نوزاد فروشی به خاطر فقر/حادثه هولناک در تهران
سایر منابع:
سایر خبرها
دسیسه مرد شیطانی برای زن تنها در دادگاه / سرنوشت تلخ سمیه پس از مرگ همسرش در مشهد
بعد و در حالی که دخترم را شده بودم پدرم متوجه ازدواج پنهانی ام شد و مرا به شدت کتک زد. بهمن هم وقتی این ماجرا را فهمید ارتباط مرا با خانواده ام قطع کرد. او پیام های تهدیدآمیز پدرم را به من نشان می داد که هر دو نفر ما را تهدید به کرده بود. در همین حال بهمن با سوءاستفاده از این شرایط خانه ام را به نام خودش سند زد و با پول هایی که از زمان همسر اولم اندوخته بودم برای خودش خودروی خارجی خرید اما از آن روز ...
مرگ اتفاقی زن آرایشگر به دست شوهرش
شکایت خود را مطرح کرد. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل همسر دومش را قبول کرد و گفت: چند سال قبل با زنی ازدواج کردم و از او صاحب یک فرزند شدم با اینکه مردی بودم که تمکن مالی داشتم و می توانستم زندگی ام را اداره کنم، اما همسر اولم به دلیل اختلافاتی که با هم داشتیم، من را ترک کرد ما صاحب یک فرزند بودیم و او حاضر نشد حتی به خاطر بچه کنار من بماند. همسرم دومم آرایشگر بود ...
نقشه عجیب عروس ایرانی برای فرار از پای سفره عقد با مرد افغان
بستگانم به محل قرار رفتم تا اگر در بین راه او متوجه نقشه من شد مانع فرار او شوم. آن روز غزل سوار ماشین شد و وقتی دید به سمت رباط کریم تغییر مسیر دادم اعتراض کرد. ما هم او را با تهدید به خانه ای ویلایی در حوالی رباط کریم بردیم. متهم ادامه داد: من از قبل حتی لباس عروس هم خریده بودم تا غزل آن را تن کند و پای سفره عقد بنشیند. وقتی به خانه ویلایی رسیدیم، با او صحبت کردم و گفتم که عاشقش هستم و ...
راز قتل پختن همسر در دیگ!
دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و زن 22ساله در تحقیقات مقدماتی به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت: همسرم من و دختر پنج ساله ام را کتک می زد و چند باری به من خیانت کرد. از این رفتار خسته شده بودم و به همین دلیل او را کشتم. سرهنگ علی آقاکارخانه، رئیس پلیس اسلامشهر با تایید این خبر به جام جم گفت: پس از گزارش این قتل، همکارانم در محل حاضر و متوجه شدند جسد مردی حدود 38ساله در خانه اش تکه تکه ...
قتل همسر و پخت چلوگوشت با جنازه اش!
...: رسیدگی به این پرونده از چندی قبل و با تماس زنی با پلیس اسلامشهر آغاز شد. این زن با حالتی هراسان اعلام کرد، امروز متوجه بوی بدی از خانه همسایه مان شدم که به مشام می رسید. به موضوع مشکوک شده و به مقابل خانه شان رفتم. زن همسایه وقتی مرا دید، شروع به گریه کرد و راز هولناکی را فاش نمود. او شوهرش را کشته و بعد از تکه تکه کردن جسدش، در حال پختن آن در دیگی بود اما عذاب وجدان باعث شد از من بخواهد ...
خفه شدن زن 48 ساله و دختر 13 ساله اش
مقتولان سرقت نشده و حتی جواهرات و ساعت های گران قیمت دست نخورده باقی مانده بود. پدر خانواده که 50 ساله است و به عنوان مظنون بازداشت شده، روز گذشته در دادسرای جنایی مورد بازجویی قرار گرفت و در توضیحات خود گفت : من پنجشنبه ساعت یک به خانه رفتم تا وسایل سفرمان را جمع کنیم و در ماشین بگذاریم. قرار بود بعد از این کار دوباره به محل کارم بروم و همسر و دخترم با آژانس به آنجا بیایند و سفر ما به مقصد ...
نتیجه رابطه پنهانی زن 30 ساله و کارگر رستوارن
رابطه پنهانی فریبا و کارگر رستوارن شهرخوان: صبح مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از کشته شدن همسر 30 ساله اش به نام فریبا خبر داد. این مرد گفت من شب کار بودم و وقتی از محل کار به خانه برگشتم و در زدم همسرم در را باز نکرد. من که نگران شده بودم با کلید یدک در را باز کردم و با جنازه کبود همسرم روبه رو شدم. به دنبال اظهارات این مرد، پلیس به قتلگاه در غرب تهران رفت و جسد فریبا با ...
قاتل با رتبه 400 رشته ریاضی دانشگاه صنعتی شریف قبول شد / روز بعد از آزمون در سوئیت انفرادی چه گذشت؟
به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، 30 شهریور سال 99 رسیدگی به پرونده در در دستور کار قضایی قرار گرفت.در این پرونده جوانی به نام حمید مرتکب قتل یکی از کارکنان یک رستوران شد. متهم بعد از دستگیری در شرح ماجرا اظهار داشت: مدتی بود که متوجه های یک مرد برای همسرم شده بودم.او قبلا با همسرم در همان رستوران همکار بودند و بعد از اینکه ما ازدواج کردیم و همسرم دیگر سر کار نرفت، با بدگویی از همسرم باعث ...
اعلام حکم مردی که زن دومش را حلق آویز کرد
کرده و صیغه اش کردم تا اینکه همسر اولم متوجه ماجرا شد و درخواست طلاق داد. من برای اینکه زندگی ام را حفظ کنم تصمیم گرفتم با طرح نقشه ای ساختگی به همسرم ثابت کنم که به خاطر علاقه به او و فرزندانم نسرین را کشته ام و با گرفتن فیلم از این صحنه خیالش را راحت کنم. وقتی موضوع را با نسرین در میان گذاشتم او هم پذیرفت که با من همکاری کند. روز قرار طناب را به دور گردنش انداختم و او بالای ...
قتل فجیح همسری که شوهرش را در دیگ پخت+فیلم
تماس زنی با پلیس اسلامشهر آغاز شد. این زن با حالتی هراسان اعلام کرد، امروز متوجه بوی بدی از خانه همسایه مان شدم که به مشام می رسید. به موضوع مشکوک شده و به مقابل خانه شان رفتم. زن همسایه وقتی مرا دید، شروع به گریه کرد و راز هولناکی را فاش نمود. او شوهرش را کشته و بعد از تکه تکه کردن جسدش، در حال پختن آن در دیگی بود اما عذاب وجدان باعث شد از من بخواهد با پلیس تماس بگیرم. پس از این تماس ...
بخشش قاتل برای کمک به ایتام
دوباره به آنجا برگشته بود تا سر و گوشی آب دهد دستگیر کردند. یک روز پس از دستگیری این مرد از بیمارستان خبر رسید که جوان مصدوم جانش را از دست داده است و با گزارش ماجرا به تیم جنایی پایتخت، تحقیقات از عامل جنایت آغاز شد. او با اعتراف به قتل جوان 24ساله گفت: حدود 3ماه قبل ازدواج کردم. من و همسرم در 2رستوران مختلف کار می کردیم و از زندگی مان راضی بودم تا اینکه چند وقت قبل متوجه شدم همسرم خیلی ناراحت است ...
عروس 16ساله مشهدی راز داماد بی شرم را فاش کرد
امور خانه داری پرداختم. خلاصه 16ساله بودم که قدیر به خواستگاری ام آمد اما پدرم به او پاسخ منفی داد چرا که معتقد بود من باید با هموطن خودم ازدواج کنم. پدرم به خانواده قدیر گفت: ما خانواده ای مهاجر هستیم و شرایط بسیار متفاوتی داریم به همین دلیل ازدواج دختر من با یک پسر ایرانی فرجامی نخواهد داشت اما خانواده قدیر به اصرار خود ادامه می دادند و هربار فرد دیگری از آشنایانمان را واسطه می کردند ...
تازه داماد: غیرتی شدم و همسرم را کشتم
. در ابتدای جلسه بهنام در حالی که رنگ پریده بود و حال مناسبی نداشت، در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: مهشید دختر همسایه مان بود که به او علاقه مند شدم و به همراه خانواده به خواستگاری اش رفتم و عقد کردیم. صحبت کرده بودیم، اما هنوز جشن عروسی را برگزار نکرده و در تدارک مقدمات جشن ازدواج بودیم. تازه داماد ؛حرف هایی پشت سر نامزدم می زدند به او علاقه مند بودم، اما ...
بخشش قاتل برای کمک به ایتام | دو قاتل که در یک قدمی چوبه دار بودند با گذشت اولیای دم به زندگی بازگشتند
.... من و همسرم در 2 رستوران مختلف کار می کردیم و از زندگی مان راضی بودم تا اینکه چند وقت قبل متوجه شدم همسرم خیلی ناراحت است. وقتی علت را از او پرسیدم متوجه شدم فردی پشت سر او بدگویی کرده است. آن فرد مدیر داخلی رستورانی بود که همسرم در آنجا کار می کرد. متهم ادامه داد: با شنیدن حرف های همسرم چنان عصبانی شدم که به سراغ آن مرد رفتم و از او خواستم دیگر همسرم را اذیت نکند. حتی او را تهدید کردم اما ...
گیر افتادن معلم خصوصی در رابطه نامشروع
استعلام شماره خودرو متوجه شد که صاحب جسد مردی به نام محمود است. کارآگاهان با احضار زرین، همسر محمد بازجویی را از وی آغاز کردند: من نمی دانم چه طور این اتفاق افتاده است.آن شب من برای رسیدگی به خواهرم که در حال وضع حمل بود به خانه او رفته بودم. اما ماموران که در تحقیقات خود متوجه وجود اختلاف بین این زوج شده بودند بازجویی های بیشتر از این زن را در دستور کار خود قرار دادند: من با پسری به نام ...
اینجا روضه ها مجسمند/ شنیدم همسرم اربا اربا شده!
را می گویم. 40 روز است که همسرش را از دست داده. 40 روز است که باید هم تسکین دل خودش باشد و هم تسکین دلتنگی های دختر کوچکش! می نشینم رو به روی این چشم های سرخِ به خون نشسته! مانده ام چه بگویم و چه بپرسم؟! حرف به هرجا که برسد این چشم ها دوباره می بارند. نگاهم را روی عکس همسرش که احساس می کند، خودش سر صحبت را باز می کند: هرسال با همسرم می رفتم هیئت. هر مراسمی که می خواستم، خود مصطفی من را می ...
پاسخ به سومین سری سوالات جنسی و زناشویی
لازم به ذکر است به سوالاتی که به صورت فارسی انگلیسی (فینگلیش ) نوشته شود پاسخی داده نمیشود و همچنین برای توصیه های دارویی حتما باید به صورت حضوری مراجعه کرده و نسخه دریافت نمائید ضمن اینکه این سایت فقط جهت راهنمائی و مشاوره است، لطفا تقاضای تجویز دارو نفرمائید. احسانی: 30 ساله هستم 6 سال است که ازدواج کردم 1 فرزند دارم نمی دانم متاسفانه یا خوشبختانه شهوتم از حد معمول بیشتر است و همسرم ...
قتل صاحبکار به دست تازه داماد
کارمندان به نام نازنین آشنا شدم و دو سال قبل با هم عقد کردیم. من هم به محل کار دیگری رفتم. من و نازنین تازه زندگی مشترک مان را شروع کرده بودیم. همسرم همچنان در همان رستوران کار می کرد. وحید را هم از قبل می شناختم، اما متوجه شدم که کلی پشت سر من بدگویی کرده است. او همیشه با من دشمنی و اختلاف داشت. هر بار به محل کار همسرم می رفتم با من بدرفتاری می کرد. احساس می کردم می خواهد من و همسرم را ...
دلی سربلند و سری سربه زیر
...، شغل آزاد و وضع مالی خوبی داشتم اما به این نتیجه رسیدم که وارد سپاه شوم و به جبهه بروم. زمانی که به مشهد برگشتم، اولین نفری که من را دید پدرم بود اما من را نشناخت. حتی به سمتم آمد و پرسید: کدام یک از شما جلال رحیمی است؟! اما مادرم همان لحظه اول، من را شناخت. جالب این است که در دوران اسارت، دردهای شدیدی در سمت چپ کمرم احساس می کردم و به همین دلیل شب ها خوابم نمی برد. نخستین باری که مادرم را د ...
مرد قاتل، مُچ زن بی حیا را با دامادشان گرفت!
3 سال پیش بود که یک روز اتفاقی، زودتر زمان همیشگی به خانه بازگشتم . همسرم متوجه حضور من نشده بود و سرش توی گوشی بود و داشت پیامک ارسال می کرد. اما با دیدن من هول شد و گوشی از دستش افتاد و من که به این رفتارش شک کرده بودم گوشی را گرفتم و شماره ها را چک کردم و آنجا بود که متوجه شدم او مشغول گفتگو با شوهر خواهرم بوده است. ناصر 25 سال بود با خواهرم زندگی می کرد و 3 فرزند داشتند. خیانت ...
بلایی که پدر دختر 7 ساله سر او آورد
به دیدار فرزندانم بروم اما مدتی قبل وقتی به دیدار دختر و پسرم رفتم آثار کبودی را روی پیکرشان دیدم به گونه ای که همه وجودم لرزید. از دخترم که هفت سال داشت درباره کبودی ها پرسیدم ولی او به خاطر ترس از پدرش چیزی نمی گفت تا این که بالاخره از زیر زبانش کشیدم و متوجه شدم همسرم برای آن که دخترم قصد داشته کارتون ببیند او را با کمربند کتک زده و زمانی که پسر دوساله ام به دفاع از خواهرش برخاسته، او را نیز ...
وسوسه یک مداح با چک سفیدامضاء در محرم
به گزارش جهان نیوز به نقل از فارس، حمید منتظر، مداح اهل بیت و رئیس کانون مداحان استان تهران اظهار داشت: 30 سال پیش برای محرم، افرادی ما را به مجالس مختلف دعوت می کردند که من به 6 هیأت قول داده بودم. با موتور به این مجالس می رفتم و تا حدود ساعت 2 شب، اداره این مجالس طول می کشید. آن سال یک خانه کوچکی خریده بودیم و بسیار بدهکار بودم. هیأتی ها چک سفید امضاء به من دادند وی گفت: حدود ...
فاجعه بزرگ، بازداشت عروس در شب عروسی!
کردم صرف نظر کرد. چون پای آبرویم در میان بود و همه خصوصا خانواده همسرم جهیزیه ام را دیده بودند مجبور بودم آنقدر التماس کنم تا آبرویم نرود. بعد از اصرار من توافق کردیم ماهیانه مبلغ یک میلیون تومان به وی بدهم تا حسابم تصفیه شود، ولی حالا متوجه شدم بدون اطلاع و خبر به من، فروشنده شاکی شده وحتی وکیل گرفته وبدون احضاریه حکم جلب مرا گرفته است. حالا شمابفرماید چکار کنم؟ شب ...
ادعا های مردی که دختر مورد علاقه اش را کشت
قتل رسانده است. وقتی ماموران به محل رسیدند با جسد غرق در خون شیما روبه رو شدند. مرد صاحبخانه توضیح داد ضارب فرار کرده است. گفته های مرد ثروتمند این مرد گفت: مدتی قبل با شیما آشنا شدم و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. رابطه خوبی با شیما داشتم و به او دل بسته بودم. برایش یک ماشین خریدم و با آن به خانه من رفت و آمد می کرد. روز حادثه در ویلای من بود، یکباره مردی از بالای در ویلا ...
راننده تاکسی عشق قدیمی زن ثروتمند
رفتم تا همانجا ادامه تحصیل دهم. چند سال بعد در رشته طراحی لباس فوق لیسانسم را گرفتم و مدتی بعد با پسری به نام بابک آشنا شدم و با تأیید عمه ام، پدرم نیز با این ازدواج موافقت کرد و مراسم ازدواجمان را در انگلیس برگزار کردیم. بابک مرد خوبی بود و بعد از اینکه پسر و دخترم به دنیا آمدند ثابت کرد پدر فوق العاده ای هم هست. بعد از 10 سال به ایران بازگشتم بیش از 10 سال بود که ...
کلاهبرداری رمال از دختر 16 ساله برای جادو کردن مادر
به قبرستان رفتم، اما از طلا ها خبری نبود. بلافاصله به رمال زنگ زدم، او گفت اجنه به من خبر دادند و دیشب متوجه شدم که مرده ها طلا ها را برداشته اند. گفت قبرستان نفرین شده است و باید دوباره 17 قطعه طلای دیگر در کنار همان قبر دفن کنم تا مرده ها طلا های مرا برگردانند و بعد همه را برای وردخوانی پیش او ببرم. وی در پایان گفت: در حالی که می ترسیدم موضوع را به مادر و پدرم بگویم به این ...
تجاوز عجیب سه پسر به یک پسر بیچاره + جزئیات
پسر جوان در تحقیقات گفت: مدتی قبل در فضای مجازی با دختری به نام آرزو آشنا و به او علاقه مند شدم اما بعد از مدتی متوجه شدم به خاطر ازدواج با یک پسر پولدار می خواهد با من قطع رابطه کند. وقتی خودش این موضوع را به من گفت اوایل باور نمی کردم اما در تحقیقاتی که انجام دادم متوجه شدم درست گفته و خواستگار پولداری دارد. او ادامه داد: از این موضوع خیلی ناراحت بودم تا اینکه یکی از دوستانم گفت مادر ...
همه چیز از یک حسینیه آغاز شد
م درخصوص نحوه مواجهه اطرافیان با مسلمان شدنش، اظهار کرد: با مسلمان شدن کل خانواده ام را از دست دادم، چون نتوانستند قبول کنند که مسلمان شده ام. از دست دادن خانواده امتحان سختی بود. اما در قبال این آزمایش سخت خداوند، مسلمان شدم و ارزش داشت. درست است نمی توانم از نزدیک پیش خانواده بروم، اما از راه دور می توانم برایشان دعا کنم و یا هدیه یا نامه ای بفرستم تا بدانند به یادشان هستم. وی افزود: س ...
این گروه جهادی بنیان خانواده را با ملات مشاوره محکم می کند
خانوادهٔ مصاف شدیم. . مدیر واحد خانواده یکی از اثراتی را که در مخاطبان این دوره ها دیده تعریف می کند: خانمی که کار ثبت نام دوره ها را انجام می داد، وقتی کارش تمام می شد، در جلسه می نشست. یک دختربچه داشت، از همسرش جدا شده بود و در شرف ازدواج با مرد دیگری بود. طی یکی دو جلسه متوجه مشکلش با همسر سابقش شده بود. مشکل را حل کردند و دوباره با هم ازدواج کردند. . آقای یزدی بین صحبت هایش می گوید ...
درخواست طلاق به خاطر سفرهای همسر/ عروس جوان: شوهرم خوش اخلاق است؛ نگرانم برخوردهایش باعث شود زنان و ...
با بغض گفت: جناب قاضی من یک حرف می زنم و تمام یا باید از آن شرکت استعفا بدهد و دیگر به سفر نرود یا جدا می شوم. قاضی باتجربه که متوجه داستان زندگی میلاد و ثنا شده بود رو به این زوج جوان کرد و گفت: دخترم بهتره کمی به هم فرصت بدهید یک ماه به کلاس های مشاوره بروید و سعی کنید با گفت وگو مشکلات تان را حل کنید اگر حل نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می کنم ...