همدستی مادر و پسر در قتل/ من پاهای پدرم را گرفتم، مادرم خفه اش کرد!
سایر منابع:
سایر خبرها
از قاتل شدن داماد در عروسی خود تا همدستی مادر و پسر برای قتل پدر
و اینکه می دیدم پیرمرد چطور انتظار بازگشت پسرش را می کشد عذابم می داد. دیگر نتوانستم بی تابی و گریه های پدربزرگم را تحمل کنم و تصمیم گرفتم او را به همان محلی ببرم که جسد پدرم آنجا بود اما همین کار باعث شد که لو بروم. اعترافات پسر جوان به قتل پدر کافی بود تا مادر او نیز بازداشت شود. زن 48 ساله وقتی متوجه شد که پسرش کلید اسرار جنایت شوهرش را در اختیار پلیس قرار داده و جزئیات قتل را بازگو ...
صحنه سازی برای فرار از اتهام قتل پدر
کرده بود، درگیری داشته است. بدین ترتیب مأموران به پسر مقتول مشکوک شدند و وی را به عنوان مظنون بازداشت کردند. قتل با همدستی مادر متهم ابتدا با تناقض گویی قصد فریب مأموران را داشت، اما وقتی با مدارک و شواهد روبه رو شد، به قتل پدرش با همدستی مادر 48 ساله اش اعتراف کرد. متهم گفت: پدر و مادرم مدتی بود با هم اختلاف داشتند و همیشه در خانه با هم مشاجره لفظی و گاهی هم درگیری داشتند ...
همدستی مادر و پسر برای کشتن پدر
کردند که این بار به قتل اعتراف کرد و گفت: پدرم به من زیاد پول تو جیبی نمی داد و همین باعث اختلاف ما شده بود. یک روز کارت بانکی اش را برداشته و 10میلیون تومان از آن برداشتم که متوجه موضوع شد و با من دعوا کرد. ازطرفی مادرم هم با او اختلاف داشت، نقشه قتل او را طراحی و اجرا کردیم. بعد جسد را در بیابان های حسن آباد انداختیم و وانمود کردیم او گم شده است. پدربزرگم دلنگران بود و گریه می کرد. با دیدن او ...
مسلمان شدن یک بهایی با رفتار شهید رجایی فر
می کنند. لای قرآن هم مبلغی به نیت خرج خانه گذاشتم. اما شما را قسم می دهم که اول از این پول برای منزل خرج کنید تا تمام شود؛ بعد از پول خودتان استفاده کنید! آن روز پدرم یک پنجم حقوقش را به آنها داد. هم کلاسی ام چند وقت بعد به من گفت که پدرش زیارت عاشورایی را که لای کتاب ها بود، می خواند و اشک می ریخت. بعد هم که متحول شد و پیش روحانی مسجد محله شان اسلام آورد. می گفت: مادرم خیلی ...
تعرض به دختر نوجوان با وعده خواستگاری
چند روز قبل دختر نوجوانی به همراه پدرش به پلیس رفت و گفت 8 ماه قبل در راه برگشت از مدرسه با پسری به نام سهیل آشنا شدم او شماره تلفنش را به من داد. یک هفته بعد با او تماس گرفتم و بعد از آن دوستی ما شروع شد. در این مدت رابطه خوبی با هم داشتیم تا اینکه سهیل مدتی قبل مرا به میهمانی در خانه اش دعوت کرد. او ادامه داد: پسر دایی سهیل و دوست دخترش نیزآنجا بودند بعد از ساعتی وقتی آنها آنجا را ...
تعرض به پسربچه در سوپر مارکت | مورد آزار قرار گرفتن پسر بچه ای در سوپرمارکت
نخستین پرونده از 22 دی ماه سال 1400 با شکایت مرد جوانی که مدعی بود پسرش مورد آزار و اذیت شیطانی قرار گرفته آغاز شد .وی که همراه پسر 13 ساله اش به نام بردیا به پلیس آگاهی رفته بود گفت: ساعت 12 ظهر بود که پسرم برای خرید سرکه از خانه بیرون رفت و وقتی به خانه برگشت حال خوبی نداشت. من چند بار در این باره از او سوال کردم اما سکوت کرد .عصر همان روز بود که پسر بزرگم ماجرای سیاهی را برایم برملا کرد و گفت ...
اخبار حوادث امروز (5 تیر 1401) از دستگیری سارق گردنبند بازیکن پرسپولیس تا جزئیات کشف جسد بازیگر جوان در ...
پدر و مادر مقتول به زندگی برگشت. همدستی شیطانی مادر و پسر علیه پدر خانواده + جزئیات 2 هفته پس از گم شدن مرد میانسال وقتی پسرش اعضای خانواده اش را درست به همان محلی برد که جسد مرد گمشده رها شده بود، شکی باقی نماند که وی در قتل او نقش دارد. به این ترتیب اسرار جنایتی هولناک فاش شد. آخرین اخبار حوادث را در صفحه اخبار حوادث حادثه 24 بخوانید. ...
تجربه زندگی در یک خانواده تلفیقی
در آن کار می کرد اخراج شده بود. روز ها بیرون از خانه می ماند و بی اطلاع به خانه می آمد. از نفقه و خرجی خبری نبود و زندگی مان با دستمزد ست ها چند تکه ای که مادر برای سیسمونی نوزادان سفارش می گرفت می گذشت. هر بار که پدرم می آمد درگیری ها اوج می گرفت. طوری که آرزو می کردم برود و دیگر به خانه نیاید. زمانی که مادر سمانه موفق به طلاق می شود حضانت او به صورت قانونی با پدرش بوده است: برایم مثل ...
پای درد و دل های یک زن؛ از معلول شدن فرزند به خاطر کتک های شوهر تا تحمل 30 سال خیانت در زندگی مشترک!
زد و با سخن چینی و دروغ گویی زندگی دختر برادرش را از هم پاشید و او را مطلقه کرد با وجود این من به زندگی با او ادامه دادم و صاحب یک پسر و دختر شدم که اکنون پسرم 23 ساله و دخترم 15 ساله است. هنگامی که دخترم را باردار بودم آن قدر کتک خوردم و دچار ناراحتی های روحی و روانی شدم که جنینم دچار ضایعه نخاعی شد. بعد از آن که دخترم به دنیا آمد چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفت اما همه این درمان ها ...
مردی که برای ایران یک ملت بود
... پدرم از تعصبات خشک دور بود این شرح ماجرایی بود از تولد تا 53سالگی مردی که همه توانش را برای نوشتن قانون اساسی به کار گرفت اما ابعاد شخصیتی او که محمدرضا درباره اش حرف می زند: شهید بهشتی بیش از هر چیز به نظام خانواده اهمیت می داد. برای همین روزهای جمعه دست از کار می کشید و فقط به همسر و فرزندانش می رسید. در آن زمان شرایط جامعه به گونه ای بود که پدر نمی پسندید برای تفریح بیرون برویم ...
پدر مقتول به حرمت امام رضا(ع) قاتل پسرش را بخشید
حادثه 24 - پسر جوانی که به اتهام قتل دوستش محکوم به قصاص شده بود وقتی در کرج پای چوبه دار رفت در آخرین لحظات با گذشت بی قید و شرط پدر و مادر مقتول به زندگی برگشت. سال 98 نزاع مرگباری بین دو جوان کمالشهری (استان البرز) رخ داد، در این درگیری خونین پسر جوانی به نام امید- 35 ساله- جان باخت و عامل جنایت که یکی از دوستان مقتول بود خیلی زود بازداشت شد. متهم در همان بازجویی های ...
از سیلی به پسر 11 ساله تا قتل جوان تعمیرکار 21 ساله؛ ماجرای جنایت در تعمیرگاه چه بود؟
امتناع کرد. جوان 20 ساله هم به همین دلیل با دست ضربه ای به پشت گردن کودک زد که موجب ناراحتی و دلخوری کودک مذکور شد به گونه ای که او تعمیرگاه را رها کرد و به خانه اش بازگشت. پدر که از بازگشت بی موقع فرزندش تعجب کرده بود، از او علت را پرسید. پسر 11 ساله نیز ماجرای سیلی خوردن را برای پدرش بازگو کرد. احمد که از شنیدن این حادثه، سخت عصبانی شده بود با چهره ای برآشفته پسرش را سوار بر ...
جزئیات اقدام جنون آمیز در تهران
جوان به دلیل اختلافات شخصی با همسرش قهر کرده و به خانه پدرش در یکی از شهرهای شرقی کشور مراجعه کرده است. از سوی دیگر، بررسی ها نشان داد، مدتی بعد زن جوان مهریه اش را به اجرا گذاشته و با توجه به اینکه همسرش در دادگاه حاضر نشده به همراه پسر 12 ساله اش در کلانتری حاضر شده و حکم جلب همسرش را گرفته که در ادامه با 2 مامور کلانتری و یک کلیدساز به خانه اش در خیابان رودکی مراجعه کرده است. تحقیقات ...
حاج قاسم می گفت شهادت احمد کمرم را شکست/ شهیدی که عهد بسته بود همیشه کنار سردار سلیمانی باشد
مالی پدرشان خوب نبود، برای کار و درس راهی کرمان می شود و، چون سن کمی داشتند با سختی و مشقت کار پیدا می کنند و بعد از مدتی پول هایش را جمع می کند و به خانه برمی گردد. بابا تمام دستمزدهایش را به پدرش می دهد. به ظاهر کم سن، ولی دنیایی از معرفت بود. ایشان کارهایش را مخلصانه برای خدا انجام می داد و اهل ریا وخودنمایی نبود. لباس سپاه و سفره عقد پدر و مادرم فامیل بودند و مادرم دختر عمه شان بود ...
از کارآفرینی باپختن غذای خانگی تا آشپزی در موکب های اربعین
وع به کار کردیم، پسرم بیکار شده بود و دامادم نیز مدتی بود که درآمدش کفاف خرج زندگی اش را نمی داد، به من پیشنهاد دادند که غذا بپزم و آنها بفروشند و من هم از این پیشنهاد استقبال کردم. بعد از اینکه دو پرس غذا همراه با خورشت را آماده کرد و به دست شوهرش داد، ادامه داد: از اول صبح که به کمک بچه هایم غذا را می پزیم همه را سه قسمت می کنیم و پسر و دامادم هر کدام به سمتی می روند و ما هم به اینجا م ...
روایت هایی درباره گرایش برخی بانوان به جراحی های زیبایی | می خواهم دیده شَوَم...
. می پرسد: شما هم برای معاینه آمده ای؟ می گویم: بله، ولی واقعا مطمئن نیستم به اینکه عمل کنم. راستش، خیلی هم می ترسم. خنده ای بلند می کند و می گوید: خب، عمل نکن! نگاهی به هم می اندازیم و هردو سکوت می کنیم. حواسم را به اطراف مثلا پرت می کنم. خانمی که روبه رویم نشسته است جوری که همه متوجه شوند به خانم منشی می گوید: پف این دماغ بعد یک سال هنوز نخوابیده ها! منشی نگاهی می کند و می گوید: با آقای ...
همدستی مادر و پسر در قتل پدر/ پسرم پاهایش را گرفت و من خفه اش کردم
گمشده را یافتند. بخشی از جسد این مرد طعمه حیوانات شده بود. پدر حجت با دیدن جسد پسرش از حال رفت و روی زمین افتاد. تیم جنایی وارد می شود با گزارش ماجرا به بازپرس ویژه قتل تهران، تیم جنایی راهی محل حادثه شد و در ادامه جسد مرد گمشده به پزشکی قانونی انتقال یافت و معلوم شد که وی بر اثر خفگی به قتل رسیده است. در همان بررسی های اولیه بود که انگشت اتهام به سمت پسر حجت یعنی پیمان ...
روزی که دشمن مغلوب شهامت نوجوانان رزمنده شد
آنها کوتاه شده و جا ماندم. دلم خیلی برای آن زمان تنگ می شود. دوران دفاع مقدس معنویت بسیار بسیار خاصی داشت. در جبهه اصلا پست و مقام مطرح نبود، هر چه بود، مهر و محبت و ایثار و فداکاری بود. زمانی که خبر شهادت حاج قاسم را شنیدید چه حس و حالی داشتید؟ آن روز صبح جمعه، برای نماز صبح بیدار شدیم. پسرم همان موقع، از طریق گوشی متوجه خبر شهادت شد. بعد از نماز می خواستم کمی صبر کنم تا هوا ...
من پاهای پدرم را گرفتم، مادرم هم دور گلویش را گرفت و خفه اش کرد
اوایل خرداد امسال، پسر جوانی با مراجعه به پلیس یکی از شهرستان های اطراف تهران از ناپدید شدن پدر 52 ساله اش خبر داد و گفت پدرم برای انجام کاری روز گذشته از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. دوستان و فامیل هم از او خبری ندارند.
افشاگری جدید پولاد کیمیایی درباره رابطه گوگوش با پدرش + عکس
با پدر من گفت سرتاسر دروغ بود. وقتی مادرم به ایران برگشت، آن روز که خانم گوگوش به خانه ی ما آمد، پدرم اول نبود و بعداً آمد ولی من آنجا بودم. مادرم مرا صدا زد و به خانم گوگوش معرفی ام کرد و گفت: ایشان خاله گوگوش دوست من هستند. ولی مادرم نمی دانست چه ماجرایی پشتش بود. خانم گوگوش از دو سال قبل از آن با پدر من رابطه داشت. نامه های عاشقانه ی خانم گوگوش با پدرم هست. خانم گوگوش در مصاحبه ادعا ...
زنم پول خواست، کشتمش
...> تیم جنایی در محل حادثه با جسد زن 20 ساله ای به نام شیرین روبه رو شدند که حکایت از آن داشت بر اثر خفگی به کام مرگ رفته است. نخستین بررسی ها نشان داد مقتول تبعه افغان است که ساعتی قبل در درگیری با شوهرش به نام بشیر به قتل می رسد. پس از این حادثه بشیر تلفنی موضوع را به عموی مادرش خبر می دهد و سپس خودش از محل فرار می کند. تماس قاتل عموی قاتل گفت: ساعتی قبل بشیر با من تماس گرفت و ...
صحبت های بسیار تلخ سینا مهراد درباره شرایط سخت زندگی اش | آدم دلش کباب میشه برای این بچه!
که خیلی راحت و سریع جواب دیگران را می دهد و مسائلی از این قبیل – یک جور راحتی برایم ایجاد کرد. این راحتی، مهم ترین خصوصیت این نقش بود که در آقازاده و پدر نداشتم. در آن آثار نقش یک مأمور امنیتی و یک پسر کاملاً موجه را بازی می کردم. در هر دو مورد، به واسطه نقشی که بازی می کردم، هم میمیک صورتم، هم حرکت بدن و هم طرز دیالوگ گفتنم کاملاً کنترل شده بود. ولی در شادروان از همان مرحله پیش تولید خودم را رها ...
شهید نقاشی که فقط عکس شهدا را می کشید!/ مادر شهید: فرزندم را مثل روز تولدش در آغوش کشیدم
، نه نامه ای، نه تلفنی و نه پیغامی خبری از او نیست، مادر نگران حال اوست، هر روز کنار در منتظر پیغامی از قربانعلی است... امروز بیش از 40 سال از روزی که قربانعلی عازم جبهه شد می گذرد، اما مادر مثل همان روز اولی که با سلام و صلوات پسرش را راهی جبهه کرد، استوار و محکم است. حالا به خانه شهید فرخ نیا رفته ام تا پای صحبت ها و خاطرات مادر شهید بنشینم، دستش را می گیرم و می گویم: مادر ...
شهیدی که سر و تن را به پیشگاه خدا احسان کرد و کربلایی شد
رویه اش را عوض کرد و می گفت؛ مادر حاجت خیلی مهمی دارم برایم دعا کن.این شد که یک شب حوالی ساعت دو از خواب بیدار شدم و به حضرت ابوالفضل(ع) توسل کردم و به ایشان گفتم یا حضرت ابوالفضل(ع) حاجت احسان را بده، بدون اینکه از خواسته پسرم خبر داشته باشم این را گفتم و خوابیدم که بعد خبر آوردند سحرگاه همان روز احسان به شهادت رسید. بوسه بر پای پدر و مادر داداش همیشه عادت داشت دست پدر و مادر را ببوسد ...
داستانِ حِتّه
برای چرا بیرون آمده اند همه را به زمین های کنجد می بریم. همه را خراب می کنیم، تا بفهمند دباتی ها چه می کنند؟ زندگی سخت و طاقت فرسا و فقر و ناداری در دبات، زندگی را بر جَعْلوش روز به روز سخت تر می کند. حته گفت: – گوسفندهای شیخِ روستای کوت را می بریم. با افراد شیخ درگیرو یکی از افراد شیخ کشته می شود. حالا علاوه بر سرقت، قتل هم اضافه شده است. شیخ شکایت به ...