سایر منابع:
سایر خبرها
عاقبت زندگی زنی که در راه مدرسه عاشق شوهرش شد
و خانه می خرد. متاسفانه شوهرم بارها و بارها قول مردانه داد که اعتیادش را ترک کند، اما او که اعتماد به نفس خود را از دست داده بود، خیلی زود به فراموشی می سپرد که چه قراری با پدرم گذاشته است. من دوران بارداری بسیار سختی را پشت سر گذاشتم. چند بار رامین مرا به طرز وحشیانه ای کتک زده بود، می ترسیدم بلایی به سر بچه ام بیاید، اما خدا را شکر فرزندم صحیح و سالم به دنیا آمد. با تولد دخترمان ...
کسی که خدا را دارد، معنا ندارد که غم و غصه داشته باشد
.... می گفت آدمی که به حسب ظاهر بی سواد بود، ولی کسی بود که راه را طی کرده بود، پدر مرا خواست و گفت من امشب می میرم و می خواهم تو بالای سر من باشی. آن آقا که خودش از روحانیّت آذربایجان بوده، گفت نماز مغرب و عشا را خواندم و به خانۀ آنها رفتم. او گفت من الان نمی میرم؛ تو بخواب. می گوید خوابیدم و برای نماز شب بلند شدم و من ایستاده و او خوابیده نماز شب را خواندیم و بعد از تعقیبات حضرت زهرا و زیارت ...
همایون بهزادی:تماس نگیرید،بگذارید بمیرم
ما د ر آن زمان همه تیم ها را نابود می کرد . اگر د قت کرد ه باشید ما د ر نیمه د وم تیم ها را نابود می کرد یم. تمرین های راجرز و تمرین هایی که سایر مربی ها با خود من انجام د اد ه بود ند را به تیم تزریق کرد م. د ر روز بازی حسین کلانی گوش چپ بود و گوش راست هم حاجی رحیمی پور بود ، من هم نقش مهاجم نوک بازی می کرد م. هر تیمی چنین گوش چپ و راست و مهاجم نوکی د اشته باشد و خط ها فبکش هم بازیکنانی چون علی ...
استانداری که جرقه مقابله با قانون را زد؛ می خواستم بگویم خداحافظ انتخابات!
بود ما در لبنان چه می خواهیم ولی اگر آن نگاه بلند و عمیق نبود، بدون شک اگر این نظر در یک سطح پایین تری مثل رئیس جمهور و بود، خیلی ها حمله می کردند، اما چون نظر این بزرگوار (مقام معظم رهبری) بود، آینده را می دیدند. دیدید چه اتفاقی افتاد، موضوع عراق حل شد و سوریه هم دارد حل می شود، بنابراین مجلس هماهنگ و مجلس همراه که وقت نگیرد، مملکت را زمین گیر نکند از دست شما بزرگواران برمی آید. فرصت را ...
حرف هایی از مرحوم همایون بهزادی که شاید تا به حال نخوانده اید
بازی به 10 ،11 گل می کشید. *من در خرم آباد به دنیا آمدم و آن گونه که تعریف می کنند در یک شب بسیار سرد متولد شدم. هر جا مرحوم پدرم می رفت ما نیز به آن نقطه نقل مکان می کردیم. حتی به یاد دارم که تا چهار یا پنج سالگی در بیابان بودیم تا این که هنگام ورود به مدرسه مادرم مرا به تهران آورد. تا کلاس دوم یا سوم پدرم به تهران نیامد. *من در تیم خردسال باشگاه شاهین شروع به فعالیت کردم. مادرم ...
امید دارم سرخی خونم، سیاهی گناهانم را غسل دهد
امام حسین(ع) و شهدای دشت کربلا گریه کنید و بعد از من، هوای همسر و فرزندم زهرا کوچولو را داشته باشید. * صحبت شهید با همسرش و سفارش برای تربیت دخترش زهرا و صحبتی با همسر مهربانم شما هم مرا حلال کنید در این چند سالی که با هم بودیم از شما جز احترام و بزرگی و پاک دامنی ندیدم و از شما تشکر می کنم که یار و یاور من در سختی ها و رسیدن به خدا بودی و از پدر و مادرت هم تشکر می کنم که ...
بنیاد در آینه مطبوعات
شهید می شوم. شهادتین را خواندم و ذکر می گفتم. یکی از برادران به نام آقا مجید شادکام را دیدم که به وی گفتم شما خط را خالی نکنید ومقاومت کنید وهمین طور آرام به عقب برگشتم .هر مجروحی اگر می توانست خودش را عقب بکشد می آمد وگرنه اگر به شهادت می رسید جنازه اش همان جا می ماندمانند شهید برونسی. از سر چهارراه تا کنار آب حرکت کردم اما قایقی نمی آمد فقط تعداد کمی از بچه ها بودند ودشمن پیشروی می ...
موسیقی دان مشهور ایرانی که رئیس شهربانی رضاشاه بود
و می گفت : بچه ها گوش کنید صدای ویولن بلند شد . ما هم طوری به این صدا مانوس بودیم که سکوت می کردیم و گوش می دادیم و با نغمه ساز به خواب می رفتیم . نوازنده ویولن یک صاحب منصب نظمیه بود که پشت منزل مادر ما در پارک پدرش منزل داشت . من آن موقع هنوز شکل ویولن را ندیده بودم ولی مادرم برایم گفته بود که ویلون سازی است شبیه کمانچه که به عوض اینکه روی زانو یا زمین بگذارند زیر چانه می نهند و با کمانی که آن ...
انسان از منظر کریشنا مورتی
است (مورتی، 1375: 275). انسان هایی که در جست وجوی حقیقت و خداوند هستند، فقط آنها می توانند یک تمدن جدید و فرهنگ نو به وجود آورند (همان: 127 و 135). به هر نوشته ای از کریشنامورتی که بنگریم در آغاز، وی را همانند پرخاشگری می بینیم که به هرآنچه هست و هرآنچه انجام می دهیم و انجام می شود با چشم خرده گیری تیزبین و بلند پرواز می نگرد. بنا به گفته های خودش، وی سخن گویی بیش نیست که به آنچه می گوید ...
انگشتر آقا از تمام مدال هایم باارزش تر است
دوست داشتم یک یادگاری از ایشان داشته باشم و خدا را شکر می کنم که این فرصت فراهم شد و الان یک یادگاری از ایشان دارم. البته من بار اولم نبود که به ملاقات رهبری می رفتم. دفعه قبل چفیه رهبرم را خواستم که لطف کردند و با مهربانی به من هدیه دادند و حالا انگشترشان را دادند. احساس می کنم واقعاً ایشان به من لطف خاصی دارند. هفت ماه دیگر تا المپیک باقی مانده است. شرایط شما چطور است؟ در حال ...
پیام تسلیت فوتبالی ها درپی درگذشت بهزادی
.... روزی از او خواهش داشتم و گفتم همایون خان شما رئیس کمیته پیشکسوتان هستید ولی او با همان لحن همیشگی گفت بهروزجان من رئیس فدراسیون اموات هستم و امیدوارم بعد از مرگ من هیچ کس این مسئولیت را نداشته باشد. علیرضا حقیقی دروازه بان سابق پرسپولیس ضمن عرض تسلیت در واکنس به خبر درگذشت همایون بهزادی نوشت: " نه فقط به عنوان یک پرسپولیسی،بلکه به عنوان عضوی از تیم ملی ...
بی حجابی های اجباری
گذاشت بر روی لباسی که دنبال خریدش هستم تمرکز کنم اعصابم خرد شد. ایستادم و نگاهش کردم و گفتم: اجازه بدهید انتخاب کنم بعد حتما به شما اطلاع می دهم که از کدام لباس خوشم آمده. اما او دست بردار نبود. پشت من راه می آمد و مدام سوالهایش را تکرار می کرد. گاهی هم یک مدل لباس را که اصلا مورد پسند من نبود بر می داشت و نشانم می داد و کلی در تعریف جنس و مدلش سخن می گفت. حسابی تمرکزم را از ...
مد اسلامی در روسیه
از فارغ التحصیلی در رشته زبان انگلیسی برای اخذ تخصص به دانشگاه روژ بی ناردوف” دوستی ملل” رفتم و پس از مدتی به خاطر علاقه وارد حرفه طراحی لباس شدم. آیا شما به طور اختیاری به حجاب روی آوردید؟ دلیل خاصی نداشته است، مادرم حجاب داشتند. من خودم نیز به حجاب علاقه داشتم و در این باره مطالعه کردم. من در مدرسه ایرانی درس می خواندم بعد از جشن تکلیف در نه سالگی، تصمیم گرفتم روسریم را بر ...
روایتی متفاوت از زندگی همایون بهزادی
بار همایون بهزادی را با پیراهن سفید تیم شاهین دیدم و از همان زمان عاشق و دلبسته تیم شاهین شدم که این شاهین بعدها پرسپولیس شد، پرسپولیس پیکان شد، پیکان پرسپولیس شد و همچنان به روزگار ما رسید. بازیکنان خیلی زیادی به پرسپولیس آمدند که شاید علی پروین سرآمد همه آنها باشد که در کنار همایون بهزادی بازی کرد. اگر از او بپرسید به شما خواهد گفت که همایون بهزادی چقدر بازیکن تاپی بود. من اوج بازی های همایون ...
شبکه های اجتماعی در زندگی مشترک
تمام و یا حتی ناتمام خانه، دچار عذاب وجدان می شدم اما یک حسی که نمی دانم چه بود مرا پای لب تاب میخکوب نگه می داشت. می دانستم باید خانه را جارو بزنم، می دانستم که باید شام درست کنم، حتی می دانستم که باید برای خانه خریدهای ضروری را انجام بدهم اما باز هم از پای سیستم تکان نمی خوردم! این عذاب وجدان با من بود تا زمانی که شهرام به خانه بیاید. تازه آن موقع وقتی می دیدم شهرام بدون توجه به من می رود به اتاقش ...
پیام های تسلیت به مناسبت درگذشت بهزادی
باید از دو ماه پیش وقت می گرفتند اما متاسفانه به این آدم توجه نشد. من تازه متوجه شدم که در دو سال اخیر او 4 خانه عوض کرد. از ولنجک به پردیس، از پردیس به کرج و از کرج به میرداماد، یک چنین جابجایی توام با استرس و اضطراب برای همه مضر است دیگر چه رسد به آدمی که بالای 70 سال سن داشت و این همه درد و غم داشت. روزی از او خواهش داشتم و گفتم همایون خان شما رئیس کمیته پیشکسوتان هستید ولی او با همان لحن ...
فابرگاس: چگونه ونگر مرا از بارسلونا گرفت و تبدیل به ستاره کرد
افتند و شما نمی دانید چرا و چگونه، ولی این اتفاق ها رخ می دهند. در جوانی همه چیز پیرامون معشوقش، بارسلونا بود، تیمی که تا جایی که یادش می آید همه بازی های آخر هفته هایش را در نیوکمپ تماشا کرده بود. ولی رابطه او با باشگاه به این آسانی نبود، حتی در شروعِ کار. خیلی قبل از اینکه با بارسلونا قرارداد امضا کنم برای یک تست پیش آلبرت بنایگس( مربی تیم جوانان بارسا) رفتم، اولین باری بود ...
سی و یکمین بخش از دفترچه خاطرات افغانستان منتشر می شود
تاثیر قرار دهد.اما این تاریخ پیچیده، پرمساله و پرداستان بیش از همه برای خود مردمان سختکوش افغانستانی پوشیده نگه داشته شده است.اما علاوه بر افغانستانی ها، بخش مهمی از تاریخ ایران به تاریخ معاصر افغانستان گره خورده است و خطر ندانستن آنچه در این سالها بر سر افغانستان آمد و نداشتن یک نگاه تاریخی به مساله افغانستانی کم کم در حال نمایان شده است. ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند ...
پسر 19 ساله، سردسته یک باند آدم ربایی در تهران
پشیمان هستم. کمکم کنید. رسانه به تو چه کمکی میتواند بکند ؟ بنویسید من توبه کردم و سرم به سنگ خورد. دلم می خواهد همان کارگر ساده و روزی 50 هزار تومان درآمد داشته باشم، اما در کنار پدر و مادرم باشم. من پشیمانم و می خواهم این کار زشتم را جبران کنم. حرف آخر... به فکر محله های جرم خیز باشید تا این شرایط، خلافکارهایی مثل من را تحویل ندهد. من هم اگر حداقل ها برایم فراهم بود و این تبعیض را نمی دیدم الان سارق نبودم. ...
نقش ایران و ایرانی در زمان ظهور امام زمان(عج)/ سه شهری که شعارشان یالثارات الحسین است
تحویل می دهند و او هم (زمین) پر از عدل و داد می کند، همان گونه که از ظلم پر شده باشد، پس هر کس از شما آن زمان را درک کرد، به سوی آنان بشتابید، اگر چه با چهار دست و پا رفتن روی یخ باشد.(1) 2- علاء بن عتبة از حسن نقل می کند که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: پرچمی از مشرق به رنگ سیاه ظاهر می شود. هر کس آن را یاری نماید، خداوند او را یاری می دهد و هر کس آن را یاری نرساند، خداوند او را ...
ماجرای مستند یک زورگیری
، شکّم را یقین می کند. حالا همه چیز را به سرعت مرور می کنم؛ ساعت یک بامداد، یک خودروی شخصی در خیابان دماوند آن هم با چهار سرنشین، زمان سوار شدن جواب من را سرنشین جلویی می دهد نه راننده، دختر بچه ای با لبخند بی نهایت نامتعارف و بی موقع و آخر سر هم مکالمه ای رمزی و نامفهوم ... کار تمام است. دستشان با هم یکی است و دست دختربچه هم ناچار با آنها یکی است احتمالا و من همه این سال ها که بی کله، شب ...
بهشت در ایستگاه کربلای 10
: من لیاقت شهادت را ندارم. البته حاجی خودش می دانست شهید می شود چون قولش را در خواب از امام حسین (ع) گرفته بود و هر عملیات یا خط نگهداری که می شد او کاملاً برای پرواز لحظه شماری می کرد. قبل از عملیات نیروها را جمع کردیم تا حاجی برای شان صحبت کند، وقتی حاجی به صفوف نیروهای گردان نزدیک شد، همه بچه ها به احترام او از جا برخاستند، در صحبت های آن روزش به بچه ها توصیه کرد چون عملیات یک عملیات ...
پیام های تسلیت به مناسبت درگذشت بهزادی
گرفتند اما متاسفانه به این آدم توجه نشد. من تازه متوجه شدم که در دو سال اخیر او 4 خانه عوض کرد. از ولنجک به پردیس، از پردیس به کرج و از کرج به میرداماد، یک چنین جابجایی توام با استرس و اضطراب برای همه مضر است دیگر چه رسد به آدمی که بالای 70 سال سن داشت و این همه درد و غم داشت. روزی از او خواهش داشتم و گفتم همایون خان شما رئیس کمیته پیشکسوتان هستید ولی او با همان لحن همیشگی گفت بهروزجان من رئیس ...
فرهنگ در رسانه
علوم و فرهنگ اسلامی همچنین با تاکید بر این که همه ما ریزه خوار سفره اهل بیت(ع) از جمله بانوی کرامت حضرت معصومه(س) هستیم، گفت: امام صادق(ع) در حدیثی قبل از این که حضرت معصومه(س) متولد شوند از فضیلت زیارت و مدفن ایشان سخن گفته و شیعیان را به اهمیت آن توجه داده و می فرمایند: شهر قم، حرم ما است و در آن زنی از فرزندان من مدفون می شود به نام فاطمه و هر کس او را زیارت کند بهشت برای او ثابت می شود .وی ...
ازدواج دوم آقای بازیگر بسیار عاشقانه است!
نتیجه خیلی خوبی هم رسید. فریده علم بیگی: وقتی با دوستان یا همکارانم صحبت می کردم همیشه می گفتم که دوست دارم با کسی ازدواج کنم که بتوانیم با همدیگر حرف بزنیم و زبان همدیگر را بفهمیم و آنقدر یکدیگر را درک کنیم که از نگاه هایمان به حرف هم برسیم. اینکه همسرم مرا برای خودم بخواهد و من هم متقابلا او را تنها برای خودش بخواهم. من دنبال یک همدم می گشتم، کسی که تنها با نگاه من، مرا بفهمد و رضا ...
با چنگیز جلیلوند از ماشین دودی تا کوهنوردی
دلیل بود که مجبور شدم ایران را ترک کنم تا در کنار فرزندانم باشم. چند سال در آمریکا بودیم و خداراشکر که بچه ها هم درس شان را خواندند و به مدارج خوبی رسیدند و ازدواج کردند و آنجا بود که تصمیم گرفتم حالا که همه بچه ها به سرانجام رسیده اند، به ایران بازگردم چراکه واقعا نمی توانستم عشق به وطنم را نادیده بگیرم. همین حالا هم از شبکه های خارجی پیشنهادهای کاری خوب و زیادی دارم ولی دوست ندارم ...
زن جوان؛ عشق خیابانی مرا سیاه بخت کرد
پس از بازگشت به ایران، روابط تلفنی ما آغاز شد. او، خود را دانشجوی رشته مهندسی یکی از دانشگاه های معتبر کشور معرفی می کرد و من هر روز بیشتر از قبل شیفته او می شدم. روابط ما آن قدر نزدیک شده بود که هیچ وقت نصیحت های دیگران را نمی شنیدم. چند ماه بعد، هومن به خواستگاری ام آمد، اما پدرم پس از تحقیق کوتاهی متوجه شد که او به خاطر استعمال موادمخدر از دانشگاه اخراج شده است، به همین خاطر هم با این ...
نفوذ جریانی در حوزه و روحانیت
که حاضر جوابی کرده و در برابر آن جوان کم نیاورده است . در این هنگام آن فقیه و مرجع فیلسوف نگاه حسرت آمیزی به حاضران انداختند و خطاب به آن فرد فرمودند: پس شما با این سخن و برخورد، گفته او را ثابت و تایید کردید و نشان دادید که واقعا مصداق همان لفظ هستید ولی در ظاهر لباس روحانی پوشیده اید! سپس خیلی با ملاطفت و مهربانی تذکراتی و نصایحی ارائه دادند و اضافه کردند: اگر بنا باشد برخوردهای ما هم ...
شهید یسری فرمانده دلاوری که زاهد شب بود
انقلابی اش سرچشمه می گرفت از ملاحظه حالاتش در شگفتی فرو رفتم صراحت لهجه و صداقت باطنش مرا به رفاقت خواند و من پذیرفتم نام شریفش داور، شهرتش یسری بود رفته رفته دریافتم که او را نفسی است پاکیزه، هدفی استعالی، آرمانی است والا، همتی است بلند. گاهگاهی در خانه ام مرا مورد عنایت قرار می داد و روزی هم من در بستر مجروحیتش از وی حال پرسیدم تا آن روز که مطلع شدم او را به لقاء الله انتخاب کرده اند و ...
وجدان ما جوانان شیعه، مشاهده ی این همه نامردمی ها را اجازه نمی دهد
. دوستانم شهید شدند. چگونه به صورت پدر و مادر آنها که شهید شدند، نگاه کنم. من فرمانده آنها بودم. خدایا توفیق شهادت نصیب من هم بفرما.سفارش شهید :دنیای پر از ظلم وخیانت کنونی، توان سکوت را از ما گرفته است و دیگر وجدان ما جوانان شیعه، مشاهده ی این همه نامردمی ها و خیانت ها را اجازه نمی دهد. هر گز پایتان را از رهنمودهای امام بیرون نگذارید. اوست که ان شاالله حکومت را به آقا امام زمان (عج) تحویل خواهد ...