کارآگاه بازی های خواهرزن راز جنایت را فاش کرد
سایر منابع:
سایر خبرها
مادر رومینا : قاتل قصاص شود
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز گیلان ؛ مادر رومینا دختر13 ساله تالشی که چند روز پیش به دست پدرش کشته شد گفت : نگذارید خون دخترم پایمال شود. وی افزود : روز حادثه من ، دخترم و پسرم تازه از خانه خواهرم در آستارا به خانه برگشته بودیم که رومینا به من گفت که می خواهد بخوابد ، برادر کوچکش هم خوابید ، من مشغول مرتب کردن خانه شدم ، چای دم کردم و مشغول شستن لباس ها شدم ، پدر رومینا از راه رسید چای ...
مادر نیمار با مدل برزیلی آشتی کرد و به دنبال ازدواج با اوست
نیدین مادر نیمار چند هفته پیش از تیاگو جدا شده بود و حالا تصمیم گرفته است که فرصت جدیدی به او بدهد. در ساعات اخیر شایعات در مورد آشتی کردن آنها قوت گرفته است چرا که تیاگو تصویری از خودش در محله ای در نزدیکی خانه مادر نیمار منتشر کرده است. از سویی دیگر برخی از مطبوعات برزیل ادعا کرده اند که تیاگو و نیدین به دنبال برنامه ریزی برای مراسم ازدواج خود هستند. البته مطبوعات برزیل گفته اند که ...
امیرحسین شورچه: داستان گوی بادها در بادیه مشهدِ آوازه خوان
ظلمات جنگل. یا مثلا قطعه لیلای رفتنی من هم داستان عاشقانه جالبی دارد. درواقع از زبان مادربزرگ من است برای مادرش "لیلا مامِی" که از هم جدا می شوند و بعد از سال ها که هم دیگر را می بینند دنیا به لیلا فرصت نمی دهد بیشتر با دخترش باشد. پس من این گونه نوشتم: لیلای رفتنی من/ در انحنای جاده ها/ میان دُرد باده ها/ لالایی مرا بخوان/ در خواب های من بمان/ لالایی مرا بخوان/ امشب کمی پیشم بمان. قطعه ...
زن میانسال: همسرم با رازی که در سینه دارم مرا تهدید می کند
روحی شدید مبتلا شد تا جایی که دیگر حتی پزشکان معالج نیز پیشنهاد می دادند از طاها جدا شوم. دیگر چاره ای برایم باقی نمانده بود و باید تصمیم نهایی را می گرفتم. بالاخره پس از مشورت با اطرافیان و خانواده همسرم از طاها طلاق گرفتم. شش ماه بعد از این ماجرا با اتابک آشنا شدم. همسر او فوت کرده بود و با دو فرزندش زندگی می کرد. مدتی بعد از این آشنایی، وقتی با پیشنهاد ازدواج او رو به رو شدم، ابتدا ...
پسر بیمار، پدرش را کشت
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، یک سال قبل دختر جوانی آشفته و پریشان به خیابان آمد و از مردم درخواست کمک کرد و گفت پدرش زخمی شده است. زمانی که مأموران به محل رفتند، تحقیقات گسترده ای را در این خصوص آغاز کردند و متوجه شدند مرد مجروح جانش را از دست داده است. با انتقال جسد این مرد به پزشکی قانونی، بررسی های مأموران وارد مرحله ای تازه شد. دختر جوان به پلیس گفت: برادرم عامل قتل پدرم است ...
همسرکشی؛ این بار در رودان/ مرگ دردناک زن جوان با شلیک همسرش
خانه ای که تیراندازی در آن رخ داده بود رفتند با پیکر غرق در خون زن جوانی روبرو شدند که نامش کوثر است و مدتها بر اثر اختلاف با همسرش، نزد مادرش زندگی می کرد. بازگشت به خانه با صورت کبود محمد یکی از اهالی روستا در خصوص این حادثه گفت: کوثر و مجید حدود 6 سال گذشته با هم ازدواج کردند که ثمره آن ، دو دختر 4 و 6 ساله است و حدود 45 روزی بود که کوثر به علت اختلافات خانوادگی از روستای ...
خانواده های شهدای ناجا تا آخر حامی نظام هستند/ آمریکا با تحریم هایش هیچ غلطی نمی تواند بکند
، اما چون علی را از خدا خواسته بودم و خدا خودش شهید را از من گرفت و از طرفی خودش عاشق شهادت بود، من هم راضی به رضایت خدا هستم. همسر شهید اضافه کرد: سختی های من در زندگی با کار همسرم در ناجا شروع شد، بعد از گذشت پنج ماه پسرم را باردار شدم، با وجود دوری از همسرم دوران بارداری سختی را گذراندم، بعد از تولد پسرم، زمانی که دو ساله شد، به مدت 6 سال به زاهدان منتقل شدیم. وی ادامه داد: سال 88 در ...
روایت تازه از قتل رومینا؛ پدر در زندان از بی آبرویی جسد و قبر ناموسش می ترسد
چهل سال هم ندارد گریان است و بی تاب، اسفندیار می گوید که مادر رومینا از آن روز نتوانسته از شرم دروهمسایه از خانه بیرون برود و از ننگ این اتفاق دوام نخواهد آورد. کدام اتفاق؟ قتل دخترش به دست پدر یا بی ناموسی؟ بی ناموسی، شما جای ما بودید چی کار می کردید؟ همش سر نامردی اون مرد شد که ناموس ما رو فریب داد و با خودش برد. من حالا دیگه شرمم می شه تو کوچه راه برم. ما هممون داغدار و شرمنده ایم. از این شرم و ...
دلیلی برای تحویل ندادن رومینا به پدرش نبود
و رومینا هم فرارکردیم و به خانه خواهرم رفتیم و 6 روز آنجا بودیم. قرار بود به عقد هم دربیاییم اما روز مراسم پلیس ما را دستگیر کرد. رومینا به پلیس گفت که با میل و اراده خودش با من آمده است و قاضی دادگاه هم او را با وجود مخالفت شدید خودش تحویل خانواده اش داد. دو روز بعد هم این اتفاق رخ داد. رومینا خودش می گفت آن چند روزی که در خانه خواهر من بودیم بهترین روزهای زندگی اش بوده است و آرامش و امنیت داشته ...
پشت پرده جنایت در خانه ویلایی!
روز قبل از کشف اجساد به قلندرآباد فریمان رفتم و دو جوان کریستالی را با خودم همراه کردم. به آن ها گفتم: به مرد 61 ساله صاحبخانه، سوءظن دارم چرا که همواره به گونه ای مرموز به همسرم نگاه می کند! سپس از آن ها خواستم برای قتل با من به مشهد بیایند و در عوض این همراهی، هر چه لوازم می خواهند از خانه ویلایی سرقت کنند. بعد هم سوار بر خودروی تیبای خاکستری به مشهد آمدیم. من بیرون منزل ایستادم و آن ها ...
داستان رومینا و قتل در خانه پدری
بهمن رو دوست داشتم باهاش فرار کردم. بعد پدرش رفت آگاهی آستارا شکایت کرد. اونا سه روز دنبال من بودن. منم ترسیده بودم. بعد باباش قرار گذاشت بیاد من و رومینا رو عقد کنه. اما هم ش نقشه بود و پلیس خبر کرده بود. همه چیزم زیر سر شوهرخاله رومینا بود. به پدرش گفته بود دخترتو بگیر بکش ولی به یه سنی نده . آن طور که بهمن ادعا می کند حتی عموی رومینا هم پیشنهاد قتل او را با پدرش مطرح کرده بود؛ تو ف ...
سرقت از حساب بانکی همسر بعد از جنایت
.... من و همسرم باهم اختلاف داشتیم و با به دنیا آمدن پسرم درگیری ها و اختلاف ها بیشتر شد. یک سال و نیم بعد مهرنوش جدا شد و پوریا نزد من ماند. برایم سخت بود که پسر بچه ای را با آن سن و سال بزرگ کنم. به همین دلیل مدتی بعد با زن جوانی ازدواج کردم. اما خیلی زود مهرنوش به سراغم آمد و آنقدر گفت بچه اش را می خواهد و اشتباه کرده است که من مجبور شدم زن دومم را طلاق بدهم و سال 88 و بعد از مدتی با مهرنوش ...
ادای سوگند برای تبرئه از اتهام قتل شوهر
هم ازدواج کردیم و برای زندگی به تهران آمدیم. زندگی بدی نداشتیم اما چون بچه دار نمی شدیم اختلاف پیدا کردیم. خلیل بیکار بود در این مدت من با خیاطی سعی کردم زندگی را بچرخانم. با اینکه خانواده شوهرم من را به خاطر اینکه چهار سال از خلیل بزرگ تر بودم تحقیر می کردند، اما من فقط به خاطر اینکه شوهرم را دوست داشتم، زندگی کردم. وی درباره روز حادثه گفت: خلیل مدتی بود اعتیادش را ترک کرده بود، اما ...
اخبار حوادث امروز (7 خرداد 99) از مصاحبه جنجالی پسر مورد علاقه رومینا تا درخواست قصاص مادر رومینا برای ...
صحنه هایی از خودکشی نافرجام فردی در خیابان بخارست فردی که امروز در خیابان بخارست قصد خودکشی داشت با دخالت آتش نشانی از تصمیم خود منصرف شد مادر رومینا: قصاص می خواهم / همسرم رومینا را تشویق به خودکشی می کرد رعنا دشتی مادر رومینا اشرفی از اختلاف میان پدر و دختر می گوید. او می گوید پیش از حادثه، همسرش بارها رومینا را تهدید به قتل و یا تشویق به خودکشی کرده بود: ...
مادر رومینا: قصاص می خواهم / همسرم رومینا را تشویق به خودکشی می کرد
خانه فرار کرد، می خواست برایمان چایی دم کند. پدرش اجازه نداد. گفت رومینا دستش را می سوزاند. خودش چایی را دم کرد بعد که فهمیدیم با بهمن فرار کرده، پدر رومینا داس را برداشت و به خانه بهمن رفت. گفت می روم آن ها را بکشم. بارها به من گفته بود که به رومینا یاد بدهم خودش را حلق آویز کند. اما من این کار را نکردم. قصاص می خواهم. دیگر نمی توانم به او نگاه کنم. نمی توانم او را ببینم. ...
روایت خواهر بهمن از ماجرای رومینا
گفته بود که پدرش مانع ازدواج ما می شود و چاره ای جز فرار نمی دید. بعد از اینکه رومینا با خواست خودش به خانه خواهر من آمد و به من پناه آورد از پاسگاه به من زنگ زدند رومینا گوشی تلفن را گرفت و گفت آدم ربایی و دزدی در کار نبوده و من به خواسته خودش به خانه خواهر بهمن آمدم. حرف های خواهر بهمن وقتی رومینا مهمان خانه شان بود خواهر بهمن خاوری که رومینا 6 روز مهمان خانه شان بود گفت: در ...
سلفی جذاب رزیتا غفاری و دخترش + عکس
رزیتا غفاری بازیگر زن تلویزیون ایزان است. رزیتا غفاری این روزها دوران کم کاری خود را سپری می کند و کمتر جلوی دوربین ظاهر می شود. رزیتا غفاری در اینستاگرام فعال است و عکس های جدیدی از خود می گذارد. رزیتا غفاری در 27 دی ماه سال 1351 در تهران متولد شد. رزیتا غفاری فارغ التحصیل کارگردانی سینما است. دانش آموخته ٔ کارگردانی سینما ست. چند فیلم کوتاه انیمیشن کارگردانی کرده است و عضو آسیفای ...
عکس خانوادگی جالب راکیتیچ در کنار همسرش و دو دخترش
هرگز شکست نخواهد خورد. زمانش بود که کل خانواده کنار هم باشند.” در حال حاضر راکیتیچ با بارسلونا تمرین می کند و منتظر شروع دوباره مسابقات لالیگا از روز 23 خرداد است اما چندان مشخص نیست که آیا در نیوکمپ می ماند یا نه. بارسلونا به دنبال خرید پیانیچ بوسنیایی از یوونتوس است و خرید وی به این معناست که جایی برای راکیتیچ در تیم نخواهد بود و ایوان مجبور است که جدا شود. راکیتیچ چند سالی است که با شایعاتی در مورد جدا شدنش از بارسا مواجه بوده است و باید دید که در تابستان بعدی این شایعات به تحقق می پیوندند یا نه. ...
مردی که آرزوی دیدار شهید بهشتی را داشت به بهشت رفت
یعنی در همان ماه های اول اشغال ازدواج کردم. هجده سالم بود، تنها 25 روز بعد از عروسی، همراه پدر و همسرم به ایران مهاجرت کردیم و ساکن مشهد شدیم. جز برادرم که زمان طاغوت به ایران آمده بود کس دیگری نداشتیم. یک سال بعد به تهران آمدیم و پنج سال در پیشوای ورامین زندگی کردیم، البته الان خانه مان کهریزک است . منبع: فارس انتهای پیام/ 900 ...
اعترافات مردی که همسرش را مثله کرد
تلویزیون بود. بعد که برگشتم، پدرم گفت او رفته است. کارآگاهان در نهایت یاسر را بازداشت کردند. این مرد که ابتدا قصد داشت واقعیت را پنهان کند، در نهایت به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: من و مینا سال 80 ازدواج کردیم و پسرمان پنج سال بعد به دنیا آمد. ما از مدت ها قبل دچار اختلاف شدیم و این اختلافات تا آنجا ادامه پیدا کرد که ما خانه مان را از هم جدا کردیم و پسرم با من زندگی می کرد. نگهداری از ...
ماجرای ازدواج دختر 13ساله با مرد آدم ربا
و خانه نشین بود و مادرم که در بیرون از منزل کار می کرد، هوای مخارج زندگی و پرداخت اجاره منزل ما را داشت. خلاصه، اکبر آرام آرام شغل رانندگی را انتخاب کرد و با اتوبوس دیگران به شهر های مختلف کشور مسافر می برد. روز ها به همین ترتیب سپری می شد و پسرم که در سال 73 به دنیا آمده بود همچنان قد می کشید. تا این که 9 سال بعد خداوند دختری زیبا و شیرین زبان به ما عطا کرد. دیگر گله ای از روزگار ...
افشای عجیب یک جنایت با پیامک از دیار باقی
کرد و بعد مادر زنم برای ادامه زندگی به تهران آمد. پس از آن اختلاف ما بیشتر شد، چون همسرم دوست داشت در نزدیکی خانه مادرش زندگی کند و از او مراقبت کند، اما من موافقت نکردم. شهریور سال قبل مادر زنم هم فوت کرد که اختلافات ما دو چندان شد و همسرم مدعی بود، اگر پیش مادرش زندگی می کرد او فوت نمی کرد. همین موضوع باعث شد که دوباره از هم جدا زندگی کنیم. روز حادثه برای چه به خانه تو آمده بود؟ ...
ناگفته هایی از ماجرای زنده شدن یک زن روستایی 42 ساله
از او نگهداری کرده ام. بار ها خواهران و برادرانم گفته اند بگذار ما هم چند روز از او نگهدار ی کنیم، اما به آنهاگفتم تا آخرین روز عمر از خواهرم مواظبت خواهم کرد. خدیجه دارو مصرف می کرد. چند سال پیش، هم کر شد و هم کور. روز حادثه همسرم گفت: حال خواهرت خوب نیست و می خواهم حمامش کنم. می ترسم بمیرد و تمیز نباشد. به زن عمویم هم زنگ زد که بیاید وکمکش کند. یدا... مشغول کار در زمین کشاورزی اش بود که ...
سیاست در مقابل کودکان
، هستند دختران نوجوانی در سنین 15سالگی که با یک بچه رها شده اند و نیازمند این هستند که خیریه ای به آنها کمک کند. سرنوشتی که تکرار می شود یکی از زنانی است که در کودکی همسر شده حتی یک سال بالاتر از سنی که قرار بود حداقل سن ازدواج باشد، ولی بعد از 29سال که خاطراتش را مرور می کند اشک می ریزد، اشک برای دردهای خودش و اشک برای آنچه در انتظار دخترش است. اسمش را نمی گوید: هر اسمی که دوست داری ...
تبعید تازه داماد بعد از خودکشی یک دختر
دهند بعد هم برای شهادت در این باره رومینا را که از دوستانش بود نزد من آورد. از همان موقع آشنایی و ارتباط من با رومینا آغاز شد تا اینکه بعد از مدتی فهمیدم همه حرف های زن برادرم فقط از روی حسادت و برای خراب کردن رابطه من و نامزدم بوده است، این گونه شد که به رومینا گفتم دیگر نمی خواهم او را ببینم چون بزودی ازدواج خواهم کرد. اما رومینا حاضر به جدایی نبود. تا اینکه یک روز مانده به تاریخ ...
یاسر ، از آرزوی معلم شدن تا سکوت و خوابیدن در گوشه اتاق
مستاجر خانه ای با حیاطی کوچک که دو مستاجر دیگر نیز در آن زندگی می کنند، هستند، کل فضای خانه آنها دو اتاق کوچک است و حمام و سرویس بهداشتی آنها با دیگر مستاجران مشترک.... در روزهای پایان ماه مبارک رمضان و خیلی اتفاقی و در یک روزی که اصلا قصدی برای گزارشی نداشتم با این خانواده آشنا شدم .... در روزهایی که غم بزرگی روی دلم بود و از خدا می خواستم من روز از این گرداب غم نجات بدهد، یاسر را دیدم ...
مهناز افشار| جنجال رقص منشوری در صحنه تئاتر + فیلم و عکس
همسرم مطرح می شود نکرده ام. چون این که مطرح می کنند شیرخشک فاسد وارد کرده و باعث کشته شدن بچه ها شده، جنایتی نیست که بتوان از کنار آن گذشت. همسر من هفت ماه بابت پرونده ای که برایش تشکیل شده به زندان رفته و پرونده او هنوز باز است و با این فضاهایی که علیه او درست شده بعید نیست محکوم هم بشود ولی اجازه بدهید محکوم بشود، بعد ببینید به چه چیزی محکوم شده. سرانجام یاسین رامین در نهایت سال 98 ...
برابری در نابرابری
و مادرش او را مجبور می کنند سمت رشته ای برود که در آینده پزشکی قبول شود؛ اما ملیکا خودش عاشق رشته مهندسی بوده. پدر ملیکا با اینکه خودش مهندسی خوانده است، او را از خواندن در این رشته منع می کند. همین مخالفت های والدینش برای رفتن به سمت رشته ای که دوستش داشته، چالش های زیادی برای او به وجود می آورد. سال ها بعد که برادر ملیکا درگیر انتخاب رشته می شود، والدینش سخت گیری های قبلی را که برای دخترشان ...