ادعای این پرسپولیسی : اگر جای رئیس فدراسیون بودم ...
سایر منابع:
سایر خبرها
بازیکنی که از رونالدو می ترسد
هرگاه بخواهید به شما کمک می کند. از اقداماتی که انجام می دهد غافلگیر شدم. من واقعا از توانایی رونالدو شگفت زده می شوم. او در مقابل دروازه قابل توصیف نیست. وقتی شما به نصحیت نیاز دارید او همیشه برای این کار آماده است تا بهترین راهنمایی را کند. پدیده تونسی ادامه داد: من از وقتی کودک بودم او را از تلویزیون تماشا می کردم و الان همبازی اش هستم و این امری فوق العاده است. من واقعا بعضی از وقت ها می ترسم با او صحبت کنم چون باورم نمی شود با او همبازی شدم. 253251 منبع: khabaronline-1609155 ...
روایت اولین بانوی عکاس ضریح اباعبدالله(ع)/ لحظه های ناب بهشتی را تجربه کردم
صفر است و هنوز مهلت دارد. گفت: صَبِر! و من صبر کردم و منتظر ماندم تا برود بپرسد و خبر بیاورد. هرچند امیدی نداشتم چون سال های قبل فقط اجازه می دادند روز اربعین همراه با هیأت های عزاداری از باب القبله وارد شویم و از باب الشهدا خارج و فقط در همین قسمت عکس بگیریم؛ اما خب با این حال منتظر بودم تا شاید خبری برسد که دل و جانم آرزو داشت. وی عنوان کرد: ساعت حدود 9 صبح بود زمان کُند می گذشت خیلی ...
همیشه چشمم به ایران بود
بچه های خود می گفتم که در خانه فقط باید به زبان فارسی صحبت کنیم. ما طی سال های گذشته و زندگی در غربت، همچنان فرهنگ ایرانی خود را حفظ کرده ایم. خوشبختانه این غربت 40 ساله نتوانست خصلت های من را تغییر دهد زیرا همیشه چشمم به ایران بود و در رویای خودم می دیدم که باز هم به ایران بازمی گردم و روی صحنه تئاتر می روم یا مقابل دوربین به ایفای نقش می پردازم. این بازیگر 77 ساله درباره سال های غربت ...
زائر متحول شده در راهیان نور
به گزارش راهیان نور خادم الشهید 19 ساله از استان فارس در گفتگو با خبرنگار جهاد رسانه ای شهید رهبر گفت: چند سال پیش با بسیج دانش آموزی آمده بودم راهیان نور ، در ابتدا به قصد شیطنت و تفریح آمده بودم و هیچ شناختی از شهدا و راهیان نور نداشتم اما وقتی به صحبت های راویان مستقر در یادمان ها گوش دادم متحول شدم و حس عجیبی به من دست داد وی افزود: دلم می خواست گریه کنم ولی نمیتوانستم چون میترسیدم ...
خبرنگاری که خود سوژه شد ا احساس ناامنی در شهر چگونه القا می شود؟
بدون هیچ مقاومتی هر آنچه داشتم می دادم تا از ضربه های چاقو در امان باشم. بعد از رفتن شان چند بار پشت سرم را نگاه کردم تا ببینم دنبالم نکنند. شروع به دویدن کردم خود را در شلوغی بازار گم کردم چون هنوز کارم با آن خیابان و کوچه پس کوچه های تنگش تمام نشده بود. بعد از اینکه کمی آرام گرفتم مجدد دوربینم را روشن کردم... آن روز من با تمام وجود احساس ناامنی، سوژه گزارشم را لمس کردم و آثار مخربی که بر روح و ...
7 سال، نامم 7701 بود
و کمک آرپی جی زنی که همراهم بود در مقابل چشمانم به شهادت رسیدند. خمپاره ای در آب منفجر و ترکشی به گلویم اصابت کرد. خونم را با چفیه و یک باند بند آوردم، اما همان جا بیهوش شدم. نمی دانم چقدر بیهوش بودم، اما از صدای عراقی ها و شلیک تیر خلاص به سر رزمنده های زخمی و شهید ناخودآگاه چشمانم را باز کردم. سربازی که تیر خلاص می زد به سمتم می آمد و تنها چند قدم با من فاصله داشت که به طور غیرارادی از جایم ...
مرتضی عقیلی: آرزوی ام این بود که در ایران روی صحنه بروم
ذوق زده شدم و سریع به همسرم اطلاع دادم. بعد از تأیید شورا وقفه ای در شروع اجراها ایجاد شد. آقای پرویز پرستویی از طریق برادرزاده ام در جریان ماجرا قرار گرفت. ایشان وقت گرفت و به نزد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رفتیم. وزیر بسیار محترم برخورد کرد و قول مساعد برای اجرای نمایش را داد. وقتی از تجربه به صحنه رفتن در مقابل مخاطبان ایرانی صحبت می کند اشک در چشمانش حلقه می زند، با بغضی در گلو می ...
عاشقانه های عمو اکبر؛ از سر کنجکاوی رفتم، پاگیر شدم
عهده گرفتم به خصوص اینکه قد و قامت بلندی داشتم و بیشتر از سنم نشان می دادم. تا اینکه فرمانده دسته ما در عملیاتی شهید شد و گروه و دسته بی سرپرست ماند؛ فرمانده لشکر بی سیم زد و با من صحبت کرد هرچند تا آن زمان با بی سیم صحبت نکرده بودم و ساز و کارش را بلد نبودم اما خب بی سیم چی آمد و گفت آقای مظاهری با شما کار دارد . بی سیم را گرفتم آقای مظاهری گفت از این به بعد شما فرمانده این ...
جا به جایی در مدیریت آکادمی فوتبال باشگاه پیکان
مرتضی زبردست - ورزش جدا از فراز و فرودها، پیروزی و شکست ها و حرف و حدیث های قبل و بعد مسابقه، عامل مهمی در جهت تحکیم دوستی هاست. محمد رضا طهماسبی، کاپیتان سابق تیم فوتبال پیکان ضمن بیان این مطلب گفت: بنده بیش از 20 سال به عنوان بازیکن، سرپرست و مربی در خدمت باشگاه پیکان بودم و در همه حال سعی کردم ادب و احترام به بزرگتر و پیشکسوت را رعایت کنم. وی افزود: مسابقه بدون تلاش برای ...
زنی خانه دار اما به واقع یک کنش گر اجتماعی
نگارش شروع شد. *روایت شما بیشتر چه مقاطعی از زندگی ایشان را پوشش می دهد؟ ماجراهای زندگی حاج خانم اشرف اسادات منتظری از دوران کودکی تا زمان شهادت فرزندش، محمد معماریان، محور اصلی کتاب است و در کنار آن به برخی خصوصیات اخلاقی او هم اشاره شده است. *تحقیق و نگارش این کتاب چقدر زمان برد؟ حدود یک سال زمان صرف تحقیق و پژوهش برای تهیه مطالب اولیه این کتاب شد و برای نگارش ...
آدم هایی با زندگی خالی، در زندگی دیگران سرک می کشند!
دهیم و هربار که عبارت هایی چون بازیگرها این طور یا هنرمندان آن طورند را به زبان می آوریم در حال انجام این کار هستیم. هرچند به نظر من قضاوتی بسیار پیش پاافتاده است و شغل، تنها یکی از مولفه هایی است که شخصیت شما را می سازد و هزاران مولفه دیگر در کنار آن وجود دارد و نمی شود در مورد آدم هایی با شغلی مشابه، قضاوتی یکسان کرد و آدم ها بسیار پیچیده تر از این حرف ها هستند. بنابراین برای خودم، کمدین بودن با به ...
عکس/ مهناز افشار دخترش را هم وارد بازی کرد!
پیشنهاد طلاق به خانم افشار دادم، وقتی که بازداشت شدم و در زندان بودم، احساس کردم گرفتاری من ادامه دار خواهد بود. کلاهم را قاضی کردم و دیدم انصاف نیست که این آدم برای ماجرایی که واقعا هیچ ربطی به او ندارد، سیبل شود. او افزود: برای همین تماس گرفتم و گفتم این شرایط تلخ و سخت است و پیشنهاد کردم ایشان، مسیر زندگی اش را عوض کند که در واکنش به این حرف من، شوکه و خیلی ناراحت شد و چند روز با من قهر ...
هم پستی من در استقلال خوب کار می کرد مجبور به جدایی شدم | در لیگ ایران بازیکن بزرگتر از شجاعی نداریم
... خیر، ایشان سرمربی تیم هستند و در مورد مسائل فنی تصمیم می گیرند. وقتی تیم نتیجه می گیرد مربی هم به ترکیب تیمش دست نمی زند. دلیلی نداشت از مجیدی ناراحت شوم، البته هر بازیکنی که از نیمکت نشینی ناراحت نشود فوتبالیست نیست. من وقتی با این وضعیت مواجه شدم، تصمیم گرفتم به تیمی بروم که خودم را بیشتر نشان دهم. *اگر احساس کنی فصل بعد هم فرصت کمی برای بازی در استقلال داری، به این تیم برمی ...
ناگفته هایی از 4 سال عجیب بوکس/ وقتی دشمنی های دوران ناطق به ارث رسید!
ورزش در آن دوره از من حمایت نکرد هم خلاف واقعیت را گفته ام، چون من مدیر کل ورزش و جوانان سیستان بلوچستان بودم و دوست داشتند من انتخاب شوم، اما چقدر تاثیر گذاشت؟ من می گویم همان رای خود وزارت ورزش بود که آن را به من دادند. من 4 سال مدیر کل بودم و در آن زمان مدیر کل همه استان ها بنده را می شناختند و با آن ها رفیق بودم. در جلسات مختلف باهم بودیم و ماهی یک بار نشست عمومی مدیر کل استان ها بود. من از ...
حرف های عجیب هالک ایرانی در مصاحبه جنجالی اش | ناراحتی هالک ایرانی از چیست؟
هستی؟ بله؛ وزنم خیلی زیاد شده بود دکتر تشخیص داد اگر با همین روال پیش برود مشکلات کبد برایم پیش خواهد آمد، برای همین با توجه به علاقه ای که به بوکس داشتم این رشته را انتخاب کردم و حالا به صورت آماتور و حرفه ای این رشته را دنبال کردم. کاهش وزن هم داشتی؟ زمانی که شروع کردم 183کیلو بودم که با ورزش 25کیلو از وزنم را کم کردم. وزنت چقدر است؟ در حال ...
عذرخواهی دوباره مجیدی در نشست خبری | به خاطر 2 نفر باید حتما قهرمان شویم | اتفاقی که در خصوص بازی ...
به گزارش همشهری انلاین، فرهاد مجیدی اظهار داشت: قبل از اینکه در مورد بازی فردا صحبت کنم می خواستم از خبرنگاران عزیز عذرخواهی کنم چون در 2 بازی اخیر در کنفرانس شرکت نکردم. به خاطر مشکلات در نشست خبری شرکت نکردم و ترجیح دادم در فضای بهتری صحبت کنم چون ممکن بود حرفی بزنم که به تیمم لطمه وارد شود. وی افزود: دوست دارم در مورد تیمم حرف بزنم. یکی از خوش شانسی های من این است که این بازیکنان را ...
قیمت خودرو
تنها ملی پوش ایران است که در جام جهانی، جام ملت های آسیا، المپیک و بازی های آسیایی برای تیم ملی فوتبال ایران گلزنی کرده. در مورد حسن روشن صحبت می کنیم. فردی که در زمان حضورش در زمین با رباط پاره برای استقلال مقابل پرسپولیس بازی کرد و حالا با وجود اینکه نزدیک به دهه هفتم زندگی شده باز هم پر سر و صدا و مصاحبه های تندش علیه این و آن زبانزد خاص و عام است. همه او را فردی رک و بی پرده می ...
دومین سالگرد ازدواج حسن معجونی+عکس
فراموششان کنم. آدمی نیستم که بنشینم و دیالوگ حفظ کنم. دیالوگ را باید کامل بفهمم. وقتی فهمیدم، در ذهنم ثابت می ماند. یک چیزی را نفهمم هیچ وقت نمی توانم حفظش کنم. پس در درس ریاضی موفق بودید؟ نه! مزخرف بودم. یک جا گفته بودید چخوف صدایتان می کند. یادم نیست! راستی من بعضی وقت ها چه حرف های بامزه ای می زنم. به هر حال یادم نمی آید. دقیقا مثل صحبت های الان. ممکن ...
سردار سر و دست نداشت! + عکس
...> همسر شهید: نه آنطوری نگفتند، فقط گفتند سردار شهید شده. **: چه حسی داشتید؟ همسر شهید: حالم بد شد، اصلا نمی دانستم کجا هستم، اصلا یک طوری شده بودم... باباش گفت سردار شهید شده من اصلا کلا نمی دانم دیگر کجا بودم و چه رقمی شدم، خیلی حالم بد شد. **: آن لحظه وقتی این خبر را به شما دادند، اولین چیزی که به ذهنتان آمد چه بود؟ همسر شهید: من که رفته بودم خانه ...
حامد پاکدل: گل محمدی و امیری جانم را نجات دادند / استقلال را در بیداری می بریم نه خواب!
حامد پاکدل درباره دربی پیش رو، مصدومیتش و ... صحبت کرد. به گزارش طرفداری، مصاحبه حامد پاکدل را می خوانید: مصدومیت عجیبی برایت در تمرین پیش آمد. همه نگران شدند! بله واقعاً خطر بزرگی از سرم گذشت. البته من هیچ چیزی از آن صحنه به یاد ندارم اما همبازیانم گفتند در تمرین، برای زدن ضربه سر به هوا بلند شده بودم که با احمد گوهری برخورد کردم و بعد از آن هم بیهوش شدم. ...
به خاطر یزدانی و مرادمند باید قهرمان شویم
به گزارش هاناخبر ، فرهاد مجیدی در نشست خبری پیش از دیدار استقلال و گل گهر سیرجان اظهار داشت: قبل از اینکه در مورد بازی فردا صحبت کنم می خواستم از خبرنگاران عزیز عذرخواهی کنم چون در 2 بازی اخیر در کنفرانس شرکت نکردم. به خاطر مشکلات در نشست خبری شرکت نکردم و ترجیح دادم در فضای بهتری صحبت کنم چون ممکن بود حرفی بزنم که به تیمم لطمه وارد شود. *بازیکنان استقلال با همه مشکلات خم به ابرو ...
می گفتند فیلم گاو ، ایران را عقب مانده نشان می دهد / فردین و وثوقی از تدوینگر می خواستند، سکانس بعضی ...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نمایش فیلم گاو اول به بن بست برخورد. یعنی با اینکه فرهنگ و هنر تهیه کننده آن بود، مجوز داده نشد. گفتند این فیلم مردم ایران را از جهت فرهنگی عقب نشان می دهد و منتهای فقر آدمی را نشان می دهد. یک سال فیلم اجازه نمایش نگرفت. آخر سر راهی که پیدا شد این بود که ابتدای فیلم یک نوشته ای گذاشتند که این فیلم برای 40 سال قبل است تا به زمان حال نسبت داده نشود. ...
وقتی انتقاد محبت آمیز جواب می دهد
آماده کرده بودم. وقتی در ساعت مقرر به کافی شاپ موردنظر رفتم، مدیر مافوقم و مدیر منابع انسانی شرکت را با چهره هایی خندان و مهربان دیدم که بی صبرانه منتظر ورود من بودند و در نگاه اول متوجه شدم که در رفتارشان با من هیچ نشانه ای مبنی بر توبیخ یا اخطار دادن به من وجود ندارد. درواقع، آنچه در چهره مهربان آنها می دیدم چهره دو مربی و مشاور دلسوز بود که با تمام وجودشان می خواستند به یک نفر کمک کنند و همین ...
زندگی جهادی طلبه 32 ساله همراه با خانواده در روستای محروم شُکرآباد
شود مردم این روستا قطعی آب دارند چرا چون منبع آب پایین روستا است و آب بالا نمی آید حل این مشکل یک مدیریت می خواهد. حتی همین رفت وآمد مسئولان به روستا سبب امیدآفرینی در بین اهالی می شود در این 2 سال و نیمی که من اینجا هستم شاید یک یا دوبار آمده اند بدون اینکه هیچ مشکلی را حل کنند. در مسیر برگشت از روستا به صحبت های آقای حیدری فکر می کردم اینکه یک نفر چقدر باید روح بلندی داشته ...
جوان برادرکش در انتظار جلسه محاکمه
فشارهای همسرم از طرف دیگر مرا اذیت می کرد. احساس سرخوردگی می کردم. این شد که دوباره تصمیم گرفتم با شهرام صحبت کنم شاید بتوانم او را راضی کنم مغازه و خانه را به اسم مادرم برگرداند. با او تماس گرفتم و قرار شد به خانه اش برویم تا در این مورد با هم صحبت کنیم. آن روز همسرم اصرار کرد همراهم به خانه شهرام بیاید. با هم به آنجا رفتیم و سر صحبت را باز کردیم. شهرام با شنیدن حرف هایم گفت اشتباه می کنم و ...
بازجویی از صدام به قلم مامور اطلاعاتی سیا، شماره 12: صدام بدگمان ترین آدمی بود که تاکنون ملاقات کرده ام
می توانستیم به صدام نشان دهیم که اطلاعاتی درباره ی او داریم، و در دیوار اعتماد به نفس او شکاف ایجاد کنیم. هنگامی که دو سال بعد، از بایگانی اسناد ضبط شده ی عراقی باخبر شدم، احساس آدمی بیمار به من دست داد. این اطلاعات می توانست تخلیه ی اطلاعاتی ما و هم چنین تحقیقات اف بی آی را ثمربخش تر کند. بیش تر اثبات شد که جامعه ی اطلاعاتی چقدر برای دستگیری صدام ناآماده بود. حکومت صدام آرشیوی از نشست های ...
پنج شنبه های شهدایی| تاسوعایی که برای علی و رقیه، بوی پدر می دهد
در آینده میخواهد چه شغلی داشته باشد می گوید میخواهم نظامی شوم و مثل پدرم به جنگ برم و انتقام شهیدان را بگیرم. صحبت هایمان در مورد شهید حسینی و بچه ها زیاد بود و خدا حافظی از خانواده شهید طولانی شد، آنها میزبانان خون گرم با دلهایی دریایی و چشمانی مهربان بودند هرچند که از روزگار و ناملایمات آن گله های بسیار داشتند. انتهای پیام /م ...