سایر منابع:
سایر خبرها
دختر جوان به خاطر شرکت در جشن تولد و درگیری نامزدش با چند پسر،چشم خود را از دست داد
از آنجا ببرد. نیم ساعتی از ماجرا نگذشته بود که پژمان برای بردن ما به در خانه آزیتا آمد. وقتی سوار خودروی پژوی نامزدم شدیم، فرهاد از خانه بیرون آمد و با پژمان مشاجره لفظی کرد و بعد هم پژمان سوار خودرواش شد و از آنجا دور شدیم. وی ادامه داد: هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بودیم که فرهاد همراه سه دوستش راه خودروی ما را سد کردند و با پژمان درگیر شدند. آن ها با میله های آهنی پژمان را ...
گریه آیت الله وحیدخراسانی وشرط آیت الله جوادی آملی برای ساخت ضریح امام حسین
از این کاروان بود. این رخداد اگرچه ممکن است در هر قرن فقط یک بار اتفاق بیفتد اما بخت با ما یار بود که دست اندرکاران انتقال ضریح تدبیر کردند و راوی ای همراه کاروان فرستادند تا لحظه به لحظه ماجرا را آن گونه که هست بر روی کاغذ بیاورد. ماجرا از یک روز پاییزی در سال 1391 آغاز شد. آنجا که رضا امیرخانی با مهدی قزلی تماس گرفت و از او خواست با مسئولین کاروانی که قرار است ضریح امام حسین علیه السلام را از قم ...
دیالوگی از فیلم نور زمستانی؛ ساخته اینگمار برگمان
حرف بزنم، بدون پرده پوشی. می دونی که همسرم چهار سال پیش مُرد. من عاشق او بودم. همسرم به انتهای راه رسیده بود. من از مرگ نمی ترسم، کوچک ترین دلیل برام وجود نداره که به زندگی ادامه بدم. من بعد از او باقی ماندم. نه به خاطر خودم، بلکه ماندم تا شاید به یک دردی بخورم. حرفم رو باور کن. من زمانی رویاهای بزرگی در سرداشتم. می خواستم مُهر خودم رو به دنیا بزنم. خُب، خودت تصوراتی رو که آدم ...
روز هجدهم ماه رمضان؛ دعا و ترتیل قرآن
هایی ساختیم بعد استخوان ها را با گوشتی پوشانیدیم آنگاه [جنین را در] آفرینشی دیگر پدید آوردیم آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است ( 14) ثُمَّ إِنَّکُمْ بَعْدَ ذَلِکَ لَمَیِّتُونَ ﴿ 15 ﴾ بعد از این [مراحل] قطعا خواهید مرد ( 15) ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تُبْعَثُونَ ﴿ 16 ﴾ آنگاه شما در روز رستاخیز برانگیخته خواهید شد ( 16) وَلَقَدْ ...
طلبکاران، پدر مرد بدهکار را گروگان گرفتند
مرا اذیت نکردند و شکنجه ام ندادند اما مدام می گفتند که اگر پسرت پولمان را بدهد آزادت می کنیم در غیراین صورت عاقبت هولناکی در انتظارت است. حتی چند باری هم مرا مجبور کردند تا با پسرم تلفنی صحبت کنم و از او بخواهم که هر چه زودتر پول درخواستی آدم ربایان را بدهد. وی ادامه داد: 48 ساعت بعد زمانی که متوجه شدند یکی از همدستانشان بازداشت و پای پلیس به ماجرا کشیده شده است، دوباره دست و پایم را بستند و مرا سوار خودروی پژو کرده و در محلی خلوت رهایم کردند و متواری شدند. به دنبال آزادی گروگان و مشخص شدن هویت 3متهم دیگر، قاضی عظیم سهرابی، بازپرس دادسرای جنایی تهران دستور بازداشت آنها را صادر کرده است. ...
نجات مرد مسن از چنگ آدم ربایان 500 میلیونی
به گزارش شرق، مردی روز دوشنبه هفته پیش با مراجعه به دادسرای جنایی تهران از ربوده شدن پدر 70 ساله اش خبر داد و گفت آدم ربایان برای آزادی او 500 میلیون تومان خواسته اند. بعد از طرح این شکایت، تحقیقات به دستور بازپرس آغاز شد. کارآگاهان ویژه مبارزه با آدم ربایی در بدو امر متوجه شدند مرد مسن برای خرید از خانه خارج و پس از آن ناپدید شده تا اینکه فردی با پسر او تماس گرفته و درخواست باج کرده ...
کاوشی در معنا، اقسام و قلمرو دین از منظر ابن عربی
باعثِ ایجاد عادت و سپس ملکات نفسانی در او می شود و سپس در وهله ی دوم، از آن به بعد است که افعال انسان از ملکات او نشأت می گیرد. مرد افسونگر بخواند چون عدو او فسون بر مار، مار افسون بر او گر نبودی دام او افسون مار کی فسون مار را گشتی شکار ؟ (مثنوی) از نظر وی، این جبر با اراده و اختیار انسان به وجود آمده است و در ضمن، راه رهایی از آن باز می باشد... .[22] در باب دین ...
محاکمه پسرجوانی که با همدستی دوستش،پدر و مادر خود را کشت/ متهم ردیف2:محمدگفت بعد از قتل،ارث خوبی به من ...
مرا با حرف هایش تحریک کرد. متهم در خصوص روز حادثه گفت: آن روز مادرم در خانه تنها بود. ابتدا او را با خوراندن آبمیوه مسموم بیهوش کردم، سپس مهدی دست و پای او را گرفت و من با شال مادرم را خفه کردم. چند ساعت بعد که پدرم به خانه آمد او را هم با آبمیوه مسموم بیهوش کردم، سپس مهدی شالی را دور گردنش پیچید و او را خفه کرد. موقع ترک خانه نیز شیر گاز را بریدیم تا همه فکر کنند پدر و مادرم به خاطر ...
پسرم را با وساطت دخترانش راهی سوریه کردم
قامت صدیقه سادات بین پد ر و پدر بزرگ وساطت کند تا اذن سوریه رفتن پدرش را بگیرد. پدر شهید اینطور ادامه می دهد؛ یک روز نوه ام صدیقه سادات آمد پیش من و گفت بابا بزرگ می دانی بابا مصطفی برای رفتن به سوریه نذر کرده و از خانه مان تا قم پیاده رفته است؟ گفتم نه دخترم خبر نداشتم. گفت بابا به من گفته که به جز او دیگر پسری ندارید و همین حساسیت باعث شده رضایت ندهید. بابا از من خواست بیایم و واسطه شوم ...
علی مطهری بعد از نمایندگی مجلس چه خواهد کرد؟
پنجره متوجه نماز شب خواندن شهید مطهری شده بود و رفته رفته به ایشان ارادت پیدا کرده بود. ما می دیدیم پدرم که می خواست سوار ماشین بشود پاسبان خودش را می رساند و سلام نظامی می داد. بعد از انقلاب، آن پاسبان آمد و این مطلب را برای ما بیان کرد. به هر حال پس از انقلاب همسر سپهبد صدری به در منزل ما می آمد و التماس می کرد که کاری کنید تا او اعدام نشود. پدرم به مادرم گفته بود که تحمل دیدن این صحنه ها را ...
روز هفدهم ماه رمضان؛ دعا و ترتیل قرآن
خبرگزاری صدا و سیما ؛ در دعای روز هفدهم ماه رمضان بنده به خداوند عرض می کند: خدایا مرا در این ماه به سوی کارهای شایسته هدایت فرما، و حاجت ها و آرزوهایم را برآور. متن این دعا به این شرح است: اللَّهُمَّ اهْدِنِی فِیهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ، وَ اقْضِ لِی فِیهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ، یَا مَنْ لا یَحْتَاجُ إِلَی التَّفْسِیرِ وَ السُّؤَالِ، یَا عَالِماً بِمَا فِی صُدُورِ ...
نجات خواهر از ازدواج اجباری / مرد زاهدانی سرنوشت عجیبی دارد
را نداشت به همین دلیل چند ماه بعد با زنی بداخلاق و عصبانی ازدواج کرد. نامادری ام چشم دیدن ما را نداشت و همواره ما را اذیت می کرد حتی یک بار برادر کوچکم را برای یک اشتباه کودکانه آن قدر کتک زد و گلویش را فشار داد که چهره برادرم سیاه شد وحشت زده از خانه بیرون پریدم و با فریاد از همسایگان کمک خواستم. ماجرای تکاندهنده زندگی پر رنج مرد زاهدانی آن روز اهالی روستا برادرم را از چنگ ...
زن 20ساله، کلکسیونی از شوهران خلافکار دارد!
...، خواسته ام را نپذیرفت و من به ناچار دوباره به خانه بازگشتم چرا که خواهر و برادر کوچک ترم نیز به من وابسته بودند. یک ماه بعد پدرم مرا به محمود پلنگ شوهر داد. او جوانی سابقه دار و شرور بود که مواد مخدر مصرفی پدر و مادرم را تامین می کرد. محمود که بارها به خاطر قاچاق مواد مخدر زندانی شده و آثار خودزنی های زیادی روی پیکرش نمایان بود، همواره مرا کتک می زد تا جایی که با افکاری احمقانه و ...
دود سیگار در ماه رمضان جنجال به پا کرد +عکس
وی در خصوص امر به معروف و نهی از منکرش عنوان می کند:"من از باب فرمایش رهبری که امر به معروف باید با زبان نرم و آرامش باشد به آنها گفتم حداقل سیگار را داخل دستتان نگه دارید، در زمان اذان خوب نیست که این کار را علنی انجام می دهید که یکی از این جوانان آمد و دود سیگار را در صورتم فوت کرد و گفت کار خوبی می کنم و به تو هیچ ربطی ندارد." روزه خواری درملاء عام و ضرب و شتم دو برادر در مقابل چشمان پدر جانباز امر به معروف و نهی از منکر با اشاره به اینکه من با زبان نرم و آرام این حرفها را گفتم، ادامه ...
صدورکیفرخواست در پرونده قتل مدیر دانشگاه امام صادق
که پس از قتل فراری شد و کارآگاهان مأمور شدند تا ردی از او به دست آورند. تلاش تیم تحقیق ادامه داشت تا اینکه متهم ساعتی بعد دستگیر شد و به قتل اقرار کرد. قاتل انگیزه اش از جنایت را اختلاف مالی و کاری با مقتول عنوان کرد و در توضیح ماجرا چنین گفت: من حدود 20سال در دانشگاه کار می کردم و نگهبان بودم. مقتول مسئول تدارکات و مدیر بخش من بود. اما این اواخر خیلی مرا اذیت کرد و به شدت با او اختلاف داشتم؛ هم ...
از فقر تا مکنت؛ داستان زندگی سرمایه دار لرستانی مقیم تهران
برای شان بگویم؛ اما قبول نکردم. فقط قرار شد روزانه یک کیلو از شکرشان را به من بدهند و دو ساعت بعد تحویل بگیرند. در فاصله این دو ساعت، کتیرا را به آن اضافه می کردم و از هر کدام 10 ریال می گرفتم. با این روش، روزی 20 تومان درآمد داشتم و پول هایم را نزد شخص مورد اعتمادی پس انداز می کردم. * اما بعید می دانم شما به این درآمدها راضی بوده باشید! چگونه کارتان را ادامه دادید؟ درست می ...
مردی از مردان خدا
...> 3. جلسه قرآن خانوادگی شان هر هفته جمعه در منزل ایشان و دیگر اعضای خانواده برگزار می شد. من نیز به دعوت ایشان به همراه پدرم در این جلسات شرکت می کردم. در یکی از جلسات وقتی تلاوت قرآنم تمام شد، دست در جیبش کرد و همه پول های خودش را درآورد و در کف دستانم گذاشت. شوکه شده بودم. اگر قرار است هدیه ای به کسی داده شود بخشی از آن در اختیارش قرار می گرفت، اما سید همه را داد. اخلاق حسنه ائمه (ع) را که در کتاب ...
اوصاف و ویژگی های امام حسن مجتبی(ع) به قلم استاد انصاریان
بخشش نویسنده کتاب ارزشمند اسلام دین آسان ادامه داد: حضرت صادق(ع) می فرماید: مردی به عثمان بن عفان درحالی که در مسجد نشسته بود گذشت، از او درخواست کمک کرد. به دستور عثمان، پنج درهم به او پرداختند، مرد به عثمان گفت: مرا به جایی که دردم را دوا کنند راهنمایی کن، عثمان گفت: نزد آن جوانمردان که آنان را می بینی برو و با دستش اشاره به ناحیه ای از مسجد کرد که حضرت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و ...
باور نمی کردیم روزی مبتلا شویم
...، آزیترومایسین و سفتریاکسون می گرفت. ادامه می دهد: کسانی را که جا و مکان مطمئنی برای قرنطینه شدن نداشتند، آنجا بستری می کردند. من هم چون دو بچه در خانه داشتم، ترسیدم و گفتم همان جا می مانم تا زمانی که تستم منفی شود. خلاصه، انگار یک ماه دور ازخانه بستری و قرنطینه بودم. وی می گوید: در قرنطینه فشار خونم خوب شده بود و هر روز از ما نوار قلب می گرفتند. چون داروهایی که گرفته ...
دیدار ماه با حضور شعرا و طنزپردازان در حوزه هنری برگزار شد
...> بر برگ برگ خاطر من لطف شبنمی با هر نفس، بهار مرا تازه می کنی تقویم سبزِ خاطره در شادی و غمی سال جدید را به تو تحویل می دهیم ای یارِ مهربان که بهارِ مُجَسّمی تا در بهشت خانه خود زندگی کنم خاموش و بردبار، میان جهنّمی دادی به جان میهن من خون تازه ای سبز سپید پوشی و همرنگ پرچمی از پا نمی نشینی و قد خَم نمی کنی چون ...
کوتاه قامتان؛ نقاشی های متفاوت خدا
در بعد از ظهر یکی از روزهای بهاری, در گوشه ای از پیاده روهای خیابان ولیعصر(عج), میان دو مغازه بساط خود را پهن کرده بود.در حالی که باران در حال باریدن بود، به مرد روبرویش که اجناس خود را روی زمین چیده بود، اشاره کرد و با این جمله سوالی اش که "بابا بارون داره تندتر میشه, بساطمون رو جم کنیم؟" متوقف شدم و نگاه اجمالی به او و آن مرد مخاطبش انداختم.خرید, بهانه ای شد تا جلوتر بروم. با گشاده رویی برخورد ...
50 فیلمی که به انتخاب منتقدان باید ببینید
نوجوان اش مراقبت کند. " 22. 12 مرد خشمگین امتیاز منتقدین: 96/100 امتیاز کاربران: 9.5 / 10 خلاصه داستان: " نوجوانی هجده ساله از اهالی آمریکا لاتین متهم به قتل پدرش گردیده است. شواهد نشان می دهد او با ضربات متعدد چاقو پدر خود را به قتل رسانده است، گرچه نوجوان که به نظر ضعیف و افسرده حال می رسد این اتهام را قبول ندارد با این حال وجود چاقویی در محل وقوع حادثه که متعلق به نوجوان مذکور است و او ...