سایر منابع:
سایر خبرها
محمدیان: المپیک برای من مثل یک کابوس بود
بار به اتاقم آمد و پرسید به پدرم زنگ زده ام یا نه محمدیان در خصوص اینکه بعد از شکست در المپیک بر او چه گذشت، عنوان کرد: در المپیک روز من نبود، بعدش واقعا خیلی سخت بود. غلامرضا محمدی فقط می گفت: وای محمدحسین چی کار کردی خیلی ناراحت بود، کاش مدال گرفته بودم، انگار دنیایم به پایان رسیده بود، این همه سال زحمت کشیده بودم که به این المپیک برسم و بعد دست حریف را بالا برده بودند. وقتی به اودیکادزه ...
علی عسگری: پرسپولیس جهنمی کار دستم داد!
من در فوتبال تمام شد! چرا؟ متأسفانه در فوتبال ایران شرایط جور دیگری است. من 8 سال درپرسپولیس بازی کرده و روی پاهای خودم ایستاده بودم اما ناگهان زمزمه ها شروع شد. کاری هم نمی توان کرد و به نظرم از بُعد فوتبالی من متضرر شدم. چه زمانی بعد از جدایی از پرسپولیس متوجه شدی بازی در این تیم با سایر تیم ها فرق می کند و اصلا قابل قیاس نیست؟ خیلی زود متوجه شدم. می ...
یادگاری از روزهای آخر جنگ
: جانباز 70درصد هستم. از هردو پا آسیب دیده ام. یکی پاشنه ندارد و مچش هم خرد شده و قفل است. پای دیگر هم از زانو قطع شده است. او در روزهایی که همه منتظر شنیدن خبر پایان جنگ تحمیلی بودند، هردو پایش را در مرزهای ایران جا گذاشت و به خانه برگشت. 4ماه مانده به آتش بس مجروح شدم از او می خواهم روایت حضورش در جبهه را از اولین روزها تعریف کند و بعد برسد به خاطرات جانبازی و ایثار. با ...
برای رسیدن به المپیک 2024 پاریس تغییر وزن می دهم؛ برای حفظ قهرمانی جهان تلاش می کنم
ا آمادگی کامل به این رقابت ها اعزام شدم. ضمن اینکه مدت ها بود که زیر نظر مربیان خوب در شیراز و تهران تمریناتم را ادامه داده بودم. از طرف دیگر در اردوی تیم ملی محمد بنا مثل یک پدر بالای سر ما بود. تمام تلاشم را کردم که در میدان جهانی بهترین خودم باشم که خوشبختانه این اتفاق رخ داد. دلخانی در پاسخ به این سوال که قصد تغییر وزن دارد یا خیر، عنوان کرد: خیلی دوست دارم که این اتفاق بیافتد چون وزن ...
روایت دردناک بیماری که حین بیهوشی، بیدار شد
تحمل کنم. بیهوش نبودم و فقط فلج شده بودم. از درون اشک می ریختم و فقط دعا می کردم ضربان قلبم از زور درد چنان بالا برود یا متوقف شود تا شاید کسی متوجه حال من شود، اما انگار همه چیز عادی بود. به نظرم رسید دکترم در سمت چپم ایستاده است. خاطرم نیست دو چاقو هم زمان بود یا یکی، چون درد بریده شدن پوست شکمم آن چنان وحشتناک بود و آن قدر ترسیده بودم که انگار تمام آنچه در اتاق می گذشت تحت تأثیر اتفاقات ...
راه رفتن زن جوان در خواب، حادثه آفرین شد
...: "من به خانه یکی از دوستانم سر می زدم و شب بسیار خوبی را گذراندم، به رختخواب رفتم و مورد بعدی را که به یاد دارم در بالای این ساختمان با جیغ بیدار شدم. من بسیار درد داشتم و خون زیادی روی سرم بود. وحشت کرده بودم و نمی توانستم بفهمم چگونه این اتفاق افتاده است". میشل، دانشجوی روانشناسی است و می گوید: "من در نوجوانی هنگام خواب پیاده روی می کردم، مادرم می گفت که من در اتاق های مختلف قدم می ...
گرایی: آیت الله رییسی حمایت همه جانبه ای از ورزش دارند/ امسال اولین سالی بود که جوایز مدال آوران المپیکی ...
دارند و امیدوارم که موفقیت ها و پیروزی های کشتی ادامه دار باشد. وی در مورد اعتماد به نفس و آرامشش در کشتی نیز گفت: اعتماد به نفسم به تلاش شبانه روزی در اردوی تیم ملی بازمی گردد. خودم حداقل می دانستم و باور داشتم می توانم در پیکارهای قهرمانی جهان طلا بگیرم. با توجه به فاصله کوتاه 2 مسابقه، در جهانی نسبت به المپیک ناآماده تر بودم اما خدا را شکر از هر دو میدان سربلند خارج شدم. در مورد ...
شایعه ای که خون به پا کرد!
اینکه بعد فهمیدند که اشتباه شده. وقتی برای مرخصی به خانه برگشتم مادرم بر اساس عقاید قدیمیش اصرار داشت سه بار نردبان گوشه حیاط را بالا و پایین بروم. به خاطر اینکه دلش را نسوزانم قبول کردم. دفعه سوم بود که یکی از پله های نردبان شکست و افتادم پایین، بعید نبود سرم بشکند، با خنده گفتم ننه، آنجا طوریم نشد، اما اینجا مرا می کشی. ...
گفتگو با مستندساز خراسانی که اثرش را در اعتراض به انقراض حیوانات ساخته است
گرفته بودم و فقط در حدود یک ماه آموزش خطاطی دیدم. دوران دبیرستان که مصادف با جنگ هم شد، تنها تفریحم پرداختن به نقاشی و خطاطی بود و البته در تبلیغات جنگ هم حضور داشتم. گاهی تا نیمه های شب مشغول پارچه نویسی، کشیدن تصاویر شهدا، تهیه شابلون و... برای جنگ بودم و تا پایان دفاع مقدس هم این کار را ادامه دادم. من بعد از چزابه سه مرتبه دیگر هم به جبهه رفتم و بار آخر از ناحیه دست مجروح شدم. این مجروحیت در خاک ...
مشهد/ عشق دردسرساز دختر جوان به مرد متاهل
خواستگاری ام نمی آمد. خلاصه روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که دو سال قبل زمانی که برای خرید یک گوشی تلفن همراه به منطقه احمدآباد مشهد رفته بودم به طور اتفاقی اتابک را درون فروشگاه دیدم. ابتدا فکر می کردم مغازه گوشی فروشی متعلق به اتابک است ولی بعد فهمیدم او همه سرمایه اش را از دست داده و روزگار سختی دارد. آن روز اتابک از اختلافات با همسرش سخن گفت و از من خواست به او ...
مرد مشهدی مچ زنش را در وضعیت اسفناکی گرفت!
برده بود در حالی مرا زیر مشت و لگد گرفت و کتکم زد که نمی توانست ارتباط من با جوانی غریبه را اثبات کند، با وجود همه این درگیری ها و کشمکش های خانوادگی تصمیم احمقانه تری گرفتم و برای آزار همسرم رابطه ام با عرشیا را بیشتر کردم تا جایی که یک روز زمانی که همسرم در منزل نبود و یقین داشتم از سرکار به خانه باز نمی گردد عرشیا را به خانه ام دعوت کردم ولی هنوز دقایق زیادی از حضور او نگذشته بود که ناگهان کلید ...
گفتگو با آر پی جی زن استقلال / از خاطرات با کلوپ و حجازی تا انتقاد از مجیدی و گلی که باعث مرگ پدرش شد
...: ابتدا از خودتان صحبت کنید... من وقتی می خواهم وارد فرودگاه شده و هواپیما سوار شوم حتما کارت ملی ام را نشان می دهم، مثل یکسری ها نمی گویم من را می شناسند. من سیروس دین محمدی هستم، در تبریز به دنیا آمدم و مثل همه فوتبالیست ها از زمین خاکی شروع کردم. سپس به تراکتورسازی رفتم و سال 71 با کریم باقری و حسین خطیبی به تیم ملی دعوت شدم. بعد از آن به بانک تجارت ...
مهربان: وضعیت پدیده اسفناک است
به گزارش مدال و به نقل از ورزش سه، حسین مهربان از پدیده راهی فجر شد تا سربازی اش را پشت سر بگذارد و در این رابطه به خبرنگار ما گفت: فکر می کنم هشت سال برای تیم شهرام بازی کردم و بازیکن پدیده یا شهر خودرو بودم و متوسط فوتبال خراسان به فوتبال ایران معرفی شدم و کل این سالها لحظات خیلی خوبی برایم بود و چیزهای زیادی را تجربه کردم ولی امسال سرباز شدم و افتخار این را داشتم که بعد از هشت سال به شیراز ...
برای داریوش شجاعیان، ستاره سابق استقلال: روی پیشانی او نوشته بدشانس!
.... اگر خوشبینانه به آن اتفاق نگاه کنیم، می فهمیم که اگر من در لیگ قهرمانان آسیا پارسال بازی می کردم و مدت دوری ام از تیم کمتر می شد، بهتر می توانستم برای تیم کار کنم. دوست داشتم بیشتر به تیم کمک کنم، نشد من تعداد روز های زیادی از بازی های رسمی دور بودم و همین موضوع دلیلی بود که نتوانم خودم را نشان بدهم؛ وقتی در دوره محمود فکری و بعد در دوره آقافرهاد یکسری بازی ها را حضور ...
اعتماد به نفس نوید محمدزاده: از کسی تاثیر نگرفته ام!
بهروز وثوقی و همان شب فیلم قیصر را دیدم. روز بعد رفتم ویدئو کلوپ و فیلم صورت زخمی پاچینو را گرفتم. دیگر من دچار جنون شده بودم. مثل قیصر زندگی می کردم. آن موقع تمام سر و شکلم شده بود بهروز وثوقی. هنوز هم می گویم بازی وثوقی در فیلم کندو بهترین بازی تاریخ سینمای ایران است و حاضرم بر سر این حرفم بحث کنم. خلاصه گذشت و چند مدت بعد به خودم گفتم: نوید! او بهروز وثوقی بود همه ایران می ...
گریز از چنگ ابلیس بد بو | تجاوز جنسی ابلیس بد بو
می میرد!!... دختر جوان افزود: هنوز او در حال فریاد زدن بود که دیدم مادرم از پله های ایستگاه بالا می آید، سریع به طرف مادرم رفتم و زمانی که من ماجرای زن باردار را برایش بازگو می کردم، به طرف آن جوان برگشتم که دیدم در حال فرار است. مادرم مرا خیلی نصیحت کرد که از کجا به حرف های آن جوان اعتماد کردم؟! و ... حالا هم که تصویر او را در روزنامه خراسان دیدم و متوجه شدم با همین شگرد چه بلاهای ...
عاشوری: برای صعود باید بیشتر تلاش کنیم
روزنامه گل محسن عاشوری پس از برد چهار گله تیمش برابر پارس جنوبی جم بیان کرد: از نتیجه بازی بسیار راضی هستم، به بازیکنان گفته بودم که تیم پارس جنوبی تیم دونده ای است. وی ادامه داد: تیم ما را خوب پرس کرده بودند ولی بعد از مدتی که از بازی گذشت، خوشبختانه بازیکنان به بازی مسلط شدند و زود به گل رسیدیم. عاشوری گفت: به تمام بازیکنان خسته نباشید می گویم ولی متاسفانه در ...
شرح یک واقعه در بیمارستان امیراعلم
.... درد داشتم. خیلی هم خسته شده بودم از پیاده روی و بیشتر از همه، از نبودن پزشک اعصابم خراب شده بود، گفتم آخه چرا؟! به من نوبت دادن و من رو پذیرش کردند. وجه رو پرداخت کردم حالا به همین راحتی ایشون مرخصی هستند. گفتند به من چه؟ مرخصی هستند. خیلی داغون بودم. چون در سیستم دولتی کار می کنم و می دونم اگه بخواد اعتراضت رو بیان کنی بهترین نفر رئیس اون مجموعه است و از طرفی در بیمارستان هیچکس ...
پیاده روی لیلا بلوکات با 2 کیلو آرایش + عکس
ثابت تیم والیبال هنرمندانم و سوارکاری را به طور حرفه ای انجام می دهم، البته والیبال را از نوجوانی دنبال می کردم من بارها به خاطر بینی کوچک و گونه برجسته ام مورد قضاوت قرار گرفتم، حتی اغلب کارگردان ها فکر می کنند هیچ جای صورتم مال خودم نیست ! اما قسم میخورم حتی یک بار جراحی یا تزریق ژل نداشته ام از دوران کودکی عاشق کمک کردن به دیگران بودم، یادمه در دوران دبیرستان ...
کلید رسیدن به رویاها، خواستن است
از این بابت خوشحالم و خدا را شکر می کنم. نکته بعد این که در دل این برنامه پیغامی بود و واکنش هایی که از همه اطرافیان و مخاطبان گرفتیم نشان داد که این پیغام، آن طور که باید و شاید به همه رسید. این مساله دلگرم کننده و تشویق کننده است. چون فکر می کنم کار درستی در موقع درست انجام شد و در جایی قدم گذاشتیم که خیلی آدم را تشویق می کند که به برنامه های بعدی و جدی تر فکر کند. من فکر ...
خرده روایت هایی از گرفتاری های اقتصادی و روحی کرونا بر بانوان و مادران شاغل
.... واکنشم به کرونا مانند نجاست شده است او علاوه بر نکاتی که در محل کارش رعایت می کرد، در خانه نیز به غیر از کار های روزمره، ضدعفونی خرید ها و شستن وسایل را بیش از قبل انجام می دهد. همسرش معتقد است که او سخت می گیرد و همه این فشار ها گذر روز ها را برای ریحانه سخت و تحمل ناپذیر می کرد. اوایل خیلی از الکل استفاده می کردم به اندازه ای که پوست دستم دچار سوختگی شد و بعد از مراجعه ...
شرط متفاوت همسر شهید برای خواستگاران زیادش+تصویر
خواستگار زیاد داشتم، بهشان گفتم من اگر بخواهم با شما ازدواج کنم، عکس شهیدم در خانه من هست، 5 شنبه ها و اگر نشود دو سه هفته یک بار من سر مزار شهیدم می روم، شرایطم این طور است...
تجاوز جنسی 7 ساله صاحبکار به منشی 18 ساله | تجاوز جنسی در باغ مخوف صاحبکار
می خواست برایش انجام می دادم. او با چرب زبانی مرا فریب داد و عنوان کرد که همسرش دارای بیماری ام اس است و قصد دارد با من ازدواج کند و همین موضوع هر روز وابستگی مرا به او بیشتر می کرد. آن زمان 18سال بیشتر نداشتم و هر شب بعد از تعطیلی مغازه، صاحبکارم مرا به باغ ویلایی اش می برد که در آن جا کم کم مرا به موادمخدر هم آلوده کرد و حالا بعد از گذشت 7سال که مورد سوءاستفاده های او قرار گرفته ام و ...
درد بزرگی که همیشه در سینه علی دایی است/ اسطوره فوتبال ایران: فهمیدم محمد بنا مستاجر است از خجالت آب شدم
.... اندازه خودم برای رفع گرفتاری مردم کار می کنم و توانم همین است. خبرورزشی نوشت؛ علی دایی ادامه داد: دلم می سوزد که این قضاوت ها درباره من می شود. یکی نوشته بود علی دایی در پنت هاوس 1400 متری و 2 هزار متری زندگی می کند. اول باید بگویم با این همه زحمتی که کشیدم، باید از یک زندگی مرفه برخوردار باشم چون فکر می کنم حق من است اما در پنت هاوس زندگی نمی کنم. خانه من 418 متر است. ...
واکنش مهدی کوشکی به مرگ ریحانه پارسا! / اخبار بدون سند هستند
به دست آورده، گفته است: آن قدر بلند پرواز بودم که می دانستم یک روزی موقعیتی برای دیده شدنم پیش خواهد آمد. من همیشه در زندگی بلند پرواز بودم و فکر می کنم از همین رو چنین موقعیتی برایم پیش آمد البته برنامه خودم این بود که با اتمام مدرسه و حین تحصیل در دانشگاه، کار تئاتر رابه صورت حرفه ای شروع کنم و تصور می کردم بعد از چند سال چنین اتفاقی برایم می افتد، اما پدر سکوی پرش من شده است . ...
امیرحسین زارع:مقام معظم رهبری خوب جواب آمریکایی ها را دادند
بی تجربگی خودم را خوردم. وقت اول را از او بردم ولی در وقت دوم متاسفانه به این کشتی گیر باختم. در واقع میدان را از من گرفت. هر چه تلاش کردم تا او را شکست دهم نشد. در مسابقات جهانی ولی چون با تجربه تر شده بودم، می دانستم چکار کنم. هدفم این بود پتریاشویلی را خسته کنم و امتیاز بگیرم. خدا را شکر این اتفاق افتاد و توانستم او را شکست دهم. دوست داشتم در المپیک با استیوسون بازی می کردم که قسمت نشد. ...
عکاشه : ذهنیت خیلی خوبی روی هوادار است/ ذوب آهن خانه من است
نویی بود از جوانان به بزرگسال آمدم و ذوب آهن خانه من است. سال گذشته واقعیت نسبتاً فصل خوبی را نداشتم. نیم فصل اول شرایطم خوب بود و بازی می کردم اما جوان بودم و نتوانستم به درستی از موقعیت هایم استفاده کنم. نیم فصل دوم هم متأسفانه کمی بدشانسی آوردم و اسپاسم شدیدی در کمرم ایجاد شد و یک ماه از مسابقات دور بودم. بعد از مصدومیت که برگشتم، تست کرنایم مثبت شد و همان طور که می دانی وقتی حتی یک هفته هم عقب ...