پخش شیرینی بعد از هولناک ترین جنایت سال پایتخت!
سایر منابع:
سایر خبرها
با مادرم پاتوق مواد مخدر را راه اندازی کردیم
که پدرم از دنیا رفت و سرنوشت همه اعضای خانواده ام تغییر کرد. به خاطر این که بیشتر نزدیکان و اطرافیان مادرم معتاد بودند، او نیز به مصرف مواد مخدر روی آورد و من از همان دوران کودکی در میان دود و دم بزرگ شدم، به گونه ای که هر گونه بیماری ام را با تجویز مواد مخدر درمان می کردند و استفاده از مواد مخدری که به شکل قرص در آورده بودند، به عادت روزانه ام تبدیل شده بود تا جایی که خودسرانه و به بهانه دندان ...
قربانیان یک تصمیم شوم
اظهارات برادر مقتول مشکوک شده و از او بازجویی کردند که به این قتل اعتراف کرد و گفت: دو سال بود با خواهرم اختلاف مالی داشتم. سرانجام تصمیم به قتل او گرفتم.روز حادثه داخل غذایشان سم ریخته و بیرون رفتم. بعد از دو ساعت وقتی برگشتم آنها مرده بودند که جسدشان را داخل چاه انداختم. قتل عام خانوادگی به خاطر قهر از خانه 23دی امسال گروگانگیری مرگبار در زاهدان خبرساز شد. در این روز مرد ...
نوروز در خانه پس از 24سال
یاد گرفتم و با درست کردن و فروش آنها هزینه هایم را در زندان تامین می کردم. آرزویت در زندان؟ مثل همه زیرحکم های قصاص، آزادی تنها آرزویم بود. عید نوروز، ماه محرم، رمضان و روز مادر و پدر که می شد خیلی بیشتر دلم می گرفت که والدینم را نمی بینم چون فوت شده بودند. سال های زیادی را در زندان دیزل آباد بودم. البته این اواخر به زندان ماهیدشت کرمانشاه منتقل شدم و تا روز آزادی آنجا بودم. ...
جنایت های جنون آمیز
. در این جنایت که راز آن چند روز پیش فاش شد، یکی از دوستان متهم اصلی نیز شرکت داشت. دختری به نام شقایق، پسر مورد علاقه خود به نام شایان را در جرمی تکاندهنده همراهی کرد و در نهایت خواهر، مادر و شوهر 22 ساله مادر شقایق به دست دوست شایان کشته شدند. متهم اصلی پرونده گفته است: قصد ما قتل نبود، فقط می خواستیم سرقت کنیم که شقایق و شایان هم بودند و با اصرار های من قانع شدند. نقشه این ...
گفتگو با خواهران بلوچی ورزشکاران معلول بسکتبالیست | با ویلچر هم می توان دوید
دهد و آنجا جنسیتم را پسر تشخیص می دهند. بدون هیچ مشکلی، اما متولد که می شوم باعث حیرتشان می شوم، چون دختر بودم و فرم استخوان پاهایم صاف و سالم نبوده است. مادرم با توجه به تجربه من، نادیا را رها نکرد و به دلیل همین خواهرم وضعیت بهتری دارد. او به ویلچر نیاز ندارد، چون مادر از همان اول پاهایش را با کارتن و... می بست و فرم استخوان پاهایش بهتر شکل گرفته است، زمان تولد من اصلا تجربه نداشت، اما ...
برگزاری اولین سالگرد عروج سردار شعبانی + نامه فرمانده سپاه به خانواده شهید
اهانت کننده چادر مادر را خوب داد. از روزهای حضورت در سیستان بگویم؟ که چگونه اشرار را به زبونی واداشت و فقط خبری می آمد عملیاتی در پیش است و بعد صبر بود و صبر.... گفتنی است در ادامه این مراسم حاج سعید حدادیان به مدیحه سرایی پرداخت. انتهای پیام/ چاپ نام خود را وارد کنید آدرس پست الکترونیکی را وارد نمایید آدرس پست الکترونیکی وارده صحیح نمی باشد لطفا نظر خود را وارد نمایید نظر شما نظرات کاربران ...
هادی نوری پیش کسوت تئاتر محله کوثر، هنرش را مدیون تربیت نسل قدیم می داند
را به مادرش می گوید با پاسخ منفی او روبه رو می شود. نوری که آن روز ها را مرور می کند با لبخند ادامه می دهد: مادر و پدرم را تهدید کردم که اگر تلویزیون نخرند به مدرسه نخواهم رفت، آن ها حرف مرا جدی نگرفتند و تلویزیون نخریدند. به درستی یادم نیست کلاس پنجم دبستان بودم یا ششم. تهدیدم را عملی کردم و یک سال به مدرسه نرفتم. هر روز شاهد رفتن دوستانش به مدرسه بوده، اما از حرفش کوتاه نیامده است. با آنکه پدر ...
شوهرم موهایم را تراشید و من گریستم
خیلی خراب بود با صدای بلند گریه می کردم و از خدا کمک می خواستم. بعد از آن مدام در خانه روسری سرم می کردم که پدر و مادرم سرم را نبینند. اما وقتی تنها بودیم کلی به این شکل و شمایل من می خندیدیم. به خاطر دل مادرم، کلاه گیس خریدم و با آن عکس انداختم. اما همان یک بار استفاده کردم. ابروها و مژه ها هم کم کم خلوت می شوند و یک روز می بینی ابروها و مژه ها را خزان زده است. من شدم یک زن ...
انتقام؛ انگیزه آدم ربایی مسلحانه
.... او ادامه داد: از این ماجرا بشدت ناراحت شدم، غم از دست دادن پدرم از یک طرف و از دست دادن کار و بی معرفتی که هوشنگ کرده بود، به قدری مرا عصبانی و ناراحت کرد که تصمیم به انتقام از او گرفتم. اصلی ترین انگیزه من برای این آدم ربایی همین موارد بود. من سال ها برای هوشنگ کار کرده ام و از ساعت رفت و آمدش و مسیر های ترددش باخبر هستم. روز حادثه در نزدیکی خانه اش به کمین نشستم و زمانی ...
روح خود را با خواندن قرآن صفا دهید
شناختی نداری سخن گویی. برادرام روح خود را با خواندن قرآن صفا بده. و سخنی دیگر با مادرم مادر عزیزم خواهر کوچکم را قرآن بیاموزید که قرآن راهنمای تمام انسان ها در زندگی است. خداوند مهربان همه را ببخشاید؛ و این جمله دیگر را از من بپذیرید ای خانواده عزیزم و ای دوستان و آشنایم و ای ملت عزیز از شما خواهم می کنم به امام عزیزمان خمینی بت شکن را تنها نگذارید. والسلام علی الانبیاء و المرسلین و الشهداء و الصالحین انتهای پیام/ ...
بازسازی صحنه قتل زن بابا در حمام
کشتن همسر پدرش را شرح داد. وی گفت: سال 97و پس از تحمل 12سال حبس از زندان آزاد شدم. من به جرم حمل مواد مخدر زندانی شده بودم و وقتی آزاد شدم، همسرم طلاق گرفته بود و پدرم هم اهمیتی به من نمی داد. او با زنی ازدواج کرده و در خانه اش زندگی می کرد تا اینکه چند ماه پیش پدرم به دلیل ابتلا به کرونا فوت کرد. متهم ادامه داد: چون اعتیاد شدیدی به موادمخدر داشتم، نزد همسر پدرم رفتم که سهمم را از ارثیه ...
با توسل به علی اصغر (ع) شفا گرفت
فروردین 1344 در کهن آباد آرادان در خانواده ای پرجمعیت متولد شد. ایشان آخرین فرزند خانواده بود. اول، اسمش سیف الله بود. بعد سخت مریض شد، طوری که قطع امید کردیم. هشت ساله بود. بردیمش بیمارستانی در تهران. دکتر عملش کرد. بعد از چند روز به خانه که آوردیم، مادر نذر کرد و آش نذری داد. در و همسایه به مادرم گفتند:خورشید خانم! اسمش را عوض کنید شاید فرجی شد. مادرم گفت: ما که امیدمان از همه جا قطع شده به جز ...
قتل همسر سابق به خاطر یک پالتو
مردی که همسر سابقش را به قتل رسانده بود، هرچند به قصاص محکوم شده بود، با اعلام گذشت اولیای دم از مرگ نجات پیدا کرد. متهم بعد از به قتل رساندن همسر سابقش درِ خانه را قفل کرده و متواری شده بود؛ اما در نهایت راز جنایتش فاش و از سوی مأموران بازداشت شد. نیمه شب دهم دی سال 97 مرد سالخورده ای با پلیس تماس گرفت و از قتل دختر 30 ساله اش به نام میترا خبر داد. این مرد که هراسان بود ...
متهم: به خاطر دخترانم مرا ببخشید
وی دستگیر شد و به قتل مرجان اعتراف کرد. متهم که مردی 37 ساله بودگفت: من و همسرم 15 سال با هم زندگی کردیم اما از همان ابتدای زندگی با هم اختلاف داشتیم. به دنیا آمدن دو دختر مان هم اوضاع را بدتر کرد. به همین خاطر در حالی که دو دخترمان تقریباً بزرگ شده بودند، تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم. بعد از طلاق گاهی اوقات مرجان برای دیدن دو دخترم به خانه ما می آمد. چند ماهی از طلاق نگذشته بود که وی گفت ...
رکسانا بیگم؛ مورد عجیب یک زنِ خاص
اما فکر نمی کرد این چنین ناگهانی و در کتابخانه دانشگاه با آن روبرو شود. او می گوید: "دوست داشتم پدرم فرصت بیشتری به من می داد تا درسم را تمام کنم و بعد از یک سال کار، ازدواج کنم. اما آن ها فرد مورد علاقه شان را پیدا کرده بودند و می خواستند او را به من هم معرفی کنند." رکسانا بیگم قبول کرد با او ملاقات کند اما تمرکز اصلی اش روی گرفتن مدرک تحصیلی اش بود. قرار بود بعد از ازدواج با ...
زن جوان چطور واسطه بخشش 38قاتل شد
از 21سال به دست بیاورد. مادر خانه را آب و جارو کرده بود و منتظر پسرش بود که بعد از سال ها او را در آغوش بگیرد اما در همین هنگام بر اثر سکته فوت شد. نجات یک محکوم به قصاص شیرین است اما در بین همین پرونده ها کدام مورد از همه برای شما شیرین تر بوده است؟ در یکی از پرونده ها دختری به نام الینا که 2سال داشت پدرش به دلیل قتل به زندان افتاد و او نتوانست سال ها پدرش را ببیند. من وقتی این موضوع ...
قتل مادر به دست پسر روانی
مقتول در تحقیقات گفت: مادر سالخورده ام با برادرم در همین خانه زندگی می کردند. اختلاف آنچنانی با هم نداشتند، اما برادرم از بیماری روحی رنج می برد و مدتهاست تحت درمان قراردارد. احتمال می دهم او مادرم را به قتل رسانده باشد، چرا که او بیمار روانی است. اعتراف به قتل در ادامه از پسر جوان تحقیق شد که به قتل مادرش اعتراف کرد و گفت: نمی دانم چرا عصبانی شدم و مادرم را کشتم. با توجه به ...
بخشش مردی که همسر سابقش را کشت
به گزارش تابناک به نقل از شرق،مردی که همسر سابقش را به قتل رسانده بود، هرچند به قصاص محکوم شده بود، با اعلام گذشت اولیای دم از مرگ نجات پیدا کرد. متهم بعد از به قتل رساندن همسر سابقش درِ خانه را قفل کرده و متواری شده بود؛ اما در نهایت راز جنایتش فاش و از سوی مأموران بازداشت شد. نیمه شب دهم دی سال 97 مرد سالخورده ای با پلیس تماس گرفت و از قتل دختر 30 ساله اش به نام میترا خبر داد. ...
چرا 3 خواهر همزمان برای تزریق واکسن ایرانی داوطلب شدند؟/ خواهر بزرگتر: برای نابینایی تمرین کرده بودم!
براینکه به درستی کار خواهرم ایمان داشتم، به کار محققان و دانشمندان مان هم اعتقاد کامل و اطمینان و اعتماد قلبی داشتم. بعد از من هم، خواهر کوچکترمان ثبت نام کرد و همه چیز آنقدر زیبا کنار هم چیده شد که هر سه نفرمان توانستیم واکسن تزریق کنیم. گفتم پسرم! اگر هیچ مادری داوطلب نشود، واکسن ایرانی موفق نمی شود در تمام مدت انتظار برای تزریق واکسن، سعی کردم با نگاه مثبت به این قضیه نگاه ...
نامه یک بانو به رئیس قوه قضائیه/ پرونده 43 ساله در دادگستری آمل را تعیین تکلیف کنید
تهران در تردد هستم و هنوز به سهم الارث خود نرسیدم، فقط 43 ثانیه با این هیات اعزامی و یا با خود شما دیدار می کردم. وی با بیان اینکه آیا رسیدگی به پرونده 43 ساله در سفر شما به استان در اولویت نبوده، اینگونه نامه خود را ادامه داد: حضرت آیت الله رئیسی! بعد از فوت پدرم فردی به نام صالح نظری، زمین های کشاورزی و حتی منزل مسکونی و ملک مربوط به ما که شش خواهر بودیم را تصاحب کردند. ...
اعترافات مردی که همسر پدرش را کشت
دانگ از منزل ارثیه ای را به نام همسر دومش سند زده است. ما تا آن روز تصور می کردیم زن پدرم فقط 14 سکه مهریه دارد اما با افشای این ماجرا ورق برگشت. او که در همان منزل ویلایی سکونت داشت، نه تنها خانه را تخلیه نمی کرد بلکه مدعی بود که باید سهم او از اجاره طبقه بالا نیز داده شود! این مسائل به اختلافات بین او و من و چهار خواهرم انجامید تا جایی که کار به دادگاه و پاسگاه کشید. متهم به قتل زن 46 ...
راز جسد سخنگو فاش شد
های ساختگی برای کتمان ماجرای جنایت، در نهایت لب به اعتراف گشود و راز قتل زن بابا را فاش کرد. او که در حضور قاضی زرقانی و سرهنگ علی بهرامزاده (جانشین پلیس آگاهی خراسان رضوی) جزئیات این حادثه هولناک را شرح می داد، با بیان این که اعتیاد مرا به نابودی کشاند ،درباره چگونگی وقوع جنایت گفت: سال 97 وقتی بعد از 12 سال از زندان آزاد شدم، دیگر چیزی نداشتم. همسرم طلاق گرفته بود و پدرم نیز اهمیتی به ...
بریدن گلوی نامادری جوان در مشهد
استان خراسان رضوی در برابر قاضی زرقانی به حرف آمد و به قتل مادر ناتنی اش اعتراف کرد. متهم در اعترافاتش گفت: مقتول زن پدرم بود. دو ماه پیش که پدرم فوت کرد برادرها و خواهرانم از او خواستند تا خانه پدرمان را خالی کند اما او (متوفی) مدعی شد که دو دانگ از خانه پدرمان به نام اوست. اختلاف خانواده با نامادری ام بالا گرفته بود تا اینکه چند شب پیش به سراغش رفتم و مجدد از او خواستم خانه را خالی ...
راز قتل مهندس جوان به دست نظافتچی
... هر کاری کردم موفق نشدم رمز آنها را باز کنم. برای همین سه روز بعد از قتل بود که گوشی تلفن همراه را شکستم و بعد هم لپ تاپ و گوشی را در بیابانی در همان نزدیکی آتش زدم. فکر می کردی دستگیر شوی؟ من هیچ رد و سرنخی از خودم به جا نگذاشته بودم برای همین اصلاً احتمال نمی دادم به دام بیفتم. اما از وقتی این اتفاق افتاده حتی یک لحظه هم آرامش نداشتم. مدام کابوس می دیدم و عذاب وجدان شدید دارم. دلم می خواهد زودتر اعدام شوم تا خانواده ام آنقدر اذیت نشوند. منبع: ایران ...
دریغا از آن مرد هزار لبخند
آمد اما اهمیت زیادی به تفریح و سرگرمی فرزندانش می داد. به گونه ای که روزهای جمعه در خدمت خانواده بود و به خصوص محمد پسربزرگش و علی را به سینما می برد و با هم فیلم تماشا می کردند. عمه ربابه تعریف می کند: اصالت ما خوانساری است. برادرم شیخ حسین 3 ساله بود که پدرم به تهران آمد و در محله غیاثی ساکن شد. بعد از آن همه ما یکی یکی در همین محله ساکن شدیم. 5 برادر و 4 خواهر بودیم. اسماعیل پدر علی تا سال ها در ...
آشنایی با زندگی شهید یونس میرزایی
شهرری(پانا)- شهید یونس میرزایی، در سن هفده سالگی به جبهه های جنگ شتافت، و در سن هجده سالگی شهد شهادت را نوشید. منصوره میرزایی، خواهر این شهید در تشریح زندگی او به پانا گفت: در زمان اتفاقات انقلاب معلمان مخالف او را تهدید می کردند، زمانی که پدر یونس از این ماجرا باخبر شد، مانع رفتن او به مدرسه شد؛ سال بعد که یونس به مدرسه رفت؛ مهدی فتوحی دبیر او، با توجه به استعدادها و قابلیت هایش به او ...
دزدان کوچک گوشی!
...، در یکی از کارگاه های تولیدی مشغول کار شد تا خرج و مخارج زندگی ما را تامین کند. من هم که به خاطر تعطیلی مدارس در خانه حوصله ام سر می رفت، سعی می کردم با دوستانم در کوچه بازی کنم چرا که مادرم تا شب سر کار بود و من به تنهایی نمی توانستم خودم را سرگرم کنم. در این میان با سعید که در همسایگی ما زندگی می کرد بیشتر دوست بودم و با او برای بازی با دیگر دوستان مان به پارک می رفتیم. پدر و مادر سعید با ...