سایر خبرها
فرار پسر 13ساله از دست سارق با گاز گرفتن دست او
نام دارد، دستگیر کنند. همزمان سعید و مادرش پرده از جزئیات اقدام به آدم ربایی مرد مرموز برداشتند و بازپرس شعبه سوم دادسرای منیریه تهران برای افشای جرایم احتمالی و مشابه وی دستور داد مأموران اداره 11 پلیس آگاهی دست به تحقیقات فنی و تخصصی از بنیامین بزنند. سعید در این مرحله به افسر تحقیق گفت : از داخل کوچه شهید حیدری که خانه دایی ام در آنجاست، در حال بازگشت به خانه مان بودم که این مرد مرا ...
حال خراب این داماد در شب عروسی +تصویر
انداز هم نمی انداخت. هنوز دستش خوب نشده بود؛ نمی توانست خوب قنوت بگیرد. با همان حال، العفو می گفت. گریه می کرد. می گفت ماه رمضون که تموم بشه، من هم تموم میشم. عقد تا آن روز امام را ندیده بودم. دل توی دلم نبود. منتظر بودیم تا نوبتمان بشود. روی پا بند نمی شدم. در اتاق که وا شد، هر دو از جا پریدیم. نفهمیدم چه طوری خودم را رساندم. گوشه ی چادرم را انداختم روی دست امام. بعد دست امام ...
پای صحبت معلمان فداکاری که از آنها تجلیل شد
دانم تصمیم گرفتم برای تدریس اش به خانه شان بروم. چرا این کار را کردید؟ دانش آموز خودم بود و استعداد خوبی داشت ولی به خاطر توصیه دکترها مجبور شد در خانه بماند. من خودم چون چنین دردی را چشیده بودم تصمیم گرفتم به این پسر کمک کنم. چه دردی؟ من پسری 21 ساله دارم که عقب مانده ذهنی است و نتوانسته درس بخواند. پسرم همیشه مادرش را اذیت می کند و حرف شنو ...
گفتگو با مردی که گردن همسر و پسرش را زد!
نداشتم همه چیز در یک لحظه و به طور ناگهانی اتفاق افتاد.آیا قبل از جنایت مشروبات الکلی و یا مواد مخدر مصرف کرده بودی؟نه هیچ نوع موادی مصرف نکرده بودم از سوی دیگر خوردن مشروبات الکلی را هم حرام می دانم.قتل چگونه رخ داد؟من خیلی زحمت کشیدم تا توانستم با دارو پسر 2.5 ساله ام را که آلوده به مواد بود ترک بدهم اما دیگر از این وضعیت خسته شده بودم آن روز به همسرم گفتم می خواهم از تو جدا شوم اما فرزندمان را ...
شکار فرید زکریا در خیابان های تهران + عکس
حضور مجری سرشناس امریکایی مواجه می شود. او می گوید: زکریا؟ نمی شناسم. آهان شبکه سی ان ان. ما اطلاع نداریم. الان کجا هستند؟ اینها صبح به نهاد ریاست جمهوری آمدند و گفت وگو را انجام دادند و رفتند. بعد از آن دیگر ربطی به ما نداشت. به خاطر همین، موضوع را پیگیری نکردیم. اطلاعات تکمیلی نشان می دهد، وزارت ارشاد پیگیر ویزای حضور فرید زکریا در تهران بوده است. ولی بخش مطبوعات خارجی وزارت ارشاد هم شرایطی ...
قاتل : زودتر قصاصم کنید
شدم و مژگان را خفه و بعد هم سرش را از تنش جدا کردم. بچه اش در خانه بود اما به او آسیبی وارد نکردم و خانه را گشتم تا پول پیدا کنم. نتوانستم جای پول ها را پیدا کنم النگو، انگشتر و گوشواره مژگان را از بدنش جدا کردم و با خودم بردم و بعد که مواد خریدم و کشیدم از کاری که کرده بودم پشیمان شدم. متهم گفت: از کاری که کرده ام خیلی پشیمان هستم. واقعا دیگر دلم نمی خواهد زندگی کنم و از شما و اولیای دم هم خواهش ...
تندخویی شوهر؛ انگیزه ای برای جنایت
چندی پیش جسدی با مشخصاتی که این مادر و دختر ارایه داده اند، کشف شده است. همسر و فرزند سعید بعد از حضور در پزشکی قانونی اعلام کردند جسد متعلق به سعید نیست. نحوه انکار مادر و دختر شک ماموران را برانگیخت و پلیس برای شناسایی جسد، این بار برادر مقتول را فراخواند. مرد جوان تایید کرد جنازه متعلق به برادرش است. برادر مقتول گفت: مدتی قبل برادرزاده ام و مادرش به من مراجعه کردند و گفتند سعید گم شد ه است و ...
ربایش نوجوانان برای سرقت
و قصد داشت که مرا با خود ببرد. در یک لحظه با گاز گرفتن دست متهم، دست این شخص در یک لحظه باز شد و من بر روی زمین افتادم که موفق به فرار شدم. پشت خودروهای پارک شده مخفی شده بودم که متوجه ماشین پلیس شدم؛ خودم را به مأموران پلیس رسانده و با نشان این شخص موضوع را به آنها اطلاع دادم. بنیامین ( 40 ساله ) که دارای چندین سابقه دستگیری در زمینه سرقت است، در اعترافات خود عنوان کرد که بدین شیوه و ...
معتاد گرسنه، قاتل زن تنها
از کشتن زن تنها بیان کند داستان زندگی اش را تعریف کرد. او گفت: من یک خواهر و یک برادر کوچک تر از خودم دارم و وقتی بچه بودم پدرم ما را ترک کرد و رفت. از آن به بعد مادرم به سختی خرج ما را تامین می کرد به همین دلیل وقتی 14 سال بیشتر نداشتم شروع به کار کردم و زندگی ما به دشواری ادامه داشت تا اینکه مدتی قبل دایی ام من و مادرم را به شیشه معتاد کرد. بعد از آن دیگر نمی توانستیم کار کنیم و پولی ...
آخرین دیدار با سرلشکر شهید هاشمی به روایت مادرش
سال پیش باز هم به خوابم آمد رفته بودم منزل علی دیدن همسر و فرزندانش شب را آنجا ماندم که علی آمد به خوابم و گفت: مادر دیگر منتظرم نباش این انگشتر را برای شما آورده ام . دست مرا گرفت و انگشتر را در دستم گذاشت. چند روز از این ماجرا نگذشته بود که یکی از همرزمانش به نام آقای عباس هواشمی که به یمن سفر کرده بود برای من همسر و دختر علی انگشتر عقیق آورد به او گفتم چند شب پیش چنین خوابی دیدم. او گفت این هیده حاج علی بود من برای شما آوردم. ...
فتوای وزیرحاشیه سازدرباره ماهواره
مثل اقتصاد و سیاست نمی بینیم . فرهنگ صبغه اصلی همه فعالیت های فردی و اجتماعی افراد و شکل دهنده گفتار و منش افراد است. با پیروزی انقلاب، طبیعتا انقلاب اسلامی، یک فرهنگ جدیدی را به همراه آورد، مجموعه ای از ارزش ها که عمدتا برگرفته از ارزش های اسلامی بود در کشوری که بیش از پنجاه سال در دوران سلطنت رضا شاه و محمدرضا شاه با فرهنگ خاصی خو گرفته بود. تمام تلاش طاغوت بر این بود که کشور از فرهنگ اصیلش جدا ...
پاسخ الهام اصغری به ابهامات درباره رکوردهای شناگری
شکایت برده ام. (تا سینه روی شود هر که در او غش باشد) و در اینجا از رسانه هایی که این مطلب کذب را کار کردند، می خواهم که پاسخ مرا منتشر کنند، در غیر این صورت از شکایت خودم صرفه نظر نمی کنم تا متوجه باشند قبل از مطمئن شدن و داشتن دلایل و مستندات نشر اکاذیب انجام ندهند. 6. و سخن آخر؛ من با کمک شما مردم نازنین (الهام اصغری) شدم. هرچه دارم و ندارم از همین مردم است که خوب را از بد و سره را از ...
نگین معتضدی از گریه های بدون اشک در بازیگری می گوید
حسن پور در مقام نویسنده و کارگردان این سریال بود. کارهای قبلی او را دیده بودم و خیلی دوست داشتم روزی این افتخار را داشته باشم تا بتوانم در اثری از او بازی کنم. به نظرم فیلمنامه هایی که آقای حسن پور می نویسد، مثل رمان است و ناخودآگاه فرد با خواندنش به دنیای دیگری می رود. خیلی دوست داشتم بدانم فیلمنامه گذر از رنج ها بعد از آن که به تصویر کشیده می شود، چگونه خواهد شد که خوشبختانه بازتاب خوب ...
هادی عامل از خاطرات گزارشگری اش می گوید
عامل که حالا به دلیل خلق و خوی خاص و گزارش های درخشان یکی از محبوب ترین مجریان ورزشی صداوسیماست در گفت وگو با "ورزش سه" از آغاز حضورش در کشتی به عنوان گزارشگر و ادامه راهش گفته است. از سفر از مشهد به تهران با اتوبوس و دستمزدهای ناچیز تا امروز که همه برای شنیدن صدایش سرودست می شکنند. تولد وروزهای کودکی در مشهد 10 مرداد 1334 در مشهد به دنیا آمدم . پدرم اهل زابل و مادرم نیشابوری ...
کلانی دلایل استعفا از پرسپولیس را تشریح کرد
وی همچنین گفت: عضو هیات مدیره بودن یعنی کشک. به گزارش مهر، حسین کلانی که در ابتدای فصل یکی از اعضای پر کار و کلیدی هیات مدیره پرسپولیس بود و حتی در سفر جنجالی اسپانیا، به همراه حمیدرضا سیاسی به این کشور رفت، از دلایل استعفایش از هیات مدیره این باشگاه صحبت کرد. اعلام دلایل استعفا وی در این خصوص اظهار کرد: پس از بازداشت حمیدرضا سیاسی و بعد از یک هفته متوجه شدم دیگر ایشان ...
یک گروهان پشت سر حمید رضا نماز می خواند
عاملانه با اسلام دشمنی می کند آنقدر مخالف بود که حتی در وصیتنامه اش ذکر کرده حاضر نیستم در تشییع جنازه ام شرکت کنند. آیا بعد از شهادتشان به خوابتان می آید؟ شش ماه پیش خواب دیدم منزل ما آمده است و گریه می کند. می گفت دوستانم را دارم می بینم. شاید یک ماه بیشتر نشد که همه دوستانش زنگ زدند که می خواهیم به منزلتان بیاییم. وقتی دوستانش تماس گرفتند من متوجه خوابی که دیده بودم شدم که چقدر دوستانش را دوست دارد و هنوز با آنها ارتباط دارد. به قول شهید آوینی انگار آنها هستند و ما رفته ایم. آن شب هم انگار همه دوستانش را خودش دعوت کرده بود و همه دوستانش آمده بودند. منبع: ...
بانویی که نگاه مخاطب عام را به عکس تغییر داد/ از پرتره خسته شدم
...، اما این پروژه چهره ها، آن قدر کار سخت و زمان بری بود که راستش کمی خسته شدم و فکر کنم بعد از آن که چهره های موسیقی را که تمام شده و منتشر می کنم دیگر چهره های فرشته های بهشت را باید عکاسی کنم و دیگر به عکاسان نمی رسد. توقعی نداشته و ندارم زندی سخنانش را این طور ادامه داد: توقعی ندارم و نداشته ام، شاید جوانتر که بودم در لحظات یا شرایط سخت، باید توقع حمایت و پشتیبانی می ...
مرد افغان زن ایرانی را مثل آب خوردن کشت!
پنجم خردادماه سال گذشته ماموران کلانتری جامی با تماس دختر جوانی در جریان وقوع قتل زن میانسالی قرار گرفتند. بلافاصله با اعلام موضوع گروهی از کارآگاهان جنایی پلیس به همراه قاضی وی ژه قتل در محل قتل زن 50 ساله در خیابان آذربایجان حاضر شدند. در بررسی های اولیه روشن شد دختر مقتول هنگامی که به غیبت مادرش مشکوک می شود برای بررسی موضوع به خانه این زن مراجعه می کند.دختر جوان پس از اینکه با در بسته روبه رو ...
فراموش شدن برای من بهتر از ماندن به هر قیمتی است
دوره ای را دیدیم ولی هیچوقت اجرایی را به صورت حرفه ای در رادیو انجام ندادم. این مربوط به دو سال پس از سریال سربداران بود. پس از مدتی نیز با کار گمشده ساخته آقای صباغ زاده و در سال 64 به دنیای دوربین برگشتم و با آقای مشایخی و آقای غریبیان همبازی شدم و به این شکل اولین تجربه سینمایی ام شکل گرفت. *چرا اسم شما را افسانه گذاشتند؟ - پدرم اسم افسانه را انتخاب کرد. مادرم با این کار ...
خرید 8 آپارتمان با سرقت 25 کیلو طلا!
سرقت به کارآگاهان گفت: برای خرید 2کیلو طلا به بازار تهران رفتم و بعد از خرید به سمت مغازه ام رفتم. در بین راه دوستم با من تماس گرفت و خواست که مقداری پول برایش کارت به کارت کنم. من هم کنار خیابان پارک کردم و بعد از 5دقیقه که برگشتم متوجه شدم که دزدان به ماشینم دستبرد زده اند و با تخریب صندوق عقب ماشین کیسه طلاها را دزدیده اند. ردپای زندانی فراری با انجام چهره نگاری متهمان ...
شیطان صفتان زورگیر دستگیر شدند
پیاده شدن از ماشین، زمانی که قصد یادداشت شماره پلاک خودرو پژو 405 را داشتم، متوجه شدم که آن دو نفر با طرح و نقشه من را سوار ماشین کرده اند چراکه شماره پلاک ماشین قابل شناسایی نبود و روی آن پوشانده شده بود؛ کامران جوانی میانه اندام و حدوداً 25 ساله و امیر نیز حدوداً 30 ساله، چاق، قد متوسط و سری نیمه تاس داشت. شناسایی محمد در ادامه و با توجه به اظهارات شاکی پرونده، کارآگاهان اقدام ...
نو عروس شاهد مرگ دلخراش همسر
در مسیر مخالف ما با سرعت در حرکت بودند. لحظاتی بعد و در حالی که دلهره به جانم افتاده بود راننده مرسدس بنز به طرف ما تغییر مسیر داد و بشدت با خودروی شوهرم برخورد کرد. من که با دیدن این صحنه وحشت کرده بودم بلافاصله از خودرو پیاده شدم و به کمک شاهد شتافتم اما شوهرم در میان آهن پاره ها گیر افتاده بود. همان موقع گریه کنان و مضطرب با پدرم تماس گرفتم و آنها را در جریان قرار دادم. او نیز بلافاصله همراه ...
معمای نارنجکی که مامور را کشت
شاهدان و همسایه ها همگی تو را به عنوان عامل جنایت معرفی کرده اند؟ نمی دانم. من بی گناهم و تحت فشار روانی در اداره آگاهی به پرتاب نارنجک اعتراف کرده بودم. وضعیت خانوادگی ات چطور است؟ یک برادر بزرگ تر دارم و پدرم وضع مالی بدی ندارد. وقتی بازداشت شدم کلاس سوم دبیرستان بودم و الان نزدیک یک سال است که در زندان هستم. نویسنده : فروغ طباطبایی ...
اظهارات جالب دختر بی حجابی که موسس مسجد زنان آمریکا شد+تصاویر
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا شب بود. در حال مرور اخبار بودم که گزارش تصویری مسجدی در آمریکا نظرم را به خود جلب کرد. یک خانم جوان آمریکایی با کمک دوستانش اقدام به تاسیس مسجدی مخصوص خانم ها کرده بود. وقتی در تصاویر دقیق تر شدم متوجه نقش ستاره داوود روی پنجره مسجد شدم. اول تصور کردم که اشتباه می کنم ولی بعد که به نظرات منتشره خبر مراجعه کردم متوجه شدم که درست دیده ام. مشرق ...
رامبد جوان: غم ها را فراموش کنیم
کند؟ - نه! چون اینها ابزار است و معنی اش این نیست که اگر آرام حرف بزنم توانایی و امکانات بازیگری ام به هم می ریزد. آن هم یک شکل دیگری از اجراست. چندی پیش، تلویزیون سریال خانه سبز را دوباره نشان می داد. دیدم چقدر لاغر بودید. یادتان است چند کیلو بودید؟ - دقیقا 62 کیلو بودم و حالا هم 85 کیلو هستم. 23 کیلو چاق شدم. مثل بعضی ها که می گویند از شنبه ورزش می کنم، من هم ...
با خانواده آیت الله خوشوقت
سن کمی داشتم کمی که پیاده می رفتم خسته می شدم و ایشان تا مسجد مرا بغل می گرفتند. حتی در زمستان زیر بارش برف با ایشان می رفتم و برمی گشتم. در مسجد کارهایی مثل قند پخش کردن را انجام می دادم. این کار ها برای کودکان جالب است چراکه موجب رشد شخصیت آنها می شود. من مکبر هم بودم. مرحوم پدرم می گفتند نباید با قهر و غضب فرزندان را مجبور به انجام واجبات کرد چراکه نتیجه عکس می دهد. باید ...
با حشمت مهاجرانی و راز و رمزهایش
برایمان بگویید. - در شهرستان ها وسایل تفریحی و ورزشی محدود بود و زندگی در چارچوب های خاصی محدود می شد. من نیز همانند تمامی همسن و سال های خودم به ورزش روی آوردم. در خانواده ای بزرگ شدم که شش برادر بودیم و تمام این شش نفر فوتبال بازی می کردند. خدا بیامرز مادرم برای اینکه ما به کوچه و خیابان نرویم و با افراد ناباب آمد و شد نداشته باشیم، تمامی تسهیلات را برای ما فراهم می کرد تا بتوانیم فوتبال ...
بنیاد در آینه مطبوعات
.... 6برادر و 4خواهر هستیم. من هم فرزند هفتم بودم. پدرم یدا... محمدی مداح اهل بیت بود. همین طور شغل دیگرش خیاط مردانه دوز بود و زیر سایه اهل بیت ما 10 فرزند با نان قرآن و مداحی بزرگ شدیم و سفره مان همیشه پربرکت بود. پس باتوجه به کوچکی آن وقت شاندیز، همه شما را می شناختند؟ بله. ما از خانواده های معتبر و متدین شاندیز بودیم. پدرم مداح سنتی خوان بود و بیشتر روضه ها را در خانه ها می خواند. ملبس به لباس ...
ماجرای تکه نانی که عالمی را نجات داد
جلوتر از من بود که فرزندش به من و نانی که در دستم بود نگاه می کرد و از پینه های چادر و لباس کودک مشخص بود که فقیر بودند. کودک دستش را به طرف من دراز کرد تا من تکه نانی به او بدهم، من هم نصف نان را به کودک دادم و به سرعت رویم را کج کردم که مادرش نبیند و شرمنده شود. از پیچ کوچه نگاه کردم و دیدم مادرش متوجه نان در دست کودکش شد، آنقدر خشنود شد و گفت: خدایا من نمیدانم این نان را چه کسی داده ولی هر کسی که ...
از لیورپولی شدن در استانبول تا بازی در استادیوم آتاتورک
تاثیر شخصیت و روحیه استیون جرارد قرار گرفت و هیچوقت فکر نمی کرد روزی در کنار او بازی کند. آیب گفت: "پدرم هوادار لیورپول بود. وقتی بزرگ می شدم کمی هوادار چلسی بودم اما از وقتی بازی ها را نگاه کردم هوادار لیورپول شدم. آن بازی (فینال) در ساعتی پخش می شد که به طور معمول اجازه نداشتم تا آن ساعت بیدار بمانم. اما بیدار ماندم و بازی را تماشا کردم." حالا او در بازی روز پنج شنبه به ...