نجات نگهبان متهم به قتل از چوبه دار
سایر منابع:
سایر خبرها
قتل اشتباهی؛ من قصد کشتن دوستم را نداشتم!
افتاده بودم و کتک می خوردم که همان موقع یک نفر از پشت سر پیراهنم را کشید و من که فکر نمی کردم دوستم عرفان باشد، با چاقو یک ضربه به او زدم، اما بعد متوجه شدم دوستم عرفان مرا از پشت سر کشیده بود تا کمکم کند و نجاتم دهد. او قصد میانجیگری داشت که اشتباهی کشته شد. متهم نوجوان گفت: من قصد کشتن دوستم را نداشتم. من هیچ خصومتی با او نداشتم و همراه او به کارواش رفته بودم. شرمنده خانواده عرفان ...
پایان محاکمه جوان متهم به قتل مدال آور المپیاد شیمی
...: متهم عمدی و احتمالاً به خاطر حسادت دوستش را با خوراندن محلول شیمیایی کشته است. در ادامه متهم با رد اتهام قتل عمد گفت: من و سهراب از دبیرستان با هم دوست بودیم. قرار بود او برای ادامه تحصیل به امریکا برود و من تصمیم گرفتم او را ببینم و در واقع یک دیدار خداحافظی با هم داشته باشیم وقتی به خانه ما آمد من محلول شیمیایی اعتیادآوری به نام کلروفرم تهیه کرده بودم که خودم سال ها به آن اعتیاد ...
مجازات پسر نوجوان به خاطر قتل اشتباهی
. متهم ادامه داد: من زیر دست و پا افتاده بودم و کتک می خوردم که همان موقع یک نفر از پشت سر پیراهنم را کشید و من که فکر نمی کردم دوستم عرفان باشد، با چاقو یک ضربه به او زدم، اما بعد متوجه شدم دوستم عرفان مرا از پشت سر کشیده بود تا کمکم کند و نجاتم دهد. او قصد میانجیگری داشت که اشتباهی کشته شد. متهم نوجوان گفت: من قصد کشتن دوستم را نداشتم. من هیچ خصومتی با او نداشتم و همراه او به کارواش رفته بودم ...
قتل دلخراش مرد نیکوکار لرستانی! + عکس
قاتل فراری نزد چند نفر از بزرگان منطقه رفت و خودش را تسلیم کرد. او گفت قصد قتل نداشته و از روی عصبانیت دست به جنایت زده است. در این شرایط بود که با شکایت اولیای دم، متهم به اتهام قتل عمدی در دادگاه کیفری یک استان لرستان محاکمه شد. همه شواهد و مدارک ازجمله اعترافات متهم علیه او بود. به همین دلیل قضات دادگاه او را به قصاص محکوم کردند. این رأی مدتی بعد از دیوان عالی کشور تأیید و پس از طی ...
محاکمه نخبه شیمی به اتهام قتل با محلول شیمیایی
درست کرده و در یخچال گذاشته بودم که دوستم آن را خورد. خواستم او را به بیمارستان برسانم اما کار از کار گذشته بود. متهم در آخرین دفاعش گفت: وقتی دوستم سر یخچال رفت متوجه نشدم. اگر متوجه می شدم، اجازه نمی دادم آن محلول را بخورد. ما رابطه خوبی با هم داشتیم و هیچ خصومتی بین ما نبود. پس از دفاعیات متهم، قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند. ...
رهایی از چوبه دار با عشق به امام حسین(ع)/جوان اعدامی پس از آزادی راهی کربلا شد
...> وقتی دو خواب ختم به خیر می شوند/ عشق به امام حسین(ع) یک اعدامی را نجات داد او ادامه می دهد: از خواب بیدار شدم، حس و حال عجیبی داشتم، دیگر از اعدام نمی ترسیدم، دیگر به فکر خودکشی هم نبودم و قوت قلب عجیبی داشتم. می دانستم حتی اگر جهنمی هم باشم، امام حسین(ع) از آبرویش برایم ودیعه خواهد گذاشت. او می گوید: پنج و نیم سال گذشت و به من اعلام کردند که در 23 مرداد قصاص خواهم شد ...
ماجرای ازدواج ریحانه پارسا با مرد سیاه پوست+ عکس
کردم برای خانه نشینی؛ و دل خوش به تماس های آن شخص؛ به خودم آمدم 2 سال گذشته بود و من باید تسلیم این تعرض که حقیقتاً صورت گرفته بود می شدم! اکنون 5سالی از آن نیمه شب می گذرد و من امروز بعد از این همه سال به حقیقتِ تاریکِ رخداده در نقطه ای از زندگیم خیره شدم؛ برای بار هزارم با خودم تکرار می کنم:((قبول واقعیت نصف موفقیت است))... عادت به این نوع نوشتن نداشتم؛ ...
زنان ایرانی؛ آینه تمام نمای ایثار و فداکاری
همسرم که جوانی اش را به پای من ریخت و با دردهای من درد کشید تا تسکینی باشد بر دردهای تسکین نیافته من. او ادامه می دهد: البته من هیچ وقت به خاطر این بیماری از خدا شکایتی نداشتم چون در هر کار او مصلحتی وجود دارد و هیچ گاه خم به ابرو نیاوردم که چرا من این چنین شدم چون حضور خدا همیشه آرامش بخش وجود من بوده است. همسر این مرد مهربان می گوید: در تمام این سال ها، تمام تلاش خود را کردم و ...
علامه زنده است؛ به مسافرت رفته ...
در سال 1307 به دنیا آمدم. برای اینکه در خانه شیطانی نکنم، مرا خیلی زود به مکتب فرستادند. دو سه ملاباجی که خدا رحمتشان کند، معلم های اول من بودند. معلم به مدیر مدرسه گفت که این شاگرد باید به کلاس دوم برود و رفتم. بعد از کلاس ششم ابتدایی از مدرسه بیرون آمدم. چند سالی بعد از آنکه حسن در یک روز سرد زمستانی، 2160 متر بالاتر از سطح دریا و دقیقا روبروی جبهه جنوبی دماوند در روستای ایرا از ...
کاش مسابقاتمان از تلویزیون پخش شود/ لباسمان زیبا و شیک بود
.... از همان موقع تا الان به طور حرفه ای به ورزشم فکر کردم. چون عاشقانه فوتبال را دوست دارم و همیشه تلاش می کردم که خوب تمرین کنم و حرفه ای تمرین کنم. رفتم دنبال علاقه و هدف اصلی ام، فوتبال. امکانات کم بود. در آغاز حتی مخالفت کمی هم وجود داشت. اما عشق من همه را همراه کرد. در قراردادها و انتخاب ها کمک به خانواده هم اولویتم بود. به استقلال دزفول رفتم. بعد ملوان و سال های بعد هم در باشگاه های دیگر ...
شاخ و شانه کرونا و واکسن در کردستان
ناپدید می شوند، سر دو راهی از تاکسی پیاده شدم و از داخل کوچه ای که پاتوق تعمیرکاران است به سمت درب ورودی ورزشگاه رفتم، بنری نصب شده تا مراجعان بدانند اینجا هم مرکز تجمیعی واکسن است. چند ماشین در محوطه پارک شده بود و نگهبانی دم درب ورودی سالن نشسته و به مراجعان می گوید که وقت تمام شده و بروند و بعدازظهر بیایند، نگاهی به ساعت می اندازم، از 13 رد شده و من اصلا حواسم نبود که وقتم برای تکمیل ...
مجازات کتک زدن همسر چیست؟
حرج زن می باشد که با استناد به آن می تواند درخواست طلاق خود را از دادگاه نماید. کتک زدن زن توسط مرد مصادیق عسر و حرج به قرار زیر می باشند: ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه. اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد کند و امتناع ...
طلاق به خاطر گردنبند 120 میلیون تومانی
همه پول نداشتم. اگر می خریدم بهترین شوهر دنیا بودم اما حالا که نتوانستم درخواست طلاق داده است. امروز که فهمیدم او مرا به عنوان یک صندوق پول نگاه می کند دیگر نمی توانم تحمل کنم و اگر خودش را اصلاح نکند طلاقش می دهم. من یک نمایشگاه ماشین دارم با کلی خرج و مخارج که باید مراقب دخل و خرجم باشم. بیتا با شنیدن این حرف بشدت عصبانی شد و با لحن تندی گفت: تو طلاقم می دهی؟ باشه مشکلی ...
خودسوزی و فوت غم انگیز یک خانم در کهگیلویه و بویراحمد بعلت فقر | کی اینقدر بد شدیم؟
! خبری کوتاه و معمولی به نظر می رسد آنچنان بازتابی هم نداشت چرا؟!از چند زاویه این مسأله باید واکاوی شود، نباید به دیده یک اتفاق شخصی به آن نگاه کرد باید نگاه را عوض کرد تا بتوان معضلات اینچنینی را رفع کرد. داستان این تراژدی از زبان مرد خانواده: چند روز قبل از حادثه خودسوزی همسرم، در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق و مطالباتمان جلوی شهرداری تجمع کردیم اما کسی به دادمان نرسید ...
درگیری مرگبار نگهبان با سارق در ورامین
یک کارگاه بزرگ قرار دارد مشغول به کار هستم. نیمه شب دو مرد ناشناس که صورت هایشان را پوشانده بودند وارد زمین کشاورزی شدند و قصد سرقت از دامداری را داشتند که من سر و صدا کردم و به آنها ایست دادم اما به سمت من حمله ور شدند و من برای دفاع از خودم ناچار به شلیک شدم ولی قصد کشتن هیچ یک از آنها را نداشتم. صاحب این محل برای من یک اسلحه تهیه کرده و مجوز هم گرفته بود و من از سالی که در این محوطه مشغول ...
علت برگزار نشدن محاکمه شیطان دانشگاه تهران ! / کیوان امام کیست ؟!
تنها 5 نفر از دختران که از سوی این جوان مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند، از او شکایت کردند. یکی از قربانیان مرد جوان در مورد جنایت سیاه او به بازپرس پرونده گفت: من دانشجوی دانشگاه تهران بودم، کیوان هم در رشته باستان شناسی درس می خواند، وقتی با او آشنا شدم او علاقه زیادی به هنر که رشته من بود نشان داد و من را به خانه اش دعوت کرد. چند دقیقه ای از ورودم نگذشته بود که او یک قهوه به من داد ...
طلاق به خاطر گردنبند 120 میلیون تومانی
دادگاه خانواده رفت. بیشتر بخوانید سرقت 100 میلیاردی از خانه ای در گیشا رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ از دستگیری فردی که با همدستی دو تن دیگر اقدام به سرقت هزار میلیارد ریالی از یک خانه در غرب تهران کرده بود، خبر داد. بیشتر بخوانید متهم 60 ساله: مرا به زندان برنگردانید جلسه محاکمه مرد نگهبان که در یک درگیری سارقی را به قتل رسانده بود از جنبه عمومی جرم برگزار ...
رسوایی یک راز عجیب!
با شاهین آشنا شدم و خودم را دختری مجرد معرفی کردم. خیلی زود علاقه قلبی بین ما شکل گرفت و من به عقد شاهین درآمدم. با آن که از این پنهان کاری در رنج و عذاب بودم، ولی باز هم جرئت بیان حقیقت را نداشتم تا این که بالاخره روزی دل به دریا زدم و ماجرای ازدواجم را برای شاهین بازگو کردم. او ابتدا بسیار ناراحت شد و قصد داشت از من جدا شود، ولی به خاطر علاقه ای که به من داشت از این خطای بزرگ گذشت و ...
عجیب ترین درخواست طلاق در تهران
بود به خاطر پولم می خواهد با من ازدواج کند من اصلاً قبول نمی کردم. ضمن اینکه او مدام دنبال این است که ببیند دختر خاله اش چه لباسی خریده یا خواهرش چه گوشی خریده یا دوستاش چه طلا و جواهراتی خریده اند تا او هم سریع همان را یا بهتر از آن را بخرد. دیگر خسته شدم الان هم که نتوانستم برایش گردنبند طلا بخرم چون واقعاً این همه پول نداشتم. اگر می خریدم بهترین شوهر دنیا بودم اما حالا که نتوانستم ...
تبرئه راننده تاکسی از قتل عمد
و کارشناسان اعلام کردند وی به خاطر خونریزی شدید ناشی از بریدگی سفید رانش جان سپرده است. اما پس از دستگیری متهم وی مدعی شد ضربه ای به مقتول نزده است. پس از محاکمه متهم در دادگاه کیفری یک استان تهران اولیای دم برای وی حکم قصاص خواستند. اما سیاوش در دفاع از خود گفت: من و مقتول سال ها با هم همکار بودیم و هر دو مسافرکشی می کردیم آن روز سر سوار کردن مسافر با هم درگیر شدیم او می ...
سردسته سارقان: زندگی لاکچری می خواستیم
اسلحه پلاستیکی که داشتم او را تهدید کردم و 2 ساعت او را گروگان گرفتم و بعد هم او را رها کردم که از من شکایت کرد و به زندان افتادم. بعد چه شد؟ من دو سال زندان بودم تا اینکه آزاد شدم و بعد با برادرم و چند نفر از دوستانمان تصمیم گرفتیم به صورت مسلحانه از طلافروشی ها سرقت کنیم و سرقت های سریالی طلافروشی ها را شروع کردیم. چند تا سرقت از طلافروشی داشتید؟ چهار تا سرقت ...
شرط بخشش قاتل در تهران، ازدواج خواهر قاتل اعدامی با برادر مقتول
قصاص مانده است. به چه اتهامی بازداشت شدی ؟ قتل یک جوان که مزاحم خواهرم بود . من یک آدم سربه زیر بودم و با کسی اختلاف و دعوا نداشتم تا این که یک روز خواهرم گفت پسری او را تعقیب و برایش ایجاد مزاحمت می کند و دست بردار نیست. با شنیدن این حرف ها خونم به جوش آمد و می خواستم تنبیهش کنم. چند بار مرد مزاحم را دیدم و با او حرف زدم که برود پی کارش که اهمیت نداد و سرانجام با هم درگیر ...
سیر تا پیاز بیجه پاکدشت قاتل سریالی کودکان + عکس لحظه اعدام
بیجه بود. بیجه پس از محاکمه غیرعلنی در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی منصور یاورزاده یگانه و چهار مستشارش در تاریخ 27 آبان سال 1383 با رای اکثریت قضات آن شعبه، از اتهام سرقت تبرئه و در قتل عمدی 20 کودک، زن و مرد مجرم شناخته شد و به خاطر 20 قتل طبق ماده 205 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 به 16 بار قصاص و پرداخت 4 دیه، به خاطر 2 بار ارتکاب فعل حرام لواط طبق ماده 112 قانون مجازات اسلامی ...
سارا منجزی پور از گاندو تا کلبه عموپورنگ /عکس
یک خواهر ناتنی دارم. پیش از بازیگری در یکی از شرکت های دوست پدرم مدیر مخازن نفتی بودم مدیریت را دوست دارم این خاصیت افراد دی ماهی است. دوست دارم از همه چیز سر در بیاورم. بازیگر سریال کلاه پهلوی بیان کرد: یازده سال است وارد حرفه بازیگری شده ام و به صورت ناگهانی پا به این عرصه گذاشتم. بازیگری را دوست نداشتم و به آن فکر نمی کردم، قبل از کلاه پهلوی هم تجربه بازیگری نداشتم. با پیشنهاد کلاه ...
یک ناشناس برایش کتاب می فرستاد
بیست و سه نفر روی پیشخوان کیوسک گذاشتم، نگهبان نبود با خط خرچنگ قورباغه ای روی پاکت نوشتم خدمت سرکار خانم روستا و رفتم. چند هفته بعد کتاب خودم را در پاکتی گذاشته و وارد راهرو شدم نگهبان با دیدنم لبخند زد، در حال گرفتن پاکت متوجه باندپیچی دستش شدم، گفت کار این پدر سوخته موتورخونه شوفاژه، راستی به خانم گفتم این بنده خدا که کتاب میاره، شما میخونید؟ گفتند کامل، گفتم می خواید ببینیدش و اشاره کرد به ...
قسمت 17/ سفر دوم که سید جمال الدین به ایران آمد، پدرم مرا به دیدن او برد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ [...] آن اوقات سید جمال الدین دو سفر به ایران آمد. سفر اول (در 1304 ق) من خردسال بودم، اما پدرم که با او دوست شده بود صحبتش را بسیار می کرد و با عالم طفولیت شوق ملاقاتش را داشتم. اتفاقا روزی که منزل ما آمد من به خانه ی خویشاوندان رفته بودم و او را ندیدم و از این جهت بسیار متحسّر شدم [افسوس خوردم]. سفر دوم که آمد به پدرم گفتم البته باید مرا به فیض دیدار او برسانید. پدرم که شیوه اش همین بود روزی مرا به دیدن او برد. در این سفر هم مانند سفر اول در ایام اقامت طهران در خا ...
سحر قریشی برای اولین بار از زندگی شخصی و رازهای خانوادگی اش گفت + عکس
کننده به این فکر نمی کند که شاید سحر قریشی چهار سال پیش که مثلا عاشق رنگ سرخابی بود دیگر دیدگاهش از هر نظر تغییر کرده و الان آن رنگ برایش در اولویت نیست. چون ما بازیگر هستیم باید. . . من عاشق غذا و غذا خوردن هستم. غذایی نیست که شما اسم ببرید و من بگویم از آن بدم می آید، اما یک زمانی من که عاشق غذا بودم تا غذا جلویم می گذاشتند حالم بد می شد. افسردگی فقط برای همسایه نیست و سراغ ...
کوچه محرم؛ روایت هایی برای جاماندگان اربعین
. 3 پرچم بزرگ مشکی و قرمز بر روی دیوار محوطه قرار گرفته است، یکی از آقایان که در کنار خانواده اش در مراسم حضور دارد می گوید: چنین برنامه هایی باید بیشتر از اینها برگزار شود، او که خود را مهدی نصراللهی معرفی می کند ادامه می دهد، من جلسه دومی است که در این مراسم حضور دارم، موضوعاتی که درباره ازدواج گفته می شود برای جوانان مفید است. ما جاماندگان اربعینیم یکی از راویان ...