وقتی شوهرم را با یک زن آبستن دیدم شوکه شدم+جزئیات داستان
سایر منابع:
سایر خبرها
مادر افسرده در خیابان پیروزی خودش و فرزندش را زنده زنده سوزاند
. خانه دخترم شعله ور بود و ماموران آتش نشانی در حال مهار آن بودند. من همراه ماموران به داخل خانه رفتم و با جسد سوخته نوه ام روبه رو شدم. پیکر نیمه جان دخترم نیز به بیمارستان منتقل شد و حالا تحت درمان قرار دارد. در حالیکه تحقیقات در این زمینه آغاز شده بود مینا به خاطر شدت سوختگی روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد و در بررسی های پلیسی مشخص شد زن افسرده دست به خودسوزی زده و فرزندش نیز در این آتش ...
زندگی تلخ زن باردار با مرد مطلقه و فرزندانش / از دست مادرشوهرم و فرزندانش خسته شدم
مشترکمان را آغاز کردیم اما از همان روزهای آغازین ورود من به زندگی هدایت دو فرزند او در برابر من جبهه گرفتند به گونه ای که نه تنها با من لجبازی می کردند بلکه با رفتار و گفتار کنایه آمیزشان آزارم می دادند. یوسف که پسر بزرگ هدایت بود، سعی می کرد با رفتارهای توهین آمیزش مرا از زندگی پدرش دور کند تا مادرش دوباره به خانه آن ها بازگردد. خلاصه من و فرزندان هدایت در حالی مدام با یکدیگر درگیر ...
گفتگو با شوهر عصبانی که زن وسواسی اش به طور وحشیانه ای را کشت ! / در تهران رخ داد
که با هم زندگی کردیم حتی یک سیلی هم به همسرم نزده بودم. همسرم سال ها بود که از بیماری وسواس رنج می برد. مثلاً اگر دست به دستگیره در می زدی باید 6 مرتبه دستگیره را تمیز می کرد. با اینکه تحت درمان بود اما وسواسش خوب نشده بود. روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ سر همین وسواس باهم جر و بحثمان شد. میز آشپزخانه را تعمیر کرده بودیم و به همین دلیل یک چکش برای تعمیر داخل آشپزخانه بود که وقت ...
مسابقه چه کسی بدبخت تر است؟ برنده ندارد
های اول خیلی سخت بود. مدام کنترل دستم بود، بی اختیار شبکه خبر را می زدم. صبح ها تا چشمم را باز می کردم وارد فضای مجازی می شدم و صفحات اخبار و حوادث را مرور می کردم. کم کم روی خودم کار کردم. دنبال اتفاق های خوب گشتم. بهانه های ساده ای که کنار دستم بود و من هر روز آن ها را می دیدم ولی ذهنم آن ها را نمی دید. حالا لبخند همسرم جذاب بود. به جوکی که دخترم می گفت می خندیدم و کلیپ هایی که برایم ارسال می شد ...
انکار قتل زن تنها
مرد جوانی که بعد از آشنایی با زن مطلقه، وی را به قتل رسانده بود، در دادگاه جرمش را انکار کرد و گفت قاتل نیست. به گزارش جوان، تابستان سال 1400، زن جوانی مأموران پلیس تهران را از ناپدید شدن دختر 33 ساله اش به نام سپیده باخبر کرد و گفت: دخترم چند سال قبل از شوهرش جدا شد. همان موقع اصرار کردم با ما زندگی کند، اما قبول نکرد. ناسازگاری سپیده مرا اذیت می کرد، اما گوش شنوایی هم برای حرف هایم نداشت ...
چرا متاهل ها به مجردها می گویند ازدواج نکنید؟
تو خودت شکست خوردی و تو زندگیت درست انتخاب نکردی دلیل نمیشه که همه جوونها مثل تو اشتباه انتخاب کنن. من هم این دوران مجردی و همه سوالهایی که جوونها تو سرشونه رو گذروندم و از مجردیم هم واقعا لذت بردم و بسیار تردید داشتم برای ازدواج ولی با کمک خدای بزرگ و پشتکار بسیار زیاد خودم همسر ایده آلم رو پیدا کردم و بعد از شیش سال هر روز که میگذره خدا رو برای این انتخاب شکر میکنم.این هم بهتون بگم که فرق خوشبختی ...
اگر به عشقم می رسیدم، مجرم نمی شدم
؟ نه، قبلاً هم دزدی کرده بودم. چند بار به من تذکر داد بعد دیگر عصبانی شد و شکایت کرد. *چرا دزدی می کردی؟ پول لازم داشتم. حقوقی که می گرفتم کم بود. *مگر پدر و مادر نداری؟ خرجی تو را چه کسی می داد؟ پدر و مادرم از هم جدا شده بودند. پدرم سه بار ازدواج کرده بود من از زن دومش بودم. مادرم هم بعد از جدایی با مرد دیگری ازدواج کرد و رفت. من با پدرم بودم ...
برخورد پیامبر با منافق خائن/پاسخی به مغرضان موضوع تعدد زوجات نبی
آن اندک غذا می خواهند بخورند و سیر شوند، از این رو بسرعت خود را به خانه رسانده به همسرم گفتم: ای زن! رسوا شدم، رسول خدا با همه مردم به خانه ما می آیند! زن گفت: آیا پیغمبر از تو پرسید چه در خانه داری؟ گفتم: آری. همسرم گفت: پس ناراحت نباش خدا و رسول او به جریان داناتر هستند و براستی آن زن با همین یک جمله اندوه بزرگی را از دل من دور کرد، و بخوبی مرا دلداری ...
بادامچیان : اصلاح طلبان نمرده اند ، اصلاح طلبی مُرده/ خدمت بزرگ روحانی ، خواندن فاتحه اصلاح طلبی اعتدالی ...
بار تو؛ گفت چرا در مورد من اینطور فکر می کنی، گفتم برای اینکه برگردی. این راهی که تو می روی راهی است که پا روی خون شهدا می گذاری مملکت مال من و تو نیست مال آن همسر شهیدی است که بچه اش شب بیدار می شود بهانه پدر را می گیرد و تو نمی فهمی بر آن مادر چه می گذرد اما باز هم می گوید خداراشکر همسرم شهید شد. این انقلاب متعلق به آن مادر شهیدی است که سه فرزند خود را داده است و با افتخار می گوید فرزند چهارم ام ...
خوشگذرانی در شمال پس از ربودن مرد تاجر
پارکینگی شدیم و چشمان مرا بستند و به داخل اتاقی بردند. سرقت میلیاردی مرد تاجر ادامه داد: مأمور جوان همکارش را سرگرد و مرد میانسال هم مرد جوان را سروان صدا می زد، اما من همان زمانی که وارد خانه شدم، فهمیدم فریب خورده و در دام دو مرد مأمور نما گرفتار شده ام. آن ها کارت های عابرم را همراه با رمز از من گرفتند و حتی کلید خانه ام را به بهانه اینکه باید خانه ام را بازرسی کنند، از من گرفتند ...
زن خائن برای کشتن شوهرش 2 جوان را اجیر کرد + عکس جسد سوخته شوهر بی نوا و 2 قاتل
همسرم خبری نبود. به گوشی او پیام دادم و تماس گرفتم، اما گوشی او نیز خاموش بود. وقتی دقت کردم ساک دستی او را ندیدم و تازه فهمیدم که مبلغ 100 میلیون تومان پول نقد و شناسنامه و کارت ملی همسرم نیز در خانه نیست. او پول ها را برداشته و به مکان نامعلومی رفته بود. به همین دلیل به شدت نگران شدم و بلافاصله با مراجعه به کلانتری شهرک ناجا، گزارش دادم که شوهرم گم شده است و از پلیس برای یافتن او کمک خواستم که بعد ...
پرداخت دیه پسر خردسال بررسی می شود
حالا در حال درمان است، امیدوارم زنده بماند. وقتی روند تحقیقات نشان داد زن جوان بر اثر افسردگی مرتکب آتش سوزی خانه اش شده است، مأموران منتظر بهبود نسبی او بودند تا وی را مورد تحقیق قرار دهند، اما چند روز بعد از بیمارستان خبر رسید زن جوان بر اثر شدت سوختگی جان باخته است. با مرگ زن جوان، پدر کودک خردسال نامه ای نوشت و درخواست دیه از بیت المال را مطرح کرد. با نوشتن این نامه، پرونده به ...
می خواهند مکتبی رااز ما بگیرند که شهید پرور است
. او شهادت را دوست داشت. او به راه امام حسین (ع) رفت. من 01 سال با او زندگی کردم و از او دو فرزند دختر دارم. می خواهم به خاطر این دو بچه ای که از آن روز بابا ی شان را از من می خواهند، مسئولان پیگیر شوند و خون شهید پایمال نشود. بعد از همسرم، دنیا برایم سیاه شده است، او پاره تنم بود. امیدوارم مسئولان مجدانه پیگیر دستگیری آشوبگران غائله شهادت همسرم باشند. مزار ایشان در گلزار شهدای روستای مزج قوچان است ...
حسین جان دعا کن فریب خوردگان عاقبت به خیر شوند
شهدا و درد دل های شهید با ابراهیم هادی اینگونه روایت می کند: همسرم قبل از شهادتش یک روز از سرکار که به خانه آمد، پای تلویزیون نشست. من چای دم کردم و ایشان مشغول نگاه کردن تلویزیون بود. همان لحظه انیمیشن سلام بر ابراهیم را نشان می داد. (برنامه در مورد شهید ابراهیم هادی بود.) گفتم حسین آقا می دانی ابراهیم هادی کیست؟! گفت می دانم که ورزشکار بوده و بعد رو به من کرد و گفت زندگینامه اش چیست؟ گفتم من چند ...
صیغه شدن دختر 12 ساله برای مرد 40 ساله مشهدی / روایت تکان دهنده از زن اول رحمت علی
رفتارهای خشن و پرخاشگری های همسرم سکوت می کردم تا از من رنجیده خاطر نشود. او شغل ثابتی نداشت و روزهای زیادی را بیکار می ماند به همین دلیل من برای کمک به معاش خانواده دست به هرکاری می زدم. ترشیجات درست می کردم و در مغازه میوه فروشی که راه انداخته بودم به فروش می رساندم. در حدود 50 سال قبل ثبت محضری ازدواج آن هم در روستاها موضوع بسیار کم اهمیتی بود و کمتر افرادی به این گونه رسوم توجه ...
آخرین نفری بودم که متوجه شهادت پدرم شدم
؟ فرزند شهید: حدودا از سی روز تا 45 روز بود. **: چند اعزام رفتند؟ فرزند شهید: تعدادش را من نمی دانم. ولی از سال 1391 شرع شد و در 28 مرداد 92 به شهادت رسیدند. پدرم که می آمد به خانه، من درب اتاق را آهسته که باز می کردم، ممکن بود مثلا صدای خفیفی تولید بشود. پدرم از تخت خواب بلند می شد و با تعجب نگاه می کرد. چون در آن فضای جنگی وحشتناک زندگی کرده بود، حس و ...
مردی که زنش را مثله کرد: من عاشق همسرم بودم!
...> او را نزد پزشک نبردی؟ مگر می شود او را به دکتر نبرده باشم؟ او تحت درمان بود، از سال ها قبل تحت درمان بود و قرص مصرف می کرد اما این اواخر انگار داروها روی او تأثیر نمی گذاشت. با همه اینها من حتی یک بار هم دستم روی همسرم بلند نشده بود و هنوز باور ندارم که چرا این همه از خود بی خود شدم و کنترلم را از دست دادم و با مادر بچه هایم اینطور رفتار کردم. از روز حادثه بگو چه اتفاقی افتاد که ...
مرگ باورنکردنی زن جوان هنگام عمل زیبایی بینی / اعضای بدن این زن اهدا شد
توانست تصمیم بگیرد قطعا موافقت خود را اعلام می کرد. با رضایت آنها محبوبه برای انجام عمل اهدای عضو به بیمارستان مسیح دانشوری منتقل و کبد، کلیه ها، پانکراس و قرنیه ها اهدا شد اما قلبش شرایط اهدا را نداشت. همسرم کارت اهدای عضو داشت همسرم سال ها قبل کارت اهدای عضو گرفته بود و می دانم که حالا روحش در آرامش است. همسر محبوبه که هنوز مرگ ناگهانی او را باور ندارد این را می گوید و ادامه می ...
دستگیری برادر شوهر شیطان صفت به جرم تجاوز به عروس 22 ساله
پلیس افغانستان برادر شوهر نوعروسی را به جرم تجاوز به عروس 22 ساله دستگیر کرد. براساس گزارش پلیس، نازنین با مراجعه به اداره پلیس در حالی که یک چشمش اشک بود و یک چشمش خون پرده از جنایت های کثیف برادر شوهرش برداشت. زن جوان به بازپرس پرونده گفت: تازه عروس بودم که متوجه نگاه های کثیف برادرشوهرم شدم. از آن جا که او با همسرم دو قلو بودند و بی نهایت به یکدیگر شباهت داشتند خیلی سخت ...
رابطه نا مشروع زن جوان متاهل با مرد زن دار
سخن می گفتم و حتی در نبود همسرش برای آن ها غذا آماده می کردم. از سوی دیگر نیز با عذاب وجدان شدیدی درگیر بودم که چرا با یک مرد نامحرم این طور رفتار می کنم. این گونه بود که تصمیم گرفتم به این رابطه شیطانی پایان بدهم قبل از آن که زندگی ام متلاشی شود. با این تصمیم منتظر ماندم تا بعد از رفتن عنایت به فروشگاه پدرش همسر هاتف نیز از خانه خارج شود و من برای همیشه خودم را از این عذاب وجدان رها ...
شوهر بی غیرت زن جوان/ او جلو چشمان همسرش با زنان دیگر رابطه نامشروع دارد
خانواده عمویم پا پیش بگذارند و مرا خواستگاری کنند بالاخره این اتفاق رخ داد و در حالی که وارد بیستمین بهار زندگی ام شده بودم زن عمویم ماجرای علاقه مهران نسبت به مرا مطرح کرد و این گونه برقی از خوشحالی را در قلبم نشاند. آن زمان مهران که یک سال از من بزرگ تر بود در رشته مهندسی ساختمان تحصیل می کرد و شغلی هم نداشت به همین دلیل مدتی بعد زندگی مشترک ما در حالی آغاز شد که در تنگنای مالی شدیدی ...
قتل زن وسواسی با چکش در تهران / گفتگو با مرد عصبانی که زنش را در حمام تکه تکه کرد
حمام خانه رها کرده بود که فرزندشان هنگام مراجعه به خانه با جسد مادرش روبرو شده بود. متهم بعد از قتل از محل حادثه گریخته بود تا اینکه با تحقیقات به عمل آمده روز گذشته این مرد دستگیر شد و برای بازجویی به شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران منتقل شد. در ادامه گزارش گفتگو با متهم پرونده را بخوانید. با چکش به جان همسر وسواسی ام افتادم چند سال داری؟ 65 ...
وقتی زهرای 3 ماهه شهادت پدر را امضا می کند
، با این مسئله کنار آمده بود. ولی مادرم که خیلی مضطرب بود، رضایت نداشت. اما کم کم و با صحبت پدر درباره این موضوع راضی شد. پدر همیشه مداحی های حضرت زینب(س) را در خانه می گذاشت و گریه می کرد. البته پدر بیشتر در عمل علاقه خود را به اهل بیت و دفاع از حریمشان نشان می داد و خیلی بحث نمی کرد. مادرم می گفت: الان نیروهای زیادی رفته اند، تو بعدا برو. اما پدرم تحمل ماندن نداشت و همیشه می گفت: الان این در باز ...
آخرین نفری بودم که متوجه شهادت پدرم شدم
بعد از دو سه اعزام، شما فهمیدید که پدرتان به سوریه رفته است. فرزند شهید: بله... **: این اعزام ها چقدر طول می کشید؟ فرزند شهید: حدودا از سی روز تا 45 روز بود. **: چند اعزام رفتند؟ فرزند شهید: تعدادش را من نمی دانم. ولی از سال 1391 شرع شد و در 28 مرداد 92 به شهادت رسیدند. پدرم که می آمد به خانه، من درب اتاق را آهسته که باز می کردم ...
نقشه سیاه دو پسر برای هفت زن و دختر تهرانی
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از اواسط تابستان سال 1400 به دنبال شکایت دختر جوانی به نام رها آغاز شد. وی که هراسان به پلیس آگاهی رفته بود از مرد جوانی به نام آرش که وی را به تله شیطانی انداخته و آزار داده بود شکایت کرد. دختر جوان در تشریح شکایتش گفت: من مدتی است در اینستاگرام در زمینه فروش پوشاک فعالیت دارم و مدتی قبل مردی جوان به نام آرش به من پیام داد و مدعی شد او هم در ...
درخواست طلاق نوعروس تهرانی پس از چهار ماه زندگی
دقیقه بعد قاضی رو به مهسا کرد و گفت: دخترم با 21 سال سن دادخواست طلاق دادی آن هم بعد از 4 ماه زندگی مشترک! البته من دادخواست شما را خواندم اما قانع نشدم. مهسا کمی آب خورد و نگاهی به کیان کرد و گفت: جناب قاضی اگر همسر شما هم به بهانه های مختلف به شما خیانت و پنهان کاری می کرد و شما متوجه می شدید قطعاً تقاضای طلاق می دادید. همسرم به من خیانت کرده و دیگر نمی توانم به او اعتماد کنم. ...
راز قهر کوتاه مدت در زندگی آیت ا...
ابتدا قصدم ادامه تحصیل بود. تشویق ها و همراهی همسرم نیز در ادامه راه، کارم را راحت تر کرد. از سال 1350 دروس حوزوی را شروع کردم و تاکنون نیز پیوسته در حال تدریس و تحصیل بودم. چند سال با مدرک کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد بندرعباس و حوزه علمیه آن تدریس کرده ام. این روزها هم خودم را برای ورود به دوره دکترا آماده می کنم. شما زمانی ازدواج کرده اید که شرایط انقلابی در کشور حکمفرما بود؛ از آن زمان ...
نزد نسل سلامت؛ مدافعی که پس از شهادت برای دخترش هدیه تولد فرستاد
در خانه برگزار نشد، بیان کرد: همکاران همسرم در جریان بیمار شدن ما بودند به همین دلیل در فضای مجازی برای ما یک گروه تشکیل دادند و از این طریق با جویا شدن احوال ما برایمان دارو تجویز می کردند و من هم آنها را از داروخانه تهیه می کردم. زهرا گفت: سال 99 در روز پرستار به دخترم گفتم چند شاخه گل بخرد، به بیمارستان برود و به پرستاران تقدیم کند، او هم برای انجام این کار با چند تن از دوستانش تماس ...