سفر سیاه زن خائن با مرد عاشق پیشه به شمال
سایر منابع:
سایر خبرها
داماد عصبانی برادرزنش را کشت!
توانست رضایت پدر و مادرش را جلب کند و آنها از قصاص گذشت کردند. بدین ترتیب پرونده متهم برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهم بار دیگر به تکرار اظهاراتش در مراحل بازجویی و جلسه قبلی دادگاه پرداخت و گفت: 3 سال است که در زندان هستم در این سال ها نتوانسته ام فرزندم را ببینم و خیلی اذیت شدم. باور کنید از کاری که کردم خیلی پشیمانم. البته به خاطر ...
پشت پرده کودک ربایی در پارک قلم
خاطر طلب 160 میلیون تومانی مرتکب قتل شده اند. بیشتر بخوانید ماجرای قتل در رستوران ژاپنی محله چیذر ساعت 3 بامداد دیروز گزارش درگیری منجر به قتل جوان 22 ساله به محمد وهابی بازپرس کشیک قتل تهران مخابره شد و بلافاصله تیم جنایی در صحنه جنایت حاضر شدند. بیشتر بخوانید ادعای یکی از عاملان جنایت در سفره خانه یکی از عوامل درگیری مرگبار در سفره خانه سنتی، پس از ...
طلاق به خاطر وابستگی برادرشوهر
مرد جوان وقتی روبه روی قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: از وقتی من و رونیکا به عقد یکدیگر درآمده ایم، این زن زندگی را برای هردوی مان به جهنم تبدیل کرده است. موضوع دعواها و بهانه های همسرم خیلی ساده است. این زن فقط به خاطر علاقه ای که برادر کوچکم نسبت به من دارد، چنین جنجال بزرگی به راه انداخته است. آقای قاضی همسر من از همان روز اولی که با هم آشنا شدیم می دانست من ...
افشاگری زاغ زن زنان و مردان خائن / پول می گیرم لو می دم !
بله، دوباره سر خانه اول برگشتم، اما با تجربه کار اولم. همین خانم بعد از مدتی دوباره به من زنگ زد و این بار از من خواست که با یک نفر دیگر همکاری کنم، هر چند اوایل قبول نکردم، اما چون بیکار بودم قانع شدم. این بار قرار بود کار را برای شخص دیگری انجام دهم، یعنی قضیه مربوط به یک آقا بود که دنبال نقد کردن چکش بود، اما بدهکار را پیدا نمی کرد. *یعنی چه کار کردید؟ ...
روایت عاشقانه زندگی اولین شهید بی سر شهر قم
.... احمد شرط را قبول کرد. پدر و مادرش را به ایران آورد به کربلا رفتند و بعد دوباره ماجرا را مطرح کردند. من از این قول و قرار خبر نداشتم و گفتم این قول و قرار بین خودتان بوده؛ جواب من نه است، چون احساس می کنم هنوز هم نمی توانم از پس زندگی بربیایم. 2 سال گذشت و من دیپلم گرفتم و کمی بزرگ تر شدم دوباره آمدند و مطرح کردند. این بار ریش سفیدان جمع شدند گفتند بنده خدا 5 سال است می رود و می آید ...
قتل زن کرجی با بچه ای در شکم
را به زمین انداختم بعد از آن از خانه خارج شدم و بعد از چند دقیقه که به خانه برگشتم دیدم همسرم بیجان است اصلا فکرش را نمی کردم که او مرده باشد شوکه شدم و از ترس تمام بدنم یخ زد با اورژانس تماس گرفتم و از مادرم و خواهرم خواستم بیایند اما دیگر دیر شده بود و الناز مرده بود من اصلا میخواستم او بمیرد و ناخواسته گلویش را فشار دادم. بدنبال اظهارات متهم بود که گزارش پزشکی قانونی به دست کارآگاهان ...
روحانی بلوچ مدافع حرم که پدرش اهل تسنن است/ شربت شهادت به من نرسید!
استخاره در میان است! 21 آبان ماه سال 1394، موقعی که قرار بود جمع 142 نفره ما برای عزیمت به سوریه راهی فرودگاه شود، در اتوبوسی که من حضور داشتم، بلبشویی شد. گروه گرده حول که شوخ طبعی شان در میان ما زبانزد بود، دست از سر من بر نمی داشت. این بار نوآوری آن ها برای خنداندن بچه ها، استخاره گرفتن بود. دیدم بی خیال نمی شوند. بنابراین مجبور شدم همراهی کنم. در این شرایط وضعی پیش آمد به گونه ای که ...
ترفندهای یک مادر شهید برای جنگ نرفتن پسرش!
رضا مرد جنگ بود. زمان جنگ طالبان، درِ خانه همه دوستانش را می زد و می گفت بیایید برویم جنگ. خودش هم برای مبارزه با آنها مدتی به افغانستان برگشت. برای رفتن به سوریه هم تمام دوستانش را صدا کرد که با خود برای جنگ ببرد. 20 نفر را جمع کرد بروند سوریه. موقع رفتن همین که برای جمع کردن وسایلش رفت داخل اتاق در را بستم و گفتم: دیگر حق نداری بروی. یا در جنگ افغانستان هستی یا جای دیگر. من خسته شدم. می ...
دیده بان چشم توپخانه بود
به مشهد آمده بودیم و در جهاد که مشغول به کار شدم، یک کاغذ به من دادند و گفتند چقدر حقوق لازم داری؟ نوشتم هزار و 200تومان. به خانه که آمدم به همسرم گفتم من این مبلغ را نوشتم اما واقعاً این مبلغ حق من است؟ بعد در سپاه، حقوقم کم کم به 2 هزار و 2هزار و 500تومان و بعد به 3هزار تومان رسید. او اظهار می دارد: یک سالی پس از آموزش در سپاه با تعدادی برای حفاظت از بیت امام(ره) عازم شدیم و حدود یک سال ...
مشت و لگدهای داماد به عروس خانم تحت تاثیر خواهرشوهر / مرد غریبه در خانه عروس که بود؟
. او گفت من هم به عمه گفتم یک روز مردی به خانه ما آمده بود اما وقتی مادرم وارد خانه شد آن مرد به بالای پله ها رفت و بعد هم فرار کرد ... با شنیدن این حرف ها بسیار ناراحت شدم و به خواهر شوهرم گفتم که در زندگی ما دخالت نکند ولی او با ارسال پیامک های توهین آمیز تهمت های ناروایی به من زد به همین دلیل وقتی همسرم به خانه بازگشت من هم ماجرا را برایش بازگو کردم و پیامک های تحقیرآمیز خواهرش را به ...
ازدواج شرم آور داماد 20 ساله با عروس 60 ساله + عکس پیرزن ثروتمند
زنی که 15 هزار کیلومتر از خانه دور شد تا با مردی از قبیله ماسایی که 20 سال کوچکتر از او بود کند، علیرغم انتقادات از این رابطه گفت که زندگی بسیار شادی دارد. دبورا بابو، 60 ساله، زمانی که در اکتبر 2017 در سفر به تانزانیا با دخترش، با سایتوتی بابو، 20 ساله ملاقات کرد، انتظار نداشت که عاشق شود. مادر و دختر در حال قدم زدن در ساحل زنگبار بودند که با دو ماسایی که یکی از آن ها ...
قاتل میدان نوبنیاد تهران اعدام نشد / حمید با زنم خیلی گرم و صمیمی بود!
.... متهم به قتل در توضیح ماجرا به مأموران گفت: چند سال قبل در رستورانی مشغول به کار بودم که با دختری آشنا شدم و دو سال بعد به عقد هم درآمدیم. پس از آن محل کارم را عوض کردم، اما همسرم در همان رستوران کار می کرد. دو ماه پیش از این حادثه من و همسرم ازدواج کردیم و مستقل شدیم. چند هفته از ازدواج مان نگذشته بود که به رفتارهای همسرم مشکوک شدم و فکر می کردم با حمید که مدیر رستوران ...
خودکشی ساختگی برای اثبات عشق
بخشیدند مرد جوان که به اتهام قتل مدیر یک رستوران به قصاص محکوم شده اما توانسته بود از اولیای دم رضایت بگیرد، از جنبه عمومی جرم به 3 سال حبس محکوم شد و با توجه به احتساب ایام بازداشت بزودی آزاد خواهد شد. بیشتر بخوانید درگیری مرگبار فرزندان طلاق! نوجوان 17 ساله ای که فقط به دلیل غروری سرکش، جوان 21 ساله دیگری را در تاریکی شب به قتل رسانده بود، روز گذشته در حالی صحنه ...
دختر خطا کا ر آزاد می شود
پیروز نام دارد، دقایقی بعد از انتقال به بیمارستان بر اثر شدت خونریزی دراتاق عمل فوت کرده است. خبر مرگ پیروز، پرونده حادثه را وارد مرحله تازه ای کرد و تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به دستور بازپرس جنایی برای بررسی موضوع وارد عمل شدند. نخستین بررسی ها نشان داد مرد فوت شده در خانه زن جوانی در درگیری با نامزدش به نام نازی زخمی شده و بعد از انتقال به بیمارستان فوت کرده است. ...
علت نفهمیدن حرف همسر / چرا همسرم حرف مرا نمی فهمد؟
انگشت خود را به سمت کسی نشانه می گیرید سه انگشت به سمت شما نشانه می رود. تصور کنید زنی به همسرش می گوید اصلا به این فکر کردی که چقدر ناراحت شدم که منتظر تو در رستوران نشستم و تو دیرآمدی؟ و مرد می گوید تو متوجه نیستی که من مجبور شدم که تا دیروقت در محل کار خود بمانم چرا که باید پیشنهاد جلسه ی فردا را آماده می کردم. این یک نمونه ی صحبت کردن کاملا ناآگاهانه است. حالا تصور کنید که اگر ...
خونی که ریخته شد تا امنیت برقرار شود/ نجات زنان گرفتار در شعله های اغتشاشات، توسط سلمان
گفتم که وقتی آقاسلمان نماز می خواند موقع قنوت گرفتن شهادت را در چشمهایش می بینم. ای کاش پسران بیشتری داشتم تا به انقلاب هدیه کنم روز جمعه با هم امامزاده صالح(ع) رفتیم و بعد از شام برگشتیم و پسرم به منزل خودشان رفت. روز بعد می دانستم که بچه ها کجا رفته اند، با برادر بزرگش آقامحمدعلی که همراهش بود تماس گرفتم و جواب تلفن را داد اما چندبار با آقاسلمان تماس گرفتم ولی تا صبح هم ...
نمی دانستم مردی که با او رابطه دارم، متاهل است
ایران مهاجرت کرده و آنها از هم جدا شده اند. من هم فکر کردم راست می گوید. می دانستی سعید بچه هم دارد؟ یک روز در خانه اش عکس بچه را دیدم، بعد سعید گفت بچه با مادرش به خارج رفته است. او در این باره هم دروغ گفت. چرا با مردی در شرایط سعید رابطه داشتی؟ چرا با یک مرد مجرد ارتباط منطقی برقرار نکردی که عاقبت خوشی هم برایت داشته باشد؟ من تنها بودم، سال ها در ...
روایت متهمان آشوب| با اینستاگرام، در توهم سقوط نظام و دولت بودیم
میدان ایستاده بودند. بعد از نیم ساعت اوضاع به هم ریخت و دیدم ماشین آتش نشانی سمت سه راه بیستون آمده و در حال خاموش کردن لاشه ماشینی هستند که به آتش کشیده شده بود. کنجکاو شدم و به آن سمت رفتم و در همین حین فیلمی هم از این ماجرا تهیه کردم. مأمورهای پلیس وارد میدان شدند و مردم را پراکنده کردند، من هم دوباره به سمت برج رفتم و یک ساعتی آنجا بودم تا حدود ساعت 8 شب، چون جلسه داشتیم. از بدشانسی من ...
فیلم هندی پسر عاشق پیشه برای گرفتن بله از دختر جوان
...> وی در توضیح ماجرا گفت: مدتی قبل در یک میهمانی با پسر جوانی به نام شهرام آشنا شدم. او به من پیشنهاد ازدواج داد و من هم از اخلاق و رفتارش خوشم آمد و پیشنهادش را قبول کردم. البته قرار شد مدتی با هم رابطه تلفنی و پیامکی داشته باشیم تا یکدیگر را بیشتر بشناسیم و بعد درباره ازدواج با خانواده هایمان صحبت کنیم و خانواده او به خواستگاری من بیاید. مدتی گذشت و ما با هم رابطه داشتیم و گاهی هم در رستوران یا ...
مادر شهید مدافع امنیت: قرار بود دیروز مراسم عروسی بگیرند/به شهادت غلامرضا افتخار می کنم
لله محمدی با نمرات بسیار خوب پشت سر گذراند. در دوران دبیرستان همه معلم ها به لحاظ اخلاقی و درسی از غلامرضا به عنوان دانش آموز بسیار ممتاز نام می بردند. سفر غلامرضا به مکه دوم دبیرستان بود از مدرسه که به خانه برگشت گفت؛ مادر برای مکه اسم نوشتم، خیلی خوشحال شدم، گفتم انشاءالله به سلامتی میری و برمی گردی، رفت و برگشت برایش مراسم ولیمه هم در سنندج و هم در خوزستان گر ...
خودکشی عجیب یک پسر جوان در شمال تهران / نامزدش پلیس را به خانه او ریخت!
با داریوش آشنا شدم و بعد از مدتی هم کردیم. اما چند ماه بعد متوجه شدم که خیلی با او اختلاف سلیقه و عقیده و رفتار دارم به همین خاطر تصمیم به جدایی گرفتم. اما داریوش موافق نبود. تا اینکه امروز داریوش با من تماس تصویری گرفت و مقداری بسته خالی قرص مقابلش بود و به من گفت اگر برنگردم با قرص خودکشی می کند. من که تصور می کردم شوخی می کند بازهم مخالفت کردم اما او لیوان آبی را که جلویش بود و ...
شکایت خانم دکتر از برادرشوهر به اتهام دزدیدن فرزندانش
بچه هایم رفتم، خانواده شوهرم مدعی شدند که از بچه ها خبری ندارند. وقتی پیگیری کردم متوجه شدم برادر شوهرم بچه ها را برای ثبت نام به مدرسه ای برده و به مسئولان مدرسه گفته که اگر کاری در رابطه با بچه ها دارند، فقط با او تماس بگیرند. زن ادامه داد: با شروع سال تحصیلی امیدوار بودم که با مراجعه به مدرسه دخترانم بتوانم آنها را ببینم و به خانه ام ببرم اما وقتی به مدرسه آنها رفتم، متوجه شدم برادر ...
از سلاخی یک مرد در جشن تولد تا پایان دورهمی در کانکس نگهبانی با خون
دادگاه خانواده، حضانت موقت دخترهایم را که یکی از آنها هشت سال و نیم دارد و دیگری 14 ساله است، گرفتم اما زمانی که برای تحویل گرفتن بچه هایم رفتم، خانواده شوهرم مدعی شدند که از بچه ها خبری ندارند. وقتی پیگیری کردم متوجه شدم برادر شوهرم بچه ها را برای ثبت نام به مدرسه ای برده و به مسئولان مدرسه گفته که اگر کاری در رابطه با بچه ها دارند، فقط با او تماس بگیرند. با شروع سال تحصیلی امیدوار بودم ...
تازه داماد به زندگی بازگشت
رفتم و با هم عقد کردیم. محل کارم عوض شده بود و به محل دیگری می رفتم. شرایط مالی خوبی نداشتم و نمی توانستم مراسم بگیرم، به ناچار قرار شد دو سال عقد کرده بمانیم تا پولمان را پس انداز کنیم. بالاخره تیرماه مراسم گرفتیم و زیر یک سقف رفتیم. همسرم همچنان در آن رستوران کار می کرد که از رفتار و صحبت هایش متوجه شدم با مدیر رستوران رابطه پنهانی دارد. وقتی عکس های آن دو نفر را در گوشی همسرم دیدم، فهمیدم با ...
شوهرم جلوی زن اولش من را نشناخت / کثیف ترین برخورد مرد دو زنه ایرانی !
خودم دست و پا کنم. اما در همین روزها به یک مهمانی دعوت شدم و در آن جا با مردی شیک پوش و خوش بیان برخورد کردم که 25 سال از من بزرگ تر بود. در همان نگاه اول چنان شیفته سعید شدم که کاخ آرزوهایم را در قلب او بنا کردم. سعید که گذرنامه اروپایی نیز داشت مدام به یکی از کشورهای اروپایی سفر می کرد. من هم که آرزو داشتم روزی در خارج از ایران قدم بزنم، خیلی زود پیشنهاد ارتباطات دوستانه او را پذیرفتم ...
کتک زدن زن تهرانی توسط همسرش/ اتهام او رابطه شرم آور با 2مرد غریبه بود!
صدای درگیری زن و شوهر تهرانی همسایه هارا برای کمک به خانه آن ها کشاند. در ادامه ماجرای درگیری هولناک خانواده تهرانی را می خوانید.... خرداد ماه امسال زن جوانی که در باغ فیض غرب تهران زندگی می کند پس از کتک خوردن با صورتی کبود و چشمانی گریان تصمیم گرفت برای کمک به پلیس تهران مراجعه کند. زن جوان که به سختی و با کمک همسایه ها از زیر مشت و لگد همسرش به اتهام دوستی و رابطه نامشروع ...
همسر شهید اهل سنت مدافع امنیت: سعید را به جرم بسیجی بودن کشتند/ این دختر 40 روز پدر داشت!
دیده بود و به سعید گفته بود دختر خوبی است، می خواهم بروم خواستگاری. او هم قبول کرده بود و ما با هم ازدواج کردیم. من ابتدا به خاطر سن کمم خیلی به ازدواج فکر نکرده بودم، اما بعد از مدتی که از نامزدی مان گذشت حس کردم چقدر سعید را دوست دارم. البته از لحاظ خانه داری آماده ازدواج بودم. چون مادرم چند سالی در بستر بیماری بود و خواهرم هم ازدواج کرده بود. برای همین امور خانه را انجام می دادم و از ...
حمام خون در آشتی کنان خانوادگی؛ پسر عمه کشته شد
مردم فردا ،رسیدگی به قتل مرد جوان در منطقه پاکدشت از دو سال قبل در دستور کار قضایی قرار گرفت.در این پرونده مرد جوان در جریان یک مهمانی پسرعمه خود را به قتل رساند و بعد از دستگیری به اتهام خود اعتراف کرد. به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و متهم برای دفاع پای میز محاکمه رفت. قتل پسرعمه در مهمانی خانوادگی در ابتدای جلسه رسیدگی ...
محاکمه زن کارتن خواب به اتهام قتل پسر 4 ساله
موفق شدند مریم را شناسایی و دستگیر کنند. اما از پسربچه خبری نبود، وقتی متهم پس از دستگیری به اداره آگاهی منتقل شد، گفت: من 2 فرزند خردسال و نوجوان دارم و همسرم 2 سال پیش به خاطر اعتیادم به شیشه طلاقم داد و اجازه نداد که بچه هایم را ببینم. بعد از آن هم با جمع آوری ضایعات و گدایی خرج موادم را جور می کردم و شب ها هم کنار خیابان و پارک می خوابیدم. چند وقت بود که دنبال کودکی بودم تا بتوانم ...