سایر منابع:
سایر خبرها
علیرضا خمسه: آقای تنابنده، به روح اعتقاد داری؟!
شکار خاموش کیومرث پوراحمد هم جزو خاطرات خوب من هستند. کار با آقایان اصغر هاشمی و عبدالرضا کاهانی هم همین طور برایم خاطره انگیز است. و نقشی که اصلا دوست نداشتید در کارنامه تان باشد؟ نقشی که در چهارشنبه عزیز برای حمید تمجیدی بازی کرد. کاش این فیلم را بازی نمی کردم، اما وقتی یادم می آید در همین فیلم با استاد محمدعلی کشاورز همبازی بودم، می گویم نه، آن را هم باید کار می کردم. ...
آیا نسل جوان بی ادب شده است؟
جمع شدن و میهمانی خانوادگی یا سفر های دسته جمعی از اینکه جوان هایشان همراهی شان نمی کنند شاکی هستند. این هم یکی دیگر از آدابی است که در جامعه ایرانی جا افتاده و به نظر بزرگ تر ها جوان های این دوره و زمانه به آن احترام نمی گذارند. هم محمد و هم مینا این حرف را شنیده اند. محمد می گوید: من اصلاً حوصله این چیز ها را ندارم. ترجیح می دهم با دوستانم وقت بگذرانم. وسط آدم هایی که حرفم را نمی ...
برشی از خاطرات مرحوم محمد مهرآیین؛ مبارز خستگی ناپذیر انقلاب اسلامی
و ناصر مهرآیین و جوانمرد ورزش و تاریخ انقلاب اسلامی است. آنچه پیشِ روی شماست بخش هایی از خاطرات مرحوم محمد مهرآیین است که در فصلنامه مطالعات تاریخی (بهار 1383) توسط محسن کاظمی به نگارش درآمده است: محمد مهرآیین به سال 1318 در شهرستان محلات متولد شد. در کودکی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد که این مهاجرت سرآغاز زندگی جدیدی برای او بود و موجب شد تا دسترسی نزدیکی به کانون ...
فارس به احترام شهید مرتضی جاویدی ایستاد/ روایتی از همایشی با یاد اشلو
به گزارش ایکنا از فارس، وارد دانشگاه فنی و حرفه ای شهید باهنر شیراز می شوم. چهره روحانی او مرا جذب خود می کند. انگار زیر لب چون همیشه سوره واقعه می خواند. إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ، لَیسَ لِوَقْعَتِهَا کاذِبَةٌ، خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ... رزمنده ای در حال محکم کردن پای مصنوعی خود است. دیگری شاخه های گل نرگسی را که از شهرستان آورده است بین دوستانش پخش می کند. یک نفر در حال بوسیدن پیشانی دیگری ...
خاطرات دختران پیشتاز انقلاب از سال های مقاومت/ مرور سرگذشت بانوی انقلابی خوانسار
انقلاب و دفاع مقدس شرکت داشتند. در انتهای این گفتگوی صمیمانه از این بانوی خوانساری می خواهیم توصیه و سفارش هایی که امروز به کار نسل جوان انقلابی می آید را بازگو کنند؛ با تواضع اظهار می کند؛ صحبت خاصی ندارم اما این نسل در دوره ای است که امکانات بیشتری با وجود فضای مجازی برای فعالیت دارد و باید از این امکانات استفاده کند. این گفتگو را در همین جا با آخرین برگ از خاطرات دوران اسارت ...
شکنجه زندانی با پای تیرخورده/شکنجه گر نیرو های مذهبی در زندان خودکشی کرد
است آدم ها ی منحرفی مانند جلال گنجه ای که ملبس به لباس روحانیت هم بود به مجاهدین می گفت من 10 روزه روش استنباط قرآن را به شما آموزش خواهم داد من از سال 44 که فارغ التحصیل شد ه ام اولین مدرسه حوزوی که رفتم مدرسه مجتهدی بود اما پدرم معتقد بود چون در تهران هستم ملا نمی شوم به همین دلیل مرا به مشهد و به مدرسه نواب فرستاد. بعد از مدتی که مشغول تحصیل بودم سال اول دبیرستان را خواندم اما پدرم راضی نشد می ...
بیوگرافی کارلوس کیروش به بهانه خداحافظی او از تیم ملی و لحظات احساسی کیروش با تیم ملی + فیلم
مالی خانواده او سبب شد تا کارلوس بیش از پیش به مسائل تجاری علاقه مند شود. کارلوس کی روش او از همان دوران نوجوانی به فوتبال روی می آورد و پس از چند سال بازی در تیم های مختلف، تصمیم می گیرد وارد عرصه مربیگری شود. با توجه به اینکه موزامبیک از مستعمره های پرتغال به شمار می آمده، تعداد زیادی از ستاره های سابق فوتبال پرتغال از جمله اوزه بیو فقید متعلق به این کشور هستند و کی روش هم ...
پدرم با پسرانش در جبهه رفتن رقابت می کرد
...> محمدحسن روحانیت خاصی داشت. پدرم می گفت: محمدابراهیم را داخل توپ بگذاری و شلیک کنی آن طرف زنده بیرون می آید، اما محمدحسن به جبهه برود شهید می شود. این حرف را بر اساس روحیات برادرم می گفت. جوان کم سن و سال، اما شجاع و پاکی که حرف حق را در هر شرایطی رک و راست بر زبان جاری می کرد. بر سر حرف حق با هیچ کس رودربایستی نداشت. یک خاطره از ایشان تعریف کنم تا متوجه روحیاتش شوید. یک بار همراه محمدحسن به کوهستان ...
گفتگو با حمید ماهی صفت، کمدین قدیمی و نوستالژیک
سیاست شده اند. در سال های اوج محبوبیت برای ورود به عالم سیاست وسوسه نشدید؟ چندین بار از سوی افراد مختلف پیشنهاد داشتم که وارد سیاست شوم. در سال 1380 که برای اجرای برنامه در سفارت ایران در کانادا به اوتاوا رفتم، آقای محمدجواد لاریجانی به شوخی گفت مردم دوست ات دارند و اگر برای نمایندگی مجلس کاندیدا شوی حتما رأی می آوری. من هم گفتم حتی اگر مقام ریاست جمهوری را بدون برگزاری انتخابات به من ...
گسترش تاریخ شفاهی ایران به خاطر انقلاب و دفاع مقدس بود
شفاهی و خاطره آن چیزی که ذکر می شود از صندوقچه ذهن بیرون کشیده می شود و درباره آن صحبت می شود. معمولاً 2 جور درباره خاطره صحبت می شود که خاطره خودنوشت و دیگرنوشت نام داده شده است. در خاطره خودنوشت شما می توانید روز نوشت داشته باشید یعنی خاطرات روزانه باشد که در دوران قدیم به روزنامه نویسی هم معروف بوده است. یعنی آن چیزی که در روز نوشته می شد که برگرفته از خاطرات گذشته مبتنی بر ذهن است ...
نگاتیوهای جنگ خودخوری می کنند
بهزاد پروین قدس خاطره دیگرم، عکس معروفی است که از رهبر انقلاب دارم. همان عکسی که ایشان لباس سپاه پوشیده اند و برای وضوگرفتن ، آستین ها را بالا زده اند. این عکس مربوط می شود به محرّم سال 67. بعد از عملیات مرصاد، دو روز به تاسوعا مانده بود که ایشان آمدند لشگر عاشورا. آنقدر عکس از این حضور گرفتم که خطاب به من فرمودند: شما که این همه عکس می گیرید، کسی هست که از خود شما عکس بگیرد؟ دوربین را روی ...
مراسم شبی با خاطرات ایران در ژاپن برگزار شد
اولین ها در بخش های مختلف نیز از دیگر بخش های این مراسم بود و 6 نفر از اتباع ژاپنی به نقل خاطرات خود از ایران به ویژه در دوران انقلاب و جنگ پرداختند که بسیار مورد توجه حضار قرار گرفت. کومانو سفیر اسبق ژاپن در ایران در سخنانی ضمن نقل خاطراتی از حضور خود در ایران، به تشریح اعزام نماینده دولت میجی در سال 1880 به دربار ناصرالدین شاه و برقراری ارتباط دو ملت پرداخت و گفت: در سال 1970 در دانشگاه ...
صحنه کربلا را با چشم دیدم
، ساعت، عکس یا وصیت نامه پیدا می کردم. / الان هم اگر دوباره جنگ شود، در همین سن و سال، اولین کسی هستم که حاضرم عازم جبهه شود هرگاه نامی از جنگ برده می شود، یاد دلاوری ها و جانفشانی های مردانی در ذهنمان زنده می شود که اسلحه در دست، برای دفاع از میهن شان ایستادگی کردند. اما در کنار آنها بودند شیرزنانی که نقش آنها کمتر از مردان خط مقدم نبود. مادرانی که آن زمان فرزندانشان را راهی ...
هادی مفقود بود که خبر شهادت حمید را آوردند
سرویس پایداری جوان آنلاین: در یکی از روز های سرد دی ماه امسال به همت مسئول پایگاه مقاومت شهید محمدحسن خلیلی به دیدار خانواده شهیدان هادی و حمیدرضا فرشیدفر در استان البرز رفتیم. استقبال گرم مادر شهید، سرما را از تن ما بیرون کرد. مادر بعد از حال و احوالپرسی، آلبوم عکسی را آورد و شروع به ورق زدن کرد. در هر صفحه دست روی عکس شهیدانش می گذاشت و می گفت: این هادی است، این حمیدرضا ست. شوق و ذوقی در نشان ...
نه گفتن به ناامیدی در پرتو ایده های وطنی برای اشتغالزایی
...> یک جوان نویسنده است. هیچ کس نام او را نمی شناسد. خودش می گوید: این مهم نیست که هیچ کس نام من را در خاطر ندارد، اما من تصمیمم را گرفته ام و می خواهم یک نویسنده شوم. برای اینکه دیگران نام مرا در حافظه شان ثبت کنند، هنوز وقت زیادی دارم. الان باید تا می توانم مطالعه کنم و بنویسم. وی یک داستان بلند و یک مجموعه داستان و دو کتاب شعر با سرمایه شخصی خودش توسط انتشاراتی که چندان نام آشنا نیستند، به ...