سایر خبرها
اولین گفت و گوی همسر ناصر محمدخانی؛ از لاله تا شهلا
و وجودش برای من، مهریه است. از نظر من ناصر در قتل لاله هیچ نقشی نداشت تصمیم به ازدواج با مردی که یک زنش به قتل رسیده، همسر دیگرش قاتل بوده، خانواده زن سومش او را دزدیدند و ... اصلا کار ساده ای به نظر نمی رسد. فکوری، اما نظر دیگری در این باره دارد: من می دانستم که ناصر حتی یک درصد هم در ماجرا های پیش آمده برای ازدواج های قبلی اش مقصر نیست. یکی از فامیل های خیلی نزدیکم که قاضی ...
قتل فجیع مادر و دختر در فارس / پسر 18 ساله اعتراف کرد
...> مأموران در ادامه وارد خانه مورد نظر شدند و خود را در برابر پیکر های بی جان دو زن دیدند که آثار اصابت ضربات چاقو روی بدنشان مشهود و غرق در خون بودند. در همان بررسی های ابتدایی مشخص شد مقتولان مادر و دختر هستند و از مدت ها قبل با هم زندگی می کردند. فرار پسر خانواده از خانه نشان می داد او در جریان مرگ مادر و مادربزرگش قرار دارد. کارآگاهان وقتی نسبت به صحت این فرضیه اطمینان بیشتری یافتند ...
آنچه کرونا از بچه هایمان دزدید
؛ فقط یک مادرم. اما همیشه گمان کرده ام رشد مستقیم، بی وقفه و پرشتاب حالتِ عادیِ کودکان در حال رشد است. همانطور که یک کوسه ماهیِ زنده باید شنا کند، کودک زنده هم مدام باید در حال جنب و جوش و حرکت باشد. وقتی حرکت رو به جلو متوقف می شود، حتماً یک جای کار می لنگد. بدون مدرسه، بخش عمدۀ این پیشرفت، یادگیری و چانه زنی های زنگ تفریح -در واقع بخش مهمی از زندگی کودک در خارج از خانه- از بین می رود ...
عشق پیری مرد 75 ساله را به خاک سیاه نشاند
جوان و شیک پوشی در آن منزل زندگی می کند. با توجه به سابقه اختلافات پدر و مادرم درباره زنان غریبه به موضوع مشکوک شدم و به بررسی حساب بانکی پدرم پرداختم زیرا به خاطر بی سوادی پدرم رمز کارت بانکی او را در گوشه کارت نوشته بودیم. آن جا بود که متوجه شدم ده ها میلیون تومان از حساب پدرم برداشت و به حساب بانکی یک زن واریز شده است. در بررسی های بیشتر دریافتم آن زن حمیده زن 28 ساله ای است که پدرم به ...
سوفیا لورن بازیگر پر افتخار ایتالیا به سینما بازگشت
ن در مقابل آنتونی پرکینز است. در سال 1960 با بازی در فیلم ایتالیایی دو زن برنده اسکار و جایزه فیلم کن شد. خودش می گوید: تا قبل از دو زن، من یک اجرا کننده بودم پس از آن بود که بازیگر شدم. دسیکا سبب شد به خودم باور داشته باشم. یاد بگیرم مهم نیست چند نفر قصد دارند سرنوشت مرا در دست بگیرند. من و فقط خود من ناخدای کشتی خودم هستم. او در 1965 برای فیلم ازدوا ...
دختر نوجوان پدرش را قصاص نمی کند
را تکرار کرد. پس از آن و در ادامه بررسی ها دختر 11 ساله مقتول مورد تحقیق قرار گرفت که گفت: از وقتی 8 ساله بودم متوجه رفتارهای مشکوک مادرم شدم گهگاه با تلفن حرف می زد و بعد هم شماره را از گوشی اش پاک می کرد. می ترسیدم موضوع را به پدرم بگویم. مدتی به خاطر این موضوع مریض شدم. حتی به مادرم اعتراض کردم اما او با پرخاشگری تهدیدم کرد و کتکم زد. تا اینکه مادرم گفت می خواهد از پدرم جدا شود من ...
فرازهایی از وصیت نامه شهید عبدالحسین کردی
کنی نه با عدلت که طاقت عذابت را ندارم خدایا اگر مرا به خاطر نافرمانیهایم سرزنش کنی هر چند که خود را مستحق مذمت می بینم از تو می خواهم بپوشانی آنچه بر من گذشت و مرا مورد عفو خود قرار دهی من که شرمنده ام در حضور تو و شرمندگیم، اجازه سخن گفتن را نمی دهد پس تو خود دستم را بگیر . حال که توفیق حضور در جبهه ها را به من دادی مرا خالص گردان و دست رضایتت را به سوی من دراز کن از تو می خواهم مرا نجات دهی و ...
پسری که از قتل مادرش پشیمان نیست!
مادرم به وعده هایش عمل نکرد، به همین دلیل با او دچار اختلافات شدیدی شدم. شب حادثه بار دیگر بر سر همین موضوع با مادرم جر و بحث کردم. مادربزرگم وقتی اوضاع را متشنج دید، جلو آمد و دخالت کرد. من که به شدت عصبانی بودم و کنترلی بر رفتارم نداشتم، چاقویی برداشتم و هر دو نفرشان را زدم. بعد از اینکه از مرگ آنها اطمینان یافتم سریع از خانه فرار کردم البته نقشه خاصی نداشتم و نمی دانستم در کجا باید پنهان شوم ...
قتل در انبار لوازم یدکی خودرو
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، بعد از ظهر روز جمعه نهم آبان به دنبال تماس تلفنی با مرکز فوریت های 110 وقوع قتل مردی حدود 45 ساله در خیابان شبرغان کرج به پلیس گزارش شد. خیلی زود تیمی از کارآگاهان جنایی در محل قتل حضور یافتند و با جسد مرد جوان که در انبار لوازم یدکی روی زمین افتاده بود روبه رو شدند. بیشتر بخوانید: زن جوان: از وسواس های زجرآور و رفتار های کثیف ...
ماجرای قتل برادرزن به خاطر بدهی به داماد
و دستگیر کردند. اما او در ابتدا منکر قتل شد تا زمانی که خواهر مقتول به پلیس گفت: شوهرم روز حادثه گفته بوده که با برادرم قرار ملاقات دارد. همین موضوع باعث شد تا مجتبی به قتل برادرزنش اعتراف کند و در توضیح ماجرا نیز گفت: چهارسال قبل عاشق لاله شدم و به خاطر ازدواج با او مطابق رسم افغان ها شیرب های سنگینی را جور کردم تا به خانواده اش بدهم و بتوانم با لاله ازدواج کنم، اما پدرش راضی به ازدواج دخترش با ...
صدایی که برای چند نسل خاطره انگیز است+ فیلم
ارتشی ها و خانوده هایشان تا ثروتمندان و ... از مدارس دخترانه و پسرانه و تقاضا پشت تقاضا بود همه اینها را در نوبت گذاشته بودند که متاسفانه گاهی سه ماه منتظر می ماندند. مرتضی احمدی که خاطره هایی دوست داشتنی برای همه ما ساخته است، ازدواجش هم داستانی شیرین دارد: نمی خواستم زن بگیرم، مخالف شدید ازدواج بودم تا اینکه بالاخره این اتفاق افتاد و سر و صدایش در اداره ما بلند شد چون همسرم در اداره ...
روایتی دردناک از لحظات آخر عمر خانواده سردشتی در کانال مانش
.... حتی پدر و مادرم حاضرند خانه شان را بفروشند که اجساد عزیزان شان را ببینند و در شهر خودشان دفن کنند، اما مگر ارزش این خانه چقدر است؟ دست مان به جایی بند نیست. مسئولانی که برای همدردی به خانه مان آمده اند می گویند که در حد توان شان هر کاری از دستشان بر بیاید انجام می دهند و حالا همه امیدمان وزارت امور خارجه است. این اما همه هزینه های انتقال اجساد نیست. علی ادامه می دهد: خواهر زن ...
خواهران دوقلو در بخش کرونا چه می کردند؟
گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی: رقابت همیشگی و جذاب دوقلوها این بار مغلوبه شده بود. قُلِ کوچک تر با یک فرصت طلبی مجازی، گوی سبقت را از قُلِ بزرگ تری ربوده بود که همیشه به خاطر همان چند دقیقه زودتر به دنیا آمدن، اول صف بود و احترامش واجب! و همه اینها را مدیون کرونا بود! نه، درست تر بگویم؛ مدیون جهاد علیه کرونا... ماجرای حضور داوطلبانه زهرا و فاطمه قَدبیگی در بخش بیماران مبتلا به کرونا، از آن ماجراهای شیرین روزهای تلخ کرونایی است. خواهران طلبه دوقلویی که با حضو ...
سه بحرانِ پنهان درپی چالش ها و کمپین های اینستاگرامی/هشدار روانشناسان به جوانان در پیوستن به هر چالش و ...
...> این رفتارشناس بیان کرد: بسیاری از روان شناسان این نگرانی را دارند که آسانی ارتباط های اینترنتی افراد را وادار می کند تا زمان بیشتری را به تنهایی بگذرانند؛ به صورت آنلاین با غریبه ها صحبت کنند، ارتباط سطحی برقرار کنند و این کارها را به قیمت از دست دادن گفت وگوهای رو در رو و ارتباط های فامیلی و دوستانه انجام دهند. این روانشناس در ادامه به بحران هویت به عنوان سومین آسیب اشاره کرد و گفت: از ...
خاطرات زایمان در ایام کرونا/ زندگی با وجود کرونا با قدرت ادامه دارد
کم کم وقتی متوجه شدم کرونا قرار است تا زایمان و به دنیا آمدن بچه هم با من باشد خیلی توی دلم خالی شد. مدام فکر می کردم حالا چه طور به دکترم مراجعه کنم؟ چه طور سونوگرافی بروم؟ چه طور به بیمارستان بروم. فکر می کردم حتما بلایی سر فرزندم خواهد آمد زیبا ادامه می دهد: مرکزی که در آن برای کلاسهای آمادگی بارداری شرکت کرده بودم در فرودین ماه کلاسها را به صورت مجازی برگزار کرد و توصیه های جایگزین ...
خرید و فروش اعضای بدن
اند و در همه این مدت درگیر فقر و نداری بوده اند. زن خیاطی می کند و این تنها منبع درآمد فعلی خانواده است. می گوید به نهاد های حمایتی هم سر زدیم. قرار شد 5 میلیون وام بدهند. اما ضامن می خواست و ما ضامن نداریم. حتی وام ازدواجمان را هم نتوانستیم بگیریم. چون آن هم ضامن می خواست. سال قبل کلیه را فروخته اند و حالا آگهی فروش کبد زده اند بلکه کاری راه بیندازند. خرید و فروش اعضای بدن؛ کلیه ...
رانندگی با جسد همسر در صندوق عقب خودرو
تهران در حالیکه همسر و فرزند دو ساله ام در خودرو نشسته بودند و من هم در حال رانندگی بودم، بار دیگر با همسرم درگیر شدم. در آن درگیری یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و مقابل چشمان دختر خردسالم همسرم را به قتل رساندم. او در ادامه گفت: بعد از قتل جسد را داخل صندوق عقب ماشین گذاشتم و راهی دزفول شدم تا قبل از مراجعه به اداره پلیس، فرزندم را به خانواده ام بسپارم. با اقرار های مرد جوان ...
جنایت هولناک در دریا / قاتل فراری را شناسایی کنید
مشهد گفت: ضارب قادر احمدی نام دارد، ولی معروف به رضاست. این مرد سال ها قبل با خواهرم ازدواج کرد و صاحب فرزند شد، اما در این سال های زندگی مشترک همواره خواهرم را شکنجه می کرد و آزار می داد. او در میان همین اختلافات خانوادگی و ناسازگاری ها، مدام خواهرم را تهدید به مرگ می کرد تا جایی که حتی دو بار قصد کشتن او را داشت. این زن جوان ادامه داد: خواهرم نیز وقتی دید که دیگر نمی تواند این شرایط را ...
قتل خواهر همسر سابق در وسط خیابان
: ضارب قادر احمدی نام دارد ولی معروف به رضاست. این مرد سال ها قبل با خواهرم ازدواج کرد و صاحب فرزند شد اما در این سال های زندگی مشترک همواره خواهرم را شکنجه می کرد و آزار می داد. او در میان همین اختلافات خانوادگی و ناسازگاری ها، مدام خواهرم را تهدید به مرگ می کرد تا جایی که حتی دو بار قصد کشتن او را داشت. این زن جوان ادامه داد: خواهرم نیز وقتی دید که دیگر نمی تواند این شرایط را تحمل کند و امنیت ...
به امام رضا (ع) گفتم همین امشب مرا بکش
واگویه کردن خاطرات تلخ نوبت به روزهای امیدواری می رسد و ادامه می دهد: اکنون پنج سال است که پاک هستم و در دو سال اول پاکی کاملاً گیج بودم و وقتی به خودم آمدم دیدم همسر و فرزندم رفته اند و مادرم مرده است و چند جا برای کار رفتم اما به دلیل سابقه اعتیاد قبولم نکردند. به امام جماعت مسجد محله مراجعه کردم و درخواست کردم با همسرم و خانواده اش صحبت کردند و دوباره با همسرم ازدواج کردم. ...
ماجرای جنایت وحشتناک پسر خردسال در خرابه/ اخاذی از دختران جوان با ترفند دوستی اینترنتی/ انتقام مرد ...
کارش 54 میلیون تومان دارو سرقت کرده بود، پس از یک سال دستگیر شد. دوستی اینترنتی، نقشه ای برای اخاذی دو مرد که در ماجراهای جداگانه بعد از دوستی اینترنتی با دختر و زنی جوان نقشه اخاذی از آنها را اجرا کرده بودند، دستگیر شدند. زن جوان: از وسواس های زجرآور و رفتار های کثیف همسرم به تنگ آمده ام زن 22 ساله گفت : رفتار های نامعقول و کثیف همسرم مرا به کلانتری کشاند تا شاید راهی برای جلوگیری از فروپاشی زندگی ام پیدا کنم. انتهای پیام/ ...
نوعروس جوان راز داماد را نمی دانست ! / قرار مرموزانه داماد با الهام لو رفت
به گزارش رکنا، میثم تحت درمان قرار گرفت و با چند بخیه پس از 3 ساعت ترخیص شد. اما او از همان شب به خانه پدرش رفته است و می گوید به هیچ قیمتی حاضر به ادامه این زندگی نیست. عروس جوان با چشمانی اشک بار در دایره اجتماعی کلانتری افزود: 3 ماه قبل زندگی مشترک خودمان را در حالی آغاز کردیم که اعتراف می کنم توقعات خیلی زیادی در مورد نحوه برگزاری مجلس عروسی و خانه ای که باید اجاره کنیم داشتم و شوهرم تقریبا ...
پدر به جرم قتل پسر معتاد، پای میز محاکمه
درگیری و پرخاشگری را نمی دانستیم چیست و چرا این کار را می کند؛ اما هرچه بود زندگی ما را سیاه کرده بود. ما خانواده آرامی بودیم. من اطمینان دارم شوهرم در آن لحظه چاره ای نداشته است. پسر کوچکم مثل برادر بزرگش نبود. او درس می خواند و بچه آرامی است. آن طور که برایم تعریف کرده برادرش قصد کشتن او را داشت. این زن گفت: من از شوهرم شکایتی ندارم. پسرم یک سیاه بختی در زندگی ما بود. من بدون قید و شرط گذشت می ...
پدر به جرم قتل پسر معتاد، پای میز محاکمه
.... من و شوهرم بارها او را به مرکز ترک اعتیاد بردیم. مدت ها هزینه روان شناس دادیم تا مواد را ترک کند. ریشه این درگیری و پرخاشگری را نمی دانستیم چیست و چرا این کار را می کند؛ اما هرچه بود زندگی ما را سیاه کرده بود. ما خانواده آرامی بودیم. من اطمینان دارم شوهرم در آن لحظه چاره ای نداشته است. پسر کوچکم مثل برادر بزرگش نبود. او درس می خواند و بچه آرامی است. آن طور که برایم تعریف کرده ...
سنت شکنی کردم
...> در مورد بازتابی که از خانواده، دوستان و افراد جامعه دریافت کردید بگویید. برخوردشان چگونه بود؟ در اینکه این کار برایم بسیار جذابیت داشت شکی نیست. اما با تردید پذیرفتم. چون نمی دانستم آخرش چه خواهد شد و با چه بازتابی روبه رو می شوم. خوشبختانه نظراتی که از اعضای خانواده، دوستان و دیگران بعد از دیدن عکس ها و خبرها گرفتم اصلاً فکر نمی کردم تا این حد مورد استقبال قرار بگیرد. بسیار با تشویق ...
نیم قرن همراه با چرم
جلالی می گوید کار کردن برادر های بزرگ تر هم باعث شد او تشویق شود تا از کودکی کمک خرج خانه باشد: برادرهایم از نوجوانی در خیابان 17 شهریور دست فروشی می کردند. بعد ها 2 نفر از آن ها وارد کار دندان سازی شدند. من هم کلاس دوم بودم که با دوخت کیف آشنا شدم. آن وقت ها، همسایه ما که مرد بسیار خوبی بود در خانه کیف می دوخت. همسرش با مادرم دوست بود و با هم آمد و رفت داشتند. من هم با پسر های آن خانواده همبازی ...
ماه موبُل
قضیه بی بی رو به مادرم گفتم و از اونجا که مادرم شناخت کامل نسبت به این خانواده داشت، قضیه سن بی بی رو پیش کشید؛ ولی من کاری به این کارها نداشتم و به اصرار، خانواده رو به خواستگاری فرستادم و شاه بی بی شد همسر بنده. هفت روز و هفت شب جشن عروسی ما بود و همه خرج ها رو کل مشال خدابیامرز داد. یادش بخیر، چه روزهایی بود. بباجی نفسی تازه کرد و ادامه داد :مردم تو شادی و غم در کنارهم بودند و از هر چی ...
همسفر با وحید شوتی و جزئیات حمل و نقل کالای قاچاق
مرا غرق هیجان و حیرتی دوباره کرد که خدایا حکایت این زن حتی اگر همسر فرد مشایعت کننده است، در میان این قشون و با این همه خطرات مرگبار چه رازی است؟ وحید یک لحظه که در حال دور زدن خودرو و در فاصله تنظیمی حدود 5 تا 6 کیلومتری از خودروی جلویی خود بود، به من گفت که این خانم رئیس است. شنیدن این جواب و دیدن این صحنه مرا دچار حیرت کرد اما انگیزه ام را برای ادامه مسیرهیجان انگیز و دلهره ...