سایر منابع:
سایر خبرها
که بیماران از آن استفاده می کردند را می شستم. چند ثانیه سکوت. می پرسد: صدایم را دارید؟ همه خاطرات و دلهره های قرنطینه گردی را به گوشه گود ذهنم می کشم تا بتوانم حرف های این پرستار داوطلب را بشنوم و از نوشتن مصاحبه جا نمانم. می پرسم: بالاخره پرستاران شما را باور کردند؟ حس اعتماد برقرار شد؟ خاطره شب اول حضور در بیمارستان را که روایت می کند جواب سوالمان را می گیریم: ...
اسلامی و اجتماعی، همچون کم رنگ شدن حیا و احترام کوچک تر به بزرگ تر، عدم رعایت حدود محرم و نامحرم، تساهل در روابط دختر و پسر، شوخی های رکیک و وقیح، دیالوگ ها و تکه کلام های جنسی، شوخی با شعائر دینی، ترویج بی حد رقص، ترویج پنهان کاری و دروغ، استفاده خصوصی از اموال دولتی، تحقیر نسل سابق، کم ارزش کردن داشته های فرهنگی و اجتماعی بومی و...، از جمله کلیات ناپسند در این سریال است. مصادیقی که در ادامه برای ...
من بگیرم بخوابم! این مداح سرشناس در ادامه در تحلیل سریال پایتخت اظهارکرد: از نظر بازیگری 20 که نه 200 است. قصه آن ولی جای کار داشت. یک تکه از خوبش بگویم. تنابنده در این سریال یک حمد و سوره خواند که از نظر تجویدی لنگه اش را در این 40 سال نداشتیم. سکانس بد هم داشت. خانواده برنامه را می بیند. آن رقص توی ماشین شخصیت فوتبالیست خیلی بد بود. حدادیان ادامه داد: من تنابنده را دوست دارم، با هم دوستیم. به ...
به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان ، مهما ن این هفته برنامه دست خط ، حسینعلی شهریاری، نماینده مردم زاهدان در مجلس دهم و منتخب مردم زاهدان در مجلس یازدهم متولد 1330 در زابل، جراح و متخصص چشم، فارغ التحصیل دانشگاه شهید بهشتی تهران و کسی بود که 16 سال است در مجلس شورای اسلامی حضور دارد و از منتخبان مجلس یازدهم هم هست، از مجلس هفتم تا مجلس دهم در مجالس مختلف حضور داشته است. در حوزه ...
آن ها بدهند و بیمار را از حالت اورژانسی در بیاوریم. گویا خانه افرادی که یکی از اعضای خانواده شان را بر اثر ابتلا به کرونا از دست داده اند را ضدعفونی می کنند. پسر این خانواده درباره این موضوع هم می گوید که زنگ زدم 190و گفتم که بیاید خونه رو ضد عفونی کنید چون پدرم تنهاست و همراه مادرم زندگی می کرده اما گفتن تا جواب تست در سیستم ما ثبت نشود نمی توانیم این کار را انجام دهیم. برگشتم گفتم از ...
در اواخر زندگی اش آه در بساط نداشته است. از آنجا که او معتمد محله و شهرشان بود اغلب مردم به او اعتماد کرده و پول های خود را به او سپرده بودند و به محض تعطیلی کارگاه، مردمی که تا چند روز پیش او را معتمد می دانستند نام او را شبیه به اختلاس گرها نون خ گذاشتند. در ادامه بخشی از این قصه به داستان خانوادگی نوری و رفتار و تعامل او با سه دخترش اختصاص پیدا می کرد. ** قصه جدیدی که به سریال تزریق ...