرفتم. ماشین را روشن کرد، گذاشت توی دنده و چرخید طرفم: چرا نتونی. یاد بگیر خب. گرونه؟ از پارکینگ درآمدیم انداختیم توی جاده. گفتم: نه، نمی دونم. ترسناکه. تو آب افتادن ترسناکه. توی آینه نگاه کرد، بعد به من. گفت: جانور، قایق ساختن تو آب نیفتن. با مشت زدم به بازوی دستی که گذاشته بود روی ...
خوددرمانی من درآوردی! + عکس
وسطش شوهرم هی می گفت یه بویی میده، هی من می گفتم ببین چه زود اثر کرد! بعد که خوب روغن مالی اش کردم، دیدم دستم چسبناک شده! یهو فهمیدم به سر و صورتش رب انار زدم. من که از خنده مرده بودم، طفلک شوهرم هم هی می پرسید تو رو خدا بگو چی شده، طاقتش رو دارم! نوداد
بی نماز می آمدند و با نماز شهید می شدند
قرار گرفت و خودش را همرنگ او کرد. شاهرخ یک بار یک چک به من زد و داشتند برای عملیات می رفتند. وسط راه به راننده می گوید برگردد. راننده می گوید همه چیز را برداشته ایم. شاهرخ می گوید یک بدهی دارم باید بدهم. وقتی می گوید چه بدهی، می گوید یک چک به جوانی زدم و بروم از او حلالیت بطلبم. این لوطی ها از همه می گذشتند تا درس ایثار به دیگران بدهند. ایثار و گذشت از لوطی ها و داش مشتی ها به جبهه ها آمد. طرف را آن ...
انگیزه ام سرگرمی بود
زدم تا مردم بخندند. بعد هم به شان پول می دادم و راضی شان می کردم. 6 ماه قبل هم یکی از دوستانم را داخل سطل آشغال انداختم که پلیس امنیت به سراغم آمد و من از او عذر خواهی کردم. فیلمی از عذر خواهی ام را هم در اینستاگرام منتشر کردم. هیچ وقت فکر نکردی به آنها آسیب جدی برسد؟ بعد از آتش زدن، چند نفر به سرعت پیدایشان می شد و آنها را خاموش می کردند. فیلم ها برای چند وقت پیش ...
نقطه پر تنش در روابطه عاشقانه مدرن
کرده بودم، خانه ای شبیه خانۀ رابرت دنیرو در فیلم مخمصه ، اما حال وهوایش کمتر به خانۀ یک سارق حرفه ای واقعی با خودرو های زرهی شبیه بود. دو تا نوشیدنی ترکیبی درست کردم و با گپ و خنده نوشیدیم. به هر حال، رفتارش را معنادار می دیدم و لحظات خوشی داشتیم. یادم می آید وقتی خانه ام را ترک می کرد، در حال سرخوشی حرف بسیار احمقانه ای زدم، چیزی شبیه تانیا تو زن خیلی جذابی هستی... او هم گفت: عزیزجان، تو هم مرد ...
از جهاد با طالبان تا شهادت در زینبیه
، گفتم کجایی، سرکار هستی؟ گفت: نه زنگ زدم بگویم می خواهم به سوریه بروم. گفتم چرا سوریه؟ این همه در افغانستان خدمت کردی، علیه طالبان جهاد کردی، حالا هم که مشغول کار هستی. الان وقت ازدواج شماست چرا می خواهی به سوریه بروی؟ گفت: من برای اعزام به سوریه ثبت نام کردم، اما شما به برادرم چیزی نگو. بعد هم ادامه داد مگر شما اخبار را نگاه نمی کنید، نمی بینید که تکفیری ها و داعشی ها در حق مسلمان ها و شیعیان عراق و ...
زندگی یک خانواده تهرانی در سایه ایدز
گیرن به جامعه خسارت بزنن و اتفاقا خسارت هم می زنن. ویروسش رو انتقال میدن. چون شرایط روحیشون به هم می ریزه . امین تعریف می کند که بعد از چهار سال تصمیم می گیرد اعتیادش را ترک کند. ترک می کند و می رود سراغ ورزش. پینگ پنگ بازی می کند و زندگی اش را سر و سامان می دهد. نامزد می کند و بعد هم سربازی می رود. در دوران سربازی از دوستانش می شنود که بچه هایی که معتاد بودند آزمایش داده اند و هپاتیت C ...
روزگار غریب معتادان در پاتوق هرندی
برچسب معتاد، تن فروش، زباله جمع کن و... را با خود یدک می کشند، یکی یکی و با روی خوش آمدند تا تست اچ آی وی دهند. البته مردان راغب تر از زنان بودند. برخی هایشان می گفتند و می خندیدند و می آمدند تا تست دهند، مانند مرد جوانی که حدودا 30 ساله بود، با خنده جلو آمد، دستش را پیش آورده و می گوید: خانم دکتر آزمایش می گیری بدتر نشیم. خانم دکتر مواظب باش جوابا قاطی نشه، بشه عین این فیلم هندیا. او رفت و بعد از 10 ...
از رکود فعالیت های دانشجویی تا معاونت فرهنگیِ جشنواره پسند در دانشگاه گیلان !
رهنگی به عنوان متولی امر فرهنگ تماس پیدا کند، این شانس را داشته باشد که به اندازه سایرین حمایت دریافت کند. یعنی این موازنه برقرار باشد و طوری نباشد که اگر شما درحال انجام فعالیتی هستید که به لحاظ اعتقادی مورد تایید بیشتر اعضای مجموعه معاونت است، حمایت بیشتری دریافت کنید و به تبع آن امکان دیده شدن شما در فضای دانشگاه هم بیشتر باشد به نظر شما از سال 92 به بعد و با روی کار آمدن دولت آقای رو ...
101 فیلمنامه برتر تاریخ سینما
پایان مطلب می توانید بخوانید. درباره ده فیلمنامه برتر توضیحات مفصل تری به نقل از اتحادیه فیلمنامه نویسان نوشته ایم. 1. کازابلانکا (مایکل کورتیز/ 1942) ساخته مایکل کورتیز با بازی همفری بوگارت و اینگرید برگمن داستان عاشقانه ریک و الزا در میانه جنگ جهانی را روایت می کند. الزا سال ها پیش در پاریس با ریک آشنا شده و عاشق هم شده اند اما به خاطر مصلحت گروه های مقاومت با ویکتور ازدواج ...
مهدی پیتی با تهدید از شاکیان رضایت می گرفت
نبودم به مغازه ام می آمد و از منشی ام به زور و تهدید چاقو از 100 هزار تومان تا 200 هزار تومان پول نقد می گرفت. متهم در حالی که چاقوی بزرگی در دست داشت به داخل مغازه ام می آمد و با عربده کشی و تهدید می گفت که به او پول بدهند و منشی ام از ترس به او پول می داد. من از او شکایت کردم که بعد از یک هفته در خیابان اصلی در حال رفتن بودم که از پشت با خودرو مرا زیر گرفتن و الان به خاطر آسیب دیدگی پایم با عصا راه ...