روایت رونالدو از بهترین خاطره اش در کنار فرگوسن
سایر منابع:
سایر خبرها
خاطره زیبای رونالدو از مریضی پدرش
او در شرایطی زد که ما چند روز دیگر یک بازی بسیار سخت داشتیم و من بازیکن کلیدی در آن موقع بودم. او به من گفت که هیچ چیز جای خانواده ات را نمی گیرد. فرگوسن در ادامه صحبت های رونالدو گفت: یادم می آید یک روز که جوان بودم و 33 سال سن داشتم، یک بازیکن روز سه شنبه پیش من آمد و گفت که رئیس من می توانم روز جمعه به باشگاه نیایم؟ من علت این موضوع را پرسیدم و او به پاسخ داد که مادرم فوت کرد. من جا ...
عکس جالب علیرضا بیرانوند در کنار همسرش | اکرم بیرانوند کیست؟
چطوری کریس؟ خواستم با آن کار روحیه خودم را بازیابی کنم. دروازه بان ایران گفت: موقع ضربه پنالتی هم وقتی داور برای ویدیوچک رفته بود حدودا 3 دقیقه با خدای خودم خلوت کردم و خواستم که جواب زحماتم را بدهد. اگر آن پنالتی گل می شد با توجه به آن کری ای که خوانده بودم شرایطم سخت تر می شد ولی خدا کمک کرد و توانستم پنالتی را بگیرم. برایم مهم نبود که رونالدو چگونه پشت توپ ایستاده. من تصمیمم را ...
آوازخوانی در حیاط دانشگاه
سینما داشته ام و دارم. کودک که بودم آرزو داشتم آپاراتچی شوم تا هر روز فیلم مجانی ببینم، بزرگ تر که شدم آرزوهایم بزرگ تر شد و دوست داشتم صاحب یک سینما باشم و بعدترها دوست داشتم کارگردان شوم و فیلم بسازم؛ ولی متاسفانه نشد. یک بار با دوست عزیزم، بهروز غریب پور، در این باره صحبت می کردم. به او گفتم که من خودم، خودم را سانسور کردم وگرنه امروز حرفه ام در میان اهالی سینما بود. دلیل سانسور کردنم این بود که ...
قابی از پروانه
و پروانه ها دور تا دورش می پرند؛ چون هاله ای لطیف و نورانی! بلندتر می خندم. هیچ وقت این قدر شاد نبودم؛ اما... یک باره از من دور می شود؛ دور و دورتر! دست دراز می کنم: رضا جان بمون! دوباره تنهام نذار! به دنبالش می دوم. حیاط خانه هلهله باران است. ریسه های رنگین از این سوی دیوار آجری تا آن سو کشیده شده و آسمانِ حیاط نورباران. چراغ های زرد و سرخ و سپید می درخشند و همه جا پر از پروانه است. صدایش ...
آرزوهایت را به من بسپار
فوتبال استقلال رسید. ادای کلمات برایش دشوار است اما پدرش از این اتفاق خوشحال است و می گوید: شهاب عاشق فوتبال است و طرفدار دوآتیشه تیم استقلال. از اینکه هنوز آدم هایی هستند که برای خوشحالی دل های کوچک کاری انجام می دهند واقعاً حیرت زده هستم. امروز شهاب به آرزویش رسید و من خنده های از ته دل او را شاهد بودم. سامان نوجوان مبتلا به سندرم داون هم آرزو داشت با مرحوم علی انصاریان دیدار کند. این ...
تینیجرهای میلیونر! | درآمد عجیب و غریب نوجوانان ایرانی از بازار رمزارزها
تریدر بازار فارکس و طلا و نقره. مانی یکی دیگر از نوجوانانی است که در بازار ارز دیجیتال سرمایه گذاری کرده است و از این راه درآمد کسب می کند. او درباره نحوه آشنایی اش با این بازار به همشهری آنلاین گفت: حدودا 14 ساله بودم که دغدغه هایم برای آینده شروع شد و به فکر منبعی برای کسب درآمد بودم. از مادرم خواستم برای راه اندازی یک کار، سرمایه ای هرچند اندک در اختیارم بگذارد. مادرم گفت ...
تراژدی در دل جنگ
...> سعی کردم تا جایی که می توانم قلمی ساده و صمیمی را انتخاب کنم. نمی دانم چقدر موفق بوده ام اما همدانی بودن خانواده حاج جلال و اردبیلی بودن من کمی کار را کند می کرد و بعد مسافت کارها را با تأخیر و دشواری رو به رو می کرد اما سعی کردم همه خلأها را با مصاحبه و سوال از خانواده و دوستان پر کنم. سعی کردم لهجه میانجی حاج جلال حفظ شود. حیفم آمد صدایی از آن لهجه شیرین در کتاب شنیده نشود. حجم زیاد کتاب ...
سرنوشت متفاوت 4 قاتل پای چوبه دار
مدام بوق می زد و می خواست که من حرکت کنم تا او بتواند از کنار کامیون من رد شود. چراغ قرمز بود و به او گفتم چرا بوق می زنی؟ او هم با لحن تندی جوابم را داد. درحالی که عصبانی بودم از ماشین پیاده شدم و با موتورسوار دست به یقه شدم. شاهدان درگیری به سمت ما آمدند و با وساطت و میانجیگری ما را از یکدیگر جدا کردند. بعد پشت فرمان کامیونم نشستم و به راهم ادامه دادم اما موتورسوار از سر لجبازی جلوی من آرام آرام ...
عکس کافه تنهایی عمو پورنگ بعد از اخراج از صدا و سیما !
، حسی که در فیلم های هندی قرار داشت از نظر من کم نظیر بود از آنجا که علاقه زیادی به بازیگری داشتم بعد از تماشای این فیلم ها آنرا برای خواهر و برادرهایم بازی می کردم و خوراکی مثل پفک بعنوان دستمزد می گرفتم دوست خیالی من در دوران کودکی ام بشدت بچه خیال پردازی بودم ، تخیل من تا جایی پیش رفت که برای خودم یک دوست خیالی پیدا کردم و بیشتر وقتم را با این دوست می گذراندم ...
قدردانی خاص از کادر درمان
بیمارستان ها نهال می کارم کادر درمان آن قدر خوشحال می شوند که نمی توانم بیان کنم. در دانشگاه علوم پزشکی زنجان وقتی با تقدیم گل به پرستاران به خاطر دو سال ایثار و فداکاری، قدردانی کردم یکی از آنها از خوشحالی اشک ریخت. می گفت شما این همه راه با دوچرخه رکاب زده اید تا به من خسته نباشید بگویید. این حرکت شما برای ما ارزشمند است و هرگز فراموش نمی کنیم. این شاخه گل یک دنیا برای ما ارزش دارد. به آنها گفتم این ...
رسول پناه: شجاع 60 میلیارد می خواست/ بابت آن ویدیو عذرخواهی می کنم/ دندان های سلطانی فر را ندیدم!
جی پلاس، مهدی رسول پناه در برنامه شبهای فوتبالی حاضر شد و در حالی که انتقادات زیادی را بابت حضور در فضای رسانه ای متوجه خود می دید گفت و گوی طولانی را با مجری این برنامه انجام داد. او در صحبت هایش اگرچه تقریبا به تمام موضوعاتی که مطرح بود پرداخت اما صحبت هایش اغلب در حد اشاره های ناواضحی بودند که با کنکاش، سوال و چالش از طرف مقابل نیز مواجه شد تا بسیاری از سوالات دیگر در ذهن طرفداران پ ...
روایت اولین بازی رونالدو از زبان الکس فرگوسن | همان بازی اول عاشقش شدند
(رونالدو) در تمام بازی ها به میدان نخواهد رفت اما اگر خیلی خوب بازی کند، نمی توانم او را متوقف کنم زیرا شما همیشه به بهترین ها بازی می دهید. وی افزود: دیدار افتتاحیه فصل، او به عنوان بازیکن جایگزین وارد شد و بی نهایت شگفت انگیز بود؛ جمعیت فوق العاده زیادی بود و آنها عاشقش شدند. در نتیجه این عملکرد، این سوال مطرح شد: در بازی بعد به او بازی دهم یا باز هم روی نیمکت باشد؟ این مشکل بزرگی بود و همه ...
خاطره جالب نادر مشایخی از پدرش
وین که آقای مشایخی به دیدنش می رود، داشت؛ که به نظرم جالب ترین خاطره او بود. او می گفت وقتی پدرم به وین آمد، ایرانی بودن پدر و عرق ملی و احترام به آداب و سنن و علاقه مندی اش به حضرت حافظ، شور ایرانی بودنش برای اولین بار خیلی مرا تحت تاثیر قرار داد. نادر مشایخی از این خاطره خیلی یاد می کند. همچنین از لحظات آخر آقای مشایخی در بیمارستان که کنارشان بوده است، می گفت، ولی بهترین خاطره ای که از پدر دارد یکی همان خاطره ای است که پدرش در نوجوانی به او می گوید همین امشب بین موسیقی یا سینما یکی را انتخاب کن، یکی هم همین خاطره وین که می گفت برای اولین بار آنجا من حس ایرانی گری زیادی از پدرم گرفتم . ...
پوتین از پدرم می ترسد!+عکس
. در نتیجه، این توصیه خیلی خوبی برای من نبود. دوباره برایش نامه نوشتم و گفتم: "بیا مرحله به مرحله شروع کنیم چه باید بگویم و چه نباید بگویم؟ این سخنرانی من است". او نگاهی به نامه و متن سخنرانی داشت و آن را تایید کرد. البته من خوشحال هستم که پدرم پذیرفت من جایزه را به نیابت از او دریافت کنم. من در خانواده ای معمولی متولد شدم. دوران کودکی ام طبیعی بود. زمانی که 10 ساله بودم پدرم برای اولین ...
روایت عجیب در زندان رجایی شهر | 4 قاتل تا پای چوبه دار رفتند بالای دار نرفتند!
روبه رو شد و این ماجرا شروع درگیری مرگبار بود. راننده کامیون پس از دستگیری ماجرا را اینطور توضیح داد: موتورسوار مدام بوق می زد و می خواست که من حرکت کنم تا او بتواند از کنار کامیون من رد شود. چراغ قرمز بود و به او گفتم چرا بوق می زنی؟ او هم با لحن تندی جوابم را داد. درحالی که عصبانی بودم از ماشین پیاده شدم و با موتورسوار دست به یقه شدم. شاهدان درگیری به سمت ما آمدند و با وساطت و میانجیگری ...
قبل از خرید تور ترکیه حتما این نکات را مد نظر قرار دهید
آن ها است. اگر شما نیز جزو این دسته از افراد هستید و به دنبال بهترین تور می گردید تا لحظات خوب و خاطره انگیزی را برای خود و خانواده تان بسازید، با ادامه این مقاله همراه شوید تا قبل از خرید تور، نکته های مهمی را دراین باره بدانید. بی شک انتخاب تور مناسب تاثیر زیادی بر کیفیت سفر دارد و ضامن سفری خوب و فراموش نشدنی خواهد بود. ویزای ترکیه با توجه به توافق بین ایران و ...
معتمدی: در تمرینات حتی آب هم برای خوردن نداشتیم!
وظیفه کردم. حس کردم این طلا حق تیم ایران است و من وسیله ای شدم تا این کار را انجام دهم. خوشحالم که دل مردم شاد شد و انتظاری که داشتند را برآورده کردم. واقعیت این است که برای این مسابقه فشار زیادی روی من بود چون مردم از من توقع مدال طلا داشتند و استرس این را داشتم که می توانم مدال طلا را بگیرم یا نه. حتی به شوخی به سرمربی تیم ملی می گفتم من بعد از این مسابقه خداحافظی می کنم چون اگر بخواهم چند مسابقه ...
یک قاتل هنگام بازسازی صحنه قتل پدرش، لو رفت + عکس
قاضی ویژه قتل عمد گرفتار شد و دیگر نتوانست هر سرنخی از این کلاف سردرگم را به سویی بکشاند. این جوان 27 ساله که دیگر چاره ای جز بیان حقیقت ماجرای قتل هولناک پدرش نداشت در اعترافاتی تکان دهنده گفت: پدرم معتاد به مواد مخدر صنعتی بود به همین دلیل مدام مادرم را اذیت می کرد، دیگر از رفتار ها و پرخاشگری هایش به تنگ آمده بودم! حتی به خاطر دارم زمانی که کودکی 6-5 ساله بودم یک روز مقداری از مواد مخدر پدرم گم ...
مرحوم فلسفی بسیار هنرمندانه توانست روایات را به مردم منتقل کند
ت را توضیح می داد که مستمع اشکال کار خود را پیدا می کرد به عنوان مثال بنده در ابتدای سخنرانی شب گذشته به مردم گفتم دلتان می خواهد دین را بشناسید و بدانید که دین از چه عناصری تشکیل شده، دوست دارید ساختمان دین خود را بسازید؟ این هیچ کار سختی نیست، رنج و هزینه ای هم ندارد چرا که خداوند متعال فرموده یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْر من راحتی شما را می خواهم. در دین خدا هیچ مشقتی نیست. اگر ...
صحبت های رونالدو در کنار فرگوسن/ راز همکاری آنها در منچستر چه بود؟
به گزارش رکنا ورزشی، کریستیانو رونالدو ابر ستاره دنیای فوتبال که از الکس فرگوسن به عنوان پدر فوتبالی خود نام برده است روز گذشته یک دیدار صمیمانه با هم داشتند و در آن درباره موضعات مختلفی به صحبت کردن پرداختند. به همین دلیل باشگاه پیش نمایشی از مصاحبه ویدیویی آینده با ستاره پرتغالی و سرمربی سابقش را در توییتر منتشر کرد. فرگوسن با رونالدو درباره اهمیت ایجاد پیوند با باشگاه ...
ماجرای آوارگی بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون
لحظه محبش آمد. گل سفیدی که پدرش را بخشیده است و همچنین اشاره کرد: می توانم بگویم بعضی از سرنوشت ها این است. من می خواهم ورق دیگری بزنم پدرم یک شب خانه من آمد و از بیمارستان او را آوردیم. خیلی ناراحت بود؛ از او سؤال کردم چرا آن قدر ناراحتید. گفتند من به تو بد کردم. اما من گفتم اتفاقاً کار خوبی کردی. اگر این اتفاق نمی افتاد امروز به من افتخار نمی کردی. انسان دو خط برای خودش دارد یکی برای ...
قهرمان وزنه برداری جهان: آب برای خوردن نداشتیم، اما کسی توجهی نمی کرد!
توقع کسب مدال طلا را داشتند و زمانی که به آن رسیدم به نوعی انجام وظیفه کردم. حس کردم این طلا حق تیم ایران است و من وسیله ای شدم تا این کار را انجام دهم. خوشحالم که دل مردم شاد شد و انتظاری که داشتند را برآورده کردم. واقعیت این است که برای این مسابقه فشار زیادی روی من بود چون مردم از من توقع مدال طلا داشتند و استرس این را داشتم که می توانم مدال طلا را بگیرم یا نه. حتی به شوخی به سرمربی تیم ملی می ...
زمزمه شهادت در نماز شب شهید حشمت الله امینی
ورد حمله قرار داده شد و ماشین شهید امینی که به همراه دونفر از پاسداران بود، به باتلاق تا عمق سه متر فرو رفت. امینی گفت: غواص ها پس از اطلاع به محل اعزام شدند و ماشین بیرون کشیده شد، شهید امینی تا انتقال به بیمارستان زنده بودند اما پس از ساعتی در 26 آذر ماه سال 1367 شهید شدند. حسین امینی که خود از رزمندگان دفاع مقدس است، گفت: 16 ساله بودم که به عنوان بسیجی و زودتر از حشمت ...
نویسندگان سریال برره کرونا را در خواب دیده بودند
.... دوست دارم این برنامه ها را ببینم و برای خودم بخرم. آن زمان امکانات فعلی نبود. بازیگر تئاترم و اگر قرار باشد یکی از کارهایم را که خاطره انگیزتر بوده نام ببرم به سریال آخرین تابستان اشاره خواهم کرد که در آن نقش یک کارتن خواب را داشتم. عاشق این نقشم. گهگاهی فکر می کنم الان می توانم دوباره این نقش را بازی کنم. وی اضافه کرد: برای این سریال به بیمارستان روانی رازی (امین آباد) رفتم و ...
رازهای جاده ابریشم و یادگار به یاد ماندنی آقای کیتارو
پانزدهم میلادی مهم ترین و عظیم ترین شبکه اقتصادی جهان بود. جالب اینکه یکی از مهم ترین قسمت نوار شمالی ایران که جاده ابریشم از آن می گذشت از نوار ساحلی ایران (از شهر گرگان) نیز عبور می کرد و به سمت گیلان رفته و از ایران خارج می شد. حالا شما تصور کنید برای روایت موسیقایی مستندی درباره این جاده استراتژیک که قطعاً باید با حال و هوایی متناسب با ساختار محتوایی آن پیش روی مخاطبان قرار گیرد، چه ...
دانشنامه تاج ثانی از سال ها آوازخوانی اش می گوید
است و آنهایی که صدایم را شنیده بودند، همه سفارش می کردند که آقاجان، بر و کلاس!... . به هرحال در آن زمان برای من که یک جوان پانزده، شانزده ساله بودم، پیداکردنِ استاد تاج بسیار مشکل بود. اما همواره در پی این بودم که به هر طریقی شده، نزدِ یک معلم آواز بروم. چراکه همان طور که گفتم، پدرم گرچه کم وبیش یک درآمد همایون و آواز افشاری یا بیات ترک و ابوعطا می دانست و برای ما می خواند، اما این طور نبود که من ...
سکوت رسول پناه شکست/ از مافیا تا بدهی های سنگین؛ دو ورزشگاه به نام پرسپولیس شد...
. نه تنها دندان سلطانی فر را ندیدم بلکه تا حالا در تهران طبابت نکردم. مهدی رسول پناه، سرپرست سابق باشگاه پرسپولیس در خصوص جدایی شجاع خلیل زاده این تیم و پیوستن او به الریان قطر گفت: او قبل از رفتن به لیگ قهرمانان آسیا خواستار افزایش قرارداد شد. شجاع آن زمان قرارداد سه ساله داشت که یک سال از آن گذشته بود و دو سال مانده بود. من به ایشان گفتم چه عجله ای داری؟ ما مشکلات زیادی داشتیم و گفتم ...