سایر منابع:
سایر خبرها
رادیو جعبه ای بدون خاموشی
خوابی ام! وقتی پیچ تو را می چرخانم، همه ستاره ها با شوق، لب ایوان خانه مان صف می کشند. تو، آموزگار منی ای همدم بشر دیروز و امروز و فردا! تو همچون آموزگاری که از دیرباز، با باران آوازت، جان های تشنه مان را سیراب می کردی و به رستگاری می خواندیمان. تو چون آموزگاری سازنده و خیرخواه، به سمت فرداهای روشن هدایتمان کرده ای و به رستگاری مان خوانده ای. ...
عباس از فوتبال و ژیمناستیک فراری بود! + عکس
. فرش ها رو خودش می شست. من چون کمر درد داشتم، خودش دیوارها رو می شست و تمیز می کرد. فرش ها رو می شست. همیشه کارها رو به نحو احسن انجام می داد. رختخواب ها و زیرش رو تمیز می کرد؛ همه کارها را انجام می داد برام... همیشه وقتی که خونه خواهرم یا مهمونی می رفتیم، از صبح می رفتیم تا شب. بعضی وقت ها هم می موندیم. وقتی که شب حتی اگه چند روز هم می خواستیم بمونیم تا لحظه ای که می خواست بخوابه هیچ ...
پیام برنامه سازان رادیو
به گزارش جهانی پرس، زیبا خصوصی مطلق- ناگهان، آغاز شد و از آن روز، صدا، بی وقفه با تمام اهالی این سرزمین، در تمام لحظه ها، با تمام لهجه ها و لحن های رنگارنگ سخن گفت. از آن روز، صدا ، میهمان خانه های هر کوی و برزنی شد. اینجا تهران است رادیو ایران این اولین جمله ای بود که از رادیو ایران به گوش رسید . ساعت ده صبح روز چهارم اردیبهشت ماه سال 1319 رادیو بطور رسمی در ایران فعالیت خود را ...
اشعار مناجاتی شبهای قدر بخش دوم
...: " چرا تو ای شکسته دل! خدا خدا نمی کنی خدای چاره ساز را، چرا صدا نمی کنی برای درد بی دوا، چرا دعا نمی کنی بیا چو مرغ شب بخوان، ترانۀ خدا خدا الا که نامه ای سیه، به دست خالی ات بود سر شک تو نشانه ای، ز خسته حالی ات بود دل شکسته شاهدِ شکسته بالی ات بود شکسته بال من بیا، سفر کنیم تا خدا شبی بیا و تا سحر به هر ستاره ...
بخوانید مرا...
را می دانم، بخواه، صدایم کن، من به تو نزدیکم، نزدیک تر از خودت، نزدیک تر از رگ های گردنت، بخوان مرا تا اجابت ات کنم. دعا، همه امید است. تأکید بر انسان است تا خسته و ناامید نشود، تا رها نکند تا نترسد.حتی توان برگشت و تغییر آنچه را که برایش مقدر شده است دارد به شرط آنکه بخواهد. مرحوم کلینی در اصول کافی، به نقل از امام سجاد(ع) می گوید: این یک حقیقت است که دعا و بلا تا روز قیامت با یکدیگر ...
اشعاری از شاعران فارسی زبان درباره شب قدر/ ماه، امشب هوس خواندن جوشن دارد
تکانی وی اشاره می کنیم. تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی لیلةالقدر عزیزی ست بیا دل بتکانیم راستی روزه مگر چیست؟ همین خانه تکانی ماه کنعان! ندهد سلطنت مصر فریبت تو چرا مثل پدر نیستی ای یوسف ثانی؟ نیست تقصیر عصا، معجزه موسوی ات نیست کاش می شد که شعیبت بپذیرد به شبانی بی نشانان زمین ...
برای عصا قورت داده ای که از بهترین های رادیو بود
موسیقی و افکت و صدای ادیبان و هنرمندان و غیره. یعنی ایشون نوارهاشو با اون شکل و شمایل های عجیب و غریبی که روی اون کاغذ ترسیم می کرد می شناخت. حالا برای چی؟ برای این که به موقع، نوار مورد احتیاج رو برداره کار بذاره و دنبالش نگرده. هر کسی که با ایشون کار کرده باشه، این کاغذ انتگرال رو خوب به یاد داره! مورد دیگه ای که از آقای جمشیدی به یاد دارم و هیچ وقت فراموشش نمی کنم ...
شب قدر در بیمارستان ها چه می گذرد؟ / افزایش توان دفاعی بیماران با دعا
گروه زندگی ؛ عطیه اکبری: شب قدر در بیمارستان ها چه می گذرد؟ یک سال است و یک شب قدر. اما قابل شمارش نیست تعداد پرستارانی که شب های قدر را نه در هیات ها و امامزاده ها که بر بالین بیماران می گذارنند. ماه رمضان 1401 سومین ماه رمضان است که برای بسیاری از پرستاران و مدافعان سلامت با هم نشینی کرونا می گذرد. حالا کرونا فروکش کرده و کوتاه آمده ،اما هنوز هم در بیمارستان های ما بخش های کرونا برقرار است و ...
متن کامل دعای جوشن کبیر + ترجمه
الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ یَا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لا وَلَدا یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ یَا مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ ای که جابجا کنی شب و روز را ای که مقرر ساختی تاریکیها و نور را ای که آفریدی سایه و گرما را ای که مسخر خود کردی مهر و ماه را ای که مقدر کردی خیر و شر را ای که آفریدی مرگ و زندگی را ای که آفریدن و فرمان از او است ای که نگرفته است ...
فزت و رب الکعبه
دامان که: مرو! شال می بست و ندایی مبهم که: کمربند شهادت، محکم! پیشوایی که ز شوق دیدار می کند قاتل خود را بیدار ماه محراب عبودیَّت حق سر به محراب عبادت منشق می زند پس، لب او کاسه شیر می کند چشم اشارت به اسیر چه اسیری؟! که همان قاتل اوست تو خدایی مگر ای دشمن دوست؟! در جهانی همه شور و همه شر ها علیّ بشر کیف بشر؟ کفن از گریه غسّال، خجل پیرهن از رخ وصّال خجل شبروان، مست ولای تو علی! جان عالم به فدای تو علی! ...
پیام تسلیت به مناسب شهادت امام علی (ع)
ه بر دل زارم نشست تیغ دشمن فرق مولایم شکست قلب مجنون سوی صحرا می رود حیدر امشب سوی زهرا میرود _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ هر چند که خسته از گناه آمده ام با حال بد و روی سیاه آمده ام امشب شب قدر است ،ی قین می بخشی با ذکر علی و اشک و آه آمده ام _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ ...
متن حلالیت شب قدر
...> “برایم دعا کن” از روی عادت نمیگوید کم آورده است دخل و خرجش دیگر با هم نمیخواند صبرش تمام شده است ولی دردهایش هنوز باقی مانده است این روزا همیدگه رو ببخشیم و برا همدیگه دعا کنیم متن برای حلالیت شب قدر از دوستان خدا صدای تو را می شنود و من در این سیاهی جز خدا و صدای تو کسی را نمی شناسم حلالم کن دعایم کن امشب ...
هنوز که هنوزه نگفتم پیکر همسرم برگردد
خبرگزاری فارس مازندران زهرا طاهری| چند سال از واقعه خان طومان و شهادت 13 شهید مازندران در اردیبهشت ماه می گذرد، شهدایی که الگویی تمام عیار از جوان انقلابی را به ما معرفی کرده و نام و یادشان در گوشه قلب مردم این سرزمین خانه کرده است. درست است نام و یادشان همواره در ذهن مردم است اما اردیبهشت که می آید ناخودآگاه دل ها می گیرد و اشک مهمان چشم ها می شود و باید گفت احوال خانواده های شهدای ...
20 سال چشم انتظار یک معجزه
هم قرار است پیش خانواده هایشان برگردند. عباس درباره روزهای حبس به شهروند می گوید: آن زمان 34 ساله بودم که به زندان رفتم. حالا 56 سال دارم. در این مدت هیچ امیدی به زندگی نداشتم. مرتب کابوس اعدام می دیدم. دلم می خواست هر چه زودتر بمیرم. چند بار هم دست به خودکشی زدم که موفق نبودم. خسته شده بودم. وقتی به زندان رفتم پسرم سه ساله بود، حالا به سربازی رفته. خانواده ام به او خبر آزادی ام را ندادند. می ...
در حمام های سنتی چه می گذرد؟
: افسرده دلی آزرده کند انجمنی را ... زندگی تو اینجا برام پر از سال های تلخ و عجیبه. ببخش اگه با حرفام ناراحتت کردم، صبح تا شب همیشه کار می کنم بدون تفریح. معلوم نیست دو ماه دیگه سرنوشت ما چی بشه. در فکر فرو می رود و زیر لب با خودش چیزهایی زمزمه می کند. خداحافظی می کنم و از درِ حمام بیرون می زنم. اوضاع حمام های سنتی تهران چندان خوب نیست. خیلی از آنها تخریب شده اند و جایشان مجتمع ...
اشعار شهادت امیرالمومنین علیه السلام
...، کوفه می بیند سراغ سایه های تیره، نور ماه می آید هلا ای شهر! شام آخر است آماده ای آیا؟ چه بر روز تو در این فرصت کوتاه می آید؟ نمی بینند مردم حجم تنهایی مولا را غریبی علی تنها به چشم چاه می آید" علی اصغر شیری: مگر اندوه شب های علی را چاه می فهمد؟ کجا درد دل آیینه ها را آه می فهمد؟ شب تاریک کوفه، کوچه ها در خواب خاموشی ...
بازگشت 3 مرد از پای چوبه دار بعد از 20 سال
منتقل کردند. سه زندانی موهای شان سفید شده است و آثار پیری در چهره های شان نمایان، اما با خوشحالند و بی قرار، چون قرار است تا ساعتی دیگر دستبند از دستانشان باز شود و یکی پس از 24 سال و دو نفر دیگر که متهمان یک پرونده جنایی هستند پس از 21 سال به زندگی دوباره برگردند. گریه های شوق عمری از آن ها در زندان سپرس شده است و شب ها کابوس مرگ می دیدند و روز ها برای اجرای حکم قصاص شان روز ...
دزفول، شهری با زخم های سوخته/ تو بوی گوشت سوخته ی آدمیزاد را شنفتی؟!
ی پهن شده روی آوار پر از تکه های گوشت آدم بود! تکه های گوشت سوخته! من از همان موقع دیگر لب به گوشت نزدم. تو بوی گوشت سوخته ی آدمیزاد را شنفتی؟ بچه هایم که دلشان کباب بخواهد می روند خانه ی دایی هایشان. می گویم برید برید، زن دایی هرچی می خواین براتون می پزه باور کن طاقت تکرار شنفتن آن بو را ندارم. اصلا گوشت را می بینم می میرم و زنده می شوم. الآن از جلوی کبابی ردم کنی از هوش می روم! اصلا ...
پایان کابوس 21 ساله چوبه دار
... مرد میانسال که از خوشحالی روی پاهایش بند نبود، گفت: هرگز فکرش را نمی کردم از کابوس مرگ و چوبه دار رها شوم. از این همه سال ماندن در زندان خسته شده بودم، دلم می خواست زودتر تکلیفم را مشخص کنند. 21 سال زمان کمی نیست. جوانی ام در زندان گذشت. در تمام این سال ها بارها کابوس مرگ دیدم و روزهای سختی را گذرانده ام. وقتی رفتم زندان پسرم 3 ساله بود و حالا برای خودش مردی شده است. در تمام این سال ...
مردی که به تمام معنا شایسته فرماندهی بود
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به نقل از روابط عمومی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، حسین بصیر در شب شام غریبان سال 1322 در فریدون کنار به دنیا آمد و به همین خاطر نام او را حسین نامیدند و از همان دوران کودکی، از مرثیه سرایان اهل بیت (ع) شد. در دوره خدمت سربازی، اعلامیه های امام (ره) را بین سربازان در پادگان توزیع می کرد. در ماه های پایانی سلطه پهلوی، در شهر فریدون کنار، هسته های مبارزه و ...
ویژگی بارزی که شعر فارسی را ناب می کند
به صحرا اون جا که شبا؛ پشتِ بیشه ها یه پری میاد؛ ترسون وُ لرزون پاشوُ میذاره؛ توو آبِ چشمه شونه می کنه؛ مویِ پریشون یه شبِ مهتاب؛ ماه میاد توو خواب منو می بره؛ تهِ اون درّه اون جا که شبا؛ یکّه وُ تنها تک درختِ بید؛ شاد وُ پُر امید می کنه به ناز؛ دستشوُ دراز که یه ستاره؛ بچکه مثِ یه چیکه بارون به جای میوه اش؛ نوکِ یه شاخه اش، بشه آویزون در این شعر ...
یکم اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی / 10 شعر برتر از وی
...> 5- آن را که غمی چون غم من نیست چه داند آن را که غمی چون غم من نیست چه داند کز شوق توام دیده چه شب می گذراند وقت است اگر از پای درآیم که همه عمر باری نکشیدم که به هجران تو ماند سوز دل یعقوب ستمدیده ز من پرس کاندوه دل سوختگان سوخته داند دیوانه گرش پند دهی کار نبندد ور بند نهی سلسله در هم گسلاند ما بی تو به ...
مشکل بلشویک ها با شاعر شیرازی/ هر روز، روز سعدی است
...> آندوست که من دارم و آن یار که من دانم شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم ای روی دلارایت مجموعه زیبایی مجموع چه غم دارد از من که پریشانم؟ دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من چون یاد تو می آرمخود هیچ نمی مانم با وصل نمی پیچم وز هجر نمی نالم ...