سایر منابع:
سایر خبرها
با پیراهن کربلا و مشهد، شهید شد
با اینکه خدا را شکر سه تا پسر دیگر دارم اما هیچ موقع جایش را نمی گیرند. واقعا هم احمد در زندگی ام آمد اصلا بعد از احمد هیچ کسی هیچ چیزی جایش را پر نمی کند، خوب نمایشی در زندگی ام به جا گذاشت و رفت. **: ممنونم از شما. مادر شهید: زحمت کشیدید، هر روز و هر روز موفق باشید. آرزوی من همین است نه خودم چیزی مثلا تقدیر و یادبود و لوح تقدیر می خواهم نه از همه مسئولین و ...
عکس جسد شعله ور دختر مشهدی / اعتراف خواهر کینه جو + عکس 2 قاتل
پول هایش را بی خودی خرج می کرد. او به تازگی با جوانی آشنا شده و به عقد موقت او درآمده بود به همین دلیل پول زیادی برای آن جوان خرج می کرد. من هم از این موضوع به شدت ناراحت بودم! افکار شیطانی رهایم نمی کرد، با خودم می گفتم چرا به همان اندازه ای که خواهرم برای آن جوان غریبه هزینه می کند به من پول نمی دهد! به این دلیل وقتی به خانه من آمد، او را نصیحت کردم که به من پول بیشتری بدهد! ولی او سکوت می کرد ...
ماجرای ترور دختر 14 ساله به دست منافقین/ من میترا نیستم به من بگویید زینب!
پاهایم می گذاشت. بدون هیچ گریه و اعتراضی درد را تحمل می کرد. زینب از همه بچه هایم به خودم شبیه تر بود. صبور اما زرنگ و فعال. از بچگی به من در کارهای خانه کمک می کرد. مثل خودم زیاد خواب می دید. خواب در زندگی من و زینب نقش عجیبی داشت. زینب بیشتر از اینکه دنبال لباس وخوردن و بازی باشد. دنبال نماز و روز و قرآن بود. همیشه می گفتم از 8 تا بچه های جعفر شوهرم زینب سهم من است. انگار قلب مان را باهم ...
شهیدی که چراغ راه پدر شد
از اینکه جایش را عوض کردند ناراحت بود. می گفت مادر! اگر من آنجا بودم شهادت قسمتم می شد. به او می گفتم من یک زمین خریدم، ان شاالله تو بزرگتر شوی و این جنگ هم تمام شود، در این زمین یک خانه بسازی و بروی دنبال زندگی ات. چه ویژگی های شاخصی در وجود حسین آقا زبانزد بود؟ بعد از شهادتش همسایه ها و دوست و آشنا که به دیدارم می آمدند چیزهایی تعریف می کردند که من اصلا از آنها خبر نداشتم. مثلا یک روز ...
شهادت صراط منیری بود که از قرآن آموخت
که خبر شهادتش گیسوان مادر را سفید و کمر پدرم را خم کرد. بعد از شهادتش خاله ام برایمان از روز هایی گفت که ابراهیم شوق رفتن و جهاد داشت. از روز هایی که او از خاله می خواست تا برای شهادتش دعا کند و خاله در پاسخ می گفت پدر و مادرت دلتنگ هستند و شهادت تو برایشان سخت خواهد بود، اما باز هم هر چه خدا بخواهد. ابراهیم به خاله می گفت شما دعا کنید من که می دانم شهادت لیاقت می خواهد و من لایق نیستم، ولی دعایم ...
همسر حسین یزدان پناه با آرام احمد تماس گرفت؛ چرا تو و نادر کیانی خفه نمی شید (ویدئو)
کنار خانواده بارزانی، حسین یزدان پناه که مزدور آن هاست عین خروس و مرغ سوار هم می شوند و از صیغه بدتر است! بعد به من فحاشی می کنند، نمی آیند با من گفتگو کنند. همسر حسین یزدان پناه به من زنگ زد و گفت؛ آرام احمد اگر شوهر من آدم بزرگی نبود تو در موردش حرف نمی زدی، یعنی این اعتراف به بزرگی آرام احمد است نه حسین یزدان پناه. من هم گفتم خواهر من، شوهر تو حسین یزدان پناه ...
جذابیت جدید مریم معصومی با تزریق ژل ! / زیبا بود زیباتر شد + عکس ها
بزرگترین کار را در حقم کرده و باعث شده که الان مستقل باشم و از استقلالم لذت ببرم. رشته تحصیلی مریم معصومی جلوی من یک مسیری باز شد و آن هم این بود که دوست داشتم وکیل بشوم و حقوق بخوانم و اینکه حقوق هم در کنکور سراسری قبول شدم ولی چون در شهرستان اراک قبول شده بودم خانواده ام اجازه نداد که بروم. برای همین رشت علوم سیاسی را که در دانشگاه آزاد زده بودم، رفتم. هر چه که پیش می رفت ...
مروری بر زندگی و دستاورد های دکتر میرسپاسی
مطرح شد و بالاخره موضوع حل شد. من در پاییز 1358 یعنی 2-3 ماه بعد از بازگشت به ایران به عنوان هیئت علمی استخدام شدم. من برای برگشت به ایران دلایلی از جمله وجود مادر، برادر، خواهر، پدر و مادر همسرم و بیمارستان پدر را داشتم و باید برمی گشتم. در اوایل انقلاب و زمانی که در بیمارستان روزبه مشغول بودم، برای کنفرانس به انگلستان رفتم. پروفسور لیشمن به من گفتند نمی خواهی اینجا کار کنی؟ گفتم نمی دانم تا به حال ...
پورعلی گنجی: قوی تر از قبل به تیم ملی بر می گردم
به گزارش ایرنا، مرتضی پورعلی گنجی در گفت و گویی اظهار داشت: امیدوارم سریع تر برگردم و به تیم ملی کمک کنم. مصدومیتم خوب است و می توانم تا دو ماه دیگر کامل بازی کنم. در این 5 ماه شرایط خوبی داشتم. وقتی به تیم شنزن چین پیوستم، خیلی برای خانوادم ناراحت بودم و مادرم با این قضیه کنار نیامد اما حضورم در چین را به فال نیک می گیرم. خیلی خوب دارم خودم را آماده می کنم تا 8 سال آینده به تیم ملی کمک کنم. ...
سرگذشت عجیب دختر 22 ساله که یک مادر معتاد به شیشه است
از ذهن من دور کند. در این شرایط و در حالی که 13 سال بیشتر نداشتم با پسر همسایه ارتباط برقرار کردم. با آن که جاوید پسر سر به راهی نبود و اهالی محل از رفتارهای او دل خوشی نداشتند اما من تصمیم به ازدواج با او گرفتم و با وجود مخالفت های شدید مادرم پای سفره عقد نشستم. جاوید که 10 سال از من بزرگ تر بود با خلافکاران زیادی رابطه داشت به همین دلیل فقط یک ماه بعد از ازدواج متوجه اعتیاد او به مواد مخدر شدم ...
قتل پسر در سکوت خانه / اعدامم کنید
بزرگم بود از 16 ساله قبل یعنی وقتی که فقط 16 سال داشت به دام اعتیاد افتاد .او با رفتارهایش آبرویمان را برده بود و کارهای خلاف شرع و اخلاق انجام می داد .او با من، مادر و خواهر و برادر دیگرش رفتار خوبی نداشت .ما بارها او را به کمپ ترک اعتیاد برده بودیم اما بی فایده بود. او هر روز از ما پول می گرفت و خرج مواد مخدر می کرد . وی ادامه داد :سه روز قبل از این ماجرا همسرم به همراه دختر و پسرم که از ...
نرگس محمدی و همسرش در صف اکران جشنواره مرد بازنده
بود که خانواده ام اصرار داشتند اول درسم تمام شود و بعد به طور جدی وارد عرصه بازیگری شوم که خدا را شکر این اتفاق هم افتاد. نرگس محمدی و مادرش نرگس محمدی و مادرش مادر نرگس محمدی می گوید: من از نرگس در مورد کارهای خانه راضی ام. نرگس تنها دوست من بوده و همیشه در کنار من حضور داشته، البته این چند ساله به دلیل مشغله کاری کمی، در انجام کارهای منزل تنبل شده که آن را هم می ...
پاندورا، عاشقانه ای برپایه روانشناسی
همینی باشه که شما دارین می گین، درواقع خواهرتون به شما پناه داده برای درس خوندن تو شهر غریب، و شما دارین این جوری دستمزدش رو می ذارین کف دستش. با خیانت و درآوردن شوهر از چنگش." اخم هایش کمی توی هم رفت، اما خیلی زود خود را کنترل کرد و همچنان عشوه گرانه با حفظ آرامش گفت: "آقای دکتر، خواهر من لیاقت شوهرش رو نداره." پرسیدم: "شما دارین؟" (صفحه 138 کتاب) پاندورا به نویسندگی لیلا رعیت در آخرین روز تیر سال 99 برای نخستین بار توسط انتشارات نسل نواندیش در 352 صفحه به چاپ رسید. انتهای پیام/ ...
حاج قاسم 12 بهمن 57 کجا بود؟ +تصاویر
نیروهای فعال در اطلاع رسانی و حضور در راهپیمایی های انقلابی بود و همه را با شیوه های مختلف با انقلاب اسلامی و اهمیت نابودی طاغوت آشنا می کرد. یک روز اعلامیه و عکس امام (ره) را پخش می کرد و روز دیگر برنامه های طاغوتی ها را به هم می ریخت. به یاد دارم که اولین سخنرانی حاج قاسم 12 بهمن سال 57 صورت گرفت. روزی که حضرت امام (ره) بعد از 15 سال دوری از وطن به میهن بازگشت. در آن زمان رسانه جمعی نداشتیم ...
روایتی از استقامت مادر شهید پارسا هنگام شنیدن خبر شهادت فرزندش
که عروس بیاورم به این خانه. حسین گفت: خوابی دیده ام که به خاطرش باید بروم جبهه. قول می دهم یک ماه دیگر برگردم. اگر افقی برگشتم که چه بهتر. اگر نه شما بروید و صحبت کنید. بالاخره طلسم این نه گفتن ها شکسته شد و گل از گل مادرم شکفت. حسین در آن مرخصی جور دیگر شده بود. کمتر بیرون می رفت و بیشتر در خانه پیش ما می ماند. یکی دو روز بعد، از همه خداحافظی کرد و رفت. یک ماه از رفتنش می گذشت و همه ...
یادی از 4 شهید خانواده تقوی که برای انقلاب اسلامی جان عزیز را فدا کردند
، پدر این شهدا، شش سال پیش در هشتاد و سه سالگی آسمانی شد و کوکب تقوی، مادر شهیدان، نیز پنچشنبه گذشته در هشتاد و هشت سالگی دار فانی را وادع گفت، اما عالیه تقوی، خواهر سه شهید جمال، خالد و عادل الحداد و همسر شهید محمد خلیفاوی، در قید حیات است؛ آنچه می خوانید، روایت اوست از چهار شهید خانواده اش. از ایران تا عراق ما از سمت مادری اصفهانی و از سمت پدر تبریزی هستیم. آنچه از پدر و ...
ازدواج و طلاق محمدرضا پهلوی مطابق میل انگلیسی ها
، فوزیه را با اتومبیل برداشت و به جای راننده، رفعتیان را سوار کرد و جلوی خانه دیوسالار رفت. در آنجا به فوزیه گفت که شما مواظب باشید تا مطمئن شوید محمدرضا اینجاست. سپس به رفعتیان دستور داد که با اسلحه کمری یک تیر به درون اتاق شلیک کند. رفعتیان شلیک کرد و تیر به سقف اتاق اصابت کرد. مدتی بعد دختر که نگران شده بود و لابد جسور هم بود، جلوی پنجره آمد و پنجره را باز و بیرون را نگاه کرد تا مطمئن شود کسی در ...
بانوی برزیلی از ماجرای مسلمان شدنش می گوید
حضرت مریم (س) مادر خداست؟، نیازمندی خدا به داشتن فرزند؟ ، چرا یک انسان گناهکار باید در محضر انسان گناهکار دیگر به گناهش اعتراف کند؟ می پرسیدم و یا حتی حضرت مریم (س) را مادر خدا معرفی می کردند، در حالی که در جای دیگر مادر عیسی (ع) بود و کسی برای این تناقض های انجیل پاسخی به من نمی داد. بانوی تازه مسلمان شده برزیلی، تصریح کرد: در کودکی به خاطر تأمین مخارج بیماری ناگهانی مادرم مجبور شدم هم ...
من از مادرم کتاب خواندن را آموختم
آدم ها که ترجیح می دن همه چیز غذاشون باشه! این چند نمونه را برای مادر ها خواندم. تأثیرگذار بود. سؤال پرسیدند: خود بچه ها می دانند شما کار ها و حرف هایشان را یادداشت می کنید؟ بله، می دانند و یکی از جایزه هایشان این است که بنشینیم دور هم و این دفتر ها را برایشان بخوانم. این دفتر ها و نوشته ها یک هدیه زیبا و ارزشمند برای بیست سالگی شان است. تجربه سوم؛ به دیگران هم کتاب می دهیم ...
گفتگو با فاطمه فکور یحیایی، بانوی خط مقدم انقلاب اسلامی
آشنایان که با دستگاه مرتبط بود، با تهدید و ... پس دادند. البته در آن میان، مدتی هم خودشان از ماشین ما استفاده شخصی و نیز پلیسی کرده بودند. همان روز که ماشین را گرفتند، برای آنکه بازداشت نشوم، تا سرشان به تجسس ماشین گرم بود، از صحنه گریختم. دنبال وسیله ای بودم که ناگهان یکی آمد و گفت: خانم رحیم پور، بیا شما را برسانم! او را نشناختم. گفتم: من رحیم پور نیستم. گفت: از دوستان حاج آقا و از خودتان هستم. می ...
متن تبریک تولدت مبارک + عکس پروفایل
. زبان ما از شکر نعمت تولد و حس بودن تو قاصر است. پدر و مادر در روز تولدت سر بر زمین سائیده و از درگاه حضرت حق نهایت سپاس خود را بجا آوردند. برایت سال های سال عمر با عزت و برکت خواستاریم. باشد که بقاء عمرت با عزت و سربلندی باشد چقدر شب روشن است و چقدر دل انگیز است شب تولد برادری که پدری کوچک بوده برای من. تولدت مبارک برادر عزیزم قلب یک خواهر به عشق برادرش می تپد. تولدت مبارک ...
رهبر انقلاب درباره شهید باقری چه فرمودند؟
که همزمان با شروع جنگ تحمیلی بود. احمد تعریف می کند: غلامحسین بعد از پیروزی انقلاب، قبل از اینکه عضو نیروی سپاه شود، در روزنامه جمهوری اسلامی به عنوان خبرنگار فعالیت می کرد. عکاسی هم بلد بود. روز اول یا دوم مهر بود که به عنوان خبرنگار راهی جبهه های جنگ تحمیلی شد. او عادت داشت همه وقایع روز را یادداشت کند. 700 صفحه از روز های جنگ تحمیلی نوشته که الان چند جلد کتاب شده است. مخلص شما پیت ...
انقلاب به روایت مادران بهمن
...> تمام راه به این فکر می کردم مگر خطایی کردم که مرا خواسته اند؟ خلاصه نگران بودم، ولی وقتی داخل سالن سمینار شدم دیدم همه بچه های هم دوره ای آنجا هستند، یکباره خانم ملکان وارد شد با حالت خشک و خشن، او گفت که در این دو ماه گذاشتیم شما خوب به کار آشنا و راه و چاه را یاد بگیرید، ولی از این به بعد باید گزارش های زایمان ها و تنظیم خانواده را به ما بدهید. مردم حق ندارند بچه دار شوند ...
جهیزیه ای از جنس مهربانی/ هدیه ای که خواب دیده بودم در بیداری گرفتم
را از خودتان می خواهم حتی جایی که برای زندگی می خواهند شروع کنند، می خواهم که خودتان انتخاب کنید. از چند جا پیگیر جهیزیه بودم و نتیجه نداشت؛ در حین راز و نیاز با خدا و چهارده معصوم بودم و یاد حرفی که قبلا شنیده بودم افتادم که از حرم امام رضا(ع) به عروس و دامادها جهیزیه می دهند. چند روز بعد که برادرم به پابوس امام رضا(ع) رفته بود با او تماس گرفتم و گفتم بپرس آیا از حرم جهیزیه ...
تکاپوی روز های اوج گیری انقلاب اسلامی در نوفل لوشاتو
زمره این عده به شمار می رفت که در میان مجموعه اطرافیان امام، مسئولیت هایی را نیز بر عهده داشت. وی درباره فعالیت های علاقه مندان به انقلاب اسلامی در آن دوره و چگونگی تقسیم وظایف میان آنان، چنین آورده است: در نوفل لوشاتو، در بیت حضرت امام، همه چیز بر اساس نظم و تقسیم کار بود. هر کس در حوزه وظایفش فعالیت می کرد. یکی بر روی مطبوعات خارجی و ترجمه آنها، دیگری در ارتباط با شاخه انجمن اسلامی دانشجویان ...
روایتی از حاج قاسم قبل انقلاب/ حالا من یک انقلابی دوآتیشه بودم
محدودی بود. از حرف های او که خیلی پوشیده حرف می زد، چیزی نمی فهمیدم، فقط می دانستم او ضد شاه است. سه جلسه شرکت کردم. محرم سال 55 اولین درگیری با پلیس را تجربه کردم. روز عاشورا بود که معمولا هر سال در این وقت به امامزاده سیدحسین در جوپار می رفتیم. آن روز مانده بودم برای سرزدن به دوستم فتحعلی، به هتل کسری آمدم هوا گرم بود و هر دوی ما از پنجره ساختمان، پایین را نگاه می کردیم. آن طرف خیابان در ...
روایت خبرنگار شرق از مسافرکشی دادستان سابق تهران بعد از بازنشستگی!
...، همه حساب کار دست شان می آمد. راننده تاکسی این روزها و دادستان سابق تهران از وضع بد مردم نالید که چطور با سه میلیون تومان زندگی می کنند! هنگام پیاده شدن باز به شوخی گفتم وقتی مسئول مملکت به مسافرکشی بیفتد، وای به حال مردم. دولت آبادی هم تنها لبخندی زد و رفت. کاش گاهی مسئولان چه از سر اجبار و چه تفریح و وقت گذرانی به میان مردم می آمدند تا حداقل مانند دادستان پیشین تهران فضای زندگی شهری و دغدغه های مردم را تجربه می کردند. ...