سایر منابع:
سایر خبرها
میهمان پاقدم شور
...> دوم اینکه "چشم شور" بودند صاعقه های نحسی و نحوست از چشمانشان ساتع می شد. مثلا یک بار وقتی یکی از آنها به خانه ما آمد نگاهی به یک مجسمه اسب گچی که تازه خریده بودیم انداخت . مجسمه اسبی در حال سرکشی . اکریل به اون زده بودند رنگ طلایی داشت. این میهمان به محض اینکه چشمانش به مجسمه افتاد با نیشخندی گفت: عجب مجسمه قشنگی داریدا؟ آقا چشم تان روز بد نبینه وقتی بعد مدتها پاشو از خونه بیرون ...
زیرپوشت را عوض کن!
کردم به مرد و گفتم: فکر نمی کنم توقعات خانم شما، زیاد یا غیرمنطقی باشه. خب چرا به این خواسته های پیش پا افتاده همسرتون توجه نمی کنید؟ مرد جواب داد: خانم روان شناس شما دیگه چرا؟ من یه مرد هستم! صبح تا شب سر کار دارم جون می کنم، بعد شب که میام خونه بیفتم دنبال این سوسول بازی ها؟ پات رو بشور، عطر بزن، موهات رو مرتب کن! ولمون کنید تو رو خدا! خنده ام گرفت و گفتم: فکر نمی کنم رعایت نظافت شخصی، سوسول ...
واکنش حاج قاسم به ازدواج مجدد همسر شهید: ازدواجت جهاد بود
شسته بود. برای مان تعجب داشت که این قدر راحت سریع رفت در آغوش سردار. *وقتی مادر شهید بحث را به من و همسرم کشاند سپس رو کردند سمت پدر و مادر شهید و حال و احوالشان را پرسیدند. مادر شهید بحث را کشاند به جایی که شروع کرد از من و همسرم تعریف کردن. مادر رو کرد به همسرم گفت: او مثل محمود پسرم هست و سارا هم عین دخترم می ماند از محمود هم بیشتر دوستش دارم. همدیگر را بغل کردیم و زدیم زیر ...
تئاتر به انسان های شجاع نیاز دارد/ تهران به مثابه صحنه نمایش
بدست آمده بود و همچنین رفتیم سراغ ریشه های آیینی و نهفته در مراسم اقوام بومی در نقاط مختلف جهان. در طی این مسیر، نکته ای که به منظور دست یافتن به تئاتر زنده برایم اهمیت بیشتری پیدا کرد، رفتن به سمت فضاهای واقعی و خارج از مکانهای متعارف نمایشی بود. * منظور شما از زنده بودن تئاتر، رابطه اش با مخاطب است یا شرایطی است که با محیط فراهم می کند؟ اجرای تئاتر در سالن هم اجرای زنده است. ...
مادرانه ای برای ریحانه
دلش حسابی صاف نشده، بابا یادآوری میکنه شرایط مامان، خاصّه و نمیتونه درست جوابت بده و در همین گیر و دار صدا از سمت مامان میاد که خانم صبوری! کد 99 ! دستگاه شوک رو ببرید بالای سر بیمار 102 که بدحاله. مامان میگه دخترم خداحافظ! خداحافظ! زودی میام پیشت... باز هم صحبت های ناتمام ریحانه پنج ساله و این بار کاردستی کوچکی که با کمک بابا صبح امروز آماده کرده بود که با مامان جونش نشون بده. فرشته ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی؛ کلاه گیس هانیه و بازگشت جواد
که ما داریم نیمه لیلا رو می بینیم که فکر هم نمی کنم نسبتی با صادق داشته باشه! باز هم نصیحتی دیگر از میلاد کیمرام! خب الان این عکس رو بذاری رو در قندون، بچه دیگه دست به قند نمی زنه! این چه ژستیه آخه؟ مگه کانجرینگ می سازین؟! علی شادمان و خواهرش در روز جهانی خواهر و برادرها. تصویری از فرشته حسینی. البته اثرات قرنطینه روی شما، قبلا طور دیگه خودش رو نشون داده! فعلا بخواب، خبری نیست! مارال بنی آدم در پشت صحنه سریال همگناه. با تصویری از امیرحسین آرمان، مطلب این هفته رو هم تموم می کنیم. ...
گفتند برای بیمارستان داوطلب هست، شما به غسالخانه می روید؟
گروه اجتماعی خبرگزاری فارس - معصومه اصغری: میهمان پیش قراول میزبان شده ایم. به سالن حوزه علمیه ای دعوت می شویم. اینجا خبری از صندلی های نرم و راحت تاشوی مخمل، چراغ های نئون و هالوژن و سن و تریبون نیست. اینجا خالی تر از هر خلوتی است که تا به حال دیده ایم. درست مثل قلوب مومنین. همان ها که کاتب نهج البلاغه نشانی شان را این طور می دهد که دل های شان از دنیا و مافیها خالی است و خشنودی الهی سرلوحه اعمال کوچک و بزرگ شان است.کف سالن با موکت فرش شده و روی دیوار به نشان ارادت و دلتنگی چند عکس پرینت گرفته بی قاب از چهره شهیدان مقاومت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس به چشم می آید. طلاب جهادی که از ...
"رضایت نامه با طعم کافور"
ر و ذوق و حس عذاب وجدان به خاطر نگفتن واقعیت به مادرم رفتم سمت اتاقم رضایت نامه رو در دستم محکم می فشردمش و قلبم تندتند می تپید. سر بلند کردم و گفتم خدایا خودت ببخش، ولی می دونی که من علاقه دارم تا تو این روزا به درد تو و مردمم بخورم. وسایلمو آماده کردم، تو راه رفتم سمت خونه منیر با هم راهی بهشت زهرا شدیم. هر قدم که نزدیک تر می شدیم صدای ضربان قلبمو می شنیدم، کل راه درباره حس و حال م ...
بعد از پنجاه سال ترک مصرف کردم
خونه یا توی حیاط خونه مونده بودم، دردم کمتر از بی قراری و بی حالی بود، روز دوم، سوم درد و تشنج سراغ آدم میاد ولی بعد از اون تشنجای بعدی کمتر می شن، الان همه ی این مراحل رو خوب می شناسم اما اون زمان اصلا نمی دونستم بنابراین چون نمی دونستم ترس به سراغم میومد. بعد از سی روز تونستم رو پا شم و راه برم تا به جلسه NA برسم، راستش انگیزه اصلی ترک مصرف رو از NA گرفتم چون به خودم گفتم وقتی این ...