سایر منابع:
سایر خبرها
مهدی رحمتی: برای تعهدی که به پدیده داده ام ارزش قائل هستم/ از ورود به دنیای مربیگری پشیمان نیستم
مهدی رحمتی تقدیر و خواست خدا این بود که وارد عرصه مربیگری شوم. زمانی که بازیکن بودم کار سخت مربیان را درک می کردم اما تا روزی که خودم این مسئولیت را برعهده نگرفته بودم نمی دانستم چقدر مسئولیت سنگین و کار دشواری است. به گزارش سرویس ورزشی شبکه لحظه ، مهدی رحمتی سرمربی تیم فوتبال پدیده مشهد گفت: هنوز به طور رسمی از فوتبال خداحافظی نکرده ام اما الان به اندازه ای دل مشغولی و ...
اتفاق عجیب در سوئد؛ اشک زلاتان درآمد!
زلاتان ابراهیموویچ در نخستین نشست خبری در تیم ملی سوئد همه نگاه ها را به خود معطوف کرد. مهاجم میلان که تصمیم گرفت به کشورش برگردد و پس از پنج سال دوباره پیراهن تیم ملی را بر تن کند هنگام صحبت درباره پسرش اشک هایش سرازیر شد. ستاره سوئدی گفت: دو فرزند کوچک دارم که در خانه توپ بازی می کنند. همسرم از من خواست تا اجازه ندهم این کار را انجام دهند اما من گفتم نه و اگر وسیله ها را شکستند می ...
من جبهه را دانشگاه امام زمان (عج) می دانستم
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از ساری، به مناسبت سالروز شهادت شهید حسین پایندان زندگی نامه و وصیت نامه این شهید را از نظر می گذرانیم. زندگی نامه شهید به روایت خودش: من حسین فرزند یارعلی هستم. مادرم ربابه ، مرا در آذر سال 1339 در بهشهر به دنیا آورد. زندگی ما مثل همه کشاورزان قبل از انقلاب اسلامی که شغل کم درآمدی داشتند، به سختی طی می شد. با این وجود، با فداکاری ها و ...
حاج کاظم رستگار با شنیدن اذان ظهر به همرزمان شهید خود پیوست
جنوب لبنان اعزام شد و مسئولیت تعدادی از عملیات ها را برعهده گرفت. وی در راه آماده سازی شیعیان لبنان از هیچ کوششی فروگذار نکرد. مدتی پس از اسارت حاج احمد متوسلیان به ایران بازگشت. چند ماه بعد در مهرماه 61 ازدواج کرد و چند روز پس از ازدواج راهی منطقه عملیاتی گردید. از حاج کاظم رستگار، یک فرزند به یادگار ماند. پاسپورت خانه خدا رفتن حاجی در موزه شهداست ناصر رستگار، برادر شهید ...
تی ایکس لعنةالله علیه
... أنا تُپ تُپ و أنت کُپ کُپ یکی از بچه های همرزم می گفت: می دانید دوشکا ی دشمن روی تپه چه می گوید؟ می گوید: أنا تُپ تُپ و أنت کُپ کُپ . به خدا من یه سبزی فروش بودم! کپ کرده بودیم و آتش دشمن هر لحظه روی ما سنگین تر می شد. ترکش های علاف، تک تیرهایی که مثل زنبور از بغل گوشمان ویزی می کرد و به زمین می افتاد و سرد می شد و سنگ و آهن و آتشی که فواره می کرد و به سقف ...
در تعطیلات نوروز مشغول بازی در سریال جشن سربرون هستم
گروه فرهنگی : مهران نائل بازیگر سینما پیرامون فعالیت های خود در عرصه بازیگری گفت: همچنان مشغول بازی در سریال جشن سربرون هستم، این سریال یکی از بزرگترین پروژه های تلویزیون در سال گذشته بود و احتمالا تا اواخر بهار سال جدید فیلمبرداری آن به طول خواهد انجامید. به گزارش بولتن نیوز به نقل از میزان، وی با تبریک به مناسبت فرارسیدن نوروز 1400 افزود: به شخصه فرارسیدن نوروز باستانی را به تمام ...
تنش در رختکن یوونتوس!
باخت اخیر تیم فوتبال یوونتوس در خانه برابر تیم شانزدهم جدول رده بندی سری A باعث ایجاد تنش در رختکن این تیم شده است. به گزارش سرویس ورزشی شبکه لحظه ، باخت روز یکشنبه تیم فوتبال یوونتوس در خانه اش برابر بنونتو که منجر به پابرجای ماندن فاصله 10 امتیازی اش با صدر جدول شد، آن هم تنها دو هفته پس از حذف ناباورانه از لیگ قهرمانان اروپا به دست پورتو، اوضاع و احوال بدی را برای بانوی پیر ساخته ...
امیر آقایی: یک سال است دست مادرم را با ماسک می بوسم/ حضور در فیلم جدید مؤتمن
ایجاد کرده کاری ندارم با اینکه ما با خودمان چه کردیم کار دارم. کرونا عزیزانی را از ما گرفت که هیچ چیزی جایشان را نمی گیرد. وی با بیان اینکه از خدا می خواهم از این ویروس خلاص شویم، یادآور شد: من یک سال است دست مادرم را با ماسک می بوسم و نتوانسته ام او را در آغوش بگیرم. امیدوارم به برکت سال جدید بهتر و آسوده تر با سلامت زندگی کنیم و وقتی سر روی بالش می گذاریم حداقل بابت یک هفته آینده ...
بیوگرافی رابعه اسکویی
. به من گفتند شنیده ام کار تئاتر کرده ای. یک تیکه را برای من بازی کن. مغز من آف بود. زل زده بودم به آقای بیضائی. گفت بازی کن. گفتم من هیچی یادم نیست. او جدی است. گفتم من می روم. هیچی یادم نیست. یک شعر کودکانه فقط الان در ذهنم است و می خواهم بخوانم. وی ادامه داد: به من گفت بخوان و من هم یک شعر کودکانه خواندم. تا خانه گریه کردم و گفتم خدایا چرا من چیزی یادم نبود که برای آقای بیضائی اجرا ...
بنا: به بچه ها گفتم حق دارید از من بدتان بیاید؛ به المپیک خوشبینم/ می گفتند سوریان را لای پر قو گذاشته ...
محمد بنا در گفت وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم در مورد اینکه چرا تصمیم گرفت فرنگی کاران لحظه سال تحویل در خانه کشتی باشند، اظهار داشت: برنامه های ما کمی از آزادکاران جلوتر است، آنها می توانستند دوم فروردین به خانه کشتی بیاید اما ما مسابقات مان نزدیک تر است و باید طبق برنامه پیش می رفتیم. این هم یکی از مهم ترین اردوهای ما بود و در هر شرایطی حتی لحظه سال تحویل باید اردو می گذاشتیم. این اردو ...
روایت جالب خواستگاری تا ازدواج امام خمینی از زبان همسرش
، نظریه ای مطرح است که اگر کسی در 60 سال پیش مقدار پول معینی مثلا 1000 تومان مهریه کرد آیا امروز باید همان 1000 تومان را بدهد یا اینکه می بایست مطابق ارزش 1000 تومان در آن زمان بپردازد؟ بله 1000 تومان در آن زمان جهیزیه کامل می شد. شاید فکر کرده اند من از این خانه سهمی داشته باشم که اگر محتاج به خانه شدم بروم در آنجا بنشینم. ...
جهانگیری اعلام کرد: بازسازی زلزله سی سخت ظرف چند ماه آینده
سختی ها، با تلخی دیگری روبرو شدند، در بهمن ماه زلزله در سی سخت خانه های مردم را ویران کرد. معاون اول رئیس جمهور گفت: من از همه مردم سی سخت می خواهم همه تلخی های سال 99 را فراموش کنید، به لطف خدا اعتماد داشته باشید، به ظرفیت کشور باور داشته باشید. با کمک دولت و ملت می توانیم مسائل و مشکلات را حل کنیم. جهانگیری اظهار کرد: من مطمئن هستم در مدت کوتاهی با کمک مردم سی سخت، همانطوری ...
فرزندانی که سند مظلومیت پدرانشان هستند
، خود شاهدی است بر آنچه در بالا گفته شد. این درددل ها و مطالب و شعرها نه تنها شنیدنی و خواندنی است بلکه، تمام وجود انسان را به آتش می کشد. نگاه معصومانه و کلماتی که به کار می برد تعابیری زیبا و بی آلایش است. شهید مدافع حرم عبدالله باقری و فرزندانش زینب چنین می گوید: من دلتنگ بابا هستم. بابایم بهترین بابای دنیاست. من به مادرم وقتی می گویم دلم برای بابایم تنگ شده و دوست دارم بینمش ...
زمان پخش سریال نوروز رنگی/ ساعت پخش و تکرار از شبکه پنج
خانه ات بیایم و بنویسم. گفتم بیا اتفاقا خوشحال می شوم. سعید خیلی بچه توداری است و اصلا مثل من نیست. خیلی کم صحبت و کم حاشیه است. وقتی وارد شد شوکه شد. یک نفر از دستشویی آمد، دونفر تو آشپزخانه و سه نفر جلوی تلویزیون بودند. سعید به من گفت علی اصلا جا داری من بنشینم، بنویسم. گفتم آره برو تو اتاق خواب راحت باش و سعید هم رفت و تا عصر کلی کار کرد و ما هم همگی کار خودمان را کردیم. خلاصه من سال ...
امروز تولد مدافع حرمی است که روز تاسوعا بی بال پرید
خبرگزاری فارس گروه حماس ه و مقاومت: تولدش دقیقا روز اول فروردین ماه سال 67 بهترین عیدی از جانب خدا به خانواده اش بود و شاید برای همین بیش تر مهرش بر دل مادر و پدرش نشسته بود. حجت که از دوران نوجوانی شیفته و عاشق خادمی مجلس امام حسین (ع) بود، عَلَم تشکیل هیأت را برپا کرد و تمام ذکر و فکرش گرداندن هیأت بود. حتی شب قبل شهادتش نیز از کارهای هیأت غافل نبود. با زمزمه خبر شهادت شهدای فاطمیون محله شان ...
من از ترس همسرم به جبهه آمده ام! +عکس
شما هستم. نفر بعد دنبال حرف بغل دستیش را گرفت و گفت: از شما چه پنهون، من می خواستم زن بگیرم، هیچ کس حاضر نشد دخترشو بهم بده، منم اومدم داماد خدا بشم. بفهمی نفهمی انگار جناب کاتب یک بویی برده بود از قضیه؛ چون مثل اول دیگر تند تند حرف های بچه ها را نمی نوشت و آخر جلسه به آن ها نگاه می کرد، شک او وقتی به یقین تبدیل شد که یکی از دوستان صمیمی او که خوب از نزدیک می شناختش در جواب این ...
بیوگرافی مریم مومن، فخرالزمان سریال بانوی عمارت
تماس گرفته شد که برای قرار داد به دفترشان بروم، حتی نمی دانستم قرار است چه نقشی را ایفا کنم. پس از آن بود که با خوشحالی و حتی گریه به خانه رفتم، مادرم نگران بود که چه اتفاقی برایم افتاده است و من گفتم باورم نمی شود که پس از این همه تلاش قرار است به آرزویم برسم. سپس به صحبت های اولیه، تمرین به این نقطه رسیدیم که برای نقش فخرالزمان انتخاب شدم. از همان ابتدا دیالوگ های مربوط به تست شخصیت فخرالزمان را از من تست گرفتند. ...
بازیگر نقش شکوه در سریال پایتخت کیست؟
، می گوید از مادرم یاد گرفتم چگونه حرمت پدرم را نگه دارم ضمن اینکه با پدرم هم بسیار صمیمی بودم و وقتی مادرم را از دست دادم، پدرم برایم هم پدر بود و هم مادر ... نیکی مظفری، دوست دارم برای پدرم زن بگیرم و به همه فرزندانی که پدر و مادران شان تنها هستند این موضوع را پیشنهاد می کنم. نیکی مظفری، ما بچه ها نباید خیلی خودخواهانه با این قضیه برخورد کنیم. من از سال اولی که مادرم فوت کرد همیشه دوست ...
شهیدی که حاج قاسم سلیمانی عاشقش بود .
رشان کشته شدند و آنها با این سن کم آواره شدند و گفتند تمام این ظلم ها را دشمننانی انجام میدهند که بعد از ظلم ها و جنایتهایشان الله اکبر میگویند اما آیا ممکن است کسانی بگویند خدا بزرگ است اما بچه های کوچک که آفریده خدای بزرگ هستند و هیچ آزاری به کسی نرساندند را به سختی بکشند؟ نه تنها بچه های مسلمانان را بلکه مسیحیان را راحت میکشند . این ظلم ها و کارهایشان باعث شده که من بروم ...
راز تبهکاری پسر شیک پوش فاش شد!
خودرویش شود. محمد که با دیدن جوان شیک پوش شوکه شده بود، سوار شد و راننده جوان با خنده ای مرموز به محمد گفت: دیدم هوا سرده و مسیرمان هم یکی است، به همین خاطر گفتم برای رضای خدا شما را هم سوار کنم. دقایقی گذشت و محمد که نزدیک خانه اش بود، خواست پیاده شود در خودرو را باز کرد. در حالی که می خواست پیاده شود، راننده جوان وی را صدا زد و در اقدام ناگهانی با گرفتن کیف دستی محمد وی را ...
قتل مهشید در یک قدمی روز جشن عروسی اش! + جزییات یک پرونده
کردم .من و مهشید چند بار سر این موضوع با هم درگیر شده بودیم. وی در تشریح گفت: آخرین بار در خانه پدری ام بودیم که بار دیگر درباره گذشته مهشید از او سوال کردم اما او که عصبانی شده بود گفت این ماجرا ربطی به من ندارد. در آن لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و با تکه آجری که جلوی در اتاق گذاشته بودیم تا در را باز نگه دارد چند ضربه به سر او زدم. وقتی همسرم غرق خون روی زمین افتاد، پدر و مادرم را ...
افشای رازهای احسان علیخانی در دورهمی/ شلخته و آشفته هستم
و گفت می خواهم قسمت اول را با شما شروع کنم. من خیلی چیز ها شنیده بودم و می دانستم چه نقشه هایی در سر دارید. اعتراف می کنم که دفعه اول را صادقانه پیچاندم و خدا را شکر می کنم که تصمیم درست گرفتم و نیامدم. برای اینکه مو های سر سروش صحت را زدید، نیما فلاح را کچل کردید و. پس بعد از گذشت پنج سال دیدم آقای مدیری در این برنامه جا افتاده و یک گوشه نشسته است و با گوی خودش بازی می کند. گفتم الان موقعش شده ...
ماجرای پسر روستایی که پزشک شد / ننه ثریا مرا به دانشگاه تهران فرستاد !
دانستم مادرم نگران آینده ام است، کتاب ها را لابه لای کش محکم بستم، زیربغلم گذاشته و به سمت مدرسه رفتم. 12 سال بیشتر نداشتم و ننه ثریا اصرار داشت باسواد باشم. هر روز وقتی به سمت مدرسه می رفتم، در مسیر از کنار زمین کشاورزی بابا رحیم می گذشتم. او مخالف درس خواندن بود و همیشه می گفت باید عصای دستش باشم، اما آرزوی ننه ثریا چماقی بر سرم بود و من از ترس او به مدرسه می رفتم. هفته ای یک ...
فرازهایی از وصیت نامه شهید قربانعلی نوروزی فرهنگی
.... ما نیز او را تنها نخواهیم گذاشت و یار و یاور او خواهیم بود و این خط سرخ را که 1400 سال است ادامه دارد ادامه خواهیم داد . این را هم بگویم که ما این راه را آگاهانه انتخاب کرده ایم و آن را به عنوان یک وظیفه انجام می دهیم. وصیت من به پدر و مادر و برادرانم و خواهرانم و تمامی فامیل ها این است که بعد از شهادتم بر من گریه نکنید و سیاه نپوشید و عزا نگیرید چون شب دامادیم است و خوب می دانید که ...
هنگام وداع، فاصله من و هادی از زمین تا آسمان بود!
امروز می خواستم به شهادت برسم، اما سعادت نداشتم. انگار قرار بود آن روز به خانه بیاید و این صحبت ها را با ما در میان بگذارد. می گفت به خدا گفتم اگر قرار است شهید بشوم، یک بار دیگر به خانه بروم و زن و بچه ام را ببینم و یک دل سیر آن ها را در آغوش بگیرم و ببوسم. آن شب تا صبح فاطمه در یک طرف و عباس در طرف دیگرش خوابیدند. می گفت اگر من رفتم و نیامدم... اجازه ندادم جمله اش تمام شود گفتم خدا نکند! دوتا بچه ...
تلاش برای ورزشی پاک در دستور کار!
باشگاه داران اکثرا متعلق به بخش خصوصی هستند و باید اجاره پرداخت کنند و این که مردم ترجیح می دادند که در این مدت بروند و در فضا های باز ورزش کنند. نصیرزاده در پایان با یک توصیه به مردم برای رعایت پروتکل های بهداشتی در ایام کرونا و در عید افزود: من اصالتا اهل سیرجان هستم و سال گذشته به دیدن پدر و مادرم که در سیرجان زندگی می کنند نرفتم و نوروز را در کنار همسرم و فرزندم در خانه بودم. توصیه من ...
نویسنده ای که بچه های رهبر با کتاب های او تربیت شده اند
آقا مهدی ما کمی گفتیم. بگذارید کمی هم خودش بگوید: من تا 20 سالگی نانی را می خوردم که مادرم توی خانه می پخت و لباسی را می پوشیدم که مادرم آن را با دست خود می دوخت. به همین علت چون مثل لباده بلند بود بچه ها مرا شیخ صدا می زدند! مختصر خواندن و نوشتن را توی خانه از پدرم یاد گرفتم و قرآن را از مادربزرگم. و باز سخن آقا مهدی: در خانه ما برنج اصلاً مصرف نداشت. فقط سالی یک بار پلو می پختیم که آن ...
تعطیلات نوروز با داستان های کوتاه دفاع مقدس/ ردیف سوم کنار پنجره
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس ، ردیف سوم کنار پنجره عنوان داستانی کوتاه به قلم مولود فاضل علیزاد است که در نهمین دوره جایزه ادبی داستان کوتاه یوسف از سوی هیئت داوران به عنوان داستان برگزیده معرفی شده است که در ادامه می خوانید. به آبا گفتم کسی دنبالم به استقبال نیاید و به کسی نگوکه می آیم. این طور بهتر است. بعد ده سال از خودم، از تهران وتن هایی خسته شدم. دلم خواست برگردم. هنوز ...
حرف های جالب اسماعیلی فر درباره رد پیشنهاد مدعیان
ترکیب اصلی سپاهان رسید و از این بازی بود که با نمایش های خود علاوه بر استحکام بخشیدن به خط دفاعی سپاهان، در بخش هجومی نیز درخشید و حالا سال 1399 در شرایطی برای دانیال اسماعیلی فر و سپاهان با صدرنشینی خاتمه پیدا کرده و این بازیکن امیدوار است یکی از دعوت شدگان به تیم ملی باشد. با مدافع راست سپاهان گفتگوی مفصلی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید. او در این مصاحبه از دلایل انتخاب سپاهان گفته ...
نگذارید عوام ها به روحانیت مبارز ضربه بزنند
ایم بازخواست می شویم. پس اصل و مهم، حیات اخروی می باشد واین دنیا هیچ ارزشی ندارد و شما را به صبر و استقامت سفارش می کنم که سبب نزدیکی به خداست. مادرم که بهشت زیر پای توست افتخار کن که چنین فرزندی را به راه خداو اسلام و حسین (ع) و رهبر دادی، کوه باش و مانند کوه استقامت کن، لحظه ای از یاد خدا غافل مباش، قامتت را بلند و گریه آرام کن که گریه بلند و بر سر زدن باعث روحیه گرفتن ضد انقلاب می ...