سایر منابع:
سایر خبرها
مرد33ساله شیشه ای: همسر 16ساله باردارم گفت کمی پول بده برای بچه مان سیسمونی بخرم؛ او را هل دادم؛روی زمین ...
کمبود محبت رنج برده ام. در دوران نوجوانی که باید درس زندگی فرا می گرفتم متاسفانه سراغ دوستان ناباب رفتم و خودم را به تباهی کشاندم. هرکسی کوچک ترین توجهی به من می کرد، من هم با او دوست می شدم! بعد از ترک تحصیل چه کردی؟ پدرم چون خودروی سنگین داشت با یکی از تعمیرکاران کامیون آشنا بود و مرا به او معرفی کرد تا حرفه مکانیکی را بیاموزم و در آینده خودم استادکار شوم. حدود دو سال در آن جا کار کردم ...
مرد33ساله شیشه ای: همسر 16ساله باردارم گفت کمی پول بده برای بچه مان سیسمونی بخرم؛ او را هل دادم؛روی زمین ...
کمبود محبت رنج برده ام. در دوران نوجوانی که باید درس زندگی فرا می گرفتم متاسفانه سراغ دوستان ناباب رفتم و خودم را به تباهی کشاندم. هرکسی کوچک ترین توجهی به من می کرد، من هم با او دوست می شدم! بعد از ترک تحصیل چه کردی؟ پدرم چون خودروی سنگین داشت با یکی از تعمیرکاران کامیون آشنا بود و مرا به او معرفی کرد تا حرفه مکانیکی را بیاموزم و در آینده خودم استادکار شوم. حدود دو سال در آن جا کار کردم ...
رتبه عجیب زندانی محکوم به طناب دار در کنکور
.... روز کنکور یک نماینده از سازمان سنجش به زندان آمد و همزمان با داوطلبان دیگر کنکور دادیم. در آن روز من بودم که رشته عمران سازه را می خواستم و دو نفر دیگر که دانشگاه پیام نور شرکت کردند. *در این سال ها فکر می کردی خانواده مقتول رضایت بدهند؟ به خانواده اولیای دم حق می دادم که بخواهند مرا قصاص کنند. من همکار همسرم را به خاطر سوء تفاهم و ناخواسته به قتل رسانده بودم. اوایل ...
عکس| ماجرای حلقه ازدواج میلیاردی نیوشا ضیغمی پس از طلاق
وارد بازیگری شوم مادرم مخالفت نمی کرد، ولی آن دید مادرانه نسبت به آینده من را در نظر می گرفت، اما پدرم با بازیگر شدن من زیاد موافق نبود. پدرم اصولاً کار های علمی را دوست داشته و دارد و ترجیح می داد من پزشک یا مهندس شوم تا بازیگر وقتی وارد این عرصه شدم، نیوشا ضیغمی با کار آقای مسعود جعفری جوزانی شروع کردم و پس از آن هم بلافاصله وارد سینما شدم، در همان سال اول نتیجه خوبی حاصل شد، پدرم تغییر موضع داد و با کار من موافقت کرد. ضیغمی تصویر زیر را در پیج اینستاگرامش به اشتراک گذاشت و بعد از مدت ها پیج اینستاگرامش را بروزرسانی کرد. ...
اعتراف مرد شیشه ای به قتل زن باردار
همسرم بسیار عصبانی شدم و با زدن ضرباتی بر پیکرش او را به طرف چارچوب آلومینیمی حمام هل دادم به طوری که در حمام کنده شد و او روی زمین افتاد، وقتی دیدم حال وخیمی دارد او را با کمک دخترم سوگند که حاصل ازدواج با همسر قبلی ام است به بیمارستان بردم ولی او نه تنها فرزندش را سقط کرد بلکه خودش نیز جان سپرد. این گزارش حاکی است: با گزارش این ماجرا به پلیس 110، دقایقی بعد قاضی دکتر صادق صفری در جریان ...
عکس مشکوک پژمان جمشیدی و همسر بازیگر سریال پایتخت | نسبت همسر ارسطوی پایتخت با پژمان جمشیدی لورفت
. فکر می کنم او از بهترین کوهنوردهای تاریخ ایران است. مادرم هم زمانی والیبال بازی می کرد. نسبتا خانواده ام ورزشی بودند اما درس برای شان در اولویت بود. کار من هم وقتی سخت شد که برادرم سال 70 مهندسی دانشگاه شریف قبول شد و دیگر همه از من هم انتظار داشتند که یک رشته خوب در یک دانشگاه خوب بخوانم. برای همین مجبور شدم کنار فوتبال درسم را هم ادامه بدهم. زندگی خانوادگی ما یک زندگی آرام با درآمد کارمندی بود ...
ادعای عجیب سارق دوچرخه: شاکی به همسرم علاقه دارد از من شکایت کرد تا به زنم برسد!
شکایت کرد و گفت که نقشه سرقت دوچرخه در واقع پاپوشی بوده تا او را به زندان بیندازند چرا که محسن عاشق همسر من است و می خواهد مرا از سر راه بردارد. سیامک در این شکایت به قضات شعبه 12 دادگاه کیفری استان تهران گفت: من دو سال قبل با مرجان ازدواج کردم. چند ماه قبل همسرم اصرار کرد که من خانه ام را بفروشم و در نزدیکی خانه مادرش خانه ای بخرم. من هم قبول کردم. اما مدتی بعد متوجه تغییر رفتارهای ...
آزار زن جوان توسط راننده زورگیر
کردم مسافرکش است. بعد از اینکه سوار شدم متوجه شدم رفتار راننده عجیب است، یکدفعه چشمم به دستگیره در افتاد و دیدم دستگیره ندارد. خیلی ترسیدم، گفتم نگه دار اما او توجهی نکرد. به تو تعرض کرد؟ اول فحش داد و چاقو کشید. خیلی ترسیدم، آن قدر ترسیده بودم که دست و پایم قفل شده بود . به سمت من حمله کرد و آزارم داد. بعد هم موبایل و گردنبند و ساعت و مقدار پولی را که داشتم از من گرفت. ...
روایت گنده لاتی که در پیاده روی اربعین توبه کرد!
مان تکیه حضرت علی اکبر (ع) علم کنیم؟ با عشق تکیه را علم کردیم. تکیه تبدیل به هیات شد و من هم خادم نوجوان هیاتمان شدم. برای عزاداران حسینی چای می ریختم و نوکری می کردم. اما چند سال بعد طوری در باتلاق گناه فرو رفته بودم که حتی روی آمدن به هیاتی که خودم بانی اش بودم را هم نداشتم. آن شب که مادرم مرا نفرین کرد و سرش را لای همان پرچم گرفت و گریه کرد، خاطرات راه اندازی هیات از ذهنم گذشت و دلم لرزید. ...
روایت جوان های تحصیلکرده ایی که نعش کشی می کنند
. آمبولانس را تازه تحویل گرفته بود. هیچ تجربه ای هم نداشت: نه با آمبولانس سرویسی رفته بودم و نه راستش را بخواهید میتی را از نزدیک دیده بودم. از آمبولانس خالی که تحویل گرفته بودم هم می ترسیدم. با برانکارد خالی که نگو! اصلا و ابدا با آن چشم تو چشم هم نمی شدم! شب بود. حوالی ساعت یازده شب: بعد از مدت ها دعوت شده بودیم خانه باجناق و انصافا شام چرب و چیلی هم تدارک دیده بودند. چشمم ازگرسنگی ...
تربیت مادر و لقمه حلال پدر محور اصلی تربیت و شهادت 4 برادرم بود
به گفته مادربزرگم که می گفت این دخترم از بچگی یک آدم خاص بود، لذا این نتیجه تربیتی به 40 سال قبل از انقلاب برمی گردد هرچند اینکه مادرم خانواده ای مذهبی نداشت. از بچگی و از زمانی که دست راست و چپش را شناخته اهل مناجات و عبادت بوده است، اهل نماز شب و تهجد بود، در زندگی هم بسیار صبور بود، شرایط زندگی آن زمان مانند الان نبود، پدرم راننده ماشین سنگین بود و خیلی از اوقات در منزل نبود، تمام مسئولیت زندگی ...
بخشش قاتل دختر 4 ساله پس از 10 سال
عصبانی شدم و او را هل دادم و ناخواسته سرش به لبه حوض برخورد کرد و این اتفاق افتاد. از کاری که کرده بودم پشیمان شدم اما دیگر فایده ای نداشت. باور کنید من هیچ قصد و نیتی برای صدمه زدن به دختربچه نداشتم و همه این ماجرا فقط یک اتفاق است. در پایان این جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و عمل متهم را مصداق قتل عمدی تشخیص داده و او را به قصاص محکوم کردند. این رأی مدتی بعد در دیوان عالی کشور نیز تأیید ...
دختر علی دایی در لندن عروس شد | حلقه دختر علی دایی توجه جلب کرد
به گزارش شمانیوز، علی دایی اسطوره فوتبال فوتبال ایران است. علی دایی متولد 1 فروردین 1348 در اردبیل است. علی دایی در سال 1383 با مونا فرخ آذری ازدواج کرد. دختر علی دایی چند سالی است در خارج از کشور زندگی می کند. ماجرای ازدواج علی دایی ازدواج علی دایی در اول بهمن ماه 1383 صورت گرفت و به جرگه متاهلین پیوست. علی دایی در سال 1384 در مصاحبه ای با سایت تبیان در خصوص شیوه آشنایی با ...
با کارگری و درآمد لبنیاتی، حیوانات را تیمار می کنیم!
شدم سه بار واکسن هاری بزنم. با همه این سختی ها، چیز جلودار ما نیست و هیچ چیزی به اندازه لذت رهاسازی آن حیوان لذت بخش نیست. من شخصاً خودم را در قبال آیندگان مسئول می دانم و حفاظت از این میراث طبیعی و الهی را وظیفه خودم می دانم. چه کسی می تواند انکار کند که ما برای زندگی در کره زمین به همه حیوانات نیاز داریم؟ سازمان محیط زیست به دوست داران حیات وحش کارت شناسایی اختصاص دهد تنها ...
ناگفته هایی از شیخ احمد کافی به روایت خواهر | صحنه تصادف برادرم ساختگی بود
ما گرفت. 30 تیر سال 57 و شب تولد آقا امام زمان(عج) بود. امام خمینی(ره) دستور دادند که به خاطر کشتار قم توسط رژیم پهلوی، جشنی گرفته نشود. برادرم همان روز راهی مشهد مقدس و در یک تصادف مشکوک کشته شد. خیلی ها می گویند تصادف ساختگی بود. بعدها مشخص شد راننده اش یک ساواکی بوده اما چیزی که با چشمانم دیدم این است که وقتی با اعضای خانواده به صحنه تصادف رسیدیم، پیکر برادرم شسته شده و صحنه تصادف کاملاً از ...
پیام ترسناک برای عروس 22 ساله ! / داماد در خانه تنهایی چه کرد ؟!
به گزارش رکنا، زن 22 ساله که برای دریافت اسناد و مدارک و نسخه ای از گزارش پلیس 110 وارد کلانتری قاسم آباد مشهد شده بود درباره چگونگی وقوع این ماجرای تلخ به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: 6 سال قبل عاشق نگاه های ناصر شدم و به او دل باختم. آن زمان 16 سال بیشتر نداشتم و در مقطع دبیرستان تحصیل می کردم. اگرچه همه اطرافیانم از فرجام تلخ این گونه عشق و عاشقی های هیجانی به من هشدار می ...
عقده هایی برای قدرت نمایی!
روان در دامغان را تشریح کرد. بیشتر بخوانید مرگ مشکوک فعال فضای مجازی در پاریز همزمان با کشف جسد پسر جوان پشت فرمان خودرو در شهر پاریز سیرجان، دادستان این شهر از رسیدگی ویژه به پرونده خبر داد. بیشتر بخوانید فرجام یک ازدواج اشتباه! 11 سال قبل مادرم التماس می کرد که مسیر اشتباهی را برای ازدواج در پیش گرفته ام، اما من کور و کر بودم و جز رسیدن به آن جوان ...
چه شد که این زن به مردش خیانت کرد؟
این بار وقتی شوهرم مرا از خانه بیرون کرد به منزل خالی از سکنه ای رفتم که پدرم در مشهد خریداری کرده بود اما مدتی بعد ناگهان همسرم به همراه چند مرد غریبه از بالای دیوار به درون حیاط پریدند و... به گزارش وقت صبح ، به نقل از خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن 37ساله ای است که قرار بود تا ساعتی دیگر به مراجع قضایی معرفی شود. او که دست بندهای قانون بر دستانش خودنمایی می کرد درباره سرگذشت خود ...
وقتی پسر 16 ساله مشهدی عاشق یک دختر شد / آبروریزی شدید در شهر
زندگی ام را تامین کنم. با آن که علاقه عجیبی به تحصیل داشتم ولی نمرات تحصیلی ام نیز خوب نبود و همین موضوع بهانه ترک تحصیل را به دست پدرم داد. وقتی برای رفتن به مدرسه با پدرم به مشاجره پرداختم او حتی تا یک هفته مرا به خانه راه نداد، در این مدت به منزل خواهرم رفتم و پس از آن با کمک شوهر خواهرم شاگرد سنگ کاری شدم تا این حرفه را بیاموزم. هنگامی که در پایان هفته کارفرما دستمزدم را می ...
قتل همسر به بهانه پیامک بازی با دوستان
ساله دارم و در این مدت هم برای آسایش خانواده ام در یک کارواش کارگری می کردم. از دو سال قبل با همسرم اختلاف پیدا کردم، چون او همیشه سرش در گوشی بود. البته خودم مقصر بودم، چون گوشی را خودم برای او خریده بودم. هر وقت از سر کار به خانه می آمدم به من توجهی نمی کرد و با دوستانش به صورت پیامکی و تلفنی در ارتباط بود. کم کم به رفتار و کارهایش مشکوک شدم و اختلافات ما هم زیاد شد، به طوری که هر روز با هم ...
عقده هایی برای قدرت نمایی!
را به دست آورده ام! پدرت نظرش را گفت اما تو را که از تحصیل منع نکرد؟ یک روز وقتی در کلاس پنجم درس می خواندم، از مدرسه به خانه آمدم و دیدم خواهر کوچکم نیست. از مادرم پرسیدم کجاست؟ با ترس گفت: رفته برای پدرت مواد بگیره! خیلی عصبانی شدم، دعوا به راه انداختم! فریاد زدم! پدرم را همان گونه که آموخته بودم، تهدید کردم و گفتم آخرین باری باشد که خواهرم را به خانه خلافکاران ...
خیانت زن متاهل به شوهرش با فروشنده سوپرمارکت محله
و دلبستگی به همسرم نداشتم تا این که روزی وقتی برای خرید به سوپر مارکتی فروشی محله رفته بودم، با فروشنده جوانی آشنا شدم که در آن جا مشغول کار شده بود. به خاطر خلأ عاطفی یا شاید هم لجبازی با همسرم، با آن جوان ارتباط برقرار کردم. جمشید با حرف های عاشقانه اش مرا جذب خودش کرده بود و من هم به تماس های گاه و بی گاه او پاسخ می دادم تا این که روزی به طور پنهانی تعدادی عکس های بدون حجاب از من ...
۞ نکته آموزشی:
. سوال کرد چی شد؟ پشیمان شدید؟ گفتم من زنگ زدم و خبر بازگشتم از مشهد را دادم. گفت کسی به من چیزی نگفت. من گفتم فکر می کردم استودیو نظم دارد ولی در مجله هم خواندم که آقای دانشور جای مرا گرفته است. گفت نه، نقش شما جداست. حالا می آیی؟ گفتم بله. به هر حال با این فیلم من وارد عالم سینما شدم. ایرنا: بعد از این فیلم چه؟ چون در دانشکده زبان و ادبیات ...
نجات معجزه آسای یک برزیلی | مرد برزیلی یازده روز در اقیانوس درون یک فریزر روی آب ماند + جزئیات
می خواستم که کسی را برای نجات من بفرستد. به بچه ها و همسرم فکر می کردم. هر روز به مادرم، پدرم و همه خانواده ام فکر می کردم. این به من قدرت و امید می داد. اما فکر می کردم راهی جز اینکه در فریزر بمانم وجود ندارد. وقتی ماهیگیرها رسیدند، او گفت: صدایی شنیدم و بالای فریزر یک قایق بود. آن ها فکر می کردند کسی آنجا نیست. بعد به آرامی رفتند. نمی توانستم خوب ببینم اما احساس کردم قایقی نزدیک من است. دست هایم را بالا بردم و کمک خواستم. رودریگز از زنده ماندنش بسیار خوشحال است و آن فریزر را معجزه ای از جانب خدا می داند. (استفاده از مطالب اختصاصی 55آنلاین بدون ذکر منبع ممنوع است. ...
هدیه ای که در مسجدالنبی با اشک عجین شد
، الطاف خداوند شامل حالم شده است که بعدها متوجه شدم نصیب هر کسی نمی شود؛ مثلاً در هنگام نماز خواندن گویی ملائکه را می دیدم و یا با وجود اینکه کسی در اطرافم نبود، صدای قرائت قرآن در گوشم زمزمه می شد و یا همان دیدن مادرمان فاطمه زهرا(س). چهار ماه بعد از مسلمان شدنم قسمت شد و همراه همسرم به حج تمتع رفتیم. وی ادامه داد: برای من که تازه مسلمان شده و فقط نمازخواندن را بلد بودم و تقریباً چیز زیادی ...
کتابی که آرزو می کنید والدین تان خوانده بودند
...، اما تفاوت بین اینکه من چطور بزرگ شدم و دخترم چطور بزرگ شد، این است که مادر و پدر من هرگز به اشتباهات و ناعدالتی هایشان اعتراف نکردند. حتی زمانی که من کودکی بالغ بودم، والدینم اگر غیر منصفانه با من رفتار می کردند یا ثابت می شد دربارۀ مسئله ای اشتباه کرده اند هرگز عذرخواهی نمی کردند. می دانستم که این کار را دوست ندارم، به همین دلیل به طور آگاهانه تصمیم گرفتم که این رفتار را نسبت به ...
یامامورا نقش مهمی در تشرف ژاپنی ها به اسلام داشت
روانی در جامعه غربی و ژاپن گسترش یافته و من معنای زندگی خود را گم کرده بودم و امیدی به زندگی نداشتم. تلاوت قرآن کریم را با خواندن سوره حمد آغاز کردم و از این طریق توانستم دل خودم را احیا کنم. وی با بیان اینکه پس از گرویدن به دین اسلام یک کتاب در مورد شیعه و سنی خواندم و بعد تصمیم گرفتم شیعه شوم، خاطرنشان کرد: مدتی قبل که به ژاپن سفر کردم با یک نفر در آنجا دوست شدم و از نظر بینش به دین ...