خانه
مسلمان شدن یک بهایی با رفتار شهید رجایی فر
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
حاج قاسم می گفت شهادت احمد کمرم را شکست
... پدر در سن نوجوانی به دلیل اینکه اوضاع مالی پدرشان خوب نبود، برای کار و درس راهی کرمان می شود و، چون سن کمی داشتند با سختی و مشقت کار پیدا می کنند و بعد از مدتی پول هایش را جمع می کند و به خانه برمی گردد. بابا تمام دستمزدهایش را به پدرش می دهد. به ظاهر کم سن، ولی دنیایی از معرفت بود. ایشان کارهایش را مخلصانه برای خدا انجام می داد و اهل ریا وخودنمایی نبود. لباس سپاه و سفره عقد ...
ماجرای تست بازیگری بیژن بنفشه خواه + فیلم
معرفی کرده است. جالب است بدانید جدیداً فیلمی به من پیشنهاد شد که نقشی را برای پدرم هم درنظر گرفته بودند. وقتی من به ایشان گفتم، به من گفتند تو گفتی؛ گفتم خودشان گفته اند. او هم اصولی رفتار کرد و گفت فیلمنامه را می خوانم و بعد تصمیم می گیرم. منظورم این است این ارتباط دو طرفه بوده و هست. من دو برادر دیگر دارم چرا آن ها بازیگر نشدند؟ برادر کوچکترم نقاشی خواند و برادر بزرگترم عمران خواند و در ...
خیانت بزرگ پسر ابراهیم تاتلیس علیه پدرش!
.... هفت مغازه به پسرش دادم، همه را نابود کرد. هیچ یک از فرزندانم قربانی نشده اند، من هیچ یک از فرزندانم را قربانی نکرده ام. من هیچ زنی از جمله پریهان ساواش را قربانی نکردم. 45 سال است که از خانم عدالت جدا شده ام، ازدواج شرعی هم نداشته ایم. به آن پسرم که نامش احمد است 7 تا مغازه دادم اما او بزرگترین خیانت را به من کرد. بهترین مغازه ها را ویران کرد. هر جا که خواست به او دادم. هر چه از ...
بازداشت سارق مسلح طلافروشی
مسلحانه از طلافروشی را گرفتی؟ من در کارگاه تولید بستنی که متعلق به دامادمان بود کار می کردم وضع مالی ام بد نبود. اما او با پدرم به اختلاف برخورد و برای انتقام از پدرم، مرا از کارگاه بیرون کرد. مشکلات و بدبختی های من از زمانی شروع شد که اخراج شدم، باید ماهی 3 و نیم میلیون تومان اجاره خانه می دادم و این در حالی بود که دخترم هم تازه به دنیا آمده بود. خودتان حساب کنید چگونه باید خرج و مخارج ...
جوان 30 ساله در مجلس شراب خواری، شاهرگ برادرش را با قمه برید!
(برادر کوچک تر که متاهل است) دختر خردسالش را به مادرش سپرد که او را به طبقه بالا ببرد تا او و برادرش بساط مشروب خوری را پهن کنند. در همین حال آن ها صدای یکی از دوستان شان را شنیدند که با سوت زنی درون کوچه، در واقع آن ها را صدا می زد. لحظاتی بعد با اجازه دو برادر، حمید هم به جمع آن ها پیوست تا در کنار یکدیگر به مشروب خوری بپردازند. در این هنگام علی برای خرید مقداری تنقلات به بیرون از منزل رفت ...
جوان مشهدی شاهرگ برادرش را با قمه برید!
مشروب خوری را پهن کنند. در همین حال آن ها صدای یکی از دوستان شان را شنیدند که با سوت زنی درون کوچه، در واقع آن ها را صدا می زد. لحظاتی بعد با اجازه دو برادر، حمید هم به جمع آن ها پیوست تا در کنار یکدیگر به مشروب خوری بپردازند. در این هنگام علی برای خرید مقداری تنقلات به بیرون از منزل رفت تا در کنار مشروبات الکلی، از آن استفاده کنند. اما او در حالی که چند بسته چیپس و دیگر تنقلات را در ...
صاحبخانه ای که کام عروس و دامادها را شیرین می کند
دامادهایی که در سال اول زندگی درگیر هزینه های بالای مسکن هستند بیان کرده و تاکید می کند: بنده یک سال واحد مسکونی را در اختیار آنها به صورت رایگان قرار می دادم و جالب است بدانید همه افرادی که به عنوان مستاجر در منزلم زندگی کردند صاحب خانه شدند. *خیر، خیر می آورد وی به گرانی ها اشاره می کند و می گوید: از سال 1401 و با توجه به افزایش اجاره بها مبلغ 40 میلیون تومان به عنوان پیش پول و ...
بتاز اسب تروا، بتاز!
، تفنگداران بی تفنگش برای کمی دویدن در میانه کارزار چرک کف دست به قدر بی نهایت طلب می کنند و تا صفرهای حساب های بانکی شان چک نشود، از هر گونه دریبل زدن و پاس دادن معذورند. رد و بدل شدن پول های بی حساب و کتاب به لطف آشفته بازار حاکم بر فوتبال ایران و طنازی دلالانی که خوب بلدند از ...
گدایی سالمندان موجه با روزی تا 200 هزار تومان درآمد
هستند و گاهی دلشان برای هم نوع شان می سوزد. آقا منوچهر معتقد است از مهربانی آدم ها سواستفاده نمی کند، اما گاهی مجبور است: خرج زندگی خیلی سنگین است. من مستمری بگیر هستم، اما همه حقوقم خرج دوا و درمان همسرم می شود و کمی هم برای خوردن و نمردن می ماند، برای همین مجبورم این کار را انجام بدهم. حالا هم که قیمت روغن و ماکارونی و تن ماهی و لبنیات بالا رفته از مردم کمک می خواهم. آقا ...
بیزینس اصلی 10 چهره سرشناس فوتبال ایران؛ از دایی و باقری تا کریمی و فرهاد مجیدی/ یک گزینه غیرمنتظره در ...
به گزارش بولتن نیوز، از آنجا که فوتبالی ها معمولاً در سال درآمد خوبی دارند، ترجیح می دهند از سرمایه خود استفاده کنند و بیزینسی به راه بیندازند. بعضی از آن ها معمولاً پول را در حساب نگه نمی دارند و حداقل زمین و ماشین و خانه خرید و فروش می کنند تا سرمایه شان کم نشود. بی شک بیزینس من فوتبال ایران علی دایی است. اصلاً او بود که باعث شد تا فوتبالی ها شانس خود را در شغل های دیگر امتحان کنند. ...
اگر یک خواهر یا برادر داشتم همه چیز عوض می شد
، غذای بچه ها را در غذاخوری مدرسه آماده می کرد؛ مدرسه ای که من تا هفت سالگی در آنجا بودم. بعدتر، پس از اینکه خانه را ترک کردم، خدمتکار بیمارستان شد. پدرم هم ورق کار بود. همیشه بیش از آنکه از درآمدشان پول دربیاورند، با پس اندازکردن این کار را می کردند. هیچ وقت برای شان نمی ارزید کسی را بیاورند تا کاری انجام دهد. از طرفی، من بیشتر لوس می شدم، چون دردانه بودم، لاغرمردنی و مریض احوال. از طرف دیگر، سفره ...
روایت عجیب کودکانی که از والدین شان سرقت های میلیونی کردند
برود پیش پلیس تا شکایت کند اول فکر کردم که متوجه نمی شوند که من انجام داده ام، اما بعد ترسیدم و خودم به پدرم گفتم. به او می گویم وقتی پدرت متوجه شد، چه رفتاری با تو داشت؟ با کمی خجالت می گوید: سرم داد زد که من به سختی کار می کنم و پول پس انداز می کنم برای آینده ایت، آن وقت تو به راحتی آن را خرج بازی آنلاین می کنی؟ تا چند روز با من حرف نمی زد رفتار مادرم هم مثل قبل نبود از کارم پشیمان ...
وحشتناک و غیر قابل باور/ دختر جوان تهرانی با 100 مرد خوابید
آزار شیطانی فامیل دور به دختری که بچه طلاق بود او را به قهقرا کشاند! شراره بعد از آزار شیطانی یکی از بستگان دور خانواده مادربزرگش که از شهرستان میهمان خانه شان بود دچار مشکلات روحی شدید شد تا جاییکه آزار شیطانی همیشه برایش یک کابوس بود و برای رهایی از ناراحتی های آزار شیطانی وقتی 20 ساله شد تصمیم گرفت با مردان زیادی صیغه کند و پول خوبی به جیب بزند. این دختر وقتی بخاطر دزدی از آخرین ...
خلافکار نیستم/ تازه بیکار شده بودم/ ماهی 3.5میلیون تومان کرایه خانه می دهم
.... اما زندگی ام رو به تباهی رفته بود و خرج خانواده ام تامین نمی شد. تا قبل از این، هم در کارخانه کار می کردم و هم مسافرکشی. با این حال هنوز به آخر ماه نرسیده پول کم می آوردم و حالا مدتی بود که کار اصلی ام را هم از دست داده بودم و همه اینها به من فشار می آورد. یک دختر 6ماهه دارم و می دانید که تامین هزینه های بچه چقدر سخت است. از طرفی ماهی 3.5میلیون تومان کرایه خانه می دهم و ...
خاطرات خواندنی حجت الاسلام قرائتی از سیلی امام(ره) و نماز شهید بهشتی
قصه می گفت و سپس درس را شروع می کرد. این گونه ما عاشق حوزه و دروس دینی شدیم. *شما ده میلیون دادی تا صدمیلیون بگیری! یکی از ثروتمندان برای عالمی پولی آورده بود تا در راه فقرا خرج کند، ولی هنگام خداحافظی گفت: قطعه زمینی دارم در فلان جا که سندش مشکلی پیدا کرده و اگر شما ...!!. عالم گفت: شما ده میلیون دادی تا صد میلیون بگیری، پولت را بگیر و برو. *مرگ کنار میلیون ها تومان پول ...
مردی که برای ایران یک ملت بود
برای خانواده اش دانست. محمد از هوش بالایی برخوردار بود و همین پدر را ترغیب کرد که دردانه اش را به مکتب خانه بفرستد. دانسته های سیدمحمد آنقدر جامع و کامل بود که در آزمون ورودی دوره دبستان، به عنوان دانش آموز پایه ششم پذیرفته شد اما چون سنش کم بود او را به کلاس چهارم فرستادند. بعد از پایان دوره دبستان به دبیرستان سعدی رفت. او حین رفت وآمد به مدرسه با کسانی آشنا شد که علوم دینی می خواندند. همین ترغیبش ...
30 دقیقه فرار برای سرقت مسلحانه 200 گرم طلا با دود و آتش!
چگونه باید خرج و مخارج زندگی و زن و بچه را تهیه می کردم. هر جا دنبال کار گشتم هیچ کاری که درآمدش کفاف مخارج زندگی ام را بدهد پیدا نکردم. به همین خاطر به فکر سرقت افتادم. گفتم طلا های سرقتی را می فروشم بدهی هایم را می دهم و با باقیمانده آن برای خودم کار و کاسبی راه می اندازم. طلافروشی را چطور شناسایی کردی؟ طلافروشی در نزدیکی خانه مان بود. دو روز قبل از سرقت به آنجا رفتم و محل ...
استایل لاکچری علی دایی در مهمانی شبانه در خارج از کشور | دعوای علی دایی با مادر دنیز بالا گرفت
زدن به تیم مشهور آث میلان شد. شغل دوم علی دایی علی دایی مثل همیشه اول است. در فوتبال که همیشه پیشرو بود و در کار تجارت هم خصلت اول بودنش را دارد. دایی از همان زمانی که پول حرفه ای گرفت به وصیت پدرش عمل کرد و این پول را سرمایه گذاری کرد. خود دایی بارها در مصاحبه هایش گفته است: حتی زمانی که در بایرن مونیخ بازی می کردم پول هایم را به پدرم می دادم، او برای من سرمایه گذاری می کرد ...
شهیدی که شهادت بدون رضایت والدین را نمی خواست
...> این جور وقت ها زن ها کمی گریه زاری می کنند حق هم دارند او گفت: قبلاً که می رفتم، مثل غذایی که تنهایی می خوردم به دهانم زهر می شد. آمدیم خانه بارو بندیلش را قبلاً بسته بود موقع رفتن، نگاه غریبی به من کرد همان وقت دیدم چقدر دلم برایش تنگ است حس کردم دیگر برنمی گردد. بعد به خودم نهیب زدم که نفوس بد نزن اجازه را داده بودم و نمی توانستم منصرفش کنم. می دانستم کارهایش همه درست است ...
حمله تازه پولاد کیمیایی به گوگوش: زندگی خیلی ها را از هم پاشاندی!
شد و سرنوشتِ این خانواده. توضیح: پولاد کیمیایی پسر مسعود کیمیایی است، مادر پولاد گیتی پاشایی بود که او هم در زمینه موسیقی و آهنگسازی فعالیت داشت. مسعود کیمیایی بعد از گیتی پاشایی با گوگوش ازدواج کرد. پولاد کیمیایی: شما آمدید خانه ی ما و مادرم من را صدا زد و شما را خاله گوگوش خطاب کرد و نمی دانست چه خبر است و شما از دو سال قبل با پدرم رابطه داشتید. شما ادعا کردی مادرم ما را ...
ابوالفضل پورعرب قبل از بازیگر شدن چه کاره بود؟
که ما رو سینماو... ببره، من رفته رفته کارم به تئاتر کشید و بعد هم امتحان دادم برای هنرستان صدا و سیما، هنر قبول شدم و رفتم به سمت و سوی دانشسرای هنر و چند سال پیانو و ویلون می زدم و سال سوم و چهارم تخصصی سینما شد و دیگه سینما و تئاتر خوندم. ازدواج ابوالفضل پورعرب با آنا نعمتی ابوالفضل پورعرب تاکنون از دو تجربه ازدواج اول و دوم ناموفق خود صحبت نکرده است اما از این ازدواج ها ...
پدر شهید: شاید مجبور شوم در پارک چادر بزنم!
گرفتیم و رفتیم خانه شان. وقتی ما را دیدند خیلی ذوق کردند. گفت این پسر من که سرطان خون داشت، پسرت به من برگردانده و الان خوب شده و شفا گرفته. گفت من پسر شما را واسطه قرار دادم تا برای من دعا کند. دو ماه با این کتاب پسرک فلافل فروش اشک ریخته ام و با پسرت صحبت کرده ام. گفتم که آقا من چنین مشکلی دارم و شفای پسرم را از خدا می خواهم. تو واسطه شو. تو که عاشق حضرت زهرا هستی و می خواهی انتقام سیلی اش را ...
روایت هایی درباره گرایش برخی بانوان به جراحی های زیبایی | می خواهم دیده شَوَم...
نشسته بود زودتر از من نوبتش می شود. قبل از رفتن، سر خم می کند و دم گوشم می گوید: من که مجبورم عمل کنم، چون خور و پوف می کنم و مشکل دارم، ولی دماغ تو واقعا مشکلی ندارد. الکی خودت رو دم تیغ نده! بعد از آن خنده بلند، توقع چنین نصیحتی را از او نداشتم. منتظر نوبت ویزیت نمی مانم. از کلینیک بیرون می آیم. از خودم می پرسم واقعا چند درصد از زنانی که عمل می کنند نگاه خانم کناری را دارند. سرم را پایین ...
پدر شهیدمدافع حرم: شاید مجبور شوم در پارک چادر بزنم!
رفتیم خانه شان. وقتی ما را دیدند خیلی ذوق کردند. گفت این پسر من که سرطان خون داشت، پسرت به من برگردانده و الان خوب شده و شفا گرفته. گفت من پسر شما را واسطه قرار دادم تا برای من دعا کند. دو ماه با این کتاب پسرک فلافل فروش اشک ریخته ام و با پسرت صحبت کرده ام. گفتم که آقا من چنین مشکلی دارم و شفای پسرم را از خدا می خواهم. تو واسطه شو. تو که عاشق حضرت زهرا هستی و می خواهی انتقام سیلی اش را بگیری به همان ...
چهره و سرنوشت بازیگران سریال مردان آنجلس بعد از 25 سال! + عکس
نام ماکسی میلیان چند درم به مهر و سکهٔ دسیوس بازار برد تا آذوقه خریداری کند. خانه ها و بازارهای شهر در دید تملیخا شگفت آمد. نزدیک نانوا شد و درم و سکهٔ زمان دسیوس نشان داد و نان خواست. نانوا گفت این سکه از کجا آوردی؟ ماکسی میلیان گفت روز پیش از شهر بیرون بردم مگر مهر دسیوس را نمی بینی؟ نانوا که مردی عامی بود دسیوس را نشناخت و نان نداد. نانوا و ماکسی میلیان سرگرم گفتگو بودند که یکی از سرهنگان در ...
