سایر منابع:
سایر خبرها
از سوپور شدن یک قهرمان کیک بوکسینگ تا گریه خواننده ای که بلد نبود ارگ بنوازد
دهند و من هم در آن مسابقات اول شدم. وی ادامه داد: بعد از بازگشت از مسابقات بیکار بودم، به شهرداری رفتم و درخواست کار دادم، آنها هم به من لباس دادند و گفتند که باید خیابان ها را جارو کنی، 4 ماه خیابان ها را جارو زدم تا اینکه شهردار متوجه شد و مرا جابجا کرد و الان در بخش سد معبر مشغول هستم. حداد در پایان درباره آرزوی خود گفت: در پایین شهر امثال من سهیل حداد زیاد است، دوست دارم ...
ادامه پروژه فاصله گذاری جهانگیری با روحانی: قهر کردم؛ مخالف بودم و در تصمیمات نبودم
من به آقای روحانی پیشنهاد دادم که معاون اول دیگری را انتخاب کنند و من را مشاور کنند، اما قبول نکردند. با پیشنهاد آقای هاشمی و آقای خاتمی و موافقت آقای روحانی، در سال 96 وارد صحنه انتخابات شدم. در بحث بنزین، من در سال 98، در جلسه سران سه قوه، من پیشنهاد دیگری راجع به بنزین داشتم، پیشنهاد داشتم که بنزین به جای اینکه به خودرو دهیم.... برخورد بدی با من شد. قهر کردم... گفتم دیگر ...
ماجرای اولین سفیر عزل شده توسط احمدی نژاد
آمدن احمدی نژاد از سیستم دیپلماسی بیرون بیایید؟ خیر ایشان من را عزل کرد من اولین سفیری بودم که توسط احمدی نژاد عزل شدم من در فرانسه سفیر بودم و همزمان حکم دیگری داشتم. ایشان گفته بود راس را بزنیم که بقیه را راحت تر بتوانیم بزنیم. برای من مایه افتخار بود که نتوانم با ایشان کار کنم نه من باید خودم را معطل می کردم و نه ایشان به عنوان رئیس جمهور ،من سفیر خوبی برایش بودم. من یکی از مخالفین جدی ...
بهزاد داداش زاده در طرفداری: گزینه بازیکنان سرمربی شود، فوتبال ساحلی باز هم به نا کجا آباد می رود
تیم زده فقط همان دو سه نفر امضا کرده اند و خیلی از بازیکنان دیگر امضا نکرده اند حالا شاهد هم وجود دارد، چرا که من داشتم واقعیت ها را می گفتم. اصلا بگوییم بهزاد داداش زاده بد و می خواهد برای فوتبال ساحلی مشکل ایجاد کند، فرید بلوک باشی چه؟ او هم دروغ می گوید؟ یا علیزاده مالک تیم شیرازی چه؟ او هم دروغ می گوید؟ به نظر من بهترین نفر خود خانم شهریاری است که باید پاسخگو باشد. امیدی که یکی از بازیکنان هم ...
افشای قتل هولناک در خانه پدری
را داخل این سطل زباله انداخته اند. پزشکی قانونی زمان مرگ را 6 ساعت قبل از کشف جسد اعلام کرد. در حالی که تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت ادامه داشت، چند ساعت بعد، نیمتنه دیگر جسد در سطل زباله ای حوالی کهریزک از سوی یک کارتن خواب که در حال گشتن زباله ها بود، پیدا شد. با شروع تحقیقات متخصصان پزشکی قانونی وارد عمل شده و بعد از بررسی های تخصصی اعلام کردند که تکه های اجساد کشف ...
خون شهید فخری زاده مسیر ریاست جمهوری ام را فراهم می کند/ نامه دعوت از رئیسی را امضا نکردم
.... یعنی خون شهید فخری زاده می تواند مسیر قرار گرفتن شما در انتخابات ریاست جمهوری را فراهم کند؟ در معرفی به جامعه بله، کاندیداها یا از طریق احزاب و یا رییس مجلس، شهردار و فرمانده سپاه هستند که در معرض دید قرار می گیرند ولی افرادی مانند من که در لایه های دوم و سوم بودیم و در لایحه های پنهانی فعالیت می کردیم، خیلی اهل مصاحبه و... نبودیم حتی در زمان جنگ. پس به نحوی دیگر ...
جهانگیری: در دولت دوازدهم به اصرار روحانی معاون اول شدم
...> جهانگیری گفت: دولت یازدهم کار های بزرگی انجام داد و در انتخابات 96 با پیشنهاد هاشمی رفسنجانی، آقای خاتمی و دوستان اصلاح طلب و در نهایت خود آقای روحانی در صحنه انتخابات فعالیت کردم. وی ادامه داد: هنگام چنیش کابینه به روحانی گفتم که یک نفر دیگر را برای معاون اولی انتخاب کنید و من هم مشاوره می دهم. اما روحانی گفت که باید در سمت معاون اولی فعالیت کنم و قبول نکرد. تلاش کردم از عقبه حامی دولت در حد ...
لحظات تلخ و احساسی از دست دادن فرزند و مادر
روی سارا داشتم و مثل همه مادرها کلی برای آینده دخترم برنامه ریزی می کردم. او درباره تصادفی که زندگی آنها را دگرگون کرد توضیح داد: همه چیز از سال 84 شروع شد، دختر دایی ام در گلپایگان فوت شده بود و ما برای شرکت در مراسم ختم به سمت گلپایگان به راه افتادیم ، من در صندلی سمت شاگرد نشسته بودم و دخترم سارا که هفت ماهه بود را در بغل داشتم. وی افزود: مادرم و خواهرم و شوهر خواهرم به ...
خاطرات شیرین گل آقا
مختصری منتشر شد. حسین توفیق مرا که نشانی ام را نیز نداشت، از طریقی پیدا کرد و تشویق به نوشتن و ادامه همکاری کرد. اغلب طنزهایی می نوشتم که بعضا منتشر می شد تا سال 1345 که به کمک حسین توفیق از فومن به تهران آمدم و در یکی از دبیرستان های تهران دبیر شدم و عصرها همکار توفیق شدم... بعدها ستون ثابتی را با عنوان هشت روز هفته می نوشتم. صابری فومنی بعد از انقلاب به عنوان مشاور فرهنگی- مطبوعاتی رئیس ...
از میرداماد با عشق
رسانه سال ها پیش قبل از ورود به روزنامه جام جم و همکاری با گروه رسانه، هشت سال خبرنگار خبرگزاری مهر بودم و منتقد سرسختانه برنامه های تلویزیون. روزی نبود که نقد ننویسم و یکی از دوستان از رسانه ملی با من تماس نگیرند و گلایه نکنند. البته چون نقدها صحیح بود در انتها، گفت وگوها ختم به خیر می شد. گذشت تا این که وارد روزنامه جام جم شدم. به محض ورود به این رسانه از سوی همکاران مطبوعاتی ام ...
تکه تکه شدن پسر جوان به دست پدر
پیدا کرده بودم و به همین خاطر برای اینکه این مواد را ترک کنم به کمپ ترک اعتیاد رفتم و مدتی در آنجا بستری بودم اما وقتی از کمپ برگشتم و به خانه رفتم اما خبری از برادرم شاهین در خانه نبود و از پدرم که مردی 80 ساله است پیگیر برادرم شدم که پدرم ادعا کرد که شاهین همراه دوستانش برای کار به شهر دبی سفر کرده است. وی افزود: حرف های پدرم غیرباور بود، چون برادرم بدون اینکه به من حرفی بزند کاری نمی ...
کشاورز پولدار چگونه مدافع حرم شد؟ + عکس
کوچکم مریض احوال بود و مجبور بودم کار هم بکنم. **: علت دیابتتان چه بود؟ همسر شهید: دیابت بارداری بود اما هفت سال طول کشید! دخترم هم تازه به دنیا آمده بود و چون من انسولین مصرف می کردم، غده تیروئیدش در گلو رشد نکرده بود و مشکل حاد داشت و هر چه بیمارستان می بردیم، می گفتند باید عمل بشود. عملش هم پنجاه پنچاه بود چون ممکن بود فلج بشود. خیلی من را نگران کرده بود. من می گفتم با این ...
جنگ واجب تر است
خانه اش شدم بی اختیار گریه ام گرفت. زندگی اش خیلی ساده بود! ساده تر از آن که بتوان تصور کرد. تمام زندگی اش خلاصه می شد در دو پتو که آن ها را هم از جهاد به امانت گرفته بود. یکی از پتوها حکم زیرانداز را داشت و دیگری نیز به عنوان روانداز استفاده می شد. دیدن آن صحنه دلم را به درد آورد؛ آخر مادر بودم و دلنگران... آن ها حتی بالش هم نداشتند که زیر سرشان بگذارند! آقا تقی از اورکتش به جای بالش استفاده می کرد ...
حکایت موش زیرک و طمع انسان
جایی دیگر رفت. چندی نگذشت که در بین موش های دیگر کوچک شمرده شدم و جایگاه خود را از دست دادم و دیگر مانند گذشته بزرگ نبودم. کار به جایی رسید که دوستان مرا رها کردند و به دشمنانم پیوستند. پس من با خود گفتم. که هرکس مال ندارد، دوست، برادر و یار ندارد. مهمان و صاحب خانه، زر را بین خود بخش کردند. صاحب خانه زر را در کیسه ای کرد و بالای سر خود گذاشت و خوابید، من ...
اعتراف پدر به قتل هولناک پسر
برایم راحت تر باشد. قطعات جسد را داخل نایلون گذاشتم و با ماشین از خانه خارج شدم. بخشی از آن را در سطل زباله و سر او را داخل رودخانه ای در اطراف تهران انداختم. بعد هم به بچه هایم به دروغ گفتم که اشکان برای زندگی و کار به خارج از کشور رفته است اما یکی از بچه هایم مدام سراغ برادرش را می گرفت و چون به موضوع مشکوک شده بود به اداره پلیس رفت و من لو رفتم. با دستور قاضی محمد جواد شفیعی بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران، متهم به قتل در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. ...
غلام عباس را هنگام تولد نذر حضرت ابوالفضل (ع) کردم
عزاداری با کفن سفید شرکت می کرد. وی ادامه داد: از لحظه که عباس به دنیا آمد یک علاقه بسیار خاصی به او داشتم و با اینکه دارای 6 فرزند بودم، غلامعباس برای من یک مونس و همدم بود و همیشه دل تنگ او می شدم. خاتون نژاد محمود آبادی با بیان اینکه به دلیل اینکه در روستا مدرسه راهنمایی نبود، غلامعباس برای ادامه تحصیل به منزل دایی اش در کرمان رفت و ادامه تحصیل داد تا دیپلم گرفت و چون مسافت به ...
جزئیات جدید از پرونده رفیق کشی برای خر و پف
: رفیق کشی برای خر و پف! بنابراین گزارش، به دنبال اعترافات متهم، کارآگاهان خودروی پراید مقتول را در حاشیه بولوار بهمن منطقه خواجه ربیع در حالی کشف کردند که آثار خون نیز روی صندلی ها وجودداشت. حسین- ک در ادامه اعترافاتش ادعا کرد: جسد را با خودروی پراید به اطراف روستای کلاکوب بردم! شب بود و از ترس همه وجودم می لرزید از خودرو پیاده شدم، ابتدا قصد داشتم جسد را بسوزانم تا اثری باقی ...
مصاحبه ی خواندنی با پیمان قاسم خانی و محسن تنابنده
شده تغییرات مهمی در داستان اولیه ایجاد شود و کاراکترهایی حذف و اضافه شود و تغییرات دیگر. چقدر محبور شدی مقاومت کنی تا فیلمنامه به طور کامل از دستت خارج نشود؟ قاسم خانی : در طول فیلمبرداری یک بار به آقای افخمی گفتم خوشحالم که در این فیلم بازی کردم و شاهد تغییرات ندریجی فیلمنامه بودم، چون اگر یکهو فیلم را بعد از ساخته شدن می دیدم ممکن بود سکته کنم! تازه این چیزی که الان می بینید، نتیجه ی ...
بازیگری را به خاطر معلمی کنار گذاشت
روزهایی یاد می کند که تازه تدریس را آغاز کرده بود: باور کنید برای کلاسی که 8 صبح داشتم تا ساعت 6 مشغول مطالعه بودم. معلمی، ادامه یاد گرفتن است. اغلب چیزهایی را که در دوران تحصیل نخوانده بودم، در دوره تدریس خواندم مثل فن شعر ارسطو. زمانی که مدیر گروه بودم، استاد نازنینی به نام بهزاد قادری را برای تدریس دعوت کردم. پشت پنجره اتاقی که رو به روی کلاس او بود، خود را به کاری مشغول می کردم تا ...
اذیت های معلمان باعث شد معلم شوم!
. 5 در واقع معادل نمره 20 امروز بود. چه سالی شروع کردید به تدریس؟ دقیق یادم نیست. از 19سالگی شروع شد. سال 1342 گمان کنم. در روستاهای اطراف قصرشیرین معلمی را آغاز کردم. 14سال در قصرشیرین معلم بودم. آنجا شهرتی پیدا کردم. شعرهایم را هم همزمان می نوشتم و می فرستادم مجله های تهران. یک شعر سیاسی هم نوشته بودم که اسمش ابدیت بود. چند بار چاپ شد. بعد دیدم کلمه میعادگاه که نوشته ام غلط ...
پدر و مادری که فرزند خود را به خانواده دیگری دادند
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سیما ؛ آقای وظیفه درباره ماجرای ازدواج شان گفت: روزی که به خواستگاری همسرم رفتم او را خیلی خوب ندیدم به همین دلیل یک بار دیگر خواستم تا به خواستگاری برویم دومین مرتبه خیلی خوب او را دیدم آن زمان مثل الان نبود با یک انگشتر نقره و روسری همسرم رابرایم نشان کردند. خانم وظیفه در ادامه گفت: 15 سالم بود که به خواستکاری من آمدند؛ من هم در خواستگاری او را ندیدم خیلی ...
من از ابتدا اشتباهی بودم؛ تمام دفاع جهانگیری از 8 سال سکانداری معاون اولی دولت روحانی!
...، اما قبول نکردند. با پیشنهاد آقای هاشمی و آقای خاتمی و موافقت آقای روحانی، در سال 96 وارد صحنه انتخابات شدم. در بحث بنزین، من در سال 98، در جلسه سران سه قوه، من پیشنهاد دیگری راجع به بنزین داشتم، پیشنهاد داشتم که بنزین به جای اینکه به خودرو دهیم.......برخورد بدی با من شد....قهر کردم...گفتم دیگر نمی آیم و دیگر ادامه نمی دهم... اینکه گفته شد ارز جهانگیری، وقتی ...
آرزوی جوان افغانستانی بعد از حمله انتحاری /روایت قصه عشقی که برای رسیدن به هم فقط 6 ماه فرصت دارند
گرفتیم دوباره به کشور خودمان برگردیم.سبحان تحصیل اش را در افغانستان ادامه داد و ما درگیر جنگ طالبان و حواشی آن بودیم. حسینی درباره تحصیل و زندگی در افغانستان ادامه داد: به دلیل اینکه من در بهترین شرایط در ایران بزرگ شده بودم، زمانی که وارد افغانستان شدم از آن اتفاقات و شرایط تعجب کردم.من تصوری از جنگ نداشتم،فکر می کردیم افغانستان در آرامش است. حسینی عنوان کرد:در سال های اول ...
فریدون عباسی: به نفع هیچ کسی کنار نمی روم حتی رئیسی/ عدد رای قالیباف عدد بزرگی نیست
1400 برنامه داشتم. عمر مفیدی از نظام گذشته، افرادی در آن رشد و مراحل کارشناسی و مدیریتی را طی کردند و سن ُسالی را گذرانده اند تا تجارب لازم را در طول کارهای گذشته کسب کنند من هم از این دوران بی بهره نبودم و از فرصت های شغلی که در اختیارم بود استفاده لازم را برده ام و کسب تجربه کردم. فرصت تحصیل در دانشگاه های داخل کشور را داشتم، از اساتید خوبی بهره جستم، مجموع کارهای علمی و اجرایی من و فعالیت های ...
روایت جالب خواستگاری و عقد حاج حسین یکتا
...> حاج حسین در ادامه بیان کرد: عملیات والفجر 8 بود که در آن حضور داشتم و با اصابت خمپاره و ترکش یکی از چشمان خود را از دست دادم زمانی که من مجروح شدم پدر و مادرم در سوریه بودند هنگامی که برگشتند در بیمارستان لبافی نژاد با چشم تخلیه شده بودم. در تمام سال هایی که ما در جبهه بودیم غصه و غم به دل مادر پدرها، همسرها و بچه های شهید بود. در بخش دیگر، مجری برنامه از پدر حاج حسین پرسید چطور می ...
وزارت اطلاعات با مقصران سرقت فایل محرمانه برخورد کند
جز تسلیم شدن در برابر قانون و مقررات بین المللی و حقانیت ایران ندارند باید تسلیم ایران شوند. رئیس جمهور یادآور شد: شهادت می دهم به عنوان فردی که از آغاز داستان هسته ای در تمام مقاطع آن به صورتی حضور داشتم که البته آغاز آن سال 1381 است که من حضور داشتم از سال 62 مسئول شدم. سال 82-83 من مستقیم مسئول بودم. در مراحل بعدی هم می دانستم چه می گذرد و از سال 92 دوباره مسئولیت مستقیم پیدا کردم ...
رزمندگان توجه ویژه ای به شرکت در نماز جماعت صبح داشتند
ماها هم جرئت نمی کردند بدهند. مدتی که در اهواز بودم، ماه رمضان بود و چون عملیات در پیش بود و نمی توانستم قصد ده روزه بکنم، روزه نمی شدم. بعضی مواقع که به ما مرخصی می دادند، به شهر اهواز می رفتم؛ ولی خیلی کم این اتفاق می افتاد. نزدیک ظهر جمعه که می شد، معمولاً یک ماشین نیسان به مقر ما می آمد. بچه ها عقب ماشین سوار می شدند و برای نماز جمعه به داخل شهر می رفتند. روز یازدهم تیرماه ،1361 ...
موش نگاهی جهان شمول به سیاست دارد/ اولین اجرای نمایشنامه فُرسی
به گزارش خبرگزاری دانشجو، آرمان شیرالی که قصد دارد نمایش موش را در پردیس تئاتر شهرزاد به صحنه ببرد درباره این اثر نمایشی گفت: از یک سال قبل تصمیم به اجرای نمایش موش نوشته بهمن فُرسی گرفتم و با تعدادی از بازیگران مطرح برای حضور در نمایش صحبت کردم. از ابتدا تصمیم داشتم این اثر نمایشی را در یک سالن بزرگ و با بازیگران چهره به صحنه ببرم. البته منظورم از بازیگران چهره هنرمندانی است که تجربه کافی را ...
حجت الله علی محمدی؛ چاپچی که می خواست طبیب باشد
چاپخانه ی مطبوعات دو سال به اهواز رفتم و سرپرست چاپخانه ی فریاد خوزستان شدم. در آن ورطه ی زمانی چاپ روزنامه ی پرچم خاورمیانه ، روزنامه ی فریاد خوزستان و روزنامه ای که مخصوص بانوان بود را انجام می دادیم. در شهرستان چون مشکلات بیشتر از تهران بود من را به عنوان آچار فرانسه می شناختند. روزی که ماشینچی پای دستگاه حاضر نمی شد، مجبور بودم 100 تا 200 روزنامه را چاپ کنم و به موقع آن ها را به اداره ها ...