ماجرای پسر روستایی که پزشک شد / ننه ثریا مرا به دانشگاه تهران فرستاد !
سایر منابع:
سایر خبرها
دمنوش هایی برای خواندن: معمولی باشیم
کردم تو چه آدمِ بزرگ و خاصی هستی!... ولی می بینم الآن هیچ چی نیستی!... یه آدم معمولی! امروز که دقت می کنم، می بینم تقریباً همه ما در طول زندگی، به لحظه ای می رسیم که آدم های خاص و افسانه یی مان، تبدیل به آدمی واقعی و معمولی می شوند. و درست در همان لحظه، آن آدمی که همیشه برای مان بُت بوده، به طرز دهشتناکی خرد و خاکشیر خواهد شد. ما اغلب دوست داریم از کسانی که خوش مان می آید ...
معلمانی که درس زندگی می دهند/ 10 روایت جالب از عشق معلمی
رعایت پروتکل های بهداشتی، تبدیل به کلاس درس کنند و دانش آموزان را در تعداد کمتر در خانه شان درس دهند. مظفر قاسمی معاون آموزگار با سابقه 29 سال تدریس در دوره ابتدایی، به همراه همسر خود افسانه خزایی از معلمان آموزشگاه شهید خزائی موغان شهرستان فریدن هستند که 24 دانش آموز دارند. اشیوع ویروس کرونا و عدم تمکن مالی دانش آموزان در تهیه گوشی و تبلت، ضعیف بودن اینترنت و عدم وجود خط تلفن ث ...
2 باجناق با طلاق 2 خواهر تهرانی ثروتمند شدند
ودند و به آنها اعتماد داشتم این پیشنهاد را قبول کردم و سند یکی از ملک های قدیمی ام در شمال شهر را به صورت وکالتی به نام شان زدم و بعد از مدتی آنها که ادعا می کردند دنبال کارهای اداری این ساخت و ساز هستند، خواستند سرمایه زیادی را به حساب شان واریز کنم. نخست به رفتارهای آنها مشکوک شدم اما دخترانم از سمت همسران شان به سراغم آمدند و گفتند که موقعیت خوبی است و زندگی آنها را تغییر می دهد. م ...
مهریه همسر امام خمینی چه قدر بود؟ / روایت شیرین خواستگاری تا ازدواج امام از زبان همسرش
شان حاضر به تعطیل کردن درس نبودند؟ بله مقید بودند. گفتند چون درس ها تعطیل است. من نزدیک تولد حضرت صاحب این خواب را دیدم و به آقا جانم رضایت من را گفتند. آنها هم اول ماه رمضان آمدند. عقد و عروسی تان چطور بود؟ مفصل بود؟ یا ساده برگزار شد؟ عقد مفصل نبود. آقا جانم در اتاق بزرگ اندرون به نام تالار نشسته بود و گفت قدسی جان بیا. من تازه از مدرسه آمده بودم و چون بی چادر پیش ...
بیوگرافی رابعه اسکویی
از رابعه اسکویی که بودم خسته شدم و تصمیم گرفتم تغییر کنم و الان مطمئنم که تا چند ماه دیگر شما با یک رابعه اسکویی جدید با چهره و اندامی کاملا متفاوت آشنا می شوید. دوست دارم در کنار تغییر فیزیکی، اصلاحات روحی هم داشته باشم." رابعه اسکویی همچنین تصمیم گرفته است که سیگار را ترک کند. او به شدت به سیگار وابسته بوده است و گاهی روزی تا 5 نخ سیگار می کشیده است. او در یک مصاحبه در مورد ترک سیگار ...
خودکشی تازه داماد بخاطر خیانت همسر
مشغول کار شدم. متأسفانه دوباره واقعیت تلخ دیگری برایم نمایان شد؛ که او معتاد اینترنتی است و رفت و آمد های مشکوکی دارد. یک روز بعدازظهر تعقیبش کردم. با چند دختر و پسر به باغ ویلایی در اطراف شهر رفت و... مرد جوان افزود: من ناهید را دوست داشتم و جانم را نثارش می کردم. انتظار نداشتم این طوری به من خیانت کند. اما او به هیچ اصل و اساسی در زندگی مشترک مان پایبند نبود. مانده ...
چراغِ مدرسه ی "دستان خدا باشیم" روشن شد/ آموزش به دانش آموزان در کوره پزخانه های تهران + عکس و فیلم
همه این فعالیت ها برای بچه هایی که هنوز مدرسه نمی روند کلاس های نقاشی و... در نظر گرفتیم. علی خالو یکی از معلمان این مدرسه است که درباره حال و هوایش در این کلاس ها گفت: به واسطه یکی از دوستان با مرکز نیکوکاری آشنا شدم و با حضور درمنطقه و دیدن بچه های محروم داوطلب شدم که به آنها درس بدهم. وی ادامه داد: کارکردن برای بچه های این منطقه بسیار لذت بخش است زیرا برخی از کاملاً آنها از ...
گفت وگو با جواد خواجوی، بازیگر سریال نوروز رنگی | جواد خواجوی اینستاگرام یا تلویزیون؟
ه ما لهجه مان را از دیگران پنهان کنیم، باعث ضعیف شدن روابطمان می شود و خیلی بد است نتوانیم حرف بزنیم و خیلی قشنگ است که همان طور که هستیم با دیگران حرف بزنیم. حالا لهجه در این سریال ممکن است به شکل گسترده تری در آمده باشد و امیدوارم مردم دوست داشته باشند. البته نمی گویم دلیلش من هستم اما در به وجود آمدنش تأثیر داشتم، زیرا دوست داشتم کاری انجام دهم که درست باشد و روی آن تسلط داشته باشم. تمام حساسی ...
عکس / باور می کنید اینجا زندان رجایی شهر کرج است / معجزه در سرنوشت اعدامی ها
شاید بهتر بتوانند زندگی کنند. در همین فکر بودم که به زندان آمدم. حکم قصاص گرفته بودم و در یک قدمی مرگ ته دلم خالی خالی شده بود. اما تازه همان موقع بود که فهمیدم خانواده ام و مخصوصا پدر و مادرم با همه نداری و بدبختی های شان تا چه اندازه پیگیر کار من هستند. کمی بعد بود که متوجه شدم عمویم اجازه نداده آن ها به دادگاه بیایند. از این نگران بودند که بین آن ها و درگیری رخ بدهد. در این مدت دیدم که ...
پلیس مشهد لحظه بی آبرو شدن دختر جوان در پارک خلوت سر رسید
کارش برود. مدتی بعد مادرم خانه ای را اجاره کرد و ما به آن خانه اسباب کشی کردیم. من هم که دیگر آرام آرام معنای طلاق را فهمیده بودم ،سعی می کردم بیشتر به مادرم کمک کنم و کارهای خانه را انجام بدهم تا او خسته نشود. هنگامی که وارد مقطع راهنمایی شدم، کمبود مهر پدری را با همه وجودم حس می کردم و دوست داشتم پدرم نزد ما زندگی می کرد و دست نوازش بر سرم می کشید ولی او به دنبال سرنوشت خودش رفته بود و مادرم ...
پرویز شهریاری، ریاضیدانی که فلسفه می دانست
زودهنگامش شد. پرویز از دوازده سالگی برای تامین هزینه های خانواده کار می کرد. بنایی، خشت مالی، چاه خویی، کار در کوره آجرپزی و راه سازی شغل هایی بود که در آن دوره به آن پرداخت. وضع زندگی شان به قدری سخت بود که به گفته خودش گاهی تکه نانی هم برای خودش پیدا نمی کرد. با وجود همه این مشکلات و سختی ها مادرشان نگذاشت بچه هایش درس را رها کنند. به هر ضرب و زوری بود آن ها را به مدرسه فرستاد و اصرار داشت که درس را ...
بیوگرافی مریم مومن، فخرالزمان سریال بانوی عمارت
تماس گرفته شد که برای قرار داد به دفترشان بروم، حتی نمی دانستم قرار است چه نقشی را ایفا کنم. پس از آن بود که با خوشحالی و حتی گریه به خانه رفتم، مادرم نگران بود که چه اتفاقی برایم افتاده است و من گفتم باورم نمی شود که پس از این همه تلاش قرار است به آرزویم برسم. سپس به صحبت های اولیه، تمرین به این نقطه رسیدیم که برای نقش فخرالزمان انتخاب شدم. از همان ابتدا دیالوگ های مربوط به تست شخصیت فخرالزمان را از من تست گرفتند. ...
99 سال عجیبی بود/ بیشتر به فکر مربیگری هستم
را داشتم به عنوان کاپیتان لباس تیم ملی را بر تن کنم. در ادامه اسامی برای تشکیل تیم های ملی نوشته می شد اما به دلیل شرایطی که در ورزش بانوان به خصوص هندبال وجود دارد، این تیم ها در حد اسم باقی مانند. در سال های بعد نیز به تیم ملی بزرگسالان دعوت شدم اما به دلایلی که نمی خواهم در مورد آن صحبت کنم، منجر به اعزام من نشد که همان باعث دوری 2 الی 3 سال من از هندبال شد. چه افتخاراتی در هندبال ...
هنوز از فوتبال خداحافظی نکرده ام/ برای تعهدی که به پدیده داده ام ارزش قائل هستم/ از ورود به دنیای ...
درک می کردم اما تا روزی که خودم این مسئولیت را برعهده نگرفته بودم نمی دانستم چقدر مسئولیت سنگین و کار دشواری است. به همین دلیل قید دروازه بانی را زدم تا تمام تمرکزم روی مربیگری باشد. اتفاقات غیرقابل پیش بینی رخ داد و نیازی نیست شرح دهم چون همه در جریان هستند که من با چه مشکلات و بحران هایی مواجه شدم. - از بین مربیان جوان خودت و نویدکیا عملکرد بهتری نسبه به دیگران داشتید. البته ...
امروز تولد مدافع حرمی است که روز تاسوعا بی بال پرید
من آمدند. آقا حجت به مادرم زنگ زد که مامان کجایی؟ مادرم گفت: همه خانه خواهرت هستیم. شما هم بیا اینجا. وقتی حجت آمد، همه مان شوکه شدیم. حسابی تیپ زده بود. خیلی خوشگل شده بود. آن کت و شلواری را که برای دامادیش گرفته بودیم، تنش کرده بود. ما خواهرها با دیدنش حسابی ذوق کردیم. از همه ما خداحافظی کرد. آن روز 14 مهر سال 94 بود. آخرین دیدار قد و قامت برادرم همان روز بود که از پشت پنجره بدرقه اش کردم. ...
خطیبی: به دنبال بازسازی تراکتور هستم/آرام ترین مربی نیم فصل اول لقب گرفتم
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، رسول خطیبی با اشاره به فرارسیدن سال جدید، اظهار داشت: سال جدید را به همه مردم ایران و مخصوصاً هواداران تراکتور تبریک می گویم و امیدوارم سال 1400، سالی همراه با شادی و نشاط برای مردم باشد. وی با بیان اینکه می خواهم نکاتی با هواداران در میان بگذارم که حرف دلم است ، افزود: من تنها مربی لیگ برتر در فصل جاری بودم که بدون حاشیه کارم را انجام دادم و آرام ترین ...
مهران رجبی: بعد از کرونا احساس می کنم که 10 سال پیرتر شده ام
بیماری کرونا مبتلا شده است، گفت: بله در زنجان درگیر تولید سریال صبح آخرین روز بودیم که بیمار شدم و نمی دانم که آنجا مبتلا شده بودم یا در تهران و فرقی نمی کند چراکه این ویروس در تمام کشور پخش بود و به هرحال احتمال گرفتاری با آن وجود داشت. ما بازیگران هم وظیفه ای داریم هنرپیشه سریال های بچه های مدرسه همت (سیدرضا میرکریمی، 1375)، زیرزمین (علیرضا افخمی،1385)، روزگار قریب (کیانوش ...
آرزوی هر ورزشکاری درخشش در المپیک است/ تلاش می کنم نماینده خوبی برای تیم ملی کشتی باشم
این با برنامه ریزی بهتری روند آماده سازی مان را طی کنیم. او ادامه داد: متاسفانه سال 99 اصلا سال خوبی نبود و به کل همه نابود شدیم. تعطیلی اردوها و مسابقات از یک طرف و مشکلات اقتصادی از طرف دیگر و هزار معضل دیگر همه باعث شد سال سختی را سپری کنیم. به شخصه تنها نکته مثبتی که امسال داشتم ازدواجم بود. دارنده مدال طلای آسیا افزود: آرزوی هر ورزشکاری درخشش در المپیک است. من هم تلاش ...
زنگ تغییرات در برنامه "عصر جدید" و "دورهمی" به صدا درآمد
تفاق نمی افتاد و علیخانی هم از دوران دانشگاه و کوتاه از سبک زندگی اش گفت. صحبت به سؤالی درباره علاقه به بازیگری یا اجرا رسید و تهیه کننده و مجری برنامه "عصر جدید" چنین پاسخ داد: همه چیز اتفاقی بوجود آمد و من سینما را دوست داشتم و با دستیاری در سینما هم شروع کردم. نمی دانم چرا مسیرم این شکلی شد؟ البته این اتفاق در دانشگاه هم افتاد و روزی خیلی ساده، سریال "خانه سبز" را می دیدم و عاشقِ کاراکتر وک ...
هنگام وداع، فاصله من و هادی از زمین تا آسمان بود!
امروز می خواستم به شهادت برسم، اما سعادت نداشتم. انگار قرار بود آن روز به خانه بیاید و این صحبت ها را با ما در میان بگذارد. می گفت به خدا گفتم اگر قرار است شهید بشوم، یک بار دیگر به خانه بروم و زن و بچه ام را ببینم و یک دل سیر آن ها را در آغوش بگیرم و ببوسم. آن شب تا صبح فاطمه در یک طرف و عباس در طرف دیگرش خوابیدند. می گفت اگر من رفتم و نیامدم... اجازه ندادم جمله اش تمام شود گفتم خدا نکند! دوتا بچه ...
جدال میان مرگ و زندگی در باتلاق نعل اسبی
سال 60 در پادگان بودم و فروردین هم اولین بار به منطقه اعزام شدم. در پادگان بیست و یک نفر بودیم. از آنجا هم به منطقه جنگی رفتیم. مقر ما پنج طبقه اهواز بود. فرمانده دسته آقای حسینی صفا و فرمانده گروهان آقای محمد اختری بود. در همان موقع عملیاتی در شمال غربی شلمچه به اسم بیت المقدس در جریان بود. با توجه به این که آن عملیات لو رفته بود، یازده روز دیگر بعد از عملیات ما را نگه داشتند. با ...
مرگ 9 عضو یک خانوده در زیر آوار / این جوان تنهایی را شکست داد
آورده شد، تازه متوجه شدم که چقدر تنها شده ام، همه اعضای خانواده ام، همه اعضای 9 نفری را که عاشقانه دوست شان داشتم، همه آنهایی که تکیه گاه هم بودند، برای همیشه تنهایم گذاشته بودند، اما در آن روزهای نخست فاجعه انگار آنقدر داغ بودم و صدای شیون در اطرافم می شنیدم که نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است. بعد از خانواده ام وقتی که تنهای تنها شدم، به اندازه ای دگرگون شده و از پای درآمدم که تا دو ...
15 راهکار ساده برای مهربانی با خودتان
در نیویورک شد. همین طور که با سرعت به سمت آسانسور می رفت چشمش به تصویر درون آینه افتاد. گرچه خودش را بلافاصله نشناخت. اما فکر کرد: اوه، اونجا رو ببین! میشناسمش. اون دوستمه. گیلبرت با لبخند به سمت تصویر در آینه حرکت کرد، آماده بود آن را در آغوش بگیرد که ناگهان متوجه شد به انعکاس خودش نگاه می کرده است. بعداً این اتفاق را زمانی که در رُم بود به یاد آورد. با وجود احساس تنهایی و ناراحتی ای ...
بدبینی و سوءظن اولین معضل استفاده از تلفن همراه در بین زن و شوهرها
اینترنت و ابزار ذکر شده به این بدبینی ها دامن می زند. عادت کرده بودم که مدام با گوشی ام بازی کنم و نمی دانم چرا دلخوش به صدای پیامکم بودم. تمام ساعت روز را مشغول پیامک زدن به دوستانم بودم. همه عمرم در این راه بیهوده تلف شد. وقتی به خود آمدم، تمام دوستانم در موقعیت های اجتماعی بالایی بودند. مهرداد در دانشکده پزشکی موفق شده بود و علی در دانشکده مهندسی درس می خواند. فقط من بودم که ...
کلید گمشده خوشبختی دختران دم بخت + راهکارها
خواستگارانم یک ایراد درمی آوردم، تا اینکه به سن 20سالگی رسیدم و وارد دانشگاه شدم. از همان جا هم خواستگاران زیادی داشتم، اما باز هم همان قصه همیشگی تکرار می شد. خانواده ام از دستم خسته شده بودند. شغل خوبی پیدا کرده بودم و سعی داشتم تا مقطع دکترا درس بخوانم. هر روز بیشتر از قبل پله های موفقیت را طی می کردم تا اینکه چشم باز کردم و خود را در آستانه 40 سالگی دیدم. موهایم کم کم سفید شده بودند و ...
پیدا شدن پرنده ای عجیب الخلقه در یک روستا!+عکس
کرده این پرنده را روی حصار چوبی نشان می دهد. در این ویدئدو مشاهده می شود که با نزدیک شدن زن، پرنده سر خود را تکان داده و دهان بزرگ خود را باز می کند. زن در این باره گفت: اولین بار که چشمم به این پرنده افتاد فکر کردم قسمتی از صندوق پست باشد، اما وقتی جلوتر رفتم متوجه اشتباه خود شدم. چشمان برجسته و دهان بزرگ عجیب را باز کرد و من که واقعا حیرت زده شده بودم تصاویری از آن تهیه کردم. ...
تعطیلات نوروز با داستان های کوتاه دفاع مقدس/ ردیف سوم کنار پنجره
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس ، ردیف سوم کنار پنجره عنوان داستانی کوتاه به قلم مولود فاضل علیزاد است که در نهمین دوره جایزه ادبی داستان کوتاه یوسف از سوی هیئت داوران به عنوان داستان برگزیده معرفی شده است که در ادامه می خوانید. به آبا گفتم کسی دنبالم به استقبال نیاید و به کسی نگوکه می آیم. این طور بهتر است. بعد ده سال از خودم، از تهران وتن هایی خسته شدم. دلم خواست برگردم. هنوز ...
اگر میخ هم جای مدیران فعلی بگذارند مملکت می چرخد
حدود پایان دوره آقای خاتمی مدیرانی بودند که زمان شاه تربیت شده بودند. از زمان آقای احمدی نژاد مدیریت مان جوان شد یعنی مدیریتی که در جمهوری اسلامی تربیت شده. این امر نشان دهنده این است که آموزش مان هم آموزش کاربردی نبوده و مدیران ما آن آموزش های لازم را هم نگرفته اند. ضمن اینکه در دانشگاه هم امثال ما درس نمی خوانیم فقط می رویم نمره می گیریم. چرا که امثال ما می گوییم وقت نداریم، نماینده مجلس هستیم و ...
خبر شهادت ناخواسته و ناگهانی
. روزهای بسیار سختی را گذراندم. پس از یک هفته تلفن به صدا در آمد. جعفر بود. نمی دانستم با شنیدن صدایش باید بخندم، یا گریه کنم. از حالش که مطلع شدم، آرام گرفتم. به خاطر شرایط ویژه ای که داشتیم، فرمانده اش با جعفر همکاری کرد و اجازه داد که پس از ماموریت به خانه برگردد. پس از اتمام دوره آموزشی، راهی کنارک شدیم. متین هم تازه به دنیا آمده بود. منِ بی تجربه، در کارهای مادری مانده بودم و نگهداری از ...
به آقای هاشمی گفتم شما پرزیدنت میکر بشوید
... روایتی از ماجرای رد صلاحیت مرحوم هاشمی رفسنجانی در انتخابات 92 سید حسن خمینی در ادامه این گفتگو به ماجرای رد صلاحیت مرحوم هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 اشاره کرد و گفت: از [رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی] ناراحت شدم. البته آن را هم می دانستم. به خود آقای هاشمی هم گفته بودم. وقتی ایشان ثبت نام کرد، روز شنبه بود. من قم بودم، همسرم بنده را از خواب بیدار کرد و گفت بیدارشو ...