زندگی شگفت انگیز است /گفت و گو با علیرضا داوود نژاد
سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای شوهران خلافکار!
تحمل کردم و بالاخره در 13 سالگی اولین مهر طلاق بر شناسنامه ام جا خوش کرد. به منزل پدرم بازگشتم و در حالی که خواهر و برادر کوچک ترم را به خاله ام می سپردیم، به همراه مادرم به کارگری می رفتم. یک سال بعد از این ماجرا، پدرم با خواستگارانی که برایم پیدا می کرد، سعی داشت به هر طریقی مرا شوهر بدهد. برای فرار از این وضعیت به خاله ام پناه بردم تا مدتی مرا نزد خودش نگه دارد، اما او از ترس پدر معتادم و برای ...
ستون امتداد و قصه تکان دهنده پیرمرد!
اما پدرم مرا نزد خودش نگه داشت چرا که نامادری ام ادعا می کرد من می توانم در امور خانه و مزرعه به آن ها کمک کنم. اگرچه جدایی از خواهر و برادرم خیلی سخت بود و آرزو می کردم زودتر بزرگ شوم تا آن ها را زیر بال و پر خودم بگیرم اما آن زمان چاره ای جز سکوت نداشتم. از سوی دیگر به خاطر علاقه ای که به درس داشتم روزی بدون اطلاع خانواده ام سوار خودرو شدم و به یکی از مدارس زابل رفتم. یکی از معلمان آن مدرسه وقتی ...
اعدام برای عامل فاجعه خونین زمستان 96 بازار تهران
. در ابتدای جلسه تنها دختر مقتولان با درخواست قصاص برای متهم گفت: من تنها فرزند پدر و مادرم بودم و در این دنیا جز آن ها کسی را نداشتم از وقتی پدر و مادرم به دست این مرد کشته شدند خیلی تنها و بی پناه شده ام و آرزوی مرگ دارم. الان هم فقط تنها خواسته ام از دادگاه قصاص این مرد است و اگر او به دار مجازات آویخته شود دیگر آرزویی ندارم. در ادامه متهم که مردی 40 ساله بود در جایگاه قرار گرفت و در ...
عملکرد پدرم بهترین شیوه تربیتی بود
ترین ویژگی شهید خرسند به عنوان پدر چیست؟ ایشان نه فقط برایم پدر بود، بلکه بیشتر دوست بود. برای همین رابطه ام با ایشان صمیمی تر از رابطه ام با مادرم بود. در عین حال که چتر حمایتی اش بالای سر ما قرار داشت سعی می کرد ما مستقل بار بیاییم. به عنوان فرزند ایشان پدرم را انسان کاملی می دیدم و از هر حیثی برایم الگو بود. شیوه های تربیتی ایشان چگونه بود؟ در زمینه مذهبی ایشان به ما سخت نمی ...
دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان
است اگر من طلبه شدم بخاطر دوست خوبی بود که داشتم؛ ایشان روزی به من گفتند؛ که برای قرائت قرآن به مجلسی برویم، بعد مدتی به من گفت که برای نماز جماعت به مسجد خندق آباد برویم و من هم رفتم؛ در آن مسجد آقا سیدی بودند که مشغول تدریس صرف بودند و ضرب ؛ ضربا درس می دادند و من هم علاقه مند شدم و در کلاس درس ایشان شرکت می کردم، بعد مدتی به درس شیخ علی اکبر برهان رفتم و یواش یواش ذوق طلبگی پیدا کردم ...
مردی بخاطر بیماری پدرش کارت بانکی اش را به دزدان تهرانی اجاره داد!
واریز کرد و قرار شد که برای او دو عدد کارت هدیه به مبلغ 15 میلیون ریال تهیه کنم و به او بدهم و مابقی پول را نیز برای درمان پدرم هزینه کنم. دستگیری کلاهبردار حرفه ای سرهنگ گودرزی با بیان اینکه مأموران در ادامه تحقیقات پلیسی دریافتند متهمان به صورت باندی از سایت های درج آگهی فروش کلاهبرداری مثلثی می کنند، اضافه کرد: با کنترل محل های تردد و شناسایی مخفیگاه مجتبی در شاهین شمالی در ...
بچه ای که با ته خودش راه می رفت!
...، یک کارتن آلاسکایی، چیزی عوض کند اما هیچ کس یک بچه فلج که با تهش راه می رود را نمی خواست. در خانواده ما هم که دکتر رفتن کلا مد نبود و مادرم تا وقتی من را پنج ماهه حامله بود، تحت تأثیر حرف های پدرم فکر می کرد نفخ کرده. این فلج بودن تا حدود دو سالگی ادامه داشت و بعد یهو شروع به راه رفتن کردم. بعدها که اینترنت آمد، فهمیدم بعضی از بچه ها، مثل باقی آدم ها چهاردست وپا راه نمی روند؛ یهو بلند می شوند و می دوند. ...
داستان دو داستان در کتاب های درسی/ سوسن، گلی که در طاقدیس ادبیات کودک و نوجوان ایران شکفت
فرهنگ امروز/ حسن ذوالفقاری سوسن طاقدیس (1399-1338) خاطره ساز کودکان و نوجوانان ایرانی درگذشت. خبری کوتاه اما ناگوار. درنهایت بهت و غوغای کرونا. سال ها بود که دیابت داشت. همه دعا می کردیم بهبود یابد اما درگذشت. در 61 سالگی؛ اما داستان هایش، یاد او را در ذهن کودکان و نوجوانان و ما و همه علاقه مندانش زنده نگاه می دارد. با او در سال 1379 آشنا شدم در جریان انتخاب و سفارش دو داستان او برای ...
ازدواج فوتبالیست مشهور در دادگاه
متهم ردیف دوم همچنان متواری بود. دختر جوان که فرزند خود را به دنیا آورده و تحویل بهزیستی داده بود در دادگاه گفت: این اتفاق باعث شد آبروی خانواده ام برود و حتی پدر و مادرم بعد از سال ها زندگی مشترک با هم اختلاف پیدا کرده و متارکه کردند. فوتبالیست مشهور هم در دفاع از خود گفته بود: اتهام را قبول ندارم.حدود سه سال قبل با رویا آشنا شدم. او را در مسیر مدرسه اش دیده بودم و به او ...
شجاع نوری: قرار بود من مختار باشم
...، گفت: همه آسمان، زمین و کهکشان ها خلق شدند که حال دل من خوب شود، من هم ماموریت دارم که حال دل شما را خوب کنم و برعکس. اگر در این جهت حرکت کنیم و هرکسی به اندازه دستی حرکت دهد این کشتی جلو می رود. در ادامه حجت السلام زائری درباره مذهبی بودن یعنی زیر پا گذاشتن گرایشات ملی گفت: گاهی چون روی نقطه ای فکر نمی کنیم، حاشیه هایی به وجود می آید؛ طرف فکر می کند اگر بخواهد اعتقاد دینی داشته باشد ...
مهری و مازیار: داماد معتاد بود...!
. همه کنار همیم. این مهمه که نازنین تنها نیست و خانواده داره. دو ساعت بعد، محمد و پدر خونه ی نازنین و امیرعلی و روبروشون نشسته بودن. از قیافه ی پدر معلوم بود حال خوبی نداره. محمد سر حرف رو باز کرد و با امیرعلی و نازنین احوال پرسی و چاق سلامتی کرد. امیرعلی گفت: ببخشید اینو می پرسم اما چیزی شده ؟ نگران شدم. محمد: نگران چرا؟ آمدیم سری بزنیم بهتون. امیر علی: آخه ...
عبدالمهدی برامسی: در راه خدمت به قرآن، سختی ها برایم شیرین است
موسسه قرآنی بیت الاحزان استهبان مشغول به کار هستم. پدرم حافظ قرآن بود و من عاشق لحظه هایی بودم که ایشان قرآن می خواندند و از همان زمان به قرآن علاقه مند شدم. در سال 77 به صورت شخصی و خودآموز در خانه شروع به حفظ قرآن کرده و در مدت زمان 5 ماه و نیم، حافظ کل قرآن شدم. این تصمیم من از آنجا نشأت گرفت که متوجه شدم چند نفر از دوستانم، که از من هم کوچکتر بودند، حفظ قرآن را شروع کرده اند و اینکه ...
ژنرال اروین رومل، روباه صحرا را بشناسید
روزنامه سازندگی - روژین حسینی: برای مدت ها اروین رومل ژنرال مورد علاقه ی هیتلر محسوب می شد. اما این توانایی نظامی و بی باکی، آمادگی قبول ریسک و بیشتر از همه حس ذاتی او نسبت به میدان نبرد بود که رومل را به یکی از بزرگترین ژنرال های تاریخ بدل کرد. رومل ملقب به روباه صحرا، درخشان در حمله و فوق العاده کاردان در هنگام دفاع، به سرعت ارتش خود را در سال 1940 از فرانسه گذراند و بار ها ...
روش برخورد با کودک، زمانی که با اندامش بازی می کند
سوال مخاطب نی نی بان: پسر 6ساله دارم زیاد علاقه به انجام تکالیف نشون نمیده حتی نمیشینه یک جا که تکالیف پیش دبستانی شو انجام بده چند وقت متوجه شدم که از مالیدن خودش به جسمی لذت میبره ازتون میخوام که راهنماییم کنید که چه برخوردی با پسرم داشته باشم پاسخ دکتر پروین ناظمی، روانشناس و مدرس دانشگاه علمی کاربردی: مادر عزیز در مورد بچه ای که با آلت تناسلی اش بازی می کند، این مساله در ...
زوج جوانی که پس از شش سال جدایی به زندگی بازگشتند /همسرم به من شک داشت!
سوزم که با یک مشاور صحبت می کنم. این سوءتفاهم و اختلافات در نهایت به جدایی ما انجامید. در ادامه حجت الاسلام محمد برمایی به آمار طلاق در ایران اشاره کرد و گفت: 14 درصد از طلاق ها در ایران در سال اول و به دلایلی مشابه دلایل مهمانان برنامه ما اتفاق می افتد. امیر که دو روز بعد از طلاق پشیمان شده، دست به دامان دوستان و آشنایان می شود تا وساطت کنند اما با مخالفت هدیه مواجه می شود ...
شکایت دختر جوان از بدن سازمشهور و پولدار / پزشکی قانونی،تعرض را تایید کرد
تحت تأثیر قرار گرفتیم. من حتی به مرگ فکر کردم و وضع روحی ام به شدت به هم ریخت. حالم اصلا خوب نیست و نمی دانم دقیقا باید چه بکنم تا از این وضعیت رهایی یابم. پدر و مادرم هم دست کمی از من ندارند. آنها هم خیلی تحت تأثیر قرار گرفته اند. مادرم مدام گریه می کند و به خاطر اینکه آینده ام تباه شده، ناراحت است. شایان زندگی من و خانواده ام را با این کارش نابود کرد. بعد از گفته های این دختر، متهم ...
شش پویانمایی و موشن گرافیک و فیلم کوتاه با موضوع کرونا تولید کردم
این سال ها که به صورت تخصصی این حرفه را دنبال کرده اید، چه کسانی شما را حمایت کرده اند؟ حق جو: برادران و مادرم زحمت بسیاری برای من کشیدند و همچنین برادرم سعید که در همه زمینه ها بی همتاست و در فامیل همه به او افتخار می کنیم. بعد از برادرم، در همسایگی ما دوست صمیمی و خوبم وحید رضایی که در جایگاه استاد من در تدوین فیلم است و همچنین زن دایی عزیزم معصومه ادیب نیا با کمک مادرم که بسیار من را در ...
نوای دل نواز
عرصه فعالیت می کردند. از آنجایی که بخش مهمی از شخصیت افراد در خانواده شکل می گیرد، من هم به سبب علاقه مندی خانواده ام به این کتاب مقدس، وارد عرصه قرآنی شدم. لذت بخش ترین نوایی که در ذهن دارم تلاوت های صبحگاهی پدر و مادرم است. همیشه بعد از نماز صبح عادت داشتند که چند آیه ای از کلام خدا را با صوتی دلنشین بخوانند. هنوز نوای زیبا و پر مهر مادرم را به یاد دارم که چگونه آیات الهی را با مهر مادری ...
رفاقت همیشگی با کتاب
در یک کفاشی در محل نیز کار می کرد و پس از آنکه درسش به پایان رسید به تدریس و وعظ پرداخت. او در سال 88 از میان ما رفت. بهترین خاطرات من رفتن به کتابخانه همراه با اوست. آقای حسینی عطار از مرحوم پدرش خاطرات زیادی دارد و می گوید: هرگاه گرفتار می شدم و گاهی که استرس داشتم در اتاق پدر را می زدم و به داخل می رفتم. به او می گفتم آمده ام احوالتان را بپرسم و با لبخندی ادامه می دادم اگر سیمتان وصل ...
بازداشت سارق حرفه ای داخل خودرو
خودروی 206 ام را مقابل ساختمان محل سکونتم پارک کردم و صبح فردای آن روز وقتی مراجعه کردم متوجه سرقت محتویات داخل خودرو (مدارک- ضبط و پخش- وجه نقد) جمعاً به ارزش 50 میلیون ریال شدم که سریعاً با پلیس 110 تماس گرفتم.رئیس پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران بزرگ در ادامه گفت: کارآگاهان پس از شنیدن اظهارات مال باخته راهی محل شدند و در تحقیقات اولیه مشخص شد سارقی ناشناس با یک دستگاه خودوری پژو 405 به محل مراجعه و ...
روایت امضای سرخ/شهیدی که بعد از شهادت کارنامه دخترش را امضا کرد + عکس
این ویژه نامه-بودیم امّا، تصوّر نمی کردیم ایشان فرزند همان شهیدی باشند که سال ها پیش-چند روز پس از به شهادت رسیدنش-به سراغ خانواده اش آمده وبا امضایی سرخ پای برگه برنامه امتحانات ثلث دوم دختر خانمش بار دیگر به همه یادآوری کرده که : شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند. خانم صالحی کارشناس زبان و ادبیّات فارسی است و در دقایق اوّلیه صحبت با ایشان، متوجّه صراحت گفتار و بلاغت کلامی ...
تجربه زندگی در امارات برایم تجربه خوبی نبود/شاید باید چیزی را می فهمیدم و فهمیدم!
بیرون من را دید و گفت وای تو کمندی. گفتم نه خیر! به پدرم گفتم این خانم چه صمیمیتی با من دارد که اسم کوچکم را صدا می زند. گفت این یعنی تو را دوست دارند، اگر خیلی برایت سخت است دیگر بازی نکن. 25 سال است من به خانه های مردم رفت و آمد دارم و نمی شود که نسبت به هم بی تفاوت باشیم. بازیگر سریال پرخاطره پدر سالار با بیان اینکه برای ایام عید با آقای کشاورز تماس گرفتم. کسالت دارند ولی در مجموع ...
دسیسه شوم با نغمه شیطان!
: هفت سال بیشتر نداشتم که پدرم، مادرم را طلاق داد و به مکان نامعلومی رفت که دیگر هیچ گاه او را ندیدم. درگیری پدر و مادرم فقط به خاطر سوءظن های فضای مجازی رخ داد. آن زمان چیزی درباره این گونه اختلافات نمی دانستم، فقط به خاطر دارم که مادرم همواره قسم می خورد گناهی مرتکب نشده است و کسی را که در صفحات شبکه های اجتماعی برایش پیام می دهد هیچ وقت ندیده و نمی شناسد. اما درگیری ها و کتک کاری های پدر و ...
زندگی برباتوف: از پیرین تا منچستر
آی اسپورت - دیمیتار برباتوف به عنوان یک کودک در شهر کوچک حوالی دامنه کوه های پیرین بلغارستان، همیشه اعتقاد داشت که او مقدر شده است که به یک فوتبالیست حرفه ای تبدیل شود. پدر و مادر او هر دو ورزشکار حرفه ای بودند، پدرش ایوان فوتبالیست تیم پیرین و بعدا زسکا صوفیا بود، در حالی که مادرش مارگاریتا یک بازیکن هندبال بود. البته برباتوف تردید داشت که شبیه آنها رفتار کند. او توضیح می دهد که همه چیز از پیش ...
فاطمه یوسف نژاد : در زندگیم حضور پر رنگ خدا را حس می کنم/ آرزویم این است پدر و مادرم صاحب خانه شوند
...> بخشی از زندگی هر قاری یا حافظ قرآن به حضور در مسابقات سپری می شود، تا کنون در چه مسابقاتی شرکت کرده و چه رتبه هایی به دست آورده اید؟ در دوران دبیرستان مسابقات دانش آموزی به یاری خداوند سال اول در رده شهرستانی رتبه دوم و سال دوم رتبه سوم را کسب کردم. حضور شما در عرصه حفظ قرآن کریم چه تحولاتی را به همراه داشته است، یعنی بعد از اینکه حافظ کل قرآن کریم شدید تغییرات محسوسی را در ...
خوش خلقی و کمک به افتادگان ویژگی بارز شهید پرویز بشیری / به شهادت برادرم افتخار می کنم
جوابم می گفت من بزرگ شدم و باید کسب درآمد کنم و کمک خرج خانواده باشم. این خواهر شهید که حالا خاطرات سال های دور در ذهنش مرور می شود، در ادامه گفت: به گل خیلی علاقه داشت و در خانه یک نورگیر درست کرده بود و انواع گل و گیاه را پرورش می داد و وقتی به سربازی رفت گل هایش را امانت پیشم سپرد، وقتی شهید شد مادرم تمام گل ها را همراه خودش برد که از آن ها مراقبت کند و می گفت این گل ها یادگار پسرم ...
گفتگو با بامزه ترین عضو مجموعه زیرخاکی +عکس
ماندگار شد.البته گذر زمان همه چیز را مشخص می کند که علاوه بر حمایت خانواده، جوهر ذاتی کودک هم نقش اساسی دارد. اخبار فرهنگ و هنر - مخاطبان سریال های ماه رمضان این شب ها با کاوه سریال زیر خاکی آشنا شدند؛ پسری که نسبت به هم سن و سال های خود رفتار های متفاوتی دارد؛ به بهانه پخش این سریال با این بازیگر گفتگوی کوتاهی داشتیم البته مادر رایان سرلک نیز ما را برای جذاب شدن مصاحبه همراهی کرد. ...
هرگز از راه حق مایوس نشوید
. در نوجوانی مادرم را از دست دادم و پدر 75 ساله ام توان فراهم نمودن مخارج زندگی را نداشت. بنابراین هم کار می کردم و هم درس می خواندم. در سال 1358 به عنوان یکی از اعضای شورای اسلامی روستا انتخاب شدم در مدت خدمتم در شورا صادقانه برای روستا کار کردم. در منزلم کتابخانه ای برای بچه های روستا تشکیل دادم. آرزوی دیدار حضرت امام (ره) را داشتم. چند بار به تهران رفتم، ولی موفق به آن نشدم، ولی یک بار احمد آقا ...