سایر منابع:
سایر خبرها
پیروزی ارزشمند رئال در خانه سلتاویگو
در دقایق پایانی احساس کند. داور بازی برای نیمه دوم این مسابقه 5 دقیقه وقت اضافه اعلام کرد. این لحظات برای رئالی ها بسیار پرتب و تاب دنبال می شد اما در آخرین ثانیه های بازی، این مارسلو بود که روی یک ضدحمله و با پاس عالی چریشف، درون محوطه جریمه صاحب توپ شد و در حالیکه می توانست رونالدو را صاحب موقعیت کند، خودش با پای چپ توپ را وارد دروازه کرد تا حساب کار 3-1 به سود رئال شود. بدین ترتیب کهکشانی ها با این پیروزی ارزشمند، با 21 امتیاز صدرنشینی خود را حفظ کردند. ...
دربی 6 امتیازی منچستر
مطرح شده، مسی حداقل تا سال 2017 باید برای بارسا بازی کند و پس از آن و تنها پس از توافق دوطرفه می تواند به باشگاهی دیگر نقل مکان کند. مهاجم رئال مادرید نیز همانند رقیبش پیشنهاد خوبی از تیم سابقش دریافت کرده است. سران منچستریونایتد که بارها تلاش کرده اند کریس رونالدو را به اولدترافورد بازگردانند این بار جدی تر از همیشه وارد عمل شده و پیشنهادی 125 میلیون یورویی را برای او آماده کرده اند. رونالدو طی ...
کارواخال: رئال مادرید دیر به یاد رائول افتاده است
ناراحتم که نتوانستم برایش کاری انجام بدهم، در فصل زمستان تمام تلاشم را خواهم کرد تا والدس به آرامش برسد و به تیمی برود که دوست دارد، حتی حاضرم ضرر مالی داشته باشم اما والدس به هدفش برسد. احساس گناه دارم و خود را در این فرایند مقصر می دانم.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا: تحریم های یکجانبه علیه ایران وجود دارند!
هرگونه تحریم ها علیه ایران حتی در مورد تروریسم و حقوق بشر ، نقض(برجام) خواهد بود که وی طبق توافق هسته ای از آن پیروی نخواهد کرد. آیا به نظر شما این یک لفاظی است و یا اینکه شما واقعا انتظار دارید که اگر احساس کنید که به خاطر رفتارشان در زمینه غیر هسته ای ایران را تحریم کنید، در این صورت آنها از برجام خارج شوند؟ جان کربی در پاسخ گفت: من نمی خواهم درباره بیانیه های علنی شان واکنش داشته باشم ...
سوارس: بهترین لحظه زندگی ام گلی بود که به رئال مادرید زدم
به گزارش خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام ؛ لوئیس سوارس بازیکن کلیدی تیم فوتبال بارسلونا در جمع خبرنگاران با اشاره به خاطره خوش خود از گلزنی برابر تیم فوتبال رئال مادرید گفت: بدون تردید بهترین لحظه زندگی من گلی بود که به مادرید زدم، در آن لحظه هیجان تمام وجودم را فراگرفت و شک نداشتم که دیگر هدفی در دنیای فوتبال ندارم اما اکنون می دانم زمان در گذر است و من برای باز کردن دوباره دروازه رئال ...
یکتا ناصر با حاشیه قهر است
داستان آناکارنینا داشته باشم. به دلیل حضور در نمایش مردگان بی کفن و دفن ، نمایشنامه های زیادی می خوانم، به خصوص از ژان پل سارتر. لحظاتی در این نمایشنامه ها ایجاد می شود که خیلی جذاب و دلنشین هستند. این به جنسیت کاراکتر هایی که این لحظات را برای من ایجاد می کنند، وابسته نیست و گاهی پیش می آید که خودم را جای یکی از آنها بگذارم. دور از حاشیه در تمام این سال ها ...
عجز سخنگوی وزارت خارجه امریکا از اعلام موضع درباره فرمان رهبر انقلاب
علیه ایران حتی در مورد تروریسم و حقوق بشر ، نقض(برجام) خواهد بود که وی طبق توافق هسته ای از آن پیروی نخواهد کرد. آیا به نظر شما این یک لفاظی است و یا اینکه شما واقعا انتظار دارید که اگر احساس کنید که به خاطر رفتارشان در زمینه غیر هسته ای ایران را تحریم کنید، در این صورت آنها از برجام خارج شوند؟ جان کربی در پاسخ گفت: من نمی خواهم درباره بیانیه های علنی شان واکنش داشته باشم. در برجام به ...
روایتی از شهادت تک تک یاران امام حسین(ع)
مظاهر به شهادت رسید. واقعه از این قرار بودکه ابوثمامه صائدی که از اصحاب امام علی علیه السلام بود وقتی دیداصحاب تک تک به شهادت می رسند، نزدیک امام حسین علیه السلام آمد وگفت : احساس می کنم دشمن به تو نزدیک می شود، اما بدان ! کشته نخواهی شدمگر آن که من به دفاع از تو کشته شوم . أما پیش از آن من می خواهم در حالی خدای خود را ملاقات کنم که نماز ظهر را با تو خوانده باشم . (أحب أن ألقی ربی و قد صلیت هذه ...
خسروی: اصفهانیان عوام فریبی نکند
به گزارش ستاره ها، علی خسروی درباره محرومیت برخی از داوران، اظها ر کرد: شلاق محرومیت و به تعبیری پرنده نگون بخت محرومیت بالای سر داوران وجود دارد. البته خو شبختا نه مسعود عنایت بر خلاف مسئولان سابق کمیته داوران که از هم در اعلام محرومیت ها سبقت می گرفتند، شجاعانه اعلام کرده که محرومیت ها را اعلام نمی کنیم و به جایش داورها را به رده های پایین تر می فرستیم که کار بسیار بهتری است. او با بیان ...
یادداشت وارده: برای خداحافظی رائول گونزالس؛ حماسه کولی
که پس از رائول ستاره بزرگی را جانشین او کند، مگر نکرده است؟ رونالدو! همین حالا برنده سه توپ طلا و چهار کفش طلا، جانشین اوست. همین حالا قبل از اینکه رائول به تاریخ بپیوندد، کریستیانو همه رکوردها را جابه جا کرده است. در ضمن هفت او بر تن رونالدو می رقصد. بعد از رونالدو هم حکما ستاره ای دیگر. اما نه در جدول بی تفاوت آمار و ارقام، نه در قاب رکوردهایی که ساخته می شوند تا از بین بروند، نه از سر پز روشن ...
سوسا: بازی مقابل رم شش امتیازی است؛ افتخار می کنم مربی فیورنتینا هستم
بیشترین انرژی خود را در اختیار حمایت تیم قرار دهند. با این وجود فکر می کنم بی تفاوت بودن نسبت به کسی، پیغام بهتری از هو کردن او داشته باشد. از اینکه سرمربی این تیم هستم احساس غرور می کنم، علی رغم شکست هفته قبل مقابل ناپولی، هواداران تا پایان به تشویق ما پرداختند و این مایه مباهات و غرور است. سوسا که تیمشکه دو دیدار ابتدایی خانگی خود در لیگ اروپا را به بازل و لخ پوزنان واگذار کرده است، می ...
مسی برای رسیدن به مصاف با برزیل و ال کلاسیکو عجله نمی کند
تهران / خبرگزاری صدا و سیما / ورزشی 1394/08/02 فوق ستاره آرژانتینی تیم فوتبال بارسلونا اعلام کرد برای بازگشت به میادین عجله نمی کند و قصد ندارد روند درمانی مصدومیت خود را سرعت بخشد. به گزارش خبرگزاری فرانسه از مادرید ، حضور لیونل مسی که از ناحیه رباط زانو آسیب دیده است در فاصله اندک تا دو بازی حساس باشگاهی و ملی برای تیم های بارسلونا و آرژانتین بسیار حیاتی است.مسی اواخر ماه سپتامبر در ...
نیکی مظفری: از بچگی خوش لباس بودم
آن عکس، درحالی که عینکی قرمز به چشم زده ام و کاپشنی قرمز پوشیده ام، پشت یک موتور قرمز رنگ هم نشسته ام. انگار خوش لباس بودن من از همان زمان برای خانواده ام مهم بود. برای خودم هم این ماجرای پوشش خوب از بچگی اهمیت داشت؛ البته نه از آن نظر که بافت پارچه ها را بشناسم یا مثلا بافت پارچه ها با هم همخوانی داشته باشد یا از ست بودن اطلاعاتی داشته باشم ولی در کل دوست داشتم رنگ لباس هایم با هم همخوانی داشته ...
آنچلوتی: در سری آ تنها هدایت میلان و رم را می پذیرم
طرفداری- سرمربی سابق رئال مادرید قرار است امسال در ونکوور کانادا و در فیلم a cameo in Star Trek Beyond ایفای نقش کند. او در مصاحبه با لاگاتزتا دلو اسپورت گفت: من قرار است که در نقش یک دانشمند که بر روی یک بیگانه آزمایشاتی انجام می دهد بازی کنم، من تصور می کنم که کریستیانو رونالدو مقابل من ایستاده است. اگر پیشنهادی داشته باشم، فصل آینده به فوتبال باز می گردم، قطعا سرمربی گری یک باشگاه ...
اروپا در حال ساختن تاریخ است/ بلد نیستیم با خودمان شوخی کنیم
ایران و چک گسترده تر می شود ولی اوج آن در زمان پهلوی اول بوده است. به عبارتی در زمان رضاخان بعد از آلمان و فرانسه، چک بیشترین روابط را با ایران داشته است. روابط آلمان و فرانسه بیشتر اداری بود ولی رابطه با چک بیشتر، کاری بود . * یعنی صنعتی؟ بله. و خیلی از سازمان ها و اداراتی که الان در تهران داریم، ساخته اهالی چک است که مدارک و اسنادشان را دارم و اگر خدا بخواهد می خواهم روزی در ...
گفتگو با هوشنگ مرادی کرمانی درباره خوشبختی
با خواندن کتاب های شما سبک می شوند؛ با شنیدن این جملات احساس خوشبختی می کنم. پس باید بسیار خوشبخت باشید چرا که می توان حدس زد فراوان از این دست جملات شنیده باشید؟ در انتهای کتاب شما که غریبه نیستید نوشتم، خدایا من چقدر خوشبختم. ببینید هر کسی دنبال گمشده ای می گردد. من به دنیا نیامده ام برج بسازم یا تجارت داشته باشم. من به دنیا نیامده ام وارد حزبی شوم و صاحب موقعیت شوم. ...
عباس غزالی ازدواج کرد +خصوصیات همسر این تازه داماد!
که مطابق با معیارهای جامعه ات باشد. بهتر از روی مد بودن این است که لباسی را بپوشی که هم خودت از آن لذت ببری هم مطابق فرهنگ و جامعه ات باشد. به هر حال شما در بازیگری خواه یا ناخواه الگوی عده ای می شوید و برای من هم مهم بوده که پوشش و رفتار قابل قبولی داشته باشم. ضمن آنکه دوست ندارم طوریلباس بپوشم که انگار مجزا از سایرین هستم. یک پوشش ساده، مرتب و شیک را که حرف و حدیث نداشته باشد و بی شیله پیله باشد ...
شهادت 51 یار در تیرباران صبح/ تنها زن شهید در کربلا/ دستور شمر برای محاصره یاران
وضعیت عمومی روز عاشورا زمان: 61/1/10 هجری قمری، معادل 59/7/21 شمسی (برخی 59/7/20) و دهم اکتبر سال 680 میلادی. وضعیت هوا: صاف و آفتابی اذان صبح به وقت محلی کربلا: ساعت 4:41 بامداد اذان ظهر: ساعت 11:47 اذان مغرب: ساعت 17:50 طلوع آفتاب: 6:03 (و بر اساس محاسبه ی دیگر 6:7 بامداد) غروب آفتاب: ساعت 17:31 طول روز (طلوع تا غروب): 11:28 تعداد یاران امام ...
زندگی خصوصی مهدی رحمتی، بانو و پسران
کردم و به همین دلیل زیاد ترسی از این مسائل ندارم که مثلا بگویند عکس من در مراسم یا مهمانی خاصی بیرون آمده است. البته برایم خیلی مهم است که همیشه در جایی حضور داشته باشم که عکسی از من خارج نشود یا سعی کرده ام اصلا عکس نیندازم. البته بی تفاوتی در این مسائل بزرگترین ضربه را به افراد معروف و مشهور می زند و انسان باید حداقل در مورد خودش غیرت داشته باشد. تفاوت زندگی قدیم و جدید ...
چگونه لحن گفتاری علی دایی ستاره امروز استقلال را از پرسپولیس فراری داد؟
بهتر نتیجه گرفتیم. *همان سال استقلال تو را می خواست اما نرفتی. استقلال مرا می خواست اما به شکل جدی نبود، امسال خیلی جدی تر بود و برای همین حاضر شدم به این تیم بیایم، به جز استقلال از چند تیم دیگر نیز پیشنهاد داشتم اما با خیلی ها مشورت کردم و همگی متفق القول اعتقاد داشتند در استقلال می توانم روزهای فوتبالی بهتری داشته باشم، برای همین تصمیم گرفتم استقلال را انتخاب کنم و خدا را ...
رژیم غذایی سالم به سبک ترلان پروانه و مادرش
هم جزء سبزیجات مورد علاقه ام است؛ مخصوصا وقتی مامان این کلم را بپزد و روی آن سس مخصوص خودش را بریزد. همان طور که مامان اشاره کرد، این کلم ضدسرطان و دارای کلسیم فراوان است که جزء نیازهای بدن دختران جوان و کلا خانم هاست. پخت پاستا آلفردو در تخصص من است ترلان پروانه : آشپزی را دوست دارم و اگر فرصت داشته باشم، آشپزی می کنم اما معمولا یا سر کلاس های درسی و ورزشی هستم یا سر کار و ...
خاکسترنشینانی در انتظار مرگ یا معجزه ای برای ادامه زندگی
عمرش می گذرد. صدایش دورگه است و بسیار ضعیف، خس خس نفس هایش نمی گذارد؛ طولانی صحبت کند، فهم حرف هایش کمی مشکل است. می گوید: تو رو به خدایی که اعتقاد دارید به ما بدبختا، به ما فقیرا برسین. پدر و مادر ما، شما هستین. گریه می کند، من کار داشتم رفتم؛ خدمت سربازی آسیب دیدم. آیا الان حق من این نیست که کار داشته باشم؟ من از انجام هر کاری ابایی ندارم؛ توروخدا به من کار بدین. یکی از ...
مکن ای صبح طلوع...
؛ فردا آفتاب از شرم،سرخ تر از هر زمان به غروب می نشیند . فردا هفتاد و دو ستاره در آسمان کربلا به خاک می افتند وزمین را رشک آسمان می سازند وکهکشانی از حماسه می آفرینند. فردا خواهری بر تلی از اندوه، شاهد ذبح عظیم تاریخ خواهد بود؛شاهد بزرگ ترین حماسه ای که چشمی آن را ندیده و گوشی نشنیده است. کاش امشب ستاره ها چشم فرو نمی بستند و شب ، دامن سیاه خودرا از این کره خاک برنمی چید. جایش را به سپیده ...
محمود رحمانی از سرنوشت عجیب و غریب مُلفِ گند می گوید / وقتی سوژه فیلم را کارگردانی کرد
. مثلا در فیلم جدیدم یک تصویر بسیار فاجعه آمیز از یک انسان هست که خودش هم رضایت داده که آن را نشان دهم، اما من دلم نمی خواهد این کار را بکنم، چون احساس میکنم سوءاستفاده کرده ام. هیچ کمکی هم به روند فیلم نمی کند علی رغم این که بسیار جذاب است. به خاطر همین می خواهم حذفش کنم. آن آدم حرمت دارد با این که ممکن است هرگز او را نبینم. مستندسازی متکی به شرافت است. حقیقت کاملا ذهنی است و نمی توان قطعی درباره ...
بسوی شما نیامدم مگر آن که دعوتم کردید...
السلام) سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمه ها نزدیک می شد، ولی حضرت تیری نینداخت چون می فرمود: دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم . عمر بن سعد تیر را بر کمان نهاده و به سوی یاران امام انداخت و گفت: گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم! سپس سپاهیان عمر بن سعد تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران امام حسین(علیه السلام) را نشانه رفتند. امام(علیه السلام) فرمود: یاران ...
رپرتاژ آگهی نشریه تاجگردون برای محمد بهرامی/ انتقاد از جریان اصلاح طلب
...> برگردیم به عقب، زمانی که تازه بر صندلی شهرداری تکیه دادید آیا آن زمان هدف ورود به انتخابات را داشتید یا اینکه گذشت زمان و عملکردی که در شهرداری داشتید شما را قانع به حضور در عرصه کرد؟ در ابتدا خیر. چراکه به لحاظ شرایط سنی و جوانی چنان تجربه ای را نداشتم که بخواهم به این موضوع توجهی داشته باشم. حتی تا سال آخر مسئولیتم نیز چنین قصدی نداشتم؛ اما اواخر دوران شهرداری ام با توجه به عملکرد قابل ...
جملات منتخب در مورد مروارید سیاه؛ از رونالد ریگان تا پوشکاش و کرایوف
گلزنی در فینال برزیل را قهرمان جهان کند. همچنین در سال 2014 میلادی در شبی کریستیانو رونالدو موفق به کسب جایزه بهترین بازیکن جهان در سال 2013 شد وی به صورت افتخاری یک توپ طلا نیز دریافت کرد. به همین مناسبت وبسایت رسمی فیفا اقدام به انتشار برخی جمله های منتخب در مورد این فوق ستاره کرده است. بهترین گلی که من به ثمررساندم، یک گل یک و دو با سلسته بود به همین دلیل اسم او را ادسون ...
فرهاد آئیش: حتی برای کار به رستوران هم رفتم
منتظر می مانم تا مائده برود (خنده). طهماسبی: درحد آرزوهای بچگی بود و همه آرزوهام در گذشت زمان تغییر کرد و می توانم بگویم الان هیچ افسوسی ندارم، چرا که همه اتفاقاتی که برایم افتاده خوب بوده است. چه چیزی شما را ناراحت می کند؟ طهماسبی: تظاهر و دروغ ناراحتم می کند. آئیش: واقعا دروغ عصبانیم می کنه، اگر مجبور شوم دروغ بگویم احساس حقارت می کنم. چقدر مطالعه ...
داستان زندگی دختران لیسانسه دستفروش
، فارغ التحصیل کشاورزی می گوید: از لحاظ مالی در سطح پایینی قرار دارم و درآمدم کفاف زندگی مشترکم را نمی دهد و پیدا نکردن شغل مرتبط با رشته تحصیلیم باعث شد که به این کار روی آورم. سرمایه اولیه ام را با پس انداز حدود 5 تا 6 هزار تومان آغاز کرده ام او میزان درآمدم از دست فروشی مترو رضایت بخش نیست با این حال اگر بتوانم هر روز حضور داشته باشم به درآمد خوبی خواهم رسید. ناراحتی مردم از دست ...
چهارم محرم"در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای ...
در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود. عبیداللّه به منبر رفت و گفت: ای مردم! شما آل ابی سفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید، یافتید! و یزید را می شناسید که دارای سیره و طریقه ای نیکو است! و به زیر دستان احسان می کند! و عطایای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.وی برای مردم شام نیز عطایائی مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوی نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعی و شمر بن ذی الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمربن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند. برخی از مورخین تعداد افرادی که به سپاه عمر بن سعد پیوستند را در 4گروه ذکر کرده اند که شامل: شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛ یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛ حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛ و مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛ این نیروها تا روز عاشورا در سپاه عمر بن سعد حضور داشته اند.در برخی از اسناد تاریخی هم تعداد لشکریانی که به عمربن سعد ملحق شدند را بیست هزار نفر ذکر کرده اند. حر بن یزید ریاحی آزاد مرد کربلا حر بن یزید بن ناجیه ریاحی، جد او، عتاب ، ندیم نعمان بن منذر ( پادشاه حیره ) و پسر عمویش، احوص، شاعر و از اصحاب رسول خدا بود.حر از سران کوفه بشمار میرفت. عبید ا...ابن زیاد او رابرای رویارویی با امام حسین علیه السلام فرا خواند و با هزار سوار به سوی کاروان او فرستاد. حر اولین کسی بود که راه را بر امام علیه السلام بست و از ورود او به کوفه یا بازگشتش به مدینه جلوگیری نمود. حر علی رغم این که برای رویارویی با امام آمده بود، رفتارش خالی از ادب نبود و هنگامی که دید عمر بن سعد برای جنگ با امام حسین علیه السلام مصمم است، به کاروان حسینی ملحق شد، توبه کرد و در سپاه امام جنگید تا به شهادت رسید. در تاریخ آمده است: حر به امام حسین علیه السلام گفت: هنگامی که عبیدالله بن زیاد مرا به سوی شما روانه ساخت و از قصر بیرون آمدم، از پشت سرم صدایی شنیدم که می گفت: ای حر! شاد باش که به خیر رو می آوری. وقتی پشت سرم را نگاه کردم، کسی را ندیدم. با خود گفتم من به پیکار حسین علیه السلام می روم و این چه بشارتی است؟! هرگز تصور نمی کردم که سرانجام از شما پیروی خواهم کرد. (ابصار العین، صفحات 115 و 116) بعد از توقفگاه عقبه ، کاروان امام حسین یکسره تا منزل شراف رفت. هنگام سحر، امام به جوانان فرمان داد آب فراوان با خود بردارند و به راه بیفتند. نیمه های روز، همچنان که راه می رفتند، یکی از همراهان امام گفت: الله اکبر امام حسین علیه السلام فرمود: چرا تکبیر گفتی؟ عرض کرد: نخلستان دیدم. گروهی از اصحاب گفتند: به خدا سوگند، ما هرگز در این سرزمین، درخت خرما ندیده ایم. امام فرمود: پس چه می بینید؟ گفتند: به خدا سوگند آنچه می بینیم، تعداد زیادی اسب است. فرمود: به خدا من نیز همان را می بینم. آن گاه فرمود: اینجا پناهگاهی نداریم که به آن پناه ببریم؟ برخی از اصحاب گفتند: بله، داریم. توقفگاه ذوحسم سمت چپ ماست. اگر به آن جا برویم، تپه ای است که می توان از یک سو با این لشگر مواجه شد. امام به راه افتاد و اصحابش نیز به دنبالش به سوی ذوحسم رفتند. چیزی نگذشت که گردن اسبان نیز از دور پیدا شد. لشگریان ابن زیاد، چون دیدند کاروان امام حسین علیه السلام، راه خود را کج کرده است، آنان نیز راه خود را کج کردند و برای تصرف ذوحسم شتاب کردند اما کاروان امام زودتر به انجا رسید و آن را تصرف کرد. عصر شده بود و امام حسین علیه السلام و لشگر حر در راه کربلا در برابر هم قرار گرفته بودند. امام به سپاهش فرمود آماده رفتن شوند، آن گاه به منادی خود فرمود برای نماز عصر اذان بگوید. پس از نماز، امام حسین علیه السلام رو به لشگریان حر کرد و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: اگر از خدا بترسید و حق را برای اهل آن بدانید، خداوند خشنود خواهد شد. ما خاندان محمد صلی الله علیه و آله هستیم و از اینها به فرمانروایی بر شما سزاوارتریم. اینها مدعی چیزی هستند که به ایشان تعلق ندارد و به زور و ستم در میان شما رفتار می کنند. اگر فرمانروایی ما را خوش ندارید و می خواهید درباره حق ما نادان بمانید و نظرتان چیزی غیر از آن است که در نامه هایتان به من نوشتید و فرستادگان شما به من گفتند، اکنون باز می گردم. حرّ گفت: به خدا سوگند، من نمی دانم این فرستادگان و این نامه ها که می گویی چیست؟ امام به یکی از یارانش فرمود: ای عقبة بن سمعان! آن دو خورجین را که نامه های ایشان در آن است بیرون بیاور. عقبه نامه ها را آورد و جلوی امام خالی کرد. حر گفت: ما از آن کسان نیستیم که این نامه ها را به تو نوشته اند. ما فقط دستور داریم که از وقتی تو را دیدیم، از تو جدا نشویم تا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببریم. امام حسین فرمود: این آرزویی بیش نیست و محال است من با تو نزد عبیدالله بروم. امام حسین علیه السلام پس از آن که نماز عصر را در ذوحسَمَ به جا آورد و با لشگریان حرّ احتجاج نمود، به اصحاب خود دستور داد: به سوی مدینه باز گردید. اما لشگر حر از بازگشت آنان جلوگیری کرد. حسین علیه السلام به حر فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! از ما چه می خواهی؟ حرّ گفت: غیر از شما، هر کس از تبار عرب بود و چنین می گفت، من نیز می گفتم مادرش به عزایش بنشیند، ولی به خدا نمی توانم نام مادر تو را جز به نیکی ببرم. امام حسین فرمود: از من چه می خواهی؟ گفت: می خواهم شما را نزد امیر عبیدالله بن زیاد ببرم. فرمود: به خدا من همراه تو نخواهم آمد. حرّ گفت: من نیز به خدا سوگند، دست از تو بر نخواهم داشت. این سخنان سه بار میان امام و حرّ رد و بدل شد و سرانجام حر گفت: من دستور جنگ با شما را ندارم. اما دستور دارم از شما جدا نشوم تا با من به کوفه بیایید. اکنون که از آمدن به کوفه خودداری می کنید، پس راهی را در پیش بگیرید که نه به کوفه برود و نه به مدینه؛ و نه حرف من باشد، نه حرف شما؛ تا در این باره نامه ای به عبیدالله بنویسم. شاید خدا راهی پیش آرد که سلامت دین من در آن باشد و درباره ی شما مرتکب گناهی نشوم. اینجا بود که امام علیه السلام از راه قادسیه (که به کوفه می رفت) به سمت چپ حرکت کرد و حر و همراهانش نیز به دنبال او به راه افتادند. امام حسین علیه السلام پس از رویارویی با حرّ و لشگریانش و اصرار حر بر رفتن امام به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد و اصرار سرسختانه امام بر بازگشت به مدینه، تصمیم گرفت راه سومی را پیش گیرد. بنابراین حرکت کرد و حر و لشگریانش نیز در پی او به راه افتاد. حرّ پیوسته به امام علیه السلام می گفت: ای حسین! به خدا سوگند اگر جنگ کنی، کشته خواهی شد! امام حسین می فرمود: مرا از مرگ می ترسانی؟ آیا گمان می کنید اگر مرا بکشید، کارهای شما رو به راه و خاطرتان آسوده خواهد شد؟ اشتباه می کنید! من در پاسخ شما همان چیزی را می گویم که برادر اوس به پسر عمویش گفت. آن هنگام که اوس می خواست به یاری رسول خدا برود و پسر عمویش او را می ترساند و می گفت: کجا می روی؟ کشته خواهی شد. اوس در پاسخش سه بیت شعر خواند: من می روم و مرگ برای جوان ننگ نیست، آن هنگام که نیتش حق باشد و در حال ایمان به اسلام بجنگد. و در راه مردان صالح و شایسته جانبازی کند و از نابودشدگان در دین جدا گشته، به گنهکاری پشت کند. پس در این صورت اگر زنده ماندم، پشیمان نیستم و اگر مردم، بابت تو که زنده خواهی ماند و بینی ات به خاک مالیده خواهد شد، سرزنشی بر من نیست. حر بن یزید با شنیدن این حرف ها دانست که امام حسین تن به کشته شدن داده ولی تن به خواری و تسلیم شدن به ابن زیاد نداده است. از این رو خودش را کنار می کشید و با همراهان خود می رفت تا اینکه حسین علیه السلام به منزل عذیب الهجانات رسید. حر بن یزید ریاحی هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با حسین علیه السلام مصمم است، به عمر بن سعد گفت: آیا با حسین جنگ خواهی کرد؟ عمر پاسخ داد: آری، به خدا سوگند جنگی کنم که آسان ترین اتفاقش افتادن سرها و بریده شدن دست ها باشد. حر گفت: آیا پیشنهادش راضی تان نکرد؟ ابن سعد گفت: اگر به دست من بود می پذیرفتم، ولی امیر تو، عبیدالله، نپذیرفت. حرّ که دید ابن سعد در جنگ با امام علیه السلام مصمم است، عقب رفت و در کنار لشگر ایستاد. مردی از قبیله ی او به نام قره بن قیس به او گفت: امروز اسب خود را آب داده ای؟ حر گفت:نه. گفت: نمی خواهی بدهی؟ من نیز اسبم را آب نداده ام و اکنون می روم آبش دهم. حرّ از آن جا که ایستاده بود کناره گرفت و اندک اندک به سوی سپاه حسین علیه السلام رفت. مهاجر بن ادس (که در لشگر عمر سعد بود) به او گفت: ای حرّ می خواهی چه کنی؟ می خواهی حمله کنی؟ حرّ پاسخی نداد و لرزه اندامش را فرا گرفت. مهاجر گفت: به خدا کار تو مرا به شک انداخته است. من در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم. هرگز ندیده بودم این گونه از ترس جنگ بلرزی. اگر به من می گفتند دلیرترین مردم کوفه کیست، تو را نام می بردم. پس این چه حالی است که در تو می بینم؟! حر گفت: به خدا سوگند خود را در میان بهشت و جهنم می بینم و جهنم را بر نمی گزینم گرچه پاره پاره شوم و مرا بسوزانند. این را گفت و اسب خود را هی کرد و به حسین علیه السلام پیوست. حّر هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با امام حسین علیه السلام مصمّم است، به سپاه حسینی پیوست و به امام گفت: فدایت شوم ای پسر رسول خدا! من همان کسی هستم که تو را از بازگشت به وطنت بازداشتم و همراهت آمدم تا تو را ناچار کردم در این سرزمین توقف کنی. گمان نمی کردم پیشنهاد تو را نپذیرند و به این سرنوشت دچارت کنند. به خدا اگر می دانستم کار به این جا می کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی زدم. اکنون از کرده ام به سوی خدا توبه می کنم. آیا توبه من پذیرفته است؟ حسین علیه السلام فرمود: آری، خداوند توبه تو را می پذیرد. اکنون از اسب پایین بیا. حر گفت: من سواره باشم برایم بهتر است از این که پیاده شوم. می خواهم همچنان که بر اسب خود سوار هستم، ساعتی با دشمن برای یاری ات بجنگم تا کشته شوم. سخنان حرّ خطاب به سپاهیان یزید حرّ پس از آنکه به سپاه امام حسین علیه السلام پیوست و توبه کرد، در برابر لشگر عمر بن سعد ایستاد و گفت: ای مردم کوفه، مادرتان در سوگتان بگرید! این بنده ی صالح خدا را فرا خواندید و هنگامی که به سوی شما آمد، دست از یاری او برداشتید؟ شما که می گفتید در یاری او با دشمنانش خواهیم جنگید، اکنون رو در روی او ایستاده اید و می خواهید او را بکشید؟ راه نفس کشیدن را بر او بسته اید، از هر سو محاصره اش کرده اید و از رفتنش به سوی سرزمین ها و شهرهای الهی جلوگیری می کنید. حسین همچون اسیری است که در دستان شما گرفتار شده؛ نه می تواند سودی به خود برساند و نه زیانی را از خود دور کند. آب فرات را که یهود و نصاری و مجوس از آن می آشامند و سگان و خوک های سیاه در آن می غلتند، بر روی حسین و زنان و کودکان و خاندانش بسته اید، تا جایی که آنان از فرط تشنگی به حال بیهوشی افتاده اند. چه بد رعایت محمد صلی الله علیه و آله را درباره فرزندانش کردید! خدا در روز تشنگی محشر، شما را سیراب نکند! . ظاهرا حر با اذن امام حسین اولین فردی است که به میدان رفت و در خطابه ای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجز او چنین بود: اضرب فی اعناقکم بالسیف انی انا الحر و ماوی الضیف اضربکم و لا اری من حیف عن خیر من حل بارض الخیف که حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از حسین و حق دانستن این راه بود. حسین بن علی بر بالین حر رفت و به او گفت: توهمانگونه که مادرت نامت را حر گذاشته است، حر و آزاده ای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! انت الحر کما سمیتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة و دست بر چهره اش کشید.حسین با دستمالی سر حر را بست. پس از عاشورا بنی تمیم او را بیرون کربلا دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست، جایی که در قدیم به آن نواویس می گفته اند. درباره فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) در منابع تاریخی آمده است که عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند. ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد: به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند. جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند. بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند: اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می کند، این شرافت برای من در محشر کافی است. نوشته اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید. منقول است حضرت زینب(سلام الله علیها) زمانی که هر یک از بنی هاشم(ع) به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (ع) برای تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد. شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در 12 کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که ملجأ زائرین است. برخی را عقیده بر این است که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون می باشد. گردآوری وتنظیم:مجید کریمی ...